" دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – ۲-۳-۱) مهارت های مدیریتی – 2 " |
“
۴- کنترل؛ عبارت است از مطابقت مراحل مختلف عملیات با اهداف از پیش تعیین شده و حصول اطمینان از پیشرفت مطلوب امور (سیدعباس زاده، ۱۳۸۰، ص۱۰۶).
۲-۳) بخش دوم: مهارت ها
مهارت ظرفیت آموخته شدهای است که باعث می شود یک کار در کوتاهترین زمان و با صرف کمترین انرژی انجام داده شود. بهنظر خبرگان مهارت ها به عنوان عواملی میانی مؤثر بر عملکرد قابل طرح هستند. این مهارت ها عبارتاند از: سازماندهی، رهبری، برقراری ارتباطات گروهی، استفاده از روابط انسانی و ارزشیابی (موسیخانی و همکاران، ۱۳۸۹، ص۱۲۷).
تحقیقات نشان داده است که چنانچه مدیران دارای شایستگی و مهارتهای مورد نیاز سازمان خود باشند در این صورت، احتمال موفقیت و اثربخشی وظایف آن ها افزایش خواهد یافت (زالی، ۱۳۷۶). احمدی در تحقیقی با عنوان مهارت های مورد نیاز مدیران اجرایی سازمان جهاد سازندگی استان آذربایجان شرقی، مدلی را با عنوان مهارت های مدیریتی ترسیم کرده که در این مدل مهارت های مورد نیاز مدیران را در سه دسته مهارت های نظری، انسانی و فنی قرار داده است. در دسته مهارتهای نظری، ویژگی چون ایمان و توکل، ولایت پذیری، وجدان کاری، بهره وری، انگیزش فردی، مدیریت تغییر، تجزیه و تحلیل اطلاعات و تفکر خلاق به چشم میخورد (شاهرودی و همکاران، ۱۳۸۷، ص۱۴).
به نظر کاتز[۸] (۱۹۹۱)، مهارت تواناییای را نشان میدهد که قابل توسعه بوده و خود را در عملکرد نشان میدهد و به ندرت به صورت بالقوه است. او لازمه مدیریت اثربخش را دارا بودن مهارت های سهگانه ادراکی، انسانی و فنی میداند که هر کدام می توانند به طور مجزا پیشرفت کنند (کاتز، ۱۹۹۱). شایستگیها یا مهارت های ادراکی، به توانایی ذهنی فرد در هماهنگ کردن همه فعالیتها و منافع سازمان مربوط است(رابینز، ۱۳۸۶، ص۳۱).
آموزش مهارت به مدیران، یکی از مطالب مهم در تحقیقات مدیریتی دهه ۱۹۸۰ بوده است و در دهه ۱۹۹۰ هم ادامه داشته و به نظر میرسد که یکی از مطالب مهم مورد توجه در عصر حاضر نیز باشد (آنالویی[۹] و همکاران، ۲۰۰۰، ص۲۱۷). مهارت ها تواناییهایی هستند که افراد از طریق یادگیری و آموزش به دست می آورند و مهارت ها در واقع ابعاد مختلف توانایی برای اثربخش بودن در شرایط عمل هستند (کلارک[۱۰]، ۱۹۹۵، ص۴).
طبق بررسی های مختلف در زمینه مهارت های مدیریتی در سالهای مختلف، مدیران اثربخش باید در سه بعد مختلف مهارتی کارآمد باشند:
۱- مهارت های ادراکی: که شامل فهم و درک چگونگی اجزاء مختلف فعالیت کاری است و مهارت های تصمیم گیری، برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل که وظایف خاص مدیریتی هستند را در بر میگیرد.
۲- مهارت های انسانی: که به توانایی فهم و درک خود، کار با دیگران، شناخت و انگیزش دیگران نیاز دارد و در واقع شامل مهارت های خودآگاهی، مدیریت استرس، مربیگری، مشاوره، انگیزش، اثربخشی و مدیریت تضاد در سازمان های مختلف می شود.
۳- مهارت های فنی: که بیشتر به توانایی استفاده از ابزار و داشتن دانش تخصصی در زمینه کاری مربوط میگردد و بیشتر مهارت هایی چون تکنیکهای مدیریت مالی، مهارت های کامپیوتری و تجزیه و تحلیلهای اقتصادی را شامل می شود. مهارت های فنی بشتر برمیگردد به دانش و تکنیکهای خاص برای انجام یک فعالیت، فرایند و یا تولید. مهارت انسانی جهت ایجاد روابط مثبت بین افراد، حل مسائل و مشکلات ارتباطی، پذیرش و خودآگاهی از خود مورد توجه است و مهارت های ادراکی، شامل توانایی دیدن سازمان به عنوان یک کل و حل مشکلات در جهت سودمندی و دستیابی به اهداف سازمان است. اغلب مدیران در سازمانها بخصوص سازمان های دولتی، تجربه کمی در مورد مهارت ها و فعالیتهای مدیریتی خود دارند و حتی هر مهارت مدیریتی که به دست آوردهاند از راه آزمایش و خطا بوده است (شاهرودی و همکاران، ۱۳۸۷، ص۱۳).
۲-۳-۱) مهارت های مدیریتی
امروزه مدیران برای توفیق در انجام وظایف خود باید نقشهای متعددی را بپذیرند و برای ایفای آن ها به مهارت های خاصی نیاز دارند. لزوم اطلاع کافی از اولویت این مهارت ها در پستهای مدیریتی ازچالشهای اصلی پیش روی مدیران است (افشاری و همکاران، ۱۳۸۹، ص۱۰۵). مدیران برای مؤثر بودن و برای عملکرد بهتر باید دیدگاه روشنی نسبت به مهارت های موردنیاز برای مدیریت داشته باشند و همچنین مهارت ها و مسئولیتهای لازم را برای مدیران در سطوح مشابه و یا سایر سطوح سازمانی بشناسند. اگر مدیران به شکلی روشن از مسئولیتها و مهارتهای خود آگاه نباشند، نمی توانند مؤثر باشند و بازخوردهای لازم را دریافت کنند و فعالیتهای مربوط به تغییرات کاری و آموزش و رشد فعالیتهای کارراهه خود مهیا کنند. مهارت های ادراکی از مهارت های مهم و مورد نیاز مدیران است که در برنامه ریزی، سازماندهی، گروهسازی و تصمیم گیری آن ها اثر دارد و لذا میزان این مهارت ها می تواند در عملکرد شغلی مدیران تأثیرگذار باشد (ذاکر فرد و همکاران، ۱۳۸۷، ص۷۴).
صلاحیت مدیران ازنظر مهارت های مدیریتی نیز یکی از عوامل استمرار موفقیت در هر سازمانی است. اثربخشی و کارایی مدیران، مستلزم داشتن مهارت های مدیریتی است که با به کارگیری آنا در موقعیت و جایگاههای مختلف سازمانی میتوان به این اهداف نائل شد (میرسپاسی، ۱۳۷۰، ص۲۳).
پترسون[۱۱] (۲۰۰۴) معتقد است که مهارت های مدیریتی باعث بهبود عملکرد مدیریت شده و به کمک آن، سازمان به اهداف خود نائل میگردد (پترسون، ۲۰۰۴، ص۱۲۹۸). بر اساس نظر گیلسینگ و گایستر[۱۲] (۲۰۰۸)، مدیران برای کسب موفقیتهای متوالی و به دست آوردن فرصتهای جدید، باید به دنبال تحقیقات و اطلاعات راهگشا باشند (گیلسینگ و گایستر، ۲۰۰۸، ص۶۹۴).
از دیگر نظریات مربوط به مهارت های مدیریتی، به نظریات بوم[۱۳] و مانتل[۱۴] میتوان اشاره کرد. بوم (۲۰۰۱) مهارت های مدیریتی را به دو دسته عمومی و اختصاصی تقسیم کرد. مهارت های عمومی شامل: توانایی تصمیم گیری، قابلیت های ادراکی، توانایی پردازش اثربخش اطلاعات، مهارت های رهبری، مهارت های ارائه و عرضه، تشخیص استفاده از مفاهیم و استفاده از قدرت میباشند؛ همچنین مهارت های اختصاصی شامل مهارت های فنی و صنعتی میباشد (بوم و همکاران، ۲۰۰۱، ص۲۹۴).
مانتل و همکارانش (۲۰۰۴) مهارت های مدیران را در شش حوزه مهارت های ارتباطی، سازمانی، تیمسازی، رهبری، سازگاری و مهارت های تخصصی طبقه بندی کردند (مانتل و همکاران، ۲۰۰۴).
مطالعات مختلف نشان داده است که مهارت های سه گانه مدیران یعنی مهارت های فنی، انسانی و ادراکی می تواند در جهت اداره بهتر سازمان مؤثر باشد. مهارت های فنی به مدیریت کمک می کند تا با روند عملکرد تخصصی کار آشنا شود و نقاط ضعف زیردستان خود را بشناسد. همچنین مهارت های انسانی از طریق یاری رساندن به مدیریت در جهت ارتباطات مؤثر با کارکنان مفید است. با بازنگری ادبیات پژوهش چنین به نظر میرسد که اگر مدیران بتوانند مهارت های ادراکی خود را پرورش دهند، تصمیمات درست می گیرند؛ عوامل گوناگون تأثیرگذار بر سازمان را درک کرده، درمییابند که چه کاری با بخشی از سازمان تناسب دارد؛ فرصتها را شناخته، تغییرات را پیش بینی میکنند و موجبات پیشرفت سازمان و در نتیجه بهبود رضایت و عملکرد کارکنان را فراهم می آورند (ذاکر فرد و همکاران، ۱۳۸۷، ص۶۹).
“
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-21] [ 08:36:00 ب.ظ ]
|