در ابزار اول، واحد اندازه گیری زاویه است. برای تعیین این زوایا از سنسور شار ورودی که بر روی تلسکوپ یک زاویه سنج غیر مغناطیسی نصب شده است، استفاده می شود تا زمان عمود شدن آن بر بردار میدان مغناطیسی باشد ردیابی گردد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

تصویر ۶-مناطق پایش گر در نقاط مختلف زمین
برای تعیین D,I شمال واقعی با مراجعه به یک علامت ثابت در یک ارتفاع مشخص تعیین می شود. این کار با پایش نجومی انجام می گیرد. اندازه گیری توسط یک شاردروازه زاویه سنج تنها به صورت دستی انجام می گیرد. در حالیکه، یک مغناطیس متر پروتونی می تواند به صورت خودکارکار کند.
سومین گزینه مقادیر اندازه گیری شده نیمه دقیق را مقایسه می کند. این ها ابزار هایی هستند که انحراف از یک میدان که به صورت با قاعده و با بهره گرفتن از یک ابزار دقیق تعیین شده اند.

جمع آوری داده ها و کنترل کیفیت

BGSو NGDCاطلاعات و داده های پایش را از طریق مشارکت فعالانه خود در سیستم مرکزی داده ­های دنیا جمع­آوری می کند .
آنها اطلاعات و داده های مناسب برای مدلسازی میدان مغناطیسی را نگه می دارند. با سازمانهایی که داده های پایش مغناطیسی را به کار می برند در تماس اند و با سایر WDC ها همکاری دارند.
هر سال BGS درخواست خود راجع به دریافت آخرین داده ها و سایر اطلاعات وابسته را به همه سازمانهایی که در حوزه پایش داده ­ها کار می­ کنند می­فرستد. WDC ها در ادینبورگ BGS و بولدرNGDC مقادیر متوسط سالیانه یکسانی را برآورد می کنند.WDC ها در کپنهاگ و بولدر نیز مقادیر متوسط ساعتی یکسانی را بر آورد می کنند. مقادیر متوسط ساعتی که برای WMM استفاده می شوند، از سایت WDC کپنهاگن دریافت می شوند.
BGS نیز فعالانه داده های پایش جهانی را از طریق مشارکت خود در اینترمگنت[۲۹] (بین مغناطیسی) جمع آوری می کند. کار اینتر مگنت ایجاد یک شبکه جهانی از پایش گره های مغناطیسی مرتبط به منظور هماهنگ کردن مشخصات استاندارد مدرن برای تجهیزات اندازه گیری و ثبت و ضبط داده ها است. اینکه بتواند از این طریق تبادل داده ها را تسهیل کرده و تولید ابزار مغناطیس سنج زمین را به زمان واقعی نزدیک کند.
کیفیت داده ای که یک پایشگر تولید می کند، بستگی به مسئولیت پذیری اپراتور دارد. مهمترین جنبه مدلسازی جهانی پایداری خطوط پایه است. یک خط پایه عبارت است از اختلاف بین داده های متغیر متری کالیبره شده، و پایش های دقیق. یک خط پایه با نقاط بسیار، پراکندگی پایین، حرکت آرام و جابجایی کم نشانه ای از یک کیفیت عالی است. نقشه های خطوط پایه برای پایش های اینتر مگنت بر رویCD های سالیانه ای از داده های تعیین شده آورده شده اند. اطمینان از کیفیت و کنترل اندازه ها، به غیر از آنچه که توسط کاربر پایش گری انجام می گیرد، توسط اینتر مگنت از طریق برنامه استانداردسازی پایشگری آن انجام می گیرد. مراکز داده های جهانی، و با شرکت بسیاری از کاربران پایشگر در کارگاه های پایشگری بین المللی مرتبط با مغناطیس زمین آخرین پروسه کنترل کیفیت پایش از اجرای WMM توسط BGS انجام می گیرد. برای متوسط های ساعتی، این عمل شامل رسم کلیه داده ها برای تشخیص خطا های توپوگرافیک و پرش ها و رسم اختلاف بین داده ها و مدل های جهانی اولیه برای تشخیص حرکت های آرام است.

انتخاب داده برای WMM2005

WMM میدان اصلی (Bm) و تغییرات آرام آن با زمان را مدل می کند (تغییرات سکیولار برای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰). با این وجود، میدان مغناطیسی زمین آنچنان که بر روی سطح زمین اندازه گیری می شود و یا در ماهواره ، عرض جغرافیایی یک ترکیب از چندین میدان مغناطیسی است. ریسک بایاس کردن مدل Bm بسیاری از میدانهای تولید شده در خارج از زمین بسیار متغیر است و نسبت به زمان و مدلسازی آنها مشکل است. پروسه انتخاب داده ها از این رو به منظور کمینه کردن سهم این میدان ها و اثرت القا شده آنها در زمین است. سه گزینه استاندارد وجود دارد:
۱- اطلاعات فقط در نیمه شب زمین انتخاب شده اند
۲- داده فقط در دوره های آرام مغناطیسی انتخاب شده است
۳-فقط داده های اسکالر در عرض های جغرافیایی بالا انتخاب شده اند.
اولین استاندارد برای کمینه کردن توزیع سهم میدان مغناطیسی تولید شده در یونوسفر بسیار موثر است. چون هدایت یونوسفر تنها در نیمه روز زمین بالا است. دوره های آرام مغناطیسی شامل آن بازه های زمانی است که میدانهای خارجی به شدت ضعیف هستند و زمانیکه آنها نسبت به زمان تغییرات اضافی ندارند. شناخت دوره های آرام مبتنی بر اندیس های DST و  است. (محاسبه از داده های پایشگری) از قدرت و راستای اندازه گیری شده میدان مغناطیسی درون سیاره ای( IMF ) و سرعت بادهای خورشیدی خواهد بود. داده های اسکالر در ارتفاع بالا انتخاب شده است تا اثرات سیستم های جریانی موجود را در این مناطق به کمترین مقدار ممکن برساند؛ این مناطق به نوبه خود باعث تولید نویز بسیار زیادی در داده های برداری می شوند.
اندیسkp صفحه ای بر مبنای اندیس K است. یک اندیس موضعی از دامنه ای سه ساعتی در فعالیت مغناطیسی دو مولفه افقی میدان x,y نسبت به یک منحنی مفروض و روز آرام برای پایش مغناطیس زمین درجه اغتشاشات موضعی با اندازه گیری در بازه های زمانی ۳ ساعته برای بسیاری از مولفه های میدان مغناطیسی دچار اغتشاش شده انجام می گیرد. سپس این دامنه، با بهره گرفتن از یک محور لگاریتمی شده که متعلق به وضعیت معلوم است، به یک اندیس K موضعی تبدیل می شود. این کار تلاشی برای نرمال کردن فرکانس حدوث اغتشاشات با اندازه­ های مختلف است. اندیس Kp سه ساعته (میانگین مقدار K از ۱۳ مورد انتخاب شده از میان مشاهدات ایستگاههای لرویک، اسکدالمیور و هارتلند) که در مقیاس سه تایی ارائه شده­است (۲۸ مقدار).
ذرات بارداری که توسط میدان مغناطیسی زمین در حرکت های آرام مگنتوسفر حول زمین در فاصله­ای معادل ۳ تا ۸ برابر شعاع زمین به دام افتاده اند، یک حلقه جریان الکتریکی در راستای غرب ایجاد می کنند. که میدان آن با میدان مغناطیسی اصلی زمین مخالفت می کند. قدرت این میدان از مرتبه ۱۰ هاnT در دوره های زمانی آرام و چندین صد nT در زمان بادهای مغناطیسی است. جریان وقفه مغناطیسی[۳۰]، دم و حلقه جزئی موجب اغتشاشات اضافی می شوند و باعث عدم تقارن در میدان می شوند که در مدت طوفانهای مغناطیسی افزایش یافته اند. قسمت متقارن این میدان مزاحم مرکب توسط DST بررسی شده است. زمان طوفان مزاحم برای ۴ مورد پایش و اندازه گیری در ارتفاع پایین به دست آمده است.
از آنجایی که WMM با اهداف تحقیقاتی مورد استفاده قرار می­گیرد، باید بتواند به صورت دقیق مقادیر میدان مغناطیسی را برای یک بازه زمانی ۵ ساله محاسبه کند. بر این اساس، توانایی در محاسبه تغییرات ارضی، خیلی مهم است و داده های بازه های زمانی طولانی در این مرحله به کار می آید.

انتخاب و پیش پردازش برای مدل ها

مجموعه داده های ماهواره ای اورستد و چمپ نیازمندی های WMM را برطرف می کنند. چمپ پایین تر از دو ماهواره قرار دارد و از اینرو در معرض سطح آلودگی بیشتری است. این آلودگی ناشی از سیگنال میدان پوسته و همچنین سیستم های جریان الکتریکی که بین سطح زمین و مسیر ماهواره در جریان است، می باشد. از سوی دیگر، داده های چمپ که در ارتفاع پایین به دست آمده قید های بهتری را بر روی طول موج های کوچک مدل میدان مغناطیسی داخلی، تامین می کند.
هر دو ماهواره، داده های برداری و اسکالر با کیفیت بسیار بالا در تمام عرض ها و طول های جغرافیایی تأمین می کنند. گپ ها کاملاً در اتصالات بین مجموعه داده های متوسط ساعتی پایش شده تقریباً در کل دوره مورد نظر پیوسته است. هرچندکهپوشش فضایی ضعیفاستشکل۱ضمیمه (الف) داده های پایشی از اینرو قید های خوبی را در مدت زمان تغییرات میدان مغناطیسی زمین به دست می دهد. سطح نویز در داده های پایش بیشتر از داده های ماهواره ای است. که علت آن نزدیکی پایشگرها به اجسام هادی در پوستهاست.میدان هایخارجیمتغیر بازمان،جریان هایالکتریکی را به اینهادی ها القا می کند و باعث تولید تزاحم مغناطیسی در پایشگرها می شود.
مقادیر اندازه گیری شده مغناطیسی ماهواره چمپ بدلیل اثر دیا مغناطیسی محیط پلاسمای اطراف، تحت تأثیر قرار می گیرد و باعث کاهش توانایی خواندن میدان مغناطیسی می شود. این اثر در مرتبه یک چندnT بوده و در نزدیکی استوای مغناطیسی در ساعت های پیش از نیمه شب قوی تر است. با بهره گرفتن از چگالی الکترون و دماهای خوانده شده توسط پراب(سنجنده) لانگمور چمپ، یک اصلاح دیا مغناطیسی ساده بر روی داده های چمپ اعمال می شود.

انتخاب برای توانایی پیشگویی پیشرو تا ۲۰۱۰

پیشگویی تغییرات سکیولار تا ۲۰۱۰ تا حدودی وابسته به مجموعه طولانی از پایش های متوسط سالیانه در X،Y،Z از آنجایی که داده های ماهواره و داده های متوسط ساعتی پایش فقط حدود ۵ سال را پوشش می دهند. این شامل انتخاب موضوعی بر مبنای پیوستگی و طول مجموعه های زمانی و توانایی پایش و رسم داده ها برای شناسایی، پرش های تعیین نشده و اولین قسمت های ضبط شده که نویزی بوده اند. هر عدم پیوستگی شناخته شده به عنوان مثال ناشی از تغییر موضع ستون، پایه- های پایش مطلق به کار گرفته شده است. لیست پایشگرهای استفاده شده و پوشش زمانی در جدول ۶ ضمیمه (ب) آمده است.

روش های مدلسازی

ابتدا یک مدل اصلی بر اساس تمامی داده ­های موجود تشکیل داده می­ شود، تا به منظور سنتز مقادیر میدان مغناطیسی در خلال (۱۹۹۹-۲۰۰۰ الی ۲۰۰۴-۲۰۰۵) مورد استفاده قرار گیرد.

پیش ­بینی تغییرات ارضی

پیش ­بینی تغییرات آتی میدان مغناطیسی، از روی داده ­های میانگین سالیانه مشاهده شده بلندمدت و نیز برون­یابی چند جمله­ای مدل اصلی و بر اساس داده ­های ماهواره­ای و مقادیر میانگین ساعتی مشاهده شده انجام می­گیرد. داده ­های میانگین با بهره گرفتن از تعیین و اعمال فیلترهای خطی پیش ­بینی کننده بر سری تفاضلی مرتبه اول پردازش می­شوند و حاصل تقریبی از تغییرات ارضی تا سال ۲۰۱۰ (مک میلان و کوئین ۲۰۰۰) قابل استفاده می باشد.

تکنیکهای وزن­دهی به داده ­ها

یکی از عمده­ترین مسایل در حین مدلسازی میدان ژئومغناطیسی، برآورد وزنی است که باید به هر یک از دسته داده ­ها اعمال گردد و در هر دسته از داده ­ها، وزنی که باید به هر یک از داده ­ها اعمال گردد. در اصل داده ­ها را باید با معکوس واریانس خطای اندازه ­گیری وزن دهی کرد، اما این واریانس نیز به نوبه خود اغلب مجهول است. علاوه بر این، مدل های میدان مغناطیسی، تمامی منابع میدان مغناطیسی اندازه ­گیری شده را مدل نمی­کنند بنابراین وزن داده ­ها باید تأثیر این سیگنال های مدل نشده را نیز در خود بگنجانند. به منظور حفظ اثرات چگالی در نزدیکی قطبین و افزایش میزان نویز در عرض جغرافیایی بالا، به داده ­های حاصل از ماهواره­ها در این محدوده­ها وزن کاهیده اعمال می­ شود. روند مشابهی در بکارگیری داده ­های مشاهداتی مورد استفاده قرار می­گیرد که توزیع آنها در اروپای غربی و آمریکای شمالی زیاد است و در نیمکره جنوبی کم است.
لایه یونوسفر در عرض جغرافیایی بالا، همواره در معرض بارش ذرات بارداری است که باعث می­شوند رسانایی آن حتی در شرایط تاریکی مطلق بالا باشد. تأثیر میدانهای مغناطیسی مگنتوسفیر در یونوسفر قطبی ظاهر می­ شود و سیستم های مختلف جریان از آن مشتق می­شوند. این سیستم جریانها خیلی متغیر هستند اما حتی در دوره­ های سکوت مغناطیسی نیز وجود دارند. بنابراین داده ­های جمع­آوری شده در این نواحی باید به دلیل وجود نویز بالا با وزن کاهیده در سری دخالت داده شوند. به همین منوال، داده ­های برداشت شده در طلوع و غروب خورشید از آنهایی که در نیمه­شب برداشت می­شوند خیلی نویزدارتر هستند؛ علی­الخصوص در ارتفاعات بالا این مسئله جدی­تر است و وزن­دهی باید به نحوی صورت گیرد که این نکته را در خود لحاظ کند. چگالی بالای داده ­بَرداری ماهواره­ای در عرض جغرافیایی بالا، و شکافی که در داده ­های مربوط به قطبین وجود دارد، از خصوصیات مدار ماهواره ناشی می­ شود. سایر نامنظمی­های پوشش داده ­های فضایی از ارجح بودن انتخاب داده ­های مربوط به دوره سکوت ناشی می­ شود. جهت جبران معضل ناشی از داده ­های نامساوی، تعداد­ داده ­ها در نواحی مساوی شمرده می­ شود و داده ­های هر یک از نواحی در معکوس تعداد داده ­های همان ناحیه ضرب می­ شود.

قطب مغناطیسی و محل دوقطبی خارج از مرکز

قطبهای ژئومغناطیسی، که از آنها تحت عنوان دو قطبی نیز یاد می­ شود را می­توان از طریق ۳ ضریب نخست گاوسی مورد محاسبه قرار داد. با بهره گرفتن از ضرایب WMM2005 که در سال ۲۰۰۵ برای قطب مغناطیسی شمالی محاسبه شده­است، این قطب در طول جغرافیایی ۷۸/۷۱ درجه غربی و عرض جغرافیایی ژئودزی ۷۴/۷۹ درجه شمالی قرار دارد؛ و قطب جنوب ژئومغناطیسی در طول جغرافیایی ۲۲/۱۰۸ درجه شرقی و عرض جغرافیایی ۷۹/۷۴ درجه جنوبی قرار دارد.
قطبهای مغناطیسی که با عنوان قطبهای فرورفته نیز شناخته می­شوند، از تمامی ضرایب گاوسی و با بهره گرفتن از یک روش تکراری محاسبه می­شوند. در سال ۲۰۰۵ قطب مغناطیسی شمالی در طول جغرافیایی ۲۳/۱۱۸درجه غربی و عرض جغرفیایی ژئودزی ۲۱/۸۳ درجه شمالی قرار داشت و قطب جنوب مغناطیسی در طول جغرافیایی ۸۶/۱۳۷ درجه شرقی و عرض جغرافیایی ۵۳/۶۴ درجه جنوبی قرار داشت. در عمل، میدان ژئومغناطیسی در این قطبین فرورفته کاملاً قائم است، اما در طول روز مسیر هایی به صورت بیضی­گون را طی می­ کند که از روزی به روز دیگر تغییرات چشم­گیری دارد و تقریباً در مرکز موقعیت فرورفتگی قرار دارد.
موقعیت مرکز دوقطبی خارج از مرکز که از آن با عنوان مرکز مغناطیسی نیز یاد می­ شود، با بهره گرفتن از ۸ ضریب اول گاوسی محاسبه می­ شود که در سال ۲۰۰۵ تقریباً  بوده ­است.

پارامتری­سازی مدل

میدان هندسی اندازه ­گیری شده در سطح زمین یا در مدار ماهواره، حاصلجمع میدانهای حاصل از منابع داخلی یا خارجی کره زمین است. برخلاف منابعش، میدان مغناطیسی داخلی B یک میدان پتانسیل است و بنابراین می­توان آن را به صورت منفی گرادیان یک کمیت اسکالر نوشت. این پتانسیل برحسب ترمهای هارمونیک کروی به صورت ذیل نوشته می­ شود:

 

(۲-۱)  

که در آن a (2/6371 کیلومتر) شعاع مرجع میدان مغناطیسی استاندارد زمین است،  عرض جغرافیایی، طول جغرافیایی و شعاع در یک دستگاه مختصات مرجع کروی ژئوسنتریک است و  ضرایب گاوسی وابسته به زمان از درجه n و مرتبه m است که منشاءهای داخلی میدان را توصیف می­ کند.  توابع لژاندر شبه نرمال اشمیت هستند.[ضمیمه الف]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...