۴۲- معنی بیت: خانه فقیرانه من هیچ نقش و نگاری از نقّاشان ندارد و همچون دولتخانه پادشاهان نیست که بار احسان نقش و نگار نقّاشان را بر دارد؛ چرا که از نظر من هیچ نقش و نگاری بهتر از نقش بوریا که نشانه فقر من است؛ نیست.
۴۳- چشم در قفا داشتن: کنایه از منتظر و چشم به راه بودن.
از بس که رشته دوستی وطن قید پای من شده با آن که در سفر هستم چشم بر قفا ؛ به عبارتی، چشم به جانب وطن دارم .
مفهوم بیت : حبّ وطن از دل من نمی رود.
۴۴- معنی مصرع دوم : تند ، چالاک و سریع با اشتیاق به استقبال سنگ خوردن می روم.
۴۵- تعلّق: دلبستگی داشتن.آویخته شدن. ( فرهنگ فارسی معین)
مفهوم بیت : بی تعلّقی را انتخاب کن تا از جمیع بلایا در امان باشی.
۴۶- پا به سنگ آمدن : کنایه از دچار رنج و سختی شدن.
مکن کاری که بر پا سنگت آیو جهان با آن فراخی تنگت آیو
(بابا طاهر)
بر خوردن پا به سنگ باعث لغزیدن پا می شود و به پا صدمه می رساند.
معنی بیت:در راه عشق از بس که پای من می لغزد و بر زمین می افتم ،صدای شکستن کاسه زانوی من به گوش می رسد.
۴۷- حنا: حناء. وآن گیاهی است دارای برگ معروفی که بدان رنگ کنند.
( دهخدا، ۱۳۸۵: ۱۰۴۶)، (برهان، ۱۳۶۲: ۶۹۱)
غنی گوید:

 

جلوه حسن تو آورد مرا بر سر فکر   تو حنا بستی و من معنی رنگین بستم

- حنابندان ؛ رسم بستن حنا بر دست و پای عروس و همسالان او. جشنی باشد که در کدخدائی ها هنگام حنا بستن عروس کنند و در هند مهدی خوانند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء)
- حنای دوباره بند ؛ حنایی که مکرر بندند برای ازدیاد رنگ . (آنندراج ) ( دهخدا، ۱۳۸۵: ۱۰۴۶)، (برهان، ۱۳۶۲: ۶۹۱)
پایان نامه
غنی نیز بیتی با این مضمون دارد:

 

در مکرّر بستن مضمون رنگین لطف نیست   کم دهد رنگ ار کسی بندد حنای بسته را

حنا. [ ح َن ْ نا ] (هندی ،اِ) قبضه زین . || زین . (ناظم الاطباء).
- حنای زین ؛ در عرف همان چیز را گویند که پیش زین باشد و گاه فرودآمدن جلو اسب بدان بندند و در عرف هند حنا بتشدید نون خوانند. (آنندراج) (دهخدا، ۱۳۸۵: ۱۰۴۶)، (برهان، ۱۳۶۲: ۶۹۱)
در شعر غنی؛ به نوعی دیگر از مراسم حنابندان اشارت رفته است و آن، حنای شب عید؟ است.
غنی بارها به مضمون­سازی با حنا پرداخته است:

 

از بستن حنا چه کنی رنجه دست خویش   مشق اسیر کردن خونین دلان بس است
حمایل کرد شیرین دست خود در گردن خسرو
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...