کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

دی 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۲-۳-۲-۷- ۲- صفحه گذاری بدون الکتریسیته
الکترولس یک نوع روش شیمیایی است که بطور خود به خود روی سطوح فلزات اعمال می شود و ضخامت پوشش به طور خطی، مادام که ترکیب شیمیایی محلول تغییر نکرده است اضافه می‌شود. مشخصه بارز این روش، عدم نیاز به جریان الکتریکی است که به طبع آن متریال می‌تواند هادی یا غیر‌هادی باشد. بنابراین در این روش می‌توان غیر فلزات مانند پلاستیک‌ها را نیز پوشش داد. در حمام های الکترولس، فلز و احیاء کننده فقط در حضور یک کاتالیزور با یکدیگر واکنش داده و بنابراین برای شروع واکنش احیاء، مواد باید فعال بوده و یا توسط یک کاتالیزور مناسب بر روی سطح فعال گردند. این فرایند عموماً در صنعت برای نیکل و مس انجام می­ پذیرد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
مزایای پوشش
مقاومت به خوردگی و سایش بالا
یکنواختی مناسب پوشش
هزینه‌های تجربی ارزان
معایب پوشش
الکترولس نسبتاً گران است.
عمر مواد پوشش و حمام‌ها محدود می باشند.
تمیز کاری در این روش بسیار مهم است. سطح باید تا حد میکروسکوپی زبر باشد.
نرخ رسوب پایین در مقایسه با روش الکترولیز
۲-۳-۲-۸- روش‌های شیمیایی تبخیری
بسیاری از خصوصیات هر دو روش رسوب­گذاری بخارشیمیایی و بخار فیزیکی مشابه یکدیگرند اما مهمترین تفاوت این دو روش همانطور که از اسم هر کدام مشخص است، در نحوه شکل­ گیری محصول است که در روش شیمیایی محصول از واکنش­های شیمیایی حاصل می­ شود اما در روش فیزیکی محصول از چگالش و تغلیظ فاز گاز به فاز محصول مورد نظر و بدون هیچگونه واکنش شیمیایی رخ می­دهد. یک وجه بسیار بارز تفاوت بین این دو روش که در عمل دیده می­ شود، نوع تشکیل محصول از نظر گرماگیری و گرمادهی می­باشد. بعبارت دیگر در روش شیمیایی با واکنش­های گرماگیر روبرو هستیم در حالی که در روش فیزیکی با واکنش­های گرماده روبرو می­شویم. به همین دلیل تمایل به ادغام این دو روش در بسیاری از موارد وجود دارد بطوری که روش رسوب­گذاری بخارشیمیایی پلاسمایی ( که یک پدیده فیزیکی است) بسیار مورد استفاده است.
فرایند رسوب دهی شیمیایی بخار[۲۶]، شامل پنج مرحله است:
۱- ورود گازهای واکنش دهنده به داخل راکتور
۲- نفوذ گازها از طریق یک لایه مرزی
۳- تماس گازها با سطح زیرلایه
۴- انجام عملیات نشست روی سطح زیرلایه
۵- نفوذ محصولات جانبی واکنش از طریق لایه مرزی
این روش در فاز بخار انجام می شود و در طیف وسیعی از روش های تولید فیلم نازک و پودرها را در برمی گیرد. اصول کار CVD به این صورت است که پیش ماده به محفظه واکنش وارد می­ شود و سپس به سمت زیرلایه حرکت می­ کند، در این جا انرژی لازم باعث رسوب می­ شود. در این مرحله محصولات فرعی فرار تشکیل می­ شود و از زیرلایه واجذب شده و از محفظه خارج می­ شود. انتقال پیش ماده در حالت بخار یا گاز به وسیله­ همرفت و انتشار انجام می­ شود. گاز حامل اغلب به گاز واکنش دهنده رقیق شده القاء می­ شود. بیشترین چالش این است که رسوب­گیری به طور منحصر به فرد بر روی زیرلایه و نه در هر جای دیگری در راکتور انجام شود، که باعث ایجاد مشکلات خلوص می‌شود. محصولات فرعی فرار تولید شده اغلب سمی هستند و یکی از مشکلات این فرایند می­باشد [۲۶[.
فصل سوم
خواص و ویژگی­های نیمه‌رساناها
۳-۱ - مقدمه
در زندگی ما و بهتر بگوییم در قدم گذاشتن بشر به عصر دیجیتال و فیزیک و الکترونیک نوین، نیمه‌رساناها نقش تاریخی ایفا کرده‌اند. نیمه‌رساناها در درون دستگاه‌های گوناگونی یافت می‌شوند. اساس ساخت پردازشگرها و ریزپردازندها و تمام دستگاه‌هایی که به نحوی اطلاعات و عملیاتی را پردازش می‌کنند، نیمه‌رساناست. نقطه شروع صنعت نیمه‌رساناها به اختراع اولین ترانزیستور نیمه‌هادی در آزمایشگاه بل در سال ۱۹۴۷ برمی­گردد. در سال ۱۹۷۰، عصر اطلاعات انسان با پیدایش فیبر نوری کوارتز، ترکیب نیمه‌رساناهای گروه III-V و لیزر ‌گالیم آرسناید (GaAs) آغاز شد. در طول توسعه عصر اطلاعات، سیلیکون (Si) به جایگاه ویژه‌ای در بازار تجارت دست یافت و در ساخت مدارهای یکپارچه برای محاسبات، ذخیره سازی داده ها و ارتباطات استفاده می‌شد. اما از آنجا که سیلیکون دارای گاف انرژی غیرمستقیمی است که مناسب برای دستگاه‌های الکترونیکی مانند دیود نور تاب (LED) و دیودهای لیزری نیست، GaAs با گاف انرژی مستقیم بهترین جایگزین بشمار می‌رفت. با پیشرفت فناوری اطلاعات، نیاز به اشعه ماوراء بنفش (UV)، جای خود را در صنعت نشان داد که فراتر از ویژگی های GaAs بود. بنابراین نسل سوم نیمه‌رساناها با گاف انرژی گسترده‌ای تولید شدند، مانند SiC، GaN و ZnO و مواد مشابه که پژوهش در این زمینه تا کنون ادامه دارد.
نیمه‌رساناها گروهی از مواد هستند که رسانایی الکتریکی آنها بین فلزات و عایق­­ها قرار دارد. ویژگی مهم این مواد این است که رسانایی آنها با تغییر دما، برانگیزش نوری و میزان ناخالصی به نحو قابل ملاحظه­ای تغییر می­ کند. یکی از مهمترین مشخصات نیمه‌رسانا‌ها که آنها را از فلزات و عایق‌ها متمایز می‌کند گاف انرژی[۲۷] (Eg ) حد واسط آنهاست. این ویژگی تعیین کننده طول موج‌هایی از نور است که توسط نیمه‌رسانا  جذب یا گسیل می‌شود. به دلیل گستردگی گاف انرژی نیمه‌رساناها، دیودهای منتشر کننده نور و لیزرها را می توان با طول موجهایی در بازه مادون قرمز(IR) تا ماورای بنفش (UV) بوجود آورد.
نیمه‌رساناها می‌توانند از یک عنصر، ترکیب، اکسید و یا مواد آلی ساخته شده باشند. نیمه‌رساناهای عنصری مانند سیلیکون، ژرمانیوم، تلوریوم، فسفر و … ، ترکیباتی مانند تلورید‌سرب، سولفید‌روی و … ، ترکیبات آلی مانند پلی استیلن، پلی دی استیلن و … ، اکسیدی مانند اکسید روی، اکسید تیتانیوم، اکسید منیزیم، اکسید قلع و … از این دسته‌اند.
۳-۲ - خواص اساسی نیمه‌رساناها
۳-۲-۱- ساختار نواری
الکترون‌های یک اتم منزوی، ترازهای انرژی مجزایی دارند. هنگامی که اتم‌ها، برای تشکیل بلور، به هم نزدیک می‌گردند، بایستی ترازهای انرژی از هم شکافته باشند، اما به دلیل برهم‌کنش اتمی، ترازها بسیار نزدیک به هم قرار می‌گیرند، که منجر به یک نوار پیوسته انرژی می‌شود [۲۷]. دو نوار متمایز انرژی در نیمه‌رساناها وجود دارد. در دمای صفر کلوین، نوار پایین‌تر، که نوار ظرفیت نامیده می‌شود، پر از الکترون است (در دماهای متناهی این نوار می‌تواند با جابه‌جایی حالت‌های تهی، رسانایی را موجب شود). بار الکتریکی در یک جامد مانند یک سیال است و حالت‌های تهی مانند حباب در سیال رفتار می‌کنند، از این رو حفره نامیده می‌شوند. در نیمه‌رساناها نوار بالایی، تقریباً خالی از الکترون است و در بردارنده حالت‌های الکترونی برانگیخته است (الکترون‌ها از پیوند کووالانسی جایگزیده، به حالت‌های گسترده در بدنه بلور می‌روند)، چنین الکترون‌هایی، با به کارگیری یک میدان الکتریکی شتاب می‌گیرند و در شار جریان شرکت می‌کنند، بدین جهت این نوار، نوار رسانش نامیده می‌شود. اختلاف انرژی دو نوار، گاف نواری نامیده می‌شود که ناحیه ممنوع انرژی است [۲۸-۲۷٫[  شکل ۳-۱ نحوه قرارگیری ترازها، نوارها و گاف انرژی را نشان می‌دهد.
شکل (۳-۱) نحوه قرارگیری ترازها، نوارها و گاف انرژی
۳-۲-۲- گاف نواری مستقیم و غیرمستقیم در نیمه‌رساناها
می‌توان نمودار نوار انرژی الکترون در مقابل اندازه حرکت را رسم کرد و از روی آن دو گروه اصلی از نیم‌رساناها که دارای گاف مستقیم یا غیرمستقیم هستند را تشخیص داد. مینیمم نوار رسانش و ماکزیمم نوار ظرفیت، نسبت به هم، به دو صورت واقع می‌شوند. وقتی مینیمم نوار رسانش و ماکزیمم نوار ظرفیت، در اندازه حرکت یکسانی قرار می‌گیرند، نیمه‌رسانا یک نیمه‌رسانای مستقیم نامیده می‌شود. در این حالت وقتی الکترون از نوار ظرفیت به نوار رسانش جهش می‌کند، تغییری در اندازه حرکت آن به وجود نمی‌آید. گالیم‌آرسناید و اکسید روی مثال‌هایی از این مورد هستند. از طرف دیگر وقتی مینیمم نوار رسانش و ماکزیمم نوار ظرفیت، در اندازه حرکت یکسان قرار نگیرند، یک نیمه‌رساناهای غیرمستقیم خواهیم داشت. در این حالت برانگیختگی یک الکترون از نوار ظرفیت به نوار رسانش، نه تنها نیاز به صرف انرژی زیادی دارد، بلکه، تغییری در اندازه حرکت آن به وجود خواهد آورد. با چنین موقعیتی در سیلیکون رو به رو هستیم [۲۸]. اختلاف بین ساختارهای نواری مستقیم و غیر مستقیم برای تشخیص نیم‌رسانای مناسب برای قطعات با خروجی نوری بسیار اهمیت دارد. مثلاً گسیلنده‌های نوری نیمه‌رسانا عموماً باید از مواد با قابلیت انتقال مستقیم ساخته شوند.
در نیمه‌رساناهای مستقیم، یک فوتون با انرژی Eg=hν ، می‌تواند یک الکترون را از نوار ظرفیت به نوار رسانش برانگیخته کند (عبور مستقیم). اما در نیمه‌رساناهای غیرمستقیم، این نوع عبور، امکان پذیر نمی‌باشد. به دلیل آن‌که فوتون‌ها اندازه حرکت بسیار کوچکی دارند، در حالی‌که الکترون باید دستخوش تغییر بزرگی در اندازه حرکت شود. در این موارد، عبور الکترون از نوار ظرفیت به نوار رسانش، می‌تواند با اتلاف یک فونون شبکه (انرژی گرمایی) رخ دهد، در این صورت اندازه حرکت مورد نیاز، تأمین می‌شود (عبور غیرمستقیم؛ به دلیل برهم‌کنش بین اتم‌ها، یک جامد مدهای ارتعاشی دارد. کوانتوم انرژی ارتعاشی، فونون نامیده می‌شود، در برهم کنش فونون- الکترون انرژی و اندازه حرکت پایسته می‌مانند). البته عبورهای مستقیم نیز امکان پذیر هستند، اما یک انرژی فوتونی مینیمم برای برانگیخته کردن الکترون مورد نیاز است که بزرگتر از گاف انرژی باشد [۳۰-۲۹٫[
۳-۲-۳- انتقال حامل در نیمه‌رسانا
پارامتر مهم دیگر در نیمه‌رساناها، قابلیت تحرک[۲۸] یا سرعت رانش حامل بار بر واحد میدان الکتریکی می‌باشد که با رابطه بیان می‌شود. این پارامتر برای الکترون‌ها و حفره‌ها به صورت مثبت تعریف می‌شود. الکترون‌ها، بوسیله انرژی گرمایی، به صورت تصادفی در همه جهات، حرکت می‌کنند. پس از طی مسافت کوتاهی، الکترون‌ها به یک اتم شبکه یا یک اتم ناخالصی و یا یک مرکز پراکندگی دیگر برخورد می‌کنند. این فرایند پراکندگی موجب می‌شود الکترون مقداری از انرژی خود را از دست بدهد. متوسط زمان بین برخوردها، زمان آزاد میانگین،  ، نامیده می‌شود. هنگامی که میدان الکتریکی کوچکی، E، بر نیمه رسانا اعمال شود، نیروی - qE ، به الکترون‌ها وارد می‌شود و به آن‌ها شتابی در خلاف جهت میدان می‌دهدq) مقدار بار الکتریکی است). مؤلفه حرکت تولید شده بوسیله میدان الکتریکی، سرعت سوق، ، نامیده می‌شود. تغییر اندازه حرکت الکترون در یک زمان آزاد میانگین، با رابطه زیر داده می‌شود [۲۷[:
(۳-۱)
(۳-۲)
هنگامیکه میدان الکتریکی به یک نیمه‌رسانا اعمال می‌شود، الکترون‌ها و حفره‌ها، برای کاهش انرژی پتانسیل، جریان پیدا می‌کنند. هنگامی که نیمه رسانای نوع n با مساحت سطح مقطع A در میدان الکتریکی واقع شود و جریان الکترون،  باشد، چگالی جریان الکترونی با رابطه زیر داده می‌شود[۲۷: [
(۳-۳)
به همین ترتیب چگالی جریان حفره، Jp ، تعریف می‌شود. چگالی جریان نهایی، ناشی از میدان الکتریکی، که از جمع چگالی جریان الکترون‌ها و حفره‌ها حاصل می‌شود، جریان سوق [۲۹] نام دارد:
(۳-۴)
رسانایی نامیده می‌شود. باید توجه داشت که اگرچه الکترون‌ها و حفره‌ها در خلاف جهت یکدیگر حرکت می‌کنند، اما با توجه به اینکه علامت آنها نیز مخالف هم است جهت جریان ناشی از آنها یکسان است. هنگامی که یک تغییر فضایی در تراکم الکترون‌ها در نیمه رسانا بوجود می‌آید، الکترون‌ها از ناحیه با تراکم بالا به سمت تراکم کمتر جریان پیدا می‌کنند. این جریان، جریان پخش[۳۰] نام دارد. با فرض یک بعدی بودن، الکترون‌ها از راست به چپ جریان پیدا می‌کنند و آهنگ چگالی جریان الکترونی بر مساحت واحد به صورت زیر داده می‌شود [۲۷ :[
(۳-۵)
ضریب پخش الکترونی است و با رابطه انشتین داده می‌شود و گرادیان تراکم الکترون‌ها در یک بعد است. بنابراین چگالی جریان پخش الکترون از رابطه زیر بدست می‌آید [۲۷ :[
(۳-۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-09] [ 12:51:00 ق.ظ ]




اگر دو طرف معامله یا یکی از آنها از نوشتن ناتوان بودند، باید فردی آگاه به مسائل مالی و حاضر در مجلس، عادلانه بنویسد و حق ندارد از نوشتن خودداری کند و همان‏گونه که خدا او را آموزش داده است، باید سند را براساس عدل و راستی بنویسد و اگر کاتبْ شاهدِ جریان نبود باید کسی املا کند و او بنویسد.[۵]
بدهکار در املای دَین باید از پروردگارش پروا کند و از آن چیزی نکاهد. اگر بدهکار، سفیه یا از نظر عقل، ضعیف باشد یا به سببی، مانند لال بودن، نتواند دیکته کند، ولی، پدر، پدر بزرگ، وکیل یا قیّم او یا حاکم شرع باید با رعایت عدالت، املا کند و در این کار باید دو مرد را به شهادت طلبید که این مورد نیز دستوری ارشادی است نه مولوی.
در صورت نبود دو مرد، باید مردی را همراه دو زن، از میان شاهدان عادل که به عدالت آنان رضایت است به گواهی گرفت. دو شاهد زن باید هنگام شهادت با هم باشند تا اگر یکی از آن دو چیزی را فراموش کرد، دیگری آن را یادآوری کند. آحاد مردم که برای تحمّل یا ادای شهادت دعوت می‏شوند، نباید از قبول آن خودداری ورزند.
پایان نامه - مقاله
در شهادت دَین، احراز عدالت شاهدان بس است.
از نوشتن بدهی کوچک یا بزرگ، نباید خسته و رنجور شد، بلکه باید با دقت تمام، دَین را ثبت کرد تا سررسیدش فرا رسد. این نوشتن، نزد خدا عادلانه‏تر و برای شهادت دادن استوارتر و مددکارتر، و برای رهایی از شک، به احتیاط نزدیک‏تر است، مگر داد و ستد نقدی باشد که آن را میان خود دست به دست می‏کنید، در این صورت بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید؛ ولی بهتر است گواه بگیرید
نویسنده و شاهد نباید در هیچ شرایطی زیان ببینند و این کار خروج از فرمان خداوند است. در پایان خدای سبحان به سه موضوع اشاره می‏کند: از خدا باید پروا کرد؛ خدا آموزگار شما (مسلمانان) است؛ او به هر چیزی داناست. این امور سه‏گانه هر یک موعظه‏ای الهی است.[۶]
مبحث دوم :گفتارمعصومین
بنداول:درحدیث آمده است
اگر کسی در معامله سند وشاهد نگیرد ومالش در معرض تلف قرار گیرد ، هرچه دعا کند خداوند مستجاب نمی کند ومی فرماید چرا به سفارشات من عمل نکردی .[۷]
بنددوم: امام صادق (ع )
کسی که حقش به خاطر نداشتن بینه از بین برود اجرداده نمی شود.[۸]
از جمله کسانی که دعای آنها مستجاب نمی شود کسی است که مالی دارد وآن را بدوی بینه ، شاهد ودلیل قرض بدهد . خداوند می فرماید: مگر امر نکردم که شاهد بگیری .[۹]
فصل دوم :تاریخچه
مبحث اول:مقدمه
ازدیربازانسان دراین اندیشه بوده است که محدوده ملک اومشخص باشدتا ازطرفی موردتعرض دیگران قرارنگیردوازسوی دیگرباگسترش حریم املاک اومالیات متعلقه برای اومشخص باشد.آنگونه که ازمطالعات تاریخی برمی آیددرزمان غارنشینی انسان محدوده ملک اوفقط به دیواره غارهایی که در آن می زیسته منحصر می گردیده وباتوجه به استفاده مشترک انسانهای اولیه ازکوه ودشت وطبیعت مرزبندی ومحدودیتی خار ج ازغارها مشهودنیست .وجودنقش های باقی مانده بردیوارغارهامبین آن است که انسان بازبان تصویرزندگی غارنشینی خودرابه ثبت رسانده است .به تدریج باگسترش جوامع انسانی وتشکیل روستاها وشهرهابزرگان اقوام وقبائل وبه عبارت دیگر حکومتهای جوامع به ثبت املاک بیشترجهت اخذمالیات اهتمام ورزیدند.[۱۰]
مبحث دوم:تاریخچه ثبت اسناددرایران
گفتاراول :قبل ازمیلاد
اولین سابقه ثبت به مفهوم امروزی درتاریخ ایران قانون نامه حمورابی مربوط به قرن بیستم قبل ازمیلاداست که درماده ۴۴و۶۰آن درباره نوشتن قرارداداجاره مقرراتی وضع شده ومواد۱۲۰و۱۲۷آن دررهن طلاونقره وکتبی بودن قراردادوعقدازدواج باحضورگواهان وبه صورت مکتوب اجباری شده است .
مدتهاقبل ازحمورابی نزدمردمان منطقه غرب وجنوب غربی ایران برای ثبت قراردادها ومالکیت کتابت برالواح سفالین ومشابه آن رواج داشته است.[۱۱]
گفتاردوم :عهدهخامنشیان
اززمان هخامنشیان کتیبه هائی حاکی ازاجاره املاک شاهی به دست آمده است .دربخشی ازکاخ تخت جمشیدالواح متعددی به صورت رونوشت هائی مخصوص بایگانی کل دیوان تخت جمشیدبه دست آمده است .درویرانه شهربزرگ بیشابوردفتربزرگ معاملات از قرن ۱۸تا۱۳قبل ازمیلادباکاوش آمریکاییان کشف شد.ونیزاسنادملک ومعاملات نقل وانتقال وعقودممهور به دست آمده که حاکی از تاسیس دیوان معاملات وثبت اسنادواملاک وثبت اززمان هخامنشی هانوشتن اسنادوقباله ها به عهده مغان بوده وگویایک مقام رسمی رئیس تشریفات درباریاخزانه داری بازدن مهری برجسته برالواح گلی که روی آن نوشته ای به زبان فارسی باستان یاعیلامی یاآکدی بوده به آنها رسمیت می داده است.[۱۲]
داریوش کبیردستوردادتادولت شهرهاراممیزی واراضی مزروعی راباقیدمساحت واضلاع دردفاتر دولتی ثبت نمایند.دربابل معاملات واسناددولتی راکه اکثرامربوط به سرحدات واملاک بوده است درمحل مخصوص پس ازثبت آن بایگانی می کردندکه محل ثبت رادیفیتیراس می نامیدند.بنابراین می توان گفت کلمه دفترازقدیم وجودداشته است . دردوره هخامنشیان زمان خشایارشاه اسنادمعاملات رادرمحلی که به دیوان خانه معروف بوده تنظیم ونام پادشاه رادرآن ذکر می کرده اندتاازجعل وتزویرمصون باشد.
درزمان داریوش دفاتری ترتیب داده شده بود که درآنهااسامی صاحبان املاک ومشخصات املاک آنان دراین دفاتر یادداشت می شدونقل وانتقال هم باحضوردرآن دفاتر انجام می گرفت وبه این ترتیب یک نوع ثبت املاک درسراسرکشوررواج داشته وشخص والی عهده داراین وظیفه بوده است وهیچ صاحب ملکی نمی توانست طرح دعوا کندمگرآنکه اسم او درآن دفترمخصوص ثبت شده باشد.
گفتارسوم :عهدساسانیان
درزمان ساسانیان بعضی اسنادوقباله ها به صورت کتیبه درلوح سنگی حک می شده است.دراین دوره نوشتن انواع سندازوقف واجاره وانتقال قطعی اموال منقول وغیرمنقول ومالکیت براموال ازطریق ارث وخریدوفروش موردعمل واجرا بوده است ونظارت کلی براین نهادهای حقوقی به عهده اداره یادیوان خاص به نام دیوان کرتکان بوده است .دراین دوره نخستین مطلب مهم تثبیت قراردادها وپیمان ها (یعنی ثبت آن دردفترثبت یادفتراسنادرسمی)درشکل نوشته بودومطلب دیگرراه های گوناگون تضمین انواع عقداست وحمایت دستگاه قضائی ازمنافع طرفین قرارداد.مساله کتابت وثبت قراردادها موجب گردیدتابرای انواع گوناگون اسنادوقراردادها ضوابط دقیقی پیداشود.[۱۳]
معمولا سندقرارداددرچندنسخه تهیه می گردیدهریک از طرفین یک نسخه سندرابامهرگلی مهرمی زدنددرواقع سندبی مهررافاقداعتبار می دانسته اند.
این ترتیبات عینادرحکومتهای بعدی ایران ازجمله خلفای اموی وعباسی معمول بوده وتازمانهای اخیر دردوره قاجار درسراسر ایران موردعمل بوده است ازاواسط دوره قاجار تاسیسات ثبتی مطابق الگوی اروپایی مورداقتباس قرارگرفت .
گفتارچهارم:پس ازساسانیان
بنداول:دوره اسلامی
اولین نمونه سندنویسی دردوره اسلامی درخصوص انتقال ملک درکتاب ارزشمندنهج البلاغه حضرت علی (ع)موجود می باشد.وچون به دستورقرآن (سوره بقره آیه ۲۸۲)مسلمانان مکلف به تنظیم سندمکتوب شده اند دردوران اولیه اسلام اسنادمردم درجائی به ثبت می رسیده است .وچون معاملات یعنی داد وستدجزو احکام فقهی است بنابراین تنظیم اسنادمردم دراین مدت بافقیهان بوده است.
بنددوم:عصرمغول
درعصر مغول درهر شهریک یاچندنفرقاضی به هنگام معاملات وخریدوفروش اراضی واموال قباله آن راتنظیم وگواهان عادل صحت آن راتائیدمی کردندودربرخی موارداین گونه معاملات رادردفتری ثبت می کر دند. غازان خان مغول نوعی مجموعه قوانین برای متصرفات خودترتیب دادکه درخصوص ثبت اسنادواملاک درموادی ازآن آمده است :هرحجت وقباله که ازتاریخ آن سی سال گذشته باشدبایددوباره به تائیدقضات برسدوحجت کهنه درطاس عدل شکسته شود.مهمترین موادآن مربوط به تشکیل اداره ثبت اسنادواملاک به منظور خاتمه دادن به احکام ناسخ ومنسوخ وجلوگیری ازتزویر دراثبات مالکیت اراضی بود.[۱۴]
به این معنا که نوشتن اسنادمالکیت منحصرابایدتوسط کتاب دارالقضای رسمی تحریر می یافت .ومعتمدی معین به طورمرتب تاریخ تحریر همه قباله ها را می نوشت وروزانه نگاه می داشت تااگر کسی قبلا ملکی رافروخته یابه رهن گذاردنتواندبه معامله معارضی دست بزندونیز هرمالکی بایدقبل ازانجام معامله قطعی یابیع شرط مالکیت خودرااثبات می کرد.وهرسندی که تاریخ آن بیشترازسی سال بوداعتبار نداشت وهرسندی که از اعتبار افتاده بودازیددارنده خارج وبایستی درطاس عدل ازمیان میرفت واگر دوسند معارض دردست دونفر طرف مرافعه بودهیئتی ازعلما وائمه دارالعدل (دادگاه )منعقدوبه صحت وسقم اسنادرسیدگی وآن راکه صحیح بودابقا ودیگری که باطل یامجعول بودامحا می کردند.[۱۵]
بندسوم:تادوران مشروطه
تاقبل از۱۳۰۲شمسی ثبت معاملات درنزداولیای مذهبی وحجج اسلام ومراجع تقلید که دفتری بنام دفترشرعیات داشتندانجام می شدآنان هرنوع سندونوشته ای که بنام قباله یابنچاق نسبت به مواردقراردادومعاملات برای اشخاص تنظیم می شدثبت کرده ودرذیل نوشته یاحواشی آن شخص صاحب دفتراقرار واعتراف ومعامله ثبت شده راتصدیق وبامهروامضای خودمهر می نمودند.ضمانت اجرای این نوشته برپایه آیات قرآنی واحادیث وروایات استواربوده است .[۱۶]
ضمانت اجرائی بوسیله دستورات مذهبی که مانندقواعدحقوقی بوسیله قوه مادی که دردست روحانیون بودبوسیله قواعداخلاقی درمحیط مذهبی متخلفین راسرزنش وشماتت ومومنین هم ازبیم مجازات اخروی ازآن دستورات تبعیت می کردندوازطرفی چون تعهدوتضمین رعایت قوانین وقواعدشرعی بین متعاملین درمحضرشخصی روحانی ومعتمدانجام می گرفت کم کم حضوردرچنین اماکنی که عموماکه درخانه آن شخص عالم صورت می گرفت بانام اختصاری محضریادرمحضرآقاتقلیل پیداکردکه تاکنون نیزبرزبان عامه جاری است وجایگزین دفاتراسنادرسمی وازدواج وطلاق امروزی می باشد.بدین ترتیب این حوزه نیز همانندحوزه قضائی عصرقاجاردراختیاروانحصارعلمابود.
درسال ۱۲۷۹ه.ق به حکم ناصرالدین شاه «دیوان خانه عدلیه عظمی »تاسیس شدواین پیش درآمدی برای قانون ثبت اسناد مصوب فروردین ۱۳۰۲ه .ش است که درآن دفتری موسوم به اداره دفترخانه عمومی تشکیل یافته است .که کلیه اسناد ازقبیل مصالحه نامجه وبیع شرط وانتقال نامجه وتمسگ وغیره که درمعاملات مردم ردوبدل وصیغه آن درحضوریکی ازعلماجاری می شوددردفترمزبور ثبت شودوالصاق تمبرگردیده رسمیت خواهدداشت ودردعاوی ومرافعاتی که ابراز می شودمورد وثوق ومحل اطمینان خواهندبودهرگاه معامله فسخ یا ادای دین شده باشدویابه ترتیبی مشروع مفاداسناد ازدرجه اعتبار ساقط شودلازم است دارندگان آن اسناداداره دفترخانه عمومی رامطلع نمایندتادرصفحه ای که اسنادثبت شده فسخ یاردقرض وقطع معامله یاابطال مشروع سندثبت شده راباحضورطرف یادداشت نمایندکه اسباب اشکالات ومرافعات واهی نشود.[۱۷]
درزمان ناصرالدین شاه فرمانی صادرشدکه اداره های تحت ریاست میرزاحسین خان سپه سالار تشکیل شودکه مرجع ثبت اسنادبوده وموافق دول متمدنه تمبرزده ودردفاترمخصوص ثبت وضبط گردد.درعدلیه نیزبرای اعتباراسنادوجلوگیری ازتقلب وتزویراوراق ونوشته هارا مهررسمی می زدندوبدینوسیله دارای اعتباراسنادرسمی می شدولی چون این کاراجباری نبودبه ندرت به آن اقدام می شد.[۱۸]
برای اولین بار ناصرالدین شاه دستوردادمجموعه ای یاکتابچه ای درخصوص موادقانونی ثبت اسنادواملاک بنویسندوبه اجراگذارندوبراین اساس اداره ای برای ثبت نوشته جات ومعاملات ماننددول اروپائی تشکیل دهدبه علاوه اسنادونوشته هاراتمبربزنندودردفاترمخصوص ثبت وضبط گردانندبعدهاوزارت عدلیه اعظم اسنادوقباله راتسجیل ومهرمی کرد.هرگاه یکی ازطرفین معامله یاسندازاتباع خارجه بودمتن سندبه گواهی سفارت متبوع طرف خارجی می رسید.این وضعیت تازمان مشروطه ادامه داشت . ولی چنین دستورالعملی به طورجداجرا نشدوکماکان معاملات راروحانیون مورداعتمادمردم نوشته ودردفتری به نام دفترشرعیات درج می کردند.شیوه کارغالبابه این صورت بود که اقرار واعتراف متعاملین رادرحاشیه سندگواهی می کردند ودرپاره ای ازمواردسندبه امضای اصحاب معامله نیزمی رسید.[۱۹]
همچنین قانون ثبت ومهردولتی رابایدبه عنوان کهن سالترین مقررات مدون مربوط به ثبت اسناددرایران دانست که ناشی ازافکاربارون اتریشی بودکه به عنوان اداره وتعلیم فنون مالیه وثروت به استخدام دولت درآمده بود.[۲۰]
درمیان کتابچه های منتشره دردوره ناصری جزوه ای تحت عنوان کاداستره موجوداست که درآن مطالبی درباره ثبت املاک البته به منظور امکان ممیزی املاک ووصول مالیات ازآنها درج گردیده است .[۲۱]
درزمان پیش ازمشروطه شناسائی وتعیین حدوداملاک هرکس فقط براساس اسنادعادی ومبایعه نامه ها معلوم می شدوازاین رو همیشه رایج ترین دعاوی میان افرادیاحتی بین افرادودولتها برسرمالکیت بود.[۲۲]
بندچهارم :بعدازتاریخ مشروطه تاکنون
پس ازاستقرارمشروطیت دردوره دوم قانون گذاری درسال ۱۲۹۰هجری شمسی دردوره دوم مجلس شورای ملی قانون ثبت اسناددر۱۳۹ماده به تصویب رسیدومقررداشت که اداره ثبت اسنادمرکب از دائره ثبت اسنادودفترراکدکل درحوزه های مدراین قانون به موضوع ثبت املاک اشاره نشده واسنادثبت شده هم لازم الاجرا نبودوبه همین دلیل وعدم استقبال ازثبت اسناداین قانون دردوره چهارم مجلس نسخ وقانون دیگری به نام قانون ثبت اسنادواملاک در۱۲۶ماده در۲۱/۰/۱۳۰۲به جای آن تصویب شد.دراین قانون قیدشده بودکه اداره کل ثبت اسنادواملاک برای دومنظورتشکیل می شود:
۱-ثبت املاک تااینکه مالکیت مالکین وحقوق صاحبان حق نسبت به آنها رسماتعیین ومحفوظ گردد.
۲-ثبت اسنادبرای اینکه رسمادارای اعتبار شود.
اداره مذکورتابع وزارت عدلیه بوده ورئیس کل آن به پیشنهادوزیرعدلیه وفرمان شاه منصوب می شده است.ضمنادراین قانون مقررگردیده بوده اسنادثبت شده بدون احتیاج به حکم دادگاه لازم الاجرامی باشد.این قانون هم به لحاظ نقایصی که داشت وثبت اسنادطبق آن اختیاری بودازآن استقبالی نشد.[۲۳]
درتاریخ ۱۳/۱۱/۱۳۰۷قانون تشکیل دفاتراسنادرسمی در۲۰ماده مصوب شدودرتاریخ ۲۱/۱۱/۱۳۰۸قانون دیگری به نام قانون ثبت اسنادواملاک در۲۵۶ماده وضع گردیدکه درآن طبق ماده ۲۵۵اکثرقوانین قبلی نسخ وثبت املاک الزامی شدوبه موجب ماده۱۷۵آن ثبت اسنادبوسیله اداره ثبت وکارمندان ثبت بعمل می آمد.[۲۴]
ناگفته نمانداولین دفاتراسنادرسمی دراداره ثبت مربوطه مستقروجزوتشکیلات ثبت بودندوصاحبان دفتر هم کارمندثبت بودند واگر کسی قصدتنظیم سندمعامله راداشت بایدبه اداره ثبت مراجعه می کرداین وضع تابهمن ۱۳۰۷ادامه داشت در۱۳۰۸دفاتراسنادرسمی خارج ازاداره ثبت تشکیل شدولی بازهم درخصوص معاملات مربوط به ثبت شدکه دفتراملاک مردم بایستی به اداره ثبت مراجعه می کردندتادر۲۱/۱۱/۱۳۰۸قانون ۱۳۰۷نسخ شدکه باز هم درنقاطی که دفتراسنادرسمی تعیین نشده بودمردم برای معاملات خودبه اداره ثبت مراجعه می کردندونیز درهردفتراسنادرسمی به جزدفاتری که درمحضرمجتهدین جامع الشرایط تشکیل می شدبایداسناددردفتردیگری باحضورنماینده ثبت میشد.ولی درسال۱۳۵۴ثبت سندفقط دردفتراسنادرسمی صورت می گرفت ودیگرنیازی به دفترنماینده ثبت نبود.این قانون ازآن زمان تاکنون اجرا می شودوتاکنون نسخ نشده است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:50:00 ق.ظ ]




مثلاً آیات:(وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَهٌ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَهٌ )(قیامت/۲۲-۲۳)؛ چهره‌ها در آن روز شگفته است، زیرا به پروردگار خویش نظر دارد.این آیه ـ برحسب استعمالات متعارف عرب ـ نظر داشتن به جایگاه بلند و بزرگوار پروردگار را می‏رساند. در حالی‌که اکنون اشخاصی مانند ابوالحسن اشعری (م ۳۲۴) ـ که شیخ اهل سنت و جماعت و سر کرده‌ی اشاعره تا امروز به شمار می‏رود ـ این آیه را دگرگون ساخته آن را به معنای «رؤیت بصر» گرفته است.
۳-۴-۲-تقسیم بندی تشابه از دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی
«عنوان‏های مطروح در متون نقلی یکسان نیستند، زیرا بعضی از آن‌ها نفسی‏اند و برخی نِسبی؛ مثلاًعناوین عام و مطلق، نفسی‏اند؛ ولی مجمل و مبین و نیز محکم و متشابه، نسبی؛ یعنی عموم عام و اطلاق مطلق به افرادی که از آن‏ها استظهار می‏کنند ارتباط ندارند، زیرا انطباق عام و مطلق بر افراد و مصادیقشان و اندراج افراد و مصادیق تحت آن‏ها در هر زمان و زمین و نسبت به هر فرد و گروه یکسان است؛ امّا ظهور و خفا و ابهام و بیان و اجمال و تبیین و سایر عناوین دلالی نسبت به افراد یکسان نیستند: ممکن است لفظی (مفرد یا جمله) برای کسی که از موارد استعمال و کیفیت آن آگاه است، مبیّن باشد؛ ولی برای دیگری مجمل و هم‌چنین می‏تواند آیه‏ای یا روایتی برای بعضی متشابه؛ اما برای دیگری محکم باشد و نیز می‏شود نسبت به بعضی حدوثاً متشابه باشد؛ لیکن بقاءً متشابه نباشد، زیرا قدرت علمی ارجاع آن را به محکم داشته باشد، در نتیجه تشابه‏زدایی شده و آن‌چه حدوثاً متشابه بود، بقاءً محکم گردد.»[۲۲۷]
پایان نامه - مقاله - پروژه
در جای دیگر می‌نویسد: «تشابه، همانند زَبَد و کف روی سیلاب است؛ یعنی مقصود بالعرض و لازمِ طبیعی آیات نازل به شمار می‏رود، بنابراین تشابه همانند تحریف نیست که دست‏ساز بشر است، بلکه لازمِ طبیعی محاوره با بشر است که معصوم۸ در میان آن‏ها اندک است و غیرمعصوم بی‏شمارند؛ یعنی: ۱٫ آن‌چه بالإصاله نازل شده محکم است. ۲٫ اگر پایان نزول آیاتْ ملکوت فرشتگان یا قلوب معصومان% بود، آغاز و انجام آن محکم بود. ۳٫ اگر پایان نزول آیاتـ بعد از ورود به قلب انسان کامل معصوم۸ و عبور از زبان مطهّر او که چیزی غیر از وحی الهی را ابلاغ نمی‏کند ـ سطح جامعه و سمع مردم غیرمعصوم باشد، لازمِ چنین تنزّلی کفِ تشابه گرفتن است، پس کسی آیات قرآن را متشابه نکرد، بلکه دامنه‌ی نزول فرودین آن، لازمِ طبیعی دارد و آن تشابه است، از این ‏رو اسناد اِنزال کتاب به خداوند و تقسیم آیات آن به محکم و متشابه درست است.
مهم این است که وصفِ تشابه، صفت لازم برای آیات متشابه نیست، زیرا همین آیات با ارجاع به محکمات از جامه‌ی تشابه به درآمده و کسوت محکم می‏پوشند؛ یعنی تشابه برای آیات متشابه، نه ذاتی است و نه وصف لازم، بلکه غیر ذاتی و غیر لازم است، هرچند تعبیر به ذاتی و لازم، بی‏تسامح نیست.»[۲۲۸]
آیت‌الله جوادی آملی، با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبایی۶، می‌گوید: «همه‌ی آرایی که در باب سرّ اشتمال قرآن بر تشابه مطرح شده، پس از پذیرش این مطلب است که متشابه نیز مانند محکم از جانب خدای متعال نازل شده است. یعنی در نشئه‌ی لدن هم متشابه وجود داشته و قسم متشابه قرآن، همین وصف تنزل یافته است. قرآن و مقام لدن که حضرت رسول۲ به آن مقام راه یافت و آن را دریافت کرد، هیچ تشابهی نداشت. در شب قدر هم که توسط جبرئیل امین بر قلب آن حضرت نازل شده تشابهی نداشت؛ زیرا به فرموده‌ی خدای سبحان، نزول قرآن از آغاز تا به انجامش، همراه با حق بوده است: (وبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَ نَذِیرًا)(اسراء/۱۰۵)، در جایی‌که حق محض وجود دارد، جایی برای اشتباه حق و باطل و تشابه نیست. در آن مراحل که لفظ و مفهوم وجود ندارد، تشابهی هم نیست. اما آن‌جا که خداوند می‌خواهد با زبان عربی با مردم سخن بگوید، برخی از آیات متشابه می‌شوند. در واقع تشابه از عوارض این عالم ماده است، وگرنه خداوند این تشابه را نازل نکرده است.»[۲۲۹]
ایشان در جای دیگر،[۲۳۰] برای تأیید و تأکید این معنا آورده‌اند: «راسخان در علم «کلّ من ربّنا» نمی‏گویند، بلکه می‏گویند: (کُلٌّ مِن عِندِ رَبِّنا)، شاید اضافه شدن (عِندِ) برگرفته از پیام این آیات باشد: (…وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَهٌ یَقُولُواْ هَـذِهِ مِنْ عِندِ اللّهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ یَقُولُواْ هَـذِهِ مِنْ عِندِکَ قُلْ کُلًّ مِّنْ عِندِ اللّهِ فَمَا لِهَـؤُلاء الْقَوْمِ لاَ یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثًامَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَهٍ فَمِن نَّفْسِکَ… )(نساء/۷۸ ـ ۷۹)؛ اگر خیر و نیکی به آنان برسد، می‏گویند از نزد خداست و چنان‌چه حادثه‌ی ناگواری دامنگیرشان شود، آن را از پیش تو می‏دانند! در پاسخ آنان بگو که همه از نزد خداست، پس این گروه را چیست که بر آن نیستند سخنی را دریابند! همه‌ی حوادث گوارا و ناگوار و حسنات و سیّئات «من عندالله» است؛ امّا حسنه هم «من عندالله» و هم «من الله» است؛ ولی سیّئه «من عندالله» است، زیرا بر اساس «توحید»، مؤثری جز خدا در جهان نیست؛ امّا «من الله» نیست، پس از نظر قرآن کریم سیّئات «من الله» نیست.
این‌جا نیز باید گفت که «محکمات»، هم «من عندالله» است و هم «من الله»؛ ولی «متشابهات» «من عندالله» است و «من الله» نیست. در مثال باران، کف روی سیل همراه باران از آسمان نیامده است، از این ‏رو راسخان در علم می‏گویند: (کُلٌّ مِن عِندِ رَبِّنا) نه «کلّ من ربّنا». غرض آن‌که چون تشابه از خود آیه است نه از بیرون، پس «من نفسها» است نه «من الله»، همان‏طور که سیّئه‌ی تبهکار، «من نفسه» است نه «من الله».»
هرچند تقسیم‌بندی‌های این دو دانشمند به لحاظ تعبیر متفاوت است و ممکن است در نگاه اول متعارض به نظر آید، اما هیچ‌یک دیگری را نفی نمی‌کند؛ آن‌جا که آیت‌الله معرفت تشابه را شأنی می‌داند، در واقع شأن آیات چنین است که تشابه ایجاد می‌شود. اما در اعتقاد آیت‌الله جوادی آملی به تشابه نسبی، این تشابه نسبت به سطح فهم مردم در نظر گرفته شده است.
۳-۵-تأویل
با بیان مفهوم تأویل، رابطه‌ی آن با آیات محکم و متشابه را بررسی کرده، و دیدگاه آیت‌الله معرفت و آیت‌الله جوادی آملی را می‌آوریم.
۳-۵-۱-مفهوم «تأویل»
تأویل از «اَوْل» به معنای رجوع، اشتقاق یافته،[۲۳۱] و معنای آن، با نظر به ریشه‌ی اصلی‌اش «ارجاع» است.[۲۳۲] در کتاب‌های لغت برای تأویل معانی فراوانی ذکر شده، که می‌توان آن‌ها را در سه دسته قرار داد:
الف.برگرداندن چیزی به هدفی که آن مد نظر است،[۲۳۳] ارجاع کلام و صرف آن از معنای ظاهر به معنای پنهان‌تر از آن،[۲۳۴] نقل ظاهر لفظ از وضع اصلی آن، به چیزی که محتاج به دلیل است،[۲۳۵] صرف آیه از معنای ظاهر به معنای احتمالی موافق با کتاب و سنّت.[۲۳۶] و معانی رَجَعَ، اَرْجَعَ و رَدّ که برای فعل ماضی آن (اَوّلَ) ذکر شده، مناسب با همین دسته است. جامع همه‌ی این معانی «بازگردانیدن شیئی یا کلامی، به مقصود و مراد از آن است». این معنا با معنای ریشه‌ی اصلی آن و نیز با آن‌چه که طبرسی در «مجمع البیان» ذکر نموده (بازگرداندن یکی از دو احتمال به معنای مطابق با ظاهر)،[۲۳۷] موافق است.
ب.آشکار ساختنِ آن‌چه که شیئی به آن بازمی‌گردد،[۲۳۸] روشن ساختن کلامی که معانی آن مختلف بوده و جز با بیانی فراتر از الفاظ آن میسر نباشد.[۲۳۹] خبر دادن از معنای کلام، تبیین معنای متشابه،[۲۴۰] تفسیر باطن و خبر دادن از حقیقت مراد، تعبیر کردن خواب، آن‌چه را که کلام به آن بازمی‌گردد، و از معناهای فعل آن «دبّره، قَدَّره و فَسَُره»،[۲۴۱] که برای فعل ماضی آن ذکر شده است، مناسب با همین دسته است. و جامع این دسته از معانی، تفسیر و بیان مقصود و مراد پنهان از شی‌ء و کلام است. و با توجه به خصوصیاتی که در پاره‌ای از این معانی وجود دارد، می‌توان گفت: تأویل، نوع خاصّی از تفسیر است و این معنا موافق با نظر کسی[۲۴۲] است که تفسیر را أعم از تأویل معرفی نموده است.
ج.انتهای شیء، مسیر، عاقبت و آخر آن، عاقبت کلام و آن‌چه که کلام به آن بازمی‌گردد،[۲۴۳] معنای پنهان قرآن که غیر معنای ظاهر آن است.[۲۴۴] جامع این معانی را می‌توان «چیزی که شی‌ء یا کلام به آن بازمی‌گردد» دانست و تفاوت اصلی این دسته با دو دسته‌ی قبل این است که دو دسته‌ی قبل، معنای مصدری است و این دسته معنای وصفی.
با توجه به آن‌چه گذشت، روشن می‌شود که از دیدگاه لغت‌شناسان، تأویل هم به معنای مصدری استعمال می‌شود و هم به معنای وصفی و در هر دو معنا، کاربرد آن نه تنها اختصاص به قرآن کریم ندارد، بلکه در مورد غیر کلام نیز به کار می‌رود و هم‌چنین معلوم شد که تأویل در نزد اهل لغت، در سه دسته از معانی به کار می‌رود که در دو دسته‌ی اول و سوم، کاملاً با تفسیر مغایرت دارد و در دسته‌ی دوم أخص از تفسیر است.
هم‌چنین با توجه به این‌که دسته‌ی اول از معانی مزبور، مناسب‌تر با «اَوْل»، به معنای رجوع (ریشه‌ی اصلی کلمه‌ی تأویل)، می‌باشد و با التفات به این‌که استعمال مصدر در معنای وصفی خلاف اصل است و نیاز به قرینه دارد، می‌توان گفت: دسته‌ی اول از معانی، اصل، و دو دسته‌ی دیگر، فرع آن است و در صورت نبودن قرینه، مراد از کلمه‌ی‌ تأویل، دسته‌ی اول از معانی آن است.
۳-۵-۲-رابطه‌ی تأویل با آیات محکم و متشابه[۲۴۵]
کلمه‌ی «تأویل» هفده بار در قرآن کریم استعمال شده است. دوازده بار در مورد غیر قرآن و پنج بار در مورد قرآن به کار رفته است (دو بار به‌طور یقین و به اتفاق مفسران و سه بار به حسب ظاهر و به نظر مشهور) و از آن دوازده مورد، چهار بار در حال اضافه به احلام و رؤیا و یا ضمیری که به رؤیا برمی‌گردد، به کار رفته،[۲۴۶] که به‌طور یقین و به اتفاق مفسران، به معنای تعبیر خواب و محکی عنه رؤیا است و سه بار در حال اضافه به «الأحادیث» است.[۲۴۷] که به تبع اختلاف در این‌که از «الأحادیث» چه معنایی مقصود باشد، در معنای تأویل نیز اختلاف شده است،[۲۴۸] ولی به قرینه‌ی سیاق، معنای تعبیر خواب و محکّی عنه رؤیا با ظاهر آیه سازگار‌تر است و یک‌بار هم در حال اضافه به ضمیر به کار رفته است.[۲۴۹] که به تبع اختلاف در مرجع آن ضمیر، در معنای تأویل نیز اختلاف شده است، اگر در این مورد، مرجع ضمیر، رؤیا و آن‌چه که آن دو زندانی در خواب می‌دیدند،[۲۵۰] باشد و یا واژه‌ی طعام در (طَعامٌ تُرزقانِه) باشد و مقصود از طعام، همان طعامی باشد که آن دو زندانی در خواب می‌دیدند، در این‌جا نیز تأویل به معنای تعبیر خواب است و کسانی که ضمیر را به طعام برگردانده و طعام را نیز همان طعامی که برای زندانیان آورده می‌شد، دانسته‌اند، تأویل را در این‌جا به حقیقت و مآل طعام و ماهیّت و کیفیّت و سایر احوال آن معنا کرده‌اند.[۲۵۱]
علاوه بر موارد یاد شده، کلمه‌ی تأویل دوبار در مورد کارهایی که حضرت خضر۸ انجام داد و اسرار و اهداف آن برای حضرت موسی۸ پنهان بود به کار رفته،[۲۵۲] که در این دو مورد، به معنای حکمت و اسرار آن کارها است. و یک‌بار در مورد «رجوع به خدا و رسول، برای اطاعت از حکم و داوری آنان در تنازعی که پیش آمده» به کار رفته،[۲۵۳] و یک‌بار در مورد «ایفای کیل و توزین با ترازوی مستقیم» استعمال شده است،[۲۵۴] که هرچند تعبیرات مفسران در بیان معنای آن، در این دو مورد مختلف است،[۲۵۵] ولی این دیدگاه که مراد از آن، نتیجه و ثمری است که بر آن کارها مترتب می‌شود و می‌توان آن را «عاقبت» نامید، با ظاهر آیه سازگارتر است.
و اما پنج مورد که در مورد قرآن به کار رفته است (دوبار به طور قطع و به اتّفاق مفسّران[۲۵۶] و سه بار به حسب ظهور[۲۵۷] و بنابر نظر مشهور)، گرچه در معنای تأویل در این خصوص در بین مفسّران تا حدّی اختلاف وجود دارد، ولی بر اساس تحقیقی که با دقت در آیات مربوطه و ملاحظه‌ی قراین متّصل و منفصل و روایات مربوط به این آیات انجام گرفته، تأویل قرآن در لسان آیات کریمه و روایات مربوط به آن، در معانی ذیل به کار رفته است:
الف)معنای حقیقی و منظور واقعی برخی از آیات متشابه؛
ب)معنا و معارف باطنی آیات کریمه، أعمّ از آیات محکم و متشابه؛
ج)مصداق خارجی و تجسّم عینیِ وعد و وعیدهای قرآن کریم در مورد آخرت و سایر پیش‌گویی‌های آن؛
د)مصادیق برخی از آیات کریمه، که از دید عرف و افراد عادی پنهان است.
بحث انگیزترین آیه‌ی دربردارنده‌ی واژه‌ی تأویل، آیه‌ی ۷ سوره‌ی آل عمران می‌باشد که دیدگاه‌های مهم درباره‌ی تأویل برگرفته از همین آیه است. در آیه‌ی مذکور تأویل به گونه‌ای با معنای متشابه پیوند خورده است و شناخت تأویل ارتباطی تنگاتنگ با آیات محکم و متشابه دارد.
۳-۵-۲-۱-اختصاص تأویل به آیات متشابه
«تشابه در قرآن بر دو وجه آمده:
۱- به معنای شبیه و همانند که بر دو قسم است:
الف)همانندی معنوی مانند: (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ… )(زمر/۲۳)، که مقصود شباهت داشتن هر قسمت با قسمت دیگر از نظر خوبی و درستی، معجزه بودن و عدم ایراد و تناقض است.
ب)همانندی ظاهری، مانند: (…هَـذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً… )(بقره/ ۲۵)؛ و نیز (…وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ… )(انعام/ ۱۴۱).
۲- متشابه به معنای شبهه برانگیز که این هم بر دو قسم است:
الف)معنوی مانند: (…وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ…  )(آل‌عمران/۷).
ب)ظاهری مانند: (قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لَّنَا مَا هِیَ إِنَّ البَقَرَ تَشَابَهَ عَلَیْنَا… )(بقره/۷۰).»[۲۵۸]
«متشابه آیه‌ای است که با آن‌که بر مدلول لفظی خود دلالت می‌کند و ظهور در معنای خود دارد، ولی از نظر مقصد و مراد، دست‌خوش تردید و شبهه است و دل به آن معنای ظاهری آرام نمی‌گیرد و زمینه‌ی فتنه‌جویی در آن وجود دارد. به تعبیر دیگر، در آیات متشابه، الفاظ آیه بر موضوعٌ له خودشان دلالت تام دارند و متشابه بودن آن به دلیل قصور لفظی آن نیست تا در نتیجه،‌ محکمات، همانند خاص و قید و قرینه‌ی موضوعٌ له لفظ را مشخص نمایند، چون اصولاً غرابت و اجمال لفظی به اصطلاح مشهور وجود ندارد، بلکه تشابه از این روی پدید آمده که آیه هم بر معنای مراد و مقصود که قابل پذیرش و منطقی است و هم بر معنای غیر مراد و مقصود قابل انطباق است. تشابه نه از اوصاف لفظ و نه از اوصاف أعم از لفظ و معنی، بلکه فقط از اوصاف خاص معنی است. ظاهر آیات متشابهات با آیات محکمات ناسازگار، بلکه در تضاد و تعارض است، اگر تعارضی ظاهری میان محکمات و متشابهات نباشد، عنوان أمّ الکتاب بودن محکمات و مرجع و مفسربودن آنان، تصور درستی ندارد. و چون قرآن آمده است که در حوزه‌های گوناگون زندگی سامان بخش و آرامش آور باشد، ابتدا خود باید آرام گیرد و آیات متشابه را که ناآرام و دست‌آویز فتنه آوران است به سوی ساحل آرامش رهبری نماید. و محکمات بر اساس معرفی خود قرآن، أمّ الکتاب، مرجع، مفسر و آرام بخش متشابهات معرفی شده‌اند.»[۲۵۹]
«تأویل متشابه، آن‌گاه است که بیننده را ازحیرت درآورده، نظر او را به وجه صحیح آن معطوف دارد، در واقع چهره‌ی لفظ را به آن سو که تنها حق خودنمایى مى‌کند بازگرداند.»[۲۶۰] «سخن علامه طباطبایى۶، در توجیه وجود این آیات، چنین است: وقوع آیات متشابه در قرآن به‏خاطر خضوع قرآن در القاى معارف عالیه‏اى مى‏باشد که آن معارف عالیه را در اسلوب‏هاى عمومى ریخته و این اسلوب براى معانى مخصوص وضع شده است، لذا الفاظ قادر به ایفاء و القاى تمام معانى مورد نظر نمى‏باشند، مگر براى کسانى که در سطحى عالى از معرفت باشند.»[۲۶۱]
«پس کلام حق (قرآن کریم)، هرگاه نمودی جز حق داشته باشد، و به باطل همانند آید، آن را متشابه گویند. طبق این تعریف، تشابه، در مورد آیات متشابهه، تشابه حق و باطل است، سخن حق‌گونه‌ی حق تعالی، باطل‌گونه جلوه کند. از این رو، تشابه، علاوه که بر چهره‌ی لفظ یا عمل، پرده‌ی ابهام افکنده، موجب شبهه نیز می‌گردد. و هرمتشابهی، علاوه بر تفسیر که رفع ابهام می‌کند، به تأویل نیز نیاز دارد، تا دفع شبهه نماید. پس تأویل نوعی تفسیر است که علاوه بر رفع ابهام، دفع شبهه نیز می‏کند. بنابراین، مورد تأویل، نسبت به تفسیر، أخص مطلق است. لذا تأویل‌گر (عالم به تأویل) لفظ را از سرگردانی بیرون آورده، به قرارگاه اصلی خود بازمی‌گرداند. در نتیجه آیات متشابه آیاتی است که معنای حقیقی و مراد واقعی آن ظاهر نیست، برخلاف آیات محکم که معنای آن‌ها طبق اصول محاوره، ظاهر و آشکار است. این آیات، به این سبب متشابه نامیده شده‌اند که معنای حقیقی و مقصود از آ‌ن‌ها بین چند معنی مردد گشته و معنای حقیقیشان به معنای غیر حقیقی مشتبه شده است؛ که کشف آن معنا و مراد حقیقی، همان تأویل متشابه می‌باشد.»[۲۶۲]
تأویل، تنها مختص متشابهات نیست؛ بلکه مربوط به تمام قرآن است. اما تأویل متشابهات غیر از تأویل تمام قرآن است، که در بحث تأویل از نگاه آیت‌الله جوادی آملی، به نقل این مطلب از ایشان می‌پردازیم.
۳-۵-۳-تأویل از نگاه آیت‌الله معرفت
«تفسیر رفع ابهام از لفظ مشکل است؛ بنابراین جایگاهش، رفع ابهام از معنا، به سبب پیچیدگی است که در لفظ حاصل شده است. اما تأویل، از ریشه‌ی ‏«أول‏» گرفته شده، لذا تأویل به معناى ارجاع دادن مى‏باشد. تأویل در موردى به کار مى‏رود که گفتار یا کردارى مایه‌ی شبهه گردیده، موجب حیرت و سرگردانى شده باشد.»[۲۶۳]
«تأویل، رفع شبهه از متشابه، أعم از اقوال و افعال است. بنابراین جایگاهش، در هنگام وقوع شبهه در قول یا عمل است که سبب پنهان شدن حقیقت گشته است. حقیقتی که هدف نهایی یا معنای مراد است. بنابراین تأویل از بین بردن خفاست؛ پس علاوه بر این‌که رفع ابهام است، دفع شبهه نیز می‌کند. چراکه هرجا تشابه در لفظ وجود دارد معنا نیز مبهم است. لذا تأویل دفع و رفع با هم است.»[۲۶۴]
«تأویل، همان بطن قرآن است که دلالت درونی قرآن را می‌رساند و در مقابل ظهر قرار دارد که همان دلالت برونی قرآن است. لذا تمام آیات قرآن از محکم و متشابه دارای تأویل می‌باشد. پیامبر۲ می‌فرماید: «ما فی القرآن إلّا و لها ظهر و بطن»، آیه‌ای در قرآن نیست مگر آن‌که ظهر و بطن دارد. و از امام باقر۸ پرسیدند، مقصود از ظهر و بطن چیست؟ ایشان فرمودند: «ظهره تنزیله و بطنه تأویله».[۲۶۵]
«ظهر قرآن همان دلالت ظاهری آن است که از قرائنی مانند شأن نزول به دست می‌آید و جنبه‌ی خصوصی دارد، ولی بطن قرآن دلالت باطنی قرآن است که با قطع نظر از قرائن موجود، برداشت‌های کلی است که از متن قرآن به دست می‌آید، و همه جانبه و جهان شمول است؛ لذا پیوسته مانند ماه و خورشید در جریان و قابل تطبیق در زمان‌ها و مکان‌های مختلف است که مناسب آن می‌باشد؛ که اگر چنین نبود، هر آینه قرآن از استفاده‌ی دائمی ساقط می‌گردید. این برداشت‌های کلی و جهان شمول است که تداوم قرآن را برای همیشه تضمین کرده، همواره آن را زنده و جاوید نگاه داشته است.»[۲۶۶]
«براى تأویل معناى سومى آمده و آن تعبیر رؤیا (تعبیر خواب) است که در سوره‌ی ‏یوسف هشت‏ بار به کار رفته. در آن‌جا که دو نفر زندانى خواب خود را براى حضرت‏ یوسف ۸بازگو کردند، آن‌گاه تقاضاى تعبیر آن را نموده گفتند: (…نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ… )(یوسف/۳۶)، ما را به ‏تعبیر آن آگاه ساز، هم‌چنین است آیات دیگر آن سوره.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:50:00 ق.ظ ]




شکل ۴-۱۹-روند تغییرات شاخص سطح برگ در تراکم های مختلف در طول فصل رشد بر اساس درجه روز رشد
شکل ۴-۲۰-روند تغیرات شاخص سطح برگ درسطوح مختلف کود اوره در طول فصل رشد بر اساس درجه روز رشد.
بیشینه شاخص سطح برگ در مرحله پنجم نمونهبرداری حدود ۱۰۰۹ درجه روز رشد روز بدست آمد. نتایج تجزیه واریانس بیشینه شاخص سطح برگ در جدول (۴-۵) نشان داد که تراکم و کود اوره، اثر متقابل کود وتراکم در سطح ۵ درصد معنیدار است. مقایسه میانگین بین سطوح تراکم نشان میدهد که بین سطوح تراکم از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود ندارد و تراکم سوم بیشترین میزان شاخص سطح برگ را ایجاد کرده است. در بین سطوح تیمار کودی، سطح چهارم مصرف کود بیشترین مقدار را در بیشینه سطح برگ دارد و اختلاف ۲۲/۱۸ درصدی با سطح عدم مصرف کود در بیشینه سطح برگ ایجاد کرده است. بیشترین مقدار LAImax از تیمار تراکم در سطح سوم با شاخص سطح برگ ۶۴/۵ حاصل شد (شکل ۴-۱۹)
جدول( ۴-۵): تجزیه واریانس صفات بیشینه شاخص سطح برگ (LAImax)

 

LAImax df منابع تغییرات
۰/۷۵۱ ۲ بلوک
۸۵/۴* ۳ کود
۴۹۷/۰ ۶ خطای اول
۱۲/۳* ۲ تراکم
۱۷/۱* ۶ تراکم×کود
۲۰۴/۰ ۱۶ خطای دوم
۸۲/۱۵ - ضریب تغییرات

.به ترتیب غیر معنی دار و معنی دار در سطح احتمال ۱درصد و ۵ درصد میباشد*,**,ns
(TDW[12])وزن خشک کل ۴-۴-۲-
نتایج این بررسی نشان داد که حداکثر وزن خشک کل برای ذرت خوشه ای در حدود۱۱۵۰درجه روز رشد مشاهده شد
پایان نامه - مقاله - پروژه
در تراکم های بالای گیاهی رقابت در مراحل اولیه رشد باعث کاهش زود هنگام آهنگ رشد نسبی می شود همچنین رشد طی یک فصل کامل زراعی باعث گسترش بیشتر و سریعتر سطح برگ شده از این نظر افزایش تراکم موجب افزایش وزن خشک کل می گردد(شکل ۴-۲۱). یکی از اثرات مشخص تراکم بر عملکرد ماده خشک گیاه این است که با افزایش تراکم عملکرد ماده خشک تک بوته کاهش می یابد. به طوری که از شکل ها ملاحظه می شود دلیل افزایش عملکرد ماده خشک در تراکم های بالا افزایش تعداد بیشتر گیاه در واحد سطح می باشد چرا که در تراکم های پایین به دلیل فضای بیشتر جهت رشد و نموو نبودن هیچ گونه محدودیتی از نظر نور آب و مواد غذایی گیاه پتانسیل تولید خود را افزایش می دهد.رشد گیاهان زراعی در شرایط مزرعه غالبأ بر اساس روش آنالیز میزان تجمع ماده خشک تعیین می گردد(۲۵).لذا رابطه بین وزن خشک تولیدی درجه حرارت روز رشد از اهمیت بسزایی برخوردار است.شکل های ۴-۲۱و۴-۲۲ نشانگر منحنی تغییرات تجمع ماده خشک کل سورگوم علوفه ای در طی انجام آزمایش می باشد که لگاریتم طبیعی وزن خشک کل گیاه را طی مراحل مختلف رشد و برای کلیه تیمارها را میتوان به شرح زیر بیان نمود. در مراحل اولیه رشد هنگامی که گیاه هنوز بسیار کوچک است افزایش واقعی وزن خشک گیاه اندک بوده و ماده خشک کل گیاه تنها ماده خشک برگ است اما همزمان با بزرگ شدن گیاه و با گذشت زمان ازدیاد وزن خشک گیاه در روز نیز افزایش یافته به طوری که با دریافت تقریب ۵۰۰ درجه –روز رشد روند افزایش وزن خشک سریع می شود .
مقایسه الگو تجمع ماده خشک بین تیمارهای مختلف نشان می دهد که اختلافی بین تیمار ها تا زمان دریافت تقریبی ۵۰۰درجه-روز رشد وجود ندارد و روند تجمع ماده خشک برای کلیه تیمارها یکسان است.براساس شکل های ۴-۲۱ و ۴-۲۲ کلیه تیمارها با دریافت تقریبی ۱۱۵۰درجه روز رشد به حداکثر تجمع ماده خشک کل می رسند.در بین تیمارهای مورد بررسی تیمارN4D3 بشترین ماده خشک را داراست. معمولا در ادامه روند تجمع ماده خشک کل نسبت به GDD بعد از رسیدن به حداکثر ماده خشک کل روند کاهشی مشاهده می گردد.کاهش وزن خشک تیمار ها در اواخر دوره رشد را می توان به ریزش برگ ها ربط داد.[۱۳]
تغییرات وزن خشک کل در تراکم های مختلف کاشت در طول فصل رشد بر اساس درجه- روز رشد. شکل ۴-۲۱-روند
روند تغییرات وزن خشک کل درسطوح مختلف کود اوره در طول فصل رشد بر اساس درجه- روز رشد. شکل ۴-۲۲
:(NAR[14]) میزان جذب خالص ۴-۴-۳-
مقادیر زیاد میزان جذب خالص(NAR) در اوایل فصل رشد حاصل می گردد. حداکثر میزان جذب خالص زمانی مشاهده می شود که تمام برگ های گیاه در معرض تشعشع باشد و این زمانی است که برگ ها کوچک هستند و سایه اندازی روی برگ های گیاه وجود ندارد. با افزایش سن گیاه و بازده فتوسنتزی یک کاهش نزولی در رشد و تکامل مشاهده می شود.این افت نسبی در محیط نامناسب تشریع می گردد و هنگامی که برگ های جدید اضافه می شود به علت سایه اندازی روی یکدیگر وزن خشک به دست آمده به ازای هر واحد سطح برگ کاهش می یابد. رقابت جهت مواد غذایی و عوامل دیگر نیز احتمالا با افزایش سن و اندازه گیاه در کاهش میزان جذب خالص با افزایش رشد گیاه دارای اهمیت است.دراین بررسی حداکثر میزان جذب خالص در ۵۰۰ درجه – روز رشد مشاهده شد(۴-۲۳و۴-۲۴).سرعت جذب خالص عبارت است از مقدار مواد ساخته شده خالص(غالبأ فتوسنتزی) در واحد سطح برگ در واحد زمان(۲۵). سرعت جذب خالص معیاری از کارایی فتوسنتز برگ ها دریک جامعه گیاهی است(۴۸).شکل۴-۲۳ نشان می دهد که بیشترین سرعت جذب خالص در ابتدای فصل زمانی که اکثر برگ ها در معرض نور مستقیم خورشید قرار دارند مشاهده شد اما این برتری به دلیل پایین بودن شاخص سطح برگ (LAI)در این زمان ز نظر تولید ماده خشک فاقد اهمیت می باشد.زمانی که سطح زمین با برگ ها پوشیده شده باشد NAR ثابت و بارسیدن LAI به حداکثر, NARصفر و سپس از آن با ریزش برگ ها میزان جذب خالص منفی شده است.روند کاهش سرعت جذب خالص در تراکم اول کند تر بوده و به نظر می رسد این تراکم کاشت توانسته است سطح فتو سنتزی خود را برای مدت بیشتری حفظ نماید علیرغم خشکی ایجاد شده در پایان فصل رشد از نور به شکل مطلوب تری استفاده کرده است لذا تراکم اول(D1) دارای بیشترین سرعت جذب خالص بود (شکل ۴-۲۳). بیشترین سرعت جذب خالص در سطح چهارم کود اوره(N4)به دست آمد که علت آن کوچک بودن برگ هاوجذب مواد فتوسنتزیبیشتری است و روند کاهش در این تراکم کمتر از سایر تراکم ها است زیرا مواد فتوسنتزی بیشتری را برای پایان فصل رشد حفظ نموده است(شکل۴-۲۴(

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:49:00 ق.ظ ]




امام علی (علیه السّلام) اولین یاور پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم)، همدوش آن حضرت ۲۳ سال برای گسترش و بسط اسلام مجاهدت نمودند و پس از رحلت ایشان تا پایان عمر خود در راه تأویل قرآن و تصحیح نمودن برداشت های ناصحیح از اسلام مبارزه نمودند و جان در سر این راه نهادند.
دانلود پروژه
علی (علیه السّلام) به حق عنوان صحیفه عدالت قرار گرفت زیرا ایشان بسط عدالت اجتماعی را به وی‍ژه در زمان اندک حکومت خویش سرلوحه خود قرار داده و بر کلام پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) که فرمودند : « یَکُونُ بَعْدِی أَئِمَّهٌ قَوَّامُونَ بِالْقِسْطِ بِعَدَدِ نُقْبَاءِ بَنِی اِسرائیل» [۳۰۴]صحّه نهادند.
پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلّم) خطاب به علی(علیه السّلام) فرمودند: تو اقامه کننده عدل وقسط در میان مردم هستی .[۳۰۵] از دیدگاه رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فلسفه امامت برپایی عدالت و قسط در جامعه است و دلیل جانشینی علی(صلی الله علیه وآله وسلّم) نیز آن است که پیش از همه به اجرای عدالت پایبند است و دقیق تر از همه به عدالت رفتار می کند.[۳۰۶] برای بررسی عوامل عدالت از منظر حکومت علوی باید ابتدا از شرایط زمانی به خلافت رسیدن وی اطلاع مختصری یافت.
پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) و غصب خلافت توسط خلفای سه گانه (ابوبکر، عمر و عثمان) سیاست های مساوات ایجاد شده در حکومت نبوی (صلّی الله علیه وآله وسلّم ) جای خود را به جامعه ای طبقاتی داده بود. جمعی از صحابه و مهاجران که قبلاً افتخار همراهی با پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) را یافته بودند از فرصت به دست آمده برای بهره مندی از اموال و دارایی های بیت المال استفاده کرده و مزایایی را منحصر به خود ساخته بودند.
به خصوص در زمان عثمان که او به علت خویشاوند گرایی، بسیاری از اطرافیان خود را بر عامه مردم برتری داده، املاک ومستغلات فراوانی نصیبشان ساخته بود و عمارت سرزمینهای فتح شده را به افراد نالایقی همچون مروان حکم و اشعث بن قیس داد و آنان آزادانه درآن سرزمین ها به پرکردن جیب خود از بیت المال مشغول گشتند و در میان از هیچ ظلمی به مردم فروگذار نکردند. معاویه که فرزند ابوسفیان یکی از دشمنان سرسخت اسلام بود و پس از فتح مکه زبانی ایمان آورده و مورد عفو پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم ) قرار گرفته بود و ایشان تحت عنوان مولفه قلوبهم به او کمک های مالی هم نمود دز مان خلیفه سوم مورد تفقد فراوان او قرار گرفته بود و ملک شام را به وی بخشیده بود و او در آنجا قصر سلطنت بنا کرده، به قدرتی فراوان دست یافته بود؛ به حدی که دربرابرعلی(علیه السّلام) عرض اندام کرده، جنگ صفین را به پا کرد و علاوه بر ایجاد شکاف بین جبهه مسلمین قربانیان زیادی ازآنان گرفت.[۳۰۷]
در مقابل، عده بسیاری از ساکنان سرزمین های اسلامی همچون، شهروندان عادی موالی و غیرعرب، یا غلامان آزاد شده، به خاطر تبعیض های ایجاد شده در بخشش از مالیات و مناصب حکومتی، از بسیاری از امکانات زندگی بی بهره بوده و به سختی روزگارمی گذراندند. عده قلیلی نیز که در این میان به مخالفت با ثروت اندوزی حاکمان و ظلم و تبعیض آنها می پرداختند سرنوشتی جز شکنجه، تبعید و یا قتل نداشتند. نمونه آن ر ا می توان درباره ابوذر، صحابی گرامی پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) مشاهده کرد که در پی اعتراض به حکومت سلطنت گونه معاویه به بیابان بی آب و علف ربذه تبعید شد و در سال ۳۲ هجری در همانجا در گذشت.[۳۰۸]
به این ترتیب ۲۵ سال پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) جامعه اسلامی به سنت های گذشته افول نمود و فرهنگ طبقاتی جاهلی بار دیگر بر جامعه حکمفرما شده بود به دنبال این اوضاع نابسامان اقتصادی و اختلافات سیاسی که از هنگام غصب خلافت آغاز شده بود و در زمان عثمان به نهایت رسید و حوادثی که منجر به قتل وی گردید، مردم بعد از مدت ها در جستجوی حلقه مفقوده عدالت در حکومت، برای بیعت با علی هجوم آوردند که شرح ماجرا در خطبه ۳ نهج البلاغه از زبان علی(علیه السّلام) شنیدنی است. هجوم مردم برای بیعت با ایشان به حدی بود که انبوه مردم اطراف ایشان را گرفته و اصرار به بیعت می کردند و نزدیک بود ردای ایشان پاره شود و دو فرزند ایشان زیر دست و پا بماتنند. امام علی (علیه السّلام) بر اثر اصرار و پافشار مردم این مسئولیت حکومت را می پذیرد و هدف خود را تنها تلاش برای حذف نظام طبقاتی و جلوگیری از ظلم و ستم بر مظلومان جامعه و در یک کلام تحقق عدالت می داند و در این باره می فرمایند:
« سوگند به خدایى که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران حجّت را بر من تمام نمى‏کردند و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگى ستمگران و گرسنگى مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش مى‏ ساختم و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب مى‏کردم، آنگاه مى‏دیدید که دنیاى شما نزد من از آب بینى بزغاله‏اى بى ارزش‏تر است».[۳۰۹]
از نظر علی (علیه السّلام) عدالت ورزی یگانه اصلی که می تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد و به پیکره اجتماع سلامت بخشد.[۳۱۰]
اقدامات عدالت خواهانه ایشان بعد از قبول بیعت مردم در جهت رفع تبعیض نژادی و فاصله طبقاتی بلافاصله پس از رسیدن به حکومت آغاز شد. نامه ها و خطبه های ایشان پس از رسیدن به حکومت مشحون دستورالعمل ها و اوامری است که جامعه اسلامی را به عدالت مطلوب رهنمون می سازد. ایشان عواملی را برای اجرای عدالت، ضروری دانسته اند که در ادامه به ذکر بعضی از آن موارد می پردازیم.
۳-۲-۱- حکمران عادل
لزوم وجود نظام حکومتی در جامعه مورد قبول شریعت است و می توان به طور قطع گفت اسلام جامعه بدون حکومت را نمی پذیرد. تلاش اسلام اصلاح حکومت ها و جایگزین شدن عدل و داد به جای ظلم و ستم در جامعه در راستای اجرای احکام دین است، نه نابودی و امحاء حکومت ها، روی همین اصل امام علی (علیه السّلام) وجود رهبر و حکمران را برای ایجاد نظم و همبستگی در جامعه ضروری می داند.[۳۱۱]
آن حضرت مهم ترین دلایل لزوم تشکیل حکومت را تقسیم اموال عمومی بطور عادلانه و اجرای اوامر الهی در جامعه می داند و ثبات و پایداری دولت ها را به برپا داشتن راه های عدالت می داند.[۳۱۲]
از دیگر دلایل ضرورت حکومت را می توان چنین برشمرد: توزیع عادلانه اموال وثروت های مردم، جلوگیری از فتنه، فساد وهرج مرج، ممانعت از ظلم و ستم ظالمان واحقاق حقوق مظلومان، مبارزه با دشمنان ملت، اداره صحیح زندگی بشر و ایجاد نظم و قانون و وحدت رویه در جامعه.
کارگزاران و زمامداران ارکان مهم جامعه و عامل بسط قسط و عدل در اجتماع هستند. وجود شایستگی های لازم، ثبات قدم و سلامت رفتاری آنان در سامان بخشی به اوضاع اجتماعی و اقتصادی جامعه نقشی اساسی ایفا می نماید؛ بنابراین حاکم باید از صلاحیت های شغلی، ویژگی های پسندیده اخلاقی، اصالت خانوادگی، علم و تخصص، تجربه کاری و توانایی بدنی کارگزاران آگاه بوده و بر اساس لیاقت آنان را به کار بگمارد.
لفظ کارگزاران که ترجمه واژه عربی عاملین می باشد و شامل تمام کسانی است که در مراکز دولتی و حکومتی کار می کنند؛ به تعبیر دیگر عامل، کارمند دولت معنا می دهد.
علی(علیه السّلام) در نامه های خود به طیف گسترده کارگزاران اوامری راجع به لزوم عدالت کارگزاران و توجه به طبقات محروم جامعه و مراعات ضعفا دارد، همچنین حساسیت ویژه ای نسبت به گزینش کارگزاران صالح و کارآمد در مناصب مختلف دارند. از نظر ایشان کارگزاران مهمترین نقش را در ساماندهی سیاسی اجتماع دارند و ثبات و استواری و سلامت رفتاری آنان اثر مهمی در اجرای عدالت خواهد داشت.
در نظرگاه ایشان مهمترین ملاک انتخاب مسئولین حفظ شایستگی ها و صلاحیت اخلاقی و عملی، اصالت خانوادگی و تخصص و توانائی می باشد و گزینش مسئولان باید بر اساس حق گرائی و حق محوری صورت گیرد نه با توجه به شخصیت گرائی، شخصیت افراد هرچند بزرگ باشد، ملاک حق قرار نمی گیرد بلکه حق معیار شناخت شخصیت هاست.[۳۱۳]
ایشان مهمترین خصوصیت زمامدار و کارگزار را مسئولیت پذیری در برابر مردم می داند و خود به عنوان مقتدای مسلمین مسئولیت اعمالش را به عهده می گیرد.[۳۱۴]
در عهدنامه مالک اشتر سفارشاتی در زمینه گزینش و به کار گیری کارگزاران، به مالک می نمایند که می تواند راهگشای حاکمان در تمامی ادوار باشد در ادامه به بعضی از این فرامین اشاره می شود.
از مالک می خواهد که در گزینش کارگزاران و حاکمانی که برای مناطق بر می گزیند، ساده اندیشی و مسامحه کاری یا خودرأیی به کار نبندد و از روی تجربه و آزمایش آنها را انتخاب نماید و با مشورت با صالحان به آنان منصب دولتی بسپارد.[۳۱۵]
و افراد مجرب و دنیا دیده با حیا و با اصالت و پیشگامان در اسلام را برگزیند زیرا اخلاق نیکو و آینده نگری و آبرومندی و عدم طمع ورزی به اموال بیت المال از خصوصیات مثبت ایشان است.[۳۱۶]
در انتخاب نظامیان نیز شرایطی مشابه از جمله دارا بودن خانواده نیکو، سوابق پسندیده و شجاعت و بخشش را ذکر می نماید، زیرا این صفات جمع صفات مورد پسند برای انتخاب بهترین ها هستند.[۳۱۷]
در اولین خطبه پس از بیعت ، پیش قدمی در اسلام را مهم ترین ارزش دانسته و آن را ملاک انتخاب مسئولیت ها درحکومت خویش قرار می دهد و می فرماید: آنان که سابقه ای در اسلام داشته و تاکنون منزوی بودند، بر سرکارمی آیند و آنها که به ناحق پیشی گرفته اند، عقب زده خواهند شد.[۳۱۸]
علاوه بر موارد فوق در انتخاب کارگزاران عوامل دیگری را نیز در جهت تأمین مؤلفه عدالت در کارگزاران لازم می داند و آن قاطعیت در اجرای عدالت است؛ زیرا تنها کسانی می توانند فرمان خداوند را به راستی اجرا نمایند که در راه اجرای حق مدارا ندارند و سازشکار نبوده و پیرو آرزوهای زود گذر نباشند.[۳۱۹]
بر اساس آموزه های اسلام و کلام علوی، حاکمان و مسئولان مملکتی نباید امور را به دست کسانی بسپرند که دارای خلق وخوی ناپسند و یا فاقد توانایی های لازم اداره امور باشند و مناصب اجتماعی را راهی برای ثروت اندوزی بدانند، افراد برگزیده علاوه بر دارا بودن لیاقت ها باید مردمدار بوده و در راه تأمین رفاه کل جامعه کوشش نمایند. افراد شایسته و کاردان می بایست بدون توجه به وابستگی به مسئولین یا نفوذ در ادارات و قدرت در نظام سیاسی جامعه شناسایی شوند و شخصیت ها هر چند بزرگ و دارای سوابق طولانی باشند، نمی توانند معیار گزینش ها قرار گیرند، بلکه معیار گزینش مسئولیت ها تقوای فرد و لیاقت های اکتسابی اوست.
۳ -۲-۲- نظارت همگانی
از جمله ویژ گی های حکومت موفق و سالم آن است که همه مردم به نحوی، در اداره امور دخالت داشته و خود را جدا از مسولین ندانند و به کیفیت اجرای قوانین نظارت کنند و مسولین نیز خود را همواره تحت نظر مردم حس کنند تا بدین واسطه از گونه لغزشی مراقبت به عمل آورند.
امام علی(علیه السّلام) یکی از وظایف رهبر جامعه اسلامی را حکم بر اساس قانون الهی و ادای امانات می داند و با اجرای این شروط، اطاعت مردم را از اوامر رهبر و حاکم جامعه را امری واجب می داند.[۳۲۰] همچنین به لزوم نظارت مردم بر مسئولین اشاره و مردم را به تلاش در جهت تشخیص حق از باطل تشجیع فرموده اند. مردم باید مسائل جاری و اجتماعی خود را با حق تطبیق نموده و سپس گوش به فرمان حاکم بوده و در صورتی که هر گونه کوتاهی یا انحرافی از اسلام در اعمال حاکمان ومسئولین مشاهده نمودند، با شتاب از او روی برتابند و خود را موظف به اطاعت از مسئول خاطی ندانند.
ایشان در نامه ای از مردم مصر می خواهد دستورات مالک اشتر را تا آنجا که مطابق حق می یابند پیروی نمایند،[۳۲۱] طبق این کلام آنچه در تبعیت از افراد مهم است، شناسایی حق و مطابقت عملکرد افراد با حق است، در واقع اطاعت از اوامر الهی میزان حق است نه شخصیت والای کارگزار.
این نامه می تواند به عنوان دستور العملی عمومی نسبت به کارگزاران قرار گیرد؛ به گونه ای که راه تحقیق و تفحص مردم در امور اجرایی باز باشد و مردم بتوانند به امور مختلف نظارت کنند در صورت مشاهده هر گونه اشتباهی تذکر دهند یا آزادانه به انتقاد بپردازند. امام علی (علیه السّلام) پس از انتخاب مسئولین و کار گزاران مختلف آن ها را رها ننموده به آموزش و نظارت بر عملکرد ایشان می پردازد.
پند و اندرز کارگزاران
علی(علیه السّلام) در ضمن نامه های خود به کارگزاران شیوه مردم داری به ایشان می آموزد. از جمله نامه ۲۷ نهج البلاغه که درآن نامه، مولای متقین طریقه سلوک با مردم را به محمد ابن ابی بکر که برای حکومت به مصر اعزام می شد گوشزد نموده و پیوسته اورا به فروتنی در برابر مردم، نرمخویی و گشاده رویی با ایشان و رعایت مساوات در نگاه کردن به ایشان سفارش نمودند. تا بزرگان در ستم کاری او طمع نورزند و ناتوانان، از عدالتش مأیوس نگردند.[۳۲۲] در جایی که ایشان نسبت به طریقه نگاه کردن به مردم حساسیت نشان می دهد به طریق اولی در تمامی امور مملکت برعدالت ورزی تکیه دارند.
بی نیاز ساختن کارگزاران
امام علی (علیه السّلام) تأکید داشتند که به کارگزاران حقوق کافی پرداخته شود تا ضمن دل گرمی آنان برای خدمت به ملت، انگیزه طمع ورزی در بیت المال را از آنان بگیرد. در نامه ۵۳ به مالک سفارش می کند: به کارگزارانت حقوق کافی بپرداز تا بی نیاز گردند و اتمام حجتی باشد برای هر گونه خیانت آنان در مسئولیت و اموال بیت المال.[۳۲۳]
بازرسی مخفیانه از کارگزاران
از بهترین شیوه های نظارتی امام علی (علیه السّلام) گماشتن بازرسان پنهانی بر اعمال زمامداران و کارگزاران خویش بود تا از ایجاد هرگونه ظلم و اجحاف به مسلمین جلوگیری کند. به مالک، فرماندار خود سفارش می نماید تا مبادا از نظارت بر زیر دستان غافل بماند، زیرا گماردن بازرسانی راستگو و وفادار بر کارگزاران سبب حفظ امانت و ایجاد محبت در مبان مردم خواهد شد.[۳۲۴]
همچنین از او می خواهد نسبت به عملکرد اطرافیانش دقت نظر فراوان داشته و در صورت اطلاع از هرگونه تخلفی از جانب ایشان توسط مأموران مخفی و امین خود با شدت عمل با متخلفان رفتار کند ضمن باز پس گرفتن اموال بیت المال از ایشان بر پیشانیشان داغ بی آبرویی زند.[۳۲۵]
آن حضرت خود در بسیاری از موارد بر اساس گزارشات این بازرسان امین، کارگزاران را تنبیه می کرد یا از حکومت بر کنار می کرد. در نامه ۲۰ به ابی بن زیاد او را تهدید می کند در صورتی که گزارش خیانت او در بیت المال صحیح باشد آنچنان بر او سخت می گیرد تا در مخارج عیال خود نیز ناتوان بماند[۳۲۶] و پس از دریافت خبری موثق از خیانت یکی از کارگزارانش به بیت المال مسلمان او را نسبت به اموال بیت المال که همچون امانتی نزدش بود باز خواست می کند و از حسابرسی بزرگتر در قیامت حذر می دهد.[۳۲۷]
تقویت روحیه انتقاد پذیری
عامل دیگر در جهت تحقق نظارت عمومی، تقویت روحیه انتقاد پذیری در مسئولان است وجود روحیه انتقاد پذیری سبب ایجاد رفق و مدارا میان مردم و مسئولین و اصلاح امور جامعه خواهد شد. حضرت علی (علیه السّلام) نسبت به این مسئله نیز غفلت نورزیده و به عنوان رهبر اسلامی خود را، جز با اراده خداوند، از خطا مصون نمی داند،[۳۲۸] آن گاه که خود به عنوان یک معصوم از لغزش های احتمالی بری نمی داند و در موارد نیاز از مشورت با دیگران بهره می جوید؛ به طریق اولی تمام کارگزاران را محتاج به نظارت عمومی و انتقاد پذیری می داند.
در نامه ۵۳ به مالک اندرز می دهد تا کسانی را به خود بیشتر نزدیک کن که سخن حق را به تو بگویند اگر چه با تلخی همراه باشد، نه این که پیوسته در پی تعریف و تمجید و تأیید اعمالت باشند.[۳۲۹]
ایشان همچنین از کارگزاران می خواهد نسبت به انتقادات مردم بی توجه نباشند و بدون هیچ گونه پیش داوری به سؤالاتشان پاسخ دهند. در عهدنامه خویش از مالک می خواهد تا سینه اش را در برابر سخنان مردم دریا کند و به انتقاداتشان با منطق پاسخ گوید تا آنان را از بدگمانی بیرون آوررد و از عذر خواهی در برابر مردم در مورد اشتباهات احتمالی ابایی نداشته باشد زیرا این امر علاوه بر تقویت فروتنی در وجود حاکم سبب افزایش محبت مردم نسبت به او و گرایش آنان به حق خواهد شد.[۳۳۰]
امر به معروف و نهی از منکر فریضه ای اجتماعی
علاوه بر این موارد امر به معروف و نهی از منکر را از لوازم جامعه صالح می داند و همواره مردم را به آن سفارش می کند. این فریضه را سبب تقرب و نزدیکی دل ها به یکدیگر می داند و ترک آن را موجب آن می داند که بد طینتان جامعه بر اداره امور دست یابند و دعای نیکان نیز مستجاب نگردد.[۳۳۱]
آن حضرت در خطبه قاصعه علت از بین رفتن اقوام پیشین را از آن رو می داند که جاهلان جامعه به سبب انجام گناهان و عالمان جامعه به علت ترک امر به معروف و نهی از منکر مستوجب عذاب و لعنت الهی گشتند.[۳۳۲]
گستره امر به معروف و نهی از منکر از جنبه های حیات فردی و عبادی تا مسائل اجتماعی را شامل می شود. امری عمومی و همگانی بوده و از اصل لزوم نظارت عمومی سرچشمه می گیرد. تأکید بر این فریضه نشان از اهمیت نظارت عموم مردم بر مسائل جامعه و گامی مهم در جهت گسترش فرهنگ مردم سالاری دینی در جامعه اسلامی می باشد.
۳ـ ۲ ـ ۳ ـ منش عادلانه حاکمان
رهبر جامعه اسلامی باید در حد اعلی، الگوی عموم مردم در زمینه های اخلاقی، عبادی، اجتماعی و سیاسی باشد. یکی از امور اصلی که در یک جامعه عدالت محور مورد بحث است لزوم رعایت عدالت رفتاری در میان مسئولان رده بالای جامعه می باشد. این مهم در نحوه زندگی، طریقه بر خورد با مردم و توجه به اقشار مختلف آشکار می گردد. بارزترین نمود عدالت در نحوه زندگی مسئولان و اطرافیان آن ها تجلی می یابد مردم با دیدن زندگی رهبران خود علاوه بر الگوپذیری از ایشان کلام و رفتار مسئولان را مقایسه نموده و به معیاری برای سنجش حقانیت ایشان دست می یابند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:49:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم