مقایسه کیفیت زندگی زنان ازدواج مجدد کرده و غیر ازدواج ... |
درون گروهی
۴۳/۷۸۳۱۲
۱۹۱
۰۱/۴۱۰
کل
۸۳/۸۰۱۴۴
۱۹۳
آزمون تحلیل واریانس(۰۵/۰P> و ۲۳/۲=(۲و ۱۹۱)F)، نشان داد که بین متوسط کیفیت زندگی افراد با طول مدت فقدان در گروهای ازدواج مجددکرده و مجرد تفاوت معناداری مشاهده نشد.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
خلاصه یافته ها
این پژوهش با هدف بررسی «مقایسه کیفیت زندگی زنان ازدواج مجدد کرده و ازدواج نکرده شاهد استان کرمانشاه» صورت گرفته است.
نمونه پژوهش حاضر ۲۰۰ نفر از همسران شهید میباشند که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شده اند، پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 بر روی گروه نمونه اجرا شد. نتایج پژوهش با بهره گرفتن از روش علی مقایسه ای و آزمون t تست و تحلیل واریانس یک راهه مورد تحلیل قرار گرفت که به شرح زیر است:
فرضیه اصلی
کیفیت زندگی زنان شاهد ازدواج مجدد کرده و ازدواج مجدد نکرده شاهد متفاوت است.با توجه به اطلاعات مندرج درجدول ۵-۴ و نیز مقدار t مشاهده شده در این پژوهش در سطح آلفای ۰۵/۰ فرضیه صفر تایید میشود. یعنی ازدواج مجدد در کیفیت زندگی این دو گروه تاثیر معناداری ندارد. نتایج این پژوهش با یافته های مقدم طالمی(۱۳۸۳) که نشان داد بین جنسیت، تاهل، پست سازمانی و ساعات اضافه کاری و حداقل یکی از ابعاد کیفیت زندگی رابطه بدست آمد مغایر میباشد. همچنین با یافته های تهرانی (۱۳۷۹) که نشان داد افراد مذکر و متاهل، افراد با تحصیلات بالاتر، افرادی که با همسر خود زندگی میکردند و افراد شاغل کیفیت زندگی بالاتری برخوردارند، مغایر میباشد. ونیز با یافته های پوردهکردی (۱۳۸۴)،درویش پورکاخکی (۱۳۸۳) مبنی بر اینکه بین جنسیت، وضعیت تاهل، وضعیت اشتغال و اقتصادی با کیفیت زندگی رابطه معناداری وجودندارد، همسو میباشد.
باتوجه به اینکه هر دو شکل از خانواده ها دارای معایب و مزایایی است از جمله اینکه در خانواده های دوباره ازدواج کرده نامادری خیلی بیشتر دچار تعارض و ناسازگاری میشوند، چون از آنها انتظار میرود مسئول روابط خانواده باشند، به سرعت پی میبرندکه رابطه والد ناتنی – فرزند خوانده ها بیدرنگ برقرارنمیشود. حتی زمانی که شوهر آنها سرپرستی فرزندان خود را بر عهده ندارد، نا مادری باز هم احساس استرس میکند.عموماٌ در خانواده های دوباره ازدواج کرده۳ تا ۵ سال طول میکشد تا خانواده های آمیخته، پیوند و آسایش خانواده های تنی دست نخورده را برقرارکنند (اای هینگر – تالمن و پسلی،۱۹۹۷،نقل از بهاری،۱۳۸۲).
از سوی دیگر ازدواج مجددباعث کاهش مشکلات همسران میشود به ویژه اگربا افراد مجردصورت گرفته باشد. (رسول زاده طباطبایی،۱۳۷۱).
به طورکلی، سلامتی وسالم بودن خانوادههایی که توسط مادران تک والدی اداره میشوند، به سن و مرحله وارد شدن مادر و فرزندان، سطح تحصیلات ،درآمد و حمایت اجتماعی بستگی دارد. معمولا"شرایط زندگی مخاطره آمیزوپردغدغه است اگرچه خانواده های تک والدی بسیاری به سرپرستی مادران وجود دارندکه ازعملکردبسیارخوبی بهره مندند).
با توجه به گذشت زمان و در پی آن حل مشکلات سازگاری درخانواده های ازدواج مجددکرده و نیز برخورداری از حمایتهای مادی و کاهش نقش و تعارضات مادران ازدواج نکرده و بزرگ شدن فرزندان در هر دو گروه، میتوان این عدم تفاوت را تبیین کرد. از سوی دیگر بسیاری از ازدواجها دراین جامعه با افراد مجرد مثلا (برادر شوهر) انجام گرفته است. درنتیجه چنین ازدواج هایی میتواند، مشکلات ناشی از ارتباط فرزندان با پدر خواندهها را کاهش دهد.
فرضیه اول
عملکرد جسمانی در زنان شاهد ازدواج مجدد کرده و ازدواج مجدد نکرده متفاوت میبا شد. با توجه به اطلاعات مندرج درجدول ۶-۴ فرضیه صفر تایید میشود.یعنی از لحاظ عملکرد جسمانی در دو گروه تفاوتی دیده نشد.
نتایج این پژوهش با یافته های علویان و همکاران (۱۳۸۵) مبنی بر اینکه عملکرد جسمانی با هیچ کدام از خرده مقیاسهای کیفیت روابط زناشویی همبستگی نشان نداد، همسو میباشد. ولی با یافته های علیا(۱۳۸۰،به نقل از بلداجی،۱۳۸۷)که نشان داد که زنان سرپرست خانوار در مقایسه با زنان غیرسرپرست میزان استرس جسمی زیادی را متحمل میشوند مغایر میباشد . نتایج این فرض با یافته های به دست آمده از پژوهشهای هارلو(۱۹۹۱) و فرارو(۱۹۸۹)نوریان و همکاران(۱۳۸۴)همسو و با پژوهش درویش پورکاخکی (۱۳۸۴ ) که بین سن و ابعاد عملکرد جسمی رابطه معنی داری به دست آورد، همسو میباشد. در تحلیل این فرض می توان گفت عملکرد جسمانی کیفیت زندگی تحت تاثیر سن میباشد .نتایج مطالعات پیشین گزارش در خصوص ارتباط سن با کاهش سلامتی، روحیه، اضطراب و افسردگی را تایید نمود (ناولین، ۱۹۷۴).
فرضیه دوم
کارکرد نقش جسمی زنان ازدواج مجدد کرده و نکرده ی شاهد متفاوت است. با توجه به اطلاعات مندرج درجدول۷-۴ و نیز مقدار t مشاهده شده در این پژوهش فرضیه صفر تایید میشود .و هیچگونه تفاوت معناداری بین دو گروه از لحاظ کارکرد نقش جسمی دیده نشد. این پژوهش با یافته های درویش پورکاخکی (۱۳۸۴) وامین شکروی (۱۳۸۸)همسو میباشد. هیچ گونه پژوهش مغایر با موضوع یافت نشد.
در این پژوهش با توجه به قرار گرفتن آزمودنی هادر دامنه سنی ۴۴ تا ۵۰ و بالتبع برخوردار بودن از فرایند رشدی تقریباً یکسان، می توان گفت عملکرد جسمی در دوگروه بدون تفاوت میباشد.
فرضیه ی سوم
درد بدنی در زنان ازدواج مجدد کرده وازدواج مجدد نکردهی شاهد متفاوت است .
با توجه به یافته های جدول۸-۴ تفاوت معناداری که نشان دهد که عملکرد این دو گروه متفاوت میباشد وجود ندارد. این پژوهش با یافته های درویش پورکاخکی (۱۳۸۴) همسوو با یافته های امین شکروی(۱۳۸۸) که نشان داد دربین زنانی که از لحاظ فعالیتهای بدنی فعال تراز زنانی بودند که غیر فعال بودند از لحاظ درد جسمی بین دو گروه تفاوت معنادار آماری وجود دارد. یعنی دردجسمی در زنانی که فعال تربودند کمترگزارش شد، مغایر میباشد .
بنت (۱۹۹۷) تاثیر سن در کاهش سلامتی جسمی و روانی را نشان داد که عملکرد مربوط به سن باعث افزایش آشفتگی شخص در مشکلات مربوط به سلامت جسمی و مشکلات اجتماعی و کاهش روحیه میگردد. براساس پژوهشهای انجام گرفته آنچه که باعث کاهش عملکرد جسمی و اجتماعی افراد می گردد بالا رفتن سن میباشد.
حبیبی و همکاران(۱۳۸۷)بین کیفیت زندگی و رفتارهایی مانند ورزش، پیاده روی،کنترل وضعیت تغذیه ای ارتباط معناداری را به دست آورد.
با توجه به افزایش آگاهی افراد در زمینه ی عادات صحیح تغذیه ای از طریق رسانه های گروهی ومیزان فعالیت این افرادتحرک و عدم تحرک(مثلا میزان ورزش یا پیاده روی)و همچنین ارائه خدمات پزشکی از طریق معاونت بهداشت و درمان سازمان بنیاد شهید این مسئله قابل تبیین و تفسیر میباشد.
فرضیه ی چهارم
سلامت عمومی زنان ازدواج مجددکرده و نکرده ی شاهد متفاوت است. با توجه به یافته های جدول ۹-۴ فرضیه صفر پذیرفته میشود. یعنی سلامت عمومی در این دو گروه تفاوتی ندارد. این پژوهش با یافته های نوریان و همکاران ( ۱۳۸۴)و امین شکروی و همکاران (۱۳۸۸) مغایرو با یافته های درویش پورکاخکی (۱۳۸۴) همسو میباشد.
در این پژوهش با توجه به ارائه خدمات از سوی سازمان حمایتی بنیاد شهید (ارائه حقوق وخدمات آموزشی، رفاهی، تفریحی و بهداشتی ) و از طرفی با توجه به طی مراحل سوگ وگذر خانواده و رسیدن به مرحله پذیرش و سازگاری در خانواده ها ی بازسازی شده این عدم تفاوت قابل تفسیر میباشد.
فرضیه ی پنجم
سرزندگی زنان ازدواج مجددکرده وازدواج نکرده ی شاهد متفاوت است. با توجه به یافته های جدول ۱۰-۴ فرضیه صفر پذیرفته میشود. یعنی سرزندگی در این دو گروه تفاوتی ندارد. نتایج این پژوهش بایافته های لانگ (ترجمه نام آور،۱۳۷۳)که دریافت زنانی که متعاقب از دست دادن شوهر ازدواج مجدد نکردهاند با ده استرس مواجهاند که عبارتند از: مالی-اقتصادی، احساس گناه، عدم ارضای نیازهای شخصی، عزت نفس پایین، فقدان نظم در زندگی، فقدان قواعد در اداره خانواده، مشکل در ارتباطات اجتماعی، فقدان تفریح سالم و مسئولیت سنگین مغایرمیباشد. همچنین با یافته های امین شکروی(۱۳۸۸)که نشان داد سرزندگی زنانی که فعالیت جسمی منظمی دارند در مقایسه با زنانی که فعالیت جسمی ندارند بالاتر میباشد، مغایر میباشد و نیز با یافته های احمدی (۱۳۸۳)که دریافت هر اندازه از زمان شهادت همسرمدت بیشتری سپری شده باشد میزان افسردگی کاهش مییابد همسو می باشد.
با توجه به عامل زمان و تاثیر آن بر فرایند داغدیدگی که مهمترین عامل تاثیرگذاردر این پزوهش می باشد و نیزبا توجه به حمایت های فرهنگی (برگذاری اردوها،تفریحات سیاحتی –زیارتی)و نیزآموزش مهارتهای زندگی و همچنین با توجه به امید به زندگی این افراد به دلیل بزرگ شدن فرزندان و موفقیت های تحصیلی و شغلی آنان در هر دو گروه این عدم تفاوت قابل توجیه میباشد.
فرضیه ی ششم
عملکرد اجتماعی زنان ازدواج مجدد کرده و ازدواج نکرده ی شاهد متفاوت است. با توجه به یافته های جدول ۱۱-۴ فرضیه صفر پذیرفته میشود. یعنی عملکرد اجتماعی در دو گروه ازدواج مجددکرده و غیر ازدواج کرده تفاوتی ندارد. نتایج این پژوهش با یافته های نور بالا و مداحی (۱۳۷۲)، عباسپور (۱۳۷۱)، رسول زاده طباطبایی و همکاران (۱۳۷۳) که نشان دادکه مشکلات اجتماعی همسران شاهدی که ازدواج مجدد نمودهاند کمتر از آنهایی است که ازدواج مجدد نکردهاند، مغایر میباشد. همچنین با یافته های بلداجی (۱۳۸۷)که در خانواده های زن سرپرست مادر استرس بیشتر و رضایت کمتری را به طوری که بیشتر دچار انزوا و سرخوردگی اجتماعی و نیز کاهش کیفیت زندگی آنها را باعث میشود، مغایر است. و با یافته های علیا (۱۳۸۰،به نقل از بلداجی،۱۳۸۷) که نشان داد زنان سرپرست خانوار نسبت به زنان غیر سرپرست استرس زیادی را در مسائل اجتماعی متحمل میشوند، مغایر میباشد. همچنین یافته های این پژوهش با نتایج فرارو (۱۹۸۹) که نشان داد بیوهگی سطوح بالاتری از افسردگی، پایین بودن روحیه، کاهش سلامتی در کوتاه مدت را به همراه دارد، اما عملکرد اجتماعی فرد ثابت میماند، همسو میباشد. و نیز با یافته های بنت و مورگان (۱۹۹۲)که نشان دادکه عملکرد اجتماعی در دو گروه بیوه ها وآنهایی که هرگز ازدواج نکرده بودند کمتر از آنهایی است که هنوز ازدواج نکرده بودند، مغایر میباشد. از طرفی باتوجه به اینکه دراین پژوهش اکثر همسران دارای فرزند میباشند این مسئله میتواند امیدواری مادر و نیز اجتماعی شدن مادر رابه همراه داشته باشد. در پژوهشی که توسط علاجی و همکاران(۱۳۸۶)انجام گرفت، کیفیت زندگی زنان حداقل دارای یک فرزند بهتر از کسانی گزارش شده است که فرزندی نداشتند، بنابراین ممکن است که در زنانی که ازدواج مجدد نکردهاند فرزندان را جایگزینی برای احساس تنهایی و خلاء خود کرده باشند.
از طرفی میتوان گفت عملکرد اجتماعی این افراد به دلیل شرکت این افراد در اردوهای دسته جمعی که در پی آن گسترش شبکه اجتماعی را به همراه دارد، و نیز ارائه طرحهای خاص این سازمان از جمله (طرح معتمدین معین) که اعضای آن متشکل از خانواده های تحت پوشش این سازمان میباشد و با هدف بررسی مشکلات این جامعه و ارائه راهکارهای لازم از طریق واحد های مربوطه انجام فعالیت میکنند و نیز ارائه خدمات مددکاری و مشاوره ای و شرکت در کلاس های آموزشی این سازمان قابل تفسیر میباشد .
فرضیه ی هفتم
کارکرد نقش – هیجانی زنان ازدواج مجددکرده و ازدواج نکرده ی شاهد متفاوت است. با توجه به یافته های جدول ۱۲-۴ فرضیه صفر پذیرفته می شود. یعنی کارکرد نقش هیجانی در دو گروه ازدواج مجدد کرده و غیر ازدواج کرده تفاوتی ندارد. یافته های این پژوهش با امین شکروی (۱۳۸۸) که دریافت کارکرد نقش -هیجانی در زنان با فعالیت جسمی منظم در مقایسه با زنان فاقد فعالیت های جسمی یکسان میباشد، همسو میباشد. کوهپایه)۱۳۸۰، نقل از اسلامی،۱۳۸۴) نشان داد که بزرگسالان مسنتر نسبت به بزرگسالان جوانتر احساس خشنودی کمتر و رضایت بیشتری از زندگی داشتند و این مسئله خود میتواند حاکی از این امر باشد که ارزیابی شناختی و ادراکی از زندگی به طور کلی با بالا رفتن سن افزایش مییابد، در حالی که احساسات و عواطف در همین سنین کاهش مییابد، بنابراین میتوانند کنترل بیشتری بر بعد هیجانات داشته باشند.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-08] [ 10:25:00 ب.ظ ]
|