J.c.sendes

 

 

 

ارزش های قومی که بطور گسترده، میان اکثر افراد مشترک است.

 

C.Oreilly

 

 

 

یک سلسله از ارزش های مشترک و به هم پیوسته ای که به مفاهیم نمادی چون داستانها، اسطوره ها، تک کلام ها و ضرب المثل ها منتقل می شود.

 

T.Petters & R.ll. Waterman

 

 

 

الگوی مفروضات که یک گروه معین در طول زمان در برخورد با مسائل برای حفظ انسجام داخلی و انطباق با تحولات محیطی ابداع و کشف می کند.
دانلود پایان نامه

 

E.Shein

 

 

 

مجموعه ای از باورهای مشترک و پایدار که از طریق ابزارهای متنوع نمادی منتقل شده و در زندگی ایجاد معنی و مفهوم می کنند.

 

T.M.Kouzes & P.Z.Pso

 

 

 

مجموعه رفتارهای آموختنی، باورها، عادات و سننی که میان گروهی از افراد مشترک است و به گونه ای متوالی توسط دیگران که وارد آن جامعه می شوند آموخته و به کار گرفته می شود.

 

Margret Mead

 

 

 

۲-۲-۲ ویژگی های فرهنگ
با وجود دگرگونی و تفاوت در فرهنگ ها، همه ی آنها از ویژگی های مشترکتی برخوردارند که عبارتند از:
۲-۲-۲-۱ فرهنگ اکتسابی است. اعضای هر جامعه ارزش ها و عوامل فرهنگی جامعه خود را می آموزند و لذا فرهنگ صرفاً دارای خصوصیتی ذاتی و غریزی نیست.
۲-۲-۲-۲ فرهنگ هویت دهنده است. هویت یک کشور، فرهنگ آن کشور است.انسان بریده از فرهنگ و تاریخ خویش، انسانی یتیم است و چنین انسانی البته خواه و ناخواه شکاری است برای همه و صیدی است برای صیاد.
۲-۲-۲-۳ فرهنگ قابل انتقال است. انسان ها آموخته ها و دستاوردهای خود را به نسل های بعدی منتقل می کنند.
۲-۲-۲-۴ فرهنگ مصونیت آور است. فرهنگ انسان را قدرت و غنا می بخشد تا در عالم تزاحمات و تعارضات توانایی ادراک و انتخاب را داشته باشد. فرهنگ قدرت تصمیم گیری را در انسان افزایش می دهد و در مواجهه با آنچه که ضد فرهنگ است مصونیت پیدا می کند.
۲-۲-۲-۵ فرهنگ تحول پذیر است. فرهنگ نمی تواند در حالت انجماد و ایستایی بماند و باید ریشه در اعماق گذشته های دور و نزدیک داشته باشد و در عین حال در فضای لایتناهی حال و آینده شاخ و برگ بگستراند و توان استقبال و الهام از آینده را نیز داشته باشد.
۲-۲-۲-۶ فرهنگ تأمین کننده نیازهای اساسی است. فرهنگ هر ملتی جوابگوی بسیاری از نیازهای روانیف مذهبی، زیستی، اجتماعی، آن ملت است و در صورتی پایدار می ماند که بتواند این نیازها را برآورده و رضایت افراد جامعه را به همراه داشته باشد (شکر کن ۱۳۸۶: ۴۱).
۲-۲-۳ تعریف سازمان
به زبان ساده سازمان عبارت است از نظم بخشیدن به آشفتگی و بی نظمی در امور. نگرش سیستمی سازمان به عنوان یک سیستم زنده و پویا و باز معرفی می گردد که با محیط در ارتباط است، بر آن اثر گذارده و از آن اثر میپذیرد و اهداف معینی را دنبال می کند (مدنی ۱۳۸۹: ۲۳۷).
به طور کلی سازمان مجموعه ای متشکل از منابع مادی، انسانی و مالی بوده است که بطور هماهنگ و منظم با اجزا و عناصر دارای ارتباط به هم پیوستگی بوده و برای هدف خاص فعالیت می کند. سازمان در تعریف، سیستمی عقلایی است که در آن گروهی از افراد برای رسیدن به اهدافی مشترک و از پیش تعیین شده آگاهانه و بطور منظم به یکدیگر مشارکت می کنند (سعادت ۱۳۸۵: ۲۳).
همچنین ادگار شاین[۱۱] سازمان را اینگونه تعریف کرده است : سازمان عبارت است از وجود هماهنگی معقول، در فعالیت گروهی از افراد برای نیل به یک هدف یا منظور مشترک از طریق تقسیم کار و وظایف و از مجرای سلسله مراتب اختیار و مسئولیت قانونی (جاسبی ۱۳۸۸: ۴۵).
اما با ترکیب این دو واژه «فرهنگ» و «سازمان» اندیشه ای تازه و فکری نو پدید آمده است که هیچ یک از این دو واژه به تنهایی این اندیشه را در بر ندارد. فرهنگ سازمانی از زمان مطرح شدن توسط اوچی، واترمن، رابینز و شاین و دیگران به یکی از اساسی­ترین موضوعات رفتار سازمانی تبدیل شده است.
در اینجا به تعاریف متفاوتی که صاحبنظران مدیریت از این واژه کرده اند، اشاره می شود.
۲-۲-۴ تعریف و مفهوم فرهنگ سازمانی[۱۲] :
فرهنگ سابقه ای طولانی دارد و پدیده ای واقعی و محکم است که تغییر آن در سازمان بسیار دشوار می باشد. صاحب نظران بر این باورند که اگر قرار است در سازمانی تغییراتی ایجاد کردکه موثر و پایدارباشند، باید فرهنگ آن سازمان را دچار تحول و تغییر نمود. از این رو مدیران عالی سازمان ها، ناگزیرند به فرهنگ آن سازمان توجه نمایند.
۲-۲-۴-۱ «فرهنگ سازمانی نظامی از ارزشها و باورهای مشترک است که تعامل با افراد، ساختار و نظام های سازمان و هنجارهای رفتاری را شکل می دهند» (زنجانی ۱۳۸۷: ۱۳۶).
۲-۲-۴-۲ فرهنگ سازمانی عبارت است از: مجموعه ای از ارزشها، باورها، نگرش ها و هنجارهای مشترککه رفتار و انتظارات اعضای سازمان را شکل می دهد و به بیان وسیع تر فرهنگ سازمانی تعیین کننده نوع رفتار کارکنان است و اولویت ها را تعیین می نماید (پارسائیان و اعرابی ۱۳۹۰: ۶۳۱).
۲-۲-۴-۳ فرهنگ سازمانی به سیستمی از معانی مشترک به وسیله اعضای یک سازمان حفظ می شود ویک سازمان را از سازمان های دیگر جدا می کند، اطلاق می شود. این سیستم از معانی مشترک و مجموعه ای از ویژگی های کلیدی تشکیل شده است که سازمان برای آن ارزش قایل است (رابینز ۱۹۹۳: ۶۰۲).
۲-۲-۴-۴ فرهنگ سازمانی به عنوان ارزش های غالب که به وسیله ی یک سازمان حمایت می شود توصیف شده است؛ یا فلسفه ای که خط و مشی سازمان رابه سمت کارکنان و مشتریان هدایت می کند یا ارزش هایی که به کمک آنها کارها و امور روزمره سازمان انجام می پذیرد، یا مفروضات و باورهای بنیادی که بین اعضا سازمان مشترک می باشند. با نگاهی دقیق به تعاریف پی می بریم که زمینه ی اصلی در فرهنگ سازمان وجود سیستمی از معانی و مفاهیم مشترک در میان اعضا سازمان است. در هر سازمانی الگویی از باورها، سمبل ها، شعایر، داستان ها و آداب و رسوم وجود دارند که به مرور زمان به وجود آمده اند. این الگوها باعث می شوند که در خصوص اینکه سازمان چیست و چگونه اعضا باید رفتار خود را ابراز کنند، درک مشترک و یکسانی به وجود آید (رابینز ۱۹۹۳ : ۳۸۱).
۲-۲-۴-۵ «هنری قوسی» و همکاران (۱۹۹۰)، فرهنگ سازمانی را راه قالب پی ریزی شده ی اندیشیدن، احساس کردن و پاسخ دادن از آن گونه می دانند که در یک سازمان یا پاره بخش های آن وجود دارد.
۲-۲-۴-۶ «شاین» در تعریف فرهنگ سازمانی می گوید: «فرهنگ سازمانی الگویی از مفروضات است که توسط گروه معینی کشف و اختراع شده یا توسعهیافته به طوری که انطباق با محیط خراجی و انسجام درونی به آنها می اموزد. اگر این الگو در طی زمان کارایی خوبی داشته اعتبار می یابد به طوری که شیوه ی صحیح ادراک، اندیشه و احساس اعضای جدید را درباره ی مشکلات شان شکل می دهد (شاین ۲۰۰۳: ۹).
۲-۲-۴-۷ « بیکر»[۱۳] فرهنگ سازمانی را چنین تعریف می کند: « فرهنگ سازمانی سیستی از استنباط مشترک است که اعضا نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود» (قاسمی۱۳۸۱: ۴۱۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...