تحقیقات انجام شده با موضوع : رابطه تعارض زناشویی با نگرش دختران به ازدواج |
خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تعارض زناشویی (MCQ) و پرسشنامه نگرش به ازدواج لارنس(۱۹۹۲) استفاده گردید. داده ها با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد.
یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان داد که بین تعارض والدین و نگرش به ازدواج رابطه معناداری وجود دارد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که تعارض والدین و نگرش غیر منطقی به ازدواج رابطه منفی ومستقیم دارد. یافته های پژوهش نشان داد که بین تعارض والدین و نگرش منطقی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. یافته های پژوهش نشان دادندکه تعارض والدین یک پیش بینی کننده خوب برای نگرش به ازدواج است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تعارض والدین می تواند برروی نگرش به ازدواج در فرزندان دختر تاثیر بگذارد. بنابراین لازم است در خصوص مشاوره به دختران در آستانه ازدواج و دارای والدین دچار تعارض توجه ویژه به عمل آید.
کلید واژه ها: انتخاب همسر، ازدواج، تعارض زناشویی، فرزندان دختر،
فصل یکم
مقدمه ی پژوهش
مقدمه
خانواده یکی از عوامل مؤثر و اساسی در رفتار افراد میباشد. نفوذ والدین در کودکان تنها جنبه ارثی و وراثتی ندارد بلکه در آشنایی کودک با زندگی اجتماعی و فرهنگ پذیری وی، نقش مؤثری دارد. ساختار و شکل خانواده ها، نحوه ارتباط اعضاء هر خانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده در آن زندگی می کند در بیشتر مواقع همسانی ندارند، از این رو، رفتار و تأثیر خانواده ها در افراد متفاوت است(یزدان پناه و همکاران، ۱۳۹۲). خانواده بر اساس نوع رابطه با فرزندان بیشترین تأثیر را اولاً بر چگونگی شخصیت روانی، اجتماعی و فرهنگی آنها داشته و ثانیاً به صورت غیر مستقیم جامعه را متأثر می کند. خانواده پایه و اساس بنای نگرش ها در فرزندان هستند. این خانواده ها و والدین هستند که نگرش های پایه ی را در فرزندان رشد می دهند. اینکه افراد در چه خانواده ای و با چه والدینی بزرگ شده استف قطعا” نگرش ها متفاوتی را هم خواهد داشت. نگرش به ازدواج بسیار حائز اهمیت است(ریاحی و همکاران، ۱۳۹۲). نگرشی که والدین با اعمال خود به فرزندان می دهد خواه هشیارانه، یا ناهشیارانه، آنها را در امر انتخاب همسر در آینده تحت تاثیر قرار می دهد. اینکه زمانی که در خانواده های والدین هموراه در حال تعارض هستند و درگیرهای لفظی و … دارند. تعارضات والدین اثرات مخربی را بر خانواده و فرزندان می گذارد. طبق یافتهها، کودکانی که والدینشان در هنگام کودکی آنها اغلب دعوا میکردند کمتر از نظر هیجانی احساسی امنیت یا احساس مورد حمایت بودن داشتند. ناامنی هیجانی شامل مواردی بود همانند آشفته بودن کودکان، یا برون ریزی هیجانی مانند پرخاشگری یا زدن در حین تعارض، یا گزارش احساس رنج و نگرانی به خاطر دعوای والدین. دعوا با تأثیر بر حس امنیت احساسی درباره خانواده، بر کودکان تأثیر میگذارد(بختیارپور و همکاران، ۱۳۹۲). یک کودک، یک حس امنیت یا رفاه دارد، اگر آن را نداشته باشد از نظر هیجانی احساس آشفتگی و اضطراب میکند و مستعد پرخاشگری و رفتارهای خصمانه میشود. والدین با انواع استرسها مواجه میشوند و دعوا امری طبیعی است، اما باید به یاد داشته باشند که کودکشان دعوای آنها را میبیند و میشنود. انسان همواره بر سر مسیر انتخاب قرار دارد. اما گاهی انتخاب های که باید انجام دهد می تواند تاثیر عظیمی را بر مسیر او بگذرد(مهرابی زاده هنرمند و همکاران، ۱۳۹۱). انتخاب همسر همواره یکی از موضوعات مهم دنیای انسانی بوده است. تحقیقات بیشماری برروی ویژگی ها، صفات و … برای همسر آینده انجام شده است. انتخاب همسر تحت بسیاری از عوامل از جمله فرهنگ، نژاد و … قرار دارد. در این مطالعه هدف این است که اثر تعارضات والدین را بر نگرش فرزندان دختر در خصوص انتخاب همسر مورد بررسی قرار دهد.
بیان مسئله
بر کسی پوشیده نیست که خانواده مهم ترین رکن هر اجتماعی را دارد. هر خانواده برای خود نظام و قوانینی را دارا می باشد. قسمتی از این قواعد و قوانین از نسل های قبلی منتقل می شود و قسمتی حاصل نگرش های جدید والدین و نوع ارتباطات آنها می باشد(ثنایی، ۱۳۸۷). والدین همواره به گونه ئی هشیار یا ناهشیار وام دار والدین خود هستند و تلاش می کنند نگرش ها و عقاید آنها را در خانواده های که تشکیل داده اند بکار گیرند(بوزورمینی ناگی و اسپارک، ۱۹۷۳). روابط نامناسب والدین موجب شکل گیری رفتارهای اجتماعی نامناسب ناخواسته ای در فرزندان می گردد که سهم عمده ای در چگونگی روابط آنان با دوستان و همسالانشان و به طور کلی نحوه پاسخ های آنان به موقعیت های مختلف اجتماعی خواهد داشت(برانجی و همکاران، ۲۰۰۹). مطالعات زیادی اثرات سبک های حل تعارض را بر جنبه های مختلف فرزندان بررسی کرده اند. تحقیقات گذشته تعارضات بین فردی را مخرب دانسته و کاهش این تعارضات را به عنوان روشی مدیریتی مد نظر قرار داده اند. اما اخیراً رویکردهای حل مسأله به تعارضات بین فردی، شیوه هایی چون توافق بیشتر، توازن قدرت، رویکردهای خلا ق به حل مسأله و تسهیل تغییرات را مدنظر قرار داده اند(مک فارلند، ۱۹۹۲؛ به نقل از یزدان پناه و همکاران، ۱۳۹۲).
مطالعات زیادی اثرات سبک های حل تعارض را بر جنبه های مختلف روانی و اجتماعی فرزندان بررسی کرده اند. سیفرت و شوارز[۱](۲۰۱۱) نشان دادند که رفتارهای ناسازگارانه فرزندان در رابطه سبک های منفی حل تعارض و درون سپاری و برون سپاری مسائل به عنوان متغیر میانجی عمل می کند. نتایج کار آنان دلایلی ارائه داده است که سبک های حل تعارض ناسازگاری اجتماعی فرزندان را پیش بینی می کند. شودلیچ و کامینگز[۲](۲۰۰۷) در بررسی خود نشان دادند که کاهش احساس امنیت در خانواده به عنوان مکانیزمی عمل می کند که از طریق آن برخی سبک های تعارض منفی، سازگاری فرزندان را تحت تأثیر قرار می دهند. ریاحی و همکاران(۱۳۹۲) در پژوهش خود گزارش کردند که بین به سلامت روان مادران و مشکلات رفتاری فرزندان ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد. بختیارپور و همکاران(۱۳۹۲) در بررسی خود نشان دادند که بین افسردگی و رضایت زناشویی مادران و مشکلات رفتاری دختران ارتباط مستقیم وجود دارد. همچین خانجانی و همکاران(۱۳۹۲) در مطالعه خود نشان دادند که ابعاد شخصیت مادران با اختلال های برونی سازی و درونی سازی دختران مرتبط است.
همانطور که بیان شد تعارضات و مشکلات والدین تاثیر مستقیم بر جنبه های روانی و اجتماعی فرزندان دارد. یکی از جنبه های که به نظر می رسد فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد، تصمیم گیری های آنان برای ازدواج باشد. کسانی که در خانواده ی اصلی خویش با تجریه های منفی همچون تعارض و جر بحث های والدین روبه رو بوده اند مسلما با آنهایی که در خانواده های با نگرش های مثبت و بدون تعارض بوده اند بسیار متفاوت اند(وامپلر و همکاران، ۲۰۰۳). گذشته از یادگیری رفتار تعارض آمیز از والدین، درگیر شدن فرزندان در اینگونه روابط تعارض آمیز می تواند پایه ئی برای اختلاف ها زناشویی آنان در زندگی مشترک آینده شان باشد(ثنایی و ذاکر، ۱۳۸۷). ازدواج از امور اساسی انسانی است. تصمیم ی که برای ازدواج گرفته می شود بسیار حائز اهمیت است، چرا که زندگی دوم فرد را شکل می دهد. روی این تصمیم گیری، مسایل بسیار مختلفی تاثیر گذار است. به نظر می رسد تعارضات والدین یکی از موضوعات بسیار نزدیگ با نحوه تصمیم گیری برای ازدواج است. تعارضات والدین می توانند بر جنبه های شناختی و رفتاری فرزندان تاثیر گذار باشد. کودکانی که در خانواده های با والدینی که همواره در حال تعارض هستند ، بزرگ می شوند در محیط های اجتماعی و مناسبت های اجتماعی توانایی برقرار و انجام رفتارهای مناسب را ندارند. این فرزندان ممکن در آستانه ازدواج نتوانند ارتباط های مناسبی را با دیگران داشته باشند. از طرفی شاید دختران بنا به شرایط روحی و روانی بیشترین تاثیر را از تعارضات والدین می گیرند. دختران در چنین شرایطی معمولا دچار ناراحتی های عاطفی می شوند که این ناراحتی های عاطفی می تواند دید آنها را نسبت به ازدواج و زندگی آینده تغییر دهد. با توجه به مطالب مسئله ای که این پژوهش بدنبال پاسخگویی به آن است اینست که رابطه تعارض والدین بر نگرش فرزندان دختر به ازدواج چگونه است.
ضرورت و اهمیت پژوهش
خانواده به عنوان نخستین محیط اجتماعی که کودک در آن قدم می گذارد، نقش اساسی در پدیدآیی ویزگی های فردی و اجتماعی وی دارد. در این میان نقش پدر و مادر در شکل گیری این خصوصیات غیر قابل انکار است. تنها یک سوم ازدواجها ۱۶ سال پس از شکلگیری، هنوز دست نخورده و رضایتمندانه ادامه دارند. درباره اینکه چرا با گذشت زمان تغییراتی در رابطه زناشویی رخ میدهد، برخی نظریهپردازان به تحولات ارتباطی زوجین اشاره میکنند و برخی آن را به رگههای شخصیتی و مهارتهای ارتباطی نسبت میدهند که فرد با خود وارد رابطه جدید میکند. از آنجایی که طلاق والدین خطر طلاق را در فرزندان افزایش میدهد (گرچه تمام طلاقها به دنبال یک رابطه تعارضآمیز طولانی بین زوجین پیش نمیآیند و بسیاری از ازدواجهای دست نخورده نیز دچار تعارضات مزمن هستند) و احتمال انتقال بین نسلی آن مطرح میشود، باید احتمال مشابه را برای اختلافات زناشویی نیز آزمود(پسندیده، ۱۳۹۲). مطالعاتی که تاکنون انجام شده بیشتر به صورت مقطعی و بنابر نظر افراد در مورد ازدواج خود و والدینشان صورت گرفته است. اشخاصی که از نارضایتی والدین خود در ازدواج میگویند از ازدواج خود نیز مشکلات بیشتری را به خاطر میآورند، گرچه این امر میتواند به دلیل تاثیر عواطف منفی انسانها در یادآوری ایشان از خاطرات گذشته (تخمین فراتر از واقعیت) باشد(رضایی و همکاران، ۱۳۹۳). دسته دوم از مطالعات پیشنهاد میکند که بالغینی که در کودکی در معرض مشاهده خشونت میان والدین خود بودهاند، اکنون در روابط صمیمانه خود بیش از دیگران قربانی میشوند و یا پرخاشگری فیزیکی نشان میدهند. از آنجا که خشونت نمادی از مشکلات زناشویی است در عین حال میتواند تاییدی بر انتقال بین نسلی آن باشد(احمد وند و همکاران، ۱۳۹۳). مطالعات دیگر تاثیر طلاق والدین را بر کیفیت روابط زناشویی فرزندان سنجیدهاند، در برخی از این مطالعات فرزندان طلاق ازدواج خود را ناشادتر، پرمشکلتر و جدایی را محتملتر ارزیابی کردهاند، گرچه در مطالعات دیگر این رابطه تایید نشده است. این عدم ثبات در نتایج بدست آمده ممکن است ناشی از این واقعیت باشد که طلاق همیشه متعاقب اختلافات شدید صورت نمیگردد و بسیاری از ازدواجهای پرتعارض نیز سالها ادامه پیدا می کنند. بنابراین طلاق نمیتواند نشانگر کاملی از کیفیت ازدواج والدین باشد(گاتمن، ۱۹۹؛ به نقل از صالحی، ۱۳۹۳). تعارض بین والدین با تعداد زیادی از مشکلات رفتاری کودکان و الگوی مشکلزای بین فردی در آینده آنان همراه بوده است که این موارد با کیفیت ازدواج نیز رابطه منفی پیدا میکنند. چگونگی رفتار بین فردی والدین، وجود یا عدم وجود رفتار بین فردی گرم و حمایتگر فرزندان آنان را در ارتباطات عاشقانه پیشبینی میکند. به نظر میرسد تاثیر این رفتار جدا از نوع رابطه والد- فرزند میباشد(خانجانی و همکاران، ۱۳۹۲).
از طرفی مخالفت و تعارض، در هر رابطه ای از جمله رابطه زناشویی امری اجتناب ناپذیراست و علرغم تلاش والدین برای حفظ فرزندانشان از تعارض، کودکان بطور روزمره با تعارض والدین والدین مواجه می شوند(دیویس و کامینگ، ۱۹۹۴؛ گریچ و فینچام، ۱۹۹۰). تحقیقات نشان داده است که سبک های حل تعارض والدین در سازگاری نوجوانان نقش مهمی را دارد( برانجی، و دورن، وندر والک و میوز،۲۰۰۹). یزدان پناه و همکاران در بررسی های خود نشان دادند که تعارضات والدین تاثیر مستقیمی بر نوجوانان دارد(۱۳۹۱). از طرف دیگر یکی از رویداد های مهم زندگی هر فردی ازدواج است. اساس انتخاب همسر آینده کاملا به نگرش های افراد وابسته است. در ازدواج های که رابطه زن وشوهر با یکدیگر تعارض آمیز است، ارتباط والد- فرزندی مناسبی نیز وجود نخواهد داشت. از این رو فرزندانی که در این خانواده ها بزرگ می شوند دارای نگرش های متفاوتی نسبت به ازدواج و زندگی مشترک می باشند که ممکن است مانع از داشتن یک زندگی موفق و آرام در آینده شود(باوم، ۲۰۰۳). نابسامانی خانوادگی در یک نسل ممکن است نابسامانی در نسل های بعدی را نیز رقم بزند. طبق رویکردهای مختلف نگرش های والدین به فرزندان منتقل می شود. طبق رویکردهای روان درمانی این نگرش ها از طریق ذهن ناهشیار به فرزندان و رفتارهای آنان منتقل مشود(فریمو، ۱۹۹۱). طبق رویکردهای شناختی نگرش های والدین به فرزندان از الگوهای شناختی منتقل میشود(الیس، ۱۹۹۷). اثرات طلاق و تعارضات زناشویی با توجه به سن کودک و جنسیت او متفاوت است و کودکان پسر و دختر در و اکنش به طلاق و تعارضات زناشویی با یک روش پاسخ نمیدهند و با هم فرق دارند تا جایی که پسران در مقایسه با دختران اثرات تخریبی کمتری را تجربه میکنند که این مسئله بیشتر به خاطر بار فرهنگی و اجتماعی جامعه است ولی دختران با توجه به اینکه از ساختار هویتی متفاوتی برخوردارند در جامعه ایرانی دختران از جایگاه شأن متفاوتی برخوردارند در مجموع طلاق و تعارضات زناشویی بر آنها تأثیرات منفی بیشتری دارد و دختران به خصوص در سنین دبستانی که به بلوغ میرسند طلاق والدین و تعارضات والدین را معادل شکست در زندگی خود و ازدواج آینده خود تصور میکنند(شفیعی، ۱۳۹۳).
کودکانی که والدینشان در هنگام کودکی آنها اغلب دعوا مو مشاجره های شدید دارند کمتر از نظر هیجانی احساسی امنیت یا احساس مورد حمایت بودن می کنند. ناامنی هیجانی شامل مواردی همانند آشفته بودن کودکان، یا برون ریزی هیجانی مانند پرخاشگری یا زدن در حین تعارض، یا گزارش احساس رنج و نگرانی به خاطر دعوای والدین است. کودکانی که از نظر هیجانی کمتر احساس امنیت دارند مشکلات روانی بیشتری دارند(رضوی، ۱۳۹۳). یکی از موضوعاتی که به نظر می رسد تعارضات زناشویی بر آن تاثیر داشته باشد، نگرش به ازدواج در فرزندان است. با توجه به اینکه طبق مطالعات تعارض والدین بیشتر بر نوع نگرش در دختران تاثیر میگذارد (شفعی، ۱۳۹۳) این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تعارض والدین بر نگرش فرزندان دختر به ازدواج انجام پذیرفت.
اهداف پژوهش
۱-۴-۱- هدف اصلی
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه تعارض والدین با نگرش دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی شهر کرمانشاه در سال ۹۴ بود.
۱-۴-۲- اهداف فرعی
تعیین رابطه تعارض والدین با نگرش انتخاب به همسر در دختران
تعین رابطه تعارض والدین بر نگرش غیر منطقی به انتخاب همسر در دختران
تعیین تعارض والدین بر نگرش منطقی به انتخاب همسر در دختران
فرضیه های پژوهش
بین تعارض والدین با نگرش انتخاب به همسر در دختران رابطه وجود دارد.
بین تعارض والدین بر نگرش غیر منطقی به انتخاب همسر در دختران رابطه وجود دارد.
بین تعارض والدین بر نگرش منطقی به انتخاب همسر در دختران رابطه وجود دارد.
تعارض والدین، نوع نگرش به انتخاب همسر در دختران را پیش بینی می کند.
تعاریف مفهومی و عملیاتی
۱-۶-۱- تعاریف مفهومی:
تعارض زناشویی: ناهماهنگی زن و شوهر در نوع نیازها و روش ارضای آن، خودمحوری، اختلاف در خو استه ها، طرحوارههای رفتاری و رفتار غیرمسئولانه نس بت به ارتباط زناشویی و ازدواج است(شارف، ۱۹۹۶؛ گلاسر، ۲۰۰۰؛ فرخبخش، ۱۳۸۳).
نگرش: نگرش عبارت است از ترکیبی از باور ها، و هیجان هایی که شخص را پیشاپیش اماده میکند تا به دیگران،اشیا و گروه های مختلف به شیوه ی مثبت یا منفی نگاه کند. نگرش ها ارزیابی از اشیا را خلاصه میکنند و در نتیجه پیش بینی یا هدایت اعمال یا رفتارهای اینده را بر عهده میگیرند(اتکینسون و هیلگارد،۱۹۹۱؛ ترجمه گنجی، ۱۳۸۸).
۱-۶-۲- تعاریف عملیاتی
تعارض زناشویی: تعارض زناشویی نمرات حاصل از پرسشنامه تعارضهای زناشویی (MCQ) ساخته توسط براتی(۱۳۷۵) بدست آمد.
نگرش دختران به ازدواج : نگرش دختران به ازدواج براساس نمرات حاصل از مقیاس نگرش به انتخاب همسر [۳](لارنس، ۱۹۹۲) بدست آمد.
فصل دوم
پیشینه ی پژوهش
۲-۱- تعارض والدین
۲-۱-۱- تعریف تعارض
در فرهنگ لغات فارسی، تعارض به معنای متعرض و مزاحم یکدیگر شدن، باهم خلاف کردن و اختلاف داشتن معنی شده است. رابینز در تعریفی میگوید: «تعارض فرآیندی است که در آن، شخص الف به طور عمدی میکوشد تا به گونهای بازدارنده و سبب ناکامی شخص در رسیدن به علایق و اهدافش گردد». وی توضیح میدهد که در این تعریف، مفاهیم ادراک یا آگاهی[۴] ، مخالفت[۵]، کمیابی[۶] و بازدارندگی[۷] نشان دهنده ماهیت تعارض هستند. سایر وجوه مشترک تعریفهای واژه تعارض عبارت از مخالفت، نزاع، کشمکش، پرخاشگری و آشوب است(فرهنگی،۱۳۷۸). در زندگی شخصی و اجتماعی انسان تعارض، امری غیرقابل اجتناب به نظر می رسد - در بهترین حالت، «اختلال آمیز» و در بدترین حالت، به طرز وحشتناکی «مخرّب» است در واقع تعارض می تواند به صورت مثبت به کیفیت روابط و هم به رشد تعارض بینجامد(باباپور،۱۳۸۵). وقتی رادیو یا تلویزیون را روشن می کنیم، تعارض های موجود در جهان به منزلمان وارد می شود. گزارش اخبار به توصیف منازعه کارگران علیه مدیران و دولت مردان، نهادهای دولتی علیه یکدیگر، احزاب و گروه های سیاسی در قبال هم، اعتصاب آموزگاران و … می پردازد. وقتی به نشریّات مراجعه می کنیم با آمار بالای اختلافات زناشویی که به طلاق ختم می شوند و فاصله ای که در بسیاری از خانواده ها میان والدین و فرزندان ایجاد شده است و «شکاف بین نسل ها[۸] » نامیده می شود، مواجه می شویم. و سرانجام، معمولی ترین و پایدارترین منبع اختلاف در جامعه، توزیع متفاوت و نابرابر دارایی های دولت است. این منبع اساسیِ تمایز اجتماعی، در جامعه ما کاملاً مشهود است(پولتون، ترجمه ی سهرابی، ۱۳۸۷). در مکتب بروکراسی تعارض در نتیجه خلقیات ناپسند انسانی نظیر ترسویی، بی انضباتی، کودنی، گیجی، زیاده خواهی و…پدید می آید و در صورت اجرای دقیق قوانین و مقررات ،تقسیم کار بر اساس تخصیص و رعایت سایر اصول بروکراسی تعارض پدید نخواهد آمد (میرکمالی ،۱۳۸۱).
از نظر گلاسر[۹](۱۹۹۸؛ به نقل از نعیمی، ۱۳۹۳) تعارض زناشویی ناشی از ناهماهنگی زن و شوهر در نوع نیازها و روش ارضای آن، خودمحوری، اختلاف در خواسته ها، طرحواره های رفتاری و رفتار غیرمسئولانه نسبت به ارتباط زناشویی و ازدواج است. تعارض زمانی به وجود میآید که یکی از طرفین رابطه احساس کند طرف مقابلش بعضی از مسائل مورد علاقه او را سرکوب میکند. تعارض هنگامی رخ میدهد که چیزی رضایت را برای شخص فراهم کرده، در حالی که همان چیز برای دیگری محرومیت را به دنبال آورد. درمانگران سیستمی، تعارض را هر نوع تنازع بر سر تصاحب پایگاه ها و منابع قدرت که در جهت اخذ امتیازات دیگری و افزایش امتیازات خود بروز میکند، میدانند. بدیهی است که طرفین نزاع قصد دارند به طرف مقابل خود آسیب برسانند، تاکتیکهای او را خنثی و بالاخره از صحنه بیرون کنند. بنابراین وجود تعارض زناشویی ناشی از واکنش نسبت به تفاوتهای فردی و جنسیتی است و گاهی آن قدر شدت می یابد که احساس خشم، خشونت، کینه، نفرت، حسادت و سوءرفتار کلامی و فیزیکی در روابط زوجین حاکم میشود و به شکل حالات تخریبگر بروز میکند(یونگ ، ۱۹۹۹).
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-08] [ 11:13:00 ب.ظ ]
|