کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




جستجو


 



 

پس از تفکر زیاد به یک نظر شخصی در خصوص سبک زندگی ایده آل برای خودم رسیده ام و فکر نمی کنم کسی بتواند دیدگاه مرا تغییر دهد.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

۳٫۸۰

 

۱٫۱۶

 

۳۰٫۵

 

 

 

دیدگاه های پدر و مادرم دربارۀ زندگی به قدر کافی برای من مناسب و نیاز به دیدگاه دیگری ندارم.

 

۳٫۰۱

 

۱٫۱۴

 

۳۷٫۹

 

 

 

در زندگی خصوصی از دیدگاه خاصی پیروی نمی کنم و نظرم این است که در مجموع باید از زندگی لذت برد.

 

۳٫۸۶

 

۱٫۲۴

 

۳۲٫۱

 

 

 

بعد از کلنجارهای زیاد با خودم بالاخره توانسته ام که نظر مشخصی درباره سبک زندگی آینده ام پیدا کنم.

 

۳٫۹۴

 

۰٫۹۳

 

۲۳٫۶

 

 

 

میانگین گویهی « از ” روش های مختلف زندگی” به نظرم می رسد یکی بهتر از بقیه باشد.» ۸۴/۳ (یعنی در حد زیاد) با انحراف معیار ۹۳/۰ است. برای تفسیر بهتر پراکندگی جهت تشخیص توافق یا عدم توافق پاسخدهندگان در مورد این گویه از شاخص ضریب پراکندگی که از تقسیم انحراف معیار بر میانگین به دست میآید استفاده شده است؛ هرچه ضریب به صفر نزدیک تر باشد همگنی نظرات پاسخ گویان در این مولفه بیشتر و هرچه به ۱۰۰ نزدیک تر باشد ناهمگنی نظرات بیشتر است. در اینجا ضریب پراکندگی ۲/۲۴ درصد به دست آمده که میتوان گفت نمونه در این مورد تقریبا نظری همگن (شبیه به هم) داشته است.
میانگین گویهی « در جستجوی دیدگاهی قابل قبول برای"روش زندگی” خودم هستم اما هنوز واقعاً آنرا نیافته ام» ۸۸/۳ (یعنی در حد زیاد) با انحراف معیار ۱۱/۱ است. ضریب پراکندگی ۶/۲۸درصد به دست آمده که میتوان گفت نمونه در این مورد تقریبا نظری همگن (شبیه به هم) داشتهاست.
میانگین گویهی « دربارۀ سبک و روش مناسب زندگی نظراتم را از پدرومادرم آموخته ام و نیازی نمی بینم تا دربارۀ آنچه که به من آموخته اند شک و تردید کنم. » ۴۰/۳ (یعنی بیشتر از متوسط) با انحراف معیار ۳۰/۱ است. ضریب پراکندگی ۲/۳۸ درصد به دست آمده که میتوان گفت نمونه در این مورد نظری باهمگنی متوسط داشتهاست.
میانگین گویهی « برای دستیابی به دیدگاهی قابل قبول از زندگی سخنهای زیادی با دیگران داشته ام و قدری هم با خود کلنجار رفته ام» ۲۱/۴ (یعنی بیشتر از زیاد) با انحراف معیار ۱ است. ضریب پراکندگی ۸/۲۳درصد به دست آمده که میتوان گفت نمونه در این مورد تقریبا نظری همگن(شبیه به هم) داشتهاست.
میانگین گویهی « پس از تفکر زیاد به یک نظر شخصی در خصوص سبک زندگی ایده آل برای خودم رسیده ام و فکر نمی کنم کسی بتواند دیدگاه مرا تغییر دهد» ۸۰/۳(یعنی در حد زیاد) با انحراف معیار ۱۶/۱ است. ضریب پراکندگی ۵/۳۰درصد به دست آمده که میتوان گفت نمونه در این مورد تقریبا نظری همگن(شبیه به هم) داشتهاست.
میانگین گویهی « دیدگاه های پدر و مادرم دربارۀ زندگی به قدر کافی برای من مناسب و نیاز به دیدگاه دیگری ندارم» ۰۱/۳(یعنی متوسط) با انحراف معیار ۱۴/۱ است. ضریب پراکندگی ۹/۳۷درصد به دست آمده که میتوان گفت نمونه در این مورد نظری با همگنی متوسط داشتهاست.
میانگین گویهی « در زندگی خصوصی از دیدگاه خاصی پیروی نمی کنم و نظرم این است که در مجموع باید از زندگی لذت برد» ۸۶/۳(یعنی در حد زیاد) با انحراف معیار ۲۴/۱ است. ضریب پراکندگی ۱/۳۲درصد به دست آمده که میتوان گفت نمونه در این مورد تقریبا نظری با همگنی متوسط داشتهاست.
میانگین گویهی « بعد از کلنجارهای زیاد با خودم بالاخره توانسته ام که نظر مشخصی درباره سبک زندگی آینده ام پیدا کنم» ۹۴/۳(یعنی در حد زیاد) با انحراف معیار ۹۳/۰ است. ضریب پراکندگی ۶/۲۳درصد به دست آمده که میتوان گفت نمونه در این مورد تقریبا نظری همگن(شبیه به هم) داشتهاست.

نمودار۱، مقایسه میانگینهای مولفه های هویت فردی را نشان میدهد.
هویت اجتماعی:

 

 

جدول۴-۲ : شاخص های توصیفی مولفه هویت اجتماعی

 

 

 

 

 

میانگین

 

انحراف معیار

 

ضریب پراکندگی

 

 

 

به ندرت در مورد چکونگی معاشرت با دوستان فکر کرده ام.این که با چه کسی معاشرت کنم برایم اهمیتی ندارد.

 

۲٫۴۷

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-09] [ 10:23:00 ق.ظ ]




نمودار(۴-۴) نمودار بار و تولید توان راکتیو هرگره در بازارهای مجزا و همزمان ناحیه­ای
همانطور که از نمودارهای (۴-۳) و (۴-۴) مشاهده می­ شود در اینحالت نیز، اجرای همزمان بازار توان اکتیو و راکتیو بصورت ناحیه­ای تأثیر منفی بر نمودار تولید توان اکتیو نداشته است و از طرفی سبب بهبود نمودار تولید توان راکتیو نسبت به بازار مجزای توان راکتیو گشته است و بدین ترتیب موجب کاهش هزینه بهره ­برداری از سیستم شده است.

 

        1. شبیه­سازی بازارهای توان اکتیو و راکتیو با مشارکت مزارع بادی

       

       

 

برای بررسی عملکرد مزارع بادی در بازارهای توان اکتیو و راکتیو ۴ گره ۴، ۶، ۱۰ و ۱۲ جهت اتصال این منابع به شبکه مورد مطالعه انتخاب شده ­اند (شکل (۴-۳) را مشاهده کنید). در هر یک از این گره­ها دو مزرعه بادی در نظر گرفته شده است. مزارع بادی و ژنراتورها پیشنهادات خود را برای مشارکت در بازارهای توان اکتیو و راکتیو بصورت جدول­ (۴-۸) ارائه می­ دهند. همانطور که در بخش (۳-۷-۲) اشاره شد، هر مزرعه بادی دو مولفه برای هزینه فرصت دارد؛ که یکی برای عملکرد در حالت تولید و دیگری برای عملکرد در حالت جذب توان راکتیو است و بترتیب با مولفه­های و در این جدول نشان داده شده ­اند. در این جدول ستون­های دوم و سوم بترتیب شماره واحدهای ژنراتوری و بادی را نشان می­دهد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
شکل(۴-۳) شبکه ۲۴ گرهی IEEE RTS بهمراه مزارع بادی
با توجه به اینکه واحدهای بادی متعلق به اپراتور سیستم فرض شده ­اند و از طرفی این واحدها هزینه سوخت ندارند، قیمت پیشنهادی این واحدها برای تولید توان اکتیو صفر می­باشد. لازم بذکر است که مزارع بادی در صورتی در بازار توان اکتیو برنده می­شوند که در نزدیکی مقدار پیش ­بینی خود از تولید توان اکتیو مورد بهره ­برداری قرار گیرند.
جدول (۴-۸) قیمت­های پیشنهادی ژنراتورهای سنکرون و مزارع بادی در بازارهای توان اکتیو و راکتیو

 

شماره گره واحد ژنراتوری واحد بادی ورودی بازار توان اکتیو ورودی بازار توان راکتیو
  کمینه (MW) بیشینه (MW)           کمینه (MVar) بیشینه (MVar)
۱ ۱
۲
۳
۴
- ۵۵
۵۵
۱۳
۱۳
۱۶
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:22:00 ق.ظ ]




گفتار سوم: طرب و مطرب
گفتار چهارم: لهو و لعب
گفتار پنجم: لغو
گفتا ششم: سماع
گفتار هفتم: ترجیع
گفتار هشتم: حداء
گفتار نهم: قول زور
گفتار اول: غناء
اصولاً در هر تحقیق عبارات و کلمات کلیدی خاصی وجود دارند که محقق باید در ابتدای ورود به محتوی تحقیق، آنها را معنی کند تا مخاطبان در بدو ورود به بحث قبلاً آگاهی داشته باشند. به مانند همه مقالات تحقیقی در موضوع فقه خصوصاً در موضوع مبانی فقهی موسیقی و غنا، بسیاری از کلمات کلیدی هستند که ابتداً به معنی این واژگان پرداخته می‌شود.
ان الغناء الصوت «غنا صوت است» [۳۰] الغناء الصوت «غنا از جنس صوت است» [۳۱] الغناء هومد الصوت «غنا کشیدن صوت می‌باشد»[۳۲] من کل رفع صوت و والاه فصوته عندالعرب غنا‌ «هر کس صوتش را بلند کند و آن را پشت سرهم ادامه دهد پس اینگونه صورت در نزد عرب غنا نامیده می‌شود.[۳۳] الغنا من الصوت ماعد و حسن و ربع«غنا از جنس صوت است که کشیده و زیبا و غلتانده شود[۳۴] غنا همان چیزی است که در عجم به آن دو بیتی می‌گویند [۳۵] غنا تحریر آواز در حلق است که موجب سرور یا اندوه گردد.[۳۶]
غنا از جمله مقوله‌هایی است که حکمی واضح اما مفهومی مبهم و اختلافی دارد.
۱- مصباح المیز غنا را مطلق صوت می‌داند.
۲- غنا نازک کردن و زیبا عنوان صوت است «شافعی»
بعضی گفته‌اند غنا همان کشیدن صدا است. ابن اثیر در کتاب «النهایه» غنا را بلند کردن و بالا بردن صوت می‌داند[۳۷] غنا مشهور میان فقها صوتی است که همراه با ترجیح باشد و انسان را به طرب آورد. غنا در لغت یعنی صدا زیبا که ازمد و ترجیح و اوج و فرود و زیریم و دیگر حالات زیباسازی ترکیب شود. صدای انسان دارای لحن و وزن و ارتفاع و دیگر تزئینات صوتی است که حکایت از حالات نفسانی درونی مصوت است. در گذشته بیشتر لهن را در سه قالب، نشاط آور و مفرح، حزن انگیز و محزون و حماسی تقسیم کرده‌اند که اصوات حیوانی چنین خواص ندارند. حال اگر محتوای کلامی این سه قالب، معنوی و قدسی باشد و هم شنونده و مستمع آن چنان در این صوت تاثیر معنوی و متعالی خود را می‌گذارد. وگرنه صورت پوچ و باطل بودن محتوی و درلابالی بودن مستمع تاثیر منفی و شهوانی خواهد داشت.[۳۸]
جمع بندی
در تعاریفی که از غنا تاکنون بشرح فوق آمده است ناتمام است چرا که می‌گویند غنا صوت است دیگر توضیح نمی‌دهند که چگونه صوتی است زیرا هر صوتی که غنا نیست یا آنانکه می‌‌گویند غنا کشیدن صوت یا زیبا کردن آن است باز تعریف دقیقی نیست برای اینکه هر صدای کشیده و لطیف و زیبا لزوماً غنا نیست.
پایان نامه - مقاله - پروژه
غنا جزء کدامین مقوله است کلام است یا صوت؟
بعضی از بزرگان غناء را از مقوله کلام و گفتار دانسته‌اند و بعضی از مقوله صوت و آهنگ از جمله کسانی که ملتزم شده اند از مقوله صوت است، شیخ اعظم انصاری است، که در «مکاسب» می‌گوید:
«فکل صوت بعد فی نفسه مع قطع النظر عن الکلام المتصوت به لهواً و باطلاً فهو حرام»
هر صوتی که فی نفسه با قطع نظر از کلامی که در آن بکار رفته، لهو و باطل شمرده شود حرام است.[۳۹]
دلائل کسانی که غناء را از مقوله «کلام» می دانند
اما دلایل کسانی که غناء را از مقوله کلام دانسته‌اند:
۱- روایاتی که «قول زور» و «لهو حدیث» را به غنا تفسیر کرده‌اند.
۲- روایت حمادبن عیسی که امام صادق(ع) درباره «قول زور» فرمود:
از جمله مصادیق قول زور، قول کسی است که به خواننده آوازهای لهوی بگوید:
احسنت
۳- فرمایش امام سجاد(ع) که در پاسخ شخصی که پرسید خریدن کنیزی که صوت و آواز خوبی دارد چطور است؟ حضرت فرمود:
«اگر کنیزی را بخری که با قرائت قرآن، و خواندن اخبار مربوط به زهد و فضائل که غناء به شمار نمی‌آیند بهشت را بیاد تو بیندازد عیبی ندارد.[۴۰]
دلایل کسانی که غناء را از مقوله «صوت» می‌دانند
۱- ارباب لغت در کتب «صحاح» و «مصباح» و «نهایه» و «تاج العروس» و «قاموس» و «السان العرب» و «مجمع‌البحرین» همگی می‌گویند غناء کیفیت صوتی است، نه کلامی
۲- عرف مردم غناء را از مقوله صوت می‌دانند، زیرا کسی که از فاصله دور صوت طرب انگیزی را که مقتضی و مناسب مجالس اهل فسق و فجور است، می‌شنود در اطلاق غناء برآن هرگز کمترین تردیدی به خود راه نمی‌دهد که بگوید اجازه بدهید ابتدا در محتوای آن آواز لهوی دقت و مطالعه کنم، تا سپس قضاوت نمایم.
خیر، از آهنگ آن آواز پی به غناء بودن یا نبودن آن می‌برد.
۳- در روایت عبدالاعلی آمده که ابن فضال می‌گوید، از امام صادق(ع) درباره غناء پرسیدم و گفتم آنها (سنی‌ها) گمان می‌کنند که رسول خدا(ص) اجازه داده در اینکه گفته شود «جئناکم جئناکم حیونانحیکم» آمدیم ما بر شما، آمدیم ما بر شما، بماتحیت بگوئید، بماتحیت بگویید، ما هم به شما تحیت می‌گوئیم. سپس امام صادق(ع) فرمود: دروغ می‌گویند.[۴۱]
وجه استدلال به این روایت این است که کلمات «آمدیم ما بر شما …» به خودی خود باطل و لهو نیستند، آنچه موجب شده این کلمات باطل و لهو بشوند و امام صادق(ع) اجازه پیامبر اکرم(ص) را در گفتن آن تکذیب بنماید، آهنگ خاصی است که در اداء آن کلمات بکار برده و می‌شده، پس غنا از مقوله صوت است نه کلام.
نتیجه
اگر بخواهیم نظر گروه کسانی که غناء را از مقوله کلام می‌دانند را بپذیریم، در این صورت آوازهایی که محتوای آنها را اشعاری سازنده، علمی، اخلاقی و خلاصه آموزنده تشکیل می‌دهد و او با آهنگهای لهوی خواند، شوند، اشکال شرعی ندارند زیرا غنا محسوب نمی‌شوند.
اما اگر بخواهیم نظر کسانی که غناء را از مقوله صوت می‌دانند بپذیریم، یعنی بگوییم غناء از مقوله صوت است، نه کلام، در این صورت ناگزیریم هر چرند و پرندی را اگر با آهنگی غیر لهوی بخوانند، بپذیریم که غناء نیست، و شرعاً ممنوع نمی‌باشد! و لکن ما از ادله احراز نکردیم که غنا صرفاً از مقوله صوت است، یا صرفاً از مقوله کلام بلکه استنباط این است که موسیقی آوازی مرکب از آواز و آهنگ است که اگر هر کدام از این دو جزء، جنبه تخدیری و لهوی و مبتذل پیدا کند، آن موسیقی آوازی را مصداق بارز غناء می‌گرداند.
اما اگر محتوا (نظم) و آهنگ آوازی مجموعاً مفید، سازنده، ارزشمند بودند آن آواز دیگر حکم غناء را نخواهد داشت، و تبعاً از نظر عرشی بی‌اشکال خواهد بود.
گفتار دوم: غناء از منظر فقهای شیعه
از جمله گناهانی که تصریح به کبیره بودنش شده «غناء» است. چنانچه در روایت «اعمش» از حضرت صادق(ع) به آن اشاره گردیده در این روایت، امام گناهان کبیره را برشمرده و از مصادیق گناهان کبر«ملاهی» را ذکر نموده و مراد از ملاهی را کارهایی دانسته که انسان را از یاد خدا باز دارد و به عنوان مثال غناء را ذکر کرده است و نیز در موثقه محمدبن مسلم از حضرت باقر(ع) است که:«غناء از گناهانی است که خداوند بر آن وعده عذاب داده است.[۴۲] و در احادیث کثیره وارد است « هر گناهی که خداوند بر آن وعده عذاب داده باشد کبیره است.
۱- محقق ثانی در رساله «ذخیره العباد»می‌فرماید:
غناء عبارتست از صوت لهو یعنی آوازی که از روی لهو و التذاذ از قوه شهویه بیرون آید اعم از اینکه در عرف عجم آنرا سرود و خوانندگی بگویند مانند غنای در اشعار و یا نگویند بواسطه آنکه کلمات آن قرآن یا مرثیه باشد اگر چه مشتمل برطرب نباشد پس در تحقق غناء فرقی نیست بین اشعار و قرائت قرآن با مرثیه و غیر اینها چون اذان، بلکه حرمت غناء در مراثی و قرآن شدیدتر است و معصیت آن بیشتر و عقاب آن مضاعف است.[۴۳]
۲- صاحب« شرایع» می‌فرماید: غناء یعنی کشیدن صوت بطوریکه شامل هم ترجیع، و هم طرب گردد[۴۴]
۳- علامه حلی در تحریر[۴۵] و در ارشاد[۴۶] و شهید در «دروس»[۴۷]نیز همین معنا را گفته‌اند.
۴- حلی در «قواعد» می‌گوید: غناء ترجیع صوت و کشیدن آنست[۴۸]
۵- کرکی در «جامع المقاصد» از غناء تعریفی همانند، صاحب«شرایع» ارائه می‌دهد و سپس می‌افزاید:
«مجرد کشیدن صوت حرام نیست، هر چند آن صوت بقدری قشنگ باشد که دلها را بر باید و به سوی خود جذب کند، البته مادامی که به جهت ترجیع مقتضای طرب، حالت مطربی پیدا نکند. [۴۹]
۶- شهید ثانی در«الروضه البهیه» می‌گوید:
«غناء کشیدن صوت است که مشتمل بر ترجیع طرب آور باشد یا آنچه در عرف «غناء» نامیده می‌شود هر چند عملاً طرب آور نباشد[۵۰] و همچنین در «مسالک» می‌فرماید: «صوتی است که در آن تحریر و طرب باشد، یا آنچه عرفا غناء می‌نامند[۵۱]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:22:00 ق.ظ ]




۶- تابلوهای معرفی کننده شهرها اغلب در مکانهای نا مناسب و با کیفیت و اندازه نامتناسب قرار گرفته و به راحتی قابل رویت نمی باشد.
۷- در صورت وجود عناصر ارزشمند و نمادین تاریخی و طبیعی، این عناصر اغلب در میان اغتشاشات بصری و محیطی فضاهای ورودی گم شده اند.
۸- فضای ورودی شهرها غالبا فاقد جذابیت بصری بوده و انگیز ای برای ورود به شهر ایجاد نمی کند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۹- به دلیل فقدان ساختاری مشخص، در این فضا غالبا حس ورود به شهر در شخص ایجاد نمی شود.
۱۰- در صورت وجود عناصر طبیعی با ارزش نظیر پوشش گیاهی و یا برجستگی و تنوع شکل زمین در داخل و یا پیرامون فضای ورودی شهر، از تاثیر نامطلوب اغتشاشات محیطی و بصری تا حدی کاسته می‎شود.
۱۱- در ورودی در شهرهایی که فاقد منظر ورودی زیبا هستند، تاثیر منفی اغتشاشات محیطی و بصری مشهودتر است.
۱۲- به دلیل پایین بودن کیفیت محیطی و وجود برخی از کاربریها نظیر تعمیرگاه اتومبیل و… در اغلب ورودیها، قابلیت آن برای برخی از فعالیتهای اجتماعی نظیر فعالیت تفرجی از بین رفته است. به غیر از تعداد معدودی از ورودیها نظیر ورودی دروازه قرآن شیراز که همچنان دارای عملکرد تفرجی نیز می باشد. (همان منبع ص۱۲۴)
۲ – ۳ مفهوم ورودی
در لغت نامه دهخدا ورودی منسوب به ورود دانسته شده و ورود در لغت به معنای رسیدن درآمدن و رسیدن است. ورودی در معماری پاسخگوی عمل ورود به معنای رسوخ در سطحی عمودی است. عمل ورود می تواند گذر از درون یک سطح باشد. . . که به طور ضمنی بوجود آمده است و یا در حالات ظریفتر یک اختلاف سطح می تواند علامت گذر از یک فضا به فضای دیگر باشد.
گروه تیم تن نقش مهمی را برای فضای ورودی قایل شده و معتقد است که این فضا چه در بنا و چه شهر می تواند به عنوان بستری برای یک تجربه مطبوع انسانی عمل کند و بنابر این ورود و خروج را آگاهانه نماید. دوگانگی موجود بین داخل و خارج از طریق این فضا که آن را آستانه می نامند و با بهره گرفتن از ابزار واسطه ای تبدیل به فضایی با معنی و هدفمند شده و به ایجاد حس هویت می انجامد. در برخی موارد ورود از یک فضا به فضای دیگر روشن و مشخص است و به ساده ترین شکل از طریق رسوخ از یک سطح عمودی می تواند صورت گیرد. از سویی دیگر در یک مقیاس بزرگتر شهری غالبا ورود از یک فضا به فضای دیگر همراه با بروز تدریجی تمایزات بین دو فضای مختلف اغلب به صورت تدریجی و مستلزم عبور از یک یا چند فضای واسط است. در محیط های طبیعی نیز به دلیل تغییر تدریجی ساختار محیط طبیعی مرحله خروج از یک فضا و ورود به فضای دیگر اغلب تدریجی است. البته در معماری و بویژه معماری سنتی ایران نیز غالبا ورود از یک محیط خارجی بنا به درون آن از طیق عبور از یک سلسله فضاهای مرتبط به هم که مجموعا فضای ورودی را تشکیل می دهند صورت می گیرد. در معماری سنتی ایران فضای ورودی به عنوان یکی از اجزا یک بنا دارای چنان هماهنگی در در عملکرد و سازمان و ساختار فضایی–کالبدی بود که نیازها و اهداف مردم را به خوبی تامین می کرد. برای تشریح قابلیت های فضای ورودی در معماری سنتی به شرح این فضا و اجزا تشکیل دهنده آن پرداخته می شود. (خادمی ورفیعی ۱۳۹۰ ص۵۶)
۲ – ۴ اجزاء فضای ورودی
در گذشته بر حسب نوع بنا و عملکرد آن فضاهای ورودی به گونه ای طراحی می‎گردیده بتواند پاسخگوی عملکرد موردنظر بوده و اهداف و نیازهای صاحب بنا را بر آورده سازد. در طراحی فضای ورودی اهداف و اصول متناسب با عملکرد بنا از جمله حفظ محرمیت در مورد واحدهای مسکونی– شاخص و خوانا نمودن بنا در سیمای شهر ایجاد پیوند بین بناهای بزرگ و عمومی با فضاهای شهری – تقسیم و تغییر جهت حرکت و حل مسایل کالبدی و ایجاد هماهنگی بین بنا و فضاهای پیرامونی در نظر گرفته می شد.
بطور کلی ویژگیهای فضای ورودی بنا در کامل ترن شکل آن را می توان به دو دسته ویژگیهای ادراکی و عملکردی تقسیم نمود که انعکاس نحوه شکل گیری –جزء فضاهای ورودی و خصوصیات و ویژگیهای کالبدی و عملکردی آنهاست ویژگیهای ادراکی فضای ورودی بنا عبارتند از :دعوت کردن هویت بخشیدن ایجاد حس ورود آماده ساختن برای درک فضای جدید برقراری ارتباط ادراکی بین دو فضا. و ویژگیهای عملکردی فضای ورودی بنا عبارتند از : برقراری ارتباط فیزیکی بین دو فضا تامین امنیت و نظارت بر ارتباط هدایت کنترل و حضور در فعالیتهای روزمره شهر.
بنابراین نحوه شکل کیری فضاهای ورودی بناها در گذشته به منظور پاسخگویی به چند عملکرد اصلی و جنبی بوده که حاصل الگوهای رفتاری آداب و رسوم و سنن و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی آن دوران می‎باشد از آن زمان تا کنون دگرکونی تدریجی ارزشهای فرهنگی و اجتماعی و تحولات صورت گرفته در سنن و الگوهای رفتاری بسیاری از عملکردهای فضای ورودی بناها و ساختار فضایی کالبدی آنها را تا حد زیادی تغییر داده است. (همان منبع ص۵۹)
۲–۵ بررسی عوامل موثر بر طراحی ورودی ها
بخش عمده شناخت ما از شهر در فضاهای باز شهری شکل می گیرد. این فضاها تصویر برجسته شهر را می‎سازند. ورودی شهرها به عنوان اولین نقاطی که اکثر مسافران با آن برمی خورند، بخش عمده تصویر اولیه شهر را شکل می دهد. تصاویر و حال و هوا و قوت مکان آنها در شکل دهی ذهنیت مخاطبان در رابطه با شهری که پیش رو خواهند داشت بسیار موثر است. به هم خوردن تسلسل مراتب در نظام کالبدی شهرها سبب شده تا ورودی شهرها که یکی از حلقه های این اتصال است، عملکرد مناسبی نداشته باشد، نقش خود را به خوبی ایفا نکنند و حامل پیام، معما و یا تصویری از شهر نباشد. (حبیبی ومقصودی۱۳۸۱ص ۹۵)
۲-۶ نحوه تاثیرگذاری نقش ورودی در طراحی
در گذشته ورودی ها محل انجام تبادلات اقتصادی و اسکان موقت کاروانسراها و مکان انجام مراسم اجتماعی بودند آنها نه تنها نقطه شروع شهر و مرز بین درون و بیرون به حساب می آمدند و در شکل گیری ساختار ذهنی مسافران از شهر نقش اساسی داشتند، بلکه دارای عملکردهای ارتباطی، نظارتی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی نظیر گذران اوقات فراغت، مجازات محکومین، تماس ها و مبادلات اقتصادی، بدرقه و استقبال نیز بودند. با این تعاریف زمینه شکل گیری فضایی پیرامون دروازه ورودی و بسط مفهوم ورودی از یک مرز و یا سطح عمودی برای عبور که با عنصر شاخص دروازه تعریف می شد، به فضایی خاص از نظر عملکردی فراهم می شد.
ورودی های امروز تنها به عنوان عنصری جهت مشخص کردن محدوده شهر عمل می کنند. آنچه که امروزه در ورودی شهرها مشاهده می شود تنها تقلیدی ناآگاهانه از کالبد و شکل ظاهری دروازه هاست؛ لذا در ذهن طراح تعریف ارائه شده از ورودی تاثیر خود را در برنامه ریزی فعالیت ها و عملکردهای ورودی خواهد گذاشت. نقش نشانه ای یا نقش ارتباطی ورودی می تواند در برنامه ریزی تاثیر فراوانی بگذارد. (گلشن، حبیبی ۱۳۷۸ص ۳۸)
۱-  تاثیر سرعت، حرکت و زمان بر طراحی
بخش عمده ادراک ما از فضا، نخست بصری است که ادراک بصری خود در وهله اول فضایی نیز است. با حرکت در فضا، محیط اطراف به صورت توالی محرک های بصری تجربه می شود و نسبت به میزان ارتباط بین محرک های مختلف در یک فضا به صورت منسجم درک شده و حس خاصی نسبت به آن مکان پیدا می‎شود. در این حالت، فضا دارای حس مکانی قوی و پرمعنایی خواهد بود و پیوسته و کامل به نظر می‎رسد. ولی اگر عناصر موجود در فضا، پیوستگی و ارتباط لازم را با یکدیگر نداشته باشد، فضا مبهم و ناهنجار جلوه می کند و از نظر بصری، فاقد انسجام و حس مکان خواهد بود. امروزه با ورود اتومبیل، سرعت و نوع حرکت در گذشته متفاوت است. لذا ترکیب بافت لبه شهر باید به گونه ای باشد که با سرعت حرکت ناظری که به شهر نزدیک می شود، هماهنگی داشته باشد. اگرچه بافت لبه و ورودی شهر امروز حتماً مقیاس و ترکیبی متفاوت از شهر قدیم خواهد داشت؛ اما مفهوم بنیادین ورودی ما همان است.
تغییر سرعت ورود ناظر و متحرک بودن آن موجب می شود تا ورودی نه به عنوان یک نقطه بلکه به صورت مسیر تعریف شده و مجموعه ای از سکانس های متوالی را برای ناظر به نمایش بگذارد. (همان منبع قبلی ص۱۰۹)
۲- بررسی تاثیر منظر سایت بر طراحی:
مسافر یا گذرنده از شهر، هنگام نزدیک شدن به شهر باید بتواند تصویری کلی از بافت و زندگی شهر را در ذهن خود مجسم بدارد. گستردگی این تصویر و جامعیت آن با نزدیک شدن به شهر و نیز شکل بستری که شهر در آن قرار گرفته، متفاوت است. بی توجهی به زمینه، امری است که موجب بی هویتی هرچه بیشتر شهرهای امروز شده است. ورودی شهرها فارغ از موقعیت قرارگیری شان در فرم‎ها و اشکالی مشابه همدیگر شناخته می شود و بار معنایی خاصی را به دنبال ندارد. (همان منبع ص۵۶)
۲-۷ نقش های تعریف شده برای ورودی
ورودی، تاکیدی بر گذار و انتقال. ورودی به مثابه منتقل کننده آگاهی و اطلاعات. ورودی به مثابه توقفگاه. ورودی به مثابه حلقه واسط در گذر از دو فضای متفاوت. ورودی به مثابه مرز جدایی شهر از حومه (شروع شهر و اتمام حومه). ورودی به مثابه عنصر هدایت کننده. ورودی به مثابه نشانه شهری. ورودی، نقطه آغاز سازمان فضایی شهر (نقطه شروع استخوان بندی). ورودی به مثابه منطقه امن. ورودی نقطه فعال شهر از نظر اجتماعی و محل شکل گیری خاطرات جمعی. ورودی به مثابه تعریف کننده سلسله مراتب ورود. ورودی، انتقال حس معنوی. ورودی، میدان مهم شهری. ورودی محلی برای گذران اوقات فراغت. ورودی، فضای مبدل حرکتی. ورودی مکمل شهر.
از میان حالتهای کلی مطرح شده، نقش ورودی به عنوان نقطه انفصال حومه و شهر و نقطه ورود به سازمان فضایی شهر مهمتر از بقیه تشخیص داده شده است. پذیرفتن این نقش لزوم احساس ورود، احساس عبور از فضای واسط و خاطره انگیزی و نشانه بودن در فضا را تاکید می کند. از آنجا که در این میان ورودی نقش واسط را بازی می کند، لذا به عنوان مبدل حرکتی (پایانه‎ها و ایستگاه های اتوبوس و تاکسی) و کارکردی (به دلیل ارتباط با شهر لزوم ارتباط با آن و استخوان بندی شهر و قرارگیری کاربری‎های واسط الزامی است)، نیز عمل می کند. نکته حائز اهمیت در رابطه با نقش ها و برنامه های یاد شده این است که اگرچه هیچ یک به تنهایی نمی تواند پاسخگوی ویژگی های کلی فضای ورودی شهر باشد؛ اما در این میان بعضی سناریوها هماهنگی بیشتری با ویژگی ورودی شهر دارد، بنابراین انتخاب یک یا دو نقش ازآنها وجه کلی فضا را مشخص کرده و به معنای نفی سایر گزینه ها نیست.
ورودی های امروز تنها به عنوان عنصری جهت مشخص کردن محدوده شهر عمل می کنند. آنچه که امروزه در ورودی شهرها مشاهده می شود، تنها تقلیدی ناآگاهانه از کالبد و شکل ظاهری دروازه هاست. در حالی که مسافر یا گذرنده، هنگام نزدیک شدن به شهر باید بتواند تصویری کلی از بافت و زندگی شهر را در ذهن خود مجسم بدارد. گستردگی این تصویر و جامعیت آن با نزدیک شدن به شهر و شکل بستری که شهر در آن قرار گرفته، متفاوت است. بی توجهی به زمینه، امری است که موجب بی هویتی هرچه بیشتر شهرهای امروز شده است. (حبیبی ومقصودی۱۳۸۱ص ۱۲۵)
۲-۸ ورودی شهر امروز صحنه تناقض و تضاد
در گذشته نخستین تصویری که از هر شهر در ذهن مسافرین نقش می بست ورودی آن بود. پس از مدت ها گذر از میان بیابان یا کوهستان با رسیدن به مزارع و باغات اطراف شهر کم کم احساس نزدیک شدن به یک مجتمع زیستی به انسان دست می داد؛ یا عبور از بین آنها، مسافر به دروازه ای می رسید که چون در میان باروی شهر جای داشت، مدخل شهر محسوب می شد. گاه نیز این دروازه بدون اینکه باروی در کار باشد، تنها حریمی را تعریف می کرد. در هر حال دروازه بیشتر جنبه نمادین داشت و احساس ورود به شهر از مدت‎ها پیش و به محض نمایان شدن سواد شهر و مزارع و باغات اطراف آن در مسافر برانگیخته شده بود. در واقع از جایی که ردپای دخل و تصرف متمرکز انسان در محیط طبیعی نمودار می گشت، مقدمات ورود فراهم می شد و شهر خارج از دروازه اش به استقبال مسافر می آمد. پس از گذر از دروازه نیز باغات درون شهر همچنان مسافر را تا مسافتی همراهی می نمودند تا اینکه نهایتاً وارد شهر شود. به این ترتیب ورود به شهر رویدادی نبود که در یک لحظه و یک نقطه به وقوع پیوندد، بلکه زمان و عرصه‎ای را به خود اختصاص می داد. تمامی این عرصه در واقع نقش ورودی را بازی می کرد. این عرصه قابلیت این را داشت که ضمن استقبال از مسافر، وی را به ÷هنگام خروج از شهر نیز بدرقه کند زیرا در دو طرف دروازه بسط پیدا کرده بود.
تمامی این آداب ورود در شرایطی برگزار می گردید که نظام حرکتی تنوع سرعت چندانی نداشت. حمل و نقل توسط حیوانات انجام می شد و سرعت آنها چندان با سرعت پیاده فرق نمی کرد. بنابراین ورود به شهر به آهستگی انجام می گرفت. در این سرعت حتی یک دروازه می توانست به مسافر تذکر دهد که در حال عبور است. با این وجود به یک دروازه به عنوان ورودی شهر بسنده نمی شد. بر این مبنا در شرایط فعلی که سرعت حرکت میان شهرها به شدت افزایش یافته است، نیاز به وجود چنین فیلتری که سرعت جاده را به سرعت درون شهری تبدیل نماید و مسافر را آماده مواجهه با شهر کند، به شدت احساس می شود. بدیهی است که هرچه سرعت بالاتر می رود عرصه بیشتری باید در اختیار فرد قرار گیرد تا در سرعت بالا مجال ادراک ورود به شهر را داشته باشد. هرچه قدر این عرصه با روحیه استقبال و بدرقه هماهنگ تر باشد، در این راستا کمک موثرتری خواهد نمود. (همان منبع ص۱۴۰)
از اینجاست که لزوم پرداختن به ورودی شهر به عنوان یک فضای شهری مطرح می شود و اهمیت آن در این است که ورودی، نخستین فضای شهری مطرح می شود و اهمیت آن در این است که ورودی، نخستین فضای شهری است که هرکس به هنگام ورود به شهر با آن مواجه می گردد. این در حالی است که ورودی شهرهای کوچک و بزرگ ما از چنان وضعیت ناهنجاری برخوردارند که هیچ احساسی از رسیدن با شوق ورود در مسافر بر نمی انگیزد و تصویری مطابق با توقع وی از ورودی یک شهر در ذهن ایجاد نمی کند.
امروز در این گونه بندی ورودی شهرهایمان به طور معمول با دو صحنه روبرو هستیم:
۱- صحنه ای خودجوش که توسط ساکنین حوزه به صورت غیر قانونی اجرا شده است و از هیچ الگوی از پیش فکر شده‎ای تبعیت نمی کند.
۲- صحنه ورودی هایی که بر اساس الگویی نامعلوم با دخالت مدیران شهری شکل گرفته است.
صحنه اول معمولاً مربوط به شهرهای کوچک و آبادیهایی است که بر سر راه های مواصلاتی مهم کشور قرار گرفته‎اند. ورودی های فرعی شهرهای متوسط و بزرگ ما نیز با چنین صحنه ای دست به گریبان هستند. فارغ از اینکه شهرهای مورد نظر کویری، ساحلی یا کوهستانی باشند. مناظر مشابهی در ورودی به آنها به چشم می خورد. تنها عاملی که به راننده و مسافر اعلام می کند که به شهر نزدیک شده، تابلویی است که شروع شهر را اعلام و خوشامد می گوید مکانی که می بایستی معرف شهر بوده، به عبارتی ویترین نمایش هویت شهر و ارزش های نهفته در آن باشد به نخاله، زباله دان و تبعیدگاه (صفوف مزاحم) تبدیل شده است. بناها اغلب نیمه کاره وکثیف بوده، شانه های خاکی جاده پر از چاله های ریز و درشت می‎باشند. صف طویلی از توده های انباشت نخاله که ماحصل ساخت و سازهای شهری است، لکه های بزرگ و سیاه روغن و بالاخره زباله های پراکنده مسافرین، عرصه اطراف به اصطلاح ورودی را پوشانده‎اند. بناها اکثراً بدون برنامه و خودجوش شکل گرفته‎اند. نه توالی آنها دارای نظمی است و نه احجام و جداره های آن طراحی و تعریف شده اند. ساکنین و مسافرین از هر محلی که بخواهند از جاده عبور می کنند در کنار جاده می‎نشینند، کودکان و حیوانات خود را بدون توجه به سرعت بالای خودروها در اطراف جاده ها رها می‎کنند. (همان منبع ص۱۶۷)
وجود تابلوهای هشداردهنده نیز کمکی نمی کند. ورودی های فرعی شهرهای متوسط و بزرگ نیز به علل مختلف از جمله نبودن در معرض دید مقامات، بی توجهی و بی مهری مدیران شهری، طراحان و برنامه‎ریزان قرار گرفته اند.
رشد بی رویه و خودجوش این دسته از ورودی ها تا حد زیاد معلول دلایل زیر است:
الف- هجوم ساکنین آبادی های اطراف، برای به اشتغال در بخش خدمات رسانی به مسافرین و رانندگان بین شهری، بیکاری مزمن و خوش نشینی بخش عمده ای از ساکنین جوان آن آبادی ها، آن ها را وادار می‎نماید که شانس خود را در خدمت رسانی به رهگذران امتحان نمایند.
حضور صدها مکانیکی، تعویض روغنی، پنچرگیری و چندین غذاخوری و محل فروش تنقلات و خرده فروشی در مبادی ورودی شهر گواه این ادعاست. این دکه ها و مغازه ها که مشتریان بالقوه خود را در حال حرکت در مسیرهای خاص می بینند، به این محل های تردد مسافرین هجوم برده و در دو صف موازی به طول کیلومترها به انتظار مشتریان نشسته اند. اینان نه فرهنگ ساماندهی چهره دکان خود را دارند و نه تعلق خاطری بدان که به این امر مبادرت ورزند. و انگار حرفه خود را به رسمیتی نشناخته، همیشه به عنوان موقت و فصلی بدان امید بسته اند. درآمد آنها نیز اجازه بهسازی نمای مغازه هایشان را نمی دهد. اصولاً این افراد دنبال یک چهاردیواری برای امرار معاش هستند و این کالبدها عمدتاً نقش تعیین قلمرو را بازی می‎کنند. گویی دست برنامه ریزان توسعه را خوانده اند که به جای توسعه های درونی همیشه به توسعه بیرونی شهر علاقه نشان داده اند، پس اینان با صرف اندک مبلغی، حقوقی را برای آینده خود تثبیت می کنند. بدین لحاظ واحدهای مذبور ذاتاً دارای ساخت مناسبی نبوده و به راحتی نمی توان آن ها را زیباسازی نمود.
ب- مدیریت شهری نیز دارای مشکلات و نارسائیهای خاص خود می باشد. محدودیت های مالی و اداری از یک طرف، و محذورات اجتماعی یا عاطفی شهرداران و کارشناسان آنان به خاطر بافت نیم عشیره‎ای شهر (خویشاوندی ها، وجود افراد و گروه های متنفذ و. . .) که می تواند جلوگیری از این هجوم را به مسئله ورودی شهر به عنوان معضلی مطرح نباشد، بلکه در صورت شناخت این معضل و ضرورت حل آن، نیروی متخصص لازم برای مطالعه و طرح پیشنهادات مناسب وجود داشته باشد. (همان منبع ص۱۷۹)
ج- شرکت های مهندسین مشاور مرکزنشین نیز تمایلی به عقد قرارداد و درگیر کردن خود در این گونه پروژه ها نشان نمی دهند. عدم درک ضرورت یک مطالع ریشه ای و محدودیت بودجه مدیریت شهری و ساختار اداری مالی این شرکت ها به عنوان نهادهای انتفاعی و عدم تناسبات میزان حق الزحمه های مشاوره‎ای با هزینه های مشاور موانع عمده ای در همکاری مشاورین با مدیریت چنین شهرهایی است. در صورت وجود مدیریتی مقتدر و دلسوز در این شهرها، به دستاوردهایی رسیده ایم که در بهترین حالت، گونه دوم صحنه مورد بحث ما را ایجاد کرده اند: صحنه ساماندهی شده ورودی های امروزین شهر ما.
معمولاً در محل تلاقی جاده با حریم استحفاظی شهر تابلوی خوشامد ورود نصب شده است. در اکثر اوقات، بلافاصله پس از این تابلو جاده باریک بین شهری پهن تر شده و بدون آنکه پوشش گیاهی مناسبی داشته باشد نام بلوار را یدک می کشد. در اطراف این جاده نیز به جای فضای سبز، واحدهای خدماتی که شرح آنها رفت مستقر شده اند. طبیعی است که مشکلات مطرح شده را به همراه دارند.
به حریم قانونی شهر که می رسیم ناگهان با فلکه ای وسیع و خارج از مقیاس روبرو می شویم که نام میدان را به خود اختصاص داده است. این فلکه که نه از لحاظ معنایی میدان است و نه از لحاظ عملکردی و ظاهری، در خوش بینانه ترین حالت تقاطعی است بین مسیر ورود و خروج سابق شهر و کمربندی الاحداث.
این فلکه ها در حال حاضر محل توقف کامیون و اتوبوس های بین شهری و مسافرکش‎ها شده اند. سواره و پیاده بدون هیچ نظم و قانونمندی در تداخل با یکدیگر در فلکه حضور دارند و یک برای دیگری خطر محسوب می شود. مسافرین و بعضاً ساکنان شهر برای استفاده خنکی و طراوت فضای سبز میانی، بدون توجه به سرعت بالای سواره به هر طریق خود را به وسط فلکه می رسانند و لذا این فلکه سبز تبدیل به محل پیک نیک و استراحت آنها می شود. طبیعی است که در چنین شرایطی کودکان بدون مراقبت رها شوند و کسی متوجه ورود و خروج ناگهانی آن ها به سطح سواره رو نیست. دست فروش ها بساط خود را برای سرویس دادن همزمان به این افراد و مسافرین گذری در سواره رو مستقر می گردانند. به این ترتیب فلکه مذکور حتی از نظر ترافیکی نیز کارایی چندانی ندارد. هندسه اکثر این فلکه ها نیز باعث می شود که مسافر نتواند به راحتی مسیر بعدی خود را انتخاب کند. زیرا راه های منتهی به آن ها معمولاً آنقدر شبیه به هم بوده و اتصال راه به فلکه چنان تابع هندسه قاطع آن است که به سختی می توان یک راه را از سایر راه ها باز شناخت. جالب اینجاست که سالانه مقادیر متنابهی از بودجه شهرداری ها صرف نگهداری مرمت، آسفالت و فضای سبز چنین پدیده ای با مشکلات فوق الذکر می گردد. علیرغم تمامی معضلات مطرح شده مسئولین و دست اندرکاران مدیریت فضاهای شهری کماکان علاقه شدیدی به احداث اینگونه فضاها از خود نشان می‎دهند و حتی بر سر آن رقابت می پردازند. در حالی که محصول این رقابت، فضایی است لامکان، مغشوش، بدمنظر و ناکارا. (همان منبع ص۱۸۰)
لزوم تعمق در این مسئله هنگامی بیشتر نمایان می گردد که مسیر تحول فلکه های مذکور و جایگاهشان نسبت به شهر در طول زمان را در نظر آوریم. از آن جایی که اساساً توسعه به سمت بیرون در شهرهای ما مقدم بر توسعه درونی است، خواه ناخواه مرزهای شهر هر روز منبسط می شوند و بدیهی است که در آینده‎ای نه چندان دور فلکه ای که اکنون ورودی شهر محسوب می گردد در درون آن جای گیرد. دراین صورت فلکه مذکور به واسطه ابعاد غیر انسانی و بار ترافیکی که به خود جذب می نماید به جای یک فضای شهری تبدیل به یک معضل شهری می شود.
با این اوصاف برای تعریف ورودی یک شهر نمی توان به عناصری چون بلوار با فلکه آن هم به صورت تغییر ماهیت یافته، بسنده نمود. ورودی یک شهر مجموعه ای از فضاهاست که مسافر را آماده مواجهه با آن می کند. برای نشان دادن یک شهر، تکرار الگوهای بی ماخذ مسلماً راه حل مناسبی نیست. (همان منبع ص۱۹۲)
۲-۹ توقعات موضوعی از ورودی
احتساب ورودی به عنوان یک مکان برای اتصال، توقعات خاصی را بر اساس تصویر ذهنی و تجربیات افراد می طلبد که آن را از حد یک درب ورودی فراتر می برد، توقعات مزبور مربوط به هر نوع فضایی است. اولین توقع از هر ورودی این است که در این مکان حریمها و مکانهای بیرون و درون به آرامی و ظرافت بهم تبدیل شوند. به نحوی که بدون وارد آوردن شوک، افراد بتوانند رفتارهای خود را متناسب با حال و هوای درون، هماهنگ با رویدادهای آن نمایند. لذا تبدیل پذیری جزو اولین ویژگیها برای هر نوع ورودی، از ورودی شهر و محله تا بناهای خاص و خانه میباشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:21:00 ق.ظ ]




  • بهبود کیفیت زندگی فردی و اجتماعی: اعتقاد بر آن است که انسان با دانش، مهارت و نگرش کارآفرینی زندگی بهتری خواهد داشت.

 

    • عدالت اجتماعی: در طول تاریخ، تبعیض باعث فقر بخش هایی از جوامع شده است. برای جبران این عقب ماندگی راهبرد توسعه کارآفرینی ابزار خوبی است. توسعه کارآفرینی به توزیع درآمدها در جوامع کمک می‌کند و نابرابری ها را کاهش می‌دهد.

پایان نامه - مقاله - پروژه

 

  • مسئولیت اجتماعی: اعضای جامعه برای ایفای درست مسئولیت‌های اجتماعی خود به قابلیت کارآفرینی نیاز دارند.

 

  • توسعه ظرفیت تولید جامعه: کارآفرینان با ایجاد کسب و کارهای جدید وبا نوآوری در توسعه کسب و کارهای موجود به توسعه ظرفیت تولید جامعه کمک می‌کنند و رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی را به ارمغان می‌آورند.

 

  • حل مشکلات جامعه: کارآفرینان با نوآوری و تلاش موثر، مسایل و مشکلات اجتماعی را حل می‌کنند.

 

راهکارهای ساختاری توسعه کارآفرینی در ایران
راهکارهای ساختاری مربوط به اقدامات و برنامه‌هایی است که زیرساخت‌های دولتی و سازمانی را برای توسعه کارآفرینی فراهم می‌سازند.

 

  • ارائه تسهیلات فنی، فن آوری، حمل و نقل و ارتباطات برای صنایع کوچک و متوسط.

 

  • تعیین سازمان ها و نهادهای متولی برای توسعه کارآفرینی و کسب و کارهای کوچک و متوسط.

 

  • ارائه کمک ها و حمایت های مالی در قالب سوبسید.

 

  • ارائه وام یا بهره‌های کم و حداقل وثیقه در زمینه تکمیل سرمایه .

 

  • ارائه حمایت های مالی برای خرید ماشین‌آلات و تجهیزات، راه اندازی واحدها، تعویض خطوط تولید، خرید مواد اولیه، راه اندازی واحدهای جدید.

 

  • ایجاد بانک و موسسات پولی و مالی دولتی ویژه کسب و کارهای کوچک و متوسط.

 

  • ایجاد شرکت های سرمایه گذ اری مخا طره پذیره ویژه کسب و کارهای کوچک و متوسط.

 

  • ارائه معافیت های مالیاتی.

 

  • ارائه معافیت‌ ها و تخفیف های ویژه در تعرفه های گمرکی و سود بازرگانی

 

  • ایجاد و تقویت همکاری های بین دولت، کسب و کارهای کوچک و متوسط و سازمان های بزرگ.

 

  • ایجاد، توسعه و تقویت پارکهای فناوری، مراکز رشد و پارک های صنعتی /علمی.

 

  • ایجاد مراکز رشد در دبیرستان ها و دانشگاه ها .

 

  • تغییر و اصلاح سیستم های ارائه دهنده خدمات اداری به کسب و کارهای کوچک و متوسط .

 

  • کاهش الزامات و مراحل اداری ثبت شرکت ها.

 

  • کاهش الزامات و مراحل اداری ثبت اختراع .

 

  • تدوین برنامه ها، سیاست ها و اهداف ویژه توسعه کارآفرینی و کسب و کارهای کوچک و متوسط .

 

  • تصویب قوانین حمایت از کسب و کارهای کوچک خوداشتغال .

 

  • ایجاد مراکز خدمات مشاوره ای در تهران و مراکز شهرهای بزرگ.

 

  • ایجاد مراکز خدمات مشاوره ای در پارک های فناوری، مراکز رشد و شهرک های صنعتی.

 

  • توسعه واحدهای خوداشتغالی.

 

  • تدوین برنامه حمایتی برای تقویت همکاری بین کسب وکارهای کوچک ومتوسط و مراکز تحقیقاتی.

 

  • ایجاد کلینیک های مشاوره کسب و کارهای کوچک در دانشگاه ها .

 

  • ایجاد بانک ایده تجاری در سطح ملی .

 

  • ایجاد بنیاد ملی توسعه کارآفرینی ایران .

 

  • ایجاد شبکه های کارآفرینی .

 

  • ایجاد واحدهای مشاوره کارآفرینی در بانک ها .

 

  • ایجاد مراکز کارآفرینی در شهرداری ها در کشور.

 

  • ایجاد شرکت های مخاطره پذیر جهت حمایت از کارآفرینان .

 

راهکارهای زمینه ای توسعه کارآفرینی در ایران
راهکارهای زمینه‌ای شامل کلیه برنامه‌ها و اقداماتی است که هدف‌شان افزایش آگاهی عمومی‌ و ایجاد زیرساخت‌های فرهنگی- اجتماعی لازم برای توسعه کارآفرینی در کشور می‌باشد.

 

  • تهیه و روزآمد سازی اطلاعات مورد نیاز صنایع کوچک و متوسط برای صادرات و واردات.

 

  • ارائه اطلاعات مورد نیاز صنایع کوچک و متوسط برای صادرات و واردات به صورت اینترنتی و .Online

 

  • ایجاد شبکه سراسری اطلاع رسانی و ارائه اطلاعات مورد نیاز صنایع کوچک و متوسط.

 

  • ایجاد و توسعه ارتباط علمی- تحقیقاتی و پژوهشی بین کارآفرینان صنایع کوچک و متوسط با مراکز تحقیقاتی داخلی و خارجی.

 

  • تدوین برنامه حمایتی برای تقویت همکاری بین کسب و کارهای کوچک و متوسط.

 

  • مستند سازی و انتشار تجربیات کارآفرینان.

 

  • عضویت در انجمن های بین المللی کارآفرینی.

 

  • ایجاد بازارچه های کارآفرینی در مناطق شهری .

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:21:00 ق.ظ ]