۲-۶-۲- ۳- رجوع به دعاگرها:
« یکی دیگر ازبرنامه هایی که مورد تأیید پیشوایان دینی ما نمی باشد رجوع به دعاگرهای امروزی است که با اجنه در ارتباط بوده و با اوراد و اذکار غیر مأثور و سر کتاب باز کردن و آئینه بینی وامثال آن مردم رافریب داده و محلی برای کسب و درآمد خویش به راه انداخته اند.»(کلینی، ۱۳۸۸، ۷/۱۷۶)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
مردم مسلمان باید آنچنان آگاه، اندیشمند و فهمیده باشند که با مختصر رجوعی به قرآن کریم و روایات ائمه اطهار– علیه السلام- متوجه صراط مستقیم دین در تمام برنامه های زندگی شده و راه صحیح را انتخاب کنند.
خداوند متعال در قرآن کریم به پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم - فرموده است:«وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنىّ‏ِ فَإِنىّ‏ِ قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لىِ وَ لْیُؤْمِنُواْ بىِ لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُون»=و چون بندگان من (از دورى و نزدیکى) من ازتو پرسند،(بدانند که)من به آنها نزدیکم، هر گاه کسى مراخواند دعاى اورااجابت کنم.پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشدکه (به سعادت) راه یابند.(بقره/ ۱۸۶) و در جای دیگری فرموده است:« وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونىِ أَسْتَجِبْ لَکمُ‏ْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبرُونَ عَنْ عِبَادَتىِ سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِین»=و خداى شما فرمود که مرا با (خلوص دل) بخوانید تا دعاى شما مستجاب کنم. آنان که از (دعا و) عبادت من اعراض و سرکشى کنند زود با ذلت و خوارى در دوزخ شوند. (غافر/ ۶۰) همچنین ائمه اطهار– علیه السلام- مکرر ما را سفارش به دعا در محضر پروردگار نموده و بخش عظیمی از معارف الهی که توسط آن بزرگواران به ما رسیده در قالب دعا بیان شده است، همچون صحیفه سجادیه که پس از قرآن کریم معتبرترین کتاب است و دریایی از معارف اخلاقی و انسانی را شامل می شود. به هر حال شیعه ای که می خواهد کاملا پیرو اهل بیت – علیه السلام- باشد در هنگام گرفتاری یاباید خود دعا کند وآداب دعا را رعایت کند و یا به برادران مؤمن و انسانهای پاک و یا به پدر و مادر خویش بگوید که برایش دعا کنند و این نوع دعا کردن ها مورد تأیید اهل بیت – علیه السلام - بوده در صورتی که مصلحت باشد حتما مستجاب می گردد و لذا دیگر نیازی به رجوع کردن به دعاگر و امثال آن نیست. امام علی– علیه السلام- فرمودند:«اِدفَعُوا أمواجَ البَلاءِ بالدُّعاء.»=امواج بلاها و اوج گرفتاری ها را با دعا برطرف کنید. (دشتی، ۱۳۸۵، ۱۰۲)
به نظرنگارنده اگر شخصی از روی اخلاص تنها دعاهای مأثور اهل بیت– علیه السلام - در برنامه کاری اش باشد و با اجنه و شیاطین مرتبط نباشد وکارهای خرافی و ساختگی و اوراد و اذکار جعلی را تحویل مردم ندهد و فقط به دعاهای اهل بیت– علیه السلام- اکتفا کند رجوع کردن به چنین شخصی اشکال ندارد و به فتوای مراجع اگر انسان پولی به عنوان هدیه به این افراد بدهد جایز است، ولی بهتر این است که انسان خودش یا مؤمنین برای دفع گرفتاری هایش دعا نموده و به این مطلب اعتقاد داشته باشد که اگر صلاح باشد خدا حاجت او را می دهد و اگر صلاح نباشد ولو انبیاء برای او دعا کنند حاجتش برآورده نمی شود.
۲-۶-۲-۴- خرافات نوروزی:
به نظرنگارنده برخی از خرافات نوروزی همچون چهارشنبه سوری و پریدن ازروی آتش یا اعمال ساختگی عید نوروز، حساس بودن لحظه تحویل سال، سیزده به در، سبزه و ماهی و امثال آن می باشدکه کاملاً از صراط مستقیم دین خارج است و این کارها نشان دهنده ضعف فکری و فرهنگی و باعث ترویج خرافه و بدعت و در نتیجه ضربه زدن به دین مقدس اسلام است. البته روایاتی از معصومین پیرامون عید نوروز وجود داردکه اعمال مستحبی تلقی می گردد و راجع به موارد ذکرشده منبع موثقی وجود ندارد.
باید توجه داشت که لحظه تحویل سال به هیج عنوان ساعت حساس وسرنوشت سازی نیست ودعا خواندن و تلاوت قرآن کریم و امثال آن در این ساعت مورد سفارش ائمه اطهار– علیه السلام- نبوده است و خواندن دعای یا مقلب القلوب هم اگر چه اشکالی ندارد و دعای خوبی است اما مأثوراز اهل بیت– علیه السلام- نیست و سند روایی ندارد. سفره هفت سین هیچ خاصیتی ندارد و متأسفانه برخی از نویسندگان درکتابها و مقالات خویش آن را آب و تاب داده و برای هر سین آن، تفسیری نوشته اند و آن را نمادی ازنمادهای کهن ایرانی دانسته و ترویج می دهند و در مورد چهارشنبه سوری می گویند: ایرانیان از کهن ترین روزگاران خورشید و روشنایی را گرامی می داشتند و این کارها نشانه گرمی و روشنایی است.
کسی که به این رسم و رسومات خرافی پای بند شود و فرزندانش را به این مسائل تشویق کند آیا پیرو سلوک اهل بیت است؟ ویا شیعه جمشید و پادشاهان امثال اوست و از زرتشتیان پیروی می کند؟ در حالی که این سنت ها بیشتر از زمان جمشید تأیید و تثبیت شده است. زیرا همان طور که نقل کرده اند در«زمان طهمورث عقیده صائبه رایج شد ولی در زمان به حکومت رسیدن جمشید، آئین جدیدی حاکم شد و جمشید دستور دادکه آن روز را عید و نوروز بنامند.»(خوارزمی، بی تا ، ۲۱۶)
دهخدا درلغت نامه اش درباره جمشید می نویسد:«جمشید در اول جم نام داشت یعنی سلطان و پادشاه بزرگ وسبب جمشید گفتن، آن شد که او سیر عالم می کرد، چون به آذربایجان رسید روزی بود که آفتاب به نقطه اول حمل آمده بود، اودستور داد تخت مرصعی رادرجای بلندی گذاشتند و تاج مرصعی برسر نهاد و برآن تخت نشست. چون آفتاب طلوع کرد شعاع و پرتو آفتاب بر آن تاج وتخت افتاد، شعاعی درغایت روشنی پدیدآمد وچون به زبان پ
هلوی شعاع را شید می گویند،این لفظ رابرجم افزودند و او را جمشید نام نهادند… جمشید به قول طبری، سالیان سال به خدا پرستی معتقد بود ولی روزگاری ادعای الوهیت و خدایی کرد و پس ازآن ضحاک تازی بالشکری عظیم بر او شورش نمود وجمشیداز مقاومت درمانده شد و فرارکرد.»(دهخدا، ۱۳۷۲، ۶۰۵)
همچنین در مورد علت احترام آتش در نزد ایرانیان نوشته اند:«ایرانیان عیدی به نام آتش –آذر- در نهم هرماه داشتند وچون این جشن به ماه های زمستان می رسید به علت سرمای شدید احتیاج به آتش بود و به عقیده آنها نام این عید از اسم وکیل و مسئول تمام آتش ها اقتباس شد و به دروغ می گویند:زرتشت دستور داد که مردم در روزجشن آتش به زیارت آتشکده ها بروند تا به وسیله آتش نزدیکی به سوی خدا پیدا کنند تا نقشی درامور عالم داشته باشند!»ودرجای دیگر آمده است:«آنها معتقد بودند که حرارت این آتش ها، چیزهایی که باعث ضرر به گیاهان در دنیا است را از بین می برد.» به هرحال آتش در نزد ایرانیان باستان بسیار مقدس به شمار می آمده است.»(خوارزمی،بی تا،۲۲۵- ۲۲۱)
مرحوم علامه مجلسی در رابطه با جلوه شرعی دادن به مراسم نوروز و مراسم آتش بازی ایرانیان می فرماید:«این حرفها هذیانات و سخنان بیهوده ای است که به وسیله اینها مردم را به طرف خرافات بکشانند و این مطالب درباره آتش و احترام به آن که به وسیله آن خواسته اند به حق تعالی تقرب جویند نشان دهنده شرک وکفر به خداوند متعال است.»(مجلسی، ۱۴۰۳ق، ۵۶/۱۴۶ - ۱۰۲)
۲-۶-۲- ۵- رسومات وعادتهای غلط:
انسانی که می خواهد در صراط مستقیم دین حرکت کند باید کاملا خود را از رسومات و عادتهای غلط جدا نماید. یعنی دل و اندیشه خود را همچون تخته ای که برای نوشتن مطالب جدید باید پاک باشد، از تمام افکار و اعتقادات ساختگی پاک نماید و به هیچ عنوان به مسائلی که به عنوان رسم و رسوم در بین مردم شایع شده و هیچ وجه الهی و عقلی ندارد پای بند نباشد.
چه بسیار جوانان پاک ومؤمنی که به جهت رسومات خانوادگی یا اجتماعی و فشار اقوام و اطرافیان مجبور به گناه و معصیت می شوند، درحالی که قلبا راضی به این برنامه ها نیستند. « خیلی از مراسم باعنوان رسومات دینی و مذهبی مشهور گردیده است که به هیچ عنوان مربوط به دین و سیره و سفارش ائمه اطهار– علیه السلام- نبوده است و اکثر مردم حتی در برخی مسائل ابتدایی نیز تحت تأثیر شهرتهای اجتماعی هستند. (سبزی،۱۳۹۰،۴۳۰)
به نظرنگارنده گاهی پایبندی به رسومات چه مشکلات و گرفتاریهای فراوانی را برای مردم در بردارد ولی در عین حال مردم حاضر نیستند، ازعادتها و انحرافات اجتماعی و قبیله ای دست بردارند اما باید توجه داشت که معتقد بودن به خرافات و رسم و رسوماتی که در دین وارد نشده یعنی از جانب خدا و ائمه– علیه السلام- دستوراتش نرسیده است نشانه انحراف فکری مردم است. یک مسلمان عاقل قبل از انجام هر کاری ابتدا باید تحقیق کند که این برنامه آیا مورد تایید دین مقدس اسلام می باشد یا خیر؟ آیا این کار اساس اسلامی و دینی دارد یا خیر؟ اگرغیر از این باشد قطعا انسان از صراط مستقیم خارج می شود. راننده ای که می خواهد به محلی سفر کند اولین کاری که می کند پیداکردن راه و جاده ای است که او را به مقصد می رساند و پس از اینکه جاده را پیدا کرد و مطمئن شد که این مسیر به مقصد می رسد باید سخت مراقب باشد که کوچکترین انحرافی پیدا نکند و گرنه هر لحظه ممکن است در دره سقوط کند. اگر می بینیم اکثر مسلمانان به آن کمالاتی که باید برسند نمی رسند به جهت این است که آنها معمولا اعتقادات خوبی دارند، به وظایفشان هم عمل می کنند و ازگناهان نیز دوری می نمایند اما یک شب عروسی رفتن با آن همه گناه و معصیت، یک مراسم چهارشنبه سوری، یک سیزده به در، یک پیروی از هوای نفس و امثال آن انسان را از مسیر خارج می کند. علت اینکه ما در هر نماز می گوئیم: «اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ» (فاتحه/ ۶). یعنی خدایا ما را در مسیر مستقیم از تمام انحرافات، خرافات، افراط و تفریطها و کج روی ها نجات بده، ما را در راه راست قرار بده. «عید غدیر بزرگترین عید شیعیان است، آیا ما هم آن را بزرگترین عید می دانیم، عید قربان و عید فطر روز عید شرافت و آقایی اهل بیت– علیه السلام– است.» (کفعمی ، بی تا ، ۴۱۶)
آیا ما نوروز برایمان بیشتر اهمیت دارد یا این روزهای خدایی؟ اگر نوروز برای ما اهمیتش بیشتر باشد ما غافل هستیم. ما باید به این مسائل اعتقاد داشته باشیم ودر عمل نیز از صراط مستقیم خارج نشویم. عید یک مسلمان روزی است که در آن گناهی نکند، اگر ما مروج خرافات و بدعت باشیم که از درگاه اهل بیت– علیه السلام- مطرودیم. عید واقعی ما عید اهل بیت است، مخصوصا عید غدیر، عید فطر، عید قربان و روز جمعه که بزرگترین اعیاد مسلمین است که شادمانی مسلمانها دراین چهار عید باید به درجه اعلا برسد.(مجلسی، ۱۴۰۳ق، ۲۷۶)
۲-۶-۲- ۶- برخی دیگر از رسومات رایج:
بدیهی است که مجلس مدح و روضه اهل بیت– علیه السلام- و قرائت قرآن کریم از بهترین مجالس ذکر پروردگار است، اما اینکه در سفره انعام از خود راه و روش و طریقه ختم اختراع کنیم و در روضه حضرت ابالفضل– علیه السلام- بگوئیم حتما باید سفره رنگین انداخته شود یا روضه حضرت رقیه– سلام الله علیها- باید حتما سفره نان و خرما داشته باشد وامثال این کارها، به هیچ عنوان روایت ندارد و ساختگی می باشد. و اخیرا به خصوص در تهران بین خانم ها جلسات ساختگی دیگری با عناوین مختلف همچون تشت عباس، سفره سبز و امثال آن رایج شده است که هیچ سند و اساس اسلا
می و روایی ندارد و مورد تایید خاندان عصمت و طهارت– علیه السلام- نمی باشد. «مراسمی هم مختص برخی شهرها می باشد همچون مراسم حیات حاجی که همان سبزه انداختن در دریا، در روز عید قربان برای سلامتی حاجیان است و در برخی شهرهای شمالی صورت می گیرد یا مراسم قالی شویان که در شهرکاشان برگزار می شود و مراسم ساختگی دیگری که هیچ میزان عقلی و شرعی برای اینگونه برنامه ها وجود ندارد و متأسفانه صدا و سیما نیز بدون توجه به درست یا نادرست بودن این مراسم، اخبار آن را از تلویزیون پخش می نماید!» (سبزی۱۳۹۰،۴۳۲)
به نظرنگارنده یکی دیگر از مشکلات امروزی درجامعه ما که گرفتاری های فراوانی را به دنبال دارد برگزاری مجالس عروسی و مجالس ختم اموات است که با هزینه های سنگین و اسراف و تبذیر فراوان وحتی بیشتر با گناه و معصیت و بی بندوباری صورت می گیرد.حتی خیلی از رسومات ما، دقیقا با دستورات دین مقدس اسلام مغایرت دارد، به عنوان مثال طبق روایات ما مستحب است برای خانواده ای صاحب عزا و مصیبت دیده است، تا چند روز غذا برد و از نظر روحی و عاطفی با آنها همدردی نمود، در حالی که اکنون به جای غذا بردن، غذا خوردن درخانه صاحب عزا مرسوم شده است. البته اطعام و اکرام میهمان درهرموقعیتی ولو دراوج مصیبت برای یک مسلمان لازم است، ولی کار نباید به جایی برسدکه انسان برای خروج مجلس عزا تا چندین سال مجبور شود وام دار و بدهکار شود. به هر حال رسم و رسومات و عادتهای غلط درمیان جوامع امروز و در جامعه ما بویژه اقوام لر بسیاراست وتا جایی این رسومات درافکار مردم رسوخ نموده که به عنوان یک فرهنگ وعادت شناخته شده است. حضرت علی- علیه السلام- می فرماید: «برترین عبادات غلبه برعادات و رسومات غلط است و با غلبه برعادات می توان به برترین مقامات رسید.»(آمدی، ۱۳۶۶ش،۲/۳۷۵)
به نظر نگارنده امروزه آن چه که متاسفانه درجامعه ما به صورت متداول باب شده است وروزانه شاهد گسترش آن می باشیم ارسال پیامک های مختلف به مضامین دینی هستیم که برای افراد ارسال می شود و آنها را با سوگند ترغیب می نمایند که پیامک را برای دوستان خودارسال نماید و در کمتر از یک روز شاهد نتیجه مطلوب و یا خبر خوشی خواهند بود. این اقدام نشات گرفته از موج احساسات مذهبی و باور های دینی افرادی است که بدون تفکر بازیچه بدعت گران و خرافه گویان می باشد که مذهب و مکتب را بازیچه خود قرار داده اند و به نفع خویش با آن کسب درآمد می نمایند و کسی مانع آنها نیز نمی شود و روزانه درشرکت ارتباطات سیار شاهد رشد بی وقفه ی آن هستیم ومسئولین نیز چاره جویی نمی کند و به راحتی ازکنار این موضوع می گذرند به عنوان مثال: متاسفانه درمکان های مذهبی مثل مساجد، امام زادگان و… شاهد ترویج مطالبی دال برخرافه پرستی درمیان عامه مردم به ویژه زنان هستیم که از نظراعتقادی سست می باشند و موضوعاتی ازقبیل بیان خواب و انواع تعابیر واز عالم غیب دم می زنند و آینده فرد را طوری که متمایل به سلیقه اوست بیان می کنند ویا درمان نازایی بانوان به وسیله دعا و طلسم و شفای بیماران با قرائت ورد و دعاهای مخصوص و… که نوعی بدعت راامروزه تداعی می نمایند هستیم.
نمونه های دیگری از خرافات رایج عبارتند از:
- دخیل بستن به سقاخانه .
- گره زدن نخ به ضریح ها و دربهای اماکن مقدسه ، حرمها و امامزاده ها.
- شمع روشن کردن در زیارت گاها و روی قبور سادات و علما و دیگر اموات .
- آب و جاروکردن در خانه برای تشریف فرمایی حضرت خضر .
- خواندن خطبه عقد در ایام قمر در عقرب .
- ساییدن قند بالای سر عروس و داماد.
- آب ریختن بر بدن گربه باعث در آوردن دانه های پوستی می شود.
- بر هم زدن قیچی باعث جنگ و دعوا بین افراد خانواده می شود.»( شاکر اردکانی،۱۳۹۰،۷۴)
صبر در هنگام عطسه:
«یکی ازخرافاتی که بین مردم شایع است صبر نمودن و توقف از حرکت درهنگام عطسه است.در حالی که این کار هیچ گونه سند روایی یا عقلی ندارد.البته بد نیست بدانیم درهنگام عطسه کردن مستحب است انسان بگوید«الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اهل بیته.»(کلینی۱۳۸۸ ،۴/۴۷۰)
تفاوت بین فرزند پسر و دختر:
«یکی ازخرافات زمان جاهلیت، شوم دانستن فرزند دختر و زنده به گور نمودن دختران بود که متأسفانه گاهی آثار این تفکر جاهلی، هنوز در چهره برخی افراد نادان دیده می شود به طوری که بین فرزند پسر و دختر فرق می گذارند و حتی با دیدن فرزند دختر چهره در هم می کشند، در صورتی که این کار درحقیقت، چهره درهم کشیدن درمقابل الوهیت و خالقیت پروردگار است که گناهی بزرگ و کفرآمیز و حالتی احمقانه و برنامه ای به دور از منطق و حکمت است. خداوند متعال درقرآن کریم می فرماید: « لِّلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یخَْلُقُ مَا یَشَاءُ یهََبُ لِمَن یَشَاءُ إِنَثًا وَ یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ(۴۹)أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَانًا وَ إِنَثًا وَ یجَْعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیمًا إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ(۵۰)= تنها خدا راست ملک آسمانها و زمین، هر چه بخواهد مى‏آفریند، به هر که خواهد فرزندان اناث (دختر) و به هر که خواهد فرزندان ذکور (پسر) عطا مى‏کند. (۴۹)یا در یک رحم فرزندان پسر و دختر قرار مى‏دهد، و هر که را خواهد عقیم (نازا) مى‏گرداند، که او (به صلاح خلق) دانا و (به هر چه خواهد) تواناست. (۵۰) (شوری/ ۵۰-۴۹)
بنابراین بنده واقعی کسی است که تسلیم مقدرات الهی باشد و بداند که خدا هر چه بخواهد به مصلحت دنیا وآخرت بندگان است. لذا باید
نسبت به حکمت و اراده خدای خویش تسلیم باشد و دختر یا پسر بودن فرزند برایش فرقی نداشته باشد و حتی اگر خدا به او فرزندی نداد ناسپاسی نکند بلکه همیشه راضی به رضای پروردگار خود باشد.البته دعا کردن ودرخواست فرزنداز درگاه خدا مانعی ندارد بلکه آنچه اشکال دارد ایراد گرفتن به مصالح الهی و گفتن سخنان کفرآمیز است که انسان را ازرحمت خدا دور می نماید.» ( سبزی،۱۳۸۸،۴۱۶)
البته هنوز درجامعه امروزی بیشتر درمیان اقوام لر هنگام تولد پسر عقیقه می کنند و خیلی ابراز شادی و شادمانی در میان اقوام پدر وجود داردکه درهنگام تولد دخترخبری ازشادی که نیست هیچ، بلکه از عقیقه نیز خبری نیست.
۲-۷- رابطه تحریف و بدعت:
با توجه به ارتباط بین تحریف و بدعت،لازم است در این قسمت به بحث تحریف پرداخته شود:
معنای تحریف:
«تحریف در لغت از ماده حرف به معنای طرف، گوشه، یا جانب آمده وتحریف الشیء به معنای عدول ازمواضع اصلی خودش به طرفی یا جانبی دیگر است.»(مصطفوی،۱۳۸۹،۲/۱۹۷)

 

    1. درمعنای تحریف برخی گفته اند: «تحریف آن است که کلام به صورتی قرار داده شود که بتوان آن را دو گونه یا چند گونه معنی کرد.»(راغب اصفهانی ، ۱۴۰۴ق، ۱۱۴)

 

    1. برخی دیگرگفته اند: «تحریف آن است که کلمه را از معنای خودش، تغییر بدهیم. یعنی شبیه سازی کنیم.»(فراهیدی،۱۴۱۴ق،۱۷۲)

 

چنان که می گویند یهودی ها تورات و معانی آن را با کلمات مشابه تحریف نمودند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...