|
|
سئوال اصلی: عوامل موثربرپیاده سازی نظام مدیریت دانش دردانشگاه جامع علمی کاردبردی استان قم کدامند؟ سئوالات فرعی: عوامل رفتاری پیاده سازی نظام مدیریت دانش در دانشگاه جامع علمی کاردبردی استان قم کدامند؟ عوامل ساختاری پیاده سازی نظام مدیریت دانش در دانشگاه جامع علمی کاردبردی استان قم کدامند؟ عوامل زمینهای پیاده سازی نظام مدیریت دانش در دانشگاه جامع علمی کاردبردی استان قم کدامند؟ ۱-۶- تعریف متغیر های تحقیق عوامل ساختاری: منظور از بحث ساختار بیان مجموعه ای از ویژگیهای سازمانی نظیر تمرکز، پیچیدگی و رسمیت است که برخی از آنها در نگاره سازمانی نمایش داده میشوند. در خصوص ساختار، عموماً چنین پرسشهایی مطرح میشود: سازمان متمرکز است یا غیر متمرکز؟ وظایف اصلی چه چیزهایی هستند؟ تنش بین وظایف کلیدی چیست؟ ساختار غیر رسمی (ارتباطات مستقیم با رده بالای سازمان، باندها و گروهها و گروه های غیررسمی تصمیم گیری) چگونه است؟ عوامل رفتاری: آسیبهای رفتاری که علل و عواملی پایهای هستند، از جهات گوناگون رفتارهای انسانی و در نتیجه کارکردهای (وظایف اصلی) سازمان را در معرض بحران قرار میدهند. عوامل زمینه ای: آسیبهای زمینهای که علل و عواملی پایهای هستند، رابطه و تعامل مناسب و واکنش بموقع و درست سازمان را با سیستمهای همجوار محیطیاش بر هم زده و در این روابط ایجاد بحران مینمایند. مدیریت دانش: به معنای در دسترس قرار دادن نظاممند اطلاعات و اندوختههای علمی است، به گونهای که به هنگام نیاز در اختیار افرادی که نیازمند آنها هستند، قرار گیرند تا آنها بتوانند کار روزمره خود را با بازدهی بیشتر و موثرتر انجام دهند. ۱-۷- مدل تحقیق مدل سه شاخگی(اهرنجانی،۱۳۸۷) ۱-۸- محدوده تحقیق تحقیق حاضر از نظر موضوعی در حوزه مدیریت دانش ،از نظر مکانی دردانشگاه جامع علمی کاربردی قم و از نظر زمانی درسه ماهه دوم وسوم سال ۱۳۹۳ صورت پذیرفته است. فصل دوم ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق مقدمه : روزگاری سرمایه های اصلی هر سازمانی زمین، پول و نیروی کار بود و سازمانی پیشرو بود که از این سرمایه ها بطور کارآمد استفاده می کرد. امروز نمی توان دیگر صرفا بر این سرمایه ها تکیه کرد. آنچه که عامل کلیدی توفیق سازمانهاست، آن چیزی است که در اذهان کارکنان است نه نیرویی بازویی آنها. اهمیت این امر تا جائی است که نوناکا[۱] ( ۱۹۹۴) بیان می کند تنها مزیت پایدار یک سازمان بعنوان یک کل، در خلق دانش جدید، انتشار آن در اجزای سازمان و بکارگیری در محصولات، خدمات، فرآیندها و نظام های سازمانی است تا زمانیکه دانش کارکنان مبنای اصلی برنامه ریزی ها و تحقق اهداف سازمان قرار نگیرد، نمی توان از بقاء در دنیای متلاطم امروز، مطمئن بود. در دنیای امروز بایستی از بازارهای بالغ و به حد کمال رسیده ای سخن گفت که ویژگیهای متفاوتی نسبت به گذشته دارند و از مهمترین ویژگیهای آنها می توان به مهارت و قدرت مشتری و کاهش تاثیر تبلیغات بر وی اشاره نمود. امروزه عرضه کنندگان در بازار کالاهای صنعتی و مصرفی با مشتریانی مواجه اند که تقاضاهای نامحدودی دارند اما کمتر تحت تاثیر ابزار های سنتی بازاریابی قرار می گیرند. از سوی دیگر محصولات بازار از دید مشتری تفاوت زیادی با یکدیگر ندارند چنانکه نام تجاری محصول موردنظر مشتری در دسترس وی نباشد به راحتی «برند» دیگری را جایگزین آن می کند و این نشان دهنده کاهش وفاداری مشتریان است. رقابت قیمتی نیز معنی سابق را از دست داده است و سازمانهای بازار گرا و مشتری مدار به جای رقابت بر سر قیمت به حفظ و ارتقای وفاداری مشتری به عنوان ابزاری جدید در بازاریابی می اندیشند. (Martin Christopher , 1996 ,P.55-56 ) ظهور مباحث مرتبط با مدیریت ارتباط با مشتری[۲] را می توان متعلق به دوره سوم دانست بطوریکه مدیریت ارتباط با مشتری در عصر کنونی جزء ضروریات بیشتر سازمانها شده است. به بیان دیگر، ما با یک انتقال پارادایمی مواجع هستیم که در آن الگوی کسب و کار بیشتر بر مشتری متمرکز گردیده است ( الهی و همکاران، ۱۳۸۴). بازاریابی دیروز تنها در اندیشه یافتن مشتری بود و بازاریابی امروز دانش و هنر یافتن و نگهداری مشتریان است. در بازاریابی مدرن ملاک داشتن سهم بیشتر از مشتری است. محصولات و خدمات می آیند و می روند ولی آنچه که امروز برای سازمانها ارزش می آفریند، ایجاد رابطه مستمر با مشتری است و سازمانهای موفق تنها سازمانهایی هستند که قادرند، مشتریان تمام عمر برای خود ایجاد کنند. بطوریکه تحقیقات نشان می دهد پاره ای از شرکتهای بسیار موفق از نرخ بالای ۹۰ درصدی ماندگاری مشتریان خود برخوردار هستند. تلاش این سازمانها نه تنها جلب و آفرینش مشتری است بلکه مهمتر از آن مایل اند او را در تمام عمر برای خود نگاه دارند ( پیترز[۳]، ۱۳۸۱)
 پارادایم مدیریت دانش، یکی ازمباحث نوظهور درمدیریت است که به شدت مورداستقبال وتوجه دانشمندان علم سازمان ومدیریت واقع شده ومهمترین رکن مدیریت دانش،پیاده سازی واثربخشی آن میباشد.چراکه دیگرمطالب مرتبط باآن همگی به عنوان مقدمه ای جهت بسترسازی واستفاده ازآنهابرای تحقق عملی مدیریت دانش به شمار می روند ( افرازه، ۱۳۸۴) ما نهتنها در هزارهی جدیدکه در سبز فایل زندگی میکنیم. در این دوره، اصطلاحات گوناگونی مثل عصر فرا صنعتی (هوبر، ۱۹۹۰) عصر اطلاعات (شاپیرو و واریان، ۱۹۹۹) موج سوم (هوپ و هوپ، ۱۹۹۷) یا جامعه دانشی (دراکر، ۱۹۹۳) برای توصیف وضعیت کنونی به کار میروند. صرفنظر از اصطلاحات مذکور، اغلب صاحبنظران معتقدند که یکی از موضوعات مهم مطرحشده دراین دوره، مفهوم مدیریت دانش است؛ مفهومی که هیجان ایجاد کرده و باعث بحث و مناظرهی فراوان شده است. مدیریت دانش رویکردی است که بهسرعت در حال تکامل است و به چالش های اخیر برای افزایش کارایی و بهبود اثر بخشی فرایند های تجاری محور، همراه با نوآوری مستمر، توجه زیادی دارد. نیاز به مدیریت دانش براساس رشد ادراک جامعه تجاری، از این واقعیت سرچشمه میگیرد که دانش در عملکرد سازمانی و دسترسی به مزیت رقابتی پایدار، عنصری مهم تلقی می شود (Davenport and Grover, 2001). چنین تغییر جهت اساسی و در سطح بالایی، پیامدهای مهمی در فرایند های سطوح میانی و پایانی در سازمان دارد. در حقیقت، جذب و بکارگیری مفاهیم، ابزارها، تکنیک ها و استراتژی های مدیریت دانش در تحولات آینده، به منظور استقرار شرکت های دانش محور، به سادگی امکان پذیرنیست؛ چرا که نیازمند انتخاب صحیح ابزارها و تکنیکهایی است که به شیوه ای هماهنگ به کار گرفته شوند. به منظور انتخاب صحیح نوع تکنولوژی یا تکنیکها، درک زیر ساخت های تکنولوژی موجود، ساختار سازمانی و زیر ساخت های تجاری و فرهنگی ضروری است. علاوهبراین، درک چگونگی ترکیب این اجزا برای دستیابی به کارایی و اثر بخشی سازمان، اهمیت زیادی دارد که این خود، منجر به کسب اهداف سازمانی می شود. به منظور تبدیل شرکت به مؤسسه ای دانش محور از طریق تکنولوژی ها و استراتژی های مدیریت دانش، ضروری است که درابتدا، پویایی های نهفته در اقتصاد دانشی، دانش و مدیریت دانش مطرح شود. در ادامه، انواع زیر ساخت های لازم برای استقرار مدیریت دانش مورد اشاره قرار می گیرد. ۲-۱- مدیریت دانش دانش، شامل دانش رسمی، الگوها، قوانین، برنامه ها و رویه ها، مهارت ها و تجربه افرادمی باشد. آن همچنین شامل دانش رسمی، ارتباط برقرار کردن، تحلیل موقعیت ها، توسعه راه حل های جدید برای مشکلات و انجام فعالیت های سازمان، موضوعات فرهنگی، آداب و رسوم و ارزش هایی از قبیل روابط با مخاطبین سازمان می باشد.(۲۰۰۳،(Watsonدر یک طبقه بندی کلی، دانش شامل دانش فردی و دانش سازمانی است. دانش فردی، دانشی است که در ذهن افراد جای دارد. دانش سازمانی، دانشی است که به واسطه تعاملات میان فناوری،فنون، و افراد در سازمان شکل می گیرد،.(Bhatt, 2001)دانش سازمانی خود شامل دانش دانش صریح سازمانی دانشی است سازمان, ضمنی و دانش صریح است( ۲۰۰۰٫Duffy)دانش صریح سازمانی دانشی است سازمان یافته، و با محتوایی ثابت که می تواند از طریق بکارگیری فناوری اطلاعات ، کدگذاری،تدوین و نشر داده شود. این دانش اصطلاحاً در قسمت فوقانی و قابل رویت کوه یخ منابع دانش سازمان جای دارد. نمونه این دانش را می توان پایگاه های داده و کتابچه های راهنمای موجود در سازمان ها دانست. دانش ضمنی مقابل دانش صریح قرار دارد. این دانش، شخصی،و وابسته به متن است و جایگاه آن در ذهن، رفتار و ادراک افراد می باشد. این دانش سطح زیرین کوه یخ منابع دانش سازمانی را شکل می دهد. ارزش ها، عقائد، بینش، و شهود افرادمثال هایی از این نوع دانش در سازمان ها است ((Duffy,2000 مدیریت دانش عبارت است از یک فرایند ویژه سازمانی و سیستمی برای کسب،سازمان دهی، نگهداری، کاربرد، پخش و خلق دوباره دانش صریح و ضمنی کارکنان برای افزایش عملکرد سازمان و ارزش آفرینی ( ۲۰۰۱( Alavi & Leidner l مدیریت دانش یک استراتژی مدیریتی نظام مند و یکپارچه است که فناوری اطلاعات را با فرایند سازمانی ترکیب می کند. مدیریت دانش، فعالیتی مدیریتی است که دانش را توسعه، انتقال، ارسال،ذخیره سازی و اعمال می کند و همچنین اطلاعات واقعی جهت واکنش و اتخاذ تصمیمات صحیح با هدف تحقق اهداف سازمانی را در اختیار سازمان قرار می دهد(۲۰۰۵ Hang, Pin Lip, & Tsai,، Hung, Ming)در نهایت می توان تعریفی که متمرکز بر انسان، ساختار و فناوری است و قابل کاربرد در عمل نیز می باشد، ارائه کرد: مدیریت دانش؛ فرایند کشف، کسب، توسعه و ایجاد، تسهیم، نگهداری، ارزیابی و به کارگیری دانش مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند بین منابع انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت می پذیرد (Meso 2000، Smith) مدیریت دانش به شکل نوین، به عنوان رشته ای مطرح است که سازمان ها را در تغییر و سازگاری با اقتصاد جدید دانش محور یاری می دهد. مدیریت دانش شامل فرآیندهایی است که ایجاد، توزیع و به کاربردن دانش را برای اهداف سازمانی هدایت میکند در واقع این فرایند به افراد سازمان کمک می کند تا خلاقیت و توانا یی هایشان را سنجش سطح بلوغ مدیریت دانش در سازمان ها از طریق یک مدل بلوغ توسعه یافته مدیریت دانش جهت ایجاد ارزش افزوده به کارگیرند. این فرایند شامل:اکتساب دانش، خلق دانش، بازیابی دانش، پخش دانش و استفاده از دانش است.(حسنقلی پور و عابدی، ۸۸) دانشگاه مدیریت دانش تگزاس، مدیریت دانش را اینگونه تعریف می کند: مدیریت دانش، فرایند سیستماتیک و نظام مند کشف، انتخاب، سازماندهی، تلخیص و ارائه اطلاعات است؛ به گونه ای که شناخت افراد را در حوزهی مورد علاقه اش بهبود می بخشد. مدیریت دانش به سازمان کمک می کند تا از تجارب خود، شناخت و بینش بدست آورد و فعالیت خود را بر کسب ذخیره سازی و استفاده از دانش متمرکز کند تا بتواند در حل مشکلات، آموزش پویا، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیری، از این دانش بهره گیرد. مدیریت دانش نه تنها از زوال دارایی های فکری و مغزی جلوگیری می کند، بلکه به طور مداوم بر این ثروت می افزاید. ماهیت دانش سازمانی به طور کلی، سازمان ها دو نوع دانش دارند که به عنوان دانش پیشزمینه و پسزمینه یا دانش صریح و ضمنی شناخته میشوند. نخستین بار، پولانی (۱۹۸۵) میان دانش صریح و ضمنی تمایز قایل شد. نوناکا و تاکواچی معتقدند که امتیاز غالباً نادیده گرفتهشده شرکت ه،ا مواردی هستند چون بینش ها، شهودها، گمان ها، احساس های ناخودآگاه، ارزش ها، تصورها، استعارهها و مقایسهها. بهرهبرداری از این امتیاز ناملموس میتواند ارزش فراوانی به عملیات روزانهی یک شرکت ببخشد. دانش ضمنی معمولاً در قلمرو دانش شخصی، شناختی و تجربی قرار میگیرد، در حالی که دانش صریح بیشتر به دانشی اطلاق میشود که جنبهی عینیتر، عقلانیتر و قویتری دارد. دانش صریح به طور معمول هم به خوبی قابل ثبت است و هم قابل دسترسی است. پولانی در تمایز میان دو دانش میگوید: «میتوانیم بیش از آنکه به زبان میآوریم، بدانیم». او در اصل چنین میگوید که بیان کردن دانش ضمنی با واژهها دشوار است. فناوری اطلاعات، به طور سنتی روی استفاده از دانش صریح متمرکز شده است. با این حال، سازمان ها اکنون دریافتهاند که برای انجام مؤثر کارهایشان، نیازمند یکپارچه کردن هر دو نوع دانش هستند. از این رو، در حال ایجاد روش شناسی خاص به منظور تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح هستند که میتواند تدوین شود و بنابراین، دیگران میتوانند آن را ثبت، ذخیره، منتقل، از آن استفاده و بر طبق آن عمل کنند. دانش آشکار به راحتی قابل پردازش کامپیوتری، انتقال الکترونیکی و ذخیره سازی در پایگاه های اطلاعاتی است؛ ولی ماهیت ذهنی و حسی دانش ضمنی، پردازش و انتقال دانش کسب شده را از طرق منطقی و ساختارمند بسیار مشکل می سازد. برای اینکه دانش ضمنی در سازمان انتقال و گسترش یابد، باید آن دانش به کلمات یا اعدادی تبدیل شوند که برای هر کس قابل درک و فهم است. به طور مختصر، هنگام وقوع این فرایند (یعنی تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار و تبدیل دانش آشکار به دانش ضمنی) سازمان، تولید دانش می نماید (Nonaka andTakeuchi, 1995). دانش سازمانی و انواع آن هر سازمان دارای دانش است که به وسیله این دانش به ارائه خدمات و محصولات می پردازد. این دانش سازمانی است که سازمان را در بازار رقابتی نگه می دارد و بقای آن را تضمین می کند. از آن جایی که هر سازمان متشکل از مجموعه افراد است، پس دانش سازمانی از دانش های شخصی شکل می گیرد. دانش می تواند متصل به افراد باشد که «دانش شخصی» نامیده می شود. همچنین دانش می تواند در فرآیندها، قوانین، سیستم های کاری و … یافت شود که با نام «دانش گروهی» شناخته می شود. دانش در هر سازمان می تواند به اشکال زیر موجود باشد: دانش محصول،دانش متخصصان،دانش رهبری،دانش محیطی ودانش اجتماعی. ویژگیهای دانش سازمانی: منحصر به فرد، دارای ارزش،غیرقابل جایگزین،استراتژیک دانش، مخلوط سیالی از تجارب، ارزشها، اطلاعات موجود، و نگرشهای کارشناسی و نظامیافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهکارگیری تجارب و اطلاعات جدید به دست میدهد. دانش در سازمانها نه تنها در مدارک و ذخائر دانش، بلکه در رویههایکاری، فرایندهای سازمانی، اعمال و هنجارها تجلی مییابد. عملکرد و فعالیت سازمانها به میزان زیادی به تولید اطلاعات منتهی میشود. سازمانها بر اثر تعامل با محیط پیرامون خود، اطلاعات را جذب و آنها را به دانش تبدیل میکنند. سپس این دانش را با تجارب، ارزشها و مقررات داخلی خود درهممیآمیزند تا به این ترتیب، مبنایی برای اقدامات خود به دست آورند. سازمان بدون دانش نمیتواند خود را سامان دهد و به عنوان نظامی زنده و پویا به حیات خود ادامه دهد. سازمانها به یقین، در پی کسب دانش و استفاده از آن بودهاند. مدیرانی که تصمیمگیریهای سخت انجام میدهند، بیشتر به دنبال افراد باتجربه هستند تا به جای جستجو برای یافتن اطلاعات درپایگاههای اطلاعاتی، دانش خود را مرتباً در معرض تصمیمگیری قرار دهند. براساس مطالعات انجامشده، مدیران دو سوم اطلاعات و دانش خود را از طریق مراجعه به نوشتهها و مدارک به دست میآورند («داونپورت»، ۱۳۷۹). انواع دانش سازمانی از دیدگاه های مختلف ۱- تقسیم بندی ارسطو -دانش نظری(چه چیزی پدیده ها) -دانش ساخت(چگونه ساختن و تولید پدیده ها)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[شنبه 1400-08-08] [ 08:47:00 ب.ظ ]
|
|
سیاهدانه موجب کاهش میزان کلسترول و تری گلیسرید میشود که میتواند به دلیل وجود اسیدهای چرب اشباع نشده در سیاهدانه است و سنتز کلسترول توسط سلولهای کبدی یا کم شدن جذب روده کوچک توسط سیاهدانه باشد (۲۵). مطالعات نشان میدهد بتا گلوکان موجب کاهش غلظت کلسترول کل میشود (۹۵). مطالعات انجام شده در جوجههای گوشتی نشان میدهد ۱۰ گرم سیاهدانه (۸۸)، ۱۰ و ۱۵ گرم سیاهدانه (۹۵)، ۱ درصد سیاهدانه (۷۰) و ۵/۱ درصد سیاهدانه (۲۴) در جیره موجب کاهش کلسترول و تری گلیسرید میشود. این کاهش میتواند به علت کلریک فعال بعد از مصرف سیاهدانه باشد (۹۱). مطالعات نشان میدهد که سیاهدانه موجب افزایش HDL (25، ۲۰) و کاهش LDL (20) بهبود و افزایش گلبولهای قرمز (۹۱، ۹۲) میشود. گزارش شده که سیاهدانه موجب افزایش پروتئین کل (۸۸) افزایش آلبومین (۷۰) میشود. میر آقای و همکاران (۲۰۱۱) گزارش کردن که ۲ درصد سیاهدانه موجب اختلاف معنی داری در پروتئین کل و آلبومین نسبت به گروه شاهد شده است (۷۰). پروتئین خون نتیجه از شرایط یک ارگانیسم و تغییر خواسته از فاکتورهای درونی و بیرونی است (۹۱). گزارش شده که سیاهدانه در جوجههای گوشتی موجب افزایش گلبولهای قرمز خون، هماتوکریت و هموگلوبین میشود (۹۱). مطالعات نشان میدهد که سیاهدانه بر جگر، قلب، سنگدان اثر معنی داری ندارد (۹۱، ۸۸). اما بر روی بورس اثر معنی داری را گزارش کردند (۸۸). اثر سیاهدانه بر سیستم لنفاوی احتمالاً ارتباط با تشکیل دهندههای فعال سیاهدانه که آنتی اکسیدان و آنتی باکتریایی دارند. گزارشات از بهبود تیتر ضد SRBC در علیه خون گوسفندی (۹۵) بهبود سیستم ایمنی (۷۲) در اثر مصرف سیاهدانه را نشان میدهد (۹۲). فصل سوم: مواد و روشها ۳-۱- زمان و محل آزمایش دوره پرورشی این پژوهش در آذر و دی ماه سال ۱۳۹۱ به مدت ۴۲ روز در سالنی به مساحت ۳۵ متر مربع به ابعاد ۷*۵ و ارتفاع ۷۰/۲ متر در داخل ۲ قفس (باطری) به ابعاد ۲۰۰*۸۰ سانتی متر که توسط کارتنهایی با روکش نایلون موسوم به کارتن پلاست هر قفس به ۸ قسمت مساوی تقسیم شد تا که در هر قسمت ۱۵ قطعه بلدرچین یک روزه جا گیرد از رولهای کاغذی مخصوص برای بستر استفاده گردید، دمای سالن توسط هیتر برقی تنظیم و توسط دما سنج نیز به طور منظم کنترل گردید و نیز کنترل رطوبت سالن توسط رطوبت سنج جداگانهای اندازه گیری و ثبت میگردید؛ همچنین برای تأمین نور سالن از دو عدد لامپ رشتهای ۱۰۰ وات استفاده گردید محل انجام، استان کردستان واقع در شهرستان سنندج انجام بود؛ و آزمایشات مربوطه در آزمایشگاه دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گردید.
 ۳-۲- آماده سازی سالن برای آماده سازی سالن و اجرای برنامههای بهداشتی و ضد عفونی، وسایل و تجهیزات غیر ثابت به خارج از سالن انتقال یافت و پس از شستشوی کامل بوسیله محلول ضد عفونی جرمی ساید با غلظت ۱ لیتر در ۲۰۰ لیتر آب ضد عفونی گردید و سالن بوسیله آب شستشو، سپس بوسیله سمپاش دستی حاوی محلول ضد عفونی به دقت ضد عفونی گردید. بعد از ۴۸ ساعت با باز کردن هوا کشها و پنجرهها هوادهی انجام شد. مدت ۲۴ ساعت، قبل از ورود جوجه بلدرچینها به سالن، سیستم گرمایشی روشن و دمای سالن در حد توصیه شده تنظیم گردید. برای آبخوری و دانخوری در هفته اول از لیوان و ظرفهای یکبار مصرف با شیوهای خاص و سپس در طول دوره از دانخوری و آبخوریهای آویز مخصوص بلدرچین استفاده شد. رطوبت سالن با آب پاشی راهروهای میانی در محدوده ۵۰ درصد تنظیم شد. دمای سالن در زمان ورود جوجهها به سالن حدود ۳۷ درجه سانتیگراد تنظیم گردید که تا روز ۱۴ دوره هر دو روز نیم درجه از دمای سالن کاسته شد. در طول دوره دسترسی به آب و دان به صورت آزادانه در اختیار بلدرچینها قرار گرفت. تهویه سالن با بهره گرفتن از یک هواکش ۲۵*۲۵ انجام شد. نور سالن به شکل ۴۸ ساعت اول دوره نوردهی به صورت کامل (۲۴ ساعته) و در ادامه دوره از ۲۳ ساعت روشنایی و ۱ ساعت تاریکی استفاده گردید. سپس داخل سالن نظافت شده و با مواد پاک کننده شستشو و بعد با محلول ویروکسال ضدعفونی شد. ۳-۳-خرید مواد خوراکی و تنظیم جیرهها قبل از مخلوط کردن اجزاء جیره با سایر مواد مورد نیاز سیاهدانه مورد تجریه قرار گرفت (جدول ۳-۲) جیره بر اساس )[۴۱]NRC 1994) تنظیم گردید. جدول ۳-۱ : ترکیب جیره غذایی مورد استفاده در آزمایش
مواد جیره |
شاهد (%) |
نیم درصد سیاهدانه(%) |
یک درصد سیاهدانه (%) |
یک و نیم درصد سیاهدانه (%) |
ذرت |
۹۹۵/۴۸ |
۷۹/۴۸ |
۶۰/۴۸ |
۴۰۵/۴۸ |
کنجاله سویا |
۷۶ /۴۴ |
۵۵/۴۴ |
۳۳/۴۴ |
۱۱۶/۴۴ |
روغن |
۸۶۲/۲ |
۷۹۵/۲ |
۷۲/۲ |
۶۶۱/۲ |
دی کلسیم فسفات |
۴۱۱/۱ |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
قبیله از قبایل عرب نازل شده است، که یکی از آنها خود را نسبت به دیگری برتر میدانست و به همین خاطر زنانشان را بدون مهریه به ازدواج در میآورند و سوگند خورده بودند که: در برابر هر بندهای از ما مردِ آزادی از آنها، و در برابر هر زن از ما، مردی ازایشان و در برابر هر مرد از ما ۲ مرد از آنها را به قتل میرسانیم. و دیه جراحات خود را ۲ برابر دیه جراحات آنان قرار داده بودند. تا اینکه اسلام آمد و در نفی این رویه مذموم خداوند این آیه را نازل فرمود.» عباراتی نیز به همین معنا از فاضل مقداد در کتاب کنزالعرفان (۸۲۴ق) و مرحوم مقدس اردبیلی (۹۹۳ق) در زبدهالبیان وجود دارد که از ذکر آنها بدلیل مشابهت خودداری میکنیم. یکی از مباحثی که در مورد آیه یاد شده مطرح است، این است که آیا از مفهوم آیه میتوان استفاده کرد که بنده در برابر آزاد، مرد در برابر زن، و یا زن در برابر مرد کشته نمیشود، یا خیر؟ پاسخ فقهای شیعه به این پرسش، در مجموع بر دو گونه بوده است؛ برخی بدین گونه پاسخ داده اند که چنین مفهومی اصلاً از این آیه استفاده نمیشود. و برخی بدین صورت که اگرچه در ظاهر، از این آیه چنین مفهومی استفاده میشود اما ما با توجه به دلایل دیگری چون اجماع فقها از آن دست میکشیم. حاصل عبارت بالا این است که مرحوم مقدس اردبیلی در پاسخ پرسش یاد شده ابتدا چنین ابراز داشتند که چون هدف از آیه مذبور تنها نفی برتریجویی افراد در قصاص بوده است، بنابراین حتی اگر بپذیریم که این آیه مفهوم دارد در اینجا این مفهوم حجیت نداشته و نمیتوان از آن استفاده کرد که بنده در برابر آزاد یا زن در برابر مرد قصاص نمیشود. اما ایشان در ادامه کلام، پرسش مزبور را به گونهای دیگر پاسخ داده و گفته است: اگر چه از مفهوم این آیه چنین چیزی استفاده میشود و این مفهوم هم اعتبار دارد، اما ما جواز قتل بنده در برابر آزاد و یا زن در برابر مرد را، به طریق اُولی از آیه استفاده میکنیم.
 فقیه یاد شده در ادامه موضوع قصاص مرد در برابر زن را مورد توجه قرار داده میفرماید: «اما اینکه میتوان مرد را در برابر زن به قتل رساند، فقهای امامیه، از دلیل دیگری که آن روایات، بلکه اجماع ایشان است. استفاده کردهاند. پس مفهوم آیه با این دلیل تخصیص میخورد و اینجا مفهوم حجت است اما چون دلیل قویتری داریم از آن صرف نظر میکنیم.»[۱۹] بنابراین به نظر مقدس اردبیلی اگر چه مفهوم «والأُنثی بالأُنثی» این است که مرد در برابر زن کشته نمیشود اما به دلیل وجود روایات و اجماع فقها از این مفهوم صرف نظر میکنیم. مشابه این نظر را در کلمات ابن ادریس هم میبینیم. آیه ۱۷۹ سوره بقره: «ولکم فى القصاص حیوه یا اولى الالباب تعلکم تتقون» در تفسیر این آیه آمده است : و برای شما ای امت محمد (ص)در قصاص حیات است چرا که اگر کسی قصد ارتکاب قتلی را دارد ، بداند که قصاص می شود( کشته می شود) از آن قتل خود داری می کند و این در واقع حیات است هم برای کسی که قصد کشتن دارد هم برای سایر مردم زیرا زمانی که مردم بدانند قصاص واجب است بر اثر ترس از قصاص جرات بر قتل پیدا نمی کنند[۲۰]. شایان ذکر است که این آیه نه تنها دلالت بر این مطلب دارد بلکه مجازات به قصاص قاتل را یک امر عقلایی می داند (با توجه به حکم اولی الاباب که در آیه آمده است )آقای قرائتی در تفسیر نور ، این مفهوم را در یک جمله بیان میکند« حذف عنصر خطرناک یک امر عقلایی است». آیه اول متکفل بیان سه نکته است: تشریع حکم قصاص در مورد قتل، تعادل در حق قصاص و یا حق انتقام و در واقع اکتفا به قصاص قاتل، قطع نظر از اینکه قاتل یا مقتول چه جنسیتى دارد یا از چه موقعیتحقوقى و اجتماعى برخوردار است و سرانجام مستحسن بودن عفو و گذشت و صرف نظر کردن از قصاص. در آیه ۱۷۹ به فایده و فلسفه و حکمت تشریع حکم قصاص اشاره شده که موجب حیات و زندگى مردم است. عموما این آیه این طور معنى شده که وضع حکم قصاص و کشتن قاتل در برابر مقتول موجب عبرت دیگران است و باعث جلوگیرى از هرج و مرج و خوددارى بسیارى از افراد از ارتکاب قتل و در نتیجه مصونیتبیشتر جامعه و زنده ماندن افراد و مصونیت آنان از کشته شدن است.[۲۱] ابوالفتوح رازى در تفسیر خود این بیان را از سدى نقل مىکند و مىگوید: «… سدى گفت مراد آن است که در قصاص حیات استیعنى پیش از اسلام، به یک مرد، ده مرد را بکشتندى بگزاف، گفت من قصاص نهادم بسویه تا به نفس بیشتر از نفس نکشند، پس این قضیه موجب آن بود که در قصاص حیات باشد.»[۲۲] مفهوم صحیح آیه ۱۷۹ سوره بقرهاینگونه شرح داده شده است : به نظر مىرسد از آیه ۱۷۹ سوره بقره نمىتوان تبعیض بین مرد و زن در امر قصاص را استنباط نمود و آیه شریفه مزبور نیز در مقام بیان این مطلب نیست. نسبت ناسخ و منسوخ و یا حتى عام و خاص هم که بعضى از فقها و مفسرین[۲۳] گفتهاند بین آیه مزبور و آیه ۴۵ سوره مائده وجود ندارد و هر دو آیه در یک جهت و با بیان مختلف و در موقعیتبیانى خاص خود در مقام تبیین وجود حکم قصاص در مورد قتل و متعادل بودن آن هستند و با یکدیگر تعارض ندارند. در آیه ۴۵ سوره مائده مطلب به صورت اخبار از حکم موجود در تورات بیان گردیده و در آیه ۱۷۹ سوره بقره با بیان تفصیلىتر بر تشریع حکم قصاص براى مسلمانان تاکید شده است. تقریبا مىتوان گفت مفسرین در شان نزول آیه ۱۷۹ سوره بقره متفقالقولند که در بین اعراب جاهلى در زمان و محیط نزول قرآن، قصاص و یا به هر تعبیر بهتر انتقامگیرى شناخته شده بود و رواج داشت ولى حد و ضابطه مشخصى براى آن وجود نداشت. چگونگى حل موضوع بستگى به میزان قدرت و عصبیت قبیله قاتل یا مقتول داشت، نه قبیله قاتل حاضر بود او را تحویل دهد و به قصاص برساند و نه قبیله مقتول راضى بود که فقط قاتل را قصاص نماید. و گاه در مقابل یک مقتول دهها نفر به قتل مىرسیدند و گاهى هم موافقتنامهاى بین طرفین برقرار مىشد قبیلهاى که قدرت بیشترى داشت مقرر مىکرد که در برابر هر بردهاى که از او کشته مىشود، آزادى را بکشد و در برابر زنى که به قتل مىرسد، مردى را به قتل برساند. اسلام این طریق ناپسند را منسوخ ساخت و با نزول آیه فوق الذکر خواست این حکم را تشریع نماید که در مقابل مقتول قاتل را باید قصاص کرد و نه کس دیگر را خواه آزاد باشد یا برده مرد باشد یا زن[۲۴]. این آیه چیزى بیش از این را نمىرساند و هیچ تعارض و تنافى هم با بیان کلى مذکور در آیه ۴۵ سوره مائده ندارد. از آیات قرآنى هم نمىتوان پستتر بودن و کم ارزشتر بودن جنس زن را نسبتبه مرد استنباط کرد و آن را به عنوان یک اصل مسلم تلقى کرد و آیه را با این تلقى معنى نمود. آیه ۹۳ سوره نساء: خداوند درسوره نساء آیه ۹۳ در مورد قتل عمد می فرماید: « وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً؛ و هر کسى فرد با ایمانى را از روى عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است که جاودانه در آن مىماند و خداوند بر او غضب مىکند و از رحمتش او را دور مىسازد و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است.» از امام صادق (ع)سوال شد : ایا برای کسی که موّمنی را به عمد بکشد توبه ای وجود دارد؟ حضرت فرمود:اگر او (مقتول)را به خاطر ایمانش کشته باشد ؛ توبه ای برای او (قاتل)نیست و اگر او را به سببی از اسباب دنیا مثل غضب و … کشته باشد ؛ توبه او آن است که کشته شود به مثل مقتول (قصاص شود) فی الکافی و العیاشی عن الصادق(ع) : آنه سئل عن الموّمن یقتل المومن متعمداً له توبه؟« فقال: ان کان قتله لایمانه فلا توبه له ف و ان کان قتله لغضب او لسبب شی ء من امر دنیا فان توبته ان یقاد منه»بعد از بیان حکم قتل خطا در این آیه به مجازات کسى که فرد با ایمانى را از روى عمد به قتل برساند اشاره مىکند. از آنجا که آدمکشى یکى از بزرگترین جنایات و گناهان خطرناک است و اگر با آن مبارزه نشود، امنیت که یکى از مهمترین شرائط یک اجتماع سالم است به کلى از بین مىرود. قرآن در آیات مختلف آن را با اهمیت فوق العادهاى ذکر کرده است، تا آنجا که قتل بىدلیل یک انسان را همانند کشتن تمام مردم روى زمین معرفى مىکند. «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً؛ آن کس که انسانى را بدون اینکه قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد، گویا همه مردم را کشته است»[۲۵] به همین دلیل در آیه مورد بحث نیز براى کسانى که فرد با ایمانى را عمدا به قتل برسانند چهار مجازات و کیفر شدید اخروى (علاوه بر مسئله قصاص که مجازات دنیوى است) ذکر شده است: ۱) خلود یعنى جاودانه در آتش دوزخ ماندن وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها. ۲) خشم و غضب الهىَ و غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ ۳) دورى از رحمت خدا و لعنه . ۴) مهیا ساختن عذاب عظیمى براى او و أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً. و به این ترتیب از نظر مجازات اخروى حد اکثر تشدید در مورد قتل عمدى شده است، به طورى که در هیچ مورد از قرآن اینچنین مجازات شدیدى بیان نگردیده و اما کیفر دنیوى قتل عمد همان قصاص است. آیه ۴۵ سوره مائده: «وکتبنا علیهم فیها ان النفس به النفس…و الجروح القصاص» و بر ایشان حکم کردیم نفس را در مقابل نفس قصاص کنند و جروح قصاص دارد. سیاق آیه خصوصاً با توجه به جمله «الجروح قصاص»می رساند که منظور،بیان حکم قصاص ،در اقسام جنایات از قتل و بریدن و جرح می باشد ؛بنابر این مقابله ای که در جمله ی «النفس بالنفس» و سایر جمله ها واقع شده است؛ مقابله میان شخص (مقتص له) که به نفع او قصاص می شود و( مقتص به) یعنی چیزی که به عنوان قصاص گرفته یا انجام می شود ،می باشد.و منظور این است که در باب قصاص جان با جان و چشم با چشم برابر است .بنا بر این «باء»در «بالنفس» و غیره به اصطلاح برای مقابله بوده و مفید . در نتیجه معنای این جمله های پی در پی این میگردد که تنی به سبب تنی کشته می شود و چشم به سبب چشم در آورده و کور می گردد … خلاصه هر یک از جان و اعضای بدن با مثل خود قصاص می شوند. در فقه القرآن آمده است : و معنای (النفس بالنفس) این است زمانی که نفسی ، نفس دیگری را از روی عمد بکشد پس آن نفس مستحق قود است یعنی به سبب قتل نفس دیگری کشته می شود و علت این حکم را چنین متذکر میشود[۲۶] . -۱ و جروح قصاص است چرا که اصل قصاص این است که تبعیت شود از فعل قاتل به خودش ،پس درست مثل فعلی که او (قاتل) انجام داده است روی خودش انجام می گیرد . ۲- و جزای گناه و بدی ، بدی است مانند همان گناه… پس کسی که بر او جنایت واقع شده(در اینجا اولیای دم) حق دارد که با جانی عین فعل خودش را انجام دهدبدون زیادتی در آن . هر چند لحن ظاهرى آیه صورت اخبارى دارد ولى با توجه به آیات بعدى مىتوان فهمید که این احکام از زمره احکامى است که مورد تصدیق و تایید شریعتهاى بعدى یعنى شریعت مسیحیت و اسلام نیز هست. موضوعی که در این جا لازم است بدان پرداخته شود، ارتباط این آیه با آیه ۱۷۸سوره بقره است تمام مفسران شیعه قائل هستند که رابطه این دو آیه عام و خاص است، و میتوان یکی را بر دیگری حمل کرد، بدون اینکه تناقضی پیش آید، این آیه عام و آیه قبل خاص است و در اصول گفته شده است که در صورت تنافی عام به خاص حمل میشود. اگرچه اهل تسنن قائل به ناسخ بودن این آیه هستند. مرحوم علامه طباطبایی هم میفرمایند: «نسبت این آیه (بقره ۱۷۸) با این سخن خدای تعالی که میفرماید: جان در برابر جان، نسبت تفسیری است. پس وجهی برای این سخن که این آیه ناسخ آن آیه است، پس آزاد در برابر بنده و مرد در برابر زن کشته نمیشود، باقی نمیماند.»[۲۷] در نظرگاه قطب راوندی نیز آمده است که: آیه با صراحت بیان میکند که ما بر یهود چنین حکمی را واجب کردیم در حالی که شریعت آنان به شریعت اسلام نسخ شده است. و معنا ندارد که آیه مزبور را ناسخ آیه ۱۷۸ از سوره بقره بدانیم. آیه ۳۳ سوره اسراء : «و لا تقتلو النفس التى حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فى القتل…» و کسی را که خداوند خون او را حرام شمرده نکشید جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده ،برای ولی اش سلطه (و حق قصاص) قرار داده ایم ؛اما در قتل اسراف نکند چرا که او مورد حمایت است! - آیه ۳۳ سوره اسراء که در مکه نازل شده است و حکم تفصیلى و مشخص ندارد، ولى در این آیه از یک سو به حرمت قتل نفس مگر در مواردى که بحق باشد تصریح شده و از سوى دیگر حق قصاص را براى ولى مقتول به رسمیتشناخته است و در مرحله سوم از زیاده روى در قتل در مقام انتقامگیرى که رویه معمول اعراب آن روز بود، منع کرده است. اسحاق بن عمار می گوید از امام صادق(ع) درباره معنی آیه «انه کان منصورا»سوال کردم فرمودند: چه نصرتی بزرگتر از این که قاتل به اولیای مقتول تحویل داده شود تا او را بکشند. عن اسحاق بن عمار عن ابی عبد الله (ع) فی الحدیث قال قلت ما معنی قوله تعالی«انه کان منصورا»قال(ع) و ای نصره اعظم من ان یدفع القاتل الی اولیاء المقتول فیقتلنه.[۲۸] آیه۱۲۶ از سوره نحل: اگر کسی به شما عقوبت و ستمی رسانید ،شما باید به قدر آن در مقابل انتقام کنید. و جزاء سیئه،سیئه مثلها…فآُن المجنی علیه له اُن یفعل بالجانی مثل ذلک من غیر زیاده علت ذکر این آیه در این مبحث(با توجه به شان نزول این آیه در مورد کفار و دشمنان مسلمانان است)این است که: ۱-در « مفردات» آمده است که عقوبت و عقاب و معاقبه،تنها در مورد عذاب به کار می رود و اصل در معنای عقوبت همان عقب است که به معنای پاشنه ی پای آدمی و دنباله ی هر چیزی است و عاقبت امر،آن نتایجی است که آخر هر چیزی و دنبالش می آید و کلمه تعقیب ، به معنای آوردن چیزی در دنبال چیز دیگری است،و معاقب غیر، این است که : دنبال عملی که او کرد و تو را ناراحت ساخت، عملی کنی که او ناراحت بسازد که این معنی با معنای مجازات و مکافات منطبق است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
شکل ۵-۲۹) تاریخچه جابه جایی قائم نقاط کنترلی در مدل T12 شکل ۵-۳۰) تاریخچه جابه جایی افقی نقاط کنترلی در مدل T13 شکل ۵-۳۱) تاریخچه جابه جایی قائم نقاط کنترلی در مدل T13 شکل ۵-۳۲) تاریخچه جابه جایی افقی نقاط کنترلی در مدل T14 شکل ۵-۳۳) تاریخچه جابه جایی افقی نقاط کنترلی در مدل T14 شکل ۵-۳۴) تاریخچه جابه جایی افقی نقاط کنترلی در مدل T15 شکل ۵-۳۵) تاریخچه جابه جایی قائم نقاط کنترلی در مدل T15 شکل ۵-۳۶) تاریخچه جابه جایی افقی نقاط کنترلی در مدل T16 شکل ۵-۳۷) تاریخچه جابه جایی قائم نقاط کنترلی در مدل T16 با بررسی و مطالعه تاریخچه جابه جایی نقاط کنترل مربوط به مدل های مختلف موارد زیر قابل استحصال است. الف- با افزایش عمق سنگ بستر جابه جایی افقی نقاط کنترل در اثر جابه جایی سنگ بستر کاهش مییابد. البته این امر در مورد زلزله Chi Chi در خاک رسی محسوس تر از خاک ماسه ای است، اما در زلزله Northridge چه در خاک ماسه ای و چه در خاک رسی این امر به خوبی قابل مشاهده است. به عنوان مثال میتوان به نتایج مدلهای T5 و T7 برای زلزله Northridge، T10 و T12 برای زلزله (Chi Chi) اشاره کرد.
 ب- با افزایش مدول الاستیسیته خاک و حرکت از ماسه معمولی به ماسه متراکم جابه جایی نقاط کنترل در اثر زلزله کاهش می یابد و اما این امر در رس ها کمتر مشهود است. برای مثال به مدل های T1 و T5 توجه کنید. ج-جابه جایی قائم در نقاط کنترلی در اثر زلزله Chi Chi به مراتب از جابه جایی قائم در اثر زلزله Northridge کمتر است. ج-با بررسی جابه جایی قائم در نقاط A و B آنچه در تمامی نمودارها مشهود است این است که جابه جایی قائم نقطه B نسبت به A بیشتر است که بیانگر پدیده طاق زدگی است. این امر در خاک های ماسه ای بسیار محسوس تر از خاک های رسی است. مثلا این پدیده در مدل T1 برای خاک ماسه ای و T9 برای خاک رسی قابل مشاهده است. منابع ۱- Peck, R. B. (1969), “Deep Excavations and Tunneling in Soft Ground,” 7th ICSMFE, State-of-Art Volume, pp. 225-290. ۲- Sloan, S.W. and Asaadi, A.(1993)-“Stability of shallow tunnel in soft ground”. Predictive Soil Mechanics. Proceeding of Wroth Memorial Symposium, PP 644-663. ۳- Terzaghi, K., Peck, R. B., and Mesri, G. 1996. “Soil Mechanics in Engineering Practice, 3rd ed.”, Wiley, New York ۴- Wang, W. (1979). “Some finding s in soil liquefaction”. Water Conservancy and Hydroelectric Power Research Institute, Peking,China. ۵- اجل لوئیان، ر.، دادخواه، ر .(۱۳۸۸). زمین شناسی مهندسی در تونلها، تهران: انتشارات فرهیختگان. ۶- Balla, A. (1961), “The Resistance to Breaking Out ofMushroom Foundations for Pylons,” 5th ICSMFE, vol. 1, pp. 569-576. ۷- Choi, J. S., J. S. Lee and J. M. Kim, (2002). “Nonlinear earthquake response analysis of 2-D underground structures with soil-structure interaction including separation and sliding at interface”, ۱۵ ASCE Engineering Mechanics Conference. ۸- Wolf, J. P., (1985). “Dynamic soil structure interaction”, New Jersey, Prentice-Hall. ۹- احمدی، م. م.، احسانی، م، .(۱۳۸۷). بررسی عددی پاسخ دینامیکی خاک های رسی، چهارمین کنگره ی ملی مهندسی عمران، تهران: دانشگاه تهران. ۱۰- Lysmer, J. and R. L. Kuhlemeyer, (1969). “Finite dynamic model for infinite media”, Journal of the Engineering Mechanics Division, Proc. ASCE, Vol. 95, No. EM4, pp. 859-876. ۱۱- Medina, F. and R. L. Taylor, (1983). “Finite element techniques for problems of unbounded domains”, International Journal for Numerical Methods in Engineering, Vol. 19, pp. 1209-1226. ۱۲- Mesquita, E. and R. Pavanello, (2005). “Numerical methods for the dynamics of unbounded domains”, Computational & Applied Mathematics. ۱۳- Nielson, A. H., (2006). “Absorbing boundary conditions for seismic analysis in ABAQUS”, ABAQUS Users’ Conference. ۱۴- PLAXIS8 software Dynamics manual. ۱۵- Mair, R.J., Gunn, M.J. and O’Reilly, M.P. (1981). Ground movements around shallow tunnels in soft clay.Proc. 10th ICSMFE, Vol. 1, Stockholm, 15-19 June. Rotterdam: Balkema, 323-328. ۱۶- Rowe, R.K., Lo, K.J. and Kack, G.J. (1983). A method of estimating surface settlement above tunnels ۲۲- مدنی، ح .(۱۳۷۷). تونل سازی، ج اول(حفاری و اجرا)، تهران: انتشارات دانشگاه صنعتی امیرکبیر. Abstract Tunnels and underground structures are one of momentous and developing structures of our country.Attention to criterion and instructions of tunnels seismic planning is visible from the viewpoint of remarkable growth of construction and the exploitation of city metros such as tehran, isfahan and shiraz.tunnels structure and metro s stations which are momentous under ground structures because of heavy volume and area of geometric model and also many variations in planning and performing techniques are included the most difficult seismic plans of structures. Buried influence of structures,the soil slag pressure, interior reaction of wall soil environment with tunnel, loading of penetrating water pressure and water flow, dynamic loading of trains and wagons increase dynamic modeling difficulty.In the present research in seismology view the modeling of these structure regarding interior dynamic reaction of soil and strycture is studied. interior reaction of the soil and tunnel is patterned in Plaxis software directly.the total modeling has been in 2D space.Tunnel cover regarded as hinged concrete elements and the soil material included in 4types of sand such as ordinary, compressed sand, ordinary clay and pre-strenghtened clay. Also, bedrock is regarded in two different depths of 10 and 100m. In dynamic analysis 2 earthquake types having different frequency content are used. finally, every case in different seismic conditions is studied. Key words: tunnel. tunnel cover, interior reaction of soil and structure, limited elements modeling ISLAMIC AZAD UNIVERSITY Shahrekord Branch M.Sc thesis In Earthquake Engineering Title: The examination of design forces of concrete tunnel segments under seismic and gravity loads regarding nonlinear behavior and their interior reaction with surroundings Supervisor: Mohammad Ali Rahgozar, ph.D Advisor: Mohsen Abotalebi, ph.D By: Seyed Omid Mousavi Ahmadabadi Aug 2012
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
جیمز [۵۹](۱۸۸۴ ؛ به نقل از خداپناهی، ۱۳۷۵) معتقد بود که بدن در مقابل محرکهای هیجان انگیز متفاوت، واکنشهای متفاوتی بروز میدهد. او ابراز داشت که تجربه هیجانی به دنبال ادراک تغییرات بدنی خاص رخ میدهد. لانگه[۶۰] (۱۸۸۵ ؛ به نقل از خداپناهی، ۱۳۷۵) نیز در همان زمان این عقیده جیمز را پذیرفت. پس از آن اشخاصی چون والتر کنون[۶۱] (۱۹۲۷ ؛ به نقل از کرنلیوس[۶۲]، ۱۹۹۶) با طرح این انتقاد که واکنشهای فیزیرلوژیکی بدن آرام و کند اتفاق میافتند و وجه احساسی و عاطفی هیجان سریع اتفاق میافتد و در نتیجه تجربه ذهنی هیجانی نمی تواند پیامد تغییرات فیزیولوژیکی باشد، دیدگاه جیمز ـ لانگه را به چالش طلبیدند. از آن پس تضاد شناخت[۶۳] و هیجان نیز کم کم در بین نظریه پردازان سر برآورد. در این زمینه کسانی چون باک [۶۴](۱۹۸۴ ؛ به نقل از آیزنک[۶۵]، ۲۰۰۰) معتقدند که هر دو نظریه شناخت و زیست شناسی واقعیت دارند. از نظر باک انسانها دو سامانه همزمان برای فعال سازی هیجان دارند، سامانههای فطری که خودانگیخته اند و نوعی سامانه فیزیولوژیکی اولیه اند که به صورت غیر ارادی به محرکهای هیجانی واکنش نشان میدهند. این دو سامانه به صورت مکمل و تعاملی موجل برانگیختن و تنظیم تجربه هیجانی میشوند.
 چنین دیدگاههایی از طریق یافتههای عصب شناختی اخیر توسط لی دوکس[۶۶] (۱۹۹۳ ؛ به نقل از گلمن ۱۹۹۵) و داماسیو (۲۰۰۴) تایید شده است. کارکرد هیجانها از جمله سطوح مورد مطالعه درباره این مفهوم است (فریجدا، ۲۰۰۰) که البته دیدگاههای متفاوتی را دامن زده است. بلاچیک (۲۰۰۳) رفتار هیجان را در خدمت هشت عمل اصلی میداند که عبارتند از : محافظت، نابودی، تولید مثل، اتحاد مجدد، پیوند جویی، طرد، کاوش و تشخیص موقعیت. ایزارد [۶۷](۲۰۰۴) فهرستی از کارکردهای اجتماعی هیجانها را عرضه میکند که در چهار مجموعه خلاصه میشود : آسان سازی انتقال حالتهای اساسی تنظیم نحوه پاسخ دهی به دیگران تسهیل تعامل اجتماعی ترغیب رفتار اجتماعی تامکینز[۶۸] (۱۹۶۲؛ به نقل از کرنلیوس، ۱۹۹۶) رویکردی تعاملی را مطرح میکند و هیجانها را عامل انگیزشی مهمی در تعیین رفتار میداند. دقت در سیر نظریههای مربوط به هیجان دو سنت را آشکار میسازد که به صورت متوالی رشد کرده اند. سنت اول عقیده ای است که هیجان را پاسخی نامنظم و مخرب میداند (یونگ، ۱۹۶۳ ؛ به نقل از سالوی و مایر، ۱۹۹۹ ؛ یونگ، ۱۹۴۰ ؛ به نقل از سالوی و مایر، ۱۹۹۹ ؛ شفر [۶۹]و همکاران، ۱۹۴۰ ؛ به نقل از سالوی و ماایر، ۱۹۹۹ ؛ یونگ ۱۹۹۹٫ یونگ، ۱۹۵۹، به نقل از پلاچیک، ۲۰۰۳) هیجانها را آشفتگیهای تند افراد به عنوان یک کل میداند. متون اولیه، هیجانها را به عنوان یک پاسخ سازمان نایافته که عمدتا احشایی و ناشی از کمبود سازگاری موثر است، توصیف میکنند. از این منظر هیجان ناشی از عدم کنترل کامل مغز و وجود ردی از ناهشیاری فرض میشود (سالوی و مایر، ۱۹۹۰). سنت دوم، هیجان را یک پاسخ سازمان دهنده میداند (لیپر، ۱۹۴۸ ؛ به نقل از سالوی و مایر، ۱۹۹۹ ؛ استربروک، ۱۹۵۹ ؛ به نقل از سالوی و مایر، ۱۹۹۹ ؛ ماندلر، ۱۹۷۵ ؛ به نقل از سالوی و مایر ۱۹۹۹). لیپر (۱۹۴۸ ؛ به نقل از پلاچیک، ۲۰۰۳) معتقد است هیجانها برانگیزانندههایی هستند که افراد را یمت فعالیت هدایت میکنند. همچنین نظریات جدید هیجانها را به عنوان هدایت کنندههای انطباقی فعالیتهای شناختی میدانند (سالوی و مایر، ۱۹۹۰ ؛ ایزارد، ۲۰۰۱).
۲-۸-۳- هوش هیجانی از دیدگاه مایر، سالوی و کاروسو[۷۰]
سالوی و مایر (۱۹۹۰) عنوان میکنند که آنچه تحت عنوان هوش هیجانی مطرح میشود، مجموعه ای از مفهومی از افرایندهای ذهنی است که اطلاعات هیجانی را شامل میشود ؛ آنها فرایندهای زیر را خلاصه کرده و بدین ترتیب نام میبرند : الف) ارزیابی و نشان دادن هیجانها در خود و دیگران. ب) نظم دادن هیجانها در خود و دیگران ج) مورد استفاده قرار دادن هیجانها در راستای سازش یافتگی آنها این فرایند را از ادبیات موجود جمع آوری کرده اند ؛ چنانچه ارزیابی و نشان دادن هیجانها در خود را از بررسی مفهوم ناگویی خلقی استنتاج کردند. آنها در ادامه متذکر میشوند اگر چه این فرایندها در هر شخصی مشترک است، اما نباید تفاوتهای فردی را در سبکها و تواناییهای پردازش فراموش گردند. سالوی و مایر (۱۹۹۰) با این مقدمه کلیت هوش هیجانی را طبق نمودار زیر چارچوب بندی نمودند : با توجه به نمودار صفحه قبل هر یک از مولفههای هوش هیجانی را از نظر سالوی و مایر (۱۹۹۹) در ادامه توضیح آن خواهد آمد: ارزیابی و ابراز هیجان [۷۱]در خود افراد با توجه به این مولفه، هیجانهای خود را سریع تر ادراک میکنند و پاسخ میدهند و در تعامل با دیگران این هیجانها را بهتر نشان میدهند. چنین افراد هوشمندی از لحاظ هیجانی، مناسب تر به احساس خود پاسخ میدهند از آن جهت که آن را صحیح تر ادراک کرده اند. این مهارت به این دلیل از نظر هیجانی هوشمند به حساب میآید که پردازش اطلاعاتی هیجانی را از درون ارگانیزم ضروری میداند (اکبرزاده، ۱۳۸۳).
۲-۸-۴- ارزیابی و ابراز هیجان در دیگران
این مهارت افراد را برای اندازه گیری صحیح پاسخهای عاطفی در دیگران و انتخاب رفتارهای انطباقی به لحاظ اجتماعی در پاسخ، توانا میسازد. چنین افرادی قاعدتا توسط دیگران گرم و اصیل ادراک میشوند، در حالی که افراد فاقد این مهارتها به نوعی سرد و نچسب ادراک میگردند (همان منبع).
۲-۸-۵- نظم جویی هیجان در خود و دیگران
بیشتر افراد هیجانها را در خود و دیگران نظم میدهند. با این وجود، افراد هوشمند هیجانی در این مهارت تبحر مییابند و به گونه ای عمل میکنند تا به اهداف ویژه شان دست یابند. از نقطه نظر مثبت، آنها خلق خود و دیگران را بالا میبرند و حتی هیجانهای خود را به منظور برانگیختن دیگران به سوی یک هدف ارزشمند مدیریت میکنند. از نقطه نظر منفی نیز، افراد این مهارتها را در مسیر ضد اجتماعی پیش برده و دیگران را در قالبی جامعه ستیزانه به اهداف منفی خود هدایت میکنند (اکبرزاده، ۱۳۸۳).
۲-۸-۶- به کار بستن هیجان ها[۷۲]
طبق این مولفه اشخاص راهبردها و اجزای درگیر در حل مساله را به واسطه خلق و هیجانها تحت تاثیر قرار میدهند. مثلا هیجانهای مثبت، سازمان حافظه را در راستای توجیه یافتگی مادههای شناختی و عقاید گوناگون تغییر میدهد یا اینکه خلق، موجب تسهیل و انگیختگی عملکرد در انجام تکالیف تعلقی پیچیده میگردد (اکبر زاده، ۱۳۸۳). سالوی و مایر (۱۹۹۰) چارچوب هوش هیجانی را چنانچه ذکر ان رفت، به عنوان زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی معرفی کردند و آن را این گونه تعریف نمودند : هوش هیجانی توانی فرد در بازبینی هیجانها و احساسات خود، تمایز میان آنها و به کارگیری این اطلاعات در جهت هدایت افکار و واکنشهای خود است. از سوی دیگر هوش هیجانی زیر مجموعه ای از هوشهای شخصی گاردنر است (اشتنبرگ و کافمن، ۱۹۹۸) که به جای معنی کلی ارزیابی از خود و دیگران به بازشناسی، تمایز و کاربرد حالتهای هیجانی خود و دیگران به منظور حل مساله و نظم بخشی به رفتار، تمرکز میکند (اکبرزاده، ۱۳۸۳). مایر و سالوی (۱۹۹۷)، مایر و همکاران (۱۹۹۹)، مایر و همکاران (۲۰۰۰)، مایر و همکاران (۲۰۰۱) پس از شکل گیری و معرفی هوش هیجانی تغییراتی را در تعریف مولفههای هوش هیجانی انجام دادند. مایر، سالوی و کاروسو (۲۰۰۰) به منظور عمق بخشیدن به این مفهوم با بیان ملاکهای لازم برای اینکه توجیه نمایند چرا آن را هوش مینامند، نشان دادند هوش هیجانی میتواند این ملاکها را برآورده کند ؛ ملاکها به شرح زیر بودند : الف) هوش را باید بتوان به مجموعه ای از تواناییهای ذهنی تقسیم کرد. ب) تواناییهای هوش باید با هم همبستگی درونی داشته باشند. ج) تواناییهای مورد نظر باید با هوش سنتی همبستگی داشته باشند. د) تواناییهای هوش باید با افزایش سن و تجربه رشد کنند. به این ترتیب مایر، سالوی و همکاران هوش هیجانی را به عنوان یک توانایی ذهنی دانسته و نهایتا الگوی خود را در چهار شاخه اصلی ترسیم کرده اند (مایر، ۲۰۰۳). الف) تشخیص هیجانها : توانایی تشخیص هیجانهای خود و دیگران در ابعاد فیزیکی و روان شناختی، بیان صحیح و دقیق هیجانها و توانایی تفکیک ابراز درست و نادرست احساسات. ب) آسان سازی هیجانی تفکر : توانایی تمرکز درباره احساساتی که در برخورد با وقایع، اشیاء و افراد تاعی شده اند، بسط هیجانها و استفاده از آنها در جهت تسهیل تفکر و توانایی حل مساله و توانایی استفاده از نوسانان خلق براثی در نظر گرفتن نقطه نظرات مختلف. ج) درک هیجانها : توانایی درک هیجانهای مرکب یا زنجیره های هیجانی، درک دلایل و پیامدهای احساسات خود، توانایی درک ارتباط میان هیجانهای مختلف و تغییر و تفسیر آن ها. د) مدیریت هیجانها : توانایی گشودگی به تمام احساسات اعم از لذت بخش و آزاد دهنده،توانایی بازبینی و اندیشه بر روی هیجان ها،توانایی حفظ و تداوم حالتهای هیجانی و بازسازی آنها براساس اینکه سودمند ارزیابی شده اند یا نه و توانایی مدیریت هیجان در خود و دیگران. از سوی دیگر مایر و همکاران (۲۰۰۱، ۲۰۰۰، ۱۹۹۹) هوش هیجانی را نوعی از پردازش اطلاعات هیجانی میدانند که در آن هیجانها به عنوان منابع مهم اطلاعاتی، انگیزشی و مدیریتی مورد استفاده قرار میگیرند. این روند پردازش اطلاعات شامل توجه به هیجان ها، پردازش و ارزیابی صحیح هیجانها و نظم بخشی سازمان یافته هیجانها است. چنین نگاهی به هوش هیجانی توسط قربانی و همکاران (۲۰۰۰) در ایران و آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است. بر مبنای یافتههای این پژوهش چهار مولفه هوش هیجانی طی مراحل توجه، پردازش و برون داد در هر نمونه ایرانی و آمریکایی نشان داده شده است.
۲-۸-۷- برخی از مدلهای هوش هیجانی
مدل بار ـ آنبارـ آن (۱۹۹۶) با ساخت یک مقیاس ۱۳۳ ماده ای، مفهوم بهره هیجانی[۷۳] را مطرح کرد. با این مقیاس مجموعه وسیعی از صفات مختلف مانند خودآگاهی هیجانی خود شکوفایی، خوشبینی، استقلال، مسئولیت اجتماعی، تحلیل استرس و احساس خوشبختی سنجیده میشود. او براین اساس هوش هیجانی را به عنوان یک مجموعه از ظرفیت ها، قابلیتها و مهارتهای غیر شناختی میداند که تواناییهای فرد را در برخورد موفقیت آمیز با مقتضیات و فشارهای محیطی، بالا میبرد (بار ـ آن و پاکر، ۲۰۰۰). بار ـ آن در کارهای بعدی خود مفهوم بهره هیجانی را گسترش میدهد و در پنج مولفه آن را سازمان میبخشد. پپنج مولفه هوش هیجانی از نظر بار ـ آن به شرح ذیل میباشد: الف) بهره هیجانی درون شخصی [۷۴]که به اجزایی از قبیل خودآگاهی، شکوفایی و استقلال تقسیم میشود. ب) بهره هیجانی بین شخصی[۷۵] که شامل همدلی، روابط بین فردی و مسئولیت پذیری اجتماعی میباشد. ج) بهره هیجانی قابلیت سازش یافتگی [۷۶]که اجزای آن عبارتند از انعطاف پذیری آزمون واقعیت و توانایی حل مساله د) بهره هیجانی مدیریت استرس[۷۷] که کنترل تکانه و تحمل استرس را در بر میگیرد. ه) بهره هیجانی خلق عمومی[۷۸] کهبه اجزایی مانند امیداوری و شادمانی تقسیم میگردد. رویکرد بار ـ آن به دلیل پشتوانه نه چندان محکم و استفاده از مفاهیم سنتی روان شناسی توجه چندانی در محافل علمی کسب نکرده است و تنها مفهوم بهره هیجانی او مورد توجه سازمانهای تجاری قرار گرفته است (قربانی و همکاران، ۱۳۸۱). با این حال مقیاس بهره هیجانی بار ـ آن به خوبی با ساختار نظری وی همخوان است و خرده مقیاسهای پایانی خوبی نشان داده اند (آستین و همکاران، ۲۰۰۵). مدل گلمن گلمن (۱۹۹۵) در کتاب عمومی و غیر تخصصی، به تفضیل درباره هوش هیجانی بحث کرده و آن را در سطح گسترده ای معرفی کرده است. او تعداد از مهارتهای ارتباطی و اجتماعی را که با درک و ابزار هیجانها هم بسته است، به عنوان مولفههای هوش هیجانی معرفی مینماید. گلمن چارچوب مورد نظر خود را در سال ۱۹۹۸ مورد تجدید نظر قرار میدهد و آن را به صورت زیر معرفی میکند : الف) خودآگاهی[۷۹] : شامل مواردی چون آگاهی هیجانی و اعتماد به نفس ب) خود نظم بخشی[۸۰] : شامل مواردی چون خود کنترلی و نوآوری ج) انگیزش[۸۱] : شامل مواردی چون کشاننده پیشرفت، ابتکار عمل و خوشبینی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|