هر گاه با مردم سخن میگفت، در حرف زدن تبسم میکرد.
رسول اکرمi فرمود: روز قیامت در ترازوی عمل کسی بهتر از خلق نیکو نهاده نشود و فرمود: خلق نیکو نیمی از دین است و نیز فرمود: دو خصلت است که در مسلمان جمع نشود: بخل و بدخلقی(حسینی دشتی سید مصطفی،۱۳۷۶،جلد۲ ص۱۸)
حضرت علی ۸ فرمود: فساد اخلاق بر اثر معاشرت با بیخردان و سلامت اخلاق به برکت معاشرت با خردمندان است.
و آن حضرت در وصیت به فرزندش محمد حنفیه فرمود: از سه خصلت بدور باش که با داشتن آن سه، دوستی برای تو باقی نماند و دوستان از تو دوری گزینند؛ خود بینی و بد خلقی و کم صبری.(همان،ص۱۸)
پایان نامه - مقاله - پروژه
نقل میکنند هنگامی که اسرای قبیله طی را نزد پیغمبرi آوردند. دختر حاتم که به زیور جمال و کمال آراسته بود به حضرتش عرض کرد: اگر صلاح بدانید مرا آزاد سازید تا مورد سرزنش قبایل عرب قرار نگیرم زیرا پدر من کسی بوده که بی پناهان را پناه میداد، اسیران را آزاد میساخته، گرسنه را سیر مینموده، برهنه را میپوشانده، از مهمانان به شایستگی پذیرائی میکرده، اطعام طعام و افشای سلام مینموده، هیچ گاه حاجتمندی را رد نکرده، من دختر حاتمم. پیغمبرi چون این سخنان را از او شنید فرمود: ای دختر آنچه تو گفتی صفات مومنان حقیقی است. حال که چنین است او را رها سازیدکه پدرش اخلاق نیکو را دوست میداشته. سپس فرمود: سوگند به آنکه جانم به دست اوست که کسی به بهشت نرود جز به اخلاق نیک.( مطهری ، مرتضی، ۱۳۶۸،ج۱،ص۶۳)
بدیهی است که همه انسان ها شیفته خلق نیکو میباشند و مهمترین راه موفقیت مربی در مسائل تعلیم و تربیت، رعایت حسن خلق است. امروزه وقتی به زندگی افراد موفق و کارآمد نگاه میکنیم نقش اخلاق نیکو را بسیار پررنگ می بینیم. گاهی حرکات و اعمال به ظاهر کوچک و معمولی تاثیر و نقش بزرگی پیدا میکنند که باید نسبت به آنها دقت نمود. باید از لحاظ نحوه ادا نمودن کلمات و جملات، رعایت تلطف را نمود. مربی باید ضمن آنکه مطالب خوب و با ارزش را مطرح مینماید، نحوه بیان مطالب را به شیواترین و مناسب ترین روش ها آراسته نماید. عدم مراعات آداب صحیح، عوارض و عقده هایی را ممکن است در مخاطب بوجود آورد. مربیان باید با بهره گرفتن از مناسب ترین کلمات در هنگام تدریس و سخن گفتن، به بهترین وجه در مسیر ترقی و تعالی شاگردان گام بردارند.
پس بر همه مومنان و بویژه بر مربیان جامعه است که با داشتن صفات اخلاقی والا، به تربیت جوانان و نوجوانان اقدام کنند تا به موفقیت بیش از پیش نائل گردند. در این فصل به طور خلاصه مهمترین ویژگیهایی را که برای مربیان ضرورت دارد بر می شمریم:
۴-۱-۱- تهذیب نفس:
مربّی و مبلغی که میخواهد در جامعه به تربیت و تبلیغ دین اسلام و ارشاد مردم بپردازد وظیفه دارد قبل از هر چیز خود را از نظر درونی به اوصاف شایسته تجهیز نموده و زمینه تاثیر در دیگران را فراهم سازد، زیرا بدون خودسازی نمیتوان بر دیگران تاثیر گذاشت. اگر رسول خدا در جامعه نیمه وحشی آن روز تحولی ایجاد کرد و آنان را به سعادت ابدی رساند، مرهون اخلاق نیک و خود سازی آن حضرت بود، که پروردگار عالم در قرآن مجید وی را مورد ستایش قرار داد و فرمود:
öqs9ur |MYä. $ˆàsù xá‹Î=xî É=ù=s)ø۹$# (#q‘ÒxÿR]w ô`ÏB y7Ï۹öqym (<sub>(آل عمران- ۱۵۹) ؛ </sub>و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند.<br />امام علی ۸ میفرماید: مَن نَصَبَ نَفسَهُ اِماماً فَلیَبدَا بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ وَ لیَکُن تَأدیبُهُ بِسیرَتِهِ قبل تَأدیبِهِ بِلِسانِهِ <sub>( نهج البلاغه ، ۱۳۷۰، ص ۱۱۱۷ )</sub><br />هر کس خودش را در مقام پیشوایی و هدایت مردم قرار دهد، باید تعلیم را از خود آغاز کند و تأدیب از طریق عمل را بر گفتارش مقدّم بدارد.<br />دعوت عملی افراد نه به گفتار، بلکه با عمل همواره مورد تاکید قرار گرفته، چرا که آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند. اساتیدی که تنها با زبان به تعلیم میپردازند و فاقد عمل هستند به موفقیت لازم دست<br />نمی یابند.<br />خداوند در سوره مائده در باره هوشیاری نسبت به نفس و خواسته های آن میفرماید:<br />$pkš‰r’¯»tƒ tûïÏ%©!$# (#qãZtB#uä öNä۳ø‹n=tæ öNä۳|¡àÿRr& ( Ÿw Nä.•ŽÛØtƒ `¨B ¨@|Ê #sŒÎ) óOçF÷ƒy‰tF÷d$# 4 ’n<Î) «!$# öNä۳ãèÅ_ótB $YèŠÏHsd Nä۳ã¥Îm;uZãŠsù $yJÎ/ öNçGZä. tbqè=yJ÷ès? (مائده-۱۰۵)
ای کسانی که ایمان آورده اید. مراقب خود باشید. اگر شما هدایت یافته اید، گمراهی کسانی که گمراه شده اند به شما زیانی نمیرساند.
قرآن کریم برای انسان راهی تعیین کرده و هر کسی در این راه حرکت کند، به هدف میرسد. هدف مد نظر قرآن، جز سعادت انسان و وصول به سرانجام نیک نیست. البته موضوع بسیار مهم برای رسیدن به این هدف، شناخت نفس و سپس تهذیب و پاکیزه ساختن آن است.
نفس در قرآن کریم به اعتبار صفات مختلفی که در آن است به سه مرتبه تقسیم شده است:
۱- نفس امّاره: نفس سرکشی است که انسان را به گناه و کارهای ناشایست فرمان میدهد و به هر سوی
میکشاند. در این مرحله هنوز عقل و ایمان شخص، آن قدرت را پیدا نکرده که نفس سرکش را رام کند، بلکه در بسیاری از موارد در برابر او تسلیم میگردد و یا اگر بخواهد گلاویز شود، نفس سر کش او را به زمین
میکوبد و شکست میدهد:
¨bÎ) }§øÿ¨Z9$# 8ou‘$¨BV{ Ïäþq¡۹$$Î/ žwÎ) $tB zOÏmu‘ þ’În1u‘ ۴ ¨bÎ) ’În1u‘ ֑qàÿxî ×LìÏm§‘ ( یوسف-۵۳ )
۲- نفس لوّامه(سرزنش گر): نفس انسان پس از تعلیم و مجاهدت به این مرحله میرسد. در این مرحله ممکن است انسان بر اثر طغیان غرایز، گهگاه مرتکب خلافهایی شود، امّا فوراً پشیمان گشته و به ملامت و سرزنش خویش میپردازد و تصمیم به جبران گناه گرفته دل و جان را با آب توبه میشوید و معمولاً در مبارزه و ایمان با نفس، کفّه عقل و ایمان سنگین تر است. در قرآن کریم به آن چنین اشاره شده است:
Iwur ãNÅ¡ø%é& ħøÿ¨Z9$$Î/ ÏptB#§q¯=۹$# (قیامت -۲)
در این مرحله انسان با سعی وتلاش مدام خویش میتواند جلوی نفس و خودستایی خویش را بگیرد و تسلط برنفس یابد.
۳- نفس مُطمَئنّه: انسان پس از تصفیه و تهذیب و تربیت کامل، به مرحله ای میرسد که عقل و ایمانش قوی میشود و غرایز سرکش وی توانایی مقابله با عقل و ایمانش را ندارند. این همان مرحله آرامش و سکینه و تسلط همه جانبه بر نفس است که مقام انبیاء و اولیای الهی و پیروان راستین آنها است؛ این گونه افراد کسانی اند که در مکتب مردان خدا درس ایمان و تقوا آموخته و سالهای متمادی به تهذیب نفس پرداختهاند و در جهاد اکبر به مرحله مطلوب خویش رسیدهاند. این همان مقامی است که در قرآن به آن اشاره شدهاست:
$pkçJ­ƒr’¯»tƒ ߧøÿ¨Z9$# èp¨ZÍ´yJôÜßJø۹$# ÇËÐÈ ûÓÉëÅ_ö‘$# ۴’n<Î) Å۷În/u‘ ZpuŠÅÊ#u‘ Zp¨ŠÅÊó£D ÇËÑÈ ’Í?ä{÷Š$$sù ’Îû “ω»t6Ïã ÇËÒÈ ’Í?ä{÷Š$#ur ÓÉL¨Zy_ ÇÌÉÈ ( فجر- ۳۰)
ای قوای روح آرام یافته، به سوی پروردگارت باز گرد و در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم درآی و در بهشتم وارد شو.
در این آیه، نفس مطمئنه را با وصف راضیه و مرضیه توصیف کرده برای آنکه اطمینان و سکون یافتن دل به پروردگار مستلزم آن است که هم او از خدا راضی باشد و هم خدا از او.
انسان هنگامی میتواند از خودستایی نجات یابد که بر شخصیت خویش یعنی نفس و روحش مسلط گردد و این مهم واقع نمیشود مگر اینکه تابع اوامر و نواهی الهی گردد و در مقابل خواسته های نا به جای نفس مقاومت کند و آنها را پشت سر بگذارد تا بتواند به چنین مقامی دست یابد. بنابر این، نفس آدمی بین دو نیروی شهوت و خرد قرار دارد که نیروی نخست میکوشد از این بدن حیوانی و از خوردن و آمیزش و مانند آن لذت زود گذر دنیوی ببرد و دومین نیرو تلاش میکند به حقایق عالم وجود پی ببرد و خود را به اخلاق ستوده ای متصف کند که وی را به سعادت جاوید برساند.
در کلام امیر المومنین علی۸ آمده است: نفس آدمی گوهری گرانبهاست؛ هرکه آن را (از آلودگی به رذائل) نگه داشت بدان رفعت بخشد و آن را بالا برد و هرکه آن را رها ساخت بر زمینش زد.(حسینی دشتی، سید مصطفی، ۱۳۷۶،ج۱۰،ص۱۷۷)
همه زندگی، مبارزه، پیکار، تلاش و کوشش است، هر انسانی در طول عمر، با صدها و بلکه هزارها مشکل مواجه میشود. برای اینکه زنده بماند و زندگی کند، ناچار است با قوای طبیعی عالم بجنگد، مهار آنها را به دست بگیرد، با بیماریها و عوامل آنها پیکار نماید. با تجاوزها، تعدی و عوامل مزاحم آسایش و آزادی مبارزه کند. در صحنه نبرد زندگی، کسی پیروز است که نفسی بزرگ، همتی عالی و اراده ای نیرومند داشته باشد، ریشه خوشبختی یا بدبختی هر انسانی، در وجودش نهفته است. پیروزی های درخشانی که نصیب مردان بزرگ جهان گشته، مرهون اتکای به نفس و اراده قوی و کوشش های مداوم آنان بوده است. مردان نیرومند و با شخصیت از مشکلات زندگی نمیهراسند و با استقلال نفس و اعتماد به خدا، به جنگ آنها
میروند و با پشتکار و فعالیت، آنها را مغلوب خود میسازند.
همت و اراده عالی هر دشواری را آسان، بلکه محالات را نیز ممکن میگرداند. انسان با اراده، در دریای ژرف زندگی، مانند پرکاهی نیست که با موج دریا بازی کند و این طرف و آن طرف برود، بلکه شناگر ماهری است که با بازوهای نیرومند و اراده آهنین و توکل بر خدا، به هر طرف خواست شنا میکند.
هر کس به مقدار استقلال وجودی و شخصیت نفسانی و اراده و کوششهای خود در زندگی موفقیت دارد. آیین مقدس اسلام نیز سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی انسانها را در نتیجه اعمال، و سعی و کوشش آنان
میداند.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: br&ur }§øŠ©۹ Ç`»|¡SM~Ï۹ žwÎ) $tB 4Ótëy™ (نجم-۳۹)
انسان جز نتیجه سعی و کوشش خود چیزی ندارد و نتیجه کوشش خود را خواهد دید.
حضرت علی ۸ میفرماید: قَدرٌ الرَجُلِ عَلی قَدرِ همّتِهِ ( نهج البلاغه، حکمت ۴۴ )
ارزش هر کس، به مقدار همت اوست.
کسی که استقلال و اعتماد به نفس داشته باشد، برای حل مشکلات در انتظار دیگران نمینشیند، بلکه با همت عالی و اراده آهنین، وارد میدان عمل میشود و تا به هدف نرسد، دست از کوشش و فعالیت برنمیدارد.
امام سجاد ۸ میفرماید: رَأیتَ الخیرَ کُلَّهُ قد اجتَمََعَ فی قَطعِ الطمعَ عمّا فی ایدی الناس ( کلینی، ج۲، ص ۱۴۸ )
دیدم که تمام خوبیها در این جمع است که انسان به دیگران چشم طمع نداشته باشد.
مردمان ضعیف النفس که به خویشتن اعتماد ندارند، خود را کوچک و ناتوان میشمارند و در برابر مشکلات زندگی خود را میبازند. آنان جرات مبارزه و کوشش را ندارند و از کارهای دشوار و قبول مسئولیت فرار میکنند.
با توجه به مباحثی که گذشت بر مربی است که ابتدا به نفس خود بپردازد و سپس راه شناخت نفس و مبارزه با آن را برای متربیان هموار نماید، چراکه رستگاری یا حرمان آدمی به تزکیه نفس یا آلودگی آن بر میگردد و انسان برای رسیدن به سعادت حقیقی باید برای اصلاح نفس خود اهتمام ورزد و به هیچ وجه از این امر غفلت نورزد که اصلاح خود برترین اصلاحات است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...