۲-۵-۳-۳) نظریه دوره زندگی هرسی و بلانچارد
نظریه دوره زندگی نیز یکی دیگر از تئوری های اقتضائی است. هرسی و بلانچارد بیان کردند آنچه که موجب اثربخشی رهبری میشود سبک رهبران نیست، بلکه توانائی رهبر برای تطبیق سبک با نیازهای پیروان است. در این نظریه دو سبک کلی رهبری وظیفه مدار و رابطه مدار در قالب چهار سبک ترکیب، و به عنوان موقعیت نیز میزان بلوغ و رشد مرئوسان در سه عامل:
پایان نامه
انگیزه توفیق طلبی، مسئولیت پذیری و میزان تحصیلات و تجربیات خلاصه شده است. چهار نوع سبک رهبری در نظریه دوره زندگی به شرح زیر توصیف شده اند:
۱- سبک رهبری آمرانه : (وظیفه مدار قوی و رابطه مدار ضعیف ): این سبک رهبری مناسب افرادی است که کاملاً نابالغ میباشند و باید آنان را به طور آمرانهای رهبری نمود.
۲- سبک رهبری متقاعد کننده (وظیفه مدار قوی و رابطه مدار قوی ): وقتی افراد تحت رهبری حدوداًنابالغ باشند این سبک رهبری مناسب حال آنان است. در این سبک باید آنان را به تحقق اهداف سازمان مجاب و متقاعد ساخت و در این راه از رابطه مداری و وظیفه مداری حداکثر استفاده را به عمل آورد.
۳- سبک رهبری مشارکتی (وظیفه مدار ضعیف و رابطه مدار قوی): برای افرادی که حدوداًبالغ به شمارمیآیند مشارکت با کارکنان بهترین طریق رهبری است.
۴- سبک رهبری با تفویض اختیار به مرئوسان (وظیفه مدار ضعیف و رابطه مدار ضعیف): زمانی که زیردستان از بلوغ و رشد کامل برخوردار هستند این سبک رهبری بسیار مؤثر می باشد.
به طور خلاصه در این نظریه هر چه افراد از نظر میزان بلوغ تکامل مییابند، سبک رهبری از سبک آمرانه به سبک تفویضی تغییر مییابد، و از این رو است که آن را نظریه دوره زندگی نام نهاده اند.
۲-۵-۳-۴) مدل پیوستگی رفتار رهبری “تاننبوم-اشمیت”
شیوه های رهبری دیگری نیز وجود دارد. (Y و رهبری مشارکتی (بر اساس تئوری (X بین سبکهای رهبری استبدادی (بر مبنای تئوری تاننبوم واشمیت در مدل پیوستگی خود دامنه گسترده ای از این سبکها را به صورت یک پیوستار که رفتار آمرانه رهبری در یک قطب و رفتار دمکراتیک رهبری درقطب دیگر آن قرار دارد، ترسیم کرده اند. در یک قطب پیوستار، رهبر به وظیفه مداری گرایش دارد وبرای نفوذ در زیر دستان ا عمال قدرت میکند. در حالی که در قطب دیگر پیوستار، سبک رهبری گروه مدار یا مشارکتی که برای زیر دستان آزادی عمل قائل است، دیده می شود. بین این دو قطب نیزرفتار مدیر بر حسب حدود آزادی عمل زیر دستان و درجه اعمال قدرت از طرف مدیر تغییر میکند.
مدل پیوستگی رفتار رهبری نشان میدهد که شیوه رهبری مدیر بر حسب چند عامل متغیر، تعیین میشود که عبارتند از: عوامل ذاتی مدیر، عوامل مربوط به خصوصیات مرئوسان و عوامل مربوط به موقعیت.
الف-عوامل ذاتی مدیر
رفتار مدیر تا حدود زیادی تحت تأثیر ویژگیهای ذاتی وی قرار میگیرد. این ویژگیها عبارتندا ز:
۱- اعتماد به زیر دستان
۲- نظام ارزش ها
۳- تمایلات رهبری
۴- امنیت
ب- عوامل مربوط به خصوصیات مرئوسان
مدیران باید قبل از انتخاب شیوه رهبری، الگوهای رفتاری و طرز سلوک زیر دستان را در نظر بگیرند، زیرا هر یک از مرئوسان نیز مانند خود آنها تحت تأثیر عوامل ذاتی و انتظارات متعددی قرار میگیرند.
مثلاً چگونگی ادراک و شخصیت زیر دستان از جمله عوامل مهمی است که در شیوه رهبری مدیر تأثیردارد. اهم عواملی که مدیر باید همواره آنها را مورد توجه قرار دهد، عبارتند از:
۱- حدود نیاز زیردستان به آزادی عمل
۲- حدود علاقه به تحقق هدفها
۳- داشتن قدرت ابداع برای رویارویی با مسائل پیش بینی نشده
۴- معلومات و تجربه
۵- درجه آمادگی زیردستان برای شرکت در تصمیمگیری
پ- عوامل مربوط به موقعیت
اهم این عوامل عبارتند از:
۱- نوع سازمان
۲- اثر بخشی گروه
۳- نوع وظیفه
۴- عامل زمان
۲-۵-۳-۵) الگوی رهبری مشارکتی وروم، یتون و جاگو
مدل تجویزی رهبری توسط وروم و یتون در سال ۱۹۷۳ پیشنهاد گردید و در سال ۱۹۸۸ توسط ویکتور وروم و آرتور جاگو بازنگری و کامل شده است. و در آن رابطه نحوه تصمیم گیری و سبک رهبری مطرح می باشد. در این مدل پنج سبک رهبری از کاملاًمشارکت جویانه تا کاملاً آمرانه تعیین گردیده است و با شمائی شبیه درخت تصمیمگیری که طی سؤالاتی نحوه تصمیمگیری مدیر را مورد پرسش قرار می دهد، سبک مناسب رهبری را در آن موقعیت برای وی مشخص میسازد.
۲-۵-۳-۶) مدل رهبری اقتضائی فیدلر
یکی از تئوری های مهم اقتضائی، نظریه تطبیق موقعیت رهبری با سبک رهبری است. در این تئوری شیوه های رهبری تقریباً همانند شبکه مدیریت در دو قطب انسان گرائی و سازمان گرائی، یا روابط انسانی و آمرانه قرار گرفته اند و سه عامل نیز به عنوان شاخصهای موقعیت و شرایط قلمداد گردیده اند، که عبارتند از:
۱- چگونگی رابطه رهبر و پیرو
۲- میزان مشخص بودن ساخت و وظایف در سازمان
۳- میزان قدرت شغلی وقانونی رهبر
در صورتی که روابط رهبر و پیروان بسیار مثبت و صمیمانه بوده، وظایف در سازمان کاملاًمشخص ومعین باشند و قدرت شغلی و قانونی مدیر نیز در حد بالایی باشد، موقعیت برای رهبری کاملاً مناسب است و در صورتی که هر یک از عوامل فوق نزول کنند به تناسب موقعیت برای رهبری تنزل مینماید.
بر اساس این تئوری در صورتی که موقعیت بسیار مطلوب یا بسیار نامطلوب باشد، رهبری وظیفه گرا وآمرانه بسیار اثر بخش میباشد و زمانی که موقعیت در حد میانه باشد( تا اندازه ای مطلوب یا نامطلوب) سبک رهبری انسانگرا و روابط انسانی اثر بخشی بیشتری دارد.
۲-۵-۴) تئوری های جدید رهبری
۲-۵-۴-۱) مدلهای رهبری مراوده ای (تعاملی) و تحول گرا
در یک تقسیم بندی جدید رهبران به دو دسته تقسیم بندی شده اند:
الف- مدل مراوده ای
رهبر مراوده ای بر ساختار کار و تکمیل آن تأکید میکند و بر تبادلاتی که بین رهبر و پیروان اتفاق میافتد تمرکز میکند. در این سبک، رابطه رهبر – پیرو شامل تبادلاتی است که به وسیله موقعیت هایی افزایش مییابند. بنابراین چنین رهبرانی به وسیله مشخص کردن ماهیت کار ضروری برای بدست آوردن پاداشها بر پیروان اثر میگذارند.
رهبر مراوده ای یک مبادله اقتصادی هزینه – منفعت باپیروان دنبال می کند. در این ارتباط نیازهای مادی و معنوی پیروان بر حسب عملکرد کاری مورد انتظار بر آورده میشود.
رهبر مراوده ای بر طبق نظر دفت ( ۲۰۰۲ )نیازهای پیروان را می شناسد و سپس فرایند مبادله را برای برآورده کردن آن نیازها تعریف میکند. هم رهبر و هم پیروان از انجام مبادله سود می برند. رهبرمراوده ای متکی بر اختیار بوروکراتیک است. بر انجام وظیفه تمرکز می کند، و مبتنی بر پاداشها وتنبیهات است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...