ص ۱۶۴) با وجود این ویژگی، گروهی از شاعران جنگ، ضمن اعتقاد به نو آوری و کوشش برای طراوت زبان، نسبت به ابزار و شیوههایی که قلههای پیشین غزل به کارگرفتهاند، بی توجه نماندند و کوشیدند تا از صنایعی چون جناس، مراعات نظیر، اغراق، متناقضنما و ایهام استفاده کنند؛ البته دغدغهی نو آوری و پرهیزاز تکرار، غالباً مانع از این بود که این صنایع به تکلّف و تصنّع بر شعر تحمیل شوند.«صنایع شعر این دوره، به تبع ساخت و بافت زبان به گونهای درخور تازگیهای شعر این گروه، مورد استفاده قرار گرفته است.» (باقری و محمدی، ۱۳۷۲، صص ۲۵-۲۱) زکریا اخلاقی در بیت ذیل برای بیان مفهوم خود از صنعت تناسب استفاده کرده است:
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

رشته خونی که دوش از سوزن خنجر گذشت   اطلس دامان سنگر را به گلدوزی گرفت
(اخلاقی، ۱۳۷۸، ص ۳۷)

ترکیب سازی، از جمله اساسیترین نوآوریهای غزل جنگ است. واژگان این نوع غزلها، صلابت خاصی دارند و به گونهای که میتوان گفت در بعضی موارد واژه ها تغزلی نیستند. ضمیر جمع نیز، در غزلهای جنگ بسیار به کار رفته است. با تلفیق حماسه و عرفان، تعبیرات و اصطلاحات عرفانی در غزلیات حماسی- عرفانی جنگ نمود خاصی یافت؛ چنان که بسامد واژگان و ترکیباتی چون شوق، جذبه، تجلّی، باده، بوستان، ملکوت، نغمهی حزن و وادی حسرت قابل توجه است.
سوگ سرودهها، از بهترین غزلهای جنگ هستند، که در رثای شهدا سروده شدهاند. در اغلب این سوگ سرودهها «شهادت» به عنوان حماسهای باشکوه، ظهور پیدا میکند و شهید نیز، به جای محبوب غزلهای کهن مینشیند. این قبیل از اشعار، از عاطفه سرشارند و لطافت خاصی دارند. شاعر در این سوگ سرودهها خود را متهم میکند و از ماندن خود ناراحت است؛ مانند:

 

چه زنم لاف رفاقت، نه غمم چون غم توست   نه از آن گرم دلی هیچ نشانی است مرا
(باقری، ۱۳۶۵، ص ۱۴)

- مثنوی
یکی از پویاترین قالبهای شعر دفاع مقدّس ، مثنوی است، که تحوّلات زیادی داشته است.
مثنویهای جنگ گاه در شکل ساده و روان بر زبان شاعران جاری شده و گاه در شکلی خشن و استوار نمایان گشته است. خاستگاه این نوآوری، درآثار بعضی که فقط مثنوی را تجربه کرده اند، تنها در محدودهی کلمات و تعبیرات قابل جستوجوست. «شاعرانی از قبیل محمد رضا عبدالملکیان و سلمان هراتی در معدود مثنویهای خود از ویژگیهای زبان آشنای خویش دور نماندند و نوذر پررنگ نیز در مثنوی ساقی نامهی خود گاه تصویرهای حماسی و لحظهای به دست داد.» (ترابی، ۱۳۷۵، ص ۲۲۲)
«حسن حسینی، یوسفعلی میر شکاک، صدیقه ومسقی و پرویز بیگی حبیب آبادی در مثنوی های خود به اقتضای قالب، مایه های داستانی، تاریخی و اندیشهای این دوران را باز تاباندند و در برخی از این مثنویها، به ساختار حماسی و اسطورهای نزدیک شدند.» (قبادی، ۱۳۷۹، ص ۴۵)
علی معلم و احمد عزیزی بیش از دیگران به مثنوی پرداختهاند. مثنویهای علی معلم از یک سو ریشه در شعر کهن و زبان پر صلابت قصیده سرایان سدههای چهارم و پنجم دارد و از دیگر سو، توجه به حیات وحرکت زبان و تعابیر نو «امّا مهمّترین ویژگی مثنویهای او را میتوان رنگ حماسی- عرفانی آن دانست که شعر او را از دیگر مثنوی سرایان متمایز کرده است.» ( میر جعفری، ۱۳۷۶، ص ۱۰۴)
در اشعار احمد عزیزی، تصویرهای نو و تخیّل برانگیز بسیار است و ترکیبهای تازه در شعر او نقش خاصی دارد. استفاده از تعابیر قرآنی و دینی هم چون، اسطورههای دینی و تاریخی از ویژگیهای مثنویهای اوست. احمد عزیزی در اشعار خود نیز از طبیعیت و زیباییهای آن غافل نمیماند:

 

سینه از زخم شقایق چاک کن
گل شناسان، عطر داناناند و بس
  بعد روح لاله را ادراک کن
فاتحان غنچه آناناند و بس
(عزیزی، ۱۳۶۷، ص ۲۰۵)

علاوه بر شعرای مذکور، مشفق کاشانی، قادر طهماسبی، حمید سبزواری، محمود شاهرخی، حسین اسرافیلی ، علیرضا قزوه، ساعد باقری و مهرداد اوستا نیز، از این قالب برای توصیف و شرح موضوعات و مضامین جنگ سود جستهاند.
- غزل مثنوی
«گاه شاعر در میان مثنوی، ابیاتی را به صورت مصرّع میآورد که بدان غزل مثنوی گویند. این امر در تاریخ ادبیات ما بی سابقه نیست.» (ر.ک: رستگار فسایی، ۱۳۷۳، صص ۴۷۰-۴۶۲) غزل مثنوی در شعر جنگ رواج چندانی ندراد؛ امّا آنچه این قالب را از غزل مثنویهای پیشین متمایز میسازد، «این است که فضای ابیات غزل، در غزل مثنویهای جنگ با مثنوی یکسان است؛ درحالی که در گذشته، ابیاتی که در قالب غزل میآوردند کاملاً حال و هوای غزل را داشت و اگر غزل از کل منظومه جدا میشد، نه تنها به بافت منظومه لطمهای نمیزد؛ بلکه شعر جدا شده نیز به عنوان یک غزل مستقل قابل قبول بود.» (میر جعفری، ۱۳۷۶، ص ۱۰۹) محمد حسین جعفریان، دلتنگی و تحسر خود را برای یاران، چنین بیان میکند:

 

دیشب از چشم «بسیجی» میچکید
باز باران شهیدان بود و من
…یادهای رفته دیشب هست شد
تا به اقیانوسهای دور دست
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...