مطالعات نشان میدهند که توانایی سازگاری با محیط، انعطاف پذیری، قضاوت عادلانه و منطقیای در مواجه با محرومیتها و فشارهای روانی از معیارهای مهم سلامت روانی است. همچنین این توانمندیها افراد را دربرابر مشکلات و آسیبهای روانی-اجتماعی از جمله بزهکاری، سوء مصرف مواد. مقاوم میسازند. (قائدی و همکاران، ۱۳۸۷، ص۳۴۷).
لوینسون و همکاران (۱۹۶۲) سلامت روان را اینطور تعریف کردهاند: سلامتی روان عبارت است از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی اطرافیان، مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن. سلامتی روانی داشتن هدفی انسانی در زندگی، سعی در حل عاقلانه مشکلات، سازش با محیط اجتماعی بر اساس موازین علمی و اخلاقی و سرانجام ایمان به کار و مسئولیت و پیروی از اصل نیکوکاری و خیرخواهی است (شفیعآبادی و ناصری، ۱۳۷۵، ص۱۵).
به عقیده فروید ویژگیهای خاصی برای سلامت روانی ضرورت دارد. نخستین ویژگی هشیاری است. یعنی هر آنچه که ممکن است در ناهشیاری موجب مشکل شود بایستی هشیار شود. هوشیاری لذتطلبی نیست، هوشیاری عنصر اصلی سلامت روانشناختی است و در شخص بالغ و پخته واپسزنی تمایلات غریزی جایگزین محکومیت آنها میشود. انسان میتواند تحت راهنمایی «من» آگاه و منطقی ناشادمانیهای روان رنجورانه خود را با بدبختی مشترک نوع بشر مبادله نماید.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۴-۶- اهداف بهداشت روانی
هدف سلامت روانی، ایجاد سلامت روان به وسیلهی پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی، کنترل عوامل موثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس سلامت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیشامدهای زندگی در سلامت روانی آنچه بیش از هر چیز مورد نظر است، احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است.( احمدوند،۱۳۸۲).
وظیفه و هدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فکر و روان افراد جامعه است که با ایجاد و گسترش سازمانهای روانپزشکی، برنامه ریزی و اختصاص بودجه و تربیت نیروی فعال و بالاخره آموزش بهداشت همگانی در سطح جامعه تحقق می یابد. به طور خلاصه و فهرست وار بهداشت روانی دارای چهار هدف اصلی است:

 

    1. خدماتی: جهت تأمین سلامت فکر و روان افراد جامعه، پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی، بیماریابی، درمان سریع و پیگیری بیماران مبتلا به اختلالات عصبی روانی به طور سرپایی و یا بستری، کمکهای مشورتی به افرادی که دچار مشکلات روانی، اجتماعی و خانوادگی شده اند.

 

    1. آموزشی: آموزش بهداشت روانی به افرادی که با بیماران عصبی- روانی سروکار دارند و همچنین آموزش بهداشت روانی همگانی و آشنا ساختن مردم جهت همکاری و استفاده از سرویسهای موجود در صورت مواجهه با استرسها و مشکلات روانی، آموزش روانپزشکی به دانشجویان رشته های مربوطه، تنظیم برنامههای بازآموزی کوتاه مدت روانپزشکی برای پزشکان عمومی به منظور آشنایی بیشتر با علوم روانی.

 

    1. پــژوهشی: تحــقیق درباره علل، نحوه شروع، درمان و پیشگیری از بیماریهای روانی، عقب ماندگیهای ذهنی، اعتیادات و انحرافات مانند پژوهش در مدارس، دانشگاهها، سازمانهای پلیس، سربازخانه ها، کارخانجات و مراکز کاریابی، درمانگاههای عمومی، مراکز بهداشت مادر و کودک و تنظیم خانواده و نظایر آن.

 

    1. طرح و برنامه ریزی بهداشتی: درباره ایجاد و گسترش مراکز جامع روانپزشکی، منطقهای، مراکز بهداشت کودک و مادر، مراکز کودکان استثنایی، مراکز مسمومین و مصدومین، مراکز آموزشی جهت بالابردن کیفیت امور بهداشتی- درمانی و سطح آگاهی مردم به وسیله رسانه های گروهی و ایجاد هماهنگی بین برنامههای خدماتی، آموزشی و پژوهشی(پورقاز و رقیبی، ۱۳۸۳).

 

بنابراین، همانطور که گذشت هدف از بهداشت روانی شناخت وسیع و پیشگیری از بروز اختلالات خلقی، عاطفی و رفتاری است. مقابله با بیماریهای روانی برای ایجاد جامعهای سالم از وظایف اصلی دولتها و افراد جامعه است و هر اجتماعی که خواستار بهزیستی و شادکامی افراد خود باشد باید بر این مهم همت گمارد.(پیری، ۱۳۸۹).
۲-۴-۷- سلامت روان از دیدگاه مکاتب مختلف
مکتب زیست گرایی:
برابر این مکتب که اساس روان پزشکی را تشکیل می دهد سلامت روانی زمانی وجود خواهد داشت که بافتها و اندامهای بدن به طور سالم رشد کنند. هر نوع اختلال در سیستم عصبی و در فرایندهای شیمیایی بدن، اختلال روانی به همراه خواهد آورد.(احمدوند، ۱۳۸۲).
این مکتب، در مطالعه رفتار انسان بیشترین اهمیت را بر بافت ها و اعضای بدن قایل میشود. این مکتب که پایه اصلی روان پزشکی را تشکیل میدهد بیشتر به بیماری روانی توجه دارد نه بهداشت روانی، زیرا بیماری روانی را جزء بیماری ها به حساب می آورد. دیدگاه روانی پزشکی، درباره فرد دید تعادل حیاتی دارد. طبق این دید بهداشت روانی عبارت است از نظام متعادلی که خوب کار می کند. اگر تعادل به هم بخورد، بیماری روانی ظاهر خواهد شد. بنابراین، می توان رفتار را به پاندولی تشبیه کرد که بین دو قطب بیماری نوسان دارد و بهداشت روانی بین آن دو قطب جای می گیرد. ممکن است پاندول از نوسان بیفتد و اینجاست که دشواریهای سازگاری با واقعیتهای با واقعیت زندگی روزانه ظاهر می شود( پورقاز و رقیبی،۱۳۸۳).
مکتب رفتار گرایی:
این مکتب در تعریف سلامت روانی بر سازگاری فرد با محیط تأکید دارد. رفتار ناسالم نیز مثل سایر رفتارها در اثر تقویت آموخته میشود. بنابراین از دید رفتارگرایی، سلامت روانی رفتاری است که با محیط یعنی با نوعی بهنجاری رفتاری، سازگاری دارد. برخی رفتارگرایان برای تبیین یادگیری رفتار ناسازگار، روی فرایند تقلید تأکید می کنند.( احمدوند، ۱۳۸۲).
این مکتب معتقد است که بهداشت روانی به محرکها و محیط وابسته است. این الگو سعی میکند رفتار را با عبارت عملیاتی تعریف کند. بدین ترتیب، آنچه را که مکاتب دیگر روانی به میآورند. از دید رفتارگرایان، رفتاری است که مثل سایر رفتارها آموخته شده است. بنابراین، از دید رفتارگرائی بهداشت روانی رفتاری است که با محیط یعنی با نوعی بهنجاری رفتاری، سازگاری دارد.( پورقاز و رقیبی، ۱۳۸۳).
مکتب انسان گرایی:
برابر دیدگاه این مکتب، سلامت روانی یعنی ارضای نیازهای سطوح پایین و رسیدن به سطح خود شکوفایی. هر عاملی که فرد را در سطح ارضای نیازهای سطوح پایین نگهدارد و از خود شکوفایی او جلوگیری کند اختلال رفتاری به وجود خواهد آورد.( احمدوند، ۱۳۸۲).
مزلو از مشهورترین روانشناسان انسانگرا معتقد است انسان متناسب با نیرومندی، به پنچ طبقه تقسیم می شود. به عقیده او بهداشت روانی عبارت از حالت کسی است که از نظر بنیادی آن قدر ارضا شده است که میتواند برای خود شکوفایی انگیزه داشته باشد. بنابراین مفهومی که مزلو از بهداشت روانی دارد، بر رشد فرد در جهت خودشکوفایی تأکید میکند. این تمایل جنبه همگانی دارد و سعی می کند بر آورده شود، هر عللی که این نیرو را به حرکت درآورد. فرد را در جهت بهداشت روانی و خلق نیازهای سطح بالاتر هدایت خواهد کرد. بر عکس کسی که تمام تلاشهای او به ارضای نیازهای زیستش محدود شود رشد نخواهد یافت و به بهداشت روانی کامل نخواهد رسید.( پورقاز و رقیبی،۱۳۸۳).
مکتب بوم شناسی
بومشناسی یعنی مطالعه محیطهای زندگی موجودات زنده و مطالعه روابط این موجودات با یکدیگر و با محیط، برابر این دیدگاه، عوامل موجود در محیط فیزیکی مثل سروصدا یا آلودگی صوتی، آلودگی هوا، زیادی جمعیت، کوچکی محل سکونت و … می توانند سلامت روانی فرد را به خطر اندازند.(احمدوند، ۱۳۸۲). مفهوم بومشناختی اولین بار به وسیله لوین[۶۴] وارد روانشناسی شده است. او بومشناسی را واکنش متقابل بین رفتار و محیط تعریف کرده است (پورقاز، رقیبی، ۱۳۸۳).
مکتب روانکاوی
به نظر برخی از روانکاوان، سلامت روانی زمانی تضمین میشود که من با واقعیت سازگار شود، همچنین تکانشهای غریزی نهاد به کنترل در آید.( احمدوند، ۱۳۸۲).
۲-۴-۸- عوامل موثر بر بهداشت روان
بهداشت روانی افراد متاثر از عوامل متعددی است. این عوامل میتواند: خانوادگی، آموزشی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باشد که مهمترین آنها خانواده است. چگونگی محیط خانواده از نظر روانی و عاطفی سبکهای تربیتی والدین روابط بین افراد خانواده و توجه به ارزشها نقش دین در خانواده و… از اموری است که باید مورد توجه قرار گیرد. ریشه بسیاری از اختلالات رفتاری و روحی را باید در خانواده های نامتعادل جستجو کرد.(هاشم زاده، ۱۳۸۹: ۴۵).
۲-۴-۹- ملاکهای سلامت روان
برای تشخیص سلامت روان نیز مانند تشخیص سلامت جسم، معیارهایی وجود دارند. ملاک های سلامت روان عبارتند از:
۱. توانایی انجام وظیفه و اجرای مسئولیت‌های شخصی.
۲. توانایی برقراری رابطه با دیگران.
۳. برداشتهای واقعبینانه از انگیزههای دیگران.
۴. تفکر منطقی و خردمندانه.
۵. تلاش در جهت سلامتی.
۶. انعطافپذیری و قدرت تطابق با شرایط گوناگون.
۷. معنادادن به زندگی.
۸. درک این نکته که خود فرد مرکز جهان نیست.
۹. عشق و محبت نسبت به دیگران.
۱۰. داشتن توانایی کمک به دیگران یا ارتباط برقرارکردن با آنان، به دور از خودخواهی.
۱۱. داشتن احساس رضایت بیشتر در روابط نزدیک با دیگران.
۱۲. حس تسلط بر ذهن و جسم که فرد را قادر میسازد برای ارتقای سلامت خود شیوه‌های مناسب برگزیند و تصمیم‌های مقتضی اتخاذ کند.( اسرافیل و سبحانی، ۱۳۸۸).
۲-۴-۱۰- فرصتها و موانع برنامه ریزی برای بهبود بهداشت روان
الف ـ فرصتها و امکانات:
۱ـ آگاهی بیشتر به اهمیت مسائل بهداشت روان : پژوهشهای انجام شده در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه نشان دهنده آن است که مسائل بهداشت روان از دیدگاه های گوناگون بیش از آنچه که در گذشته گمان می رفت اهمیت دارند.
۲ـ ایجاد سامانه بهتر توزیع خدمات: در سالهای اخیر نوآوریهای بسیاری در زمینه ارائه خدمات بهداشت روان صورت گرفته است که موفقیتهای بهتری را در دسترس مجریان برنامههای ملی بهداشت روان قرار می دهد.
۳ـ بهبودی آگاهی و نگرش و افزایش تقاضا برای زندگی با کیفیت بهتر.
۴ـ در دو دهه اخیر تحولاتی چند در زمینه علوم و روش شناسی، به تدریج اتکاء مطلق بر دانش کلاسیک پاسکالی_نیوتنی را زیر سوال برده است
۵ـ مهیا شدن درمانها و دخالتهای موثرتر امری شناخته شده است.
ب ـ موانع:
۱ـ افسانه ها، برچسب زدن و نگرش منفی عامه مردم.
۲ـ نگرش و اگاهی رده های مختلف شغلی.
۳ـ مسائل مالی و قانونی.( هاشم زاده، ۱۳۸۹، ۴۷-۴۶).
۲-۴-۱۱- پیشگیریهای سلامت روان
سلامت روانی در سه سطح مورد بررسی قرار می گیرد، که عبارتاند از پیشگیری اولیه[۶۵]، پیشگیری ثانویه[۶۶]و پیشگیری ثالث[۶۷].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...