۱- عبس الخطبُ فابتسِم وَ طغی الهولُ فاقتحِم ( ابراهیم ط. ، ۲۰۰۵م ، ص۲۷۱)
بلا و سختی عبوس شد پس تو لبخند بزن ، ترس و خوف طغیان کرد پس تو خطر کن .
دواستعاره در کلمات « الخطب » و « الهول » وجود دارد .
نوع استعاره ها : مکنیه
۲- نفسُهُ طوعُ هِمَّهٍ وَجَمَت دونَها الهمم ( همان ، ص۲۷۱)
درونش فرمانبردار همتی است که همتهای زیادی در مقابلش شرمگین شدند .
استعاره در کلمه « الهمم »
نوع استعاره : مکنیه
۳- ربّما غالَه الرّدی وَ هوَ بالسِّجنِ مُرتهن ( همان ، ص۲۷۲)
چه بسا که مرگ اورا غافلگیر کرده در حالی که در گرو زندان است .
استعاره در کلمه « الرّدی »
نوع استعاره : مکنیه
۴- لستَ تدری بطاحُها غیَّبَته أم القنَــن ( همان ، ص۲۷۲)
نمی دانی جلگه هایش او را پنهان کردند یا قله هایش .
استعاره در کلمه « بطاح »
نوع استعاره : مکنیه
۵- إنّه کوکبُ الهدی لاحَ فی غیهب المِحَـن (همان ، ص۲۷۳)
او ستاره هدایت است که در تاریکی محنت درخشید .
استعاره در کلمه « المحن »
نوع استعاره : مکنیه
۶- ناح الأذانُ وَأعوَلَ الناقوسُ فاللیل أکدرُ، وَالنّهارُعَبوسُ (همان ، ص۲۷۵)
أذان فغان و شیون سرداد و ناقوس فریاد بر آورد ، شب تیره و تار شد و روز گرفته و عبوس .
دواستعاره در کلمات « الأذانُ » و « الناقوسُ » وجود دارد .
نوع استعاره ها : مکنیه
۷-والمِعوَلُ الأبدیّ یُمعِنُ فی الثری لِیَرِدَّهم فی قلبها المتحجّرِ(همان ، ص۲۷۵)
و کلنگی جاودان در خاک فرو می رود تا آنها را در قلب سنگی زمین فرو نهد .
استعاره در کلمه « المِعوَلُ »
نوع استعاره : مکنیه مرشحه
۸- یوم ٌ أطلَّ علی العصورالخالیه ودعا : « أ مرَّعلی الوری أمثالیَه؟» (همان ، ص۲۷۵)
روزی که مشرف بر عصور گذشته بود ندا سرداد : آیا بر خلق چون منی گذشته است ؟
استعاره در کلمه « یوم ٌ »
نوع استعاره : مکنیه
۹- وطنٌ یسیرُ إلی الفنـاء بلا رِجـــاء (همان ، ص۲۷۸)
وطنی است که بدون امید به سوی نابودی می رود .
استعاره در کلمه « وطنٌ ٌ»
نوع استعاره : مکنیه مرشحه
۱۰- صخرٌ أحسَّ رجاءَنا فتصَدَّعا وَ أتی الرجاءُ قلوبَهُم فتقطَّعا (همان ، ص۲۸۰)
صخره ای که امید ما را احساس کرد شکسته شد و امیدی که در قلبهایشان پدیدار شد آنها را شکافت .
دو استعاره در بیت وجود دارد : ۱- استعاره در کلمه « صخرٌ »
نوع استعاره : مکنیه مطلقه
۲- استعاره در کلمه « أتی »
نوع استعاره : مصرحه تبعیه
۱۱- وَ صغارِکَ الأشبالِ تبکی اللّیث بالدّمع الغزیــر (همان ، ص۲۸۴)
و شیر بچه هایت که با اشکهای فراوان بر شیری قوی می گریند.
استعاره در کلمه « اللّیث »
نوع استعاره : مصرحه مرشحه
۱۲- وَ لَقمتَ تضمِدُ جُرحَهُ لو کُنتَ مِن أهلِ الفطَن (همان ، ص۲۸۸)
و اگر خردمند بودی، زخمش را مداوا می کردی.
استعاره در کلمه « هُ »
نوع استعاره : مکنیه مرشحه
۱۳- الیومَ یشربُ موطنی کأسَ الهناء لکم دَهاقا (همان ، ص۲۸۹)
امروز سرزمین من جام افتخار را لبالب برایتان می نوشد .
پایان نامه - مقاله - پروژه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...