راهنمای نگارش پایان نامه درباره : بررسی واژه های تیره و شفاف در شعر کودک و ... |
گاهی هم صحنه عبادت مناجات پدر یا مادر تصویر شده است :سحر شد لبان پد ر/ معطر به هر آیه شد/ در آن اوجها با خدا / پدر باز همسایه شد/ سوی آسمان برد دست نیاز / من و مادرم را کمی دعا کرد بعد از نماز. سید سعید هاشمی (همان: ۷۲)
کودک به سبب اینکه هنوز از طبیعت اولیه خود دور نشده است عمیقا به طبیعت دلبستگی دارد. او هستی را تجلی خدا میداند و در همه چیز او را میجوید بنابراین موضوع خدا در شعر کودک عمیقا با طبیعت گره خورده است. کمتر شعری میتوان یافت که از خدا سخن گفته باشد و نشانی از طبیعت در آن نباشد. کودک همچون هنرمندان و عارفان به دنیا و محیط خود به منزله تصویری زنده مینگرد. در شعر کودک نه تنها جهان زنده و پر احساس است بلکه پیوسته در حال تسبیح و تقدیس خداوند نیز هست.
علاوه بر طبیعت گرایی رگه هایی قوی از عرفان هم در شعر کودکان هست . نوعی نگاه وحدت وجودی که همه چیز را با خدا معنا میکند در شعر کودک دیده میشود. او از هر چیز هر لحظه بوی خدا را حس میکند. در شعر کودک برمهربانی و لطف خداوند تاکید شده و سعی شده تا از بیان هیبت و جبروت وجلال خداوند اجتناب شود . در واقع شعر کودک، رابطه کودک را با خدا سهل و ساده نموده است در این شعر رابطه کودک با خداوند رابطه ای عمودی و بنده و سروری و بر مبنای ترس نیست بلکه رابطه ای افقی و دوستانه و عاشقانه است.
با مطالعه شعر کودک می بینیم که چند مجموعه بیشترین کاربرد را در تصویر سازی و ایجاد تخیل در شعر کودک داشته اند. آسمان با مجموعه متعلقاتش از قبیل باران ، ابر ، و ستاره ، خورشید ، ماه و… مجموعه زمین وکوه و دشت و دریا با گلها و گیاهان و درختان موجود در آن ، حیوانات و غالبا حیوانات اهلی بویژه پرندگانی مثل بلبل و کبوتر و بطور خاص پروانه (شاپرک) خوشه هائی از تصاویر میسازند که بالاترین بسامد را در شعر کودک دارد. اما نکته ای که بنظر میرسد شعر کودک اندکی از آن غفلت کرده است شرایط زندگی کودکان امروز است. نگاره هایی که شاعران کودک از خدا ارائه کرده اند و در لاب لای آن به توصیف خداوند پرداخته اند برای کودک شهرنشین و آپارتمان نشین امروز چندان ملموس نیست او معمولا از تلویزیون و کتابها با این تابلوها آشناست. این توصیفات مناسب کودکان روستا و شهرهایی است که هنوز رابطه خود را با طبیعت قطع نکرده اند. کودکان امروز به ویژه در شهرهای بزرگ اوقات خود را صرف تلویزیون و بازیهای رایانه ای میکنند و دیگر آنقدر با طبیعت مانوس نیستند تا به اسرار آن بیندیشند . بنظر می رسد شاعران کودک ، امروز باید با زبان و بیان دیگری از خدا برای کودکان سخن بگویند.
بخش سوم : کلمات تیره و شفاف در شعر شاعران کودک
۴-۳-۱- محمود کیانوش پدر شعر کودک
محمود کیانوش در سال ۱۳۱۳ در شهر مشهد متولد شد پدر و مادرش بی سواد، اما هر دو با فرهنگ و پرهیزگار بودند به ویژه پدر را با توصیفی که کیانوش از او میکند. باید از نمونه های نادر با فرهنگیان مکتب ندیده به شمار آورد او می گوید :
پدرم سخت مذهبی و سخت پرهیزگار بود اما من درخشان ترین صفتی که از او دارم غرورش بود. با این که سواد نداشت در عمرش هرگز در پای سند یا مدرکی انگشت نگذاشت. قلم را از دست طرف می گرفت و با غرور کسی که به افلاطون حکمت بیاموزد و به شیوه ی نقاشان مینیاتورساز اسمش را که علی بود امضا می کرد او از فردوسی و خیام و مولوی و حافظ چنان حرف می زد که انگار ازهم سخنان و هم سفرانش حرف می زند. همه ی داستان های شاهنامه را میدانست. از سعدی و حافظ و مولوی بیت ها درحافظه داشت و آنها را به مناسبت در گفتارش می آورد در توصیف و تصویر دیده ها و روایت شنیده ها و خیال بافی هایش زبانی بسیار روان داشت آراسته به اصطلاح ها و مثل ها و در شرح رویدادها و گزارش حال و فعل آدم ها استاد بود. و من بعدها فهمیدم که درمکتب او شاگردی می کرده و من نمی دانسته ام.
اما همین پدر مخالف بود که پسرش به مدرسه برود و باورداشت که اگر محمود بخواهد عالم شود باید به نجف برود. نه به مدرسه اما محمود سرانجام با پادرمیانی مادر به مدرسه رفت و قدم در راهی نهاد که به پیدایش محمود کیانوش چنان که امروزش می شناسیم یعنی نویسنده ،شاعر و مترجم و بنیان گذار شعر کودک منتهی شد تقدیر چنان بود که پدر کیانوش از همان سالهای نوجوانی محمود از مشهد به تهران هجرت کند و در این شهر مقیم شود.
محمود در تهران به دبیرستان رفت وبا همان مایه ادب و فرهنگ و انسانیت که از پدر آموخته بود به تحصیل ادامه داد و بارور شد دراین دوره از حسن تصادف در کلاس دوم دبیرستان برای قرائت فارسی و انشا معلمی به کلاس ما فرستاده شد به نام مصطفی بی آزار که با ذهنی روشن وشناختی عمیق از ادبیات فارسی درس میداد و ما را با روح هر نوشته ای آشنا می کرد. اولین موضوع انشایی که به ما داد درباره ی ورز شود و من برای این موضوع داستان کوتاهی نوشتم باعنوان هشت و سی و پنج دقیقه. وقتی که آنرا در کلاس خواندم چهره ی استاد بی آزار از شادی شکفت و این داستان را از من گرفت و آن را در کلاسهای دیگرش برای شاگردان خواند استاد بی آزار به من گفت : موضوع انشا هر چه باشد تو اجازه داری که به جای انشا یک داستان بنویسی.
کیانوش که دیگر داستان نویس شده بود دوره ی اول دبیرستان ( تا سال نهم)را ادامه داد و به دانشسرای مقدماتی رفت او دراین سالها داستانهاش را برای جلال ال احمد می فرستاد و آل احمد بدون آن که کیانوش رادیده باشد و بداند که کیست و چند ساله است. داستان های او را درمجله هفتگی نیروی سوم درکنار داستان های خودش چاپ می کرد.
کیانوش پس از اتمام دانشسرا به روستای مرادآباد در اطراف تهران رفت وآموزگار دبستان شددر این دوره او به شعر بیشتر توجه کرد و شعرهایی را که می سرود برای احمد شاملو می فرستاد و شاملو هم چون آل احمد در مورد داستانها، شعرهای این شاعر جوان ندیده و نشناخته را درمحله های بامشاد و خوشه چاپ می کردبعد که شاملو او را دید به او گفت من فکر میکردم محمود کیانوش مردی سی چهل ساله است اما اکنون می بینم با یک جوان بیست ساله روبه رو هستم.
گرایش با تعلق دیگر کیانوش به ادبیات توجه وعلاقه او به ترجمه بود هنوز دیپلم نگرفته بود که داستان های کوتاهی از ارنست همینگوی ترجمه کرد و بعدها که به رشته زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران راه یافت و ترجمه را ادامه داد به جرگه ی مترجمان توانمند و مشهور فارسی پیوست.
محمود کیانوش از سال ۱۳۵۵ جلای وطن کرد و به انگلستان رفت تا امروز باهمسر و فرزندانش دراین کشور زندگی میکند و البته هر چند سال یک بار سری به ایران می زند و با خویشاوندان و آشنایان دیدار تازه می کند اقامت کیانوش درانگلستان در معرفی شعر فارسی معاصر به انگلیسی زبانان و درکل جهان انگلیسی زبان، بی تاثیر نبوده است. او در سال ۱۹۹۶ مجموعه ای ۲۰۰ صفحه ای از شعرهای شاعران معاصر فارسی را به انگلیسی ترجمه کرد و درانگلستان انتشار داد.
محمود کیانوش چنان که گفتیم در زمینه های گوناگون ادبیات یعنی شعر و داستان و نقد و ترجمه توانا و دارای اثرهای گوناگون است. اما نسل میان سال، و چه بسا همه ی کسانی که به نحوی با اثرهای او آشنا هستند کیانوش را بیشتر به عنوان شاعر کودک می شناسد. و این دلیل دارد کیانوش اشعار خود را که تحت عنوان شعر کودک و نوجوان می سرود در محله های آموزشی پیک انتشار می داد او البته در همان محله ها نقد و مقاله و داستان هم می نوشت .
مجله های پیک، که در دهه ی ۴۰ و نیمه اول دهه ی ۵۰ از سوی دفتر انتشارات آموزشی برای دانش آموزان، معلمان و خانواده ها منتشر می شد. و مجله های کنونی رشد ادامه ی آنهاست با تیراژی بیش از بر یک میلیون و هفتصد هزار نسخه هر دو هفته یک بار ،درمداس توزیع می گردید درواقع درآن دوره بسیاری از دانش آموزان بیش از آن چه در کتابهای درسی خود شعر میخواندند شعرهای مجله های پیک را می خواندند. شعرهایی از محمود کیانوش (و البته پروین دولت آبادی و دیگران )
کیانوش درباره ی تجربه ی خود در مجله های پیک می گوید چندی بودکه انتشار مجله های پیک با مدیریت ایرج جهانشاهی و همکاری پاک دلان روشن اندیشی مثل اسماعیل سعادت، فرودس وزیری، پروین دولت آبادی و همکاری موسسه انتشارات فراکلین آغاز شده بود یک روز علی اصغر مهاجر(مدیر موسسه) از من خواست که همکاری با پیک را پذیرم همکاری را پذیرفتم چند شماره از مجله را ورق زدم و شعرهای آن را خواندم. شعرهایی را که در عهد کودکی و نوجوانی به عنوان شعر کودک و نوجوان به خورد حافظه و ذهن من و هم سالان من داده بودند به یاد آوردم و فکر کردم که در سرزمین ما هنوز شعری که بتوان آن را شعر کودک نامید به وجود نیامده است. در آن موقع بود که گفتن شعر برای کودکان و نوجوانان را آغاز کردم و به مرور برای آن به اصول و قواعدی رسیدم و سرانجام حاصل تجربه ها و تأملاتم را در کتابی کوچک باعنوان شعر کودک در ایران منتشر کردم.
به این ترتیب محمود کیانوش شاید بدون آن که خود خواسته باشد شعر کودک ( و نوجوان) رادچار یک تحول اساسی کرد و کارنامه ای پربرگ و بار از آن نیز عرضه کرد.از مطالعه ی مجموعه نوشته های کیانوش میتوان دریافت که به باور این بنیان گذار شعر میگوید البته باید کودکان رادوست بدارد وبه آن ها عشق بورزد اما باید بداند که با برگشت گذرا به دنیای کودکی خود نمیتواند با کودکان و جهان آنها ارتباط برقرارکند.(مجله پیک کودک، جهانشاهی ایرج)
نمونه شعر :
پدر
از خانه پدر رفته
تنها به سفر رفته
این جا همه دلتنگیم
صبر همه سر رفته
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-09] [ 12:55:00 ق.ظ ]
|