راهنمای نگارش مقاله با موضوع ارائه مدلی برای گزینش استراتژی های توسعه برند (مطالعه موردی ... |
برند تضمین شده استقلا بیشتری نسبت به برند دوگانه دارد.در این شیوه برند محصول غلبه دارد اما با برندی دیگر تضمین می شود که معمولا برند دوم ، برند شرکتی یا خانگی است . برند تضمین کننده به دنبال حمایت و افزایش اعتبار به برند تضمین شده است ، در حالی که اجازه فاصله گیری را می دهدو حیطه استقلال آن را حفظ می کند. این مسئله ریسک آلوده شدن معنای برند را نیز کاهش می دهد.زیر برند و برند تضمین شده به شرکت ها اجازه می دهد تا محصولات جدید را با هزینه ای به مراتب کمتر از برند منفرد و نیز با ریسک کمتر نسبت به بسط برند و تضعیف شدن احتمال معنا و قدرت ان ارائه کنند.
برند محصولی یا منفرد :
این راهبرد به شرکت ها امکان می دهد تا محصولاتشان را براساس منافع کارکردی و نیازهای مشتریان در خطوط محصول متفاوت جایگاه یابی کنند. اگر برندهای منفرد پر هزینه اند و منجر به هم افزایی و صرفه جویی به مقیاس نمی گردند ، اما به شرکت ها این توانمندی را می دهند تا بخش هدف را به صورت فردی غالب شوند.برندهای منفرد اجازه ایجاد معنای یکتا و تداعیات خاص را دارند. مزیت دیگر این برندها اعلام و تجسم بخشیدن به یک محصول جدید با مزایای مشخص و متمایز است که این مسئله با بهره گرفتن از برند موجود یا زیر برند می تواند از بین برود.
در عمل شرکت ها از مخلوطی از راهبردهای معماری برند استفاده می کنند. راهبردهای برندینگ برپایه عواملی چون خط مشی شرکت ، تاریخچه شرکت ، ساختار متداول بازار تعیین می شود. هم چنین مسائل مربوط به توزیع نیز می تواند موثر باشد.به طور مثال برای جلوگیری از تعارضات کانال توزیع و هم پوشانی بین مغازه های با مقیاس بالا ممکن است چند نوع برند تعریف شود.[۲۸]
شکل (۲-۷) : فلوچارت معماری برند از دید مارک بتی
و)تحقیقات مارتین رول
مارتین رول[۱۷۸] درکتاب استراتژی برند آسیایی[۱۷۹] بیان می کند که بسته به چرخه عمر شرکت ، سه راهبرد معماری برند رایج در شرکت های آسیایی قابل تشخیص اند که عبارتند از :
راهبرد رشد ارگانیک[۱۸۰]
زمانی که شرکت ها سبد برندهایشان را رشد می دهند بدون آن که برای این کار از ارزش ویژه سایر برندها استفاده کنند . شرکت ها تلاش می کنند تا رشد ارگانیک را از طریق بسط در یک بازار یکسان یا بازارهای متفاوت و کنترل کامل بر روی برندهایشان به منصه ظهور بگذارند .به طور مثال شرکت هواپیمایی سنگاپور[۱۸۱] از این راهبرد بهره می برد.
یکی از مزیت های این راهبرد آن است که چون شرکت مالک تمام برندهاست ، این امکان برای شرکت وجود دارد تا راه های مختلفی برای جایگاه یابی و کسب شخصیت به کار برد.هم چنین این راهبرد آزادی عمل زیادی به شرکت می دهد تا روی برندهای خود سرمایه گذاری کرده و مدیریت مستمر و کامل بر روی آن ها داشته باشد.
از معایب این راهبرد آن است که شرکت بالقوه قادر نخواهد بود به بسط برند در ذیل یک طبقه محصول یا یک بخش بازار بپردازد چراکه منابع زیادی برای این کار نیاز دارد. هم چنین ، به دلیل آن که برند با یک شخصیت و هویت خاص در ذهن مشتری شناخته می شود ، شاخه شاخه کردن آن در خطوط محصول متفاوت چالش برانگیز است.
راهبرد رشد از طریق اتحاد[۱۸۲]
زمانی که شرکت ها در یک اتحاد استراتژیک[۱۸۳] با یکدیگر متحد شده اند و نام های تجاری و استفاده از آن در انحصار تمام شرکت های حاضر در اتحاد است .هر دو شرکت از نقاط قوت ترکیب شده سود می برند و محصولات و خدمات برای برند هر دو شرکت اهرم می شوند.اتحاد استراتژیک معمولا زمانی رخ می دهد که شرکت ها به دنبال حیطه جدید هستند اما فاقد تجربیات مرتبط با آن حیطه می باشند. یکی از مثال های این راهبرد ،رهبر بازار موتورسیکلت در هند یعنی «هیرو هوندا[۱۸۴]» می باشد.این مثال یکی از موفق ترین مثال های اتحاد استراتژیک بین شرکت محلی هیرو در هند و شرکت موتورسیکلت سازی هوندا در ژاپن است. شکرت هیرو واقع در هند دارای ارتباطات محلی ،دانش بازار محلی ، شبکه توزیع ، شیوه ارتباطات بازاریابی و حس دقیق و صحیح از بازار محلی است . از سوی دیگر شرکت هوندای ژاپن دارای تکنولوژی ژاپنی و دسترسی به بازار بسیار نافع هندی که از طریق برند هیرو(یکی از شناخته شدن ترین برندها در هند) میسر است ، می باشد.
مزیت این راهبرد استفاده از مشترک هر دو شرکت از بازار جدید ، کانال های توزیع ، بخش بندی بازار و محصول می باشد .محدودیت این روش در جایگاه یابی مغشوش[۱۸۵] و مدیریت ناکارا بر روی هویت برند می باشد.
راهبرد رشد از طریق اکتساب[۱۸۶]
زمانی که شرکتی سایر شرکت ها و یا برندهای آنان را جهت رشد بیشتر اکتساب می کند .از مثال های این راهبرد می توان به شرکت پی اند جی[۱۸۷] اشاره کرد که ژیلت[۱۸۸] را اکتساب کرد. برای یک ادغام و اکتساب موفق چهار فاکتور حیاتی لازم است که عبارتند از :
حفظ درون داشت واستعداد های کلیدی قبلی
ارتباطات
حفظ مدیران کلیدی قبلی
یکپارچگی فرهنگ سازمانی بین دو شرکت[۲۹]
ز)تحقیقات ابوالکادر بورباب و محمد بوکیلی
ابوالکادر بورباب[۱۸۹] و محمد بوکیلی[۱۹۰] درپایان نامه فرایند مدیریت برند ، به نقل از کتاب مدیریت بازاریابی نوشته دکتر فیلیپ کاتلر به ماتریس برند – محصول اشاره می کنند که بیانگر تمام محصولات و برندهای یک شرکت است . ردیف های افقی این ماتریس برندها و ردیف های عمودی آن بیانگر محصولات شرکت است
شکل (۲-۸) : ماتریس برند - محصول
هر ردیف افقی از این ماتریس بیانگر بسط برند است یعنی به کارگیری یک برند ثابت و مشخص برای محصولات مختلف. هر ردیف عمودی از ماتریس بیانگر استراتژی سبد برند است ، یعنی مجموعه برندهایی که برای نام گذاری یک طبقه خاص از محصول به کار می رود.
در این جا تعریف چند عبارت ضروری به نظر می رسد :
خط برند[۱۹۱] : شامل تمامی محصولات اعم از محصولات اصلی یا محصولات حاصل از بسط خط یا طبقه که تحت نام یک برند فروخته می شوند. بنابراین هر ردیف از ماتریس یک خط برند است.
سبد برند[۱۹۲] : مجموعه ای تمامی برندها و خط برندهایی که یک شرکت در یک طبقه محصولی خاص به مشتریان می فروشد.بنابراین هر ستون از ماتریس یک سبد برند است.
خط محصول[۱۹۳] : گروهی از محصولات که در یک طبقه محصولی قرار دارند و به دلیل کارکرد مشابه ، مثل هم اند و به گروهی مشابه از مشتریان فروخته می شوند، به یک شیوه بازاریابی می شوند و در محدوده قیمتی مشابهی قرار دارند. یک خط محصول می تواند از برندهای مختلف تشکیل شده باشد یا یک برند مادر داشته باشد و یا به صورت برندهایی فردی که به شکل خطی بسط یافته اند ، باشد.
آمیخته محصول[۱۹۴] : مجموعه ای از تمام خط محصول ها که یک فروشنده خاص برای مشتریان مهیا می کند.
آمیخته برند[۱۹۵] : مجموعه تمامی خط برندهایی که یک فروشنده خاص برای مشتریان مهیا می کند.
راهبردهای برندینگ[۱۹۶] : تصمیم گیری پیرامون نام برند ، لوگو ، نماد و سایر موارد عناصر برند که باید بر روی محصول جدید إعمال گردد. راهبرد برندینگ می تواند با بُعدعرضی(مانند رابطه برند/ محصول و استراتژی بسط برند) و یا بُعد عمقی (مانند رابطه برند/ محصول و سبد برند) آن شناخته شود.به طور مثال یک شیوه از راهبردهای برندینگ می تواند هم عمیق و هم گسترده باشد مشروط بر آن که شرکت دارای تعداد زیادی برند - که بسیاری از آن ها به طبقات محصولی مختلفی بسط داده شده باشند - باشد.
بُعد عرضی راهبرد برندینگ[۱۹۷] : به تعداد و طبیعت محصولات مختلف که با برندهایی مرتبط می شوند و توسط شرکت به فروش می رسند، می پردازد. تصمیمات استراتژیک ناظر بر آن است که شرکت چه میزان خط محصول مختلف باید داشته باشد(عرض آمیخته محصول) و در هر خط محصول چه میزان تنوعی باید عرضه شود(عمق آمیخته محصول)
عرض آمیخته محصول[۱۹۸] :
لهمان[۱۹۹] و وینر[۲۰۰] سه دسته فاکتور تعیین کننده که جذابیت ذاتی طبقه محصول را تعیین می کند بر شمرده اند :
فاکتور های تجمعی بازار[۲۰۱]
اندازه بازار
رشد بازار
چرخه عمر محصول
ادوار فروش
فصلی بودن
سودها و منافع
فاکتورهای طبقه [۲۰۲]
حمله تازه واردان
قدرت چانه زنی مشتریان
قدرت چانه زنی عرضه کنندگان
رقابت موجود و فعلی
تهدید کالای جانشین
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-08] [ 09:48:00 ب.ظ ]
|