دانلود مطالب درباره برآورد فقر چند بعدی در ایران- فایل ۲ |
-
- زهرا محمدی فرد در سال ۱۳۸۹ مطالعهای با عنوان ” اندازهگیری فقر چندبعدی در شهر تهران” انجام داده است. وی فقر چندبعدی را برای مناطق ۲۲ گانه تهران اندازه گیری کرد که بر اساس آن، فقیرترین منطقه بر اساس رویکرد درآمدی، منطقه ۱۹ و ازنظر آموزش و مسکن به ترتیب مناطق ۱۹ و ۱۷ بودند. فقیرترین منطقه ازنظر سلامت، منطقه ۱۶ و بالاترین نرخ فقر چندبعدی در منطقه ۱۴ و کمترین آن در منطقه ۱ بدست آمد.
- محمودی (۱۳۹۰) در تحقیقی تغییرات فقر مطلق طی برنامه های دوم، سوم و چهارم توسعه (۲۰۰۷-۱۹۹۵) در ایران را موردبررسی قرار داده است. نتایج بدست آمده از این تحقیق، حاکی از آن است که در طی برنامه دوم توسعه همه شاخص های فقر مطلق (شاخص سرشمار فقر، شکاف فقر و شدت فقر) در مناطق روستایی، افزایش و در مناطق شهری، کاهشیافته است. در طی برنامه سوم توسعه، کاهش قابلملاحظهای در همه شاخص های فقر، اتفاق افتاده است. در طی برنامه چهارم توسعه، همه شاخص های فقر، با افزایش مواجه بوده اند. در دوره موردبررسی، درصد و شدت فقر در مناطق روستایی، بیشتر از مناطق شهری بوده است. همچنین وضعیت فقر در استانهایی مثل سیستان و بلوچستان، کرمان، کرمانشاه، همدان و ایلام بدتر از سایر مناطق بوده است.
- کیانی و همکاران (۱۳۹۰) در مقالهای فقر شهری در کل کشور و ۳۰ استان در سال ۱۳۸۸ را با کمک اطلاعات طرح هزینه - درآمد خانوار و بهکارگیری روش نیازهای اساسی، موردبررسی قرار دادهاند. محاسبه شاخص های فقر در این تحقیق، حاکی از شدت و گستردگی نسبتاً ” بالای فقر و نهادینه شدن آن در جامعه شهری است.
۲-۳٫ خلاصه فصل
پیشینه تحقیق بیانگر مطالعات انجامشده بر روی موضوع موردبحث است که بابیان دیدگاههای مختلف، تصویر کلی از موضوع را ارائه میدهد. با توجه به اهمیت موضوع فقر، در سالهای اخیر، مطالعات فراوانی پیرامون فقر و ابعاد آن صورت گرفته است اما با توجه به آنکه موضوع فقر چندبعدی در سالهای اخیر مطرح گردیده است مطالعات انجامشده در این زمینه کم است. اکثر مطالعات انجامشده به برآورد فقر با بهره گرفتن از شاخص های سرشمار فقر، شدت فقر و شکاف فقر پرداختهاند. برخی مطالعات روند فقر در سالهای موردمطالعه را نزولی و برخی دیگر صعودی میدانند؛ که با توجه به تفاوت طول دوره های موردمطالعه و متفاوت بودن مناطق مطالعات با یکدیگر، امری بدیهی است؛ باوجوداین، اکثر مطالعات فقر درآمدی و فقر چندبعدی مناطق روستایی را بیشتر از فقر درآمدی و فقر چندبعدی مناطق شهری میدانند.
فصل سوم
مبانی نظری و تصریح مدل
۳-۱٫ مقدمه
سنجش فقر منجر به درک روند تحولات فقر می شود و تصویری منسجم از فقر در طول زمان ارائه میدهد؛ و دولت را قادر به هدفگذاری و اتخاذ تصمیمات و اقدامات لازم مینماید. امروزه این اجماع بوجود آمده است که فقر یک مفهوم چندبعدی است. بااینحال منابع تحقیقاتی رو به رشد فقر چندبعدی، توجهش را بر روی انباشت مقیاسهای فقر متمرکز کرده است؛ که بهطور گستردهای باعث نادیده انگاشتن مشکلات عملی که در سیاستگذاری بوجود می آید شده است. در ادبیات قدیم، عدم تأمین نیازهای اولیه و ضروری گروه های مختلف در جامعه منجر به فقر خواهد شد. درواقع بهمنظور بررسی افراد فقیر در جامعه با بهره گرفتن از سطح درآمد یا مخارج مصرفی سرانه خانوارها و مقایسه آن با خط فقر مناسب در قالب شاخص های مختلف فقر، اقدام می شود؛ اما واقعیت این است که گاهی نهتنها عدم دسترسی به درآمدها و منابع منجر به فقر می شود، بلکه از دست دادن فرصتها نیز فقر را تشدید می کند. در این راستا، نهادهایی چون نهادهای آموزشی، بهداشتی و مالی فرصتهای ازدسترفته را کاهش خواهند داد. اصولاً فقر در مناطقی که با شرایط وخیم بیوفیزیکی و محرومیتهای اقتصادی- اجتماعی روبرو هستند، گسترده می شود. فقرا نهتنها دسترسی به منابع و درآمدهای مالی ندارند؛ بلکه فرصتهای پیشروی آنها نیز کم هستند. بازارها و اشتغال از مسائلی هستند که باعث جداسازی مناطق مختلف با شرایط جغرافیایی و اجتماعی متفاوت شده اند. همچنین دسترسی به آموزش و بهداشت می تواند توانایی افراد ساکن در منطقه خاص جغرافیایی را در دستیابی به منابع درآمدی خارج از مزرعه افزایش دهد؛ بنابراین فقر می تواند در دو زمینه موردبررسی قرار گیرد: فقر درآمدی که از طریق اندازه گیری مخارج سرانه خانوار و مقایسه آن با یک خط فقر مناسب قابل ارزیابی است و فقر غیر درآمدی که از طریق بررسی دسترسی به نهادها و چگونگی عملکرد آنها در کاهش فقر می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد؛ بنابراین فقر تنها در بعد درآمدی خلاصه نمی شود و ابعاد دیگری نیز دارد که مجموع این ابعاد درآمدی و غیر درآمدی، سبب ایجاد تعریف جدیدی از فقر با عنوان “فقر چندبعدی” میگردد.
۳-۲٫ تعاریف فقر
به دلیل طبیعت چندبعدی فقر و فقیر، ارائه تعریف جامع و دقیقی از اصطلاح فقر مشکل است. تعاریف ذیل طی دهههای مختلف برای فقر ارائهشده است:
۳-۲-۱٫ تعریف تانسند[۱۴]: تانسند در دهههای ١٩۶٠ و ١٩٧٠ اعتقاد داشت که افراد، خانوارها و گروههای جمعیتی را زمانی میتوان فقیر بهحساب آوردکه با فقدان منابع برای کسب انواع رژیمهای غذایی، مشارکت در فعالیتها و شرایط و امکانات معمول زندگی مواجه باشند (ارضروم چیلر،۱۳۸۴).
۳-۲-۲٫ تعریف سن[۱۵]: سن در سال ١٩٨١ اشارهکرده است که فقر را باید بهصورت محرومیت از قابلیتهای اساسی در نظر گرفت و نه صرفاً ” پایین بودن درآمدها که ضابطه متعارف شناسایی فقر است. البته محرومیت، خود مفهومی نسبی است که ممکن است در مکانها و زمانهای متفاوت، تعاریف متفاوتی داشته باشد. آنچه چشمانداز قابلیتی در تحلیل فقر انجام میدهد این است که درک ما را از ماهیت و علل فقر و محرومیت گسترش میدهد (همان).
۳-۲-۳٫ تعریف بانک توسعه آسیا: فقر محرومیت از دارایی ها و فرصتهایی است که هر فرد مستحق آنها میباشد (همان).
۳-۲-۴٫ تعریف بوت وروانتری[۱۶]: این دو اقتصاددان در اواخر قرن نوزدهم تلاش کردند که بین فقر مطلق و نسبی تمایز قائل شوند. فقر مطلق بهعنوان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی، تعریفشده است و لذا بستگی به چگونگی تعریف حداقل معاش دارد و فقر نسبی بهعنوان ناتوانی در کسب یک سطح معین از استانداردهای زندگی که در جامعه فعلی، لازم یا مطلوب تشخیص داده می شود، تعریفشده است (همان).
بنابراین در تعریف فقر نسبی به نابرابری در توزیع درآمد و ثروت بیش از میزان مطلق درآمد افراد توجه میشود. بهمنظور دستیابی به عمق نابرابری در توزیع درآمد (یا مصرف) بین افراد یا خانوارها میتوان درصد کل درآمد دریافت شده توسط فقیرترین قشر جامعه را با درصد درآمد دریافت شده توسط ثروتمندترین قشر مقایسه کرد. البته باید توجه داشت که این مفهوم در کشورهای مختلف به صورتهای مختلف تعریف می شود و در طی زمانبر اثر تحولات اقتصادی نیز تغییریافته است.
۳-۳٫ انواع فقر
۳-۳-۱٫ فقر با رویکرد درآمدی
رویکردهای فقر درآمدی اصولاً تکبعدی هستند و فقط برحسب درآمد یا مصرف ارزیابی میشوند. این رویکرد که رویکرد غالب در محاسبه فقر در ایران بوده است گوناگونی تواناییها و قابلیت های افراد مختلف را نادیده میگیرد و صرف دستیابی به سطح مشخصی از درآمد، گویای تضمین دسترسی به کالاها و خدمات موردنیاز و تأمین نیازهای اساسی فرد یا خانوار موردنظر نیست.
فقر حاصل نابرابری شدید اجتماعی است. در دیدگاه سنتی، فقر عبارت است از: محرومیت مادی که با معیار درآمد یا مصرف سنجیده می شود (بانک جهانی، ۱۹۹۰).
۳-۳-۲٫ فقر قابلیتی
کتاب معروف سن تحت عنوان ” کالاها و قابلیتها” (۱۹۸۵) نقطهی آغازین مباحث مربوط به این رویکرد محسوب می شود. مفهوم قابلیت اولین بار توسط آمارتین سن برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۸، مطرح گردید. بهزعم سن ارزش کالاها به نقش و کارکردی است که در رفع نیازهای انسان دارند. به این معنا میبایست توجه خود را از نگاه تنگ و محدود درآمدی که عملاً منتج از نظریه مطلوبیت است به نگاه مبسوط مبتنی بر قابلیتها معطوف کنیم. منظور آمارتیا سن از قابلیت دقیقاً همان توانمندی است. به این معنی که توانمندی درواقع کیفیت زندگی انسانها را تعیین می کند؛ و اگر قرار باشد جامعهای به سمت عدالت اجتماعی حرکت کند، باید دولت وسایلی را فراهم کند که انسانها قابلیت لازم را برای دسترسی به کالاها و خدماتی که برایشان ارزش دارد، بدست آورند، پسازآن، اگر فرد قابلیت پیدا کرد اما کار را درست انجام نداد، مقصر خود اوست (نیلی، ۱۳۹۰).
از دیدگاه قابلیت، فقر بههیچوجه به معنای نداشتن درآمد نیست. در این دیدگاه فقر بهمثابه محرومیت از قابلیت های فردی و اجتماعی، تعریف می شود و اساساً فقدان قابلیت است و بدیهی است که راهحل آن نیز میبایست در رشد قابلیت های انسانی جستجو شود.
بنابراین، تعریف فقر برحسب قابلیتها بزرگترین مزیتی که دارد، تبیین سیاستها و اقدامات اجتماعی خاص است که نه بهصورت گذرا بلکه بهصورت ریشهای، مورداجرا گذاشته می شود. سیاستهایی که بهصورت هدفمند گروه های خاص را موردتوجه قرار میدهد.
۳-۳-۳٫ فقر ذهنی
مفهوم دیگری از فقر به نام فقر ذهنی شناختهشده است. چون به محرومیت از برخی کالاها اشاره می کند؛ که فرد خود را نیازمند آنها میداند، فقر هنگامی بوجود می آید که فرد یا افرادی در کسب سطحی از رفاه که بر اساس معیارهای جامعه، حداقل معقول رفاه بهحساب می آید، با شکست مواجه شوند. (رضوی، ۱۳۸۲).
در این مفهوم ملاک فقیر بودن جنبهی کاملاً شخصی و ریشه در احساست فرد یا خانوار نسبت به فقر دارد و با بهره گرفتن از پرسشنامه و اظهارات شخص قابل ارزیابی است. به این صورت که از طریق آمارگیری میتوان این پرسشنامه را مطرح کرد که به نظر شما حداقل سطح درآمد (درآمدی که با کمتر از آن قادر به امرارمعاش نخواهید بود) چه مقدار است. پاسخ این سؤال از فردی به فرد دیگر و برحسب بعد خانوار متفاوت خواهد بود. با رسم نقاط بدست آمده و عبور دادن خطی از میان آنها میتوان یک خط فقر ذهنی رسم کرد.
۳-۳-۴٫ فقر چندبعدی
رویکرد چندبعدی فقر، علاوه بر ویژگیهای مالی و اقتصادی، ویژگیهای قابلیتی، فعالیتهای سیاسی و فرهنگی خانوار را نیز مدنظر قرار میدهد و درنهایت توصیف واقعبینانهتری از فقر دارد. پیشرفتهای نظری در تحقیقات مربوط به فقر نشان میدهد که سه بعد رفاه اقتصادی، قابلیتی و مشارکت اجتماعی خود ساختار چندبعدی دارد و به سه زیر بعد مشارکت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تقسیم می شود. هر یک از این ابعاد بهصورت مستقیم قابلمشاهده نیستند، لذا هر یک توسط چندین شاخص قابلمشاهده، اندازه گیری میشوند. درواقع رویکرد چندبعدی فقر، برخلاف رویکرد مصرفی یا درآمدی که در آن تنها مسئله اقتصادی مدنظر است، سیستمی متشکل از اقتصاد، سیاست و فرهنگ را در نظر میگیرد و تعریفی عقلایی و واقعی از فقر را مشخص می کند. در این دیدگاه درجه فقر افراد فقیر متفاوت است و وجود بعدهای مختلف این امکان را فراهم میسازد که تفاوتهای کیفی فقر بین فقرا از هم متمایز شوند. نارساییهای موجود درروش درآمدی موجب شده است امروزه اقتصاددانان بیشتر به مفهوم فقر چندبعدی توجه کنند.
۳-۴٫ تعریف خط فقر
بسته به اینکه در تعریف فقر مفهوم مطلق یا نسبی در نظر گرفته شود، آستانهای تعریف میشود که مرز بین فقیران و سایر افراد جامعه را مشخص میکند. این آستانه، خط فقر[۱۷] نامیده میشود. بر اساس رویکرد درآمدی، فقر را بهصورت فقر مطلق و فقر نسبی یا مقایسهای در نظر میگیرند.
۳-۴-۱٫ فقر مطلق
فقر در تعریف مطلق آن، بهعنوان ناتوانی فرد یا یک خانواده در دسترسی به منابع کافی برای تأمین نیازهای اساسی زندگی میباشد.
فقر مطلق، ناتوانی در تأمین حداقل نیازهای ضروری افراد مانند غذا، پوشاک، مسکن، آموزش، بهداشت، حملونقل و مواردی از این قبیل تعریفشده است. در مفهوم مطلق، افراد یا خانوارهایی فقیر شناخته میشوند که به علت عدم برخورداری از نیازهای حیاتی مانند آب سالم، غذای کافی و مناسب و عدم دسترسی به مراکز درمانی، در معرض خطر مرگ قرار دارند. باوجوداین، تعریف یادشده، این مسئله را که افراد یا خانوارها به بسیاری از نیازهای اساسی خود برای یک زندگی آبرومند دستیافتهاند، تضمین نمیکند (براتی، ۱۳۹۰).
۳-۴-۲٫ فقر نسبی
در حقیقت ” فقر نسبی” بر مفهوم نابرابری استوار است که افراد از مقایسه موقعیت خود با گروه های دیگر بدست میآورند. فقر نسبی بهعنوان ناتوانی در کسب یک سطح معین از سطوح زندگی که در جامعه فعلی لازم یا مطلوب تشخیص داده می شود تعریفشده است. در فقر نسبی که ناشی از اختلاف شدید درآمدی است فقر صرفاً ناشی از فقدان منابع جهت تأمین نیازهای اساسی نیست بلکه ناشی از کمبود منابع فرد جهت دسترسی به حداقل سطح زندگی جامعه میباشد؛ بنابراین در تعریف فقر نسبی به نابرابری در توزیع درآمد و ثروت بیش از میزان مطلق درآمد افراد توجه می شود. بهمنظور دستیابی به عمق نابرابری در توزیع درآمد (مصرف) بین افراد یا خانوارها میتوان درصد کل درآمد دریافت شده توسط فقیرترین قشر جامعه را با درصد درآمد دریافت شده توسط ثروتمندترین قشر مقایسه کرد. البته باید توجه داشت که این مفهوم در کشورهای مختلف به صورتهای مختلف تعریف می شود و در طی زمانبر اثر تحولات اقتصادی نیز تغییریافته است. باوجود اهمیت فزایندهی نسبیت در تعریف و تشخیص فقر، بسیاری از پژوهشها در کشورهای درحالتوسعه به فقر تنها از جنبه مطلق مینگرند و ابزارها و مقیاسها برای اندازهگیری فقر در این کشورها، توسعه چندانی نیافته است. با این وصف، تأکیدهای زیاد، بر مفهوم نسبی فقر، به همراه ارتباط محسوس آنها با مسئله نابرابریها و تضادهای اجتماعی گواهی بر این نکته است که پویاییهای سیاسی و اجتماعی ناظر بر روابط فقرا و غیر فقرا در نظر پژوهشگران و تصمیمگیرندگان، اهمیتی بیش از رویکردهای سنتی به فقر یافته است. بدین ترتیب به نظر میرسد، ایجاد شاخص های جدیدی برای بهحساب آوردن ماهیت نسبی فقر، از چالشهای جدیدی است که جامعه بینالمللی با آن روبرو خواهد بود (همان).
۳-۵٫ انواع روشها برای محاسبه خط فقر در ایران
سنجش فقر، کلیتی از مفهوم فقر ارائه میدهد. این کار به تدوین آزمون فرضیههایی درباره دلایل فقر کمک مینماید و تصویری منسجم از فقر را طی زمان ارائه میدهد. در این بخش، روشهای مختلف محاسبه خط فقر در ایران معرفی میگردد. روشهای محاسبه خط فقر بسیار متنوع است و بسته به اینکه کدام مفهوم از فقر موردنظر باشد، روش محاسبه نیز متفاوت خواهد بود.
۳-۵-۱٫ روش اندازهگیری خط فقر بر اساس نیاز کالری
این روش بر پایه مفهوم فقر مطلق و حداقل نیازهای اساسی (نیازهای تغذیهای) استوار است. به این صورت که ابتدا فرض میگردد هر فرد روزانه به مقدار معین کالری نیاز دارد (بر اساس نظر متخصصان تغذیه) سپس خانوارهای موردمطالعه بر اساس سطح درآمد در ده گروه هزینهای طبقهبندی میگردند. پس از برآورد ارزشهای غذایی دریافتی هر د هک درآمدی، اولین دهک که انرژی دریافتی آن، بیش از انرژی استاندارد (فرضاً ” ٢١٧٩ یا ٢٣٠٠ کالری) باشد را در نظر میگیریم. اختلاف انرژی دریافتی دهک موردنظر با مقدار استاندارد محاسبه میشود. به دنبال آن، قیمت هر واحد کالری دریافتی از تقسیم مخارج کل دهک بر مقدار انرژی دریافتی دهک به دست میآید. حاصلضرب قیمت هر واحد کالری در مابهالتفاوت انرژی دریافتی با مقدار استاندارد برابر مخارج انرژی دریافتی مازاد بر نیاز میباشد. تفاضل این مخارج از هزینه کل دهک برابر خط فقر خواهد بود.
۳-۵-۲٫ روش اندازهگیری خط فقر بر اساس ۵٠ یا ۶۶ درصد میانگین مخارج خانوارها
در این روش که بر پایه مفهوم فقر نسبی استوار است، ابتدا میانگین مخارج محاسبهامی شود، سپس در مرحله بعد، ۵٠ یا ۶۶ درصد میانگین مخارج (البته تعیین این درصد بهصورت اختیاری و تجربی است) بهعنوان خط فقر در نظر گرفته میشود.
۳-۵-۳٫ تعیین خط فقر بر اساس ۵٠ یا ۶۶ درصد میانه مخارج خانوارها
از دیگر روشهای تعیین خط فقر که بر پایه مفهوم فقر نسبی استوار است این روش میباشد و همانند روش پیشین معیار خاصی برای محاسبه درصدی از میانه مخارج بهعنوان خط فقر وجود ندارد. در این روش، ابتدا مخارج خانوارها در ده دهک درآمدی (هزینهای) مرتب میشود. سپس از مخارج دهکهای پنجم و ششم میانگینگیری شده و این میانگین بهعنوان میانه مخارج خانوارها در نظر گرفته میشود. سپس، یکبار ۵٠درصد و بار دیگر ۶۶ درصد میانه مخارج محاسبه میشود.
۳-۵-۴٫ تعیین خط فقر بر پایه معکوس ضریب انگل
این روش بر پایه مفهوم نسبی فقر استوار است. در حقیقت ارنست انگل از شاخص نسبت مخارج خوراکی به درآمد خانوارها جهت ارزیابی رابطه مخارج خوراکی خانوارها و درآمد آنها استفاده نمود که بعدها بهعنوان معیاری برای محاسبه خط فقر مورداستفاده قرار گرفت. در این روش، ابتدا ضریب انگل بر اساس مدلهای اقتصادسنجی برآورد میگردد، سپس مخارج خوراکی خانوار در معکوس ضریب انگل ضرب میشود، حاصل این محاسبه معادل با خط فقر برآوردی خواهد بود. برای برآورد ضریب انگل نیز ابتدا مخارج خوراکی و مخارج کل خانوارهای موردمطالعه به ده گروه درآمدی تقسیم و سپس چهار مدل زیر به روشهای اقتصادسنجی برآورد میگردد.
۱) (۳-۱)
۲) (۳-۲)
۳ (۳-۳)
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-09] [ 08:47:00 ق.ظ ]
|