سپس در آیه ۱۹۵ همین سوره{…. انفقوا فی سبیل ا… } را که در سیاق آیات جهاد است، به مفهوم انفاق و کمک مالی به جهاد گران تفسیر نموده ‌است.[۵۷۰]
همچنین در ذیل آیۀ ۴۹ سورۀ مبارکۀ توبه با کمک سیاق آیات به تبیین مفهوم فتنه می‌پردازد، و معتقد است که؛ از این آیه به بعد:
سیاق قرآنی به ذکـر نـمونه‌هائی ا‌ز منافقان و از معذرتهای دروغین و بـهانه‌های نـاروای ایشان ‌مـی‌پردازد. بعد از آن از چـیزهائی ‌کـه در سینه‌هایشان نهان است همچون چشـم به راه بلاها و مصیبتهایی بـودند کــه‌ گـریبانگیر پـیغمبر& و مسلمانان شود، پرده بـرمی‌دارد. ودر ادامه تأکید می‌کند که:
تعبیر قرآنی صحنه‌ای را ترسیم می‌کند که‌انگار درآن‌، فتنه و فساد پـرتگاهی است‌ که فتنه‌گران و تباهی پیشگان بدان فرو می‌افـتند، و دوزخ از هر طرف ایشان را در بر می‌گیرد، و تمام گوشه و کنارها را از ایشان می‌گیرد و آنان نمی‌توانند بگیرند. این امرکنایه‌از این است که‌انان کاملاً به ‌گناه دست می‌یازند و مرتکب‌ گناه می‌شوند، و عذاب حتماً در انتظار ایشان است‌.[۵۷۱]
ودر ذیل آیۀ:
{وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِه‌انَّهُ لا یفْلِحُ الظَّالِمُون }[۵۷۲]
دربارۀ واژۀ ظلم می‌گوید ظلم در این جا کنایه‌از شرک است. و برای زشت وپلشت نشان دادن شرک به‌این صورت بیان شده ‌است. سیاق قرآنی غالباً از این تعبیر دربارل شرک استفاده کرده ‌است. و آن در مواردی است که خدا می‌خواهد شرک را زشت نشان دهد وانسانها را از آن گریزان فرماید. به‌این دلیل که شرک همک نسبت به حق وهم نسبت به خود مشرک و هم نسبت به مردم ظلم است. [۵۷۳]
پایان نامه - مقاله - پروژه
کشف معانی وتبیین مقصود آیات( تفسیر آیات) با استفاده‌از سیاق
تبیین و تفسیر و کشف معانی آیات با کمک سیاق آیات، یکی دیگر از مواردی است که‌اهمیت و جایگاه سیاق را در تفسیر المیزان وتفسیر فی ظلال مشخص می‌کند.
بطور مثال در ذیل آیه:
{ اُذِنَ لِلَذینَ یُقاتِلونَ بِانّهُم ظلموا… }[۵۷۴]
می‌گوید: از ظاهر سیاق بر می‌آید که مراد از جملهء اُذِنَ فرمان به‌اذن باشد نه‌اینکه بخواهد از اذن سابق خبر دهد. دیگر اینکه‌از جمله {للذین یقاتلون} بر می‌آید که مراد از این اذن، اذن به قتال است.[۵۷۵]
وی هم چنین در ذیل آیه:
{وَ اَنذِرهُم یَوم الحَسره‌اذ قُضِیَ اَلامر.}[۵۷۶]
می‌نویسد از ظاهر سیاق بر می‌آید که جمله، {قضی الامر}بیان جمله یوم الحسره باشد. در نتیجه ‌اشاره به ‌این می‌شود که‌این حسرتی که به آن دچار می‌شوند از ناحیه قضای امر می‌آید و قضاء وقتی باعث حسرت می‌شود که فوت گردد، آنچه باعث روشنی چشم و آرزو و سعادت شخص مقضی علیه گردد و سعادتی که ‌او
می‌توانست به‌ان نائل شود از بین ببرد و….[۵۷۷]
بنابراین علامه با کمک سیاق و البته با دقت و لطافت خاصی توانست ابهام را از {اذن } و { قضی الامر} بزداید و ارتباط جملات و عبارات آیات را پیدا نموده و به تفسیر آیات بپردازد.[۵۷۸]
البته گاهی نیز علاوه براینکه باکمک سیاق به تفسیر آیه پرداخته‌است اما سیاق آیه را برای تفسیر نمی‌پسندد و به توجیه‌ان می‌پردازد از جمله در ذیل آیۀ:
{ الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی}‏[۵۷۹]
می‌نویسد:
این آیه بحسب ظاهر سیاق، بیان جمله{وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یؤْمِنُونَ} است، و ظاهر آن نیز بیان بودنش را تایید مى‏کند، براى اینکه رسول خدا |را پیغمبرى درس نخوانده معرفى مى‏کند که ‌امر به معروف و نهى از منکر کرده و هر پاک و پاکیزه‏اى را بر بشر حلال و هر ناپاک و پلیدى را حرام مى‏کند، و موانع و غل و زنجیرهایى را که مانع سعادت بشر است از دست و پاى آنان باز مى‏کند… این آن معنایى است که‌ از ظاهر سیاق آیه‌استفاده مى‏شود، و لیکن انصاف این است که نمى‏توان به چنین معنایى ملتزم شد، و بدون شک نمى‏توان گفت آن رحمتى که خداوند بر یهود واجب کرد به شرط اینکه تقوا پیشه کرده و به‌ایات خداوند ایمان بیاورند تنها شامل آن عده معدود و انگشت‏شمارى است که معاصر عصر رسول خدا بوده و به دعوت وى ایمان آورده‏اند، و میلیون‏ها یهود حتى پارسایان بى‏شمارى که‌از زمان موسى و استجابت دعایش تا زمان بعثت خاتم انبیاء | به دنیا آمده و رفته‏اند همه‌از آن رحمت محرومند، توهم این معنا را هم نمى‏توان کرد، چرا که خود قرآن شهادت مى‏دهد به‌اینکه گروه بى‏شمارى از بنى اسرائیل دعوت الهى موسى را اجابت نموده و خداوند هم ایمانشان را پذیرفته و وعده خیر شان داده‌است، با این حال چطور ممکن است رحمت الهى مبسوط بر بنى اسرائیل را منحصر در عده قلیلى از ایشان دانست‏.[۵۸۰]
البته ‌اجمالا اشاره می‌کنیم که‌ایشان همچنین از سیاق آیات، به عنوان یک شاخص و معیاری در جهت پذیرش یا ردّ آراء مفسران استفاده می کند.
به عبارت دیگر گاهی از سیاق آیات و روند تعبیر کلام استفاده نموده و یک نظر تفسیری را قبول کرده یا ردّ می‌کند و گاهی نیز برای ترجیح بین اقوال و آراء مفسّرین از سیاق آیات استفاده می‌کند که نشان از جایگاه بلند سیاق در تفسیر آیات دارد به چند مورد از این گونه کاربردها در المیزان اشاره می‌کنیم. بطور مثال ذیل آیه:
{ها اَنتم هولاءِ حاجَجتُم فیمالَکُم بِه عِلمٌ}.[۵۸۱]
می‌گوید: این آیه علمی‌را از محاجه کنندگان نفی، و علمی‌را برای آنان اثبات می‌کند و آنچه را از آنان نفی می‌کند برای خدا اثبات می‌کند.و سپس نظر مفسرین را درباره‌ابراهیم (ع) آورده و گفته‌است که: هیچ یک از این دو با ظاهر سیاق نمی‌سازد و در ادامه وجود ناسازگاری را نیز مطرح نموده‌است.[۵۸۲]
یا در ذیل آیه:
{وَاذکُرنَ مایُتلی فی بیوتکنَّ من آیات الله و الحکمه‌ان الله کان لطیفا ً خبیراً.}[۵۸۳]
می‌نویسد که: از ظاهر سیاق بر می‌ آید که مراد از ذکر، مقابل فراموشی باشد که‌همان یادآوری است چون این معنا مناسب تاکید و تشدیدی است که در آیات شده‌است، پس در نتیجه ‌این آیه به منزله سفارش و وصیتی است بعد از وصیت به‌امتثال تکلیف که قبلاً متوجه‌ایشان کرده‌است.
و سپس نظر مفسّرینی که معتقدند مراد از ذکر، شکر است را ردّ نموده چون این معنا از سیاق آیه و بخصوص با در نظر گرفتن جمله { ِ إِنَّ اللَّهَ کانَ لَطیفاً خَبیرا} دور است.[۵۸۴]
سید قطب نیز گاهی در تفسیر آیات از سیاق آیات نیز کمک گرفته‌است.
بطور مثال در ذیل آیه ۱۴۵ سوره‌اعراف می‌نویسد: هر چند که مفسّران درباره‌این الواح اختلاف نظر دارند و روایتهای موجود نیز مختلف است، حدس می‌زنیم که‌این روایتها همه‌از اسرائیلیات است سپس تاکید می‌کند که ما باید به‌آیات قرآن اکتفا کرده و با کمک سیاق آیات آنرا کشف کنیم. پس سیاق آیات در این آیه نشان دهنده ‌این است که‌همه چیزهایی که مربوط به موضوع و هدف رسالت بوده‌ از جمله بیان کلام خدا و شریعت و راهنماییهای لازم برای اصلاح جامعه در آنها وجود داشته‌است.[۵۸۵]
تشخیص مکّی یا مدنی بودن آیات و سوره با کمک سیاق
مفسّر المیزان در بسیاری از موارد در آغاز سوره‌ها برای مشخص کردن مکی یا مدنی بودن سوره به سیاق آیات استشهاد نموده و از آن به عنوان یکی از اصول اساسی در تشخیص مکّی یا مدنی بودن آیات و سور بهره برده‌ است.
وی معتقد است: علم به مکّی بودن سوره‌ها و ترتیب نزول آیات که‌اثر مهمی‌ در تفسیر دارد با کمک سیاق حاصل می‌شود.
اگر چه‌از روایات مکی یا مدنی نیز برای این موضوع استفاده می کند اما معتقد است که روایات و نقل‌ها به تنهایی نمی‌تواند مورد اعتماد باشد. چون هیچ یک از مضامین آنها متواتر نیست. علاوه بر اینکه میان آنها تعارض وجود دارد، که در نتیجه‌از درجه ‌اعتبار ساقط می‌شوند.[۵۸۶]
ایشان تنها راه برای رسیدن به‌این هدف را تدبر و دقت در سیاق آیات و بهره جویی از قرائن و امارات داخلی و خارجی می‌داند.[۵۸۷]
او خود نیز در تفسیر شریفش از این روش به وفور استفاده نموده‌است که به طور اجمال به دو نمونه ‌اشاره می‌نماییم.
در رابطه با سوره مبارکه ‌انعام می‌نویسد: اگر در سیاق آن دقت شود معلوم می‌گردد که سیاق همه واحد و همه به ‌هم متصل و مربوطند و خلاصه در بین آنها چیزی که دلالت بر اینکه‌ایات آن جدا جدا نازل شده به نظر نمی‌رسد و این خود دلیل بر این است که‌این سوره ‌همین طور که‌هست یک مرتبه نازل شده و نیز بدست می‌آید که در مکه نازل شده‌است.[۵۸۸]
درباره سوره مبارکه زمر نیز به‌همین صورت عمل نموده و گفته‌است: به شهادت سیاق آیاتش، در مکه نازل شده و چنین به نظر می‌رسد که یک دفعه نازل شده باشد. چون آیات آن بسیار به‌هم مربوط و متصل است.[۵۸۹]
مرحوم علامه (ره) گاهی با کمک سیاق نظر مفسران دیگر را در بارۀ مکی یا مدنی بودن بعضی از آیات و یا سوره‌ها نمی‌پذیرد؛ از جمله در ابتدای سورۀ مبارکۀ فاطر می‌نویسد:
این سوره در مکه نازل شده، و سیاق آیاتش نیز بر این معنا دلالت دارد، الا اینکه بعضى از مفسرین دو آیه‌از آن را استثناء کرده و گفته‏اند که: این دو در مدینه نازل شده‌است. و لیکن سیاق همان دو آیه نیز ظهورى در گفته‌ آنان ندارد، و آن دو آیه عبارتند از آیات ۲۹ و۳۲٫[۵۹۰]
علامه‌ همچنین در ذیل آیۀ ۱ سورۀ مبارکۀ فاطر در بحث روایتی، از کتاب خصال از قول پیامبر (ص) روایتی را نقل کرده که: ملائکه بر سه دسته‏اند، دسته‏اى داراى دو بال و دسته‏اى داراى سه بال و دسته دیگر داراى چهار بالند. سپس ضمن تأکید بر اینکه نظیر این حدیث را کتاب کافی نیز نقل کرده‌است، روایت را به تأویل برده ‌است. به عبارت دیگر دلالت سیاق را بر ظاهر روایت ترجیح داده ‌است وگفته: شاید مراد از آن، توصیف اغلب ملائکه باشد، نه‌همه‌انها، و گر نه با سیاق آیه که مى‏فرمود: شاید مراد از آن، توصیف اغلب ملائکه باشد، نه‌همه‌انها، و گر نه با سیاق آیه که مى‏فرمود:” در خلقت هر چه بخواهد اضافه مى‏کند” و با روایات دیگر که مى‏فرمود:” جبرئیل ششصد بال داشت” معارض خواهد بود.[۵۹۱]
وی در جایی دیگر ملاکهای مکی ومدنی بودن آیت وسوره را این گونه مطرح می‌کند؛
۱- برخى از سور و آیات مکى هستند و برخى از آنها مدنى و معمولا آنچه‌از قرآن قبل از هجرت پیغمبر اکرم (ص) نازل شده مکى شمرده می‌شود و بیشتر سوره‏هاى قرآنى و بویژه سوره‏هاى کوچک از این قبیل است و آنچه بعد از هجرت نازل شده مدنى خوانده میشود اگر چه در خارج‏ ازمدینه و حتى در مکه نازل شده باشد.
۲- برخى از سور و آیات در سفر و برخى در حضر نازل شده‏اند. و همچنین سور و آیات منقسم می‌شوند بآنچه در شب یا در روز نازل شده و همچنین بآنچه در صلح یا در جنگ نازل شده و….

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...