منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله مقایسه اثر بخشی مشاوره زوجی به شیوه عقلانی عاطفی و واقعیت درمانی در ... |
مشکلات زناشویی خود با آنها
۵.رابطه با خویشاوندان همسر: عبارت است از قهر و قطع رابطه ، بد رفتاری و اهانت به خانواده اصلی و اقوام همسر
۶.جداسازی امور مالی از یکدیگر: عبارت است از توافق در نحوه توزیع و مصرف پولی ، در مضیقه قرار دادن همسر ، بی مبالاتی در خرج کردن و تلاش برای اختصاص حساب مالی جداگانه برای خود.
۷.افزایش جلب حمایت از فرزندان: عبارت است ازتلاش هر یک از زوجین برای نزدیک شدن به فرزندان و جلب حمایت آنان بر علیه زوج دیگر
-
- اختلال در روابط:عبارت است از ایجاد هرگونه مشکل در روابط زوجین که باعث ایجاد فاصله و عدم صمیمیت در آنها می گردد.(ثنایی ۱۳۸۷)
۱-۶-۱-۴) مشاوره زوجی:
برگزاری جلسات درمانی مشترک با زوجین برای تغییر دادن روابط میان همسران را زوج درمانی می گویند. خیلی از رویکردهای رواندرمانی فردی با انواع زوج درمانی سازگار است و بعضی از رویکردهای روان درمانی مخصوص زوج درمانی است ( هالفورد ۲۰۰۱، ترجمه تبریزی ، ۱۳۸۴).
۱-۶-۲) تعاریف عملیاتی متغیرها:
۱-۶-۲-۱) نظریه عقلانی- عاطفی
محقق در این پژوهش از فنون مربوط به نظریه شناختی الیس در درمان زوجی بهره می برد که شامل آموزش اصول A-B-C ، استفاده از خود ابرازی مقابله ای منطقی ، استفاده از روش های معانی بیان، تصویر سازی ذهنی، استفاده از ضبط نوار و فیلم ، فنون هیجانی زنده ، پذیرش غیر مشروط، آموزش مهارتها، تحمل ناکامی ، تغییر زبان فرد می باشد.
۱-۶-۲-۲) نظریه واقعیت درمانی:
محقق در این پژوهش از فنون مربوط به نظریه واقعیت درمانی گلاسر در درمان زوجی بهره می برد که شامل ارتباط و درگیری عاطفی، پرسش، توجه و تاکید بر رفتار کنونی و نه بر احساسات و تاکید بر زمان حال، قضاوت ارزشی، طرح ریزی ، تعهد نسبت به طرح تهیه شده و نپذیرفتن هرگونه عذر و بهانه و استفاده از دایره مشکل گشا می باشد.
۱-۶-۲-۳) تعارضات زناشویی:
در تحقیق حاضر منظور از تعارضات زناشویی، آندسته از تعارضاتی است که به دلایل گوناگون خطر بروز جدایی را در زوجین افزایش میدهدو اثرات منفی آن بر سلامت روانی زوجین و فرزندان آنان تاثیر منفی می گذارد. این متغیرها از طریق پاسخگویی به پرسشنامه تعارضات زناشویی[۲۰](MCQ) اندازه گیری می گردد. بالا بودن هرچه بیشتر نمره نشان دهنده تعارضات بیشتر می باشد که البته حداقل نمره در این پرسشنامه ۵۴ و حداکثرآن۲۷۰ می باشد.
۱-۶-۲-۴) مشاوره زوجی:
در پژوهش حاضر منظور از مشاوره زوجی حضور توأمان زن و مرد در هر یک از جلسات درمان و انجام تکنیکها در روش های عقلاعی- عاطفی و واقعیت درمانی است بصورتی که عدم حضور هر یک از زوجین بدون صلاحدید مشاور در جلسه مشاوره آنرا به مشاوره فردی تبدیل کرده و مشاوره خاتمه می یابد.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱) مقدمه
این فصل در دو بخش پیشینه نظری و پژوهشی تهیه شده است . در بخش پیشینه نظری ، ابتدا به مفهوم ازدواج و پس از آن علل تعارضات ، منابع عمده تعارض، مزایا و فرایند تعارض اشاره شده و در خصوص هر یک از موارد ذکر شده توضیح مختصری آورده شده است. در ادامه پس از مروری بر تاریخچه و زندگی آلبرت الیس و ویلیام گلاسر، تعارضات زناشویی ، مشاوره و راه های مقابله با آن از دیدگاه هر یک از این دو نظریه پرداز مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش پیشینه پژوهشی نیز به بررسی تحقیقات مرتبط با موضوع پژوهش اختصاص داده شده است.
۲-۱-۱) ازدواج:
ازدواج یکی از قدیمی ترین پیوندهای انسانی است که ارضا کننده و رشد دهنده شخصیت آدمی بوده است. ازدواج از همان اوایل مورد توجه نویسندگان، فلاسفه و بخصوص اخلاقیون و پیروان ادیان بزرگ قرار گرفته است ، چون می دانستند عوامل بسیاری خانواده را تهدید می کند توصیه هایی در حفظ بنیادهای آن داشته اند. اکثر آنها طلاق را منفور و گاهی ممنوع اعلام کرده اند.خانواده بعنوان یک گروه کوچک طبیعی در دهه ۵۰ مورد توجه روانشناسان و مشاوران واقع شد. برخی خانواده را کانون توجه خود قرار دادند و بر این عقیده بودند که ریشه تمام مشکلات روانی در خانواده است و بنابراین در درمان هر مشکل روانی خانواده باید آماج مداخله درمانی قرار گیرد.(گلدنبرگ و گلدنبرگ[۲۱]، ۱۹۹۶)
از نظر تاریخی هدف از ازدواج ، در درجه اول ، شادمانی مردم نبوده است. ازدواج ابتدا یک وسیله اقتصادی برای تامین رفاه اقتصادی خانواده ها و راهی برای فراهم آوردن محیطی امن و با ثبات برای پرورش کودکان بود ،که به عنوان یک واحد مهم، مورد توجه کلیسا و نهادهای اجتماعی قرار گرفته بود. در چنین محیطی از سالمندان، درخانواده مراقبت می شد و این جریان تداوم داشت و از آنجا که همین مراقبت ها جلوی بسیاری از مرگ و میرها را می گرفت نهایت احساس ثبات و امنیت را در دنیای بسیار بی رحم و خشن بوجود می آورد(الیس، ۱۹۹۷).
گلاسر معتقد است که امکان فراهم شدن شرایطی که دو زوج در آغاز زندگی کاملا دنیای همدیگر را درک کنند خیلی زیاد نیست. هرگاه در آغاز زندگی زناشویی نوعی عدم توافق وجود داشته باشد و آنها فاقد نظریه انتخاب شوند بجای آنکه دریابند این عدم توافق به خاطر وجود تفاوتهای واقعی در دنیای کیفی آنهاست.ممکن است به روانشناسی کنترل خارجی روی آورند و بعد از آن بجای آنکه هرکس رفتار خود را کنترل کند، درصدد کنترل و تغییر افکار و رفتار طرف مقابل برمی آید.این تلاش و کوشش اولیه برای تغییر دیگری در گفته عامیانه خلاصه می شود که ماه عسل تمام شد.این سخن نشان دهنده این حقیقت است که در یک جامعه که فرهنگ کنترل خارجی بر آن حاکم است افراد کمی انتظار دارند که هر ازدواجی می تواند تاپایان همانند روزهای اول ادامه یابد.گلاسر اعتقاد دارد، در زندگی زناشویی برای آنکه عشق ادامه یابد باید هرکس بداند که فقط بر رفتار خود کنترل دارد نه بر رفتار همسر، هرکس قادر است فقط رفتار خودش را انتخاب کند و خودش مسئول آن است.در مشاوره زناشویی گلاسر مکرر تاکید دارد که تنها چیزی که هر زوج می تواند کنترل کند رفتار خودش است نه همسرش.هر زوج شاید از طریق انتخاب موثرتر رفتار برای کنترل خویش بتواند همسرش را در مسیری قرار دهد که او می خواهد(گلاسر، ۲۰۰۰ ؛ به نقل از فرحبخش،۱۳۸۳).
۲-۱-۲) مفهوم تعارضات زناشویی
زندگی زناشویی همواره با دورنمایی زیبا برای زوجین آغاز می شود. اما به دلیل تفاوت های بین زن و شوهرها که ناشی از تربیت در محیط متفاوت است و هم چنین عدم شناخت کافی، پس از چندی مشکلاتی بروز می کند که چنانچه با تدبیر و درایت با آنها برخورد نشود می تواند بنیان زندگی خانوادگی را به مخاطره بیندازد. با انتظارات سطح بالایی که افراد از ازدواج دارند، تقریبا همه زوجین در ابتدای ارتباطشان سطح بالایی از رضایت زناشویی را گزارش می کنند(مارکمن[۲۲] و هالوگ[۲۳]، ۱۹۹۸).
احتمالا همه در این امر اتفاق نظر دارند که در هنگام تعارض انسانها، بر سر یک دوراهی مبنی بر انجام یا عدم انجام کاری قرار می گیرند. چرا که تعارض زمانی به وجود می آید که از یک طرف یکسری مسایل ما را به طرف کاری می کشاند و مسایل دیگر باعث می شود از انجام آن کار منصرف شویم. این حالت تقریبا برای همه ما به وجود می آید. که ممکن است در شدت و دفعات با هم فرق داشته باشد، که اینها را می توان نتیجه ویژگی هایی از جمله میزان قدرت، تصمیم گیری، رشد فکری، موقعیت سنجی، آستانه تحمل، الویت سنجی، تعیین هدف زندگی و … دانست. به طور کلی انسان زمانی دچار تعارض می شود که دو نیرو در دو جهت مخالف به یک اندازه به انسان فشار می آورند. شاید علت اصلی تعارض همین یکسان بودن فشار این دو نیرو باشد، چرا که اگر یکی بر دیگری غلبه پیدا کند، به طور حتم انسان در جهت همان نیرو حرکت خواهد کرد و همین امر باعث حل تعارض می گردد(شاملو، ۱۳۸۴) .
تعارض محصول الزامی زندگی مشترک است. هنگامی که دو نفر، به عنوان یک زوج، با هم زندگی می کنند تعارض بروز خواهد کرد. به دلیل ماهیت تعارض زوج ها، اوقاتی پیش می آید که عدم توافق مشاهده می شود یا نیازها برآورده نمی شود در نتیجه همسران نسبت به یکدیگر احساس خشم، ناامیدی و نارضایتی می کنند. بنابراین وقتی قرار است که تعارض یا کشمکش بروز کند باید زوج ها را برای آن آماده کرد، نه فقط برحسب توانایی برقراری ارتباط بلکه با توجه به کاربرد یک راهبرد مشکل نظامدار که به جلسه های حل تعارض، نظم و سازمان می دهد (برنشتاین[۲۴] و برنشتاین، ۱۹۸۶ ترجمه سهرابی، ۱۳۸۲).
گوردین[۲۵]، فی[۲۶]، بردن[۲۷]، کوتو[۲۸] (۱۹۸۷) معتقدند تعارض زناشویی در مورد هر زوج به طور معنی داری با زوج های دیگر متفاوت است. این تفاوت نه فقط در مورد مسایل ویژه بلکه مهمتر از آن از لحاظ طول مدت و شدت تعارض وجود دارد. بر این اساس، درمانی مناسب برای سطح بسیار شدید (یعنی شدت و طول مدت) اختلال زناشویی ارائه می گردد. آنها زوج ها را بر حسب چهار سطح اختلال زناشویی توصیف می کنند. سطح اول شامل زوج هایی است که تعارض زناشویی را در حداقل درجه و میزان، بروز داده اند. این تعارض اغلب کمتر از شش ماه به طول می انجامد و بیشتر اوقات شامل زوج های تازه ازدواج کرده می شود. سطح دوم شامل زوج هایی است که تعارض مهمی را تجربه می کنند که بیش از ۶ ماه به طول می انجامد هر چند الگوهای ارتباطی آنها باز و مناسب است، انتقاد و فرافکنی رو به افزایش می گذارد. زوج های سطح سوم با تعارض شدید زناشویی مواجه اند تعارض غالبا بیش از شش ماه به طول می انجامد و فرافکنی بسیار زیاد است. انگیختگی عاطفی و اضطراب و نیز شدت مثلث های محیطی بالاست و ارتباط همراه با تعارض مشخص، بسته و قطع است. درجه انتقاد کردن بالا و سرزنش کردن متداول است. بالاخره ویژگی سطح چهارم آن است که همه ملاک هایی که گوردین در ارزشیابی تعارض زناشویی به کار برده، در اوج خود و نقطه ی بی نهایت قرار دارند. ارتباط کاملا بسته است، تبادل اطلاعات بسیار ضعیف، انتقاد کردن بسیار بالا و درد دل کردن و همراهی در روابط اساسا وجود ندارد. زمان ارتباط و انجام فعالیت با هم وجود دارد و یا بسیار اندک است. مشخصه بارز این سطح، مذاکره با یک وکیل حقوقی توسط یکی یا هر دو آنهاست. چنین موقعیتی احتمالا جنبه خصومت دارد تا توافق و آشتی. در اکثر موارد تلاش ها برای حفظ ازدواج و از در هم پاشیدگی و جدایی است (کارلسون[۲۹] و همکاران، ترجمه نوابی نژاد ۱۳۸۴).
- هالفورد (۱۹۹۱) به نقل از موری[۳۰] (۲۰۰۱) بیان می کند که چهار طبقه اصلی از متغیرها بر روند رضایت زناشویی با گذشت زمان تاثیر می گذارد:
-
- فرآیندهای سازگاری در نظام زوجین
-
- رویدادهای زندگی تاثیرگذار بر زوجین
-
- مشخصه های تحمل فردی زوجین
-
- متغیرهای موقعیتی
فرآیندهای سازگاری عبارتند از فرآیندهای شناختی، رفتاری و عاطفی که در طی تعامل زوجین به وقوع می پیوندند. کمبودهای خاصی در این فرآیندهای سازگاری به نظر می رسند که باعث می شود زوجین دچار مشکلات زناشویی گردند. به طور اختصاصی، ضعف در مهارتهای ارتباطی و مدیریت نزاع و تعارض مشاهده شده در زوجین درگیر، پیش بینی کننده طلاق و عدم رضایت زناشویی در اولین سال ازدواج می باشند(گاتمن[۳۱]، کوئن[۳۲]، کاریو[۳۳]، و اسوانسون[۳۴]، ۱۹۸۸، مارکمن ۱۹۸۱، مارکمن و هالوگ ۱۹۹۳).
رویدادهای زندگی عبارتند از: مراحل گذر تکاملی و سایر شرایط حاد و قدیمی که بر زوجین یا هر کدام از آنها تاثیر می گذارند. مشکلات زناشویی اغلب در طی دوره های تحولات شدید و پیامدهای تنش زا گسترش بیشتری می یابد (کارنی[۳۵] و برادبری[۳۶] ۱۹۹۵).
مشخصه های فردی عبارتند از عوامل پیشینه ای، فردی و تجربه ای پایداری که هر کدام از زوجین در روابط زناشویی خود آنها را دخیل می کنند. متغیرهای موقعیتی عبارتند از شرایط فرهنگی، اجتماعی که روابط زوجین در آن شکل می گیرد (موری، ۲۰۰۱، به نقل از دهقان،۱۳۸۰).
فشارهای اقتصادی نخستین عامل در بروز ناهماهنگی های زناشویی است. زن و شوهری که تحت فشار روانی اقتصادی هستند با انواع مسایل در حال مبارزه اند. این عامل فشار تعارض زناشویی و یا مشکلات موجود زناشویی را آشکار می سازد در طول زمان موجود فشار مالی، ارتباط زن و شوهر به طور قابل ملاحظه ای تحت تاثیر قرار می گیرد (کارلسون و همکاران؛ ترجمه نوابی نژاد، ۱۳۷۸).
عقاید و انتظاراتی که افراد در زمان ورود به زندگی زناشویی و ازدواج دارند و الگوهای خاص بروز عواطف و احساسات پیش بینی کننده مشکلات زناشویی هستند. تحقیر، بی احترامی، نفرت، ترس یا طرد احساس زوجین در طی تعامل با یکدیگر، پیشگویی کننده تیرگی روابط و طی کردن مسیر متارکه می باشد (گاتمن، ۱۹۹۴؛ موری، ۲۰۰۱).
تعارض در موقعیتهای متنوع رخ می دهد و در جریان یک تعارض چندین موضوع مختلف ممکن است بوجود آید. وقتی بین زن و شوهر اختلافی پیش می آید، به نتایج خاصی می انجامد، سه نتیجه احتمالی تعارض به شرح زیر است:
۱- ناپدید شدن ۲- به بن بست رسیدن ۳- حل و فصل مشکل یا تعارض
در ناپدید شدن، موضوعی که موجب تعارض و اختلاف شده است، با گذشت زمان از بین می رود. در به بن بست رسیدن شرکای زندگی ،گیر می کنند و هیچ اقدامی نمی کنند. این وضعیت ممکن است مشمول توافق برای گذران موقت یا بی تصمیمی و بلاتکلیفی توافق برای مخالفت ورزی برای مدت طولانی تر، یا رسیدن به یک کناره گیری (بی تفاوتی) همراه با جبهه گیری واقعی گردد. در حل مشکل، زن و شوهر برای خاتمه دادن به تعارض دست به کار می شوند (میلر[۳۷] و همکاران، ترجمه بهاری، ۱۳۸۱) .
۲-۱-۳) علل تعارضات زناشویی
گاه دیده می شود مرد یا زن دائما در صدد هستند خود را با رفتارها و انتظارات همسر، چه غلط و چه صحیح، سازش و تطبیق دهند. این حالت با وضعیت سازگاری مثبت، صبر و بردباری که لازمه هر زندگی جمعی و گروهی است، تفاوت دارد (کر[۳۸] ، ۲۰۰۳، به نقل از لورانس لیتواک،۲۰۰۶) .
گاه دیده می شود در خانواده ای روابط بین اعضا نسبت به یکدیگر توام، با تحقیر و سرزنش و رفتارهای تند و خشن و اهانت آمیز است. بعضی اوقات در خانواده اشتباهات و خطاهایی از اعضا سر می زند و یا ما تصور می کنیم همسر و فرزندانمان آنگونه که مورد انتظارمان بوده رفتار نکرده اند، در چنین مواقعی سرزنش کردن فرد خاطی باعث می شو د که در اعضای خانواده احساس حقارت به وجود آید و این روند ایجاد شده باعث وجود جو تنش و جنجال در خانواده می شود (مانکینی[۳۹]، ۲۰۰۱، به نقل از لورنز،۲۰۰۳).
از جمله موانع بر سر راه تغییر زندگی زناشویی این است که گرفتاری ها را به عنوان صفت و خصیصه همسر تلقی کرده و گناه را برگردن او می اندازیم. وقتی همسر خود را مسئله قلمداد می کنیم ممکن است که نتیجه گرفته شود که کاری از شما ساخته نیست و بعد برای آنکه وضع را از آنچه هست وخیم تر کنید، احتمالا مسئله را به قدری بزرگ می کنید که حتی فکر امکان اصلاح شرایط به نظر شما غیر ممکن می رسد (بک[۴۰]، ترجمه قرچه داغی، ۱۳۸۵).
تعارض می تواند به علل زیر بوجود آید:
-
- تفاوت در تصور و برداشت از اطلاعات حسی
-
- مخالفت با باورها، تغییرها، توقعات و ارزشها
-
- آشفتگی احساسات، رقابت بین خواسته ها و رغبت ها
-
- تخطی رفتارها (میلر و همکاران، ترجمه بهاری ۱۳۸۵).
۲-۱-۴) منابع عمده تعارض عبارتند از:
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-09] [ 12:31:00 ق.ظ ]
|