منابع مطرودساز، طرد اجتماعی و احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار- فایل ... |
در این قسمت به طور تلویحی میزان شادمانی و عوامل مؤثر بر آن از نگاه گیدنز بررسی می شود. فیلیپ کسل، نظرات و دیدگاه های گیدنز را در دو بخش«قدیم» و «جدید» تقسیم می کند. به گفته او، آثار گیدنز نخست را میتوان تاحدی به منزله برخورد انتقادی با مکاتب و سنتهایی دانست که او در پی پشت سر گذاشتن آنهاست و گیدنز دوم را میتوان به عنوان خالف نظریه «ساختیابی» و برجستهترین تحلیلگر مدرنیته، دانست. آنچه که در این قسمت از نظریات گیدنز مطرح خواهد شد به تعبیر کسل به گیدنز دوم ارتباط دارد(موسوی،۱۳۹۲: ۱۲۵). گیدنز، مدرنیته را به عنوان فراگیرترین واقعیت عصر حاضر، هم نوید دهنده فرصتهایی برای بشر میداند و هم بار آورنده مخاطرات.گیدنز معتقد است که مدرنیته احتمال خطر را در بعضی حوزه ها کاهش داده است اما در عین حال خطرات و ناامنیهای دیگری را جایگزین آن ساخته است. در جهان پیش از مدرن ترس و دلهره همیشه وجود داشت. گیدنز معتقد است که محیط های مخاطره آمیز در جهان پیش از مدرن بیشتر از محیط فیزیکی بود: مانند بیماری ها، مسائل آب و هوایی، مرگ و میرکودکان، سیل، طوفان و خشک سالی و … علاوه بر این گیدنز رواج خشونتهای ناشی از جنگ، غارت، دزدی و … را بر این عوامل میافزاید و ادعا می کند که کمتر جوامعی در دوران پیش از مدرن وجود داشته اند که یک دوره نسبتاً طولانی بدون ناامنی را تجربه کرده باشند. در دوران مدرن اگر چه انسان توانست بر بسیاری از عوامل محیطی و فیزیکی چیرگی، و یا حداقل در مقابل خطرات احتمالی آن مقاومت و آمادگی پیدا کند اما محیطهای اجتماعی همچنان پر خطر بود. اما این بار این خطرات حاصل پیشرفت و توسعه جوامع بشری بود. به بیان دیگر منبع ناامنی این بار ساخته خود بشر بود. گیدنز بی اعتمادی را «به معنای شک داشتن یا باور نداشتن به ادعاهای صداقتی می داند که افراد در کنش های خود بروز می دهند»(همان: ۱۲۵- ۱۳۴). از نظرات گیدنز میتوان استنباط کرد که مدرنیته خالق بسیاری از وقایع پیش بینی نشده و در عین حال دلهره آور و خطرناکی است که هیچ تضمینی بر شادمانی و خرسندی با ثبات برای انسانهایی که در این عصر زندگی می کنند، وجود ندارد و به عبارت دیگر پایه های احساس امنیت هستیشناختی در دوران مدرن متزلزل شده است. گیدنز در جایی دیگر از “شک بنیادین” به عنوان یکی از پیامدهای پیچیده مدرنیته و تأثیرگذار بر هویت شخصی افراد بحث می کند. البته نباید دیدگاه های مزبور را اینگونه تفسیر کرد که از نظر گیدنز شادمانی بشر روز به روز در حال زوال است. گیدنز اعتماد به نظامهای انتزاعی و شکل گیری رابطه ناب در دوران مدرنیته را به عنوان تخفیف دهنده و تعدیل کننده مخاطرات این عصر دانسته و از تغییر شکل صمیمیت و فراگیر شدن چیزی به نام “عشق” به عنوان یکی از پیامدهای مدرنیته بحث می کند. بنابراین به طور کلی میتوان مدرنیته را واجد دو سویه تاریک و روشن قلمداد کرد که در نتیجه آن، هویت انسانها در رفت و آمد بین این دو مدام در حال شکل گیری و بازسازی است. گیدنز اظهار میکند که جامعهشناسان کلاسیک در مجموع بیشتر بر سویه روشن مدرنیته تأکید داشته و از پیامدهای عظیم مخاطرهآمیز این عصر تا حد زیادی غافل بوده اند(همان: ۱۳۵).
جمعبندی دیدگاه آنتونی گیدنز و شناسایی عوامل مرتبط با شادمانی: گیدنز، مدرنیته را به عنوان فراگیرترین واقعیت عصر حاضر، هم نوید دهنده فرصتهایی برای بشر میداند و هم بار آورنده مخاطرات. به طور کلی میتوان مدرنیته را واجد دو سویه تاریک و روشن قلمداد کرد که در نتیجه آن، هویت انسانها در رفت و آمد بین این دو مدام در حال شکل گیری و بازسازی است. بنابراین عوامل تهدید کننده و تأمینکننده شادمانی انسانها در عصر مدرنیته متأخر را به زبان گیدنز میتوان به صورت زیر نمایش داد:
جدول شماره(۲-۱۴): جمعبندی دیدگاه آنتونی گیدنز و شناسایی عوامل مرتبط با شادمانی
عوامل تهدید کننده شادمانی | عوامل تامین کننده شادمانی |
تهدید های خشونت آمیز ناشی از صنعتی شدن جنگ | اعتماد همراه با احتیاط نسبت به نظام های انتزاعی |
متزلزل شدن ریشه های اعتماد به نظام های انتزاعی از جمله آثار و خیمی که تولیدات صنعتی به بار می آورند | اعتماد و وانهی امور زندگی شخصی به دست نظام های تخصصی |
بی معنایی شخصی و احساس نا امنی و اضطراب وجودی | دگردیسی صمیمی و شکل گیری ” رابطه ناب” |
۲-۱-۱-۱-۵-۱۳. هالر[۷۲] وهادلر:[۷۳]
هالر و هادلر در بحث تأثیر ساختارها بر هیجانات و به طور خاص شادی، چهار حوزه مرتبط با هم را از یکدیگر متمایز مینمایند. آن چهار حوزه عبارتند از :
-
- شبکه ها و روابط اساسی (پایهای) شخصی (بافت اجتماعی خرد)
-
- همبستگیها و وابستگیهای اجتماعی – فرهنگی و نوعدوستی (بافت اجتماعی خرد)
-
- مشارکتها و موفقیتهای شغلی و وضعیت پایگاه اجتماعی (بافت اجتماعی خرد)
-
- بافت نهادی و کلان اجتماعی – سیاسی (بافت اجتماعی کلان)
در واقع آنچه هالر و هادلر در بافت اجتماعی خرد برآنها تأکید می کنند شامل پیوندها و تعاملات اجتماعی، تعهد و مسئولیت پذیری اجتماعی، وابستگیها و تعلقهای اجتماعی، نوع دوستی و به طور کلی سرمایه اجتماعی اشخاص است و آنچه که آن را بافت اجتماعی کلان می دانند، شامل نهادهایی است که وظایف ایفای نقشهای توزیعی خدمات و سرویسهای رفاهی در جامعه، اعطای آزادی و دموکراسی سیاسی و مهیا نمودن شرایط لازم جهت دستیابی افراد به حقوق اجتماعی و سیاسی و یا به طور کلی، احقاق حقوق شهروندی را به عهده دارند که هر کدام به نوعی در بروز و ظهور هیجانات خاص و به ویژه شادی نقش مؤثری را ایفا می کنند(هالر و هادلر، ۲۰۰۶).
جمعبندی دیدگاه هالر و هادلر عوامل مرتبط با شادمانی: بافت اجتماعی خرد(پیوندها و تعاملات اجتماعی، تعهد و مسئولیت پذیری اجتماعی، وابستگیها و تعلقهای اجتماعی، نوع دوستی) با افزایش سرمایه اجتماعی اشخاص و بافت اجتماعی کلان(اعطای آزادی و دموکراسی سیاسی و مهیا نمودن شرایط لازم جهت دستیابی افراد به حقوق اجتماعی و سیاسی) با احقاق حقوق شهروندی در بروز و ظهور هیجانات خاص به ویژه شادی نقش مؤثری را ایفا می کنند.
بافت اجتماعی خرد | پیوندها و تعاملات اجتماعی، تعهد و مسئولیت پذیری اجتماعی، وابستگیها و تعلقهای اجتماعی، نوع دوستی | افزایش سرمایه اجتماعی | شادمانی | ||
بافت اجتماعی کلان | اعطای آزادی و دموکراسی سیاسی و مهیا نمودن شرایط لازم جهت دستیابی افراد به حقوق اجتماعی و سیاسی | احقاق حقوق شهروندی |
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-08] [ 08:09:00 ب.ظ ]
|