ر یوم یوذن بالقیام

 

 

 

(جواهری، ۲۰۰۴: ج۳: ۷۴)
«بخوابید ای گرسنگان ملت بخوابید تا خداوندان طعام، نگهبان شما باشند./ بخوابید. اگر از بیداری سیر نمیشوید پس از خواب سیر شوید./ بخوابید تا عروس های رویاها، شما را در تاریکی زیارت کنند./ بخوابید تا سالم بمانید در گرفتاری های بزرگ. خواب برای انسان چقدر خوب است./ بخوابید تا روز قیامت تا اجازه برخاستن بیابید».
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
قابل ذکر است عبارت «آلهه الطعام» در این ابیات ابتکار خاص جواهری است. در مقابل « ربّه الشعر» و «إلهه الفن» که تحت تأثیر ادب غربی است. می بینیم که جواهری چقدر زیبا قدیم و جدید را در کنار هم آورده است. در بیت سوم نیز ترکیب «عروس الاحلام» تحت تأثیر ادب قدیم « فارس الأحلام» است.
قصیده دیگر او «المجلس المفجوع» «مجلس مصیبت زده» است که در سال ۱۹۲۹ سروده و در آن با صراحت بر نمایندگان مجلس عیب می گیرد و آن ها را به چوب خشکی تشبیه می کند که هیچ اراده ای از خود ندارند و باید با اجازۀ دولت و استعمار گران، رأی «آری» یا «خیر» بدهند.

 

 

ولقد أقول لرافعین أصابعا

 

 

 

لیست تُحس کأنها أحطابُ

 

 

 

رهن الإشاره تختفی أم تعتلی

 

 

 

وینالُ منها السلبُ والإیجابُ

 

 

 

ماذا نویتم سادتی: هل انتم

 

 

 

بعد الرئیس، کعهده، أخشاب

 

 

 

(همان، ج۱: ۲۷۲)
۳ ـ ۱۷ ـ تجلیل از شخصیت های ادبی و ملی جهان اسلام
بزرگداشت شخصیت های ملی، ادبی و تاریخی کشور از موضوعات مورد علاقۀ شاعرانی است که اشعارشان را وقف کشورشان کرده اند و از این راه فخر و برتری خود را به دیگر جوامع اعلام می کنند. با دقت در اشعار جواهری در می یابیم شمار اشعاری که او در این زمینه سروده کم نیست. حتی در خاطراتش نیز از شخصیت های ادبی و تاریخی کشورش سخن به میان می آورد. این بیانگر ارج نهادن او به برجستگان ملی و تاریخی است. وی دربارۀ جشن یازدهمین سال وفات أبوالعلای معری که در سال ۱۹۴۴ در دمشق برگزار شد، اظهار شادمانی می کند و در خاطراتش از اهمیت این جشن در حفظ میراث عربی می گوید و آن را از برتری جهان عرب می داند که این گونه در حفظ میراث گذشته کوشش میکند. سرودۀ خود در ستایش ابوالعلاء را تاج شعر هایش به شمار می آورد و آن را تشبیه به نوزادی می کند که انتظارش را می کشد. «کانت القصیده قد تبوأت تاج قصائدی و ملکت شغاف قلبی وأصبحت المولود الذی انتظرته بفارغ الشوق و الصبر و اللهفه و من حسن حظی أن استطعت أن انهی القصیده قبل الافتتاح بیوم واحدٍ» (الجواهری،۱۹۸۸، ج۲: ۴۱۸).
شروع زیبای قصیده حکایت از صدق عاطفه راستین شاعر دارد:

 

 

قف بالمعره و امسح خدها التربا

 

 

 

و استوح من طوق الدنیا بما وهبا

 

 

 

و استوح من طبب الدنیا بحکمتهِ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...