تحقیقات انجام شده درباره : دیوان غنی کشمیری (مقدّمه، تصحیح، تعلیق)- فایل ۳۵۹ |
سرکش از سرکشی خویش بود در آزار
مار ضحاک که گویند رگ گردن بود
۵۲۵- معنی بیت: سنگ آسیا از افتادن غبار بر رویش، مصفّا و روشن نمی شود چرا که به طور ذاتی استعداد قبول تربیت ندارد ، بر خلاف آینه که استعداد ذاتی پذیرش تربیت را دارد به همین دلیل با غبار ِخاکستر روشن و زلال می شود.
پیشتر نیز فرموده بود:
خامه هر چند رود لیک به معنی نرسد
سعی کاری نکند چون نبود استعداد
۵۲۶- غنی با واژه پنبه، بارها مضمون سازی کرده است. در شعر غنی پنبه از یک سو با داغ و از دیگر سو، با گوش در ارتباط است. در اینجا ترکیبی از هر دو مضمون دیده می شود.
معنی بیت: پنبه را از گوش خود بیاور تا ناله من به گوشت برسد و با من مهربان شوی ، سپس همان پنبه ای را که از گوشت بیرون آورده ای ، بر داغ دلم بگذار تا حسرت شنیده نشدن ناله من از دلم بیرون برود و التهاب و درد این داغ کمتر شود.
۵۲۷- معنی بیت: سایه ناپایدار و از بین رفتنی است ،اگر سایه کوه هم باشد عاقبت از بین می رود همانند انسان فرومایه و پست که به خاطر پست همّتی نمی تواند از انسان های والا بزرگی و وقار کسب کند.
نسبت «سایه»که سبکی و پستی دارد با«سفله» و نسبت« وقار و تمکین» به «کوه» نیاز به شرح ندارد.
۵۲۸- گل کردن : بسیار نیکو از انجام کاری برآمدن ، خوب جلوه کردن. (فرهنگ فارسی معین)
۵۲۹- معنی مصره دوم:۱٫ آینه در مقابلم قرار نده تا با تماشای خود در آن، مغرور و خودبین نشوم
- تا وقتی که از خود بی خود نشدم، آینه را در پیشم نگذار. چرا که در وقت بیهوشی دیگر خودبینی (الف. خود را در آینه دیدن ب. غرور و تکبّر) از من سر نمی زند.
بیت دارای آرایه ایهام است.
۵۳۰- اختلاط: آمیخته شدن، آمیختن، معاشرت. (دهخدا)
سعـــــادت اختلاط زیرکانست ز نادان گر رسد سودی زیانست
(ناصرخسرو)
زبان شانه: دندانه شانه.
معنی بیت: به دندانه شانه حسادت می کنم چون هر دم با زلف معشوق آمیزش دارد.
۵۳۱- شاهین: نام پرنده ای شکاری شبیه به عقاب که در هند به آن بحری می گویند ، زبانه ترازو. (فرهنگ فارسی معین)
سگ و یوز در پیش شاهین و باز همـــــی راند بر دشت روز دراز
(فردوسی)
۵۳۲- معنی بیت: آب حیات ، ظلمات را زنده نگه می دارد و تیرگی او را که زندگی اوست ،از بین نمی برد؛ بنابراین عجیب نیست که می نوشان که شراب گوارا را همچون آب حیات می دانند، شب زنده داری کنند.
۵۳۳- عناصر: جمع عنصر، عناصر اربعه ، چهار عنصر قدما:آب ، باد ، خاک ، آتش.(فرهنگ فارسی معین)
معنی بیت: از کثرت سیلاب اشک من، از ارکان اربعه (آب ، باد ، خاک ، آتش) جز چهار موج که از جریان تند و ناگهانی اشک چشمانم ایجاد شده چیزی باقی نمانده است.
مفهوم بیت: مبالغه است در طغیان اشک چشم.
۵۳۴- آستین نداشتن: کنایه ای مبالغه آمیز است از مفلسی و فقر.
مراعات نظیر میان الفاظ: دامن ، آستین و جامه.
۵۳۶- مزاج: سرشت ، طبیعت، قدما به چهار مزاج اصل قایل بودند:
الف- مزاج صفراوی (گرم و مرطوب) ب- مزاج مالیخولیایی یا سواوی ( گرم و خشک) ج- مزاج دموی (گرم و مرطوب) د- مزاج بلغمی( سرد و مرطوب). (فرهنگ فارسی معین)
موافقنـــد به طبع و مزاج ، روح و بدن مخالفند به ذات و به گوهر آتش و آب
(مسعود سعد)
افیون: تریاک، شیره خشخاش.
کوکنار: غلاف خشخاش باشد. (لغت فرس اسدی )
به بیــــداری نمانده دیگرش تاب خواص کـوکنارش برده در خواب
(جامی)
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-09] [ 12:41:00 ق.ظ ]
|