|
|
۷۷/۴
۹۵/۰
۰۰۷/۰
۴-۶- بررسی نرخ انتشار بهنجارشده پژوهشگران ایرانی
۴-۶-۱- مقایسه نرخ انتشار بهنجارشده در ردههای موضوعی
ابتدا نرمال بودن توزیع داده ها در هر رده موضوعی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که داده های هر رده موضوعی از توزیع نرمال تبعیت نمیکنند (مراجعه کنید به جدول ۲ پیوست) . بنابراین به منظور بررسی وجود اختلاف معنادار بین نرخ انتشار بهنجارشده پژوهشگران ایرانی در ردههای موضوعی مختلف، از آزمون کروسکال-والیس استفاده شد. نتایج در جدول ۴-۱۸ به تصویر کشیده شده است. همانگونه که مشاهده میکنید، نتایج این آزمون نشان از معناداری اختلاف بین نرخ انتشار بهنجارشده در ردههای موضوعی مختلف در سطح اطمینان ۹۹ درصد دارد (۳۴/۶۲X2= ، ۰۰۰۱/۰P=) .
جدول ۴-۱۸- آزمون کروسکال-والیس برای مقایسه نرخ انتشار بهنجارشده پژوهشگران ایرانی در ردههای موضوعی مختلف
خی دو
درجه آزادی
سطح معناداری
۳۴/۶۲
۱۹
۰۰۰۱/۰
به منظور شناسایی ردههای موضوعی که اختلاف را ایجاد کرده اند، در ادامه از آزمون یو-مان-ویتنی استفاده شد. نتایج این آزمون نشان داد که اختلاف بین نرخ انتشار بهنجارشده در ردههای موضوعی مختلف به رده علوم کشاورزی، بیولوژی و بیوشیمی، شیمی و چندرشتهای با برخی ردههای دیگر بازمیگردد، به نحوی که مقدار این شاخص در رده علوم کشاورزی به طور معناداری نسبت به ردههای موضوعی مهندسی، علوم مواد و بیولوژی مولکولی و ژنتیک کمتر است، اما مقدار شاخص در این رده نسبت به ردههای موضوعی ریاضیات و چندرشتهای بیشتر است. همچنین، نرخ انتشار بهنجارشده در رده موضوعی بیولوژی و بیوشیمی به طور معناداری نسبت به رده موضوعی مهندسی کمتر است، اما مقدار شاخص در این رده نسبت به ردههای موضوعی ریاضیات و چندرشتهای بیشتر است. مقدار این شاخص برای رده شیمی به طور معناداری از ردههای موضوعی پزشکی بالینی، بیولوژی و بیوشیمی، علوم کشاورزی، علوم رایانه، مهندسی، محیط زیست/بومشناسی، ایمونولوژی، علوم مواد، ریاضیات، میکروبیولوژی، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، چندرشتهای، علوم اعصاب و رفتار، داروشناسی، فیزیک و علوم گیاهان و جانوران بیشتر بوده و مقدار این شاخص برای رده چندرشتهای به طور معناداری از ردههای پزشکی بالینی، علوم رایانه، مهندسی، محیط زیست/بومشناسی، علوم مواد، ریاضیات، میکروبیولوژی، بیولوژی مولکولی و ژنتیک، داروشناسی، فیزیک و علوم گیاهان و جانوران کمتر است (جدول ۴-۱۹) . در دیگر ردههای موضوعی اختلاف معناداری مشاهده نشد. جدول ۴-۱۹- ردههای موضوعی دارای نرخ انتشار بهنجارشده متفاوت معنادار در آزمون یو-مان-ویتنی
رده موضوعی(الف)
رده موضوعی(ب)
مقدار یو-مان-ویتنی
مقدار Z
سطح معناداری
علوم کشاورزی
مهندسی
۵۰/۳۶۶
۶۲/۲
۰۰۹/۰
علوم مواد
۰۰/۲۴۷
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-09] [ 12:44:00 ق.ظ ]
|
|
سوال این است که کدام قوانین و مقرارت مد نظر بوده اند ؟ ایا ان قوانین و مقرارت که قطعا قبل از این قانون , به تصویب رسیده اند , بحث شفافیت در آن ها لحاظ شده است ؟ اگر جواب مثبت است , پس چرا این قانون فعلی تصویب شده و چه نیازی به آن بوده است ؟ و اگر جواب منفی است , چرا این تعلیق قانون در این خصوص در نظر گرفته شده است ؟ آیا این معلق شدن , نمی تواند بزرگترین مانع برای سو استفاده افراد دولتی از قوانین نا کارآمد قبلی در این زمینه باشد ؟ آیا دامنه استثنا ئات در این زمینه از دامنه اصل بیشتر نمی شود ؟ جا دارد این ماده به شکلی اصلاح شود که اصل مورد نظر , از حالت تشریفاتی خارج شود و در اجرای آن اداره ماموران دولتی دخیل نشود . یعنی اثر گذاری آن منوط به اداره افرادی نباشد که قانون برای محدود کردن آن ها وضع شده است ( بهادر , ۱۳۸۹) .
ماده ۱۷ نیز از اشکالات این قانون است به طوری که دامنه استثنائات به حدی زیاد است که نمی توان به اصل امیدوار بود و جالب اینکه تشخیص موضوع نیز به عهده سازمان های دولتی واگذار شده در حالی که این ماده باید به شکلی اصلاح شود که اگر این اسنثنائات منطقی تشخیص داده شود ( اصل وجود آن در قانون ) تشخیص مصداق آن برعهده کمیسیون مستقل قرار گیرد . ۲-۴-۵-ضرورت های وجود شفافیت دموکراسی و حکمرانی خوب مهم ترین و عقلایی ترین دلیل برای شفافیت آن است که مشارکت فعال شهروندان را در امور سیاسی و اجتماعی تقویت می کند . شفافیت , یکی از شروط اساسی برای جهت گیری اداره اشخاص است که این اداره , برای ایجاد جامعه مردم سالار نقش حیاتی دارد . این مبنای شفافیت برنظریه های دموکراسی مشورتی تکیه دارد که معتقدند شفافیت باید شامل طیف وسیعی از ساز و کار های باشد که مشارکت شهروندان در سیاست گذاری ها و اظهار نظر در آنها را ممکن می سازد( ورهون , ۲۰۰۰,ص ۵ ). شفافیت به عنوان یکی از عناصر حکمرانی خوب , از آن رو اهمیت دارد که جلب اعتماد عموم نظام حاکم , بدون وجود ان امکان پذیر نیست . در واقع , وجود شفافیت شرط لازم برای کسب اعتماد عمومی نسبت به دستگاه حاکم و شیوه اداره کشور است . در همین ارتباط , کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد قطغنامه ای ویژگی های اساسی حکمرانی خوب را شفافیت , مسولیت , پاسخگویی , مشارکت , حاکمیت قانون و انعطاف پذیری می داند ( زارعی , ۱۳۸۳ , ص ۱۶۲ ) . بنابراین , شفافیت به عنوان یکی از عناصر اساسی حکمرانی خوب , حضور مردم را در توسعه و اجرای نظم عمومی تشویق می کند . برای این که مردم فعال تر در حکمرانی و اداره کشور شرکت کنند , باید به اطلاعات با کیفیت بهتر و کمیت بیشتر دسترسی پیدا کنند که این امر با توسل به ابزار شفافیت اسنادی میسر می شود . در حقیقت , شفافیت فعالیت های دولت یک وضعیت لاینفک از حکمرانی خوب و مشارکت فعال شهروندان است . بنابراین شفافیت به عنوان یک ابزار قصد دارد روابط میان مقامات عمومی و عامه را توسعه دهد تا میان اطلاعات ایجاد شده توسط دولت و آنچه در اختیار شهروندان است توازنی قوی برقرار نماید , تا این امر زمینه ای برای تحقق دموکراسی و مشارکت مردم در اداره امور کشور باشد . زیرا ” اطلاعات یکی از حیاتی ترین مسائل برای بقای دموکراسی است . اگر مردم از آنچه در جامعه در حال وقوع است , اطلاع نداشته باشند و اقدامات حاکمان از دیده ها پنهان باشد , مردم قادر به ایفای نقشی معنادار در امور اجتماعی نخواهند بود ” ( ARTICLE 19,1999 ). پیشگری و مبارزه با فساد دسترسی به اطلاعات موجود در موسسه های عمومی در قالب شفافیت اسنادی , علاوه برفراهم نمودن امکان نظارت مردم برعملکرد مدیران دولتی و عمومی , ابزار مهمی برای مبارزه با فساد اداریو حتی یک عامل بازدارنده برای توسعه فساد است ؛به اعتقاد برخی از صاحب نظران ((شفافیت و آزادی اطلاعا اصلی ترین روش برای جلوگیری از فساد و حمایت از تمامیت حکومت است )). (فرانلک ,۲۰۰۱ ) همچنین شفافیت زاییده عناصری چون سیاست های دسترسی به اطلاعات و فعلیت های رسانه ای سالم و مستقل و آزاد است . رسانه های آزاد , در پرتو شفافیت اسنادی , نه فقط برای افشای فساد و پاسخگو کردن مقامات عمومی و آموزش عموم و القای تدریجی انتظار بالای سلامت اداری ابزار قدرتمندی هستند ؛ بلکه عامل بازدارندگی فساد نیز محسوب می شوند (ناعمه , ۱۳۹۰ ص ۱۸ ).تا جایی که مرکز پژوهش های مجلس در اظهار نظر کارشناسانه در باره لایحه آزادی اطلاعات , مهم ترین هدف آن را مبارزه با فساد اداری قلمداد کرده است . در این گزارش چنین آمده است: (( مهم ترین هدف قانون آزادی اطلاعات مبارزه با فساد ریشه دار و مصیبت بار اداری در کشور از طریق شفاف سازی امور دولتی است که در صورت اجرای نا صحیح قلنون ممکن است به گسترش بیش تر و عمیق تر اداری منجر شود )). معقولیت در تصمیم گیری عمومی تمایل به ارتقای معقولیت , کارشناسی و کارایی در فرایند تصمیم گیری عمومی از نتایج شفافیت اسنادی است . علنی بودن و به ویژه پاسخگویی در برابر انتقادادت , شرکت کنندگان در بحث را تشویق می کند تا باور ها و استدلال های خودبیشتر دقت کنند . در حقیقت , اجبار به بحث در ملاعام , معمولا بیان دقیق موضع خود , دفاع از آن در برابر استدلال های نامنتظره مخالف , در نظر گرفتن دید گاه های مخالف , آشکار کردن مراحل استدلالی که فرد به کار گرفته , و اظهار صریح اصولی را که فرد به آنها متوسل می شود , ضروری می سازد ( چمبرز , ص ۳ ).افزایش عقلانیت , ابعاد مشورتی و کار امدی فرایند های تصمیم سازی و در نتیجه اعتماد عمومی به حکومت در گرو شفاف سازی حکومت است. زیرا حاکمان پاسخگو یعنی حاکمانی که می توان از آنها خواست تا فعالیت های خود را به مردم توضیح دهند بیشتر می توانند به تصمیمات بهتر و منظقی تر , آن هم با روش های موثرتر , نایل شوند ( ور هوئون ۲۰۰۰ , ص ۲ ). ۲-۴-۶-شفافیت و مدیریت شهری در منشور جهانی حقوق شهروندی چنین آمده است : ((سازماندهی ساختار مدیریتی به گونه ای که بررسی خدمتگذاران و دستگاه های عمومی برای شهروندان آزاد و ممکن باشد ( مرکز پژوهش های شورای اسلامی مشهد , ۲۷/۳/۱۳۸۵ ). از طرف دیگر شفافیت فقط هنگامی موثر است که دوشرط وجود داشته باشد . ۱- اهداف و سوژ هایی که خواستار شفافیت آن ها هستیم , قادر ومایل به ارائه اطلاعات لازم وضروی هستند ۲-دریافت کنندگان اطلاعات بتوانند برطبق برخی معیارهای رفتاری پذیرفته شده از این اطلاعات برای ارزیابی ارائه دهندگان اطلاعات استفاده کنند (میدری و خیر خواهان : ۱۳۸۳ , ۵۲۸ ). ۲-۴-۷-شفافیت و مدیریت یکپارچه شهری در یک مدیریت یکپارچه , تنها یک سازمان در راس امور قرار می گیرد و متولی مدیریت شهری مشخص است , این نکته بسیاردر باب شفافیت اهمیت دارد زیرا : ۱- شهروندان می داند که کدام سازمان مسول است و از همان سازمان اطلاعات می خواهند ۲- سازمان مسول نیز , اطلاعاتی که شهروندان خواهان آن هستند در اختیار دارد, و اگر نداشته باشد , می تواند از دیگر سازمان های شهری که تحت اختیار آن هستند , به راحتی به دست اورد .پس لازمه شفافیت نیز مدیریت یکپارچه شهری است . ۲-۴-۸-مشارکت ۲-۴-۹-تعریف و مفاهیم یکی از جنبه های مهم نظریه حکمروایی خوب شهری، همان بعد مشارکت است چرا که اصل و بنیان نظریه مذکور بر حکومت مردمی استوار است. یعنی حکومتی که مردم اداره امور را بر عهده خواهند داشت (Dekker & Kempen, 2004: 43). بنابراین حضور و مشارکت مردم در اداره امور از اصول بدیهی و اولیه تحقق این نظریه و گام اول رسیدن به حکمروایی خوب شهری می باشد. در این صورت مشارکت نه تنها یکی از ویژگی های حکمروایی خوب شهری بلکه گام اول جهت تحقق آن محسوب می گردد. . بنابراین می توان گفت مشارکت شهروندان موتور محرکه مدیریت شهری است که نقش عمده ای در حل بسیاری از مشکلات و مسائل شهری دارد. مشارکت کردن به معنی سهم در چیزی یافتن و از ان سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و با آن همکاری داشتن است (رضوانی و کاظمیان , ۱۳۸۰: ۳۲ ) .منظور از مشارکت , قدرت تاثیر گذاردن به تصمیم گیری ها و سهیم شدن شهروندان در قدرت است . ( برک پور , ۱۳۸۵ : ۵۰۱ ). بنابراین سه شرط بنیادی برای رخ دادن مشارکت عبارتند از : استقبال مدیران , اشتیاق شهروندان و امکان قوانین . گمان می رود هر کدام از این سه شاخص وجود نداشته باشد مشارکت رخ نخواهد داد از نظر بانک جهانی , مشارکت فرایندی است که از طریق آن بهره وران کنترل خود را برروند برنامه های توسعه و تصمیم ها و منابعی که مرتبط با برنامه است , با هم تقسیم کنند ( حبیبی و سعیدی رضوانی , ۱۳۸۴: ۱۶)(( کمیسیون اسکفینگتون )) در بریتانیا مشارکت شهروندان را چنین تعریف می کند : مشارکت به نظر ما سهیم شدن مردم در تدوین سیاست ها و پیشنهادهاست . دادن اطلاعات از طرف مسولان و امکان اظهار نظر در مورد آن اطلاعات , بخش مهمی از فرایند مشارکت به شمار می آید . مشارکت کامل تنها در جایی محقق می شود که مردم بتوانند نقش فعال در فرایند تهیه طرح برعهده بگیرند ( اوست هویی زن , ۱۳۷۷ : ۹۷ ). برنامه توسعه سازمان ملل متحد , مشارکت را درگیری فعال ذی نفع یا بهره برداران در ارائه پنداره هاوتلفیق بهینه زمان و منابع , تصمیم گیری , و کنش در راستای تحقق یک هدف مطلوب توسعه می داند . نکات کلیدی چندی در این تعریف قابل مشاهده است : نخست این که افراد باید با مسله ای که در آن مشارکت می کنند , درگیر شوند. واژه درگیر شدن , رابطه وتعامل ویژه ای را که ناشی از عمق وشدت ارتباط ناشی از حساسیت مسله می باشد , نشان می دهد . این حساسیت متکی برآگاهی و اطلاع و اشراف شهروندان به مسله ای است که فرد در آن درگیر می شود و مشارکت می کند.دوم واژه (( ذی نفعان )) است ؛ یعنی مشارکت کنندگان باید منافع یا پاداشی را از مشارکت کنندگان بدست آورند , وگرنه انتظار مشارکت داشتن از آنها غیرمنطقی و غیر واقع بینانه است . این منافع را باید مشارکت کننده در تحقق هدف کار مشارکتی ببیند . لازمه بهرمند شدن ذی نفعان از مزایای مشارکت , همانگی و همسانی ماموریت ها و هدف های سازمان خواستار مشارکت شهروندان و هدف شهروندان از مشارکت در این فرایند است . از نگاهی دیگر , مشارکت را میتوان (( در گیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیت های گروهی دانست که آنان را بر می انگیزد تا برای دستیابی به هدف های گروهی یکدیگر را یاری دهند و در مسولیت کار شریک شوند )) . در این تعریف نیز سه جز مهم وجود دارد : در گیرشدن , یاری دادن و مسولیت که به اجمال اشاره به آنها خواهد شد. مشارکت برای بخش خصوصی بدان معناست که مشتریان , شناخت بهتری از خدماتی که هزینه آنها را پرداخت می کنند , دارند و همچنین به معنی وجود نظارت برای سودهای منصفانه ونه بسیار گزاف است ( سهیل , ۱۳۸۴ : ۱۳۷-۱۳۶) . جدول (۵-۲)مفهوم مشارکت از دیدگاه صاحب نظران
مفهوم |
تعریف |
صاحب نظران |
فرایند |
مشارکت شامل هر فرایندی است که از طریق آن افراد سهمی در رسیدن به تصمیم هایی مدیریتی توسعه دارند . |
کلارک و رابرتز ( ۱۹۷۳) |
نفوذ و کنترل |
مشارکت , سیستمی مدیریتی است که در قالب آن افراد برتصمیم های توسعه ای اثر می گذارند . |
پیترسون ( ۱۹۸۹ ) |
شکل و اعمال قدرت |
مشارکت کلیه اشکال اعمال قدرت توسط زیر دستان است که از نظر آنها مشروع جلوه کند . |
رامرز (۱۹۶۹) |
تصمیم گیری |
مشارکت تصمیم گیری مشترک است و باید از تصمیم گیری دستوری یا تفویض اختیار به غیر تمیز داده شود . |
لاک , شویچی و لاتام (۱۹۷۷-۱۹۵۹) |
ادراک نفوذ |
مشارکت عبارت است از ادراک هر فرد از میزان نفوذی که برتصمیم گیری دارد و مقایسه آن با میزان نفوذ واقعی وی در تصمین گیری. |
واوم ولوتانز (۱۹۷۷-۱۹۵۹) |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۴-۱۸-۱- چراشیعه برخاک سجده می کند؟ ۲۵۳ ۴-۱۸-۲- توسل ، تبرک و شفاعت از منظر وهابیّت و نقد آن: ۲۵۹ ۴-۱۸-۲-۱- تعریف توسل: ۲۶۰ ۴-۱۸-۲-۲- اقسام توسل: ۲۶۱ ۴-۱۸-۲-۳- نقد نظریه ی مخالفین توسل: ۲۶۴ ۴-۱۸-۲-۴- تعریف تبرک: ۲۶۹ ۴-۱۸-۲-۵- انواع تبرک: ۲۷۰ ۴-۱۸-۲-۶- نظریه ی علمای اهل سنت: ۲۷۱ ۴-۱۸-۲-۷- مشروعیت تبرک در قرآن مجید: ۲۷۲ ۴-۱۸-۲-۸- تعریف شفاعت: ۲۷۶ ۴-۱۸-۲-۹- اقسام شفاعت: ۲۷۷ ۴-۱۸-۲-۱۰-ضرورت شفاعت: ۲۷۷ خلاصه فصل چهار: ۲۷۸ نتیجه گیری نهایی ۲۸۰ پیشنهادات: ۲۸۲ منابع و ماخذ ۲۸۴ چکیده : بدعت از منظر فقه امامیه به وسیله ی: حسین بهدافر یکی ازآفات وآسیب های مهمی که جریان های فکری و فرهنگی به ویژه ادیان و شریعت های الهی را درطول تاریخ با مشکلات روبرو ساخته بدعت وجریان های بدعت گذاربوده است. بدعت دردین موجب ظهور یک سلسله مسائل جدید می شود که در باورهای مردم ایجاد تردید نموده، فرقه ها، و جریان های باطل پدیدارشده، سبب ناکارآمدی وگریزازدین می گردند.دین مبین اسلام به ویژه مکتب آسمانی اهل بیت- امامیه- همواره در طول تاریخ با بدعت و بدعت گذاری مواجه بوده است . بدعت به معنای نوآوری است که هرگونه کاستن یا افزودن دردین وبه نام دین می باشدکه حرام است وعلت حرام بودن بدعت دراسلام به این دلیل است که بدعت گذاری نوعی افتراء برخداست و افتراء برخداوند از گناهان کبیره و حرام است. لذا یکی از عوامل حفظ اسلام و قرآن از تحریف ها و انحرافات، قانون تحریم بدعت دراسلام است.ازجمله آثار بدعت گذاری دردین می توان به تباهی دین و ترک سنت ها،گمراهی، باطل شدن عمل ها و… اشاره نمود.از روش های برخورد با بدعت گزاران می توان روشنگری، عدم حمایت و روی گرداندن از بدعت گذاران، رسالت پاسداری ازدین توسط علما را ذکرکرد. از مهمترین مصادیق بدعت می توان به قمه زنی، مسائل خرافی، غلو، تحریف، فرق بدعت گر، شبهات دینی درعزاداری و ادعیه،گفتن آمین بعداز تلاوت سوره حمددرنماز، دست بسته نمازخواندن،حذف حی علی خیرالعمل در اذان، افزودن جمله الصلوه خیرمن النوم، نمازتراویح وحرام دانستن ازدواج موقت اشاره نمود. واژه های کلیدی: بدعت، تحریف، غلو، متعه، تراویح، توسل، وهابیت و … مقدمه: بدعت از اصلی ترین عوامل درانحراف بخش وسیعی از مسلمین درانجام احکام واقعی دین است. برخی از بزرگان به تبع اسلاف خویش ، نوآوری در دین را باب کردندو بر خلاف سنت حقیقی رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم– در اصلی ترین مسائل دینی مثل نماز و روزه و … دست بردند واحکام را به دلخواه خویش بنا به مصالح غیردینی تغییر دادند! بدعت ازمنظرفقه امامیه تغییر احکام الهی واسلامی برخلاف شرع و دستورات ائمه اطهار وعمل کردن به آن می باشد. برای مثال می توان گفت:
«ازجمله گفتن آمین بعداز پایان سوره حمد در نماز،دست بسته نمازخواندن،حذف حی علی خیرالعمل دراذان،افزودن جمله الصلاه خیرمن النوم دراذان صبح، نمازتراویح وحرام دانستن ازدواج موقت.این باورها از بدعت هایی است که توسط خلفا بر دین تحمیل شده است.»(محمدی ری شهری،میزان الحکمه ، ۱۳۸۵، ۱۰۷) باتوجه به مثال های مذکورمی بینیم که بدعت، جریان منظم دین را به واسطه نظریه افراد می شکندو باعث تغییراساسی مسیراصلی پیاده شدن احکام الهی می شود. براساس روایات صحیح رسیده وفرامین الهی،خداوند متعال و رسول اکرم هرگز از بدعت در دین و بدعتگران راضی نبوده ونخواهند بود. ودر این رابطه هیچ گونه استثنایی وجود ندارد. از نظراحکام دین از حرامترین اعمال این است که حلال خدارا حرام وحرام خداراحلال بشماریم.و آن چه را بر خلاف نص وسنت نبوی است اجرا کنیم.بایدتوجه داشت که بدعت درواقع همان اجتهاد غیر شرعی، عقلی و اخلاقی است که دقیقادرمقابل نصوص رسیده است. وبدعتها وانحرافات موجود در اموری رخ داده که با صراحت کامل به چگونگی اجرا و انجام کار در قرآن و روایات رسول اعظم – صلی الله علیه و آله و سلم– اشاره شده است. اگر به تاریخ نگاه کنیم مسائل فقهی بعدازرحلت جانسوز رسول اکرم– صلی الله علیه و آله و سلم– به سرعت توسط افراد سودجووفرصت طلب که منافع خویش رادرخطر می دیدندتغییرنموده است. آنان منافع خویش را بر منافع دین ترجیح داده و به تعبیری بدعت گزارشده و باعث تغییر اساسی شده اند. با توجه به اهمیت بدعت ونقش اساسی آن در تغییر مسیر واقعی دین، هدف این پژوهش بررسی دیدگاه امامیه نسبت به موضوع بدعت و ارائه راه کارهای متناسب جهت مبارزه با این پدیده شوم و همچنین شناسایی دیدگاه ها ی بدعت گزاران و تحریف گرایان تبیین و تشریح معانی بدعت و مصادیق آن می باشد. ۱- ۱ بیان مساله : همان طورکه وضع قانون، مختص خداست وکسی حق نداردبرای فردیاجامعه قانون وضع کند،تصرف درقانون الهی خواه به صورت افزایش باشدوخواه به صورت کاهش، بدعت نامیده می شود.(سبحانی، توسل، تبرک، بدعت،۸۰،۱۳۸۰) «بدعت درلغت، به معنی کارنو وبی سابقه ای می شودکه بیانگرنوعی حسن وکمال درفاعل باشد.بدیع به معنای کاریاچیزی بی سابقه است این واژه هرگاه درباره خداوند به کاررود به معنای این است که خداوندجهان رابدون استفاده ازابزار وبدون اینکه ازکسی الگوبرداری کرده باشد،آفریده است.واژه بدعت درروایات، غالبا درمقابل شریعت و سنت به کاررفته است ومقصود ازآن انجام دادن کاری است که برخلاف شریعت اسلام سنت نبوی است.»(رضوانی،۳۵،۱۳۹۰) پس بدعت در معنای اصطلاحی نزد علمای شیعه وسنی معنای دیگری داردکه متفاوت با معنی لغوی آن است، زیرا بدعت نسبت دادن داخل نمودن مسایلی دردین است که شارع وآورنده دین آن را ابداع وایجاد نکرده ورضایت به آن نداشته باشد. معنای بدعت که دردین موردبحث قرارمی گیرد،عبارت ازهرگونه افزودن ویاکاستن دردین به نام دین می باشدواین غیرمعنایی است که درمعنای لغوی آن گذشت.پس: «بدعت دردین، گفتاروکرداری است که به صاحب شریعت مستند نباشدوازمواردمشابه واصول محکم شریعت استفاده نشده است.»(عصیری،۱۳۸۹، ۴۰-۴۱) باید توجه داشت که نگاه های گوناگون و متضاد در مورد مصادیق بدعت، وجود دارد. ومی توان بدعت ها را از نگاه وزاویه خاص مذهبی بیان نمود وتوضیح داد، مثلا در نگاه وهابی ها بسیاری از کارها ی مسلمانان از جمله شیعیان بدعت وحرام است.آنان می گویند: «مهر در نماز، رفتن به زیارت قبور پیشوایان اسلام وزیارت حرم امامان و امامزاده ها و اولیاء الله، توسل، برپایی مجالس و عزا وگریستن برای مظلومان کربلا ، برپایی جشن وسرور به مناسبت میلاد پیامبر و امامان– علیه السلام– وحتی گذاشتن سنگ روی قبر و بر پایی مجالس فاتحه و ترحیم همگی بدعت و حرام است.» (سبحانی،تبرک، توسل، بدعت،۱۳۸۰، ۸۵) یا درجایی دیگرکه بدعت بوورنگ مذهبی به خود داردآنها به مخالفت برخاسته که جهت اثبات می توان نمونه هایی راذکرنمود: «بنای برقبور،مراسم بزرگداشت میلاد پیامبر و بزرگان دینی، مراسم عزاداری برشهیدان وامثال اینها، هرکس به سراغ این اموربرود، اورابدعت گذار و مستحق همه گونه ملامت وسرزنش می بینند.» (مکارم شیرازی، وهابیت برسردوراهی، ۱۳۸۹،۱۱۶) اما از دیدگاه شیعه امامیه برخی ازاموری که اهل سنت درعبادتشان دارند بدعت است : «ازجمله گفتن آمین بعداز پایان سوره حمد در نماز، دست بستن نمازخواندن، حذف حی علی خیرالعمل دراذان، افزودن جمله الصلاه خیرمن النوم دراذان صبح، نمازتراویح وحرام دانستن ازدواج موقت .این باورهااز بدعت هایی است که توسط خلفا بردین تحمیل شده است» (محمدی ری شهری،۱۳۸۵ ،۱۰۷) بدعت دردین خدا چیزی را واردکردن که از دین نیست. ازپیش خود چیزی را جعل کردن که مربوط به دین نیست.«خیلی چیزها هستندکه بدعت است ودرمیان مردم مخصوصا خانم ها ازاین بدعتها هست، مثلا آش ابودرداء، آش بی بی سه شنبه، سفره حضرت عباس–علیه السلام –ما چنین چیزهایی در اسلام نداریم. در اسلام ما یک چیزی به نام سفره حضرت ابوالفضل نداریم و….اما اگر کارهایی با آداب و تشریفاتی انجام شودو خیال کنیداین هم ازاسلام هست.این بدعت وحرام است.» (مطهری،حماسه حسینی،۱۳۵۸، ۲۶/۴۴۴) در فقه مقدس امامیه یکی ازمهمترین مسائلی که بعدازمرگ پیامبرگرامی اسلام دین ومذهب رابه سمت و سویی که منافع برخی افرادوخواص آن زمان را به چالش می کشاند همین موضوع است وبررسی آن درفقه شیعه حائزاهمیت می باشد.دراین پژوهش سعی برآن است که با استناد به منابع غنی فقه اهل بیت – علیه السلام – و به کمک قرآن آسمانی، از زوایای مختلف بدعت ازمنظر فقه امامیه مورد بررسی وکنکاش قرار گیرد. ۱- ۲ سوالات اصلی تحقیق
-
- ازمنظرفقه امامیه بدعت دارای چه ویژگی ها و احکامی می باشد؟
-
- مهمترین مصادیق بدعت در فقه امامیه چیست؟
۱-۳ فرضیه ها:
- ازمنظر شیعه هرچیزی که برخلاف نص کتاب خدا و سیره پیامبراکرم و اهل بیت- علیهم السلام- باشدکه نوعی تصرف در دین ازطریق کاستن وافزودن انجام گیرد بدعت محسوب می شود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
کاربردهای چندگانه پیغام های REPLY:
-
- یک پیغام REPLY به عنوان پیغام از پروسهای که در حال درخواست دادن نیست عمل میکند.
-
- یک پیغام REPLY به عنوان یک پاسخ جامع از پروسههایی که دارای درخواستهای با اولویت بالاتر هستند عمل میکند.
یک پیغام REPLY(Rj) از سوی Pj نشان میدهد که Rj همان “REQUEST” ای است که Pj آخرین بار ارسال کرده و برای آن CS اجرا شده است. این نشان میدهد که همه “REQUEST” هایی که دارای اولیتی بیشتر یا مساوی اولیت Rj هستند CS را به پایان رسانده و دیگر در حال رقابت نیستند. وقتی یک پروسه Pi پیغام REPLY(Rj) را دریافت میکند، میتواند آن “REQUEST” هایی که اولویتشان بزرگتر یا مساوی اولویت Rj از صف محلی بودهاند را حذف کند. بدین ترتیب، یک پیغام REPLY یک پاسخ منطقی بوده و نشاندهنده یک پاسخ جامع از سوی همه پروسههایی است که درخواستهای با اولویت بالاتر ارسال کردهاند.
کاربردهای پیغام FLUSH: یک پروسه یک پیغام FLUSH را پس از اجرای CS به پروسهای که به صورت همزمان درخواست داده و دارای بالاترین اولویت بعدی است (در صورت وجود) ارسال میکند. در زمان ورود به CS، یک پروسه میتواند وضعیت همه پروسههای دیگر را در حالتهای همسان ممکن با خود تعیین کند. تمامی پروسههای دیگر یا در حال درخواست دسترسی به CS هستند و اولویت درخواستشان شناخته شده است، یا در حال درخواست نمیباشند. در زمان اتمام اجرای CS، هر پروسه Pi موارد زیر را میداند:
-
- درخواستهای فرایندهای دارای اولویت همزمانی پایینتر (کمتر از اولویت Pi) در صف محلی Pi در حال انتظار برای اجرای CS میباشند.
-
- پروسههایی که REPLY را برای Ri به Pi فرستادهاند، هنوز در حال درخواست نبوده، و یا با اولویت کمتری به نسبت Pi درخواست میدهند.
-
- پروسههایی که درخواستهای خود را همزمان با Ri ارسال کردهاند، با اینکه اولویت بالاتری دارند یا درخواست ارسال نکرده و یا با اولویت کمتری درخواست خود را ارسال میدارند (به نسبت Pi).
“REQUEST” های دریافت شده از پروسه هایی که در ۲ و ۳ معرفی شدند با Ri همزمان نیستند، درخواستی که برایش Pi تازه اجرای CS را به پایان رسانده است. اینگونه “REQUEST” ها که قبل از اتمام CS توسط Pi دریافت میشوند به تعویق می افتند تا زمانی Pi که منطقه بحرانی خود را به اتمام برساند. سپس Pi یک پاسخ به هر کدام از این “REQUEST” های به تعویق افتاده به محض اتمام CS خود ارسال میدارد. بدین ترتیب، پس از اجرای CS، Pi یک پیغام FLUSH(Ri) به Pj ارسال میدارد که همان پروسه همزمان با بالاترین اولویت بعدی در حال ارسال درخواست است. برای هر پروسه Pk شناسایی شده در ۲ و ۳ که در حال درخواست است، “REQUEST” مربوطه تا زمانی که Pi منطقه بحرانی را ترک کند به تعویق میافتد، که در همین زمان Pi به Pk یک پاسخ ارسال میدارد. با این رفتار، Pi به هر دو Pj و Pk اجازه وارد شدن به CS را با توجه به Pi میدهد. Pj و Pk باید از یکدیگر اجازه گرفته، و هر کدام که اولویت بالاتری داشت اول وارد CS میشود. کاربردهای چندگانه پیغام های REQUEST: پروسه Pi که سعی در استفاده از انحصار متقابل دارد یک پیغام “REQUEST” به همه پروسههای دیگر ارسال میکند. هنگام دریافت یک پیغام “REQUEST"، پروسه Pj که در حال درخواست نیست بلافاصله یک پیغام REPLY ارسال میدارد. در صورتی که پروسه Pj در حال ارسال درخواست به صورت همزمان باشد، دیگر پیغام REPLY ارسال نمیدارد. در صورتی که درخواست Pj دارای اولویت بالاتری باشد، “REQUEST” دریافتی از Pi به عنوان پاسخی برای Pj عمل خواهد کرد. Pj سرانجام CS را قبل از Pi انجام خواهد داد و سپس از طریق زنجیرهای از پیغامهای FLUSH/REPLY، سرانجام Pi یک یک پاسخ منطقی برای درخواست خود دریافت خواهد کرد. در الگوریتم پیشنهاد شده در ]۶۵[، یک پیغام “REQUEST” دارای سه هدف به شرح زیر است. فرض کنید که هر دوی Pi و Pj در حال ارسال همزمان درخواست هستند. علاوه بر این، فرض کنید که “REQUEST” مربوط به Pi دارای اولویت بالاتری به نسبت “REQUEST” مربوط به Pj است.
-
- یک پیغام “REQUEST” به عنوان یک پیام درخواست عمل میکند.
-
- پیغام “REQUEST” از سوی Pi به Pj: این پیغام “REQUEST” به Pj به Pj نشان میدهد که Pi هم هنوز در رقابت باقی است و دارای اولویت بالاتری میباشد. در این مورد، Pj باید منتظر FLUSH/REPLY از سوی برخی پروسهها باشد.
-
- پیغام “REQUEST” از سوی Pj به Pi: این پیغام “REQUEST” به Pi به عنوان پاسخی به Pi عمل میکند.
بدین ترتیب، وقتی “REQUEST” ها همزمان هستند هیچ پاسخی ارسال نخواهد شد. پس از شکست هر پروسه در صف، یا سیستم متحمل بار شده و یا پس از دورهای یک انتخاب رخ داده و سیستم جدیدی انتخاب میگردد. حالا الگوریتم پیشنهادی شروع به بازیابی در گامهای ذیل می کند، تا اطلاعات از دست رفته من جمله صفها و پرچمهای مرتبط با CS بازیابی شوند. بدین ترتیب، سیستم مربوطه به موقعیت نرمال خود باز میگردد. گامهای این الگوریتم از این قرارند:
-
- a) همه پروسههایی که در سیستم به تازگی ایجاد شده قرار دارند، پیغامی ارسال میکنند که خود را معرفی کرده و همچنین بدین معنی است که یک مبدا جدید وجود دارد.
-
- b) همه کلاینتها پس از دریافت پیغام مبدا جدید (NEWEPOCH) متوجه میشوند که یک سیستم جدید در سیستم توزیع شده وجود داشته و هر کدام از آنها بسته به موقعیتش میتوانند پاسخهای زیر را ارسال کنند:
-
- کلاینتهایی که نه در CS قرار داشته و نه درخواستی برایش دارند، پیغام نداشتن درخواست را ارسال میکنند (میتوان در شرایط بهبود یافته این پیغام را حذف کرد). و پروسهها کاری برای این نوع پیغامها انجام نمیدهند.
-
- کلاینتهایی که در CS قرار دارند یک پیغام “IN-REGION” (درون ناحیه) شامل تعدادی از کلاینتها و نام CS ارسال میدارند.
-
- کلاینتهایی که در CS قرار ندارند اما میخواهند وارد شوند و پیغام “OK” را دریافت نکردهاند باید درخواست دیگری به سایر پروسهها ارسال کنند. این پیغام شامل تعداد کلاینتها، نام CS که میخواهند وارد آن شوند و برچسب زمانی که به اولین درخواست مرتبط است میشود. همه پروسههای مرتبط دیگر پس از دریافت پیغام خود را بر اساس برچسب زمانیشان تغییر داده و آنها را وارد صفی میکنند که مرتبط به آن CS است. بدین ترتیب، پس از دریافت پیغامهای درخواست از همه کلاینتها، صفهای سیستم پیشین در سیستم جدید شکل میگیرند. باید بگوییم که حفظ برچسبهای زمانی پروسهها ضروری است.
-
- c) سیستم توزیع شده چک میکند که ببیند آیا هیچ پرچم تنظیم مجددی با صف لغو شده در سیستم وجود دارد یا نه. نباید هیچ وجود داشته باشد. اگر یکی هست، پیغام “OK” به پروسه در ابتدای صف ارسال میشود. بدین ترتیب سیستم جدید میتواند به جای سیستم قدیمی به کار خود ادامه دهد.
شکل ۳‑۲- چارت زمان بندی برای ۳ پروسه وقتی P1 می میرد ]۶۵[ شکل ۳-۲ نشان میدهد که به پروسه P1 اجازه داده شده که وارد CS شود اما در آنجا مرده است. پس از فعال شدن اولین تایمر نگهبان، t7، t8، و t9 زمانهایی هستند که دارای پیغام “AYA” میباشند. و پس از دومین تایمر نگهبان، بردار از t10 تا t11 برای پیغام “OK” است، چرا که P2 پیغام “REQUEST” را به P3 ارسال کرده است. در موارد بهبود یافته نیازی به این کار نیست، چرا که P2 قبلا این پیغام را دریافت کرده است. شکل ۳‑۳- مشابه شکل ۳-۲، اما P1 زنده است ]۶۵[ شکل ۳-۳ همانند شکل ۳-۲ است، اما در اینجا P1 زنده بوده و برای مدتی طولانی در CS فعال باقی میماند. این شکلها نشان میدهند که وقتی دو پروسه در حالت رقابت، در دو مورد مختلف یک منبع یکسان را میخواهند که دارای یک CS است چه اتفاقی میافتد: در مورد اول، وقتی هر پروسهای که در CS قرار دارد میمیرد، و مورد دوم وقتی پروسهای که در CS است هنوز زنده بوده و کارش ادامه دارد. در ]۶۶[ یک الگوریتم عادلانه برای حل انحصار متقابل سیستمهای توزیع شده با بهره گرفتن از گذر پیامهای غیرهمزمان ارائه شده است. در این الگوریتم برای برقراری عدالت و بالا بردن رضایت در دسترسی به ناحیه بحرانی ترتیب اولویت را کاهش و از برچسبهای زمانی Lamport استفاده نموده است. این الگوریتم برای هر دسترسی به ناحیه بحرانی نیاز به انتقال n-1 تا ۲(n-1) پیام دارد که سبب بهبود الگوریتم Ricart-Agrawala میشود. در واقع، تعداد پیامها برای دسترسی به ناحیه بحرانی ۲(n-1)-x است که x تعداد درخواستهایی است که بطور همزمان با درخواست جاری ارسال شده است. پیچیدگی پیامها را با بهره گرفتن از درخواست و پاسخهای چندگانه در رابطه با درخواستهایی که همزمان انجام میشود کاهش داده است. الگوریتم این روش در شکل ۳-۴ نشان داده شده است. الگوریتمهای ارائه شده برای مسئله انحصار متقابل باید فاقد گرسنگی و بنبست باشند. الگوریتمهای مبتنی بر توکن دستهای دیگر از الگوریتمهای انحصارمتقابل هستند. در واقع توکن یک پیام الویتدار و خاص است. بهصورت ساده میتوان گفت هر پراسسی که این پیام را دریافت کند، میتواند وارد ناحیه بحرانی خود شود. چون فقط یک توکن در کل سیستم وجود دارد و فقط دارنده توکن میتواند وارد ناحیه بحرانی خود شود به همین علت با وجود توکن در سیستم، انحصار متقابل تضمین شده خواهد بود. شکل ۳‑۴- الگوریتم انحصار متقابل ارائه شده در ]۶۶[ در نحوه انتقال توکن به پراسس بعدی نیز تفاوتهایی بین الگوریتمهای مختلف وجود دارد اگر پراسسها بهصورت منطقی در ساختاری قرار گرفته باشند در این حالت بر طبق همان ساختار توکن انتقال داده خواهد شد بهعنوان مثال اگر ساختار حلقهای بهصورت منطقی تشکیل شده باشد توکن به پراسس بعدی در این حلقه تحویل داده خواهد شد. روش دیگر این است که دارنده توکن، یکی از پراسسهایی که درخواست ورود به ناحیه بحرانی را دارد انتخاب کرده و توکن را برای آن پراسس ارسال میکند. نمونه معروف از الگوریتمهای مبتنی بر توکن، الگوریتم توکن حلقهای[۱۵۴] است]۶۷[. در این الگوریتم پراسسها بهصورت حلقه[۱۵۵] منطقی چیده میشوند. ممکن است توپولوژی واقعی شبکه بهصورت bus یا هر توپولوژی دیگری باشد ولی بهصورت منطقی یک حلقه تشکیل میشود و هر پراسس فقط میداند پراسس بعدی او در این حلقه چه پراسسی است. زمانی که حلقه ساخته میشود توکن به پراسس شماره صفر داده شده و توکن دستبهدست در این حلقه میچرخد و هر پراسسی که قصد ورود به ناحیه بحرانی خود را داشته باشد با تصاحب توکن وارد ناحیه بحرانی میشود و بعد از خروج از ناحیه بحرانی توکن را به پراسس بعدی میدهد و اگر پراسسی نیازی برای دسترسی به ناحیه بحرانی خود نداشته باشد در صورت تصاحب توکن بلافاصله توکن را به پراسس بعدی میفرستد. برای جلوگیری از گرسنگی زمانی که دارنده توکن از ناحیه بحرانی خود خارج میشود حتماً باید توکن را به پراسس بعدی تحویل دهد حتی در صورت نیاز دوباره برای ورود به ناحیه بحرانی. بهعبارت دیگر با هر بار تصاحب توکن حداکثر یکبار میتوان وارد ناحیه بحرانی شد و اگر دوباره قصد ورود به ناحیه بحرانی داشته باشد باید صبر کند تا توکن یک دور در حلقه زده و دوباره بهدست پراسس برسد. بهسادگی مشاهده میشود که الگوریتم درست کار میکند. چون فقط یک توکن وجود دارد و فقط دارنده توکن میتواند وارد ناحیه بحرانی خود شود بنابراین انحصار متقابل محقق خواهد شد و همینطور هیچ بنبستی در سیستم رخ نخواهد داد. چون هیچ پراسسی منتظر پاسخ از پراسس دیگر نخواهد بود. توکن دستبهدست منتقل خواهد شد و هر پراسسی نیز به اندازه محدودی مالک توکن خواهد بود و به همین دلیل گرسنگی هم نخواهیم داشت یعنی در زمان محدودی هر پراسسی که قصد ورود به ناحیه بحرانی را داشته باشد به این امر نائل خواهد شد. در الگوریتم توکن حلقهای نمیتوان مقدار دقیقی برای تعداد پیام ارسال شده به ازای هر دسترسی به ناحیه بحرانی مشخص کرد ولی میتوان حدبالا و پایین آن را در بهترین حالت و بدترین میتوان مشخص کرد. در بهترین حالت اگر تمام پراسسها نیاز به دسترسی به ناحیه بحرانی خود را داشته باشند به صورت میانگین یک پیام برای هر دسترسی به ناحیه بحرانی نیاز است و آن یک پیام نیز همان ارسال توکن به پراسس بعدی است و در بدترین حالت میتوان اینگونه در نظر گرفت که هیچ پراسسی قصدی برای ورود به ناحیه بحرانی خود نداشته باشد و در این حالت توکن بهصورت دائم در حال چرخش در حلقه است و بینهایت پیام ارسال خواهد شد. بنابراین یکی از مشکلات این الگوریتم این است که در بار کم، بینهایت پیام (توکن) منتقل میشود یعنی حالتی که توکن در حال چرخش در حلقه است و هیچ پراسسی قصدی برای ورود به ناحیه بحرانی خودش ندارد. یکی از الگوریتمهای معروف مبتنی بر توکن در مسئله انحصار متقابل توسط Suzuki ]68[ ارائه شده که توسط Ricart نیز در ]۶۹[ ارائه شده است که هر دو مقاله تقریباً یک الگوریتم را ارائه میدهند. در این الگوریتم بک توکن وجود دارد که در حقیقت یک آرایه Token[n] است که خانه شماره K آن، شماره ترتیبی[۱۵۶] پراسس K را در آخرین دسترسی به توکن نشان میدهد. علاوه بر توکن هر کدام از پراسسها آرایهای در اختیار دارند که خانه شماره K ارائه نشاندهنده شماره ترتیبی آخرین درخواستی است که از پراسس K به پراسس جاری رسیده است. به این آرایه، آرایه درخواست Request[n] گفته میشود. الگوریتم به این ترتیب عمل میکند: در شروع کار به یکی از پراسسها بهصورت اختیاری توکن داده میشود. زمانی که پراسس j قصد ورود به ناحیه بحرانی خود را داشته باشد اگر صاحب توکن باشد بلافاصله وارد ناحیه بحرانی خود میشود در غیراینصورت شماره ترتیبی خود را یک واحد افزایش داده و یک پیام همراه با شماره ترتیبی جدید ساخته و به تمام پراسسها ارسال میکند و منتظر دریافت توکن میشود. از طرفی وقتی یک پراسس از ناحیه بحرانی خود خارج میشود میبایست توکن را به پراسسی که درخواست ورود به ناحیه بحرانی دارد ارسال کند. پراسس این کار را با جستجو در آرایه درخواست خود به ترتیب j+1,J+2,…,n,1,2,…,j-1 انجام میدهد. توکن به پراسس k که در اینجا k اولین خانه آرایه درخواست request[k] است که شماره ترتیبی ذخیره شده در آن از شماره ترتیبی ذخیره شده در خانه معادل آن در توکن token[k] بزرگتر باشد، ارسال خواهد شد. یعنی وقتی که request[k]>token[k] باشد در این حالت توکن برای پراسس k ارسال خواهد شد. این معادله نشاندهنده این مطلب است که درخواست پراسس k بعد از آخرین دسترسی به توکن ارسال شده است. یعنی پراسس k هم اکنون منتظر دریافت توکن است. در حقیقت استفاده از این فرمول به این علت است که پراسس دارنده توکن تشخیص دهد درخواست پراسس k معتبر است یا اینکه قدیمی است و پراسس k بعد از درخواستش به توکن دسترسی پیدا کرده و الان درخواستی برای دسترسی به ناحیه بحرانی خود ندارد. علت وجود شماره ترتیبی در این الگوریتم هم همین موضوع است چون که در این الگوریتم درخواست به تمامی پراسسها ارسال میشود و ترتیب از قبل مشخص شده برای تصاحب توکن وجود ندارد برای همین دلیل وقتی پراسسی درخواستی میدهد و بعد صاحب توکن میشود، درخواستش هنوز در بقیه پراسسها موجود است و ممکن است به اشتباه دوباره توکن را برای پراسس مورد نظر ارسال کنند. برای جلوگیری از این اشتباه از شماره ترتیبی و فرمول گفته شده استفاده میشود. در این الگوریتم زمانی که پراسسی بخواهد به ناحیه بحرانی خود دسترسی پیدا کند اگر دارنده توکن باشد هیچ پیامی ارسال نخواهد کرد و میتواند بلافاصله وارد ناحیه بحرانی خود گردد ولی اگر دارنده توکن نباشد باید n پیام (n-1 پیام برای ارسال درخواست به پراسسهای دیگر و یک پیام برای دریافت توکن) انتقال داده شود. الگوریتم دیگر، الگوریتم Mizuno ]70[ است. در در این الگوریتم تلفیقی از الگوریتم Suzuki ]68[ و quorurn agreements صورت گرفته است. در واقع این الگوریتم با بهره گرفتن از quorurn agreements، گروههایی ساخته است که هر پراسس برای دسترسی به ناحیه بحرانی خود فقط به اعضای همان quorurns که عضو آن است درخواست خود را ارسال میکند. یک quorurn agreements(Q,Q-1) دو مجموعهاند که اعضای آنها زیر مجموعههایی از پراسسهای موجود در سیستم هستند. به بیان ساده کل پراسسها در گروههای مجزایی تقسیم میشوند که به مجموعه این گروهها Q گفته میشود. به مجموعه پراسسهای هم گروه با پراسس i در مجموعه Q، Ri گفته میشود.Q-1 شامل مجموعههایی است که هر کدامشان با تمام مجموعههای Q دارای اشتراک هستند. به مجموعه پراسسهای هم گروه با پراسس i مجموعه Q-1، Ai گفته میشود. این الگوریتم بر مبنای الگوریتم Suzuki طراحی شده است و همانند الگوریتم Suzuki هر کدام از پراسسها دارای آرایه PNi هستند که RN[j] مشخص کننده تعداد درخواستهایی است که پراسس j ارسال کرده است و پراسس i از آن مطلع است. توکن نیز یک پیام ویژه است که حاوی آرایه LN است که LN[j] مشخص کننده بزرگترین شماره ترتیبی در درخواستهایی است که تا به حال j ارسال کرده است. Token-Q صف توکن است که در آن شماره پراسسهایی قرار میگیرد که توکن باید به آنها ارسال شود. در این الگوریتم زمانی که پراسس i قصد ورود به ناحیه بحرانی داشته باشد و توکن نیز در اختیار خودش نباشد، یک پیام درخواست که حاوی RNi خودش است به تمام پراسسهایی که در Ri هستند ارسال میکند. در بهترین حالت اگر توکن در اختیار یکی از این پراسسها باشد. توکن را به پراسس درخواست کننده ارسال میکند. در هر صورت پراسس منتظر دریافت توکن میشود. زمانی که توکن به پراسس i میرسد در ابتدا درخواستهای رسیده از دیگر پراسسها را در توکن قرار میدهد. برای اینکه پراسس i بفهمد کدام درخواست جدید است و در توکن موجود نیست از فرمول LN[j]<RNi[j] استفاده میکند. برای هر پراسسی که معادله برقرار باشد LN[j] را برابر RNi[j] قرار داده و j را درون صف Token-Q قرار میدهد. برقرار بودن معادله بدین معنی است که پراسس درخواستی داده است و این درخواست در پراسس i نگهداری میشده است و این درخواست در توکن موجود نیست و در توکن اعمال نشده است زیرا شماره ترتیبی موجود در توکن برای پراسس j کمتر از شماره ترتیبی موجود در پراسس i است. وقتی توکن به پراسس i میرسد علاوه بر بهروزرسانی LN و صف توکن یک پیام به اسم ACQUIRED به تمام پراسسهایی که در Ai خود موجود است ارسال میکند و با ارسال این پیام به پراسسهای مجموعه Ai اطلاع میدهد که صاحب توکن شده است و پیام ACQUIRED حاوی یک کپی از LN به نام LNi است. تمام پراسسهایی که ACQUIRED را دریافت میکنند بر اساس LNi موجود در آن درخواستهای جدیدی که نگهداری میکردند را تشخیص داده و طی پیامی درخواستی آنها را به پراسس i برمیگردانند و پراسس i آن درخواستها در توکن قرار میدهد. کارایی این الگوریتم به نحوه انتخاب quorum agreement بستگی دارد. براساس پروتکل درخت دودویی ارائه شده در ]۷۱[ حداقل سایز Ri و Ai، log n است. پس تعداد پیام جابهجا شده O(Log n) است. تعداد پیام جابهجا شده بین (|Ri|-1)+(|Ai|-1)+1 و (|Ri|-1)+2(|Ai|-1)+1 است. یک راهحل ساده برای CTP[157] بهکارگیری یک دربان[۱۵۸] برای جلسهها خواهد بود (در پیادهسازی دربان میتواند یک پراسس مجزا در کنار پراسسهایی که قرار است انحصار متقابل گروهی بین آنها رعایت شود، باشد). دربان بهصورت دورهای وضعیت فیلسوفها را بررسی کرده و در صورتی که فیلسوفی علاقمند به حضور در جلسه تحتنظر دربان را داشته باشد اقدامات لازم برای ورود فیلسوف به جلسه را انجام میدهند. بهعنوان مثال اگر اتاق جلسه خالی باشد دربان میتواند اولین فیلسوف منتظر را به اتاق فراخوانده و جلسه درخواستی فیلسوف را برگزار کند و هر فیلسوفی که درخواست ورود به جلسه جاری را داشته باشد، وارد اتاق جلسه میشود و فیلسوفهایی که منتظر ورود به جلسه دیگری هستند در صف قرار میگیرند. در این صورت دربان میتواند یکی از فیلسوفها را به عنوان فیلسوف مرجع انتخاب کرده و تا زمانی که فیلسوف مرجع در جلسه حضور دارد هر فیلسوفی میتوان به هر تعداد ممکن وارد جلسه شده و جلسه را ترک کند. بعد از اینکه فیلسوف مرجع اتاق جلسه را ترک کرد (بهعبارت دیگر از جلسه جاری خارج شد) اگر درخواستی برای برگزاری جلسه دیگری وجود داشت در این حالت در ورودی اتاق جلسه بسته خواهد شد و هیچ فیلسوف دیگری به اتاق جلسه راه داده نمیشود و منتظر میشویم تا فیلسوفهای حاضر در اتاق جلسه، کارشان به اتمام رسیده و اتاق جلسه را ترک کند و یا خروج آخرین فیلسوف از اتاق جلسه، جلسه جاری به اتمام رسیده و جلسه دیگری جایگزین خواهد شد. اما اگر فیلسوف مرجع از جلسه خارج شده و فیلسوف دیگری نیز منتظر ورود به جلسه دیگری نباشد. در این حالت از بین فیلسوفهای حاضر در جلسه جاری یکی به عنوان فیلسوف مرجع انتخاب میشود. با این روند تاخیر محدود تامین خواهد شد زیرا فیلسوف مرجع، مقدار زمان محدودی در جلسه حضور خواهد داشت و هم اینکه درجه همروندی بینهایت به دست خواهد آمد. الگوریتم کامل همراه با جزییات را در ]۷۲[ با عنوان CTP-C[159] توضیح داده شده است. به راحتی میتوان دید که الگوریتم CTP-C دارای درجه همروندی نامحدود است زیرا تا زمانی که فیلسوف اصلی در جلسه حضور دارد بقیه فیلسوفها به تعداد نامحدود و تکراری میتوانند وارد جلسه شده و آن را ترک کنند. با بهکارگیری یک دربان برای هرکدام از جلسهها میتوان الگوریتم CTP-C را کمی توزیعشده کرد. برای تحقق انحصار متقابل بین دربانها، از توکن استفاده خواهد شد و توکن بین دربانها جابهجا خواهد شد و دربانها قبل از هماهنگی و اعطای حق ورود به فیلسوفها باید توکن را به دست بیاورد و توکن را تا زمانی که فیلسوفها کاملاً از جلسه خارج نشدهاند پیش خود نگه می دارد و پس از خارجشدن همه فیلسوفها (اتمام جلسه جاری) توکن را به دربان بعدی تحویل میدهند. برای افزایش همروندی هر دربان اجازه ورود و خروج مکرر به هر فیلسوف را خواهد داد و برای اینکه با این کار ویژگی تاخیر محدود نقص نشود همیشه یک فیلسوف بهعنوان فیلسوف مرجع انتخاب خواهد شد. این الگوریتم نیز با نام [۱۶۰]CTP-SD در ]۷۲[ ارائه شده است. CTP-SD هم بهعلت استفاده از فیلسوف مرجع دارای درجه همروندی نامحدود است. چون از توکن برای انحصار متقابل در بین دربانها استفاده شده است پیچیدگی تعویض به نوع الگوریتم توکن بستگی دارد و در بدترین حالت حتی ممکن است آن پیچیدگیها بی نهایت باشد. CTP-SD نیز دارای معایبی است از جمله آنکه اگر دربانی کند باشد و سرعت پردازش در آن پایین باشد، زمانی که توکن به او برسد و مشغول انجام عملیات برگزاری جلسه خودش شود، به تبع کل سیستم را نیز کند میکند و تبدیل به گلوگاه خواهد شد و کارایی کل سیستم را کاهش میدهد و همچنین زمان زیادی برای تعویض طول خواهد کشید. از معایب دیگر این الگوریتم اینکه اگر m (تعداد جلسهها) نسبت به n (تعداد پراسسها) خیلی بیشتر باشد تعداد زیادی دربان خواهیم داشت که کارایی کل سیستم را پایین خواهند آورد و اگر n نسبت به m خیلی بیشتر باشد به علت تعداد کم دربانها، بار کاری زیادی بر روی دربانها واقع میشود و دربانها تبدیل به گلوگاه سیستم میشوند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
و یافتن جواب دستگاه معادلات خطی (۳-۴۵) منجر می گردد. ۳-۳-۷- روش های تبدیلی در یافتن مقادیر ویژه در این روش ها با بهره گرفتن از تبدیلات متشابه، ماتریسی با مقادیر ویژه یکسان با ماتریس اولیه اما با فرم ساده تر بدست می آید و سپس مقادیر ویژه و بردارهای ویژه با بهره گرفتن از ماتریس جدید محاسبه می شوند زیرا محاسبه آنها با بهره گرفتن از ماتریس بدست آمده که فرم خاصی دارد (مثلاً قطری یا سه قطری و …) به مراتب ساده است. ماتریس های تبدیلی که بکار می روند، ماتریس های متعامد هستند، زیرا چنین ماتریس هایی برای می نیمم کردن خطای فرایند مناسب ترین هستند. در این بخش سه روش مهم از روش های تبدیلی را مورد بحث قرار می دهیم.
۳-۳-۷-۱- روش ژاکوبی فرض کنید A یک ماتریس متقارن و از مرتبه باشد. ساده ترین فرمی که می توانA را به آن تبدیل نمود، فرم قطری است، زیرا در این صورت مقادیر ویژه اعضای قطری بوده و مستقیماً در دسترس خواهند بود. روش ژاکوبی جهت تبدیل ماتریس A به یک فرم قطری بوسیله حذف عناصر غیرقطری طراحی شده است. این روش یک فرایند تکراری است و به تعداد نامتناهی مرحله نیاز دارد. در هر مرحله بوسیله یک ماتریس متعامد، یک صفر غیرقطری در A تولید می شود. متأسفانه در این روش با تولید هر صفر جدید، معمولاً عنصر غیر صفری در محل صفر قبلی ایجاد می شود. روش ژاکوبی با صفر نمودن بزرگترین عنصر غیر قطری از نظر قدر مطلق در هر مرحله ادامه می یابد و هنگامی که تمام عناصر غیرقطری از نظر قدر مطلق از عدد کوچک مشخصی کمتر باشند، عملیات خاتمه پذیرفته و اعضای قطر اصلی بعنوان مقادیر ویژه تلقی می گردند. حال به بررسی چگونگی مراحل این روش می پردازیم. در بالا دیدیم که ماتریس متعامد P موجود است بقسمی که که در آن D یک مـاتریس قطـری است و اعضای روی قطر آن را مقادیر ویژه A تشکیل می دهند. در روش ژاکوبی ما بدنبال یافتن دنباله از ماتریس های متعاامد ب خاصیت زیر هستیم:
و از نماد استفاده می کنیم. (بعبارت دیگر و ) واضح است که با متشابه بوده و در نتیجه دارای مقادیر ویژه یکسان هستند. برای نمایش اعضای از نماد و برای اعضای از استفاده می کنیم. در روش ژاکوبی با بهره گرفتن از ماتریس های متعامد سعی در صفر نمودن عناصر غیرقطری ماتریس داریم. فرض کنید ماتریس را محاسبه کرده ایم و می خواهیم عنصری از این مـاتـریـس مـانند را که بزرگتـریـن عنصر غیر قطـری است صفر کنیم. به بیان دیگـر می خواهیم ماتریس عنصر صفر گردد. ماتریس را بصورت زیر تعریف می کنیم:
ماتریس یک ماتریس متعامد است و ماتریس دوران نامیده می شود که در آن بگونه ای انتخاب می گردد که در مرحله بعد . و این انتخاب بصورت زیر است:
زاویه طوری انتخاب می گردد که . در واقع یک ماتریس همانی از مرتبه است که در آن عناصر تغییر یافته اند. فرم کلی بصورت زیر است:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|