کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



آخرین مطالب


جستجو


 



عامل ۲ : اعتماد در حل مسأله , این عامل توان تصمیم گیری , خودباوری و توانایی فرد را در حل مسأله نشان می دهد.
عامل۳ : سبک اجتناب , این عامل پنهان کردن مسأله و تمایل فرد را به عدم مواجهه و مقابله با مشکلات را منعکس می کند.
عامل۴ : سبک گرایش , این عامل تفکر و نگرش مثبت به جنبه های مختلف زندگی و تمایل به مقابله با مشکلات را نشان می دهد.
نتایج مطالعه پریستر و کلام (۱۹۹۳) اهمیت ارزیابی حل مساله بویژه عامل اعتماد [۳۴] را بعنوان تعدیلگر ارتباطات استرس – افسردگی و استرس – ناامیدی تایید می کند.
مطالعه دیکسون و همکاران ( ۱۹۹۱) نیز نشان داد که عامل اعتماد نسبت به عامل کنترل یا عامل گرایش – اجتناب به طور قابل اطمینانی با افسردگی و نا امیدی ارتباط دارد ( پریستر و کلام , ۱۹۹۳).
هم چنین نتایج تحقیق کسیدی و لانگ ( ۱۹۹۶) نیز حاکی از این است که افراد مبتلا به اختلالات خلقی در حل مساله فاقد اعتماد هستند.
دیکسون , هپنر و آندرسون ( ۱۹۹۱) دریافتند، که از عوامل ارزیابی حل مساله ( اعتماد حل مساله , شیوه گرایش – اجتناب و کنترل شخصی[۳۵] ) عامل اعتماد در حل مساله قویترین ارتباط را با فکر خودکشی و نا امیدی داشت. بنابراین ارزیابی اعتماد که سطح کلی خودکارآمدی فرد را می نمایاند ممکن است انعطاف پذیری کلی که منبع مهمی درمقابله با ناامیدی و فکر خودکشی است را منعکس کند.
پایان نامه
بررسی کسیدی و لانگ ( ۱۹۹۶) نیز نشان داد ، که افراد مبتلا به اختلالات خلقی کمتر احتمال دارد که از شیوه گرایش به حل مساله استفاده کنند.
نتایج پژوهشی هیلی [۳۶] و همکاران ( ۱۹۹۶) نیز حاکی از این است ، که گرایش به حل مسئله با میزان بالاتر رضایت از زندگی و میزان پایین تر افسردگی در آینده ارتباط دارد؛ بر عکس , استفاده از مقابله اجتنابی با میزان بالاتر افسردگی و میزان پایین تر رضایت از زندگی [۳۷] در آینده ارتباط دارد. در تحقیقات اولیه شیوه های حل مساله از چارچوب های مشخص رفتاری تبعیت می نمود ولی در حال حاضر تاکید از نگاه رفتاری به سوی فرایند شناختی با عوامل سبک های حل مساله تغییر جهت داده است هر چند در ادبیات روان شناسی در مورد مفهوم مهارت حل مساله و سبک های حل مساله تفاوت وجود دارد . در همین راستا یکی از جنبه های ارزیابی شناختی کاربرد آن در سبک حل مساله است ؛ که بعنوان فرایند شناختی – رفتاری که در آن افراد راهبردهای مؤثری برای مقابله و کنارآمدن در موقعتیت های استرس زا شناسایی و کشف می کنند پیشنهاد شده است. در مطالعات متعدد سبک حل مساله متغیر بسیار مهمی در تفسیر بیماری روانی , فهم و درک فرایند استرس شناخته شده است

حل مساله و مؤلفه های فراشناختی

حل مسئله به عنوان یک ضرورت اساسی به مهارتهای ذهنی نیاز دارد. اما ورای این مهارتهای ذهنی ، موارد دیگری نیز وجود دارند. گانیه این موارد را به شرح زیر بر شمرده است :
۱ – فرایندهای تفکر که راهبردهای شناختی نامیده می شوند. راهبردهای شناختی استفاده از متون مناسب ( مهارت های ذهنی ) را در زمان و ترتیب درست , امکان پذیر می سازند.
۲ – مجموعه ای از طرحواره ها یا عناصری از اطلاعات کلاس مربوط به مسئله که به طور معنی دار با هم پیوند دارند به نظر می رسد نوع طرحواره ای که یادگیرنده را قادر می سازد تا افراد مساله را به شیوه معنی دار به مفاهیم کلی تر ربط دهند، آن نوع دانشی است که در حل بسیاری از مسائل مهم است .
تئوری شناخت اجتماعی پیشنهاد می کند برای این که احتمال عملکرد یادگیرندگان در خصوص استفاده از حل مسئله بالا رود آنها باید :
استرس ورهایی را که با آنها برخورد می کنند تشخیص دهند ( درک موقعیت ) .
دانش ومهارت های لازم جهت اجرای مراحل فرایند حل مسئله را داشته باشند (توانایی رفتاری ) .
باور کنند که استفاده از حل مسئله نتایج مفیدی دارد ( نتایج انتظارات ) .
ارزش بالای توالی های مورد انتظار حل مسئله را دریابند ( نتایج پیش بینی ها ) .
برای اجرای مراحل فرایند حل مسئله به استعدادشان اعتماد داشته باشند (خودباوری) .
به خودشان جهت استفاده از مهارتهای حل مسئله پاداش دهند ( خویشتن داری ) .
در چند سال اخیر پژوهشگرانی نظیر شیگما تسا و کاتسومی [۳۸] در آموزش ریاضی ، به اهمیت مؤلفه های فراشناختی در حل مسئله پی برده اند. ایشان معتقدند آگاهی نسبت به اهمیت مؤلفه های شناختی و بالطبع تنظیم آنها نوعی و توانایی ذهنی است که از شناخت متمایز می گردد. این توانایی ذهنی فرا شناخت نام دارد و از مقاله نویسی حوزه علوم شناختی به شمار می رود. فلاول ( ۱۹۸۵) در تعریف فراشناخت می گوید “فراشناخت هر گونه دانش یافعالیت شناختی است که موضوع آن فعالیت شناختی باشد یا این که فعالیت شناختی را تنظیم نماید .”
در واقع حل مسئله مهارت شناختی فوق العاده پیچیده ای است که در مقایسه با سایر فرایند های شناختی نظیر زبان آموزی تشکیل مفهوم ، مستلزم سطح بالاتری از پردازش اطلاعات است. این فرایند سبب می شود که توجه ، ادراک ، حافظه و سایر فرایندهای پردازش اطلاعات به شیوه ای هماهنگ برای دستیابی به هدف بر انگیخته شوند، از این رو نهایت حل مسئله حتی در مورد تکالیف و مسائلی که ساختار روشن و تعریف شده ای دارند به عنوان یکی از پیچیده ترین شکل های رفتار آدمی تلقی می شود.

حل مسئله – تصمیم گیری

حل مسئله سطح عمده ای از مهارت شناختی است و تفکری است که از مجموعه نگرش ها ، رفتارها
و مهارت هایی که می تواند آموخته شود تشکیل می شود. این بخش از مهارت های زندگی شامل دو فرایند حل مسئله است. ۱ – فرایند خودکار یا اتوماتیک . ۲ – فرایند ارزیابی کننده ، فرایند خودکار مربوط به روشی می شود که افراد مسائل خودشان را از طریق راهبردهای تجربه شده در گذشته حل می کنند ، فرایندهای ارزیابی کننده رسمی تر و شکل یافته تر است و شامل شناسایی مشکل ، ارائه راه حل ها ، ارزیابی راه حل‌ها‌, انتخاب ها و تعیین پیامدهای آن ها و در نهایت انتخاب یک روش مناسب به وسیله ی فرمول بندی یک طرح یا برنامه جهت حل مشکل می باشد. به نظر گازدا [۳۹] اگر چه اصطلاح حل مسئله و تصمیم گیری همراه با هم یک بُعد از مهارتهای زندگی را تشکیل می دهند اما بین آنها تمایز وجود دارد. اصطلاح حل مسئله در مورد اموری که دارای یک راه حل مناسب و مشخص هستند به کار می رود. اما اصطلاح تصمیم گیری بیشتر در مورد موقعیت هایی به کار می رود که با موضوعات و مسائلی که راه حل مشخص و مناسب ندارند ، سر و کار دارند .
دزوریلا و گلدفرید[۴۰] ( ۱۹۹۸) پنج مرحله را برای فرایند حل مسأله تعیین نموده اند. ۱ -تشخیص و درک کلی از مشکل . ۲ – شناسایی مشکل . ۳ – تولید راه حل های مختلف . ۴ – تصمیم گیری . ۵ – اثبات یا تائید راه حل .
در اکثر روش های تصمیم گیری دو مرحله قابل تشخیص وجود دارد:
الف – بررسی کردن که شامل جمع آوری اطلاعات ، تعیین ارزش ها ، تعیین اهداف ، ایجاد راه حل های مختلف و ارزیابی آن ها است.
ب _ انتخاب و به کارگیری یک راه حل مناسب که شامل فرایند انتخاب راه حل عملی ، به کارگیری و اقدام است.
(فریدمن ۱۹۸۹) [۴۱] معتقد است که در همه سبک های تصمیم گیری ، سطوح مشخصی از تفکر و تصمیم قابل مشاهده است. بنابراین دو مرحله در فرایند تصمیم گیری به صورت ابعادی با سطوح متفاوت از پایین به بالا مطرح می شوند.
تفکر سطح پایین : فقدان تفکر و عدم توجه به مشکل است.
تفکر سطح متوسط : تفکر سطحی درباره مشکل ، ارائه راه حل های متناوب و همچنین وابستگی منفعلانه به نظرات دیگران .
تفکر سطح بالا: تفکر عمیق در جهت شناخت مشکل ، انتخاب چندین راه حل ، جهت ارائه راه حل نهایی و ارزیابی راه حل ها .
تصمیم گیری سطح پایین : از بین راه حل ها ، انتخابی صورت نمی گیرد و به معنای فقدان تصمیم است .
تصمیم گیری سطح متوسط : یک راه حل انتخاب می شود ، اما سطح پایینی از احساس مسئولیت و تعهد وجود دارد و به معنای عدم ثبات تصمیم است.
تصمیم سطح بالا : یک راه انتخاب می شود و در عین حال میزان بالایی از تعهد و مسئولیت در به کارگیری و انجام کامل و دقیق آن وجود دارد.

دیدگاه های گوناگون در زمینه حل مسئله

نظریه گشتالت[۴۲] :
از میان اولین آزمایشگران علاقه مند به مسئله گشایی می توان از روان شناسی گشتالت در آلمان نام برد.
بنا به باور گشتالتی ها ، مسائل به ویژه مسائل ادراکی ، وقتی پدید می آیند که تنش یا فشاری به عنوان نتیجه برخی تعاملات بین ادراک و عوامل حافظه رخ دهد. به وسیله تفکر در باب یک مسئله ، یا از طریق بررسی آن از زوایای مختلف ، دیدگاه درست می تواند در لحظه بینش پدید آید.( سولسو ۱۹۹۱/ ماهر ۱۳۸۱) از نظر کهلر[۴۳] ( یکی از سردمداران مکتب گشتالت) فرایند دستیابی به یک راه حل واقعی حتما” باید شامل مفهوم کلیدی بینش باشد یعنی یک تجدید ساختار شناختی که باعث می شود و یک مسیر غیر مستقیم ، به عنوان راهی که به هدف کاهش دهنده تنش منتهی می شود ادراک میگردد .تاکید کهلر به شکل بندی ادراکی برای رسیدن به حل مسئله ، شاید مهمترین اصل در فرایند حل مسئله محسوب شود. حصول بینش همیشه تحت شرایط دیداری وهندسی و مطلوب که از نظر کهلر ضرورت مطلق دارند، به وقوع می پیوندد.( نایک لند ۲۰۰۳ به نقل از غنایی ۱۳۸۳)

دیدگاه رفتار گرایی[۴۴] و شناختگرایی:

از نظر یک روانشناس شناخت گرا، مسئله به دلیل ماهیت خاص خود تعادل ارگانیسم را بر هم میزند.ارگانیسم با دستیابی به بینش ، مسئله را حل نموده و در نتیجه تعادل پیشین را به دست می آورد .در صورتیکه رفتار گرایان چه در گذشته و چه در حال یکی از دو تبیین زیر را مورد حل مسئله می پذیرند:
ممکن است شخص تجربیاتی را که قبلا” کسب کرده به موقعیت جدید انتقال دهد .
و یا همانند سایر موقعیتهای یادگیری وسیله ای ممکن است از طریق کوشش و خطا پیش برود.
به هر حال ، از این مکتب حل مسئله آموختنی است.( نایک لند ۲۰۰۳٫ به نقل از غنایی ۱۳۸۳)

دیدگاه پردازش اطلاعات[۴۵] :

دیدگاه پردازش اطلاعات نیز در تبیین پدیده های شناختی ، مانند حل مسئله ، فرضیه هایی را پیشنهاد میکند. در این دیدگاه واژه اطلاعات جهت اشاره به موضوعات ذهنی مختلفی که عملیاتی بر روی آنها انجام می شود به کار می رود.
خصیصه مهم تحلیل فرایند حل مسئله بر اساس دیدگاه پردازش اطلاعات آن است که در چنین تحلیل زنجیره ای از عملیات ذهنی و تولیدات آنها( اطلاعات ) رد گیری می شود . (نایک لند ۲۰۰۳٫ به نقل از غنایی ۱۳۸۳)

مراحل حل مسئله :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-09] [ 08:38:00 ق.ظ ]




در این فصل مبانی نظری سیاست­های پولی و مالی و ارتباط آن با بخش نفت بررسی شده است. در ابتدا مبانی نظری و کارهای تجربی انجام شده در زمینه سیاست­های پولی و نفت مورد بررسی قرار گرفت. سپس مبانی نظری و مطالعات تجربی انجام شده در زمینه سیاست­های مالی و ارتباط آن با بخش نفت مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در بخش بعدی با بهره گرفتن از یک مدل تئوریک در چارچوب تعادل عمومی اثرات یک رونق صادراتی مانند افزایش قیمت نفت مورد بررسی قرار گرفت. با نادیده گرفتن ملاحظات پولی، با افزایش قیمت نفت، قیمت کالاهای غیرقابل مبادله افزایش خواهد یافت. اگر افزایش در قیمت نفت منجر به مازاد عرضه پول در کوتاه­مدت شود، پرش قیمت کالاهای غیرقابل مبادله نسبت به حالت قبلی بیشتر خواهد بود و به کندی به تعادل بلندمدت برخواهد گشت. نهایتاً اگر فوراً بعد از افزایش در قیمت نفت یک مازاد تقاضا برای پول وجود داشته باشد، قیمت کالاهای غیرقابل مبادله به زیر تعادل نهایی پرش خواهد کرد و سپس به سمت مقدار تعادل پویای اقتصاد حرکت خواهد کرد.
پایان نامه - مقاله
نهایتاً در انتهای این فصل نحوه اثرگذاری افزایش قیمت نفت در قالب معادلات ریاضی مورد بررسی قرار گرفت.

 

    1. فصل چهارم

 

    1. مبانی نظری الگوهای DSGE

 

۴-۱- مروری بر مبانی نظری الگوهای DSGE
الگوهای تعادل عمومی پویای تصادفی یک مدل بهینه­سازی اقتصاد خرد است که طی سال­های اخیر در ادبیات اقتصاد کلان مطرح شده است. این مدل­ها ابزار مناسبی برای ایجاد چارچوبی منسجم در بحث­های سیاست­گذاری و تحلیلی محسوب شده و توانایی پاسخگویی به مسائلی همچون تغییرات ساختاری، پیش ­بینی و پیشگویی آثار تغییرات سیاستی و آزمایشات کانترفکچوال[۲۰۲] را دارند. مدل­های تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) شاخه­ از تئوری تعادل عمومی کاربردی است و در واقع روش­شناسی آن به توضیح پدید­ه­های کلی اقتصاد مانند رشد اقتصادی، چرخ­های تجاری و آثار سیاست­های پولی و مالی با بهره گرفتن از اصول اقتصاد خرد کمک می­ کند[۲۰۳].
این مدل­ها رابطه­ا­ی میان ساختار اقتصادی و پارامترهای فرم تقلیل یافته (برای بررسی اثر نهایی هر متغیر بر روی سایر پارامترها) ایجاد می­ کنند که این کار در سایر الگوهای اقتصاد کلان با مقیاس بزرگ امکان­ پذیر نیست. دستاوردهای اخیر الگوهای DSGE تنها از لحاظ تئوریک قابل توجه نیست، بلکه به عنوان ابزاری مناسب برای پیش ­بینی و تحلیل سیاست­های مقداری در اقتصاد کلان سنجی نیز خود را مطرح ساخته است. همان­گونه که از نام این مدل­ها مشخص است، مدل­های تعادل عمومی پویای تصادفی برخلاف مدل­های تعادل عمومی محاسباتی (CGE)، قابلیت­ بررسی پویایی­های متغیرهای مدل در طی زمان را دارند و لذا علاوه بر اینکه قادر به تجزیه و تحلیل متغیرهای جریانی[۲۰۴] هستند، توانایی تحلیل متغیرهای انباره[۲۰۵] را نیز دارند.
نگرش DSGE سعی در مدل بندی تمام متغیرها در اقتصاد به صورت همزمان دارد؛ بنابراین الگوهای DSGE اغلب به توضیح چگونگی رفتار بنگاه­ها، مصرف­ کنندگان، دولت و مقام پولی می­پردازند و اینکه چگونه این عملکردهای جدا از هم نتیجه و دستاورد کل اقتصاد را تعیین می­ کند.
در رویکرد مدل­های تعادل عمومی تصادفی پویا از تعادل عمومی برای مدل­­­­سازی کمک گرفته می­ شود و در آن از فنون بهینه­سازی تصادفی بین دوره­ای برای حل مسایل تصمیم ­گیری در خانوارها و بنگاه­های نمونه استفاده می­ شود. مدل­های DSGE بر حسب پارامترهای ساختاری مهم، از قبیل پارامترهای ترجیحات، تکنولوژی­های تولید و توزیع­های احتمالات سلایق افراد و … بیان می­شوند. در عمل، اشکال بسیار ساده­ای برای این توابع همانند تابع مطلوبیت توانی و تابع تولید کاب-داگلاس انتخاب می­شوند. مع­هذا، قواعد حاصله برای تصمیم ­گیری بهینه، توابع پیچیده­ای از متغیرهای اقتصاد کلان هستند. مقدار تقریبی این توابع بر اساس مقادیر جبری متغیرهای اقتصاد کلان در حالت پایدار بدست می­آیند تا به این ترتیب سیستم خطی-لگاریتمی از معادلات انتظارات عقلایی با مؤلفه­ های پیشین و پسین بدست آید. ضمن آنکه در این روش الگو­سازی فرض می­ شود الگوی کارگزار نمونه­ اقتصادی در این مدل قابل قبول است، فرایند اصلی مورد بررسی نیز تا آینده­ای نامحدود باثبات خواهد بود. فرض اخیر به طور ضمنی مطرح می­ شود (گرچه کمتر بر وجود آن اذعان می­ شود) تا بتوان ارزش جاری انتظاری برای متغیرهای تنزیل شده آتی که وارد راه حل انتظارات عقلایی می­شوند بدست آید.
مدافعین رویکرد مدل­سازی به روش DSGE در اقتصاد کلان چنین استدلال می­ کنند که این رویکرد توجه جدی­تر به نظریه­ اقتصادی نسبت به روش سیستم معادلات همزمان، SEM، دارد[۲۰۶]. استخراج روابط مربوط به این مدل به صورت راه حل­هایی برای مسائل بهینه­سازی میان دوره­ای خانوارها و بنگاه­ها دلالت بر آن دارد که این مدل دارای نوعی سازگاری درونی و رابطه­ای با نظریه­ اقتصادی است که در مدل­های سنتی کلان مقیاس اثری از آن­ها نیست.
به هر حال تفاوت­های مهمی میان این دو رویکرد به لحاظ محتوا وجود دارد. بالاخص باید به این مسئله اشاره کرد که این دو رویکرد به لحاظ نحوه­ بررسی­شان برای پویایی­های کوتاه­مدت تفاوت­های قابل ملاحظه­ای با یکدیگر دارند. مدل­های DSGE نه فقط شکل روابط میان متغیرهای اقتصادی را که در بلندمدت وجود دارد ارائه می­ کنند، بلکه به صراحت روند پویای متغیرهای اقتصاد کلان در پاسخ به شوک­های داده شده را نیز نشان می­ دهند. در این راستا چنین استدلال می­ شود که شالوده­های مدل­های متفاوت کینزی ماهیتاً خصلت ایستا دارند و پویایی­های زمانی به طور دلخواه و از طریق مکانیزم­ های ضریب شتاب برای رفتار سرمایه ­گذاری و یا از طریق وارد ساختن چسبندگی­های اسمی در دستمزدها و تعیین قیمت­ها و یا از طریق به‌کارگیری مکانیزم­ های تعدیل جزیی در اشکال مختلف وارد مدل می­شوند[۲۰۷]. مطابق چنین استدلالی، فقدان انسجام در نحوه­ استخراج ویژگی­های پویای بلند­مدت در مدل­های کلان مقیاس نشان­دهنده یکی از نقایص بنیادین SEMهای کلان مقیاس می­باشد. بدین ترتیب این دیدگاه تقویت می­ شود که روند تکاملی بلند­مدت اقتصاد کلان را می­توان مستقل از نوسانات کوتاه­مدت و میان­مدت در نظر گرفت. بالعکس، در اینجا هیچ­گونه ناسازگاری و یا دوگانگی میان عوامل تعیین کننده­ نوسانات بلندمدت و کوتاه­مدت در مدل­های DSGE وجود ندارد. اگر چه دوره­ زمانی بلندمدت به طور صریح و در کلیت آن در مدل­های DSGE مشمول مدل­سازی نمی­ شود، داده ­های حقیقی نیز در اغلب موارد قبل از آنکه به طور کافی تجزیه و تحلیل شوند به طور اختیاری فیلتر می­شوند.
در واقع، می­توان میان دو مرحله در روند توسعه مدل­های DSGE که دارای تبعات جداگانه­ ای برای مدل­سازی پویایی­های کلان هستند تمایز قایل شد. در وهله­ی اول، یکی از انگیزه­ های بلند پروازانه­ی اصلی که در محور طراحی مدل­های DSGE قرار داشت عبارت بود از اثبات این نکته که عکس­العمل­های پویای اقتصاد کلان با آن مدلی سازگار هستند که در آن هیچ‌گونه شکست بازار وجود نداشته، پیامدهای پیش ­بینی شده دارای حالت بهینه پارتویی[۲۰۸] بوده و هرگونه دخالتی از سوی یک برنامه­ریز اجتماعی برای وادار ساختن کارگزاران به تغییر رفتارشان موجب کاهش رفاه شود. دستورالعمل کاری نظریه­ «سیکل واقعی تجاری» که در کانون مرحله اول توسعه رویکرد DSGE به مدل­سازی قرار داشت نتیجتاً موجب کاهش اهمیت نقش بالقوه­ی سیاست پولی در ایجاد نوسانات اقتصادی شده و در عوض توجه قابل ملاحظه­ای را معطوف شوک­های واقعی می­نمود. در واقع بسیاری از روش­های اندازه ­گیری و جایگذاری پارامترها بکار گرفته شده در مرحله­ اول شکل­ گیری آثار مربوط به DSGE تماماً نقش بخش پولی را نادیده می­گرفتند.
متعاقباً به سرعت مشخص شد که مرحله­ اول از شکل­ گیری مدل­ها، مستلزم برخی اصلاحات بود تا امکان فهم درست نوسانات اقتصادی میسر شود. اولین نسل مدل­های DSGE نتیجتاً به گونه ­ای تعمیم یافتند که شامل ویژگی­های دیگری از قبیل موارد ذیل شوند: هزینه­ های تعدیل[۲۰۹]؛ یادگیری و استخراج علائم[۲۱۰]؛ کلی سازی[۲۱۱]؛ پیشرفت­های تکنولوژیک درون­زا[۲۱۲] و ناهمگنی­های اطلاعات[۲۱۳]. مع­هذا، هنوز مشخص نبود که آیا امکان تدوین و بسط مدلی وجود داشت که توانایی بررسی همزمان تمام عوامل مورد نظر را به شکل رضایت بخشی داشته باشد و حتی در صورت وجود چنین توانایی آیا از شفافیت بیشتر و سهولت افزون­تری در تفسیر در قیاس با سایر مدل­های کلان مقیاس موجود برخوردار باشد یا خیر. علاوه بر این، با توجه صرف به عوامل خاص ایجاد پویایی، مدل­های مرحله­ اول به تبعیت از رویکرد DSGE به احتمال زیاد دارای ویژگی­های محدودکننده­ی بیش از اندازه­ای بودند. در واقع چنان که بعدها مشخص گردید، هنگام مواجه­ این مدل­ها با داده ­های واقعی شواهد بدست آمده دلالت بر آن داشته که چنین موضوعی در عمل صحت دارد[۲۱۴].
مرحله­ دوم در روند توسعه مدل­های DSGE حاکی از نوعی بازگشت به ویژگی­های اساسی و ساده­تر مدل­های اولیه DSGE بود که در آن شالوده­های خرد نوسانات کلان اقتصادی مورد توجه قرار گرفت. در عین حال توجه بیشتری به آن دسته از عوامل پولی معطوف گردید که چرخه­های تجاری را تحت تأثیر خود قرار می­دادند. در این راستا تلاش­ های اولیه­ای برای وارد ساختن پول در مدل­های DSGE صورت گرفت[۲۱۵]. اکنون آثار اقتصادی قابل ملاحظه­ای در مورد مدل­های DSGE کینزی جدید در حال تدوین است که در محور آن‌ها چسبندگی­های دستمزدها و قیمت­ها قرار گرفته و هدف اصلی از طراحی آن‌ها بررسی اثرات سیاست­های پولی است[۲۱۶].
در این مدل خانوارها:

 

    • مصرف کننده هستند؛

 

    • تصمیم می­گیرند که چه مقدار مصرف کنند و چه مقدار سرمایه ­گذاری کنند؛

 

    • عرضه کننده انحصاری انواع مختلف نیروی کار هستند؛

 

در مقابل بنگاه­ها

 

    • کارگر استخدام می­ کنند؛

 

    • سرمایه استخدام می­ کنند؛

 

    • عرضه کننده انحصاری کالاهای مختلف هستند و توانایی قیمت­ گذاری دارند.

 

هردوی خانوارها و بنگاه­ها با قیود اصطکاک اسمی[۲۱۷] زیادی روبرو هستند (برای مثال دستمزدها و قیمت­های چسبنده) که توانایی آنان را در تنظیم مجدد دستمزدها و قیمت­ها محدود می­نماید.
در بخش حقیقی، سرمایه به صورت درون­زا انباشت می­ شود و محدودیت­های حقیقی وجود دارد که به علت وجود سرمایه ­گذاری، هزینه­ های تعدیل، هزینه­ های ثابت و متغیر به‌کارگیری سرمایه ایجاد می­ شود.
عادات مصرفی خانوارها مقاومت­هایی را در مصرف آنان ایجاد می­ کند. تابع مطلوبیت خانوارها بر حسب مصرف فراغت و تراز پولی جدا ناپذیر است. سیاست مالی بر حسب تنظیمات ریکاردینی است. سیاست پولی از طریق قانون بازخور نرخ بهره تعیین می­ شود و در پاسخ به انحراف از نرخ بهره و برخی شاخص­ های فعالیت اقتصاد است.
این مدل پایه­ا­ی با ساختار تصادفی مرتبط با انواع شوک­ها مانند[۲۱۸]:

 

    • شوک طرف عرضه (بهره­وری و نیروی کار)؛

 

    • شوک طرف تقاضا (ترجیحات سرمایه ­گذاری و مخارج دولت)؛

 

    • شوک پولی (نرخ بهره و سایر متغیرهای هدف)

 

پایه­گذاری شده است که این شوک­ها معمولاً از یک فرایند خودرگرسیونی مرتبه اول تبعیت می­ کنند[۲۱۹].
به عبارت دیگر یک مدل ساده DSGE کینزی جدید شامل یک منحنی IS می­باشد که میزان تولید را با نرخ بهره­ی حقیقی انتظاری مرتبط می­سازد و یک منحنی فیلیپس که تورم را با میزان تولید و تورم انتظاری مرتبط ساخته و اندازه ­گیری آن بر اساس میزان انحراف از خط روند صورت می­گیرد و نیز یک قاعده­ی سیاست­گذاری که نرخ بهره­ی اسمی را به میزان تولید و تورم مرتبط می­ کند. انگیزه­ طرح منحنی IS با توجه به رفتار بهینه­ خانوارها شکل می­گیرد و طراحی منحنی فیلیپس مبتنی بر رفتار قیمت­ گذاری معطوف به حداکثرسازی سود در بنگاه­هایی است که در شرایط رقابت انحصاری فعالیت می­ کنند. نهایتاً شکل قاعده­ی سیاست­گذاری مذکور بر اساس رفتار یک سیاست­گذار استوار می­باشد که اقدام به بهینه­سازی تابع هدفی می­ کند که رفاه افراد را بر اساس میزان تولید و تورم توصیف می­ کند. همان­گونه که در تمام مدل­های DSGE نیز ملاحظه می­ شود، تصمیمات اتخاذ شده از سوی خانوارها، بنگاه­ها و سیاست­گذاران به یکدیگر مرتبط بوده و در بین دوره­ های زمانی مختلف تحقق می­یابند و نتیجه­ آن‌ها شکل­ گیری ساختارهای آشکار و پویای اقتصادی است. در این مدل­ها توجه خاصی به چسبندگی­های موجود در روند تعیین قیمت­ها و قراردادها می­ شود. این­گونه مفروضات مدل­سازی تبعات مهمی برای ویژگی­های پویای مدل­ DSGE، توانایی آن‌ها در برازش داده ­ها و نیز تجزیه و تحلیل سیاست­های پولی دارند. در واقع روش­های مدل­سازی که توسط برخی از پژوهشگران بکار گرفته شده ­اند نشان می­ دهند که این نسل دوم از مدل­های DSGE توان احتساب پویایی­های انعطاف‌پذیرتری را دارند و این کار با بهره گرفتن از فنون تخمین بیزین صورت می­گیرد و می­توانند عملکرد نسبتاً مطلوبی در تبیین دوره­ های مختلف زمانی عملکرد اقتصاد کلان و نیز پیش ­بینی رفتار آن داشته باشند[۲۲۰].
۴-۱-۱- علت نام­گذاری مدل DSGE
هدف از مطالعات اقتصاد کلان فراهم آوردن مدلی تئوریک است که برای توضیح تحولات کل اقتصاد مفید باشد. الگوهای اقتصاد کلان باید توانایی ارائه چارچوبی مناسب برای سیاست­گذاری­های اقتصاد کلان را ارائه دهد. اکثر اقتصاددانان کلان بر این باورند که در حال حاضر الگوهای DSGE که بر پایه رفتار بهینه­سازی عوامل است، بهترین ابزار برای بررسی­های کلان اقتصادی است.

 

    1. پویایی

 

چرا پویای قابل اهمیت است؟ الگوهای اقتصاد کلان برای آنکه در تحلیل­های سیاست­گذاری موثر باشند، باید به تمام موارد مرتبط با سیاست‌گذاری پاسخ دهند. برای مثال اگر سیاست X را اعمال نماییم، چه اتفاقی رخ می­دهد؟ اقتصاددانان کلان به دنبال پاسخ­های کاملاً دقیق هستند. برای مثال می­خواهند بدانند بعد از اجرای سیاست مربوطه، مصرف، سرمایه ­گذاری، تولید و تورم در کوتاه­مدت، میان­مدت و بلندمدت چگونه تغییر می­ کنند؛ بنابراین یک اقتصاددان کلان باید فرایند پویایی­های پیچیده زیربنایی اقتصاد را در نظر بگیرد.
به این علت اکثر اقتصاددانان کلان با اقتصادسنجی سری­های زمانی آشنا شده ­اند، زیرا سری­های زمانی اجازه توصیف پویایی­های اقتصاد کلان تحت روشی کارا را به آنان می­دهد. مدل رایج سری­های زمانی مدل خودرگرسیو برداری یا VAR[221] است. این مدل  متغیر را به صورت همزمان در قالب بردارهای  که  هستند در نظر می­گیرد و آن را در قالب مدل زیر می ­آورد:
(۴-۱)
که در آن  یک ماتریس  از ضرایب و  یک بردار  از شوک­هاست. VAR یک الگوی متشکل از اقتصاد کلان ارائه می­دهد که پویایی­های اقتصاد در آن آورده شده است. بسیاری از شواهد و اصطلاحات فنی که در اقتصاد کلان مطرح می­ شود، از VAR نشئت می­گیرد.

 

    1. استوکاستیک (تصادفی[۲۲۲])

 

الگوهای VAR، الگوهای تصادفی محسوب می­شوند. متغیرهای کلان به صورت نوسانات تصادفی مشخص می­شوند که حقایق آماری موثقی نیز در مورد آن‌ها وجود دارد، برای مثال تغییرات در سرمایه ­گذاری نوسان بزرگ‌تری نسبت به تغییرات در مصرف دارد.
برای ساخت مدلی که قابلیت هماهنگی با نوسانات مشاهده شده در اقتصاد را داشته باشد باید شوک­های آماری را در نظر داشته باشیم. این شوک­ها چه هستند و چگونه اقتصاد به آن‌ها پاسخ می­دهد، سؤال‌های اساسی هستند که در اقتصادسنجی کلان امروز مطرح است.

 

    1. عوامل بهینه یاب

 

بنابراین الگوهای VAR الگوهای تصادفی و نه تئوریک هستند و اشکالات خاص خود را دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:38:00 ق.ظ ]




۳٫۷۳

 

۰٫۹۶۱

 

۰٫۹۲۴

 

۰٫۰۵۹

 

۱٫۰۵۵-

 

 

 

با توجه به جدول ۴-۶، تحلیل شاخص­ های مرکزی، پراکندگی و توزیع متغیرهای پرسشنامه مسئولین به شرح زیر می­باشد.
متغیر «اثرات محیط زیستی» دارای میانگین ۰۷/۴، انحراف معیار ۸۸۴/۰، چولگی ۸۵۹/۰- و کشیدگی ۶۸۸/۰ می­باشد. منفی ­بودن چولگی متغیر نشان­دهنده طولانی­بودن دم توزیع به سمت چپ می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی مثبت به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال بلندتر می­باشد.
متغیر «اثرات اقتصادی» دارای میانگین ۶۰/۳، انحراف معیار ۹۱۰/۰، چولگی ۳۴۱/۰- و کشیدگی ۳۳۰/۰- می­باشد. منفی ­بودن چولگی متغیر نشان­دهنده طولانی­بودن دم توزیع به سمت چپ می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی منفی به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال کوتاهتر می­باشد.
متغیر «اثرات کالبدی» دارای میانگین ۷۳/۳، انحراف معیار ۹۶۱/۰، چولگی ۰۵۹/۰ و کشیدگی ۰۵۵/۱- می­باشد. مثبت ­بودن چولگی متغیر نشان­دهنده طولانی­بودن دم توزیع به سمت راست می­باشد. از طرف دیگر کشیدگی منفی به این معنی است که شکل متغیر از توزیع نرمال کوتاهتر می­باشد.
۴-۴٫ بررسی نرمال بودن متغیرها
برای اجرای روش­های آماری و محاسبه آماره آزمون مناسب و استنتاج منطقی درباره فرضیه های پژوهش مهمترین عمل قبل از هر اقدامی، انتخاب روش آماری مناسب برای پژوهش است برای این منظور آگاهی از توزیع داده ­ها از اولویت اساسی بر خودار است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
برای همین منظور در این پژوهش از آزمون معتبر کمولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی فرض نرمال بودن داده ­های پژوهش استفاده شده است .
آزمون کمولموگروف اسمیرنوف که به افتخار دوآماردان روسی به نام­های ا.ن. کمولموگروف و ن.و اسمیرنوف به این نام خوانده می­ شود، روش ناپارامتری ساده­ای برای تعیین همگونی اطلاعاتی تجربی باتوزیع­های آماری منتخب است، بنابراین آزمون کمولموگروف اسمیرنوفروشی برای تشخیص نرمال بودن توزیع فراوانی مشاهدات جمع آوری شده است.
این آزمون برای گرفتن مجوز لازم جهت استفاده از رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون بر
متغیر­های مستقل و وابسته اعمال می­گردد تا نرمال بودن اطلاعات اثبات گردد در این آزمون با توجه به فرضیات زیر گام به بررسی نرمال بودن داده ­ها نهاده شده است:
داده ­ها دارای توزیع نرمال هستند:H0
داده ­ها دارای توزیع نرمال نیستند:H1
با توجه به جدول آزمون اسمیرنف کولموگروف اگر سطح معنی داری برای کلیه متغیرهای مستقل و وابسته بزرگتر از سطح آزمون (۰٫۰۵) باشد توزیع داده ­ها نرمال می­باشد.
جدول ۴- ۷٫ آزمون کولموگروف اسمیرنوف متغیرهای پژوهش

 

 

نوع پرسشنامه

 

متغیر

 

حجم نمونه

 

میانگین

 

انحراف معیار

 

آماره­ی آزمون
K-S

 

سطح معناداری

 

نتیجه آزمون

 

 

 

پرسشنامه ساکنین روستا

 

محیط زیست

 

۳۰۱

 

۳٫۹۸

 

۰٫۸۳۶

 

۶٫۶۴۹

 

۰٫۰۰۱>

 

نرمال نیست

 

 

 

اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]




در این قصه، فقر و تنگدستی موجب میشود که مرد از خانهی خود بگریزد و به شهر دیگری برود، درواقع عامل اصلی بدبختی مرد علاوهبر حماقت وی، فقر و بدهکاری وی است. مرد در اینجا رابطهای با قدرت و ثروت ندارد جز اینکه به سبب آشنایی با مرد ثروتمندی به نوکری وی در میآید که نشانگر وجود نظام طبقاتی در جامعه است.
عناصر روانشناسی
___________
باورهای عامیانه و خرافاتی
____________
سایر عناصر
از مواردی که در زمرهی آموزههای اخلاقی و دینی در قصه به ان اشاره شده، عدم افشای راز است. اگر در این قصه مرد راز خود را برای زن مطرح نکرده بود، هیچگاه دچار دردسرهای بعدی نمیشد.
دانلود پایان نامه
۳-۷- آدمیزاد
* خلاصهی قصه
در جنگلی بزرگ حیوانات با هم زندگی میکردند، اما آدمیزاد آنها را راحت نمی‌گذاشت. روزی، حیوانات شکایت آدمی را به شیر بردند. شیر تصمیم گرفت که آدمی زاد را به سزای اعمالش برساند؛ اما وقتی با نجار(یکی از آدمیزادگان) روبهرو شد، نجار با فراست شیر را داخل جعبهی ابزارش کرد. آنگاه دیگ آب جوش را بر سر شیر ریخت. شیر فرار کرد. در راه دیگر شیرها ماجرا را از او پرسیدند و به کمک وی شتافتند. نجار وقتی گروه شیرها را دید به بالای درختی فرار کرد، شیرها برای اینکه به نجار برسند روی سر هم سوار شدند تا به بالای درخت رسیدند. شیری که با آب جوش سوخته بود، در پایین قرار گرفته بود در این موقع نجار فریاد برآورد دیگ آب جوش، شیر که این سخن را شنید از ترس فرار کرد و بقیهی شیرها به زمین افتادند و بدین وسیله آدمیزاد نجات یافت.
عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
______________
¨ کنشهای اساطیری
- سخن گفتن حیوانات با انسان
در این قصه، نه تنها حیوانات با یکدیگر سخن میگویند، بلکه شاهد صحبت میان شیر و انسان نیز هستیم و این نمونهای از کنشهای اساطیری است.
یکی از ویژگیهای عمدهی پیکر گردانی، صحبت کردن حیوانات، گیاهان و اشیا و گفتگو کردن آنها با هم و با انسانها، حیوانات دیگر یا اشیا است. در ادبیات ایران و جهان نمونهی کامل این امر در افسانهها و تمثیلات جلوه می‌کند. در لشکر کیومرث و تهمورث دد، دام، مرغ و پری حضور دارند و بی شک آنها با هم گفتگو و ارتباط برقرار میکنند. سیاوش و کیخسرو با اسب خود سخن میگویند. در اساطیر آفریقایی نیز میخوانیم که خدا کوهی آفرید که دارای قدرت سخن گفتن بود. حتی در روایات عرفانی هم سخن گفتن حیوانات با انسان آمده است؛ مثلا ابوسعید با ماران و اژدهایان سخن میگوید (رستگار فسایی، ۱۳۸۳: ۱۲۲- ۱۲۰).
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
___________________
عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
به نظر میرسد این قصه‌ی تمثیلی، فقط برای بیان قدرت هوش و ذکاوت آدمی وضع شده باشد و در آن تنها از نجار نام میبرد که از لحاظ اولریش مارزلف جز طبقهی صاحب حرفه و پیشه محسوب میشود.
¨ آداب و رسوم
________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
__________________________
عناصر روانشناسی
__________
باورهای عامیانه و خرافاتی
______________
سایر عناصر
از نکاتی که میتوان در خلال قصه به آن دست یافت این است که: ۱- ترس موجب نابودی است. ۲- تنها در صورت همکاری و تعاون است که آدمی میتواند به اهداف بزرگ که خارج از حوزهی توان اوست، دست یابد.۳-هوش و فراست همیشه بر قدرت و زور برتری دارد.
۳-۸- آدمی گرگ صورت
* خلاصهی قصه[۲]
جوان ثروتمندی بود که روزها به شکل گرگ در میآمد و شبها آدمیزاد میشد. شبی خواب دختر زیبا اما فقیری را دید و به زور تهدید دختر را از خانوادهاش گرفت، به آنها گفت که بعد از چهل روز میتوانند دختر خود را ببینند و آدرس محل زندگی خود را به پدر و مادر دختر داد. بعد از چهل روز، پدر و مادر پیر دختر برای دیدن دخترشان راهی محل زندگی دختر شدند. در راه چیزهای عجیبی دیدند: گاو لاغری در میان چمنزار، گاو چاقی در زمینی بی آب و علف، دو درخت و یک بلبل، بلبل روی هر درخت که مینشست آن درخت سرسبز و دیگری زرد و پژمرده میشد و بالاخره، سه دیگ که دیگ اولی در دیگ سومی سرریز میکرد و دیگ سومی در اولی. تا اینکه به خانهی دخترشان رسیدند و چهل روز مهمان دختر بودند. هنگام رجعت، دامادشان به آنها اسب و چند کیسه زر داد؛ اما به آنها سفارش کرد که هرگز پشت سر خود را نگاه نکنند، آنها سفارش داماد را فراموش کردند در نتیجه اسب رم کرد و آنها را به زمین زد. در میان راه ملایی را دیدند و ملا راز هر یک از چیزهایی را که دیده بودند، فاش ساخت. آنها برای تشکر از ملا تصمیم گرفتند که به او سکهای بدهند، ملا کیسهای آورد که پرشدنی نبود. ملا قدری خاک درون آن ریخت و گفت: «این کیسه مثل چشم آدمی است که هیچ ثروتی آن را پر نمیکند مگر خاک». پس پیرزن و پیرمرد که چیزهای زیادی آموخته بودند به سمت خانهشان رهسپار شدند.
عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
_____________
¨ کنشهای اساطیری
-عشق و عاشق شدن
یکی از کنشهای حماسی و اسطورهای که موجب سفری طولانی برای قهرمان میشود، عاشق شدن وی است. این امر گاه از راه شنیدن صدا، گاه با خواب دیدن و گاهی هم با نخستین نگاه انجام میگیرد. در این قصه هم جوان ثروتمند دختر زیبارویی را به خواب میبیند و عاشق وی میشود و با وجود آنکه خود در سرزمین دیگری زندگی میکند، رنج سفر را بر خود هموار میکند تا به وصال دختر برسد.
- سفر کردن
یکی از بن مایه های مثلی در اساطیر، صورت مثالی قهرمان است. قهرمان گاه «سفری طولانی را آغاز میکند که طی آن باید وظایف سنگینی را به انجام برساند» (گورین و همکاران، ۱۳۷۰: ۱۷۹). این سفر معمولا برای دست یافتن به هدفی مهم است (رجوع شود به قصه‌ی ۱).
در این قصه، برخلاف تصور اولیه، قهرمان قصه آدم گرگ صورت نیست بلکه پدر و مادر دختر هستند که برای دیدن دخترشان سفری طولانی را آغاز میکنند و در راه عجایب بسیار میبینند، عجایبی که بیشتر حالت رمز دارد و در پایان قصه این رموز برایشان کشف میشود.
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
- تبدیل شخصیت انسان به حیوان یا حیوان به انسان
در اساطیر گاه اتفاق میافتد که انسانی به حیوان یا گیاه تبدیل شود، این عمل را پیکرگردانی یا استحاله میگویند.
مراد از پیکرگردانی همان است که در ادبیات فرنگ metamorphoses وtransformation خوانده میشود و معنای آن تغییر شکل ظاهری، ساختمان، اساس هستی و هویت قانونمند شخص یا چیزی با بهره گرفتن از نیروی ماوراءالطبیعی است که این امر در هر دوره و زمانی غیر عادی به نظر می‌رسد و فراتر از حوزه و توان معمولی انسانها حتی نوابغ و افراد استثنایی به شمار میآید. در این حالت شخص یا شیء از صورتی به صورتی دیگر میگردد و پیکری تازه و نو مییابد که ممکن است بروزات آن صوری ، ظاهری و محسوس باشد یا در نهاد و نهان دچار تغییراتی بنیادی شود، قدرت یا قدرت‌هایی تازه بهدست آورد که قبلا فاقد آن بوده است (رستگار فسایی،۱۳۸۳ :۴۴-۴۳).
یکی از موارد پیکرگردانی، تبدیل انسان به حیوان است؛ به طور مثال تبدیل انسان به گرگ‌ که این امر در حماسه‌ها و اساطیر ملل مختلف دیده می‌شود. در گیل‌گمش، قدیمی‌ترین حماسه‌ی جهان، الهه‌ی ایشتر چوپانی را به شکل گرگ در می‌آورد و مورد ملامت گیل‌گمش قرار می‌گیرد. در اساطیر یونان نیز زئوس بر لوکائن، شاه ظالم آرکایا، خشم می‌گیرد و او و پسرانش را به گرگ تبدیل می‌کند (نقل به تلخیص، همان: ۴۳۳).
در این قصه هم جوان ثروتمندی روزها گرگ میشود و شبها به صورت آدمی در میآید. البته از آنجا که این قصهها در طول زمان دچار تغییر و دگرگونی شدهاند از نیروی ماوراءالطبیعی که رستگار فسایی در کتاب پیکرگردانی اساطیر مطرح کردهاند، در این قصه اثری نیست. معلوم نیست که آیا واقعا در اثر نیرویی جوان اینگونه تغییر شکل میدهد یا امری کاملا اختیاری است؟
- عدد چهل
عدد چهل در سنت عددی اساطیر مظهر کمال است. چنان که وقتی مراد نشان دادن غایت امری باشد، عدد چهل به کار گرفته میشود.
به روایت بندهشن، پس از مرگ کیومرث، نطفه‌اش به زمین میرود و پس از چهل سال از آن تخم، مشی ومشیانه برمیآیند که وجودشان کمال جهان و نابودی دیوان را منظور میدارد. در تورات نیز خاطر نشان شده که عمل مومیایی یعقوب به دستور یوسف چهل روز به طول میانجامد. سلطنت سلیمان و آسا چهل سال بوده، هم چنین اعتکاف موسی و ایلیای نبی در کوه چهل روز و چهل شب به درازا کشیده است. در داستان نوح نیز خداوند چهل روز و چهل شب باران زمین میبارد و چهل روز طوفان بر زمین حادث میشود. شواهد متون ادبی ما نشان از کاربرد عدد چهل در ایام جنگ، سوگواری، سنین عمر و… به عنوان عددی مقدس دارند. چله نشینی، ریاضت صوفیانه و اعتکاف چهل روزه عرفا در کوه یا مکان مقدس نیز برخاسته از کمال عدد چهل در سنت عددی اساطیر است. در تشرفات آیینی تحمیل شکنجه و ریاضتی ست تا در نوآموز تغییر روحی محسوسی صورت می‌گیرد (زمردی، ۱۳۷۹: ۲۶۷- ۲۶۶ ).
در این قصه هم، آدم گرگ صورت وقتی که دختر را میبرد به خانوادهاش میگوید که بعد از چهل روز میتوانند او را ببینند، پدر ومادر دختر هم بعد از چهل روز برای دیدن دخترشان راه میافتند و چهل روز نزد دخترشان میمانند. آنها در راه رفتن به خانهی دخترشان چیزهای عجیبی میبینند که در پایان قصه نوعی کمال و پختگی را در آنها نشان میدهد.
عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
دو طبقهی اجتماعی که در این قصه دیده میشود، مطابق همهی قصههای ایرانی، طبقهی ثروتمند و طبقهی فقیر است. جوان در طبقهی ثروتمند و خانواده دختر در طبقهی فقیر جای دارند. در قصههای ایرانی آنچه که موجب میشود دختری از خانواده فقیر مورد عشق و علاقهی جوانی از طبقهی ثروتمند قرار بگیرد، صرفا زیبایی اوست صفتی ذاتی و نه اکتسابی. این موضوع از دختران و زنان نقشی منفعل در قصهها میسازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]




آرنات و اسپارو[۵۸] در سال ۲۰۰۴ در پژوهشی دریافتند که سازمان ها مربی گری را به سه دلیل زیر بکار می‌برند:
۱- حمایت از ابتکار عمل استراتژیکی
۲- حمایت از توسعه و بهسازی
۳- پاسخگویی به نیازهای افراد
نتایج این پژوهش توسط انجمن پرسنل و بهسازی (CIPD) مورد حمایت و تأیید قرار گرفت چرا که بیانگر آن است که امروزه سازمان ها، اهمیت زیادی را برای ایجاد و پرورش فرهنگ و محیطی که حامی آموزش و بهسازی منابع انسانی است، قائل شده اند (سی آی پی دی ۲۰۰۵).
پایان نامه
جارویس[۵۹] در سال ۲۰۰۴ به ذکر دلایل شهرت و گسترش مربی گری پرداخته است این دلایل عبارتند از:
تحول سریع محیط های کسب و کار: فشارهای زمانی و سرعت حرکت و پیشروی محیط های کسب و کار، سازمان های امروزی را مجبور کرده است تا با سرعت با این تغییرات همگام شوند. توانایی سازگاری با این تغییرات، مهارتی ضروری و اصلی برای سازمان ها در راستای موفق بودن است.
ویژگی های سازمان های مدرن: ساختار سازمانی مسطح، نقش های مدیریتی گسترده تر و پایین آمدن امنیت شغلی از جمله جنبه هایی است که سازمان ها را به بکارگیری روش مربی گری رهنمون ساخته است. در نتیجه ساختار سازمانی مسطح، کارکنان تازه ارتقا یافته مسئولیت بیش تری را بر عهده خواهند گرفت، تغییرات بیش تر و عظیم تری در عملکرد و مهارت هایشان ایجاد خواهد شد.
یادگیری مادام العمر: اهمیت یادگیری ای که یک فرد در طول زمان بدست می آورد، به رسمیت شناخته شده است. مربی گری سازگاری و انطباق پذیری لازم را برای حمایت از سبک های یادگیری مختلف بوجود می آورد.
ضرورت بهسازی فردی و به موقع: نیازهای توسعه و بهسازی افراد بسیار متنوع و متفاوت است. مربی گری، رویکردی انعطاف پذیر و پاسخگو نسبت به بهسازی افراد است و هم چنین رویکردی به موقع جهت رسیدگی کردن به نواقص عملکرد فعلی و تقویت مهارت های توسعه ای افراد است.
عملکرد مدیران و مجریان ارشد: مربی گری می تواند بعنوان وسیله ای جهت بهبود عملکرد مدیران و مجریان ارشد بکار گرفته شود.
بهبود و ارتقا دادن تصمیم گیری کارکنان ارشد: مربی از طریق ارائه حمایت های لازم به کارکنان ارشد کمک می کند. این حمایت منجر به عملکرد بهتر کارکنان در تصمیم گیری و سطح مهارت آن ها می گردد.
مسئولیت افراد برای توسعه و بهسازی: کارکنان برای بهسازی و توسعه حرفه ای و شخصی خود مسئولیت‌های بیشتری را برعهده می گیرند. کارکنان برای تقبل مسئولیت نیاز به حمایت و پشتیبانی لازم دارند. مربی گری می تواند به افراد در شناسایی نیازهای توسعه ای، فعالیت های توسعه برنامه و حمایت از مسائل فردی کمک کند.
تقاضای کارکنان برای انواع مختلف آموزش: کارکنان ترجیح می دهند در حین کار یاد بگیرند تا اینکه در کلاس های آموزشی شرکت کنند. پژوهش ها حاکی از آن است که زمانیکه کارکنان آموزش ها را کاملاً مرتبط و متناسب با شغل شان ببینند، بیش تر برانگیخته شده و بیش تر یاد می گیرند. مربی گری با تأکید بر مسائل کاری و بهبود عملکرد شغلی، این نیاز افراد را محقق می سازد.
حمایت از دیگر فعالیت های آموزش و بهسازی: اگر برنامه توسعه و بهسازی فردی پس از دوره آموزشی بکار گرفته نشود، پول صرف شده در آموزش هدر رفته است. مزیت مربی گری این است که این روش می تواند حمایت مداومی را برای طرح های بهسازی فردی فراهم آورد.
مکانیزم توسعه و بهسازی: افراد از شرکت کردن در یک جریان مربی گری لذت می برند (جارویس، ۲۰۰۴). هومن و میلر[۶۰] (۲۰۰۶) اذعان داشتند که مربی گری به تحقق چهار نتیجه اصلی در یک سازمان کمک می‌کند:
حفظ و نگهداشت کارکنان با عملکرد بالا
ایجاد یک محیط کاری مثبت
افزایش درآمد
افزایش رضایت از کار
هم چنین نتایج پژوهشی که توسط انجمن پرسنل و توسعه در سال ۲۰۰۹ انجام شد حاکی از آن است که هدف مربی گری با توجه به اینکه به چه کسی ارائه می شود، متفاوت است. مثلاً در سازمان هایی که مربی‌گری را به تمام کارکنان شان ارائه می دهند، هدف مربی گری؛ توسعه فردی (۷۹%) و بهبود عملکرد ضعیف (۷۴%) است در حالیکه در سازمان هایی که مربی گری را تنها به مدیران ارائه می دهند، تأکید بر تغییر پست و سمت بعنوان بخش گسترده تری از برنامه توسعه مدیریت و رهبری است (CIPD,2009). اما اساساً اهداف مربی گری ریشه در مزایای حاصل شده از فرایند مربی گری دارد. انجمن پرسنل و توسعه (۲۰۱۱) در پژوهشی دیدگاه سازمان هایی که از مربی گری در سال های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ استفاده کرده اند را نسبت به اهداف مربی گری مورد مقایسه قرار داده است. نمودار ۱-۲ بیانگر اهداف مربی گری توسط ۲۴۸ سازمان است که از مربی گری بهره می گیرند.

هم چنین در پژوهشی که در ۲۵۰ سازمان بزرگ اروپایی انجام شد، مشخص شد که:
اکثریت سازمان ها از مربی گری بعنوان یکی ابزار بهسازی بهره می گیرند: ۸۰ درصد سازمان های تحت بررسی از مربی گری استفاده کرده بودند یا از آن استفاده می کردند. ۹ درصد از این سازمان ها قصد داشتند از این ابزار استفاده کنند. هرچه تعداد کارکنان در سازمان بیشتر باشد، احتمال استفاده از مربی گری بیش تر است. ۹۰ درصد سازمان هایی که حدوداً ۲۰۰۰ کارمند دارند در ۵ سال گذشته از مربی گری استفاده کردند در حالیکه برای سازمان هایی که حدود ۲۳۰ تا ۵۰۰ کارمند داشتند، این میزان ۶۸ درصد کمتر بود.
مدیران میانی و مدیران عالی مربی گری را
بیشتر دریافت می کنند: افراد بیشتری بایستی قادر به بهره گیری از مربی گری در سازمان ها باشند. در حال حاضر ۵۲ درصد سازمان ها مربی گری را برای تمامی کارشناسان فراهم می آورند. در حالیکه ۸۵ درصد سازمان های مورد بررسی حاکی از آن بود که مربی گری برای مدیران و سرپرستان و مدیریت میانی در نظر گرفته شده است.
سازمان ها بیش تر از مربیان داخلی بهره می گیرند و از مربیان خارجی به منظور هدایت کردن مدیران ارشد استفاده می کنند: ۸۳ درصد سازمان های مورد بررسی از مربیان داخلی استفاده می کنند. مربیان خارجی عمدتاً برای هدایت مدیران ارشد استفاده می شد. جالب توجه است که سخت گیری جدی تری نسبت به گزینش مربیان خارجی نسبت به مربیان داخلی وجود دارد (دی والک، ۲۰۱۱).
حمایت بیشتری برای مربیان داخلی مورد نیاز است: تأکید و توجه بیش تری بر توسعه دادن ظرفیت مربی‌گری داخلی مورد نیاز است. اکثریت سازمان ها ارزش صلاحیت ها و ویژگی های مربی گری را تشخیص داده اند. دو سوم سازمان ها (۶۶درصد) گزینه هایی توسعه ای برای مربیان همچون آموزش در خانه (۲۰ درصد)، برنامه های توسعه مدیریت (۱۱درصد) یا آموزش فرد به فرد (۸ درصد) ارائه دادند. هرچند یک سوم (۳۴درصد) هیچ حمایت یا برنامه توسعه ای برای مربیان داخلی پیشنهاد نکردند.
اجماع نظر زیادی نسبت به مزایای مربی گری وجود دارد: ۹۵ درصد پاسخ دهندگان مزایای مربی گری را برای سازمان ذکر کردند و ۹۶ درصد آن ها مزایای فردی را برشمردند. طیف گسترده ای از مزایای خاص شناسایی شد از جمله پیشرفت هایی در مهارت های ارتباطی و میان فردی، مدیریت و رهبری، حل تعارض، بالا رفتن عزت نفس، نگرش ها و انگیزش، عملکرد مدیریت و هم چنین آمادگی برای یک نقش جدید یا ارتقا یافتن.
مربی گری برای پیشرفت و توسعه فردی در نظر گرفته شده است تا توسعه سازمانیی: در بهترین حالت، مربی گری به مهارت های فردی و بهسازی همچون مهارت های کاری و کسب و کار اشاره دارد. بیش تر سازمان ها مربی گری را برای توسعه فردی استفاده می کنند (۵۳ درصد) از آن برای بهبود و توسعه دادن حوزه های خاصی از عملکرد سازمانی استفاده کنند (۲۶درصد). هرچند در سطح فردی اکثریت سازمان ها (۹۵درصد) از مربی گری به منظور تأکید بر مهارت های کسب و کار نسبت به مهارت های فردی (۷۰ درصد) استفاده می کنند.
یک ابزار اصلاحی[۶۱] نمی باشد: بسیاری از سازمان ها مربی گری را بعنوان ابزاری برای اصلاح عملکرد ضعیف مشاهده می کنند. اما مربی گری در مورد دستیابی به یک فرهنگ عملکرد سطح بالا است نه برای عملکرد ضعیف و عمدتاً نبایستی بعنوان یک ابزار اصلاحی و چاره ساز نگریسته شود.
سنجش بهتری از اثربخشی مربی گری مورد نیاز است: علی رغم آنکه اکثریت سازمان ها (۹۳درصد) پیامدهای مربی گری را مورد سنجش قرار می دهند، اما با این حال رویکردهای ارزشیابی متضادی نسبت به مربی گری وجود دارد. برخی از سازمان ها براحتی از سیستم های ارزیابی داخلی (۷۰ درصد) یا ارزیابی ۳۶۰ درجه (۴۰ درصد) استفاده می کنند و تنها دو پنجم، ارزیابی خاص و ویژه مداخلات مربی گری را انجام می‌دهند.
یک فرهنگ مربی گری: سازمان هایی که قصد دارند مزایای مربی گری را بالا ببرند، بایستی بر افزایش دادن حوزه و قلمرو مربی گری و در دسترس بودن آن به منظور ایجاد فرهنگ مربی گری که در سراسر محیط کاریشان تأثیر دارد، تأکید نمایند. این بدان معناست که مربی گری بایستی در سطح بسیار بالای سازمان حمایت شود، اما این حمایت نباید صرفاً به مدیران ارشد محدود شود و اداره ها بایستی منابعی را به توسعه دادن ظرفیت مربی گری داخلی خود اختصاص دهند(همان منبع).
حوزه ها و زمینه های بکارگیری مربی گری
زمینه ها و حوزه های بکارگیری مربی گری بسیار گسترده است و از رشته های مختلف ورزشی گرفته تا طیف وسیعی از صنایع و حرفه های بخش خصوصی و عمومی را در بر می گیرد. عوامل اجرایی شرکت ها و سازمان ها، مدیران، مدیران آموزش، کارآفرینان گروه های مختلف شغلی می توانند با دریافت آموزش های لازم به راه حل های مداومی در زمینه های فردی، شغلی، رهبری، مدیریتی و یا چالش های سازمانی دست پیدا کنند. به طور کلی افراد برای موفقیت در عرصه های زیر از خدمات و راهنمایی های مربی بهره می‌گیرند:
حوزه های عمل اجرایی، رهبری و مدیریت کارآمد
تصمیم گیری درست و موثر
مدیریت تغییر و تحول شرکت
رشد حرفه ای و توسعه مهارت
افزایش درآمد از طریق فروش و بازاریابی کارآمد
حفظ کارمندان
ارتباطات مؤثر و کارآمدی شغلی (قرایی و همکاران، ۱۳۸۷).
انجمن مدیریتی آمریکا[۶۲] در سال ۲۰۰۸، موارد زیر را بعنوان زمینه های بکارگیری مربی گری معرفی کرده است:
بهبود عملکرد و بهره وری کارکناناستون و فلورنس[۶۳] در سال ۲۰۰۷ اذعان داشتند که یکی از زمینه‌های بکارگیری فرایند مربی گری، پیرامون افزایش بهره وری و ارتقای عملکرد کاری کارکنان است.
بهبود عملکرد سازمانیسوالی که در این جا مطرح می گردد این است که چرا عملکرد سازمانی نسبت به عملکرد فردی جایگاه کم اهمیت تری دارد؟ دو دلیل وجود دارد:
مربی گری گرایش به افراد دارد تا گروه ها، که این امر این روش را از دیگر روش های آموزش و بهسازی مجزا می سازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:36:00 ق.ظ ]