جان دندریچ[۹] : در کتاب “درک و فهم بهره وری” این واژه را به عنوان رابطه بین بازده کالاها و خدمات و منابع و درونداد بکار رفته برای آنها تعریف میکند.
پایان نامه - مقاله
جک سون گری سون[۱۰]: صاحب یکی از کارآمدترین مراکز تجاری آمریکا این واژه را به سادگی تحت عنوان « آن چیز که از فعالیتهای خود در مقابل آن چیز که به سیستم دادهاید بدست میآورید » تعریف میکند.(قاسمی، ۱۳۷۴؛ ص ۴۴)
بطورکلی بهره وری را برونداد فرد، گروه، سازمان و یا بخش بر بروندادی که فرد، گروه یا سازمان برای پدید آوردن آن برونداد، نیاز دارد تعریف میکنند. با توجه به این تعریف میتوان فرض کرد که افزایش عملکرد کارکنان و کاهش غیبت و ترک خدمت آنان به افزایش بهره وری سازمان میانجامد.
افزون به این مقیاسها میتوان برای اندازه گیری بهبود بهره وری از مقیاسهای دیگر چون توان پایداری و بقای سازمان و قدرت رقابت آن در بازار استفاده کرد.
بهره وری نسبتی است بین ستانده و داده، به عبارتی مقدار ستاندهای که از مقدار معینی داده بدست میآید را به ما میگوید.( ام. پوتی، مترجم علاء٬ ۱۳۷۵؛ص۲۰)
بهره وری بطور خلاصه نشان دهنده نتایج انجام وظایف میباشد، وقتی بهره وری افزایش مییابد به معنی آن است که برای مقدار ثابتی از تلاش، مقدار بیشتری نتیجه و ستانده بدست میآید. (Roberto . Brinkem off . and . dennis Dessler. 1990,p. 16)
بهره وری یعنی کار کردن هوشمندانهتر و سختتر (نه زیانآورتر).(James lorigys, 1987, p. 32)
بهره وری خارج قسمت حاصل از تقسیم ستانده به یکی از عوامل تولید میباشد.( David, J.1984,p 4)
انواع بهره وری:
بهره وری را میتوان در سه سطح بهره وری جزئی، بهره وری عوامل کل و بهره وری کل تقیسمبندی نمود.)طاهری،۱۳۸۳،ص ۱۱۲-۱۱۳)
۱ـ بهره وری جزئی:[۱۱]
بهره وری جزئی نسبت ستانده به یکی از نهادههاست. برای مثال، بهره وری نیروی کار (نسبت ستانده به نهاده نیروی کار همان تولید سرانه کارگر است و نشان میدهد که هر کارگر به طور متوسط چقدر کالا و خدمات در واحد زمان تولید میکند. به همین ترتیب بهره وری سرمایه (نسبت ستانده به نهاده سرمایه) و بهره وری مواد (نسبت ستانده به نهاده مواد) مثالهایی از بهره وری جزئی میباشند.

 

= بهره وری سرمایه
= بهره وری نیروی کار

۲ـ بهره وری کل عوامل[۱۲] :
بهره وری کل عوامل، نسبت ستانده خالص به مجموع نهاده (عوامل) نیروی کار و سرمایۀ مربوطه میباشد. برای بدست آوردن ستانده خالص باید کالاها و خدمات واسطهای خریداری شده را از ستانده کل کسر کنیم. نکته قابل توجه این است که مخرج این نسبت را فقط عوامل نهاده نیروی کار و سرمایه تشکیل دادهاند.

 

= بهره وری عوامل کل
= ستانده خالص

۳ـ بهره وری کل:[۱۳]
بهره وری کل، نسبت ستانده کل به تمامی نهادههای بکار رفته در فرایند تولید میباشد.

 

= بهره وری کل

در بهره وری زمان اهمیت بسزایی دارد. به این معنا که هر قدر برای تولید یک میزان معین کالا یا خدمات و با کیفیتی برابر، زمان کمتری مصرف شود، بهره وری بیشتری دارد.
بهره وری را میتوان در مورد هر نوع نظام تولیدی (خدماتی) در سطح خرد، سازمان یا کشور بکار برد. بدین صورت که باید رابطه میان کیفیت و کمیت خدمات و کالاهای تولید شده با کمیت و کیفیت منابع استفاده شده، سنجیده شود، هر قدر صورت کسر بزرگتر از مخرج آن باشد بهره وری به همان نسبت بیشتر است. یکی از موارد کاربرد بهره وری، مقایسۀ چند نظام تولیدی در یک زمان واحد یا مقایسۀ یک نظام در طول زمان است که در واقع عملکرد کلی آن نظام را مورد ارزیابی قرار میدهد و از این دید، ابزار تطبیقی مهمی است که به مدیران، اقتصاددانان، برنامهریزان و سیاستگذاران کمک میکند تا هر نوع نظام تولیدی را در سطوح مختلف (فردی، سازمانی ، بخشهای ملی و بین المللی ) مورد ارزیابی قرار داده و تشخیص دهند که تا چه حد از منابع موجود به درستی استفاده شده و چگونه میتوان بهره وری را بالا برد.
بعضی مواقع مفاهیم بهره وری ، کارائی و اثربخشی[۱۴] با یکدیگر اشتباه میشوند. لذا لازم است که در اینجا هر یک از این مفاهیم بوضوح روشن گردیده و وجه تمایز آنها مشخص شود.
کارائی، عبارت است از نسبت تولید کالاها یا خدمات نهایی به منابع بکار رفته در آنها، در اینجا کارائی تنها به افزایش کمی تولید توجه دارد. به عبارت دیگر کارائی به نسبت کمیت خدمات ارائه شده (مانند میزان تن زبالههای جمعآوری شده) به هزینه مالی یا نیروی کاری که برای آن بکار رفته برمیگردد. با این حال این مفهوم از بهره وری و شیوه اندازه گیری، میزان رضایت مشتری یا میزان دستیابی به هدف مطلوب یا مورد نظر را اندازه گیری نمیکند.(همان،ص ۱۲۱)
اثربخشی، بر خلاف کارائی روشی است که چگونگی تحقق اهداف را میسنجد، این مقیاس، اثرات برنامه را بر جامعه کمی کرده و مشخص میکند که آیا برنامه از نهادهها یا منابع برای نائلشدن به اهدافش استفاده بهینه کرده یا خیر. بنابراین چگونگی تحقق مجموعهای از اهداف، مبین اثربخشی است. در حالیکه چگونگی بکارگیری منابع جهت تحقق این اهداف را کارائی مینامیم. مثلاً معیارهایی از کارائی نشانگر تعداد افراد معالجه شده به نفرـ ساعت پزشکی میباشد. درحالیکه معیارهایی از نوع اثربخشی، در صورت توانایی برای نشان دادن تعداد موارد معالجه موفق نسبت به کل بیماران معالجه شده بکار میرود. یا هنگامیکه دولت به خاطر کمک به بیکاران آنها را برای یافتن شغل، آموزش میدهد، نسبت تعداد افراد تعلیم دیده به معلم، یک مقیاس کارائی است، حال آنکه تعداد تعلیم دیدگانی که بعد از آموزش شاغل شدهاند یک مقیاس اثربخشی است.
کارائی و اثربخشی ضرورت ندارد که حتماً با هم بیایند زیرا کارائی نشان دهنده دستیابی به یک سطح از نتایج ایجاد شده است که قابل قبولند، اما ضرورتاً میتوانند مطلوب نباشند. برای مثال حمل یک بسته از جایی به یک کیلومتر آن طرفتر میتواند به جای استفاده از تاکسی یا آژانس یا هر وسیله دیگر، پیاده انجام گیرد که این ممکن است یک عمل کارآ باشد ولی اگر بسته خیلی دیر به مقصد برسد به نحوی که کسی که منتظر آن است محل را ترک نماید این دیگر نمیتواند اثربخش باشد. ( Sumanth , J,1985.P.6)
بهره وری ترکیبی از کارائی و اثربخشی است زیرا اثربخشی با عملکرد مرتبط است در صورتی که کارائی با استفاده مفید از منابع ارتباط دارد. به طور مثال بهره وری حمل و نقل عمومی نه فقط به تعداد افرادی که از آن استفاده میکنند بستگی دارد، بلکه منوط به این است که آیا مردم در سفرهای خود از ایمنی، راحتی، سرعت، سهولت دسترسی، کوتاهی زمان و قابلیت اعتماد برخوردارند یا نه.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...