طرح های پژوهشی دانشگاه ها در مورد مقایسه اثربخشی درمان استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی و نظمجویی شناختی هیجان ... |
در جلسات این درمان تلاش میشود با تمرکز بر افزایش توانایی برای درک خود، دیگران و موقعیتها در شبکهای به هم مرتبط از اطلاعات، و یادگیری انتخاب پاسخهای مناسب و موثر، موارد زیر مورد بررسی قرار گیرند :
-
- استفاده تعمدی از آگاهی لحظه به لحظه به منظور تغییر عادات و الگوهای ذهنی که پیش از این ناهشیار بودند و بهبود کارآیی خود
-
- سبکهای ارتباط بین فردی که یا مانع مکالمه و کار گروهی میشوند و یا دریچهای را به سوی آن میگشایند
-
- ایجاد همدلی بیشتر نسبت به خود و دیگران
-
- افزایش ظرفیت فرد برای حفظ آگاهی خود در موقعیتهای دشوار و هیجانی
-
- بازسازی، توانمندسازی و فعالسازی مجدد توانایی ذاتی فرد برای رهبری و دیدن مسائل، و استفاده موثر از هشیاری هم به عنوان وسیلهای برای کاهش استرس و هم به عنوان ابزاری برای پرورش درک بیشتر اعضای خانواده و اطرافیان (لوین[۱۶۸] و هیز، ۲۰۱۱).
اثربخشی استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی
استفاده از MBSR در اختلالات خلقی و قلبی عروقی، کنترل دیابت (روزنویگ[۱۶۹] و همکاران، ۲۰۰۷؛ به نقل از واروگلی و دارویری، ۲۰۱۱؛ هارتمن و همکاران، ۲۰۱۲)، بیماریهای مزمن (مرکز، ۲۰۱۰) و درد مزمن (مورون[۱۷۰] و همکاران، ۲۰۰۸) موثر و موفقیتآمیز بوده است. MBSR همچنین در افزایش عملکرد، سلامت و تعادل روانشناختی بیماران مبتلا به سرطان نیز اثربخش بوده است (کارلسون[۱۷۱] و سایک[۱۷۲]، ۲۰۱۳؛ ؛ کرامر[۱۷۳] و همکاران، ۲۰۱۲؛ لدسما[۱۷۴] و کومادو[۱۷۵]، ۲۰۰۹) و به کاهش علائم استرس، اضطراب، افسردگی و آشفتگیهای خلقی آنها و نیز بیماران بهبود یافته منجر شده (بیرنی[۱۷۶] و همکاران، ۲۰۱۰؛ پیت[۱۷۷] و همکاران، ۲۰۱۲؛ سانگ و لیندکوئیست[۱۷۸]، ۲۰۱۴) و با افزایش فعالیت سلولهای طبیعی کشنده سلولهای سرطانی[۱۷۹] و کاهش سطوح CRP، در بهبود سلامت جسمانی و روانشناختی این بیماران نیز تاثیر داشته است (فانگ[۱۸۰] و همکاران، ۲۰۱۰).
MBSR میتواند سردردهای شدید را کنترل نماید (سان و همکاران، ۲۰۰۲)، آگاهی ذهنی (سانگ و لیندکوئیست، ۲۰۱۴) و آگاهی از تجربیات زندگی روزمره (ایوانز و همکاران، ۲۰۱۱) را افزایش دهد، در کاهش پریشانی ناشی از بیماریهای جسمانی یا روانتنی (هافمن و همکاران، ۲۰۱۰) یا زندگی در شهرهای بزرگ (ایوانز و همکاران، ۲۰۱۱) موثر باشد، و به کاهش استرس و بهبود افسردگی بیماران دچار خونریزی آنوریسم[۱۸۱] و بهبود کیفیت زندگی این بیماران پس از عمل جراحی کمک کند (جو[۱۸۲] و همکاران، ۲۰۱۰).
استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی با تغییر ابعاد هیجانی و ارزیابی بیماران مبتلا به اضطراب و افسردگی در بهبود آنان موثر است (هافمن و همکاران، ۲۰۱۰) و منجر به کاهش نرخ عود یا وقوع مجدد دورههای افسردگی در بیماران مبتلا به افسردگی عمده میگردد (تیزدال و همکاران، ۲۰۰۰؛ سگال و همکاران، ۲۰۰۲) که این امر ممکن است به دلیل افزایش آگاهی فراشناختی آنان باشد (لائو و گرابوواک، ۲۰۰۹). تمرین ذهنآگاهی میتواند پاسخهای رفتاری مرتبط با توجه را از طریق تقویت کارکرد مولفههای زیربنایی توجه، ارتقاء دهد (ژا و همکاران، ۲۰۰۷).
اخیرا پژوهشگران به بررسی مکانیسمهای عمل زیربنای MBSR روی آوردهاند. یکی از مکانیسمهای محتمل، نظمجویی هیجان است که ویژگی کلیدی اختلالات خلقی و اضطرابی و موضوع هدف بسیاری از مداخلههای بالینی روانی اجتماعی است (کمپبل-سیلز[۱۸۳] و بارلو[۱۸۴]، ۲۰۱۴). مطالعات اخیر نشان دادهاند که ممکن است نظمجویی هیجان با ذهنآگاهی غیر موقعیتی مرتبط باشد (مودینوس و همکاران، ۲۰۱۰) و با MBSR تقویت شود (گولدین و گراس، ۲۰۱۰).
MBSR با گرایش عادتی به واکنش هیجانی نسبت به افکار و احساسات جسمانی ناپایدار (تیزدال[۱۸۵] و همکاران، ۲۰۰۰؛ رامل[۱۸۶] و همکاران، ۲۰۰۴؛ به نقل از گولدین و همکاران، ۲۰۱۳) موجب بهبود استرس، افسردگی و علائم اضطراب (ایوانز و همکاران، ۲۰۰۸؛ چیسا و سرتی، ۲۰۰۹؛ سگال[۱۸۷] و همکاران، ۲۰۰۲)، خود مشاهدهگری تحریف شده[۱۸۸] (گولدین و همکاران، c2009) و کاهش نشخوار فکری میشود.
MBSR همچنین با افزایش خود تنظیمی رفتاری[۱۸۹] (لایکینز[۱۹۰] و بائر، ۲۰۰۹)، جهتگیری ارادی توجه[۱۹۱] (ژا و همکاران، ۲۰۰۷)، فرایندهای خود ارجاعی (گولدین و همکاران، c2009) تخصیص و تنظیم توجه (اسلگتر و همکاران، ۲۰۰۸؛ به نقل از گولدین و همکاران، ۲۰۱۳)، نظمجویی هیجان (گولدین و گراس، ۲۰۱۰؛ مودینوس و همکاران، ۲۰۱۰) و احتمالا رها کردن توجه از محرک هیجانی ناخوشایند[۱۹۲] (لوتز[۱۹۳] و همکاران، ۲۰۰۸) و کاهش واکنش هیجانی و تقویت توانایی اجرای راهبردهای نظمجویی هیجان (گولدین و همکاران، ۲۰۱۳) نیز مرتبط است.
بررسی تصاویر fMRI هم نشان داد MBSR کاهش هیجان منفی به هنگام نظمجویی هیجان و افزایش فعالیت در نواحی کورتیکال لب آهیانهای که به توجه مربوط میشوند را به دنبال دارد؛ این تغییر در تنظیم توجه در حین MBSR میتواند عامل روانشناختی مهمی باشد که به توضیح چگونگی مفید بودن تمرینات مراقبه ذهنآگاهی در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی کمک کند (گولدین و همکاران، ۲۰۱۳).
نظمجویی شناختی هیجان
تعریف هیجان
هیجانها نقش کلیدی در تصمیم گیری، آماده سازی واکنشهای رفتاری، تقویت حافظه برای تجربیات برجسته و تسهیل تعاملات بین فردی ایفا میکنند (وارن بروان و همکاران، ۲۰۱۳). هیجانها را میتوان علائم الکتریکی و شیمیایی بدن دانست که نسبت به آنچه که برای فرد در حال وقوع است اطلاعات میدهند. این علائم با حواس پنجگانه آغاز میشوند و سپس در مغز در سیستم لیمبیک پردازش میشوند. سیستم لیمبیک که مسئول پردازش هیجانها در مغز است، پاسخ فرد را نسبت به موقعیتهای هیجانی رقم میزند (گراس و تامپسون، ۲۰۱۴).
هیجانها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد : هیجانهای اولیه، به واکنشهای آنی به حوادث که بلافاصله احساسهای شدیدی را در فرد دامن میزنند و افکار نقشی در پدید آمدن آنها ندارند، اطلاق میشود؛ واکنشهای هیجانی به هیجانهای اولیه، هیجانهای ثانویه نام دارند : به عبارت دیگر احساسهایی هستند که فرد درباره احساسهای اولیه تجربه میکند (مک کی[۱۹۴] و همکاران، ۲۰۰۷).
هیجان دارای سه بخش شناختی- تجربی، رفتاری- بیانی و نوروفیزیولوژیکی- بیوشیمیایی است : بخش شناختی- تجربی دربرگیرنده آگاهی و افکار فرد از حالت عاطفی و هیجانی است؛ بخش رفتاری- بیانی شامل علائم قابل مشاهده عواطف مانند جلوههای صورت، گفتار، حرکات و ژستهای بدنی است؛ و بخش فیزیولوژیکی- بیوشیمیایی حالات جسمی است که شاخصهایی از قبیل ضربان قلب، واکنش پوست، سطح هورمون و فعالیت مغز را انعکاس میدهد، معمولا این جزء از هیجان نیز مانند شناختی- تجربی برای دیگران قابل رویت نیست (داج[۱۹۵]، ۱۹۹۴؛ به نقل از پنتون وک[۱۹۶] و همکاران).
برخی از کاربردهای هیجانها عبارتند از :
-
- بقاء (جنگ و گریز)
-
- به یاد آوردن افراد و موقعیتها
-
- مقابله با مشکلات زندگی روزمره
-
- ارتباط با دیگران
-
- اجتناب از درد
-
- لذت طلبی (کاسیدی[۱۹۷]، ۱۹۹۴).
هیجانها زمانی بروز میکنند که فرد در شرایطی قرار گیرد و آن را با اهدافش مرتبط بداند. این هدف ممکن است پایدار یا زودگذر باشد؛ ممکن است بر محور فرد یا حواس وی قرار داشته باشد یا بر محور محیط پیرامونش؛ این اهداف ممکن است آگاهانه و پیچیده باشند، یا ساده و غیرآگاهانه. هدف هر چه که باشد و هر معنایی که برای فرد داشته باشد، باعث برانگیخته شدن هیجان میشود؛ این معنا ممکن است در طول زمان تغییر کند، به همین ترتیب هیجان هم به همین ترتیب تغییر میکند (نکسیو[۱۹۸] و همکاران، ۲۰۱۴).
از نقشهای مهم هیجان میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
-
- آماده سازی پاسخهای رفتاری ضروری و مورد نیاز
-
- تصمیمگیری
-
- بهبود و تقویت حافظه برای رویدادهای مهم
-
- تسهیل تعاملات میان فردی (مک کی و همکاران، ۲۰۰۷).
گراس (۱۹۹۹) متذکر میشود هیجانها پدیدهای هستند پیچیده و چند وجهی که موجب تغییر در تجارب ذهنی، رفتار و فیزیولوژی سیستم اعصاب مرکزی و پیرامونی میشوند و کل بدن را درگیر میکنند. جنبه ذهنی هیجان توسط تعریف روزمره انسانها از واژه هیجان محصور میشود (گولدین و گراس، ۲۰۱۰). با آنکه عموما به جای واژه هیجان از واژه احساسات استفاده میشود، اما واقعیت این است که هیجانها فقط باعث حس کردن چیزی توسط افراد نمیشوند، بلکه باعث میشوند مردم احساس کنند دوست دارند کاری را انجام دهند یا به چیزی مبادرت بورزند (گرینبرگ و سافران، ۱۹۸۷). این تکانهها با تغییر در ترشح انتقال دهندههای عصبی مرتبط هستند و هر دوی آنها با پاسخهای رفتاری همبستگی دارند. تغییرات رشدی در سیستمهای پاسخ رفتاری و فیزیولوژیکی نقشی بنیادین در رشد هیجان، مخصوصا در دوران نوزادی و اوایل کودکی ایفا میکنند (گراس و همکاران، ۲۰۰۶).
اما هیجانها میتوانند آسیب رسان هم باشند و این زمانی اتفاق میافتد که در زمان نامناسب یا با شدت نامتناسب ابراز شوند (برنا و همکاران، ۲۰۱۴). پاسخهای هیجانی نامناسب در مشکلات اجتماعی و حتی بیماریهای جسمانی با آسیبشناسی روانی مرتبط هستند، البته این امر ارتباط تنگاتنگی با توانایی ما در تنظیم موفق هیجانات دارد (فاسنر[۱۹۹] و همکاران، ۲۰۱۴). هیجانها میتوانند در کارهای فرد تداخل ایجاد کنند و خودشان را بالاجبار به حیطه آگاهی وارد کنند؛ اما در واقع مجبورند با سایر پاسخهایی که در شرایط اجتماعی پدید میآیند، رقابت کنند (منین[۲۰۰] و فرسکو[۲۰۱]، ۲۰۱۴).
تعریف تنظیم هیجان
برخی محققین تنظیم هیجان را توانایی افزایش یا کاهش هیجانات به میزان نیاز تعریف کردهاند. گراس (۱۹۹۹) معتقد است تنظیم هیجان یک زمینه مطالعاتی است که بررسی میکند چطور افراد بر هیجاناتشان تاثیر میگذارند، کنترلشان میکنند یا آنها را بیان میکنند. کول، مارتین و همکاران تنظیم هیجان را به عنوان تغییراتی که مرتبط با هیجانات هستند و به وسیله بعضی رخدادهای یا موقعیتها فعال میشوند تعریف میکنند (دی کامپورا، ۲۰۱۴).
برخی تنظیم هیجان را به عنوان مجموعهای از فرایندها در نظر گرفتهاند که یک شخص ممکن است از آنها برای فراخوانی یک هیجان مثبت یا منفی، حفظ، کنترل یا تغییر آن استفاده کند، و بین هیجان و نوع ابراز آن تفاوت قائل شدهاند (مک لم[۲۰۲]، ۲۰۰۸). تنظیم هیجان به عنوان فرایندهایی که از طریق آنها افراد هیجاناتشان را برای پاسخ به توقعات محیطی هشیارانه و ناهشیارانه تعدیل میکنند، در نظر گرفته میشود (آلادو[۲۰۳] و نولن – هوکسما[۲۰۴]، ۲۰۱۰).
دال (۲۰۰۱؛ به نقل از مک لم، ۲۰۰۸) تنظیم هیجان را به عنوان تلاش فرد برای مدیریت هیجان در نظر گرفته که در آن هیجان خاصی برای یک هدف مورد استفاده قرار میگیرد. گراس و تامپسون (۲۰۱۴) میگویند اصطلاح تنظیم هیجان میتواند به وسیله هیجان معنی شود یا میتواند اشاره به چگونگی کنترل هیجان داشته باشد.
برخی محققین تعریف گستردهتری از تنظیم هیجان دارند و آن را به صورت مجموعه گستردهای از مهارتها و تواناییها که به حفظ سلامت و کارکرد سیستم هیجانی کمک میکند میبینند، تنظیم هیجان درست شامل توانایی برای :
-
- تشخیص داشتن پاسخ هیجانی
-
- فهم نوع پاسخ هیجانی
-
- پذیرفتن پاسخ هیجانی، به جای رد کردن آن یا ترسیدن از آن
-
- به کار بردن راهبردهایی که اجازه میدهند شدت هیجان را در صورت لزوم کاهش داد
- درگیر شدن در رفتارهای هدفمند در موقع ناراحتی
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-09] [ 09:00:00 ق.ظ ]
|