طراحی پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی و مقایسه ... |
قابل قبول
رضایتبخش
خوب
خیلیخوب
عالی
قسمت اول: مهارتهای درمانی عمومی
تعیین دستور جلسه —
۱
درمانگر دستور جلسه تعیین نکرد.
درمانگر دستور جلسه مبهم یا ناقص تعیین کرد.
درمانگر و بیمار مشترکاً کار کردند تا دستور جلسهای تعیین نمایند که طرفین از آن رضایت داشته باشند و مشکلات خاص هدف درمان را دربرداشته باشد (مثلاً اضطراب در محل کار، عدم رضایت از زندگی زناشویی).
درمانگر با بیمار کار کرد تا دستور جلسه متناسب با مشکلات هدف درمان متناسب با زمان موجود تنظیم کنند.
گرفتن بازخورد —
۲
درمانگر از بیمار بازخوردی نگرفت که بهاینترتیب برداشت بیمار از جلسه و یا واکنش او به جلسه معلوم شود.
۲) درمانگر بازخوردهایی از بیمار گرفت، ولی بهاندازه کافی پرس و جو نکرد که مطمئن شود بیمار سیر استدلالهای درمانگر در طول جلسه را فهمیده است یا یقین حاصل کند که بیمار از جلسه راضی بوده است یا نه.
درمانگر بهاندازه کافی پرس و جو کرد تا مطمئن شود بیمار سیر استدلالهای درمانگر در طول جلسه را فهمیده است و نیز واکنش بیمار به جلسه را تعیین نماید. درمانگر هرجا که مناسبت داشت، رفتارش را متناسب با بازخورد انطباق داد.
درمانگر مخصوصاً در بیرون کشیدن و پاسخ دادن به بازخورد کلامی و غیرکلامی در طی جلسه تبحر داشت (مثلاً بیرون کشیدن واکنشها به جلسه، وارسی منظم درک و برداشت، کمک به خلاصهسازی نکات عمده در پایان جلسه).
درک و فهم—
۳
۰) درمانگر بهکرات نتوانست بفهمد که منظور بیمار واضحاً چه بود و درنتیجه دایماً اصل موضوع را از دست داد. مهارتهای همدلی او ضعیف بود.
۲) درمانگر معمولاً میتوانست آنچه که بیمار واضحاً گفته بود را منعکس کرده یا بهبیان دیگر بگوید. ولی بهکرات نتوانست به ارتباطهای ظریفتر پاسخ بدهد. توانایی گوش دادن و همدلی وی محدود بود.
۴) کلاً بهنظر میرسد درمانگر “واقعیت درونی” بیمار را هم از آنچه که بیمار واضحاً ابراز میدارد و هم از آنچه که بهشیوههای ظریفتر بیان میکند، میفهمد. توانایی گوشدادن و همدلی کردن خوب بود.
۶) ظاهراً درمانگر “واقعیت درونی” بیمار را دقیقاً درک میکند و میتواند با تبحر این درک و فهم را از طریق پاسخهای کلامی و غیرکلامی مناسب به بیمار منتقل نماید (مثلاً حالت واکنش درمانگر حاکی از درک همدلانهی “پیام” بیمار بود). مهارتهای گوش دادن و همدلی عالی بود.
اثربخشی بینفردی —
۴
۰) درمانگر مهارتهای بینفردی اندکی دارد. او بهنظر خشن، طلبکار و بهنوعی آسیبرسان به بیمار بهنظر میرسد.
۲) درمانگر آسیبرسان بهنظر نمیرسید ولی مشکلات بینفردی قابل ملاحظهای داشت. در زمانهایی درمانگر بیجهت کمحوصله، غیرصادق، دور و کنارهگیر، بهنظر میرسید و یا نتوانسته خیال بیمار را از بابت رازداری و توانمندی خود راحت کند.
۴) درمانگر درجات رضایتبخشی از گرما، توجه، اعتماد، خلوص و خبرگی را نشان داد. مشکلات بینفردی قابل توجه نبود.
۶) درمانگر سطوح بهینهای از گرمی، توجه، اعتماد، خلوص و خبرگی را که برای این بیمار خاص در این جلسه مناسب بود، نشان داد.
همکاری و مشارکت —
۵
۰) درمانگر سعی نکرد با بیمار رابطه مشارکتی همکارانه برقرار کند.
۲) درمانگر سعی کرد با بیمار مشارکت کند ولی یا در تعریف و تعیین مشکلی که بیمار آن را مهم میدانست و یا دربرقراری ارتباط درمانی دچار مشکل شد.
۴) درمانگر توانست با بیمار مشارکت و همکاری کند، روی مشکلی که هم بیمار و هم درمانگر مهم میدانستند، تمرکز کند و ارتباط درمانی را برقرار نماید.
۶) مشارکت و همکاری عالی بهنظر میرسید؛ درمانگر بیمار را تاجای ممکن تشویق کرده که نقش فعالی در طی جلسه برعهده بگیرد (برای مثال دادن حق انتخاب) بهطوری که میتوان گفت کار بهشکل تیمی انجام شد.
زمانبندی و استفاده بهینه از زمان —
۶
درمانگر تلاشی نکرد تا به وقت جلسه ساختار بدهد. جلسه بیهدف بهنظر میرسید.
جلسه سمت و سویی داشت ولی درمانگر مشکل جدی در زمانبندی و ساخت بخشیدن به جلسه داشت (مثلاً ساختار خیلی کم بود، درباره ساختار خیلی غیرانعطافپذیرانه برخورد کرد، آهنگ جلسه کند بود، آهنگ جلسه تند بود).
درمانگر در استفاده موثر از زمان درحد قابلقبولی موفق بود. درمانگر کنترل مناسبی برجریان بحث و زمانبندی داشت.
درمانگر از زمان خیلی خوب استفاده کرد، به اینصورت که بحثهای حاشیهای و غیرسازنده را محدود کرد و سرعت سیر جلسه را متناسب با بیمار تنظیم نمود.
قسمت دوم: مفهومپردازی، راهبرد و تکنیک
اکتشاف هدایتشده —
۷
۰) رویه اصلی درمانگر بحث، وادارسازی یا سخنرانی بود. بهنظر میرسید درمانگر مچ بیمار را میگیرد، بیمار را در شرایط دفاعی قرار میدهد یا نقطهنظرات خود را به او تحمیل میکند.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-09] [ 08:49:00 ق.ظ ]
|