توضیح آنکه عموم مردم مکلف به رجوع به ولی منصوب هستند و لازمه­­ی عمل به چنین تکلیفی، حق نظارت بر نامزدهای احتمالی ولایت انتصابی است تا بتوانند حاکم منصوب را از میان آنان بیابند. همچنین حق نظارت بر حاکم است تا در صورت از دست دادن شرایط ولایت، متوجه امر شده تا او را عزل نموده و ولیّ منصوب را جانشین وی سازند. بنابراین، نظارت دائم عموم مردم بر ولیّ فقیه، جهت بازداری از خطا و در صورت از دست دادن شرایط ولایت، جهت عزل از مسند حاکمیت، لازم است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
«نظام‌هاى مردم­سالار و جمهورى با تکیه بر آراى عمومى، قدرت را به دست می‌گیرند و مقامات دولت با پشتوانه­ی این آراست که از نردبان قدرت بالا می‌روند. پذیرش چنین سیستمى از حکومت، لوازمى را به دنبال خود خواهد داشت. …گرچه در حوزه­ خصوصی، نظارت به معنای تجسس و ورود به حریم خصوصی و خلوت افراد ممنوع گردیده ، ولی در حوزه­ امور عمومى و آنچه جامعه تصدى آن را به مقامات دولتى واگذار کرده است، براى جلوگیرى از هرگونه سوء استفاده و انحراف و فساد قدرت، نظارت امرى لازم دانسته شده است. بدین ترتیب، با مرزبندى میان حوزه‌هاى خصوصى و عمومى از طرفى و جمهورى دانستن حکومت از طرف دیگر، پذیرش نظارت بر حکومت، حتمى و قطعى خواهد بود. بر این اساس می‌توان جمهوریت را یکى از مبانى نظارت در نظام سیاسى به شمار آورد و از آنجا که در جمهورى اسلامى، هم­نشینى جمهوریت و اسلامیت به رسمیت شناخته شده است، با توجّه به مبانى اسلامى نظارت، نظارت در چنین نظامى به گونه‌اى مضاعف مطرح خواهد بود. نظارتى برآمده از ویژگى‌هاى جمهوریت و برگرفته از مطالبات اسلامیت»[۱۴۵].

۲-۷٫ لزوم حفظ حکومت اسلامی و مقام رهبری

حفظ حکومت اسلامی که در سایه­ی آن احکام الهی اجرا می­گردد، یکی از مهم­ترین واجبات و تکالیف هر مسلمان است. روایتی معتبر از امام رضا (ع) منقول است که اگر فردى در حکومت طاغوت هم به مرزبانى از کشور اسلامى بپردازد، در صورت تعرض دشمن، وظیفه­ی مقاومت دارد و اگر احتمال خطر براى اسلام و مسلمین دهد باید بجنگد و البته این جنگ در راه سلطان ظالم نیست[۱۴۶].
در تحلیل و تفسیر این روایت گفته شده است: «براى کفار فرقى نمى­کند که سلطان عادل بر مسلمانان حاکم باشد یا سلطان جائر. آنان به مرکز فرماندهى و رهبرى مسلمانان طمع دارند و آن را هدف قرار مى­دهند تا نیروهاى مسلمان را پراکنده ساخته و در نتیجه اسلام را نابود سازند»[۱۴۷].
بر این اساس، «حفظ نظام اسلامى واجب است و از اضمحلال آن در برابر بیگانه باید جلوگیرى کرد. حتى اگر پیشواى نالایقى بر جامعه­ اسلامى مسلط باشد. حضور فردى ناشایسته بر مسند قدرت، مجوزى براى ایجاد خلل و فتور در نظام اسلامى در برابر بیگانگان نمى­شود و به بهانه­ی مخالفت با سلطان جائر، نظام را نمى­توان قربانى­ کرد»[۱۴۸].
لازم به ذکر است که جایگاه رهبرى در حکومت اسلامى نیز به گونه‌اى است که حفظ آن به حفظ از اصل حکومت و نظام گره خورده و این دو از یکدیگر جدایی ناپذیرند؛ به همین دلیل، اگر حفظ حکومت اسلامی واجب است، حفظ و صیانت از رهبرى نیز به عنوان مقدمه­ی واجب، واجب می‌باشد.
از همین روست که حضرت علی (ع) می­فرمایند: «فَرَضَ اللَّهُ… الْإِمَامَهَ نِظَاماً لِلْأُمَّهِ وَ الطَّاعَهَ تَعْظِیماً لِلإمَامَهِ»[۱۴۹]. یعنی: «خداوند امامت را برای سازمان یافتن امور امّت و فرمان­برداری از امام را برای بزرگداشت مقام رهبری، واجب کرد»[۱۵۰].
رهبرى مایه­ی انسجام امّت اسلامى و عامل پیوستگى آحاد ملّت است. این جایگاه بالا و منزلت رفیع اقتضاء مى­کند که عموم مسلمانان، امامت و رهبرى را پاس دارند و در برابر آفات و خطراتى که اساس رهبرى را در معرض آسیب قرار مى­دهد حساسیت داشته و براى ایمن ماندن این نهاد بى­بدیل همت و تلاش مضاعف کنند.
با توجه به مطالبی که گفته شد، می­توان نتیجه گرفت که «لزوم حفظ حکومت اسلامی و مقام رهبری» می ­تواند دلیلی برای نظارت بر ولیّ فقیه باشد. با این توضیح که یکى از راه‌هاى حفظ و صیانت از رهبرى، نظارت شایسته بر وی می­باشد. این نظارت می‌تواند مانع از آسیب رسیدن به این رکن رکین نظام اسلامى گردد؛ زیرا هدف از آن چیزى جز حراست از این مقام و موقعیت و در نتیجه حراست از اصل نظام و حکومت اسلامی نمی‌باشد.

فصل سوم

 

مراجع ناظر و روش­های اعمال نظارت

 

بر ولیّ فقیه

 

طرح بحث

در فصل قبل به بررسى مبانی نظارت بر ولیّ فقیه پرداختیم. اکنون نوبت به بررسى انواع نظارت متصور بر ولیّ فقیه و مراجع و عوامل صلاحیت­دار براى نظارت بر وی می­رسد. همچنین باید بررسی شود که این مراجع، به چه روش­هایی می­توانند بر ولیّ فقیه نظارت کنند. فلذا در این فصل، موضوع نظارت بر ولیّ فقیه را از این مناظر ارزیابی خواهیم نمود.
به طور کلی دو نوع نظارت بر ولیّ فقیه متصور است که ابتدا به توضیح و بررسی هریک از آن­ها می­پردازیم. سپس مراجع ناظر و روش­های اعمال نظارت بر ولیّ فقیه تبیین می­گردد.
۳-۱٫ نظارت درونی
در دین مقدس اسلام، کنترل نفس و مراقبت انسان از گفتار و رفتار خویش، از بنیادی‌ترین اصول برای سلامت انسان­ها و جامعه است. یکی از انواع نظارتی که بر ولیّ فقیه متصور است، نظارت خود ولیّ فقیه بر اعمال خویش می­باشد که در اصطلاح به آن «نظارت درونی» گفته می­ شود.
در حکومت که زمینه­ طغیان و فساد بیشتر است، دستور مراقبت نیز در آن شدیدتر می‌باشد؛ به گونه‌ای که اصالتاً در رأس نظام اسلامی، انسان معصوم از خطا و گناه قرار می‌گیرد و در صورت غیبت معصوم، داشتن عدالت و ملکه­­ی تقوا در رهبری نظام اسلامی، یکی از شروط اساسی برای او می­باشد.
«تقوا، نظارتی از درون و دائمی است که دارنده­ی آن، کل عالم را در محضر خدا می‌بیند و در خلوت و جلوت با هواهای نفسانی خود به مقابله برمی‌خیزد و با پشتوانه­ی عدالت، از تعدی به حقوق دیگران دور می‌ماند. ملکه­ی تقوا بهترین تضمین برای جلوگیری از انحراف حکومت و طغیان­گری احتمالی حاکم است؛ چرا که انسان فاقد چنین نظارتی، می ­تواند از لحظه­ای غفلت ناظران بیرونی استفاده کرده و به طغیان­گری بپردازد و یا از منافذ قانونی بهره سوء ببرد»[۱۵۱].
با وجود این­که عدالت و تقوای حاکم، در جلوگیری از انحراف قدرت و فساد آن اطمینان ‌بخش‌ است؛ اما برای کنترل حاکمان در نظام سیاسی، نمی‌توان در هر شرایطی به نظارت درونی و صفات عالیه­ی انسانی اکتفا کرد؛ چرا که «اولاً صفت عدالت با مقام عصمت فرق دارد. هر چند ممکن است قدرت تقوا بالا باشد؛ اما بر خلاف عصمت، احتمال زائل شدن این ملکه، هر آن به خصوص در امر مهم حکومت و قدرت وجود دارد. ثانیاً ملکه­­ی عدالت و تقوا، یک امر درونى و قابل تظاهر است و تشخیص رفع آن آسان نیست… ثالثاً انحراف حکومت و یا اعمال قدرت برخلاف مصلحت، لزوماً از روى علم و آگاهى نیست؛ بلکه ممکن است به علت عدم آگاهى یا از روى خطا و اشتباه و برنامه‏ریزى نادرست صورت گیرد. در این صورت اگر چه ملکه­ی تقوا بصیرت بخش است، اما مانع نیست و حتماً به کنترل بیرونى نیازمند است»[۱۵۲].
به همین خاطر، علاوه بر نظارت درونی که در اصول پنجم و یکصد و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای ولیّ فقیه تأکید شده است، بر نظارت و کنترل بیرونی ایشان نیز تأکید شده است که در ادامه مورد بررسی قرار می­گیرد.
۳-۲٫ نظارت بیرونی
از آن­جایی که همیشه نظارت درونی برای درستی و صحت عمل افراد کافی نیست، لذا نیاز به نظارت بیرونی و مراجع صلاحیت­داری وجود دارد تا درستی عمل شخص مورد نظارت تضمین گردد.
در یک تقسیم بندی کلی، می­توان سه مرجع صلاحیت­دار برای نظارت بر ولیّ فقیه معرفی کرد که هر کدام از این مراجع به نوبه­ی خود، اهمیت بسزایی داشته و نقش مؤثری ایفا می­ کنند:
۳-۲-۱٫ نظارت الهی
نظارت کامل، دقیق و مداوم بر رفتار، گفتار و نیّات انسان‏ها، یکى از سنت‏هاى ثابت الهى است‏. خداوند متعال در این‏ دنیا، دقیقاً بر تمام نیّات و اعمال انسان‏ها نظارت دارد و بر مبناى همین نظارت دقیق و کامل است که در روز قیامت، همه کارهاى‏ انسان را مورد ارزیابى و سنجش قرار مى‏دهد و پاداش یا کیفر مناسب ‏را براى هر یک از آن‏ها تعیین خواهد کرد.
خداوند سبحان در قرآن کریم‏، بارها مسأله­ نظارت بر اعمال بندگانش را مطرح کرده و خود را شاهد و ناظر کارهاى بندگان خود معرفى مى‏نماید که به برخی از آن­ها اشاره می­کنیم:
«وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِاَعْیُنِنا»[۱۵۳]. یعنی: «در راه ابلاغ حکم پروردگارت صبر و استقامت کن، چرا که تو تحت مراقبت و حفظ ما هستی»[۱۵۴].
«أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى»[۱۵۵]‏. یعنی: «آیا او ندانست که خداوند (اعمالش) را می­بیند؟»[۱۵۶].
«یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ»[۱۵۷]. یعنی: «او چشم‏هایى را که به خیانت مى‏گردد و آنچه را سینه‏ها پنهان مى‏دارند، مى‏داند»[۱۵۸].
توجه به این واقعیت که هر کاری را که انسان انجام می­دهد، در پیشگاه خداوند است و چیزی از اعمال و حتی نیّات آدمی از او پنهان نمی­ماند، می ­تواند بر برنامه­ی زندگی انسان اثر زیادی بگذارد و او را از بسیاری انحرافات باز دارد. از این رو، انسان دائماً تحت نظارت خداوند است و این یک امر تکوینی عام و فراگیر است که از علم و قدرت و حکمت الهی ناشی می­ شود.
لازم به ذکر است که خداوند تبارک و تعالی، علاوه بر اینکه خود ناظر بر تمامی انسان­ها است، عوامل دیگری را برگزیده و به آن­ها نیز مأموریت نظارت بر اعمال و رفتار انسان­ها را سپرده است که نظارت آنان در طول نظارت خداوند قرار دارد. به چند نمونه اشاره می­کنیم:
۳-۲-۱-۱٫ نظارت پیامبران و امامان
بر اساس آیات و روایت، تمام انبیاء و امامان، به نحوى ناظر بر اعمال انسان­ها هستند. خداوند در قرآن کریم در مورد این موضوع می­فرماید: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»[۱۵۹]. یعنی: بگو: عمل کنید! خداوند و فرستاده­ی او و مؤمنان، اعمال شما را مى‏بینند و بر حسب روایات متعدد، منظور از مؤمنین در آیه شریفه ائمّه­ی اطهار (ع) می­باشد[۱۶۰].
همچنین قرآن کریم در مورد گواهى پیامبران در روز قیامت مى‏فرماید: «وَ وُضِعَ الْکِتابُ وَ جی‏ءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ»[۱۶۱]‏. یعنی: «و نامه‏هاى اعمال را پیش مى‏نهند و پیامبران و گواهان را حاضر مى‏سازند، و میان آنها به­ حق داورى مى‏شود»[۱۶۲]. در جای دیگر می­فرماید: «فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِیداً»[۱۶۳]. یعنی: «حال آن­ها چگونه است هنگامی که از هر امّتى شاهد و گواهى بر اعمالشان مى‏آوریم و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد»[۱۶۴].
۳-۲-۱-۲٫ نظارت ملائکه
خداوند فرشتگانی را مأمور قرار داده که تمام گفتار و اعمال انسان‏ها را دقیقاً ثبت و ضبط کنند.
«ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»[۱۶۵]. یعنی: انسان هیچ سخنى را بر زبان نمى‏آورد مگر اینکه، فرشته‏اى مراقب و آماده نزد اوست.
«وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ، کِراماً کاتِبِینَ، یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ»[۱۶۶]. یعنی: به یقین نگاهبانانى بر شما گمارده شده، والا مقام و نویسنده که مى‏دانند شما چه مى‏کنید.
۳-۲-۱-۳٫ نظارت اعضای بدن
در تعالیم دینی آمده است که یکی از گواهان روز قیامت که علیه صاحبان خود شهادت می­ دهند، اعضا و جوارح انسان­ها هستند. بنابراین، اعضای بدن بر گفتار و رفتار صاحبان خود نظارت دارند.
خداوند عزوجل در قرآن کریم می­فرماید: «یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ»[۱۶۷]. یعنی: «در روزی که زبان‏ها و دست‏ها و پاهایشان بر ضد آن­ها بر اعمالى که مرتکب مى‏شدند، گواهى مى‏دهند»[۱۶۸].
همچنین می­فرماید: «شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ»[۱۶۹]. یعنی: «گوش‏ها و چشم‏ها و پوست­های تنشان به آنچه انجام می­دادند، گواهى مى‏دهند»[۱۷۰].
۳-۲-۱-۴٫ نظارت زمین
زمینى که زیر پاى ما قرار دارد، مراقب و ناظر اعمال و رفتار ماست و در روز قیامت آن‏ها را بازگو خواهد کرد. خداوند متعال‏ در این مورد مى‏فرماید: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها، وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها، وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها، یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها»[۱۷۱]. یعنی: «هنگامى که زمین شدیداً به لرزه درآید، و زمین بارهاى سنگینش را خارج سازد! و انسان مى‏گوید: زمین را چه مى‏شود (که این­گونه می­لرزد)؟ در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو مى‏کند»[۱۷۲].
بنابر آنچه که گفته شد، مشخص می­ شود که حکومت اسلامی در این خصوص نیز از دیگر حکومت­ها برتر است. به این جهت که وقتی حاکم حکومت اسلامی، غیر از عموم مردم و نهادهای نظارتی که در همه حکومت­ها وجود دارد، خود را در برابر مکانیزم نظارت خداوندی به همراه پیامبران، امامان، ملائکه و … پاسخگو بداند و همچنین حکومتی که مسؤولیتش را قبول کرده امانت بداند، در این­ صورت برای حسن عملکرد خویش، بیش از حاکمان دیگر حکومت­ها می­ کوشد. چرا که آخرت و عاقبت بخیری خود را در گرو همین امر می­داند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...