. «خدا شما را از نیکى کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانى که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهى نمى‏کند چرا که خداوند عدالت‏پیشگان را دوست دارد. »القرآن الکریم:الممتحنه/۸٫ ↑
. سیوطی،جلال الدین؛الدرالمنثورفی تفسیر بالمأثور،۶/۲۰۵٫ ↑
. کلینی،محمد بن یعقوب؛ الکافی،۱/۱۲۵، حدیث۲٫ ↑
. کلینی،محمد بن یعقوب؛ الکافی،۱/۱۲۷،حدیث ۱۶٫ ↑
. عمید زنجانی، عباسعلی، اسلام و همزیستی مسالمت‌آمیز،تلخیص شده از ۵۷-۶۰٫ ↑
. النجفی،محمد حسن؛جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۱/۲۹۴٫ ↑
. ابن هشام،عبدالملک،السیره النبویه،۲/۹۰۲؛ بلاذری،احمد بن یحیی؛ فتوح البلدان،۹۳٫ ↑
. ابن هشام،عبدالملک،السیره النبویه،۲/۹۰۲٫ ↑
. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الأئمه الأطهار۷،۹۷/۶۵، حدیث ۹؛ ↑
القرآن الکریم: آل عمران/۹٫ ↑
همان: إسراء/۳۴٫ ↑
همان:مومنون، آیه ۸٫ ↑
. آمدی،عبدالواحدبن محمد؛غررالحکم و دررالکلم، الوفاء بالعهد،۵۲۹۸؛محمدی ری شهری،محمد؛منتخب میزان الحکمه، ۲/۶۱۴،شماره۳۷۶۸به نقل ازغررالحکم، ۱۰۱۷۸٫ ↑
. کلینى، ابو جعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی‏، ۲/۳۶۳، حدیث ۱، حرّ عاملى، محمد بن حسن بن على‏؛تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، ۱۲/۱۶۵، حدیث ۱۵۹۶۶۰٫ ↑
. کلینى، ابو جعفر محمد بن یعقوب‏؛ الکافی، ۲/۱۶۲، حدیث ۱۵، حرّ عاملى، محمد بن حسن بن على‏؛ تفصیل وسائل الشیعه إلى تحصیل مسائل الشریعه، ۲۱/۴۹۰، حدیث ۲۷۶۶۹٫ ↑
. رضی،شریف،نهج البلاغه،مترجم:جعفر شهیدی، ۱۷۹/نامه ۵۳٫ ↑
. تمیمى مغربى، ابو حنیفه، نعمان بن محمد بن منصور؛دعائم الإسلام‏،۱/۳۷۸، نورى، میرزا حسین‏؛مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل‏ ‏،۱۱/۴۵، حدیث ۱۲۳۹۱٫ ↑
. تمیمى مغربى، ابو حنیفه، نعمان بن محمد بن منصور؛دعائم الإسلام‏،۱/۳۷۸٫ ↑
. الإمام زین العابدین۷،الصحیفه السجادیه (ابطحی)؛ ۱۴۰٫ ↑
. کلانترى ارسنجانى، على اکبر؛ الجزیه و أحکامها فی الفقه الإسلامی،۳۳-۳۴٫ ↑
. و أما الجزیه فهی عطیه مالیه مأخوذه منهم مصروفه فی حفظ ذمتهم و حسن إدارتهم و لا غنى عن مثلها لحکومه قائمه على ساقها حقه أو باطله. و من هذا البیان یظهر أن المراد بهذه المحرمات: المحرمات الإسلامیه التی عزم الله أن لا تشیع فی المجتمع الإسلامی العالمی کما أن المراد بدین الحق هو الذی یعزم أن یکون هو المتبع فی المجتمع.و لازم ذلک أن یکون المراد بالمحرمات: المحرمات التی حرمها الله و رسوله محمد ص الصادع بالدعوه الإسلامیه، و أن یکون الأوصاف الثلاثه: «الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ»الآیه فی معنى التعلیل تفید حکمه الأمر بقتال أهل الکتاب. طباطبایى، محمد حسین؛المیزان فى تفسیر القرآن،۹/۲۴۰؛ ‏کلانترى ارسنجانى، على اکبر؛ الجزیه و أحکامها فی الفقه الإسلامی‏،۱۳به نقل ازالمغنی لابن قدامه ۱۰/۵۵۷٫ ↑
. الراغب الاصفهانی،ابوالقاسم حسین بن محمدبن فضل؛ مفردات ألفاظ القرآن،۱۹۵٫ جزیه، مالیات سرانه ای است که از غیر مسلمانان به نام(در حمایت بودن و معافیت از سپاهیگری می گرفتند)اهل کتاب در سنین معیّنی با شرائط خاصّی به خاطر حفظ جان و مالشان که در پرتو دولت اکثریّت اسلامی هستند می پردازند و از کهنترین زمان ها در کشورهای روم- مصر – ایران –چنین مالیاتی برقرار بوده. اما جزیه اسلامی با پیش از اسلام فرق دارد اوّل اینکه جزیه در چند مورد با مالیات و خراج متفاوت است:۱- مطابق نصّی که در قرآن است «جزیه»گرفته می شد اما «خراج»مربوط به اجتهاد است. ۲-جزیه پس از مسلمان شدن جزیه دهنده، از او ساقط می شد ولی خراج یا مالیات زمین در هر حال باقی بود اگر مسلمانی کسی را که امان می داد تمام مردم امنیّت او را رعایت می کردند و در عین حال کسی حقّ کشتن و یا به غنیمت گرفتن اموال یا اسیر کردن افراد «ذمّی»را نداشته است. ۳-جزیه در احادیث آمده است در زمان خلافت حضرت علی۷دهقانی مجوسی، اسلام آورد، علی۷به او فرمود:«إن قمت فی ارضک رفعنا الجزیه عن رأسک و اخذناها من ارضک »اگر در زمینت بمانی دیگر جزیه نمی دهی و مالیات زمین خواهی داد. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر؛ تاریخ طبری(تاریخ الرسل والملوک)، ۳/۷۱۲٫ ↑
. النجفی،محمد حسن؛جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام،۲۱/۲۲۸٫ ↑
. عمید زنجانی، عباسعلی، اسلام و همزیستی مسالمت‌آمیز،۴۹٫ ↑
القرآن الکریم:التوبه/۲۹ا. ز مجاهد نقل شده است که این آیه در وقتى نازل شد که رسول خدا۶دستور جنگ با رومیان را صادر فرمود و به دنبال آن ه بجنگ تبوک رفتند. و برخى گفته‏اند اختصاص بدان جنگ ندارد و به نحو عموم نازل گشته. عبده،محمد/رشید رضا،محمد؛تفسیرالقرآن الحکیم(تفسیر المنار)،۱۰/۳۳۲؛ سیوطی روایتی از ابوهریره در این زمینه نقل می کند که در رابطه با جزیه می گردد.سیوطی،جلال الدین؛الدرالمنثورفی تفسیر بالمأثور،۳/۲۴۷٫ ↑
. خزائلی گوید:[حکم جهاد با اهل کتاب به سه سبب ثابت گردیده است:
سبب اول عدم ایمان آنان به توحید است.
سبب دوم این است که آنان، آنچه را که خدا ورسولش۶حرام کرده اند، برخودحرام نمی دانند.
سبب سوم عدم تدین آن ها به دین حق است.اتفاق علماء آن است که یهود و نصاری اهل کتابند.و فقهاء برای مجوس به شبه کتاب قائلند.]خزائلی، محمد؛احکام قرآن،۵۹۶٫ ↑
پایان نامه - مقاله - پروژه
القرآن الکریم: البقره/۸۰٫ ↑
.[تبصره:اولاً گرچه اهل کتاب بین پذیرش اسلام یا پرداخت جزیه مخیّرند، در این آیه(التوبه/۲۹)فقط جزیه را طریق خلاصی از قتال ذکر فرموده و ظاهراً علّت این است که قبلاًبه آنان اتمام حجّت شده است و این آیه در مقام دستور نهائی نسبت به اهل کتاب است. ثانیاًجزیه به قول فاضل مقداد از جزاء گرفته شده ولی به حسب تحقیق بعضی از زبان شناسان از گِزیت که لغتی آرامی است اخذ شده است که به معنی نوعی مالیات است. مقدار جزیه در کتاب و سنّت تعیین نشده و تعیین آن به حسب نظر امام است؛ ولی به نظر ابوحنیفه از پیشه وران ضعیف، دوازده درهم و از مردم متوسط الحال بیست و چهار درهم و از اغنیاء چهل و هشت درهم در آغاز هر سال گرفته می شود و در مذهب شافعی از فقیر و غنی به طور مساوی در آخر هر سال یک دینار مأخوذ می گردد؛ ولی به هر حال از زنان و کودکان، جزیه نمی گیرند و نسبت به پیرمردان دو قول اظهار شده است. ثالثاً منظور از کافر کتابی(که با پرداخت جزیه و شرائط ذمّه به نام ذمّی نیز موصوف می گردد)ملتهای یهود و نصاری(مسیحیان)و مجوس(زردشتیان)هستند؛ منتهی عنوان اهل کتاب بر یهود و نصاری، مطلبی است که علماء بر آن اتفاق دارند. و اما در اهل کتاب بودن زردشتیان به قولی که روایات اهل بیت نیز مشعر بر آن است، اختلاف وجود دارد، زیرا پیغمبر۶ فرمود:«سنوا بهم سنهاهل الکتاب»(رفتارتان با آنان به طریقه ی اهل کتاب باشد)عن رسول الله ۶: سنوا بهم سنهاهل الکتاب، جواهر الکلام، ۲۱/۲۳۰‌. احمدبن یحیى بلاذرى، فتوح البلدان،۲۶۷؛ یعقوب‏بن ابراهیم ابویوسف، کتاب الخراج،۱۳۰ و ابن‏قیم جوزى، احکام اهل الذمّه، ۱/۱و۲٫٫ رابعاً شرایط ذمّه عبارت است از:
الف)قبول جزیه،
ب)تبعیّت از احکام جزائی و قضائی اسلام،
ج)آزار نرساندن به مسلمانان،
د)ممنوعیّت بنیان کنیسه و کلیسای جدید،
هـ)عدم تظاهر به محرّمات اسلامی همچون میخوارگی و فروش علنی گوشت خوک.]مدیر شانه چی،کاظم؛آیات الاحکام، ۱۴۳- ۱۴۴٫ ↑
. طباطبایى، محمد حسین؛المیزان فى تفسیر القرآن،‏۹/۲۴۲٫ ↑
. فیض کاشانى، ملا محسن‏؛ تفسیر الصافى‏، ۲/۳۳۴٫ قال المفید قدّس سرّه: «و الجزیه واجبه. عقوبه من اللّه تعالى لهم، لعنادهم الحق، و کفرهم بما جاء من محمّد النبی صلّى اللّه علیه و آله خاتم النبیین و جحدهم الحق الواضح بالیقین. و جعلها تعالى حقنا لدمائهم، و منعا من استرقاقهم، و وقایه لما عداها من أموالهم»مفید، محمّد بن محمد بن نعمان عکبرى‏؛ المقنعه، ۲۶۹٫ ↑
. قال الراغب فی المفردات:، الجزیه ما یؤخذ من أهل الذمه، و تسمیتها بذلک للاجتزاء بها فی حقن دمهم‏. الراغب الاصفهانی،ابوالقاسم حسین بن محمدبن فضل؛ مفردات ألفاظ القرآن،۱۹۵٫ ↑
. «ولهاوزن»در کتاب خود به نام «دولت عرب و سقوط آن»ضمن تأئید نظریه ی فوق مدعی است که باجی که مسلمانان از مردم می گرفتند از دو جزء مالیات اراضی و مالیات سرانه تشکیل می شد ولی مسلمانان توجهی به فرق این دو نداشتند و اصولاً از آن بی اطلاع بودند ! کلانترى ارسنجانى، على اکبر؛ الجزیه و أحکامها فی الفقه الإسلامی‏،۳۳-۴۰٫ 
. ‏کلانترى ارسنجانى، على اکبر؛ الجزیه و أحکامها فی الفقه الإسلامی‏،۴؛۲۰-۲۱؛۳۳-۴۰٫ ↑
وسائل الشیعه:۱۵/باب ۶۸ وباب ۷۲٫ ↑
. طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن‏، المبسوط فی فقه الإمامیه، ۲/۵۰٫ ↑
. الحلی،ابومنصور بن الحسن بن یوسف بن المطهر الاسدی؛ تذکره الفقهاء(ط- القدیمه)،۱/۴۴۷٫ ↑
. خامنه‏اى، على‏؛ قرارداد ترک مخاصمه و آتش‏بس، ۶٫ ↑
. السیوری، مقداد بن عبدالله؛ نضد القواعد الفقهیه، ۳۷۵٫ ↑
. تمیمى مغربى، ابو حنیفه، نعمان بن محمد بن منصور؛دعائم الإسلام‏،۱/۳۸۰-۳۸۱٫ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...