پس بجنبانیم / برفراز کوهها و دره های غم فزای زعفرانی چهره آن /زندگانی دگر ساده تر (نیما :۲۶۶)
که در این بیت غم فزایی و زعفرانی چهره بکار برده شده است که زعفرانی چهره در توصیف نباتات و رنگ که صفت می باشد بکار رفته است .
همچنین این بیت که می گوید : کاین است کبود و آن دگر خون آلود
خون آلود در معنی رنگ سرخ در توصیف نبا تات بکار گرفته شده است .(نیما :۵۴۴)
یا در توصیف عناصر و نباتات این چنین بکار برده است که شاعر در این مورد از آرایه های ادبی ۱و تشبیه ۲. مراعات نظیر (لاله –سوسن ، بت )
لاله به مثل همچو یکی مجمر آتش سوسن به صفت همچو بتی در بر مجمر (نیما ۵۹۵)
که گروه های وصفی با موصوف خود دستگاه تشبیه را تشکیل می دهند در گروه وصفی و قیدی شاعرانه قرار می گیرند.بکار بردن صفت در توضیح یا تبین یک نماد با بکار گیری صفت بعنوان توصیف یا تضاد برای ایجاد همبستگی می بینیم در این ادبیات از نیما آورده اند که : به دندانهای سفید وسیهش ، غافلی روز وشبان / (که سفید وسیه تضاد دارند و دندان جانشین ستارگان گشته است . (همایش نیماشناسی(۲) ، ۱۹۶:۱۳۸۱)
پایان نامه - مقاله - پروژه
-یا درمثال ((فتاده به مجمر قناویز کبود)) که قناویز بجای ستاره ها در زیر تاریکی شب آمده است .
-من دلم سخت گرفته است از این/ مهمان خانه مهمان کش روزش تاریک
که در مصراع دوم استعاره از جامعه پر از خفقان است که صفت توانسته است بخوبی به توصیف این معقوله بپردازد مهمان کش روز تاریک (۳۱۰) روزش تاریک دارای پارادوکس بی نظیر در شعر ((وای من))مصراع های (پس بجاده های خونین کله های مردگان را / به غبار قبرهای کهنه اندوده / از پس دیوار من برخاک می چیند /کهکله های مردگان استعاره از ماموران مزدور و قبرهای کهنه اندوده صفت است برای قبرهای در توصیف حالت آن .
۴-۱-۶رویکرد صفت و اسطوره شعر نیما
همانطور که گفته شد هر سخنوری دو نوع واژه بکار می برد یکی واژه های عام که بین سخنوران و حتی تمام اهل زبان مشترکتند و یکی لغات خاص آن سخنور که از عوامل تعیین سبک اوست صفات سبک ساز در هر دوره و هرسبکی ودر شعر هر شاعر صاحب سبکی با دوره هاو سبک های دیگر تفاوت دارد . حال صفت شاعرانه نیما را در این مورد بحث قرار می دهیم ( خسرو فرشید ورد ،۸۶۱:۱۳۷۸).
-اکنون باید دید که رویکرد شاعرانه نیما به سمت وسوی اساطیر و حماسه چکونه بوده است و چه تجلیاتی از این نگرش در اشعار نشو ونما یافته است (همایش نیما شناسی جلد ۱،۲۳۳:۱۳۸۱) نیما با آگاهی از این نکته که بنای بلند اندیشه و تمدن فرهنگ امروز جوامع بر شالوده های استوار روزگار آلوده باور ها و انگارههای پیشینیان بر افراشته شده و افکار آنها به نوعی نادیده انگاشتن هویت واساسا موجودیت خویش است .نیما بعنوان بنیانگذار اسطوره سازی جدید در شعر فارسی است. (ققنوس ، مرغ مجسمه ، اندوهناک شب ، سایه خود ، و حتی بسیاری از شعر های بلند او چون (پادشاه فتح )، ( مرغ آمین ) ، ناقوس ) و ده ها شعر کوتاه وهم بلند ساخت اساطیری دارند .
در ابتدا باید دید چه پیوندی ونسبتی بین اسطوره وشعر وجود دارد .
شعر بیان رویا و شارح حالات مجذوب و بی خودانه انسان است و از ضمیر نامکشوف برمی خیزد . اسطوره نیز بیانگر رویای جمعی یک قوم است . پس شعر و اسطوره در رویای شخصی و جمعی و نیز در بیان الگوهای کهن وجه مشترک دارند . بخش بزرگی از فراورده های شعری رمزی ونمادین است . اسطوره نیز نمادین ورمزی است . پس پیوند رمز آمیز اسطوره و شعر انکار ناپذیراست .اسطوره پردازی نیما در بسیاری از موارد با شکل متعارف و مرسوم آن در بین دیگر شعرای هم عصر او متفاوت است و به دشواری می توان آن را درقالب های قرار دادی رایج مورد نقد و بررسی قرار داد ؛ از این رو برآنیم تا برخلاف معمول اساس حوزه عاطفی و معناییو اشارات اساطیری نیما بپردازیم .(همایش ۱) ،۲۳۳:۱۳۸۱)
صفات شاعرانه در سبک حماسه واسطوره : در این بخش از اشعار نیما صفات وقیودی می آید که مناسب حال وهوای اسطوره وحماسه است از جمله این صفات می توان در بخش اساطیر پهلوانی به این بیت اشاره نمود :
صولت وهیبت دارا دیدی خبر از ملک سکندر داری (قلعه سقریم /۵۹۹)
که در این بیت با بهره گرفتن از صفات صولت وهیبت که از صفات حماسی واسطورهای می باشد به وصف دو پهلوان اساطیری دارا و اسکندر اشاره نموده است .در این بیت نیما با بهره گرفتن از صفات موجودات اساطیری از جمله اژده ها در توصیفی حماسی مرکب خود را به اژده هایی مانند می کند که با تازیانه ی باد اورا توفنده و پرشتاب می کنند :
زیرا رانم غرش آورده به ره توفنده خیزان اژده هایی مست/ … واژدها که تکاور مرکب من بود /…../مثل اینکه هیضه دار خاکدان راه شکم ترکانده است اکنون ./ که در این قطعه نیما بخوبی توانسته است با بهره گرفتن از صفات به تجسم کردن صحنه ها وبدست دادن تصویر دقیق اشیا وامور و از جمله وصف مرکب خود بپردازد . همانطور که گفته شد بطور کلی آوردن صفت برای موصوف سبب توصیف و توضیح و روشنگری و تجسم میشود(خسرو فرشید ورد ، ۸۵۲:۱۳۷۸)
نیما با استفاده ازصفات حماسی واسطور ه ایی بکار رفته در بخشی از اشعار خودسبب بوجود آمدن سبک حماسی واسطورهای شده است صفات بکار گرفته شده از دیدگاه ها واشارات اساطیری نیما از جمله در ۱. جهان شناسی اساطیری ۲.اساطیر پهلوانی ۳.اساطیر انبیا ۴. موجودات اساطیری (فرا طبیعی ) ۵. اساطیر پدیده ها و جانوران نمادینمی باشد.
توصیف پدیده ها و موجودات نمادین واسطوره ای از جمله –پری – غول – دیو – اهریمن اژده ها بخوبی سبب بارز بودن نقش صفت آوری و تجسم و بوجود آوردن سبک حماسی واسطوره ای نموده نیما در توصیف اهریمن :
و اهرمن رویی/ تیرگی بر سر هر تیرگی ای / به هم می بندد .(نطفه بند دوران /۵۸۲)
آینه ساز گردش پرگار/ ای بس آینه کاوریده بکار (قلعه سقریم -۱۶۵)
- می شود در من بسی اندیشه های دلگزا زنده / ذوق می میرد مرا هر دم (سریویلی /۳۵۹)
-برچنان بوستان خسته پناه (قلعه سقریم /۲۷۷)
-گفتمش ای به مردی تو هیچ / کس ندیده به کار پیچاپیچ (قلعه سقریم /۲۷۷)
-از سر رادی و تمام دهی /کرده از داده گنج خویش تهی (قلعه سقریم /۱۹۹)
۴-۱-۷ویژگی صفت ونقش آن در تصویر سازی دراشعار نیما
می توان گفت : که یکی از دلایل حرکت وعدم ایستایی تصاویرنیما صفت باشد از جمله استفاده از رنگهای متنوع از قبیل (طلایی ، کبود ، خاکستری ، یا استفاده از صفات انسانی به اشیائ همان تشخیص می توان نام برد . شاعر به نوعی دگرگونی در زبان دست می زند و آن را از روال عادی و طبیعی خودش جدا می سازد بعنوان مثال : ترکیب هایی چون نازک آرا –دود سرشت –سایه پرورد –قامت آرا در شعر نیما یوشیج بعنوان صفت در ادبیات شاعرانه بکار گرفته شده است وبرزیبایی شعرش بیش از پیش افزوده است .از نظر نیما شاعر اسیر و مطیع زبان نیست بلکه این زبان است که رام ومطیع شاعر است . هنجار گریزی واژگانی نیما را می توان به سه بخش ۱. کلمات مرکب ۲. ترکیب ها وافعال دسته بندی کرد . که بیشترین نوآوری نیما در ساخت کلمات مرکب در مرکب های پسوندی و صفت مرکب مرخم است کلمات مرکب پسوندی مانند : لذت ناک ، زنده دان ، دودناک ، آفت دار ، دل افسا
-صفت های فاعلی مرکب مرخم مانند : کام شکن ، خلق افزای ، چنذش انگیز ، دوزخ آریان ، صدا پرداز ، و…. ( همایش نیما شناسی (۱) ،۲۹۷:۱۳۸۱)
۴-۱-۸نگاهی زبان شناسانه به نیما
الف )ترکیبها این گونه ترکیب ها نو معمولا بصورت ترکیبهای دو یا سه جزئی به شیوه قلب و یا به یاری شیوه ی پیش در ساخت در ساخت واژه مرکب ساخته شده اند : مثلا تاریکی آور شب ، نگاه چشم سوزان ، بد انگیز انفجار ، آرام سرای شهر ، سردی آور شب زمستانی ، دام دل افسا ،
کابرد صفات اسامی کهن فارسی تبار ، عربی ، یا ترکی مانند : مانده (بمعنی خسته ) ، فساینده ، بسترده
ب)ترکیب های مقلوب وصفی و اضافیترکیب های از این دست در شعر نیما به تداعی فضای باستان گرایانی امروزین کمک نموده اند :
ورم کرده تن (۵۱۱) تاریکی آور شب (۴۹۱) پهنه ور دیوار (۳۲۳)
ج)یکی دیگر از انواع هنجار گریزی نحوی
چ) حرف (ی) در ترکیب های وصفی در ترکیب های وصفی با چند صفت معطوف ، یای نکره –یای وحدت باید به آخر صفت بچسبد : مثلا :
-شب تاریک چندش آوری بود اما نیما می گوید :
-چه شب موذی و گرمی و سمج ( کار شب پا /۴۱۵)
-چه شب موذی ای طولانی (کار شب پا / ۴۱۴)
خ)ضمیر متصل در ترکیب های وصفی ، باید به دنبال صفت ذکر شود .
- با تنش گرم بیابان دراز (هست شب /۵۱۱)
-به تنم خسته که می سوزد از هییبت تب ( هست شب /۵۱۱)
ه) ضمیر منفصل
–همچنان کاندر غبار اندودهای اندیشه های من ملا ل انگیز (اجاق سرد /۴۵۳)
م)ترکیب وصفی با فاصل شدن ضمیر متصل ، جمله صله را پیدا می کند که فعل آن حذف شده است
-من دلم سخت گرفته است از این
-میهمان خانه ی مهمان کش روزش تاریک
–یعنی میهمان خانه ی میهمان کش ی که روزش تاریک است .
- در شبی اینگونه با بیدادش آیین
رستگاری بخش –ای مرغ شب هنگام –مارا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت