کریم السّجایا جمیل الشّیم نبی البرایا شفیع الامم
پایان نامه - مقاله - پروژه
امام رسل پیشوای سبیل امین خدا مهبط جبریل(سعدی،۱۳۸۴،۱۵۶و۱۵۷)
شیخ اجل در این شعر، ضمن نعت رسول اکرم و بیان بزرگواری و اشاره به بعضی از معجزات آن حضرت و معراجش، یاران و خانواده ی آن حضرت را ستایش می کند. خدا را به حقّ فرزندان حضرت فاطمه (س) قسم می دهد که تا آخرین نفس های عمر، او را در امان نگهدارد، تا با شهادتین دنیا را ترک کند. و در این راه، از شفاعت فرزندان پیامبر، استمداد می طلبد. در این مثنوی که سی و یک بیت دارد، سعدی با وصفی رسا به مدح رسول اکرم می پردازد. مقام و منزلت او را در نزد خدا، از همه ی بندگان بالاتر می داند و او را شفاعت گر روز قیامت می داند.
و در آغاز قصاید، پس از ستایش خداوند و نعمت های فراوان و ذکر ناتوانی بشر در شناخت او، به نعت رسول اکرم می پردازد و می گوید:
چندین هزار سکه ی پیغمبری زده اول به نام آدم و آخر به مصطفی
الهامش از جلیل و پیامش ز جبرئیل رأیش نه از طبیعت و نطقش نه از هوی
(سعدی ،۱۳۸۴،۶۰۶)
سعدی در این قصیده ای بلند، که در ستایش خداوند است، رسول اکرم را وصف می کند، و ضمن بیان بزرگواری آن حضرت ، زبان آدمی را قاصر از نعت او می داند و پس از یاد آوری معجزات رسول خدا، از او طلب شفاعت می کند.
قصیده ی دیگر سعدی، در وصف رسول اکرم با مطلع زیر آغاز می شود:
چو مرد رهرو اندر راه حق ثابت قدم گردد وجود غیر حق در چشم توحیدش عدم گردد
(همان،۶۱۴)
این قصیده بیست و دو بیت است و خوشبختی و بزرگی آدمی را، در حمد و ستایش رسول اکرم می داند. در قصیده ای دیگر، ضمن بیان بزرگواری های رسول اکرم، همه ی پیامبران را در سایه ی لطف او می داند و میدان جهان را برای نشان دادن بزرگی آن حضرت، کوچک می داند و به کرامات آن حضرت در روز قیامت می پردازد. و در پایان این شعر نیز بهترین عشق ورزی را عشق به فرزندان آن حضرت می داند.
ماه فرو ماند از جمال محمّد سرو نباشد به اعتدال محمّد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمّد…
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمّد بس است و آل محمّد(همان،۶۱۸ و۶۱۹)
و در آغاز مثنویات این سه بیت به چشم می آید که:
ای چشم و چراغ اهل بینش مقصود وجود آفرینش
صاحب دل لاینام قلبی مهمان ابیت عند ربّی
در وصف تو لانبی بعدی خود وصف تو و زبان سعدی؟(سعدی ،۱۳۸۴، ۷۴۷)
در این سه بیت، سعدی ذات مقدّس رسول اکرم را مقصود و هدف آفرینش می داند.
۳-۶-۱-۲- ذکر ابوبکر
شیخ در آغاز قصاید، پس از حمد و ثنای الهی وستایش رسول اکرم، از ابوبکر در سه بیت، این گونه یاد می کند:
ای یار غار سیّد و صدّیق نامور مجموعه ی فضایل و گنجینه ی صفا
مردان قدم به صحبت یاران نهاده اند لیکن نه هم چنان که تو در کام اژدها
یار آن بود که مال و تن و جان فدا کند تا در سبیل دوست به پایان برد وفا (همان،۶۰۶)
و در دیباچه ی بوستان، پس از منقبت رسول اکرم، در مصراعی از او به عنوان پیر یاد کرده و گفته است:
درود ملک بر روان تو باد بر اصحاب و بر پیروان تو باد
نخستین: ابوبکر پیر مرید عمر پنجه بر پیچ دیو مرید (همان،۱۵۷)
به نظر می رسد به کار بردن کلمه ی نخستین، نه به عنوان اوّلین مسلمان، بلکه از ابوبکر به عنوان اوّلین خلیفه ی مسلمانان یاد می کند.
۳-۶-۱-۳- عمر ابن خطاب
سعدی در آغاز قصاید، پس از مدح ابوبکر، عمر را با سه بیت، این گونه یاد می کند:
دیگر عمر که لایق پیغمبری بدی گر خواجه ی رسل نبدی ختم انبیا
سالار خیل خانه ی دین صاحب رسول سردفتر خدای پرستان بی ریا
دیوی که خلق عالمش از دست عاجزند عاجز درآن که چون شود از دست وی رها؟
(سعدی،۱۳۸۴، ۶۰۶)
عمر را لایق پیامبری می نامند، اگر رسالت به وسیله ی حضرت رسول خاتمه نمی یافت، اورا خداپرستی بدون ریا می داند که دیو نفس، اسیر اوست و نمی تواند از دست او رهایی یابد.
سعدی در مثنوی که در ستایش رسول اکرم (ص) سروده، این گونه از عمر بن خطاب یاد می کند که:
نخستین : ابوبکر پیر مرید عمر پنجه بر پیچ دیو مرید (همان،۱۵۷)
پس از ابو بکر به عنوان دومین یار پیامبر از عمر یاد می کند. به نظر می رسد که معنی بیت بالا خالی از اشکال نیست، یا فهم آن برای ما مشکل است. امّا عمر را به عنوان خلیفه ی دوم، مدح کرده و صفات نیک او را بر شمرده است.
۳-۶-۱-۴- عثمان بن عفان
عثمان، خلیفه ی سوم مسلمین، مورد مدح شیخ اجل قرار گرفت. سعدی از مهربانی و حیای او در به جا آوردن دوستی، یاد می کند و می گوید:
دیگر جمال سیرت عثمان که بر نکرد در پیش روی دشمن قاتل سر از حیا
آن شرط مهربانی و تحقیق دوستی است که از بهر دوستان بری از دشمنان جفا
خاصان حق همیشه بلیت کشیده اند هم بیشتر عنایت هم بیشتر عنا (همان،۶۰۶)
و نیز در دیباچه ی بوستان گوید:
خردمند، عثمان شب زنده دار چهارم علی شاه دلدل سوار (همان، ۱۵۷)
سعدی از عثمان، به عنوان یار پیامبر یاد می کند و در هر دو شعر پس از ابوبکر و عمر به مدح او می پردازد که این یاد کرد، بیش تر نشان دهنده ی عقاید مذهبی اوست.
۳-۶-۱-۵- علی بن ابی طالب(ع)
پس از نعت رسول و مدح خلفای سه گانه، سعدی حضرت علی (ع) را به عنوان خلیفه ی چهارم یاد می کند. امّا ستایش او با دیگران متفاوت است. سعدی در مدح آن حضرت می گوید:
کس را چو زور و زهره که وصف علی کند جبار در مناقب او گفته هل اتی
زور آزمای قلعه ی خیبر که بند او در یکدیگر شکست به بازوی لا فتی
مردی که در مصاف زره پیش بسته بود تا پیش دشمنان نکند پشت بر غزا
شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود جانبخش در نماز و جهان سوز در وغا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...