کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




جستجو


 



و نیز می توان گفت: ﺑﻌﺪ اﻧﮕﻴﺰﺷﻲ ﻫﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺷـﺎﻣﻞ ﺳـﻄﺤﻲ ﻛﻪ در آن اﻓﺮاد در ﻣﻮرد ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ های خود در تعاملات میان فرهنگی اطمینان و اعتماد دارﻧﺪ و ﻣﻴﺰان ﮔﺸﻮدﮔﻲ ﺑﺮای ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﻣﺮدم ﺳﺎﻳﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫـﺎ و ﻣﻴـﺰان رﺿـﺎﻳﺘﻲﻛـﻪ از آن ﺗﻌﺎﻣﻼت در ﺧﻮد ﻣﻲﻳﺎﺑﻨﺪ، ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.
انگیزش که وجه ظاهری هوش فرهنگی است، شامل سه نوع انگیزش ابتدایی است: ارتقای شخصی، یا خواسته ی یک فرد برای داشتن احساس بهتر در مورد خود؛ رشد، یا خواسته ی یک فرد برای بهبود دادن و رقابت با خود و استمرار به معنی پیوستگی و قابل پیش بینی بودن زندگی شخصی (ارلی و همکاران، ۲۰۰۶). این مؤلفه ها نحوه ی تطابق یک شخص را با شرایط فرهنگی جدید تحریک کرده و هدایت می کند و می توان آن را به ارتقا شخصی، سودمندی و ثبات تجزیه کرد (ارلی، انگ، ۲۰۰۳؛ ان جی، ارلی، ۲۰۰۶). افرادی که هوش انگیزشی بالایی دارند از تعامل در فرهنگ های جدید لذت می برند و در انجام چنین کاری و داشتن چنین توانایی هایی احساس اعتماد به نفس می کنند (انگ، داین، ۲۰۰۸).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
بعد رفتاری: اینکه فرد یا گروه اجتماعی در برخورد با افراد یا گروه هایی از سایر فرهنگ ها چه نوع کنشی یا واکنشی از خود نشان می دهند، مربوط به بعد رفتاری از هوش فرهنگی است. در حیات اجتماعی هر فرد یا گروه همواره موقعیت هایی پیش می آید که در آن ها تعامل با افراد یا گروه هایی با زمینه های فرهنگی متفاوت یا حتی متضاد ضرورت پیدا می کند. اینکه چگونه می توان به گونه ای اثربخش به چنین تعاملی دست زد و چه نوع از رفتارها و واکنش هایی می توانند فرد یا گروه را در آن موقعیت ها به اهداف خود برسانند در حالی که افراد یا گروه های متفاوت فرهنگی نیز از آن موقعیت احساس رضایت کنند، به بعد رفتاری از هوش فرهنگی و به عبارت دیگر هوش فرهنگی– رفتاری مربوط است. انگ و داین (۲۰۰۸) و رز و کومار (۲۰۰۸) تعریف کاملا یکسانی از بعد رفتاری هوش فرهنگی ارائه دادند. بر اساس نظر آنان بعد رفتاری به عنوان توانایی در بکارگیری کنش های زبانی و غیر زبانی به هنگام تعامل با مردمی از فرهنگ های متفاوت تعریف می شود.
هوش فرهنگی رفتاری نوعی قابلیت فردی برای نمایش اعمال مناسب شفاهی و غیرشفاهی هنگام تعامل با افراد دیگر در زمینه های مختلف فرهنگی است. هوش فرهنگی رفتاری براساس داشتن و کاربرد فهرست یا سلسله گسترده ای از رفتارهاست. این بعد از هوش فرهنگی اشاره به طیف گسترده ای از مهارت های رفتاری است که افراد دارند و می توانند به شکل مناسبی، رفتارهای کلامی و غیر کلامی خود را در موقعیت های جدید فرهنگی بروز دهند (انگ، داین، ۲۰۰۸).
ابعاد چهارگانه هوش فرهنگی در واقع تشریح گر فرآیندهای متفاوت در برخوردهای میان فرهنگی هستند. هوش فراشناختی بر فرآیندهای شناختی سطح بالاتر تمرکز دارد، هوش شناختی نشان دهنده دانش نسبت به هنجارها، رسوم و سنت ها در فرهنگ های مختلف است (انگ و همکاران، ۲۰۰۷). این شامل دانش اقتصادی، حقوقی (قانونی) و سیستم های اجتماعی فرهنگ ها و خرده فرهنگ های مختلف و دانش و آگاهی از چارچوب اصلی ارزش های فرهنگی می شود. هوش فرهنگی انگیزشی نشان دهنده اهمیت و سمت و سوی انرژی و توانایی هایی است که در جهت یادگیری و عملکرد در موقعیت ها و شرایط میان فرهنگی، سوق داده می شود. این نوع هوش فرهنگی عمدتاً به عنوان شکل خاصی از خود اثربخشی یا باور به مفید بودن خود و انگیزه درونی در موقعیت های میان فرهنگی معرفی می گردد و بالاخره هوش فرهنگی رفتاری، توانایی بروز دادن اعمال و اقدامات مناسب کلامی و غیر کلامی، مخصوصاً هنگام تعامل با افراد از فرهنگ های مختلف است (انگ و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۱-۱۳ مراحل اکتساب هوش فرهنگی
لیورمور (۲۰۱۰) فرایند چهار مرحله ای زیر را برای اکتساب هوش فرهنگی بیان کرده است:
در مرحله اول، سایق و بعد انگیزشی به فرد علاقه، انرژی و اعتماد به نفس و انگیزه لازم در جهت ترغیب و درک مورد نیاز و برنامه ریزی ضروری در جهت تعاملات میان فرهنگی ویژه می دهد. افرادی که دارای هوش انگیزشی بالایی هستند به یادگیری و سازگاری با موقعیت های فرهنگی متنوع ترغیب می شوند. اعتماد به نفسشان در توانایی سازگاری با موقعیت های فرهنگی احتمالاً تحت تأثیر روشی است که در آن موقعیت ها عمل می کنند.
در مرحله دوم، دانش و بعد شناختی برای فرد موجبات درک و فهم مسائل اساسی و تفاوت های بین فرهنگی را که با این تعاملات در ارتباط هستند، فراهم می سازد. افرادی که دارای هوش فرهنگی شناختی بالایی هستند دارای درکی غنی و خوب سازماندهی شده ای از فرهنگ و این که چگونه بر طرز فکر و رفتار افراد تأثیر می گذارند، هستند. آن ها می دانند که فرهنگ چگونه رفتار را تغییر خواهد داد.
در مرحله سوم استراتژی و بعد فراشناختی به افراد اجازه می دهد تا درک و فهم فرهنگی خود را ترسیم نموده تا بتوانند آن ها را برنامه ریزی و تفسیر نمایند که چه چیزی در این موقعیت ها مؤثر هستند. در این مرحله افراد به استراتژی سازی و معنی سازی تجربیات متنوع فرهنگی می پردازند. افرادی که دارای هوش فرهنگی فراشناختی بالایی هستند توانایی برنامه ریزی برای موقعیت های بین فرهنگی جدید را دارند، بهتر قادرند که رفتارشان را در موقعیت های فرهنگی نظارت، تجزیه و تحلیل و سازگار سازند. آن ها از چیزهایی که در رابطه با فرهنگ های مختلف نیاز است، آگاه هستند.
در مرحله چهارم، عمل و بعد رفتاری به فرد توانایی رفتار قابل انعطاف، اعمال کلامی و غیر کلامی متغیر و اثربخش برای انجام مسئولیت ها در موقعیت های بین فرهنگی را فراهم می سازد. افرادی که دارای هوش فرهنگی رفتاری بالایی هستند توانایی تقویت سه بعد دیگر را دارند، آن ها دارای فهرستی وسیع از رفتارهای وابسته به زمینه را دارند (Livermore, 2010 به نقل از مرادی، ۱۳۹۰).
شکل (۲-۲): چرخه چهار مرحله ای هوش فرهنگی
عمل
سایق
رفتار
انگیزش
استراتژی
شناخت
فراشناخت
دانش
۲-۱-۱۴ مراحل تکامل هوش فرهنگی
در رابطه با نحوه شکل گیری هوش فرهنگی، پاره ای از محققان معتقد به شناخت ذاتی هستند و تعداد دیگری نیز معتقدند که هوش فرهنگی در واقع پروسه ای است که در جریان آن، افراد دانش فرهنگی را به عنوان وجهی از واقعیت زندگی درک و کسب می کنند (توماس، ۲۰۰۶؛ ارلی، موساکوفسکی، ۲۰۰۴) و معتقدند که این جزء از فرهنگ زیرمجموعه بخش شناختی عقل می باشد.
جهت تکامل هوش فرهنگی لازم است مراحل زیر پشت سر نهاده شود:
مرحله اول: واکنش به محرک های خارجی. نقطه شروع تبعیت بی قید و شرط از هنجارهای فرهنگ خودی است. افرادی که برخورد خیلی کمی با سایر فرهنگ ها داشته اند و یا علاقه ای به فرهنگ های دیگر ندارند در این مرحله جای می گیرند.
مرحله دوم: شناخت هنجارهای دیگر فرهنگ ها و تمایل به داشتن مطالب بیشتری در مورد آنها. حس کنجکاوی باعث می شود فرد به دنبال کسب دانش بیشتر در مورد سایر فرهنگ ها باشد. افراد در این مرحله تلاش می کنند که به نحوی پیچیدگی فرهنگی محیط را درک کنند و در پی یافتن قوانین عملی باشند که راهنمای رفتارشان باشد.
مرحله سوم: همراهی با قواعد و هنجارهای سایر فرهنگ ها. مطلق گرایی کنار می رود و نوعی درک عمیق از تنوع فرهنگی آغاز می شود. افراد در این مرحله می دانند که در موقعیت های فرهنگی مختلف چه باید بکنند و چه باید بگویند اما این کار به تأمل نیاز دارد و رفتارهایشان غالباً طبیعی به نظر نمی رسد.
مرحله چهارم: تلفیق هنجارهای فرهنگی متمایز در رفتارهای جایگزین. در این مرحله دیگر موقعیت های گوناگون به تلاش زیادی احتیاج ندارد. افراد هر لحظه مجموعه ای از رفتارها را مدنظر دارند و به راحتی می توانند یکی از آنها را انتخاب کنند.
مرحله پنجم: کنش رفتاری بر مبنای شناخت دقیق شیوه ی تغییر فرهنگ بدون اینکه کسی متوجه شود. افرادی که از هوش فرهنگی بالایی برخوردار هستند خیلی زود متوجه تغییرات بستر فرهنگی می شوند. این افراد خیلی خوب از عهده تفاوت های ظریف فرهنگی بر می آیند و کنش های بین فرهنگی را خود به خود چنان تنظیم می کنند که منجر به تبادل بهتر و پیش بینی تفاوت های اندک بین فرهنگی شود. تعداد کسانی که در این مرحله قرار دارند حقیقتاً کم است (توماس، اینکسن، ۱۳۸۷).
از نظر پیاژه عمل کامل و اساسی هوش مستلزم سه مرحله اصلی است که این مراحل سه گانه با بحث های نظری درباره هوش فرهنگی مرتبط است. این مراحل عبارتند از:
سؤال که متوجه تحقیق و پژوهش می گردد.
فرضیه که راه حل را از قبل پیش بینی می کند.
ضبط یا کنترل که راه حل ها را انتخاب می کند.
مرحله اول که با طرح پرسش تحقیقی و پژوهشی آغاز می شود با بحث مربوط به هوش انگیزشی ارتباط دارد. در واقع فردی که از هوش انگیزشی بالایی برخوردار است همواره پرسش های متعددی را درباره فرهنگ سایر گروه های اجتماعی مطرح می کند و از طرق مختلف به دنبال گردآوری اطلاعات برای پاسخگویی به دغدغه های ذهنی خود در این باره است. آنچه که پیاژه به نام فرضیه یا راه حل های پیش بینی شده از قبل عنوان می کند با هوش فرهنگی فراشناختی مرتبط است. در این مرحله فرد دارای پرسش درباره سایر فرهنگ ها، با آگاهی نسبت به فرایند شناخت و مخاطراتی که عقاید قالبی در راه شناخت واقعی ایجاد می کند فرضیه هایی را طرح کرده و به دنبال فهم درستی یا نادرستی آن هاست بدون آن که بخواهد باورهای اولیه خود را به هر نحو که شده تأیید کند. مرحله سوم نیز که انتخاب راه حل هاست با هوش فرهنگی شناختی و رفتاری مرتبط است. در این مرحله است که پس از آزمون فرضیه، بر دانش فرد از فرهنگ سایر گروه ها افزوده شده و وی در می یابد که چه رفتاری در یک موقعیت خاص و در ارتباط با یک فرهنگ ویژه می تواند اثربخش تر باشد (پیاژه، ۱۳۵۷).
۲-۱-۱۵ آموزش هوش فرهنگی
ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺖ را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ دو ﻋﻨﺼﺮ ﻣﻜﻤﻞ داﻧﺶ ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺘﻲ و ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮد. داﻧﺶ ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ داﻧﺸﻲ اﺳﺖ ﻛـﻪ ﺗﺤـﺖ ﺷـﺮاﻳﻂ ﻣﺘﻨـﻮع ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻲﺷﻮد و ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ ﻛﺮدن ﺗﺠﺮﺑﻴـﺎت ﻣـﺮﺗﺒﻂ ﺑـﻪ ﻋﻨﻮان راﻫﻨﻤﺎی ﺗﻌﺎﻣﻼت در آﻳﻨﺪه اﺳـﺖ. ﻓﺮاﺷـﻨﺎﺧﺖ ﻳـﻚ ﺟﻨﺒـﻪ ﺣـﺴﺎس و ﻣﻬـﻢ از ﻫـﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ اﺳﺖ؛ ﺑﺴﻴﺎری ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﺎ ﺷﻜﺴﺖ ﻣﻮاﺟـﻪ ﻣـﻲﺷـﻮﻧﺪ ﺑـﻪ دﻟﻴـﻞ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﺑﺮ ﻳﻚ ﻣﺜﺎل ﺧﺎص ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺟﺎی اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻛﻠﻲ ﻓﺮاﻳﺎدﮔﻴﺮی ﺗﻤﺮﻛﺰ ﻛﻨﻨﺪ. شخصی که هوش فرهنگی بالایی دارد ﻗﺎدر اﺳﺖ ﻳﻚ ﺗﺼﻮﻳﺮ و ﻧﻘﺸﻪ ﻣﻨﺎﺳﺐ از وﺿﻌﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ داﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷـﺪ ﺗـﺎ ﺑﺘﻮاﻧـﺪ ﺑـﻪ ﻃـﻮر ﻣﺆﺛﺮی ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ. اﻳﻦ ﻣﺴﺘﻠﺰم ﻳﻚ ﺑﻨﻴﺎد ﻋﻤﻮﻣﻲ و ﮔﺴﺘﺮده از داﻧـﺶ در ﻣـﻮرد ﻓﺮﻫﻨـﮓﻫﺎ و ﺟﻮاﻣﻊ اﺳﺖ ﻣﺸﺎﺑﻪ آﻣﻮزشﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ از ﻧﻈﺮ اﻧﺴﺎن ﺷﻨﺎﺳﻲ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻣﻲﺷﻮد، ﻣﺒـﺎﺣﺜﻲ ﻫﻤﭽـﻮن ﺳﻴﺴﺘﻢﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی، ﻣﺆﺳﺴﺎت ﻣﺬﻫﺒﻲ و ﺳﻴﺎﺳﻲ، ارﺗﺒﺎﻃﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﺳـﺎﻳﺮ موارد مشابه (ارلی، پترسون، ۲۰۰۴).
دوﻣﻴﻦ ﺑﻌﺪ ﻫﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﻪ ﺟﻨﺒﻪ اﻧﮕﻴﺰﺷﻲ آن اﺷﺎره دارد و ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻲﻛﻨـﺪ آﻳـﺎ ﻓـﺮد اﻧﮕﻴﺰه زﻳﺎدی ﺑﺮای ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺟﺪﻳﺪدارد ﻳﺎ ﻧﻪ. ﺧﻮدﺑﺎوری ﻳﻚ ﺟﻨﺒﻪ ﻛﻠﻴـﺪی از ﻫـﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ اﺳﺖ و ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﻲ در ﻫﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ اﻳﻔﺎ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺧـﻮدﻛﺎرآﻣـﺪی ﺑـﻪ ﻣﻌﻨـﺎی ” ﻗﻀﺎوﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮد در ﻣﻮرد ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲﻫﺎﻳﺶ ﺑﺮای اﻧﺠﺎم ﺳـﻄﺢ ﻣﺸﺨـﺼﻲ از ﻋﻤﻠﻜـﺮد دارد” (باندورا، ۲۰۰۰). ﺧﻮدﺑﺎوری ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ، ﺗﻮﺿﻴﺢ ﻛﺎﻣﻠﻲ از ﺟﻨﺒﻪ انگیزﺷﻲ ﻫـﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻧﻴﺴﺖ، یک مورد بسیار مهم دیگر هدف گذاری است. اﻓﺮادی ﻛﻪ ﻣﺆﻟﻔﻪ اﻧﮕﻴﺰﺷﻲ ﺑﺎﻻﻳﻲ در ﻫﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ دارﻧـﺪ در ﺗﻌﺎﻣﻼت ﻣﻴﺎن ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ اﺛﺮﺑﺨﺶﺗﺮ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و اﻳﻦ اﺣﺴﺎس ﻗﻮی را دارﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑـﺎ ﻃﺮز ﻓﻜﺮﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ دﻳﮕﺮان و ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﺘﻐﻴﺮ و ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻛﻨﺎر ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ و ﭘﻴﭽﻴﺪﮔﻲ و ﻋﺪم اﻃﻤﻴﻨﺎن را ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻛﻨﻨﺪ. ﺷﺨﺼﻲ ﻛﻪ در ﺑﻌﺪ اﻧﮕﻴﺰﺷﻲ، ﻫﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﭘﺎﻳﻴﻨﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻲﻛﻪ در دﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﻫدف دﭼﺎر ﻧﺎاﻣﻴﺪی اولیه ﮔﺮدد،"انتظارات کارآمدی” بطور تصاعدی افت ﭘﻴﺪا ﻣﻲﻛﻨﺪ،"ﺗﺼﻮﻳﺮ از ﺧﻮد” ﻣﻨﻔﻲ ﭘﻴﺪا ﻣﻲﻛﻨﺪ و از ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ دﻳﮕﺮان دوری ﻛﺮده و اﻧﺰوا اﺧﺘﻴﺎر ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ (ارلی، پترسون، ۲۰۰۴).
ﺳﻮﻣﻴﻦ ﺟﻨﺒﻪ ﻫﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، رﻓﺘﺎرﻫﺎﻳﻲﻛﻪ ﻳﻚ ﻓﺮد از ﺧﻮد ﺑﺮوز ﻣﻲدهد را ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﻣﻲدﻫﺪ. ﺟﻨﺒﻪ رﻓﺘﺎری ﻫﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﻴﺎن ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻻزﻣﻪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺟﺪید داﻧﺴﺘﻦ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺻﻮرت و ﭼﮕﻮﻧﻪ رﻓﺘﺎر ﻛﻨﻴﻢ (ﺟﻨﺒﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ) و ﻣﺤﺮﻛﻲ ﺟﻬﺖ ﺗﻼش ﺑﺮای ﻋﻤﻞ (ﺟﻨﺒﻪ اﻧﮕﻴﺰﺷﻲ) ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ داﺷﺘﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﻫﺎی ﻣﻨﺎﺳﺐ در ﻣﺠﻤﻮﻋﻪی رﻓﺘﺎری ﻓﺮد ﺿﺮوری اﺳﺖ. در ﺻﻮرﺗﻲ ﻛﻪ ﻓﺮد اﻳﻦ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ را ﻧﺪاﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ اﻳﻦ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ را در ﺧﻮد ﭘﺮورش دﻫﺪ. بروز ﺧﻮد،[۷۶]ﺑﻮﻳﮋه در رﻓﺘﺎرﻫای اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑـﺴﻴﺎر ﻣﻬﻢ اﺳﺖ. زﻳﺮا رﻓﺘﺎریﻛﻪ در ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺗﻌﺎﻣﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﻋﻤﺎل ﻣﻲ شود مقدمتاً به وسیله نیاز به ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻋﻘﻴﺪه و اﺣﺴﺎس و ﺑﺮوز ﺧﻮد ﺑﺮاﻧﮕﻴﺨﺘﻪ میﺷﻮد (Goffman، ۱۹۶۷). ﻣﺪل ﺳﺎزی ﻧﻘﺶ ﺑﻪ ﻫﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ رﻓﺘﺎری ﺑﺴﻴﺎر ﻛﻤﻚ ﻣﻲﻛﻨﺪﻛﻪ در ﻗﺎﻟﺐ اﻳﻔﺎی ﻧﻘﺶ در ﺑﺮﺧﻲ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ اراﺋﻪ ﺷـﻮد. ﺷﺨﺼﻲ ﻛﻪ ﻫﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﺎﻻﻳﻲ دارد ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮی در ﻫﺮ زﻣﻴﻨﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻣﻌﻴﻦ، ﺑﺮﻗـﺮار ﻛﻨﺪ ﻫﺰارﻫﺎ ﻧﺸﺎﻧﻪ از ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺸﺎﻫﺪه دﻳﮕﺮان و ﺑﺮرﺳﻲ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎ در ﻫﻨﮕﺎم ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ آن ﻫﺎ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻲ ﺷﻮد. ﺷﺨﺼﻲ ﻛﻪ ﻫﻮش ﻓﺮهنگی ﺑﺎﻻﻳﻲ دارد اﻳﻦ اﺷﺎره ﻫﺎ را ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ و از آنﻫﺎ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻛﺮده و رﻓﺘﺎر ﻣﻲکند (Bargh & Chartrand, 1999). ﻓﺮدی ﻛﻪ ﻫﻮش ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﺎﻻﻳﻲ دارد ﻳﻚ ﻣﻘﻠﺪ زﻳﺮک اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺣﺪ ﻣﺘﻮﺳﻂ و ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺗﻘﻠﻴﺪ ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳـﺖ اشتباهاً ﺑﻪ ﺻﻮرت اﺳﺘﻬﺰاء دﻳﮕﺮی ﺗﻌﺒﻴر و تفسیر شود.
اینکسن و توماس در کتاب مهارت های انسانی خود اظهار داشته اند آموزش های رسمی که با هدف ارتقا هوش فرهنگی صورت می گیرد را می توان دسته بندی نمود. مبنای دسته بندی عبارتند از: الف) اینکه تا چه حد تجربی یا عملی هستند. ب) اینکه چقدر فرهنگی محسوب می شوند و در برخورد های میان فرهنگی کاربرد می یابند. رشد صحیح هوش فرهنگی مستلزم یادگیری تجربی و شکل گیری دانشی است که مهارت رفتاری را چنان ارتقا بخشد که در برخورد با سایر فرهنگ ها مفید واقع شود. نمودار زیر انواع آموزش های رسمی و کاربرد آن را برای ارتقاء هوش فرهنگی نشان می دهد.
جدول (۲-۲): انواع آموزش ها برای ارتقا هوش فرهنگی

 

کاربرد در هوش فرهنگی روش های آموزشی
دانش در باب فرهنگ های خاص ، ابعاد فرهنگی و فرآیندها آموزش تئوری
کتاب ، سخنرانی و جلسه توجیهی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-09] [ 10:25:00 ق.ظ ]




اما به هر حال سیستمهای بسته برون تنی هم محدودیت های خاص خود را دارند. تمامی سیستمهای آزمایشگاهی شکمبه سعی می کنند به نحوی شرایط واقعی شکمبه را تاحد امکان از نظر مواردی چون جمعیت پویا و زنده میکروبی، ورودی و خروجی صحیح مواد مغذی، ثابت ماندن اسیدیته ودما و همچنین مخلوط شدن مداوم شبیه سازی نمایند. اما در هر حال این موارد مشخصه شکمبه به طور کامل درسیستم های برون تنی قابل شبیه سازی نمی باشد. شاید مهمترین محدودیت هر سیستم برون تنی شکمبه درقیاس باشرایط درون تنی، عدم توانایی در شبیه سازی جمعیت میکروبی از نظرتنوع و بقا باشد. تمام سیستم های آزمایشگاهی شکمبه، از تزریق مواد شکمبه ای (مانند شیرابه شکمبه) استفاده می نمایند که می توان گفت که حداقل در مراحل اولیه انکوباسیون، جمعیت میکروبی سیستم مشابه با شکمبه طبیعی می باشد. به هر حال به دلیل ماهیت ذاتی سیستمهای آزمایشگاهی، در این سیستم های جمیت اصلی میکروبی دستخوش تغییرشده و تک یاخته ها ناپدید می شوند (Slyter and Putnam, 1967:Mansfield et al.,1995). که مهمترین دلیل بر تفاوت در فراسنجه ها و الگوی تخمیر در این سیستم در مقایسه با سیستم های زیستی می باشد. به عنوان مثال سیستم های آزمایشگاهی در قیاس با سیستم های بیولوژیکی، قادر نیستند نرخ تجزیه الیاف را برآورد نمایند (Mansfield et al., ۱۹۹۵). باکتری ها (مانند استرپتوکوکوس بوویس) در سیستم بیولوژیک از نظر تعداد کم هستند ولی در شرایط برون تنی ممکن است تکثیر یافته و منجر به تجمع اسید لاکتیک شوند. متاسفانه غلظت اسید لاکتیک و نیز تعداد باکتریهای تولید کننده لاکتات به ندرت در گزارش ها دیده می شود. اسلایتر و پونت نام (۱۹۶۷) به عنوان مثال در شرایط درون تنی هیچ باکتری استرپتوکوکوس بوویس را مشاهده نکردند اما همین باکتری ها در روزهای خاصی از آزمایش در محیط آزمایشگاه ۲ الی ۹ درصد جمعیت باکتری های مورد مطالعه را تشکیل دادند. مانسفیلد و همکاران (۱۹۹۵) در مورد گونه های تجزیه کننده آمیلوز یک افزایش (از ۳/۳ تا ۲/۲۸ درصد) بزرگی را در محیط های آزمایشگاهی نسبت به محیط های بیولوژیک گزارش کردند در حالی که همزمان سهم باکتری های تجزیه کننده سلولز از ۴/۵ درصد درمحیط بیولوژیک به ۷/۱ درصد در محیطهای آزمایشگاهی کاهش یافت. در تمامی مطالعات تک یاخته از نظر تعداد در محیط های آزمایشگاهی به شدت کمتر از محیط های بیولوژیکی بودند.
در تمامی موارد اغلب این سوال اساسی پیش می آید که کدام سیستم آزمایشگاهی برای مطالعه اثرات ترکیبات فعال زیستی مختلف (مانند اسانس های گیاهی) بر شکمبه مناسب است. هر دو سیستم آزمایشگاهی مطالعات شکمبه ای (سیستم های بسته و محیط کشت های پیوسته ) در رابطه با شبیه سازی محیط شکمبه دارای مزایا و معایبی هستند. هانگیت، پدر علم میکروبیولوژی شکمبه با اشاره به پژوهشی که مارکوف درسال ۱۹۱۳ گزارش می کند که انکوباسیون های کوتاه مدت برآورد های واقعی تری از فراسنجه های تخمیر نسبت به انکوباسیون های بلند مدت در محیط های آزمایشگاهی هستند. متن واقعی که هانگیت از مارکف نقل قول می کند این چنین است: «دقیق ترین نتایج زمانی بدست می آید که محتویات شکمبه با حداکثر سرعت ممکن از شکمبه منتقل شده و تخمیر فقط برای ساعات کوتاهی انجام شود».
پایان نامه - مقاله
همچنین در ادامه ذکر می نماید که «مطالعات آزمایشگاهی که به طور معمول انجام می شوند نمی توانند برآوردهای دقیق و کاملاً واقعی از آنچه واقعاً در شکمبه اتفاق می افتد ارائه دهند. مطالعات بسیار کوتاه مدت آزمایشگاهی (تخمیر در زمان های بسیار کوتاه) می تواند چنین اطلاعات واقعی را فراهم کنند. نظریه ای که موید این تکنیک (تخمیر کوتاه مدت) است بر این مبنا استوار است که یک نمونه از محتویات شکمبه پس از خروج از شکمبه به فعالیت خود ادامه می دهد تا جایی که محصولات نهایی تخمیر، اتمام سوبسترا و مواد غذایی و یا عوامل دیگر باعث تغییر آن گردند. این روش ها از نظر تئوری قابل اجرا بوده ودر بسیاری از موارد هم برای برآورد فعالیت باکتریها در شکمبه انجام گردیده است. با انکوباسیون در شرایط آزمایشگاه در یک زمان کوتاه از چند ثانیه تا چندین ساعت، تغییرات در جمیعت میکروبی شکمبه به شدت اتفاق افتاده و با جمعیت واقعی شکمبه متفاوت می گردد و این تغییرات به خصوص در مورد باکتری های بی هوازی اتفاق می افتد درحالی که دما و اسیدیته مناسب حفظ شده است(Dehority, 2005) .
در مطالعات شکمبه ای که تخمیر برای ساعات بیشتری ادامه می یابد، محصولات نهایی تخمیر در محیط تجمع پیدا کرده و جمیعت میکروبی شروع به تغییر می کندو بنابراین عدم توانایی در خارج کردن محصولات نهایی تخمیراز محیط های شبیه سازی شده آزمایشگاهی یکی از عیوب معنی دار سیستم های آزمایشگاهی بسته در قیاس با محیطهای کشت پیوسته در انکوباسیون های طولانی می باشد.
در مورد اسانس های گیاهی هم مانند سایرموادی که از نظر زیستی فعال می باشند، محققین بایستی به اصلی ترین سوال پاسخ دهند و اینکه: سازش پذیری و یا اثرات جمعیت میکروبی شکمبه در غیرفعال کردن و یا تشدید اثرات این مواد مورد مطالعه چیست؟ ظاهراً این سوال در مورد سیستم های بسته انکوباسیون در آزمایشگاه قابل پاسخ دادن نیست همچنین بسیار ساده انگارانه است که ادعا کنیم این سوال در مورد سیستم های کشت پیوسته در آزمایشگاه بطور کامل قابل پاسخگویی است و اثرات ترکیبات زیستی بر روی الگوی تخمیر در شکمبه در دراز مدت، فقط در سیستمهای زنده و بیولوژیک قابل بررسی می باشد. سیستمهای آزمایشگاهی فقط می توانند محققین را در اثرات احتمالی و ممکن سیستم های بیولوژیکی راهنمایی کنند اما آزمایشات نهایی فقط بایستی درمحیط های بیولوژیکی انجام شود. آزمایشات بیولوژیک (البته نه در مورد تمامی طرح های آزمایشی) برای مطالعه اثرات شکمبه ای کافی است(Dehority, 2005).
با وجود تمامی معایب ذکر شده در بالا برای سیستم های آزمایشگاهی، استفاده از این سیستم ها تا راه حل عملی برای مطالعه تعداد بسیار زیاد این ترکیبات و از جمله اسانس های گیاهی می باشد. زمانی که تعداد ترکیبات مورد مطالعه پس از انجام مطالعات آزمایشگاهی کافی، کم می شود بایستی آنها در سطوح دیگری از آزمایش یعنی آزمایشات بیولوژیکی آزمون گردند.

۲-۲۵- تاثیر اسانس ها بر متابولیسم پروتئین

نشخوارکنندگان از نیتروژن خوراک به طور ناکارآمدی استفاده می کنند. به عنوان مثال تبدیل انتقال نیتروژن خوراک به پروتئین شیر بطور متوسط ۱۴/۰ ۷/۲۴ درصد با دامنه حداقل ۷/۱۳ و حداکثر ۸/۳۹ درصد تعیین شده است به طوری که نیتروژن باقیمانده به صورت ادرار و مدفوع به محیط دفع می شود. بنابراین نیتروژنی که در تولید پروتئین شیر استفاده نشده و مورد استفاده دام برای رشد قرار نمیگیرد، باعث آلودگی هوا، خاک و آب می شود. موضوعات مهم زیست محیطی نظیر آلودگی سفره آب های زیرزمینی، انباشتگی آب درتالاب ها و رودخانه ها و کمی اکسیژن آنها، باران های اسیدی، تشکیل ذرات ریز (نظیر PM2.5) تمامی اینها می توانند تاحدی منسوب به حیوانات اهلی و دام ها و عدم کارایی آنها در مورد استفاده قرار دادن نیتروژن باشد. چنانچه نیتروژن تجزیه شده در شکمبه بیشتراز نیاز میکروارگانیسم ها باشد قسمت عمده آن در پروتئین سازی مورد استفاده واقع نمی شود و از طریق ادرار دفع می شود. و لذا بهبود بازده نیتروژن هدف اصلی تغذیه نشخوار کنندگان است(Hristov et al., ۲۰۰۵).

در سالهای اخیر مطالعات آزمایشگاهی زیادی به منظور بررسی اثرات اسانس های گیاهی و ترکیبات آنها برتخمیر میکروبی شکمبه انجام گرفته است و تعداد زیادی از این مطالعات از تکنیک های آزمایشگاهی بسته و در زمان های کوتاه استفاده کرده اند و تعداد زیادی از اسانس های گیاهی و ترکیبات مربوطه آنها را با دزهای مختلف، مورد مطالعه قرار داده و نتایج هم به طور معنی دار و اساسی متفاوت نبوده است.
تحقیقات انجام گرفته به وسیله گروه رووت۱[۱۶] پیشنهاد می کند که بازدارندگی های انتخابی در شکمبه توسط مخلوط خاصی از ترکیبات موثره اسانسهای گیاهی ایجاد می شود که شامل: تیمول، ایوجینول، وانیلین ولیمونین می باشند (McIntosh et al., ۲۰۰۳). در آزمایشی بر روی شیرابه شکمبه جمع آوری شده از گاوهای شیری که با جیرهای بر پایه ذرت سیلو شده تغذیه می شدند و هر رأس گاو روزانه یک گرم از مخلوطی از اسانس های گیاهی دریافت می کرد، انکوباسیون این شیرابه ها به مدت ۴۸ ساعت در محیط بسته آزمایشگاهی منجر به کاهشی ۹ درصدی در فعالیت آمین زدایی دراین شیرابه ها گردید(McIntosh et al., ۲۰۰۳). اثر بازدارندگی مخلوط این اسانس های گیاهی بر روی فعالیت آمین زدایی بعدها در آزمایشی دیگر توسط نیوبولد و همکاران (۲۰۰۴) و به مدت ۲۴ ساعت انکوباسیون انجام شده بود، تایید گردید. دراین آزمایش که برروی گوسفندانی که روزانه ۱۱۰ میلی گرم از مخلوط اسانس های گیاهی را دریافت میکردند انجام شد و کاهشی ۲۵ درصدی در فعالیت آمین زدایی مشاهده شد. به هر حال در آزمایشات بیولوژیک بعدی، غلظت نیتروژن آمونیاکی شکمبه تحت تأثیر افزودن مخلوط اسانسهای گیاهی تجاری قرارنگرفت. در مطالعات بعدی مکینتاش و همکاران (۲۰۰۳) مشاهده کردند که مخلوطی از اسانس های گیاهی می توانند رشد سویه هایی از باکتری ها که مقدار زیادی نیتروژن آمونیاکی تولید می کنند (مانند: کلستریدیوم استیک لاندی و پپتواسترپتوکوکوس آن انائروبیوس) را محدود کرده در حالی که همزمان اثری بر رشد برخی دیگراز باکتری های این دسته نظیرکلستریدیوم آمینوفیلوم نداشتند. کاستیلجوس و همکاران (۲۰۰۵ و ۲۰۰۷)، زمانی که اسانسهای گیاهی را به محیط کشت پیوسته آزمایشگاهی به میزان های ۵/۱، ۵، ۵۰ و ۵۰۰ میلیگرم در هر لیتر محیط کشت در اسیدیته ثابت (pH=6.4) اضافه کردند، مشاهده کردند که این مخلوط در تغییر متابولیسم نیتروژن در شکمبه بی تأثیر می باشد (غلظت های نیتروژن آمونیاکی، نیتروژن پپتیدهای بزرگ، پپتیدهای کوچک همراه بانیتروژن های اسید آمینه ای، جریان نیتروژن جیرهای و باکتریایی، تجزیه پذیری نیتروژن و بازده سنتز پروتئین میکروبی توسط میکروب ها تحت تأثیر قرار نگرفت).
علت موثر نبودن مخلوطی از اسانسهای گیاهی در چنین مطالعاتی احتمالاً مربوط به کافی نبودن مقدار اسانس استفاده شده در آزمایش و عدم توانایی آن در تغییر جمعیت میکروبی شکمبه است. مکینتاش و همکاران (۲۰۰۳) گزارش کردند برای آن که اسانس های گیاهی بتوانند رشد برخی از باکتریهای غالب شکمبه مانند باکتری هایی که مقدار زیادی نیتروژن آمونیاکی تولید می کنند ( ماند: کلستریدیوم استیک لاندی و پپتواسترژتوکوکوس آن آنائروبیوس) را محدود سازند، بایستی حداقل به مقدار ۴۰ میلی گرم در هر لیتر استفاده شوند. این مقدار پیشنهاد شده ازمقادیر استفاده شده در آزمایشات درون تنی می باشد ( Hart et al ، ۲۰۰۳). در واقع نتایج حاصل از مطالعات درون تنی Benchaar et al., ۲۰۰۶a , 2007a ، نشان داد که استفاده روزانه ۷۵/۰ و ۲ گرم از مخلوطی از اسانس های گیاهی درتغذیه گاوهای شیری، اثری بر روی غلظت نیتروژن آمونیاکی شکمبه و همچنین هضم پذیری و ابقاء نیتروژن شکمبه نداشت. (McIntosh et al., ۲۰۰۳).
اثر اسانس های گیاهی بر متابولیسم پروتئین درشکمبه به وسیله تکنیک کیسه های نایلونی نیز بررسی شده است و نتایج در مطالعات گوناگون بر حسب نوع منبع پروتئین استفاده شده در آزمایش، ترکیبات جیره و میزان اسانس مصرف شده کاملاً متفاوت بود. مولر و همکاران (۲۰۰۴)، بر روی تلیسه های درحال رشد آزمایشی انجام دادند و جیره های حاوی کنسانتره بالا به مدت ۱۰ با روزانه ۷۰۰ میلی گرم از مخلوطی از اسانس های گیاهی مکمل کردند و در نتیجه کاهش اندکی را در تجزیه پذیری موثر پروتئین در شکمبه گزارش کردند که مقدار این کاهش در مورد بذر لوپین، نخود سبز و کنجاله آفتابگردان به ترتیب ۳، ۶ و ۵ بود. زمانیکه جیره پایه شامل مقادیر پایینی از کنسانتره بود این کاهش در تجزیه پذیری موثر پروتئین فقط در مورد نخود سبز کاهش اندکی (۲-) نشان داد.
هارت و همکاران (۲۰۰۸)، بر مبنای نتایج بدست آمده از آزمایاشات مولر و همکاران (۲۰۰۴) چنین نتیجه گرفتند که اثرات اسانس های گیاهی خاص بر روی تجزیه پذیری پروتئین در شکمبه انتخابی بوده و بیشتر تحت تأثیر اثرات مشخص منبع پروتئین باتجزیه پذیری سریع در شکمبه قرار می گیرد. با این حال کاهش های مشاهده شده در تجزیه پذیری پروتئین در آزمایش ها، بسیار کمتر از آن است که بتواند اثر تغذیه ای نامطلوبی روی متابولیسم پروتئین در شکمبه بگذارد.

 

جدول ۲-۲: فعالیت پروتئولیتیک، پپتید و لایتیک و دی آمیناسیون مایع شکمبه جمع آوری شده از گوسفندی که با جیره پایه ذرت سیلو شده همراه با ۱۱۰ میلی گرم در روز از مخلوطی از اسانس های گیاهی تغذیه شده بود (نیولولد، ۲۰۰۴).
  شاهد مخلوطی از اسانس های گیاهی* SED
فعالیت تجزیه پروتئین (میلی گرم کازئین (C14) در هر میلی گرم در اسعت ۴۰/۱ ۴۳/۱ ۰۴۵/۰
فعالیت تجزیه پپتید ۱۹/۱ ۰۶/۱ ۱۷۳/۰
هیدرولیزدی آلانین (میلی مول در هر میلی گرم پروتیئن در دقیقه) ۶۲/۲ ۷۱/۲ ۱۷۱/۰
فعالیت دی آمیناز(نانو مول آمونیاک تولیدی دز هر میلی گرم پروتئین در ساعت) ۲۰۴ ۵۵/۱** ۲۷/۹

* مخلوط اسانس های گیاهی حاوی: تیمول، ایوجینول، وانیلین، گوایکول و لیمونین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:25:00 ق.ظ ]




-

 

 

 

مجموع شرکت‌های حذف‌شده

 

۳۷۳

 

(۳۷۳)

 

 

 

تعداد شرکت‌های منظور شده در جامعه آماری

 

-

 

۱۵۰

 

 

 

حجم نمونه و کفایت آن
شرکت‌هایی که اطلاعات موردنیاز جهت محاسبه متغیرهای تحقیق را ارائه ننموده‌اند، از جامعه مطالعاتی حذف و درنهایت ۱۵۰ شرکت به‌عنوان جامعه مطالعاتی تحقیق برای یک دوره ۵ ساله انتخاب شدند. سپس با توجه به جدول مورگان، تعداد نمونه موردنظر ۱۱۰ شرکت می‌باشد که با بهره گرفتن از روش تصادفی ساده، نمونه‌ تحقیق را به دست آوردیم.بنابراین حجم نهایی نمونه ۵۵۰ سال-شرکت بوده است که به‌عنوان داده‌ها در آزمون فرضیه‌ها استفاده‌شده‌ است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
حجم نمونه موردنظر با بهره گرفتن از جدول مورگان به‌دست‌آمده است. جدولی که به نام جدول مورگان معروف است یکی از پرکاربردترین روش‌ها برای محاسبه حجم نمونه آماری است. جدول مورگان درواقع حاصل زحماتی است که Robert v. Krejcie و Daryle w. Morgan کشیده‌اند و به ازای مقادیر مختلف از اندازه‌های جامعه با بهره گرفتن از فرمول کوکران نمونه را برآورد کرده‌اند.
روش نمونه‌گیری و دلیل انتخاب
به جهت عدم استفاده از متغیرهای کنترلی در تحقیق، روش نمونه‌گیری در این تحقیق، روش تصادفی ساده بوده است. بدین منظور جامعه آماری به شرح تعریف‌شده در بند ۳-۴ با اعداد ۱ تا ۱۵۰ کدگذاری شده و با بهره گرفتن از شبیه‌سازی کامپیوتری در این بازه، ۱۱۰ عدد انتخاب گردید. در انتها بر اساس فهرست کدگذاری شرکت‌ها، شرکت‌های متناظر با کدهای انتخاب شده به‌عنوان نمونه تصادفی آماری انتخاب و داده‌های خام عملکردی در ارتباط با آن‌ها گردآوری شد.
روش گردآوری داده‌ها
۱) روش مطالعه کتابخانه‌ای : از این روش برای تبیین مبانی نظری تحقیق و گردآوری پیشینه تحقیق استفاده می‌شود . در این راستا کتاب‌ها ، پایان‌نامه‌ها ، و مقاله‌های فارسی و انگلیسی موردبررسی و استفاده قرارگرفته است .
۲) روش مطالعه اسناد و مدارک : به‌منظور دستیابی به داده‌های موردنیاز برای پردازش فرضیه‌های تحقیق ، از روش مطالعه اسناد و مدارک با توجه به اطلاعات ارائه‌شده شرکت‌ها استفاده شده است . در این راستا ، صورت‌های مالی و یادداشت‌های توضیحی شرکت‌ها مورداستفاده قرارگرفته است .
۳) کاوش اینترنتی : برای تبیین بخشی از مبانی نظری تحقیق و گردآوری پیشینه تحقیق استفاده شده است .
ابزار گردآوری داده‌ها
الف) فیش : برای ثبت و ضبط مطالب به‌دست‌آمده در بررسی اسناد و مدارک در مطالعات کتابخانه‌ای که اعتبار و پایایی خود را در سطح بالایی حفظ می‌کند ، استفاده شده است.
ب) جدول : جهت تلخیص داده‌ها با بهره گرفتن از اطلاعات شرکت‌ها و با توجه به اسناد و مدارک ارائه‌شده توسط آن‌ها به سازمان بورس اوراق بهادار تهران از جداول تلخیص داده‌ها استفاده شده است .
پایایی و اعتبار ابزار تحقیق
الف ) پایایی ابزار تحقیق : پایایی یعنی تکرارپذیری نتایج اندازه‌گیری . یعنی اگر اندازه‌گیری تکرار شود همان نتایج قبلی به دست آید . به‌طورکلی اگر مبدأ زمانی یک متغیر، تغییر کند و میانگین و واریانس و کوواریانس آن تغییری نکند، در آن صورت متغیر پایاست و در غیر این صورت متغیر، نا پایا خواهد بود. در پژوهش حاضر برای تشخیص پایایی از آزمون ADF فیشر استفاده شده است .
ب ) اعتبار ابزار تحقیق : برای تعیین اعتبار محتوایی ، در تحقیقات پس رویدادی از منابع یا مدارک ممیزی شده و نیز استفاده از منابع موازی که همدیگر را تائید کنند استفاده می‌شود ، که این کار دقت و اعتبار را بالا می‌برد . در این تحقیق هم برای تعیین اعتبار به مطالعه و بررسی صورت‌های مالی و یادداشت‌های پیوست صورت‌های مالی شرکت‌های بورسی استناد شده است .
روش‌ها و ابزار تجزیه‌وتحلیل داده‏ها
در این تحقیق جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها به ترتیب از ابزار و روش‌های زیر استفاده شده است:
۱) روش‌های آماری:
که در چهار دسته روش‌های توصیفی، روش‌های تحلیل پیش‌فرض‌ها ، روش‌های تعیین ارتباط بین متغیرها و نهایتاً روش‌های تعمیم‌یافته‌ها از نمونه به جامعه آماری تقسیم می‌شوند.
الف) روش‌های توصیفی :
که در این تحقیق از جدول توزیع فراوانی ، نمودار میله‌ای و هیستوگرام ، نمودار پراکندگی ، شاخص‌های آماری میانگین ، انحراف معیار ، حداقل و حداکثر ، ضرایب چولگی و کشیدگی استاندارد برای توصیف نمونه آماری و توصیف داده‌ها استفاده شده است.
ب) روش‌های تحلیل پیش‌فرض‌ها :
ازآنجاکه به تبعیت از تحقیقات مشابه و مرتبط در این تحقیق نیز از رگرسیون خطی مرکب استفاده شده و در این تحلیل رگرسیونی از داده‌های عملکردی سال‌های (۱۳۸۸-۱۳۹۲) به‌عنوان یک بازه زمانی ۵ ساله و درنتیجه به روش داده‌های تابلویی(DATA Panel ) استفاده شده است،پیش‌فرض‌های این روش به شرح زیر ارزیابی شده است :
۱) ارزیابی نرمال بودن توزیع متغیرها: از این روش برای ارزیابی نرمال بودن توزیع متغیرهای وابسته و مستقل تحقیق استفاده شده و آزمون مورداستفاده با آماره کولموگروف- اسمیرونوف بوده و در مواردی که فرض نرمال بودن برقرار نبوده از تبدیل لگاریتم مجذورات متغیر بهره گرفته شده است.
۲) ارزیابی نرمال بودن توزیع باقی‌مانده‌ها: در این راستا از مقایسه هیستوگرام توزیع خطاها با منحنی متناظر نرمال استاندارد استفاده شده است. تقریباً صفر بودن میانگین و یک بودن انحراف معیار توزیع خطاها حاکی از انطباق توزیع خطاها بر توزیع نرمال تلقی شده است.
۳) آزمون ثبات واریانس‌ها: در این زمینه از آزمون وایت با فرض صفر همسانی یا برابری واریانس‌ها و نمودار پراکندگی استفاده شده است
۴) استقلال خطی متغیرهای مستقل: به‌منظور ارزیابی استقلال خطی متغیرهای مستقل و به تعبیری برقراری فرض جمع‌پذیری از تحلیل همبستگی خطی پیرسون استفاده شده است که در آن به صفر میل کردن ضرایب همبستگی حاکی از قابل‌اغماض بودن تأثیرات متقابل متغیرها و به تعبیری استقلال خطی متغیرهای مستقل بوده است.
۵) همسان‌سازی داده‌ها: در مواردی که داده‌های مربوط به یک متغیر به‌صورت مطلق و بر مبنای ارزش ریالی تعریف‌شده بود، به‌منظور فراهم کردن قابلیت مقایسه ارزش‌های متعلق به زمان‌ها یا تلفیق داده‌های مربوط به سال‌های مختلف عملکردی از تعدیل داده‌ها به روش لگاریتمی یا در صورت امکان از تعدیل بر مبنای شاخص عمومی قیمت‌ها استفاده شده است.
۶) استقلال باقی‌مانده‌ها: به‌منظور ارزیابی استقلال باقی‌مانده‌ها یا خطاهای در برآورد رابطه خطی مرکب بین متغیرهای وابسته و مستقل از آماره دوربین واتسون بهره گرفته شده است. ملاک استقلال خطاها قرار گرفتن این آماره در فاصله بین ۱٫۵ تا ۲٫۵ می‌باشد.
۷) تعیین نوع تحلیل تابلویی: به‌منظور انتخاب از بین روش‌های ثابت یا غیرثابت و اثرات تصادفی یا غیر تصادفی از آزمون‌های چاو و هاسمن استفاده شده است .
ج) روش‌های تعیین ارتباط بین متغیرها:
پس از ارزیابی پیش‌فرض‌ها به شرح بند قبل، و درصورتی‌که این پیش‌فرض‌ها برقرار نبوده استفاده از روش‌های نرمال‌سازی، از رگرسیون خطی مرکب به روش ترکیبی یا تحلیل داده‌های تابلویی استفاده شده است. ضمناً به‌منظور اعتبارسنجی استفاده از این روش از تفسیر ضریب تعیین بهره گرفته شده که به یک میل کردن آن حاکی از قوی بودن رابطه خطی بین متغیرها بوده است.
د) با توجه به اینکه از نمونه‌گیری تصادفی استفاده خواهد شد برای تعمیم نتایج از آزمون خطی بودن ، معنی‌دار بودن پارامترهای برآوردی در رگرسیون از آزمون فیشر استفاده شده است .
۲) سایر روش‌ها :
در این تحقیق از تحلیل محتوا جهت تحلیل ادبیات تحقیق استفاده شده است .
مدل تحقیق
در این بخش از روش تحقیق، مدل تحقیق به‌عنوان چارچوب کلی تعریف متغیرها، نحوه اندازه‌گیری، دسته‌بندی آن‌ها، رابطه بین متغیرها و نحوه برآورد این رابطه از دو بیان ریاضی و مفهومی استفاده شده است.
نمودار(۳-۱): مدل مفهومی تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ق.ظ ]




برای طیفی که بهترین اکتیویته را به ما می‌دهد (مجموعه ۴mbar شماره ۱) نیز همین مراحل را انجام می‌دهیم و نمودار بین n وA را رسم می‌کنیم. (شکل۴-۱۱).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
شکل (۴-۱۱): رابطه n وA

به وسیله نتایج بدست آمده از شکل (۴-۱۱) و شکل (۴-۱۰) می‌توان به این نکته اشاره کرد که با افزایش n طیف انرژی دوترون سریعتر افت می‌کند و مقدار اکتیویته کاهش می‌یابد. همچنین با در نظرداشتن مقدار اکتیویته بدست آمده در آزمایشگاه ودقت در نمودارها می‌توان به این نتیجه رسید که با توان n بزرگتر به طیف واقعی نزدیکتر هستیم. پس توان n=9 در طیف دوترون قابل توجیه است. و این مقدار برای توان در تابع نمایی فیت شده با طیف دوترون که با روش فعالسازی هسته ای در هدف B4C برای انرژی دوترونها در محدوده۰.۴-۱MeV بدست آمده است و در فصل ۲ نیز به آن اشاره کردیم دور از انتظار نیست.[۱۵,۲۱]
۴-۴ بهینه سازی تولید رادیوایزوتوپ های کوتاه عمر در دستگاه پلاسمای کانونی
در قسمت قبل از این فصل به محاسبه اکتیویته طیف‌های مختلف دوترون پرداختیم. همان طور که نشان داده شد مقدارهای بدست آمده برای اکتیویته بسیار کمتر از مقدار مورد نیاز برای تصویربرداری PET می‌باشد. هدف از این بخش دراین فصل افزایش اکتیویته این طیف ها می‌باشد. در حقیقت در این بخش عوامل مؤثر بر میزان اکتیویته را بررسی می‌کنیم.
۴-۴-۱ عوامل موثر برمیزان اکتیویته
همان طورکه در قسمت های قبل نشان داده شد افزایش تعداد دوترون ها عاملی مؤثر بر میزان اکتیویته است. بنابراین برای افزایش میزان اکتیویته باید عواملی که تعداد دوترون های خروجی از تنگش را افزایش می‌دهد، مورد بررسی قرار دهیم. دو عامل موثر در میزان اکتیویته انرژی اولیه دستگاه پلاسمای کانونی و استفاده دستگاه در مد تکرار بالا می باشد.
۴-۴-۱-۱ نرخ تکرار
یکی ازعوامل مؤثر در افزایش تعداد دوترون های شتاب گرفته از پینچ کار در مد تکرار بالا می‌باشد. یعنی تعداد شات هایی که در یک ثانیه زده می شود یا به عبارتی تعداد دفعاتی که خازن شارژ و دشارژ می‌شود.
برای کار در مد تکرار بالا معمولا از دستگاه های کوچک با انرژی پایین، به دلیل محدودیت در شارژ و دشارژ خازن در انرژی‌های بالا، استفاده می‌شود. در جدول زیر مشخصات ۳ دستگاه PF آورده شده است.
جدول(۴-۶): خصوصیات دستگاه های پلاسمای کانونی[۳۲]

 

NX2 NX1 The UNU/ICTP PFF نوع دستگاه
۲ kJ ۲ kJ ۳kJ انرژی
۱۶ Hz ۳ Hz ۱Hz فرکانس
۴۰۰kA ۲۸۰kA ۱۷۰kA جریان ماکزیمم

همان طور که در جدول (۴-۶) ملاحظه می شود دستگاه کوچک NX2 با انرژی ۲KJ، قابلیت کار در نرخ تکرار بالا را دارد (۱۶شات در ثانیه). روشن وهمکارانش[۱۵] درآزمایشگاه با دستگاه NX2 توانستند در یک شات به اکتیویته ای معادل برای رادیوایزوتوپ نیتروژن۱۳دست پیدا کنند.

 

    • تاثیر نرخ تکرار بر اکتیویته

 

اکتیویته بعد از k شات متوالی برابر است با:
(۴-۱۸) : فاصله زمانی بین شات ها؛ : ثابت واپاشی؛ : تعداد کل شات هایی که زده می شود؛ : اکتیویته میانگین در یک شات
با توجه به رابطه (۴-۱۸) اکتیویته را در فرکانس های ۱ Hz,5 Hz,10 Hz,16 Hz در زمان بمباران ۳۰ ثانیه(زمان در نظر گرفته شده در آزمایشگاه)،۳۰۰ ثانیه (۲/۱ نیمه عمر رادیو ایزوتوپ)۶۰۰ ثانیه (۱نیمه عمر)،۱۲۰۰ ثانیه (۲نیمه عمر)،۱۸۰۰ثانیه (۳ نیمه عمر) بررسی کرده و نمودار مربوطه را رسم می کنیم. (شکل۴-۱۲).
به عنوان مثال از رابطه (۴-۱۸) برای فرکانس ۱Hzداریم:
شکل (۴-۱۲) نمودار اکتیویته بر حسب نرخ تکرار می باشد.
شکل (۴-۱۲): نمودار اکتیویته بر حسب نرخ تکرار
همان طورکه در شکل مشخص است با افزایش نرخ تکرار اکتیویته افزایش می یابد به طوری که در نرخ تکرار ۱Hz اکتیویته بعد از یک نیمه عمر(۶۰۰ثانیه) بمباران هدف برابر است با ۰.۲MBq در حالی که در همان زمان بمباران (۱نیمه عمر) در نرخ تکرار ۱۶Hz اکتیویته برابر است با۴MBq: بنابر این نرخ تکرار عاملی بسیار مؤثر در افزایش اکتیویته می باشد.
تغییرات درصد رشد اکتیویته
در این قسمت به این پرسش پاسخ خواهیم داد که کار دستگاه در نرخ تکرار ثابت با زمان بمباران طولانی بر رشد اکتیویته موثرتر است یا کار با نرخ تکرار بالا در زمان بمباران کوتاه ؟ برای پاسخ به این پرسش نمودار شکل (۴-۱۲) را در فرکانس های قید شده بر حسب زمان رسم می کنیم.
شکل(۴-۱۳): نمودار اکتیویته برحسب زمان بمباران هدف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:24:00 ق.ظ ]




تصویر کیفیت محصول
تصویر کیفیت خدمات
شخصیت برند
نمودار (۴-۶) مدل مفهومی تحقیق: متغیرها، شاخصها و روابط مفروضه
H1
H2
H5
H4
H3
H6

۴-۳-۳ تخمین مدل[۵۶]

پس از بیان مدل مرحله بعد بدست آوردن تخمین پارامترهای آزاد از روی مجموعه ای از داده های مشاهده شده است. روش‌های تکراری[۵۷] از قبیل بیشینه درست نمایی[۵۸] یا حداقل مجذورات تعمیم یافته[۵۹] جهت تخمین مدل مورد استفاده قرار می‌گیرد.
روش کار در این رویه های تخمین به این صورت است که در هر تکرار، یک ماتریس کوواریانس ضمنی[۶۰] ساخته می‌شود و با ماتریس کوواریانس داده‌های مشاهده شده مقایسه می‌شود. مقایسه این دو ماتریس منجر به تولید یک ماتریس باقیمانده[۶۱] می‌شود و این تکرارها تا جایی ادامه خواهد یافت که این ماتریس باقیمانده مینیمم شود. محاسبات یا برآورد پارامترها حداکثر با ۲۵۰ تکرار امکان پذیر می‌باشد. در صورتی که تعداد تکرارها از ۲۵۰ تا بیشتر شود محاسبات مربوط به برآورد پارامتر متوقف می‌شود. متغیرهای تحقیق به دو دسته‌ی پنهان و آشکار تبدیل می‌شوند. متغیرهای آشکار یا مشاهده شده به گونه ای مستقیم به وسیله پژوهشگر اندازه گیری می‌شود، در حالی که متغیرهای پنهان یا مشاهده نشده به گونه ای مستقیم اندازه گیری نمی‌شوند، بلکه بر اساس روابط یا همبستگی‌های بین متغیرهای اندازه گیری ‌شده استنباط می‌شوند. متغیرهای پنهان به دو دسته‌ی برون ­زا و درون زا تقسیم‌ می‌شوند. متغیرهای پنهان بیانگر یکسری سازه های تئوریکی هستند مانند مفاهیم انتزاعی که مستقیماً قابل مشاهده نیستند و از طریق سایر متغیرهای مشاهده شده ساخته و مشاهده می‌شوند. متغیرهای پنهان به نوبه خود به دو نوع متغیرهای درون زا[۶۲] یا جریان گیرنده[۶۳] و متغیرهای برون‌زا[۶۴] یا جریان دهنده[۶۵] تقسیم می‌شوند. هر متغیر در سیستم مدل معادلات ساختاری می‌تواند هم به عنوان یک متغیر درون زا و هم یک متغیر برون زا در نظر گرفته شود. متغیر درون زا متغیری است که از جانب سایر متغیرهای موجود در مدل تأثیر می‌پذیرد. در مقابل متغیر برون زا متغیری است که هیچ‌گونه تأثیری از سایر متغیرهای موجود در مدل دریافت نمی‌کند، بلکه خود تأثیر می‌گذارد. در این تحقیق متغیرهای اطلاعات محصول، نقش و تصویر اجتماعی، لذت گرایی، عامل مزاحمت، مطلوبیت برای اقتصاد، مادی گرایی و کذب بودن متغیرهای برون زا هستند، و متغیرهای نگرش نسبت به تبلیغ، کیفیت درک شده، آگاهی از برند، تداعی برند و وفاداری به برند، متغیرهای درون زا می‌باشد.
پایان نامه - مقاله

۴-۳-۴ ساخت ماتریس کوواریانس

اساس تحلیل فرضیات تحقیق، بر مبنای ماتریس کوواریانس بین متغیرهای پنهان و آشکار است. جدول ۴-۱۷ معرف ماتریس کوواریانس (همبستگی) میان متغیرهای پنهان است. اعداد درون پرانتز آماره t هستند که معناداری ضرایب را نشان می‌دهد. می‌گوییم آماره (t-value) در سطح اطمینان ۹۵% معنی­دار می‌باشد اگر مقدار آن خارج بازه‌ی ( ۹۶/۱- تا ۹۶/۱+ ) قرار گیرد و اگر مقدار آماره‌ی t درون این بازه قرار گیرد، معنی­دار نمی‌باشد. همچنین، می‌گوییم آماره (t-value) در سطح اطمینان ۹۹% معنی­دار می‌باشد اگر مقدار آن خارج بازه‌ی ( ۵۸/۲- تا ۵۸/۲+) قرار گیرد.
یک نوع از روابط متغیرهای پنهان در مدل معادلات ساختاری بر مبنای همبستگی ( هم‌خوانی)[۶۶] می‌باشد. همبستگی رابطه ای است میان دو متغیر در یک مدل اما غیر جهت­دار[۶۷] و ماهیت این نوع رابطه به وسیله تحلیل همبستگی[۶۸] مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.
با توجه به نتایج بدست آمده، تقریباً تمامی متغیرهای تحقیق در سطح اطمینان ۹۹ درصد رابطه معنی داری با هم دارند.
نمودار۴-و۷ ۴-۸ و ۴-۹، مدل‌های تحقیق را در حالت تخمین واستاندارد و معنی­داری بارهای عاملی و ضرایب مسیر نشان می‌دهد. با توجه به این مدل‌ها می‌توان بارهای عاملی و ضرایب مسیر را برآورد و سپس آزمون کرد. ضرایب موجود در این نمودارها به دو دسته تقسیم می‌شوند. دسته‌ی اول روابط بین متغیرهای پنهان (بیضی) و متغیرهای آشکار (مستطیل) می‌باشند، که این معادلات را اصطلاحاً بارهای عاملی گویند. و دسته‌ی دوم روابط بین متغیرهای پنهان و پنهان هستند که تحت عنوان معادلات ساختاری نام برده می‌شوند و برای آزمون فرضیات استفاده می‌شوند. تمامی ضرایب با بهره گرفتن از آماره t آزمون می‌گردند. با توجه به بارهای عاملی می‌توان گفت سهم کدام متغیر در اندازه گیری سازه مربوطه بیشتر است و سهم کدام متغیر کمتر. به بیان دیگر شاخصی که بار عاملی بزرگ‌تری داشته باشد، سهم بیشتری در اندازه گیری سازه مربوطه دارد و شاخصی که بار عاملی کمتری داشته باشد، سهم کمتری دارد.

نمودار(۴-۷) مدل تحقیق در حالت تخمین ضرایب مسیر

نمودار(۴-۸) مدل تحقیق در حالت استاندارد

نمودار(۴-۹) مدل تحقیق در حالت معناداری ضرایب ( t- value)

۴-۳-۵ ارزیابی تناسب مدل[۶۹]

وقتی گفته می‌شود مدل با یک سری داده های مشاهده شده تناسب دارد، که ماتریس کوواریانس ضمنی مدل با ماتریس کوواریانس داده های مشاهده شده هم ارز (معادل) باشد؛ یعنی وقتی ماتریس باقیمانده و عوامل آن نزدیک صفر باشند. البته این تناسب به روش تخمین، مدل، ویژگی‌های داده های مشاهده شده بستگی دارد.
مهم‌ترین شاخص «تناسب مدل»[۷۰] آزمون مجذور کای است. البته استفاده از این آزمون متضمن یکسری مفروضاتی است که در برخی از موارد امکان نقض این مفروضات وجود دارد. با گسترش نارضایتی از آزمون مجذور کای، یکسری «شاخص‌های ثانویه»[۷۱] به وجود آمد.
تفاوت مهمی که بین آزمون تناسب مجذور کای و شاخص‌های تناسب ثانویه وجود دارد، این است که آزمون مجذور کای به واقع شاخص عدم تناسب مدل است و هرچه ارزش آن کوچک‌تر باشد، نشان می‌دهد که مدل تناسب بهتری دارد. اما در مقابل شاخص‌های تناسب ثانوی [۷۲]GFI، [۷۳]NFI و [۷۴]AGFI شاخص‌های تناسب مدل هستند، در این شاخص‌ها هرچه ارزش آن‌ها بیشتر باشد، مدل تناسب بهتری دارد.
در ادامه به صورت مختصر برخی از شاخص‌های تناسب مدل شرح داده می‌شود:

۴-۳-۵-۱ آزمون مجذور کای ()، مجذور کای به درجه آزادی

از شاخص مجذور کای اغلب به عنوان شاخص موفقیت نام برده می‌شود. این شاخص به سادگی نشان می‌دهد که آیا بیان مدل ساختار روابط میان متغیرهای مشاهده شده را توصیف می‌کند یا خیر. این شاخص نسبت به اندازه نمونه حساس است، وقتی حجم نمونه برابر ۷۵ تا ۲۰۰ باشد، مقدار مجذور کای یک اندازه معقول برای برازندگی است. اما برای مدل‌های با n بزرگ‌تر، مجذور کای تقریباً همیشه از لحاظ آماری معناداری است. از طرف دیگر مجذور کای تحت تأثیر مقدار همبستگی‌های موجود در مدل نیز هست. هر چه این همبستگی‌ها زیادتر باشد، برازش ضعیف‌تر است.
برخی از محققان از نسبت مجذور کای به درجه آزادی به عنوان شاخص جایگزینی استفاده می‌کنند. اگر این نسبت کمتر از عدد ۳ باشد، برازش مناسب است.

۴-۳-۵-۲ شاخص GFI و AGFI

این شاخص به وسیله اندازه نمونه تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد. مقدار مطلوب آن می‌بایستی از ۹/۰ بیشتر باشد. البته این مقدار می‌تواند برای مدل‌هایی که به گونه ضعیفی فرمول بندی شده‌اند، بزرگ باشد. درباره کاربرد آن توافق کلی وجود ندارد.

۴-۳-۵-۳ شاخص RMSR یا RMR

شاخص RMSR معیار میانگین اختلاف بین داده‌ها و ماتریس کوواریانس- واریانس ضمنی است. این معیار هر چقدر که کوچک‌تر باشد، برای تناسب مدل با داده‌ها بهتر است (زیر ۰۵/۰ بسیار عالی، زیر ۰۸/۰ مناسب و بالای ۰۹/۰ نامناسب است ). این شاخص هنگامی که میانگین واریانس- کوواریانس داده‌ها شناخته شده باشد، یک شاخص با ارزش محسوب می‌شود. ارزیابی آن هنگامی که ماتریس واریانس-کوواریانس غیر استاندارد مورد استفاده قرار می‌گیرد، مشکل است.
هر چند از میان شاخص‌های فوق، به گونه کلی RMSEA به عنوان شاخص مطلوب و GFI به عنوان بهترین شاخص در نظر گرفته می‌شود، اما درباره آن‌ها توافق کلی وجود ندارد. شاخص‌های برازندگی به گونه کلی در دامنه بین صفر و یک قرار می‌گیرند. ضرایبی که بالاتر از ۹/۰ باشند، قابل قبول در نظر گرفته می‌شوند. هر چند که این سطح نیز مانند سطح خطای ۰۵/۰ اختیاری است (هومن، ۱۳۸۷، ۴۳). عاقلانه این است که همه این شاخص‌ها با هم در نظر گرفته و در گزارش قید شوند.

۴-۳-۶ تفسیر و تعبیر مدل[۷۵]

به طور کلی در کار با برنامه لیزرل، هر یک از شاخص‌های بدست آمده برای مدل به تنهایی دلیل برازندگی مدل یا عدم برازندگی آن نیستند، بلکه این شاخص‌ها را باید در کنار یکدیگر و با هم تفسیر کرد. اگر هم آزمون  و هم آزمون‌های تناسب ثانوی نشان دادند که مدل به طور کافی متناسب است، به سمت مشخص کردن عوامل مدل تناسب شده حرکت کرده و بر روی این عوامل تمرکز می‌کنیم. جدول(۴-۱۸) بیانگر مهم‌ترین این شاخص ­ها می‌باشد و نشان می‌دهد که الگو در جهت تبیین و برازش از وضعیت مناسبی برخوردار است، تمامی این شاخص‌ها حاکی از تناسب مدل با داده های مشاهده شده می‌باشد. شاخص‌های تناسب مدل، بیانگر مناسب بودن مدل اندازه‌گیری می‌باشد. زیرا نسبت کای‌دو بر درجه آزادی کمتر از ۳ ، شاخص RMSEA کمتر از ۰۹/۰ و مابقی شاخص‌ها نیز قابل قبول هستند. به بیان دیگر، مدل و چارچوب کلی معنی­دار و قابل پذیرش است.
جدول (۴-۷) شاخص های برازش مدل

 

نام شاخص مقدار شاخص حد مجاز
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:23:00 ق.ظ ]