کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



آخرین مطالب


جستجو


 



۱-۵-۳-۴٫ بیان کلی نظریه بونجور
اگر بخواهم بسیار شسته رفته و کلی نظر وی را بیان کنم باید بگویم که از منظر بونجور یک باور تجربی موجه می­باشد اگر و فقط اگر این باور عضو نظامی از باورها باشد که دارای انسجام در طی مدت طولانی است. از منظر بونجور، باور تجربی p برای s موجه می­باشد اگر و فقط اگر s دلیل برای این که این باور p صادق می­باشد، داشته باشد و این دلیل از منظر بونجور فقط بدین نحو که این باور عضوی از نظام باورهای شناسا باشد و آن نظام دارای انسجام در طی مدت طولانی باشد، امکان تحقق دارد؛ چرا که از منظر وی فقط همین انسجام بدین­گونه است که سبب می­ شود این باور احتمال صدق پیدا کند»[۲۲۹]
پایان نامه - مقاله - پروژه
اما این بیان کلی ما مفید فایده برای آنچه که مد نظر ما می­باشد، نیست. فهم نظریه بونجور در گرو فهم آنچه از توجیه وی مد نظر دارد، است. بونجور می­گوید « آنچه سبب می­ شود که ما اصلا موجوداتی شناختی باشیم، ظرفیت و استعدادی است که ما برای باور دراختیار داریم و هدف کوشش­های شناختی ما به طور مشخص، صدق می باشد: ما می­خواهیم باورهایمان جهان را به طرز صحیح و دقیقی به تصویر بکشند.» (۱۹۸۵, p 7 ) ایشان در ادامه توضیح می­دهد که توجیه معرفتی فی نفسه ارزشی ندارد، آنچه توجیه معرفتی باید برای ما انجام بدهد این است که سبب شود باورهای ما احتمال صدقشان افزایش پیدا کند و به صدق دست پیدا کنیم؛ از این رو که ما راهی مستقیم برای صدق باورهایمان نداریم، ناچاریم به همین قانع بشویم که موجه از حیث معرفتی باشند، لذا دست به دامان توجیه معرفتی می­شویم تا از طریق باورهای موجه به هدف صدق برسیم. (ibid, p 8 ) از این رو که ایشان درون گرا هستند، می­گوید شناسا در باورهای خویش موجه است اگر و فقط اگر وی از حیث معرفتی مسئول در باورهایش در اعم از قبول، تنظیم، نگهداری و کنترل آنها باشد و فرد تنها در صورتی مسئولانه بر باورهایش کنترل دارد که وی تنها باورهایی را بپذیرد که دلیل خوبی برای اینکه فکر کند، آن باورها صادق می­باشند داشته باشد. (ibid ) وی می­گوید معرفت شناس دو وظیفه اصلی دارد: « بخش اول اینکه تبیینی از معیارهای توجیه معرفتی ارائه کند و دوم اینکه آنچه آنرا فرا توجیه[۲۳۰] می­خوانم برای این تبیین پیشنهادی [اش] مهیا کند؛ [ یعنی] نشان دهد معیارهای پیشنهادی به اندازه کافی صدق رسان هستند.» (ibid, p 9 ) سپس بونجور بنا بر نظر انسجام گرایانه خویش می­گوید که ما باید بفهمیم چرا اگر یک نظامی از باورهای تجربی منسجم­تر از هر نظام رقیبی بود، ما توجیه معرفتی داریم؛ یعنی می­فهمیم که آن نظام صدق رسان است؟ (ibid, p 93 ) می­توان گفت ظاهراً شاه کلید حل این مسأله از نظر بونجور مسئولیت معرفتی[۲۳۱] است. ایشان از آنجا که می­بینند مسئولیت معرفتی که ما داریم، فقط در پرتوی باورهایمان معنا پیدا می­ کند و ما چیزی جز باور برای نقب زدن به صدق و واقعیت نداریم، به این نظر ظاهراً گرایش پیدا کردند که اگر فرد باورهایش را هم در نگهداری و هم در ایجاد به نحو مسئولانه­ای کنترل کند، آنگاه او یک باور را بدین علت که دلیل خوب برایش دارد، قبول کرده است[۲۳۲] و لذا دلیل خوب برای وی چیزی جز اینکه یک باور عضوی از نظام منسجمی از باورها باشد، نیست؛ چرا که تنها دلیلی که فرد برای اینکه فکر کند باوری صادق است با توجه به مسئولیت معرفتی که در توجیه دارد، همین می­باشد. (ibid, pp 92; 31; 122 ) از این رو وی می­گوید: « توجیه یک باور تجربی جزئی نهایتاً وابسته به نه باورهای جزئی می­باشد که [….]، بلکه در عوض وابسته به نظام فراگیر و انسجام آن نظام است.» (ibid, p 92 ) پس از منظر بونجور یک باور موجه برای شناسا است[۲۳۳] :

 

    1. اگر و فقط اگر شناسا در ایجاد و نگهداری آن مسئول باشد.

 

    1. شناسا در ایجاد و نگهداری یک باور مسئول می­باشد اگر و فقط اگر دلیل خوبی برای اینکه آن باور صادق است داشته باشد.

 

    1. تنها دلیل خوبی که می­توانیم بر اساس آن فکر کنیم یک باور تجربی صادق می­باشد، این است که آن باور عضوی از نظام منسجمی از باورها باشد.

 

آنچنانکه قبلاً متذکر شدیم، هر نظریه انسجامی باید مراد خویش را از رابطه انسجام و نیز مجموعه باوری که یک باور برای توجیه باید با آن منسجم باشد، را مشخص کند. آنچه از منظر بونجور در رابطه انسجام نیاز است که سبب می­ شود احتمال صدق باورها در پرتوی آن افزایش پیدا کند، در فصل قبل در شرح نظریه انسجام گرایی توجیه دادیم. فقط اینجا این نکته دوم را اضافه کنیم که ایشان قائل به کل گرایی در نظام باورها می­باشند. لذا به نظر بونجور، این رابطه­ انسجام باید با کل باورهای شناسا سنجیده شود و باور عضوی از نظام شناسای فرد باشد. (ibid, pp 31; 90-91) وی از این مطلب به عنوان شرط اولیه برای نظریه انسجام خویش یاد می­ کند و می­گوید: « باور باید به نظامی از باورها که در واقع، فردی به آنها معتقد می­باشد، تعلق داشته باشد.» (ibid,p 153)
اما بونجور شروط دیگری هم برای توجیه یک باور تجربی مدخلیت در نظریه انسجامش می­دهد. به نظر وی « باید نظام باورهای مورد بحث « شرط مشاهده»[۲۳۴] را [نیز] برآورده سازد.» (ibid ) مراد ایشان این است که باید این نظام آنچه وی باورهای خود انگیخته[۲۳۵] می­نامد، در خود جای بدهد. ایشان می­گوید از این جا که قرار است توجیه­ای که ما از این نظام می­خواهیم صدق رسان باشد، باید این توجیه­ای که ما برای باورهای تجربی خویش داریم، دارای یک سری قوانین و اموری باشد که بر اساس آنها ما به این هدف دست یابیم. لذا وی می­گوید باید این نظام چنین باورهای خود انگیخته­ای را داخل کند و در بر بگیرد.( ibid, p 141 ) او به باورهایی که از راه غیر استنتاج بدست آمده­اند و حصول آنها غیر اختیاری و کاملاً جبری است، باورهای خود انگیخته می­گوید. لذا به نظر وی این باورها شامل باورهایی که به سبب حافظه[۲۳۶] و ادراک حسی و درون نگری بدست آمده­اند را شامل می­ شود. آنچنان که گفتیم او لب کلامش این است که اگر اعضای نظام می­خواهند توجیه معرفتی با همان معنایی که مد نظر ایشان است، را داشته باشند باید هم شامل چنین باورهایی بشوند و هم شامل قوانینی که بر اساس آنها می­توانیم بگوییم این باورها عمدتاً صادق می­باشند. ( ibid, pp 141-144; 112-132; 117 ) اما از منظر بونجور، مراد از قوانین علاوه بر امور کلی مذکور در نظریه انسجام[۲۳۷] این است که باید انسجام یک باور با نظام باورهای شناسا علاوه بر زمان حاضر، در مدت طولانی[۲۳۸] نیز محقق باشد.[۲۳۹] باید انسجام مذکور باور با نظام شناسا پایدار باشد و لحظه به لحظه تغیر نکند، مگر تغیراتی که باید بر اساس تغیرات خود واقعیت در نظر بگیریم؛ چرا که با این قانون می­توانیم بگوییم که نظام باورهای ما تصویری صادق از جهان را ارائه می­دهد. با برآورده شدن این شرط است که « انسجام این نظام، دلیل قوی و محکمی ارائه می­ کند برای اینکه [شناسا] فکر کند باورهای مؤِلف [این نظامش] از این راه [ انسجام آنها با نظام باورهایش] احتمالاً صادق اند.»( ibid, p 170)
شرط دیگری که بونجور برای انسجام می­ گذارد، این است که « نظام باورهای مورد بحث، باید در حد اعلای انسجام باشد، و [علاوه بر این] باید بیشتر از هر [ نظام] بدیلی که [ آن] نیز این شرط دوم [= شرط مشاهده] را برآورده می­سازد، منسجم باشد.» (ibid, p 154 ) ایشان همچنانکه بارها متذکر می­ شود همین ادخال باورهای غیر استنتاجی در نظام باورهای شناسا است که ملاک توجیه را از صرف انسجام خارج می­ کند و راه را برای حل اشکال نظام­های بدیل می­بندد. (ibid, pp 141; 170)
شرط اخر وی این است که اگر شناسا می­خواهد باورهایش موجه باشند، باید « فهم بازتابی[۲۴۰]» ای از این واقعیت که نظام باورهای وی این شروط را محقق کرده ­اند، داشته باشد؛ یعنی باید وی آگاهانه ملتفت باشد و نظر به این بکند که در شبکه باورها و آگاهی خویش این شروط را رعایت کرده است « و همین فهم بازتابی باید سرانجام، بلکه شاید صرفاً خیلی ضمنی، دلیل این باشد که چرا او ادامه به پذیرش این باوری که توجیه آن مورد بحث می­باشد، را می­دهد.» (ibid, p 154 )
اما کار توجیه باور از نظر بونجور به این جا ختم نمی­ شود، با تمام طول و تفصیلی که ایشان برای تبیین نظریه خویش داد، حال می­گوید ما باید یک استدلالی بیاوریم که بر مبنای آن بگوییم یک چنین سخنی که ما در توجیه معرفتی زدیم، صدق رسان است به این معنا که به طرز معقولی محتمل باشد که مطابق با واقعیت باشد و الا شکاک مچ ما را می­گیرد و می­گوید همه این سخن­ها که در نظریه پردازی خویش در نظریه انسجام دادید، توجیه شما را به صدق مرتبط نمی­سازد. شما نیاز به دلیل خوبی بر این مدعا دارید. لذا بونجور برای حل این مسأله به عنوان فرا توجیه[۲۴۱]، استدلالی بر این امر ارائه می­ کند.[۲۴۲] استدلال ایشان قدری با تفصیل و در ضمن بیان استدلال برای مقدماتش ارائه می­ شود، ما آن را خلاصه می­کنیم. [۲۴۳]
فرض کنیم که باور p یکی از باورهای شناسا است و تمام شروط پیش گفته از منظر بونجور را محقق ساخته است. استدلال وی برای موجه بودن این باور چنین برقرار می­ شود:

 

    1. باور p عضوی از نظام باورهای شناسا می­باشد و شروط پیش گفته را محقق ساخته است.

 

    1. هر باوری که عضوی از نظام باورهای شناسایی باشد که حاوی شروط مذکور می­باشد، احتمالاً صادق – مطابق با واقع- است.

 

    1. پس باور p محتملاً صادق است. ( از ۱و ۲) (ibid, pp 169- 179; 184- 187& 102& 127)

 

۶-۳-۴٫ پاسخ پویمن به بونجور
با آنچه که در تبیین نظر بونجور آوردیم، بیانات پویمن قابل فهم برای ما می­گردد. پویمن می­گوید، این نظریه مطرح شده است تا مخصوصاً اشکال نظام­های بدیل پاسخ دهد؛ بدین طریق که برای حل این مشکل در نظریه انسجام گرایی خویش بونجور، بر باورهای خود انگیخته تأکید کرد، و با شرط ادخال این باورها دریافت داده از عالم خارج را تضمین کرد و نشان داد در نتیجه این شرط فقط یک نظام امکان وجود پیدا می­ کند؛ چرا که فقط یک نظام از عالم خارج چنین داده­هایی را دریافت می­ کند. در مرحله بعد پویمن می­گوید بونجور برای حل این مشکل با توجه به این شرطش، می­گوید اگر یک نظام منسجم باور از عالم خارج، چنین باورهایی بگیرد، اما این باورهای او با عالم خارج منطبق نباشد، دو صورت پیدا می­ کند یا این نظام منسجم­تر می­ شود به این نحو که با این داده تغییر می­ کند و این نظام منطبق خود را با عالم خارج می­ کند یا با ورود این داده ­ها انسجام خویش را از دست می­دهد و دیگر اصلاً با عالم خارج از این طریق مرتبط نمی­ شود و صدق ندارد و فاعل شناسا وقعی برای آن نمی­دهد.
پویمن در پاسخ به این بیاناتی که در تبیین نظریه بونجور آورد، اشکالات متعددی می­ کند:
اول اینکه خود این سخن شما « با ورود این باورهای خود انگیخته از خارج این دو فرض بوجود می ­آید که یا نظام منسجم­تر می­ شود که ما می­پذیریم و به صدق رهنمون می­شویم یا انسجام خویش را از دست می­دهد و ما دیگر اصلاً موجه نیستیم» یک پیش فرض است؛ چرا که پرسش ما این است که فروض دیگری هم متصور است چرا باید این گونه که شما می­گویید باشد؟ دلیلتان بر این مدعا چیست؟
دوم: ایشان می­گوید« چرا یک شخص نمی­تواند باورهای حسی یا سایر باورهای خود را دسته بندی و تکفیک کند؟» (۱۳۸۷، ص ۲۸۰) مراد ایشان از این جمله به عنوان نقدی بر بونجور مبهم می­باشد و ایشان توضیحی در خصوص این سخن خویش بیان ننموده است. اگر بخواهیم با کمی تسامح نظرشان را تبیین کنیم باید بگوییم شاید مراد ایشان این است که چرا ما در توجیه باورهای حسی مبناگرا نشویم و انواع گوناگون آن را تمییز ندهیم و به جای قبول باور حسی به عنوان باور مبنا، فقط بگوییم که این چنین باورهایی فی نفسه ارزشی ندارند و فقط داده برای ما از عالم خارج دراختیار می­گذارند؟ ما نه تنها می­توانیم باورهای حسی خویش را طبقه بندی کنیم، بلکه باورهای دیگر خویش را نیز طبقه بندی می­کنیم و حجیت معرفت شناختی هر کدامشان را تعیین می­کنیم.
سوم: امکان اینکه شناسا با وجود دریافت باورهای خود انگیخته از عالم خارج و تأمین شرط مشاهده در خارج، به یک دستگاه منسجم اما کاذب برسد وجود دارد. شما این امکان را چطور رد می­کنید؟ پس هنوز جواب قانع کننده ­ای برای ما نیاورده­اید.
چهارم: شما تصورتان این است که انسجام میان باورها ما را به صدق می­رساند، اما این مدعا دلایل قانع کننده تری از آنچه شما در نظریه ارائه نمودی، می­طلبد.
پنجم: شما برای پاسخ به این اشکالات، شرط مشاهده و ادخال داده ­های حسی به شبکه باورهای شناسا را کرده­اید، اما اینکه چرا بنا بر نظریه انسجام گرایی « انسجام مستلزم چنین درون دادی است، مبهم است» اگر ما انسجام گرا در توجیه باورهای تجربی هستیم، چرا باید بگوییم که ورود چنین باورهایی برای توجیه ضروری می­باشد؟ مگر توجیه ما بر اساس انسجام نیست؟
ششم: این اشکال از نتایج اشکال قبل است، با توجه به اشکالات مذکور به نظر پویمن، بونجور نمی­تواند جوابی برای پاسخ اشکال قبل بدهد، از این رو بی آنکه خویش متوجه باشد، برای حل این مشکل دست به دامان، شرط مشاهده و ادخال باورهای خود انگیخته، در نظریه انسجام گرایی خود شده است، که لازمه­ی یک چنین ادخالی قبول گونه ­ای مبناگرایی است؛ چرا که ظاهراً به نظر بونجور این شرط ایشان، همان مبناگرایی و پایه تلقی کردن چنین باورهایی است. (۱۳۸۷، ص ۲۸۰)
با توجه به این اشکالات که پویمن به پاسخ­هایی که از جانب انسجام گرایان برای حل این معضل مطرح کرد، ایشان را ناتوان از پاسخ به این مشکل تلقی کرد. از این رو در آخر می­گوید ما باید در باورهای منطقی و باورهای ادراکی از نوع تجربی، باورهای حافظه­ای و باورهای مبتنی بر شهادت، نوعی مبناگرایی را قبول کنیم؛ چرا که به نظر می­رسد برخلاف آنچه انسجام گرایان مدعی آن هستند برخی باورهای مربوط به ادراکات تجربی مبتنی بر حالات غیر باوری شناسا است، به عنوان مثال نور آبی موجب این می­ شود که باور پیدا به این پیدا کنم که آبی می­بینم یا باورهای ناشی از حافظه برخلاف آنچه انسجام گرایان می­گویند، متکی به چیزی غیر از خودشان نیستند و باورهای منطقی مانند اینکه p و نقیض آن نمی ­توانند هر دو صادق باشند، تردید ناپذیرند، بدون اینکه نیازی باشد به انسجام میان باورها برای صدق این چنین گزاره­هایی رجوع کنیم.
اما از طرف دیگر انسجام گرایی، در باورهایی که نظری و تئوری می­باشند، غالباً صحیح است: نظیر باورهای ریاضی، دینی، اخلاقی، سیاسی، و مابعد الطبیعی؛ چرا که یک چنین باورهایی عموماً مبتنی بر ملاحظاتی پیچیده و مرتبط با بهترین تبیین از داده ­ها به همراه سازگاری و انسجام با ویژگی­های مربوط به خودشان می­باشند که همین­ها هم دلیل صدق آنها است، لذا فرآیندهای انسجام گرایی برای توجیه آنها از مبناگرایی توفیق بیشتری کسب می­ کند.
پس به نظر می­رسد که تلفیق این دو نظریه، ممکن است، منجر به نظریه­ای کامل در باب توجیه بشود، چرا که مسلماً برخی باورهای ما پایه می­باشد، همان گونه که مبناگرا می­گوید و از طرف دیگر، ساختار باورهای نظری ما، انسجام گرایانه به نظر می­رسد. ( همان ، صص ۲۸۸-۲۸۹؛ ۲۹۲-۲۹۳)
۴-۴٫ مشکل گسست توجیه باور از واقعیت
همانطور که قبلاً اشاره کردیم پولاک ادعا می­ کند، اولین بار وی این اشکال را به نظریه انسجام توجیه صورت بندی کرده است، هرچند خود او معترف است که در آثار لوئیس مطالبی را که زمینه ساز برداشت این استدلال است می­توان یافت.[۲۴۴] البته از منظر ما ریشه ­های این اشکال اولین بار به سخنان راسل بر می­گردد، هرچند وی اشکال خویش را بر نظریه انسجام صدق وارد کرده بود، اما تا آنجا که نگارنده تفحص کرده است، اولین فردی بوده است که راهگشای طراحی چنین اشکالاتی شده است و قبل از ایشان کسی این اشکال را طراحی نکرده است. بعد از وی دیگران نیز تاحدی ملتفت این اشکال بر نظریه انسجام توجیه شده ­اند، اما به نظر بنده تا قبل از پولاک نمی­ توان گفت که دقیقاً مراد مستشکلان، ورود این اشکال به نظریه انسجام توجیه بوده است. به نظر نگارنده، تا قبل از پولاک، معلوم نیست فیلسوفانی که از این اشکال یاد کرده ­اند، مرادشان اشکال به معیار صدق بودن نظریه انسجام است، یا به تعریف صدق بودن آن : اگر مرادشان نقد معیار صدق بودن این نظریه بود، می­توانستیم با اندکی مسامحه، مرادشان از معیار صدق، را توجیه بدانیم، سپس قائل شویم که این اشکال را به نظریه انسجام توجیه وارد کرده ­اند[۲۴۵]. به عنوان نمونه، از مقدم­ترین و در عین حال صریح­ترین عبارات از این دست که به تسری اشکال به نظریه انسجام توجیه نزدیک است، می­توان از عبارت مورتیس شلیک[۲۴۶] یاد کرد. وی می­نویسد:
« اگر انسجام را بجد، معیار کلی­ای برای صدق تلقی کنیم، آنگاه همان قدر که گزارش تاریخی یا جملات موجود در کتاب درسی شیمی را صادق تلقی می­کنیم، داستان­های پری گونه مَن درآوردی را به همان اندازه باید صادق بدانیم،[ البته] به این شرط که این داستان، به نحوی ساخته و پرداخته شود که به هیچ وجه، تناقضی [ از آن داستان] ناشی نشود. من می­توانم به وسیله قوه خیالم جهانی عجیب و غریب به تصویر بکشم که پر از ماجراها و حوادث عجیب و غریب باشد: فیلسوف انسجام [گرا] ، به شرط اینکه صرفاً مواظبت از سازگاری متقابل جملاتم کرده باشم [ …]، باید باور به صدق گزارشم [ داستانم] بکند، زیرا بنابر نظریه انسجام، جایی برای مشاهده­ها نیست، بلکه صرفاً [ آنچه نیاز می­باشد] سازگاری جملات [ با یکدیگر] است.» (Schilck, 1959, pp 215-216 )[247]
به هر حال پولاک اشکال را چنین بیان کرده است:
« اشکال اصلی این نظریه [ نظریه انسجام توجیه]، این است که نظریه انسجام ارتباط توجیه را با جهان قطع می­ کند، [ به گونه ­ای که] فرد می ­تواند در باور به هر چیزی موجه باشد. همه آن چیزی که نیاز می­باشد، عبارت از مجموعه باورهای به قدر کافی عجیب و غریبِ صرفاً منسجم است [….] اما باورها هیچ جا، به هیچ گونه، مقید و محدود به شواهد حواس شناسا نیستند، [از این رو] تا زمانیکه باورهای شخص، چنین مجموعه منسجمی را تشکیل دهند، او می ­تواند اصلاً به هر باوری معتقد باشد، با صرف نظر از رنگ اشیاء و شکل و اندازه­یشان و […] و با قطع نظر از چگونگی به نظررسیدن یا حس کردن آنها برای او.» (Pollock, 1974, p 28)
وی در کتاب دیگرش ادعا می­ کند که این اشکال را بر تقریرهای مختلف نظریه انسجام وارد می­ شود، ایشان می­گوید بر اساس این اشکال « نظریه­ های انسجام رابطه توجیه را با جهان قطع می­ کنند. بنابر نظریه­ های انسجام، توجیه، نهایتاً امری مربوط به نسبت­های میان گزاره­های مورد باور فرد می­باشد، و به چگونگی جهان [ واقعیت ] هیچ ارتباطی ندارد. اما مقصود ما در پی معرفت، فهم و کشف چگونگی جهان است.» (Pollock & Cruz, 1999, p 74)
به نظر می­رسد، از این اشکال نیز، دو تقریر در میان معرفت شناسان می­توان یافت. در ذیل ابتدا این دو تقریر از این اشکال را ذکر می­کنیم و سپس به تحلیل پولاک در این زمینه خواهیم پرداخت.
۱-۴-۴٫ تقریر اول
این تقریر که به نظر ما اساسی­تر است، تقریری است که آن را از قول سوزان هاک نقل می­کنیم. بیان ایشان صریح­تر و سلیس­تر از بیانات معرفت شناسان دیگر است. ایشان می­نویسد:
« از آنجا که انسجام گرایی، داده ­های غیر باوری را نمی­پذیرد ( یعنی نقشی برای تجربه یا جهان قائل نمی­ شود )، نمی­تواند قابل قبول باشد، مگر اینکه تصدیق کند که توجیه باور تجربی، نیازمند چنین داده­ای است. [ در غیر این صورت] نمی­تواند این نظریه فرض کند که موجه بودن یک باور، می ­تواند گواهی بر صدق آن باور باشد و [ نیز نمی­تواند بگوید ] آن باور به طرز صحیحی چگونگی جهان را باز می­نمایاند.
به باورم، دست آخر، این استدلال واقعاً ویرانگر و نابود کننده برای انسجام گرایی است، نظریه­ای که منحصراً بر حسب روابط میان باورهای شناسا باشد، با مشکل گریز ناپذیر ارتباط میان مفاهیم توجیه و صدق مواجه می­ شود. چگونه این واقعیت که مجموعه ­ای از باورها منسجم اند، می ­تواند تضمین کند و یا حتی گواه و دلیلی بر صدق باشد؟ هر چقدر هم که این مجموعه منسجم باشد و هر چقدر هم که معنای پیچیده­ای برای انسجام لحاظ کنیم.» (Haack, 1993, p 27)
این تقریر از این اشکال را می­توان ، به نحو ذیل تقریرکرد:

 

    1. بنا بر نظریه انسجام توجیه، توجیه یک باور صرفاً منوط به تعلق آن به نظام منسجمی از باورها است.

 

    1. بنا بر نظریه انسجام توجیه، توجیه یک باور، متضمن و مستلزم ارتباط آن باور با تجربه یا جهان خارج نیست؛ ( از ۱) چرا که ملاکِ توجیه، صرف انسجام است و آن می ­تواند، منطقاً بدون این ارتباط تحقق داشته باشد.

 

    1. برای محتمل کردن صدق یک باور، باید آن باور به گونه ­ای با تجربه یا جهان خارج مرتبط باشد؛ مثلاً داده­هایی از عالم خارج یا تجربه دریافت کند.

 

    1. نظریه انسجام توجیه، به باور احتمال صدق نمی­دهد. ( از ۲ و ۳ )

 

    1. نظریه انسجام توجیه، صدق رسان نیست. ( از ۴)

 

    1. هر نظریه توجیه­ای باید صدق رسان باشد.

 

    1. نظریه انسجام توجیه، صادق صحیح نیست. ( از ۵ و ۶ )

 

آنچنانکه دیدیم، تمرکز اصلی این تقریر از مشکل جدایی، مبتنی بر عدم صدق رسانی نظریه انسجام توجیه بود و از این رهگذر این نظریه را با چالش روبرو کرد. به نظر ما تقریر لورنس بونجور از این اشکال[۲۴۸] نیز ناظر به همین تقریری است که در فوق ذکر کردیم؛ چرا که ایشان می­نویسد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 12:32:00 ب.ظ ]




چن و همکاران (۲۰۰۵)، نیز رابطه بین سرمایه فکری با ارزش بازار و عملکرد مالی شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس سهام تایوان در دورۀ زمانی ۲۰۰۲-۱۹۹۲ را به‌گونه‌ای تجربی بررسی کردند آن‌ها سرمایه فکری را با بهره گرفتن از ضریب ارزش‌افزوده فکری و اجزای آن مخارج تحقیق و توسعه تقسیم‌بر ارزش دفتری سهام عادی و هزینه تبلیغات تقسیم‌بر ارزش دفتری سهام عادی و ارزش بازار و عملکرد مالی را با بهره گرفتن از نسبت‌های ارزش بازار به ارزش دفتری، بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی‌ها، رشد درآمد و بهره‌وری کارکنان اندازه‌گیری نمودند. روش آماری مورداستفاده در این پژوهش، رگرسیون خطی چندگانه بود. نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌ها نشان داد که سرمایه فکری اثر مثبتی بر ارزش بازار و عملکرد مالی دارد و ممکن است معیاری برای عملکرد آتی محسوب گردد. همچنین شواهد ارائه‌شده حاکی از آن بود که مخارج تحقیق و توسعه اطلاعات بیشتری را در مورد سرمایه ساختاری ارائه می کند و دارای رابطه مثبتی با سودآوری و ارزش بازار شرکت می‌باشد (چن و همکاران، ۲۰۰۵، ۱۷۶-۱۵۹)[۳۳].
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
میکلسون و پارتچ[۳۴] (۲۰۰۳)، با بهره گرفتن از نمونه‌ای از ۸۹ شرکت پذیرفته‌شده در بورس آمریکا که بیش از ۲۵% دارایی‌هایشان را در وجه نقد یا معادل وجه نقد در پایان سال‌های ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۱ نگهداری کرده بودند، به بررسی عملکرد عملیاتی آن شرکت‌ها با شرکت‌هایی که ازلحاظ اندازه و صنعت همسان بودند، پرداختند. نتایج مطالعۀ آن‌ها بیانگر این است که عملکرد عملیاتی شرکت‌هایی که وجه نقد زیادی را نگهداری کرده بودند، نسبت به سایر شرکت‌ها بیشتر می‌باشد.
مینگ سیانگ چن (۲۰۰۳ )، نیز مقایسه‌ای را بین مدل CAPM و C-CAPM در بازار سهام تایوان انجام داد وی در مدل C-CAPM مورد آزمون خود، فرض کرد که مصرف کل برابر با کل سود سهام پرداختی است و رشد این سود از یک فرایند اتو رگرسیونی مرتبه اول تبعیت می‌کند. وی با مقایسه این دو مدل ازنظر میزان انطباق بازده پیش‌بینی‌شده با بازده واقعی، قدرت مدل در پیش‌بینی درست نقاط عطف و میزان خطای پیش‌بینی، به این نتیجه رسید که در تمامی موارد قدرت تبیین CAPM سنتی در ارتباط بین ریسک و بازده، بیشتر از مدل C-CAPM است.
چین چن[۳۵] و همکاران (۲۰۰۵)، هدف این مقاله بررسی به‌صورت عملی رابطه بین سرمایه فکری شرکت و ارزش بازاری و عملکرد مالی شرکت است. سرمایه فکری معمولاً از عوامل مهم رشد ملی تشخیص داده‌شده است. درنتیجه با توجه به منابعشان درآمد سرانه کم و نرخ رشد کمتری دارند، در عوض در کشورهایی مانند سنگاپور و تایوان که منابع طبیعی کمتری دارند سرمایه‌گذاری آن‌ها درزمینهٔ نیروی انسانی و سرمایه اطلاعاتی بیشتر می‌باشد و لذا درآمد سرانه آن‌ها بالاتر است. در این کار تحقیقی اطلاعات شرکت‌های بورس تایوان و مدل ارزش‌افزوده سرمایه فکری پالیک، به‌عنوان معیار اندازه‌گیری سرمایه فکری (IC) و مدل‌های رگرسیون جهت امتحان رابطه بین سرمایه فکری شرکت و ارزش بازاری و عملکرد مالی شرکت‌ها استفاده‌شده است. جامعه آماری تحقیق، شرکت‌هایی هستند که در بورس تایوان در طول سال‌های ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۲ فعالیت داشتند و در کل ۴۲۵۴ شرکت برای این مطالعه در نظر گرفته‌شده است. نتایج تحقیق اهمیت سرمایه فکری را در ارزیابی سودآوری شرکت و پیشرفت درآمد آن را بیان می‌کند. نتایج نشان می‌دهد که حدود ۵۰ درصد ارزش بازاری شرکت‌ها در صورت‌حساب‌های مالی منعکس نشده‌اند و همچنین نشان می‌دهد که عملکرد مالی رابطه مثبتی با ضریب ارزش‌افزوده فکری,VACA,VAHU دارد ولی رابطه معنی‌داری با STVA ندارد و با R&D ارتباط مثبتی دارد.
گینر و ریورت (۲۰۰۶)، به بررسی «ریسک وابسته به داده‌های حسابداری در بورس مادرید» پرداختند. آن‌ها نتیجه گرفتند که میان هزینه حقوق صاحبان سهام و عوامل ریسک مبتنی بر حسابداری رابطه مثبتی هست به‌گونه‌ای که این متغیرها، ریسک کسب‌وکار اصلی، نشأت‌گرفته از سه نوع فعالیت شرکت (عملیاتی، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری) را منعکس می‌کند.
نکراسو و شیراف (۲۰۰۶)، «اندازه‌گیری ریسک بنیادی را در ارزشیابی»، بررسی کرده‌اند. بر اساس نتایج این تحقیق، ریسک ناشی از بتای حسابداری به‌طور بااهمیتی به اشتباهات ارزیابی کمتری نسبت به الگوهای شاخصی مانند الگوی قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای (CAPM) و الگوی سه عاملی فاما و فرنچ منجر می‌گردد. به‌طورکلی، نتایج تحقیق، مفید بودن ارقام حسابداری در تعیین ریسک ثابت می‌کند.
تسای و گو[۳۶] (۲۰۰۷)، ارتباط بین مالکیت نهادی و عملکرد شرکت‌ها برای سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳ را موردپژوهش قرار دادند. مالکیت نهادی برابر درصد سهام نگهداری شده توسط شرکت‌های دولتی از کل سهام سرمایه می‌باشد و این شرکت‌ها شامل شرکت‌های بیمه مؤسسات مالی، بانک‌ها، شرکت‌های دولتی و دیگر اجزای دولت می‌باشند. آن‌ها نشان دادند که سرمایه‌گذاری نهادی در شرکت‌ها ممکن است به سرمایه‌گذاران کمک کند تا مسائل نمایندگی حاصله از تفکیک مدیریت و مالکیت را کاهش دهند.
روبرت و چی چنگ چیو (۲۰۰۷) در مقاله مبنی بر رابطه بین ریسک سیستماتیک و متغیرهای حسابداری بر مبنای نتایج تحلیلی اظهارمی کند که عامل تعیین‌کننده ریسک سیستماتیک شامل سود حسابداری، رشد فروش، ارزش دفتری، سود سهام، درجه اهرم عملیاتی (DOL)، درجه اهرم مالی (DFL)، بازده بازار و ریسک بی‌خطر می‌باشد که به نتایجی دست پیداکرده که یکی از آن‌ها بیانگر این مطلب است که برای یک واحد اقتصادی با مثبت بودن درآمدهای سال قبل و نرخ فروش سال جاری، اگر تأثیر مرکب ارزش دفتری جاری، سود سهام و درآمدهای آن روی قیمت سهام مثبت باشد، سپس DTL که از DFL و DOL نتیجه می‌شود یک تأثیر مثبت روی ریسک سیستماتیک دارد.
زایتون و تیان[۳۷] (۲۰۰۷)، رابطه بین ساختار سرمایه و عملکرد شرکت‌ها را با بهره گرفتن از اطلاعات ۱۶۷ شرکت اردنی در طول سال‌های ۲۰۰۳-۱۹۸۹ موردبررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که بین نسبت بدهی‌های کوتاه‌مدت به‌کل دارایی‌ها، نسبت کل بدهی به کی دارایی، نسبت بدهی بلندمدت به‌کل دارایی‌ها و نسبت کل بدهی به‌کل حقوق صاحبان سهام با نسبت ROA رابطه معناداری وجود دارد.
پوتان و دیگران[۳۸] (۲۰۰۷)، هدف از این مقاله بررسی رابطه بین سرمایه فکری شرکت‌ها و عملکرد مالی آن‌هاست. در این چارچوب از مدل پالیک استفاده‌شده است که یک تمرکز آسیایی و مروری بر داده‌های ۱۵۰ شرکت بیان‌شده در بورس سنگاپور است در این پژوهش سرمایه فکری با سه متغیر عملکرد مالی تست و بررسی می‌شود. داده‌های موردبررسی در این پژوهش از صورت‌های مالی حسابرسی شده پایان سال مالی شرکت‌های فعال در بورس سنگاپور جمع‌ آوری‌شده است و به سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ محدودشده است، در این مقاله تعدادی از انواع تقسیم‌بندی‌ها و مقیاس‌های اندازه‌گیری سرمایه فکری بیان‌شده است و در مورد این تحقیق از ضریب ارزش‌افزوده سرمایه فکری استفاده‌شده است، یافته‌های این پروژه نشان می‌دهد که سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت‌ها ارتباط مثبتی با یکدیگر دارند. سرمایه فکری شرکت‌ها با عملکرد مالی آتی شرکت‌ها ارتباط مثبتی دارد. نرخ رشد سرمایه فکری شرکت‌ها ارتباط مثبتی نسبت به عملکرد شرکت دارد و توزیع سرمایه فکری نسبت به عملکرد شرکت در صنایع متفاوت است.
اولر و پیکونی[۳۹] (۲۰۰۹)، به بررسی این موضوع پرداختند که آیا عملکرد آینده شرکت‌ها و نرخ بازده آتی آن‌ها تحت تأثیر انحراف از مانده وجه نقد بهینه قرار می‌گیرد یا خیر؟ نتایج آن‌ها که در فاصله زمانی بین سال‌های ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۶ به دست آمد، نشان می‌دهد که نرخ بازده دارایی‌های عملیاتی آینده و نرخ بازده سهام یک سال آتی این، شرکت‌ها در هنگام انحراف از وجه نقد بهینه برآوردی، هم برای شرکت‌هایی که وجه نقد بیش‌ازحد نگهداری می‌کنند و هم برای شرکت‌هایی که وجه نقد کمتر از حد بهینه نگهداری می‌کنند، شروع به کاهش می‌کند (رابطه معکوس دارد).
چانگ (۲۰۰۹)، در تحقیقی به مطالعه اثرات وابسته به نظام متغیرهای کلان بر بازده سهام پرداختند. آن‌ها از الگوهای تغییر نظام مختلف جهت تحلیل اثرات متغیرهای کلان اقتصادی (نرخ بهره، بازده سود تقسیمی و صرف نکول) بر تغییرات بازده سهام (شامل میانگین شرطی، واریانس و احتمالات موقت) در بازار بورس امریکا استفاده کردند. نتایج تجربی نشان می‌دهد که متغیرهای کلان می‌تواند بر پویایی از طریق دو کانال مختلف اثر بگذارند و اینکه بزرگی نفوذ آن‌ها بر بازده و نوسان پذیری ثابت نیست. اثرات سه متغیر اقتصادی بر بازده، نامتغیر زمانی نیستند، اما به‌طور بسیار نزدیکی با نوسانات بازار سهام مرتبط هستند و قدرت پیش‌بینی در نظام تغییرپذیر، بسیار بیشتر از آن در نظام باثبات است. آن‌ها دریافتند که نرخ بهره و بازده سود تقسیمی به نظر می‌رسد نقش مهمی را در پیش‌بینی واریانس شرطی ایفا کنند و عملکرد بیرون از نمونه تا اندازه زیادی درزمانی که اثرات این دو متغیر بر نوسان پذیری نادیده گرفته می‌شود، کاهش می‌یابد. به‌علاوه، این سه متغیر کلان هیچ‌گونه نقشی را در پیش‌بینی احتمالات موقت بازی نمی‌کنند.
گادفرد و همکاران (۲۰۰۹)، به بررسی ارتباط بین ساختار مالکیت و نظام راهبری شرکتی با تصمیمات ساختار سرمایه پرداختند. این بررسی در کشور غنا و در بازه زمانی سال‌های ۲۰۰۲ الی ۲۰۰۷ و با بهره گرفتن از داده‌های تابلویی انجام‌گرفته است. نتیجه پژوهش آن‌ها نشان داد که مدیرانی که درصدی از سهام شرکت را در اختیاردارند، به دلیل ایجاد مزیت مالیاتی، نحوه‌ی تأمین مالی از طریق بدهی‌های بلندمدت را انتخاب می‌کنند تا از طریق انتشار سهام.
لاری (۲۰۱۰)، به بررسی ارتباط ساختار مالکیت و نوع فعالیت شرکت با ساختار سرمایه پرداخته است. این بررسی در کشور چین و با بهره گرفتن از داده‌های تابلویی و رگرسیون چند متغیره با حجم نمونه ۷۸۹ شرکت در بازه زمانی سال‌های ۲۰۰۰ الی ۲۰۰۶ انجام‌شده است. نتیجه این بررسی حاکی از استفاده کمتر از تأمین مالی از طریق بدهی در شرکت‌هایی است که مکانیسم‌های نظام راهبری آن‌ها در سطح بالایی اجرا می‌شود. همچنین نوع صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد پس از ساختار مالکیت و مکانیسم‌های نظام راهبری شرکتی آثار مثبتی بر ساختار سرمایه دارد.
پارک[۴۰] و همکاران (۲۰۱۳)، در پژوهش خود به بررسی همزمان چهار فاکتور ساختار سرمایه و عملکرد و جریان نقدی آزاد و تنوع شرکت‌ها پرداختند، در تحقیقات پیشین تأثیر عوامل مذکور به‌صورت مجزا در نظر گرفته‌شده بود، نتایج تحقق آنان حاکی از آن است که نسبت بدهی بالا راهی مناسب برای کاهش جریان نقدی آزاد و درنتیجه افزایش بهره‌وری و عملکرد شرکت می‌باشد.
پانوس و همکاران (۲۰۱۴) در پژوهش خود با عنوان تعیین رابطه بین ریسک سیستماتیک شرکت، عملکرد، نوسانات سرمایه و کارایی بازار با بررسی سرمایه‌گذاری حدود ۴۰۰۰۰۰ نفر، دریافتند که سرمایه‌گذاری در سهام عادی سرمایه‌گذاران در حدود ۵۰ درصد بیشتر از مقدار رایج رخ می‌دهد. سهام شرکت‌های تازه تأسیس حدود ۲۵ درصد پایین‌تر از قیمت به فروش می‌رسد و بازده دارایی‌های این نوع شرکت حدود ۱۵ درصد پایین‌تر است. از دیگر نتایج این پژوهش حاکی از کارایی بازار و عدم رفتار توده‌وار می‌باشد.
جمع بندی ادبیات تحقیق
در این قسمت پیشینه مربوط به تحقیقات مرتبط و مشابه به‌صورت جدول شماره۲-۲ و ۲-۳ خلاصه گردیده و طی آن به ازای این تحقیقات محققین، متغیرها، مدل و نتایج آن ها مطرح شده است.
جدول (۲-۲): خلاصه تحقیقات انجام‌شده در داخل کشور

 

تاریخ محقق متغیرها و نحوه اندازه ­گیری مدل نتایج
۱۳۷۵ شفیع‌زاده ریسک سیستماتیک= رگرسیون غیر خطی نتایج به‌دست‌آمده نشان از آن دارد که رابطه غیرخطی بهتر از رابطه خطی قادر است ارتباط بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام را تبیین کند
۱۳۸۲ مظلومی ساختار مالکیت=مالکیت نهادی ( شامل: شرکت‌های بیمه، صندوق بازنشستگی و سازمان تأمین اجتماعی و سایر نهادهای سرمایه‌گذاری)
معیارهای عملکرد شامل:
ROE(سود خالص بر حقوق صاحبان سهام)
نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری
P/EPنسبت قیمت به در آمد
ROA(نسبت سود به کل دارایی)
( ۵نسبتQ Tobin ( ارزش دفتری بدهی + ارزش بازار حقوق صاحبان سهام)/ مجموع دارایی شرکت به ارزش دفتری
رگرسیون خطی در این رساله وجود رابطه‌ای مثبت میان سهم مالکانه سرمایه‌گذاران نهادی با عملکرد مالی شرکت نشان داده‌شده است
۱۳۸۴ رحمان سرشت و مظلومی ساختار مالکیت=مالکیت خصوصی و دولتی
عملکرد:نسبتQ Tobin ( ارزش دفتری بدهی + ارزش بازار حقوق صاحبان سهام)/ مجموع دارایی شرکت به ارزش دفتری
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:31:00 ب.ظ ]




ب) W2:HM supplemented with 0/62M sucrose.
ج) W3: HM supplemented with 0/31M sucrose.
د) Holding medium(HM): Wash in HM
تخمکهایی که روی کرایوتاپ فریز شده را سریع از مایع ازت برداشته و در محیط W1 حدود یک دقیقه قرار داده و بعد به محیط W2 انتقال داده و در این محیط ۳۰ ثانیه میماند و بعد به محیط W3 انتقال داده و در این محیط نیز ۳۰ ثانیه میماند و در نهایت به محیط HM انتقال داده میشود و در آخر که همه تخمکها در محیط HM جمع آوری شدند را حدود ۳ با در این محیط شستشو داده و وارد محیط IVM میگردد و در این محیط ۲۴ ساعت میماند.
۳-۵- گروه های آزمایش و طراحی مطالعه
در این مطالعه تخمک ها به دو دسته کلی ۱- تخمک های منجمد- ذوب شده و ۲- تخمک های منجمد نشده تقسیم گردیدند که هریک از این دو دسته نیز دارای گروه هایی می باشند که توضیح آن در زیر آورده شده است:
۱- تخمک های منجمد
گروه آزمایشی اول: در این گروه تخمکها در مرحله GV منجمد شده و پس از ذوب به محیط بلوغ آزمایشگاهی که دارای ng1000 آلدوسترون میباشد منتقل گردیده (و به مدت ۲۲ ساعت در این محیط باقی می ماند) و سپس مراحل لقاح و کشت در شرایط آزمایشگاهی را طی می کنند.
گروه آزمایشی دوم: در این گروه تخمک ها در مرحله GV منجمد شده و پس از ذوب و طی مرحله لقاح آزمایشگاهی، در روز چهارم کشت جنینی، ng1000 آلدوسترون به محیط کشت افزوده شده و به مدت ۲۲ ساعت در محیط باقی می مانند.
گروه آزمایشی سوم: در این گروه تخمک ها قبل از انجماد، به محیط بلوغ حاوی ng1000 آلدوسترون منتقل گردیده و پس از گذشت ۲۲ ساعت، تخمک های مذکور در مرحله MII منجمد می گردند. تخمک های منجمد شده، پس از ذوب، مراحل لقاح و کشت در شرایط آزمایشگاهی را طی می کنند.
گروه آزمایشی چهارم: در این گروه تخمک ها بدون این که آلدوسترونی دریافت نمایند، در مرحله GV منجمد گردیده و پس از ذوب، مراحل لقاح و کشت در شرایط آزمایشگاهی را طی می نمایند
۲- تخمک های غیر منجمد
گروه آزمایشی پنجم: در این گروه بدون این که تخمک ها منجمد گردند، به محیط بلوغ آزمایشگاهی که دارای ng1000 آلدوسترون میباشد منتقل می شوند (و به مدت ۲۲ ساعت در این محیط باقی می ماند) و سپس مراحل لقاح و کشت در شرایط آزمایشگاهی را طی می کنند.
گروه آزمایشی ششم: در این گروه بدون این که تخمک ها منجمد گردند، پس از طی مرحله لقاح آزمایشگاهی، در روز چهارم کشت جنینی، ng1000 آلدوسترون به محیط کشت افزوده شده و به مدت ۲۲ ساعت در محیط باقی می مانند.
گروه آزمایشی هفتم: در این گروه تخمک ها بدون این که منجمد گردیده و یا آلدوسترونی دریافت نمایند، مراحل لقاح و کشت در شرایط آزمایشگاهی را طی می نمایند.
۳-۶-ارزیابی جنین‌ها
۳-۶-۱- ارزیابی کیفی جنین‌ها با بهره گرفتن از رنگ‌آمیزی افتراقی
رنگ آمیزی افتراقی توده سلولی داخلی[۱۰۰] و سلول‌های تروفکتودرم[۱۰۱]همراه با شناسایی تعداد سلول مرده، در مورد جنین‌هایی که به مرحله بلاستوسیست می‌رسند، انجام می‌شود. ابتدا بلاستوسیست‌های مورد نظر به منظور شمارش تعداد سلول های مرده، به مدت ۳-۲ دقیقه در یک قطره ۱۰۰ میکرولیتری حاوی ۳۰ µg/ml پروپیدیوم یداید[۱۰۲] (PI) منتقل، سپس در محیط HSOF+BSA 5mg/ml چند بار شسته شده و در قطره‌ی کوچکی از همین محیط شستشو، شمارش سلول‌های مرده زیر میکروسکوپ مجهز به سیستم فلورسنت انجام می‌گیرد.
در ادامه جنین‌ها به مدت ۱۵ ثانیه در یک قطره ۱۰۰ میکرولیتری (HSOF + 5 mg/ml BSA) حاوی ۲/۰ درصد تریتون[۱۰۳]قرار گرفته، سپس مستقیماً به قطره حاوی ۳۰ µg/mlپروپیدیوم یدید(PI) برای مدت زمان ۱ دقیقه منتقل و پس از آن چند بار در محیط HSOF+BSA 5mg/ml شسته می‌شوند. پس از این مرحله بلاستوسیست‌ها به داخل محیط اتانول حاوی ۱۰ میکروگرم هوخست[۱۰۴]، به مدت ۱۵ دقیقه در مجاورت بسته یخ منتقل می شوند. در همین مدت زمان بر روی لام با واکس پارافین دو خط موازی با فاصله ۱ سانتی‌متر قرار داده و بین آن‌ها یک قطره‌ی کوچک گلیسرول گذاشته می‌شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
بعد از اتمام ۱۵ دقیقه جنین ها از قطره رنگ‌آمیزی خارج و در قطره گلیسرول قرار داده شده و پس از استقرار لامل بر روی آن، جنین ها به منظور مشاهده تفریقی سلول‌های تروفکتودرم (به رنگ قرمز)و توده داخل سلولی(ICM) (به رنگ آبی)، در زیر میکروسکوپ مجهز به سیستم فلورسنت مورد بررسی قرار می‌گیرند.
- HSOF + 5 mg/ml BSA + 30 µg/ml PI (30 µl/ml PI stock)
- Ice cold ethanol + 10 µg/ml Hoechst
شکل۳-۱- رنگ آمیزی افتراقی بلاستوسیت های مشتق از تخمک های منجمد، در حضور آلدسترون در روز IVM و روز چهارم IVC (به ترتیب a و b)، و بدون حضور آلدسترون ©. هسته های توده سلولی داخلی بدلیل نشاندار کردن DNA با هوخست به رنگ آبی ظاهر شده است، در حالیکه سلولهای تروفکتودرم بدلیل رنگ آمیزی DNA هسته ای با پروپیدیوم یداید نفوذ ناپذیر غشایی، به رنگ صورتی ظاهر شده است.
۳-۷- ایمونوسایتوشیمی پروتئینهای سطحی جنین های گوسفندی (Sheep embryo ICC)

 

    1. ابتدا جنینها را از انکوباتور خارج گردیده و برای حذف محیط کشت از روی سلول ها، آنها را از دیشی که در محیط IVC قرار دارند، با پیپت پاستور استریل برداشته و با محلول PBS به آرامی جنینها شستشو داده شدند:

 

(ترجیحاً PBS+ 0.05% Tween-20+ 1mg/ml PVA)–(PVA: Soluble in cold water)

 

    1. بعد از شستشو برای فیکس نمودن جنینها با پارافرمالدهید ۴%، که می بایست در دمای ۳۷ درجه و به مدت ۱۰ دقیقه انجام پذیرد جنینها با پیپت پاستور برداشته شده و به محلول پارافرمالدهید ۴% انتقال داده شد.

 

    1. حذف محلول فوق (پارافرمالدهید ۴%) از روی نمونه ها و شستشوی جنین ها با محلول PBS، ۳-۲ مرتبه (بهتر است در اولین مرحله شستشو، جنین ها به مدت ۳ دقیقه در محلول شستشو باقی بمانند) انجام گرفت.

 

    1. افزودن Blocking Solution (10% Sheep Serum-PBS/ BSA 10mg/ml) و سپس انکوباسیون جنین ها به مدت ۳۰ دقیقه در دمای اتاق.

 

    1. حذف محلول بلوکه کننده از روی جنین ها (بدون این که پس از برداشت این محلول، شستشویی انجام پذیرد) و سپس افزودن آنتی بادی اولیه (Anti-Na+/K+/ATPase) در حلال آنتی بادی(آنتی بادی آماده) (۳% Sheep Serum-PBS/ BSA 10mg/ml) و انکوباسیون جنین ها در انکوباتور به مدت ۴ ساعت و سپس، به صورت Overnight در یخچال (۴ درجه) قرار گیرد.

 

    1. حذف محلول آنتی بادی اولیه از روی جنین ها و شستشوی سلول ها با محلول PBS، ۳-۲ مرتبه (بهتر است با محلول PBS، در سه مرحله، هر مرحله به مدت ۱۰ دقیقه شستشو شوند).

 

    1. حذف محلول شستشو و افزودن آنتی بادی ثانویه Sheep Anti Mouse FITC با غلظت (۲x)1:50 و انکوباسیون نمونه ها به مدت ۲ ساعت در انکوباتور (از این مرحله به بعد باید در فضای تاریک کار شود).

 

    1. حذف محلول آنتی بادی ثانویه از روی جنین ها و شستشو به روش گفته شده در مرحله ۶ .

 

    1. حذف محلول شستشو و افزودن µg/ml DAPI/PBS 0.2 به مدت ۳-۲ دقیقه در دمای اتاق (DAPI بهتر از PI می باشد) ( در برخی گروه ها DAPI استفاده نشد).

 

    1. شستشوی یک مرحله ای جنین ها در محلول PBS و سپس اضافه کردن یک قطره گلیسرول بر روی لام و چسباندن لامل بر روی لام.

 

طرز تهیه آنتی بادی اولیه( (Ab Primery : α، در هر میکروتیوپ lµ۲ آنتی بادی است که اگر به حجم lµ۴۰۰ برسد با حلال آنتی بادی، نسبت ۱:۱۰۰ حاصل میگردد.
β، در هر میکروتیوپ lµ۲ آنتی بادی است که اگر به حجم lµ۲۰۰ برسد با حلال آنتی بادی، نسبت ۱:۲۰۰ حاصل میگردد.
طرز تهیه آنتی بادی ثانویه(Ab Secondry): 1:50 با حلال آنتی بادی تهیه میشود.
در نهایت نسبتهای آنتی بادیها به این صورت Set up گردید:
α: Primery4x-Secondry4x
β: Primery2x-Secondry2x
شکل ۳-۲- رنگ آمیزی ایمونوسیتوشیمی زیر واحد های α۱ و β۱ پمپ Na+/K+ ATPase . زیر واحد های α۱ و β۱ با فضاهایی با رنگ سبز قابل تشخیص می باشد. بیان زیر واحد α۱ در بلاستوسیت های مشتق از اووسیت در حضور و بدون حضور آلدسترون در زمان IVM ( به ترتیب a و b)، بیان زیر واحد β۱ در بلاستوسیت های مشتق از اووسیت در حضور و بدون حضور آلدسترون در مدتIVM ( به ترتیب c و d)، بیان زیر واحد α۱ در بلاستوسیت های مشتق از جنین در حضور و بدون حضور آلدسترون در روز چهارم IVC ( به ترتیب e و f )، بیان زیر واحد β۱ در بلاستوسیت های مشتق از جنین در حضور و بدون حضور آلدسترون در روز چهارم IVC ( به ترتیب g و h ).
جدول ۳-۱- ترکیبات محیط HEPES buffered M199

 

M199 Sigma M5017 ۰٫۴۷۵ gr
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:31:00 ب.ظ ]




۱-۳-۴- اثر ژنوتیپ بر درصد باززایی شاخساره
بر اساس نتایج تجزیه واریانس می توان ملاحظه نمود که اثر غلظت های مختلف هورمون، نوع ژنوتیپ و نیز اثرات متقابل آن ها بر درصد باززایی شاخساره در سطح احتمال ۱ درصد معنی دار بوده است (جدول ۳-۴).
بطوریکه از نمودار ۵-۴ استنباط می شود، در ژنوتیپ ارومیه بیشترین درصد باززایی (۱۴/۸۶ درصد) و کمترین درصد باززایی (۴۸/۸ درصد) به ترتیب در تیمارهای ۴/۴ میکرومولار BAP به همراه ۵/۰ میکرومولار IAA و ۸/۸ میکرومولار TDZ به همراه ۵/۰ میکرومولار IAA مشاهده گردید. در ژنوتیپ اصفهان بیشترین درصد باززایی با ۱۵/۳۶ درصد در محیط MS تکمیل شده با ۴/۴ میکرومولار BAP به همراه ۵/۰ میکرومولار IAA و کمترین مقدار آن نیز با ۳۰/۸ درصد در محیط ۸/۸ میکرومولار TDZ به همراه ۵/۰ میکرومولار IAA بدست آمد. در ژنوتیپ مشهد نیز بیشترین درصد باززایی (۱۵/۲۶ درصد) در تیمار ۴/۴ میکرومولار BAP و کمترین مقدار باززایی (۳۰/۸ درصد) در تیمار MS تکمیل شده با ۸/۸ میکرومولار TDZ و ۵/۰ میکرومولار IAA مشاهده شد.
نمودار ۵-۴- تأثیر ژنوتیپ های مختلف و محیط هورمونی بر درصد باززایی شاخساره. حروف غیر مشابه نشان دهنده تفاوت معنی دار در سطح احتمال ۱ درصد در بین میانگین ها در آزمون دانکن می باشند.
۲-۳-۴- اثر ژنوتیپ های مختلف زنیان بر میانگین باززایی در هر شاخساره
جدول تجزیه واریانس نشان می دهد که اثر غلظت های مختلف محیط هورمونی، نوع ژنوتیپ و اثر متقابل آنها بر میانگین باززایی شاخساره در سطح احتمال ۱ درصد معنی دار می باشد (جدول ۳-۴). در هر سه ژنوتیپ کمترین میانگین باززایی در محیط MS تکمیل شده با ۸/۸ میکرومولار TDZ و ۵/۰ میکرومولار IAA مشاهده شد. در ژنوتیپ ارومیه بیشترین میانگین شاخه باززایی شده در تیمار ۴/۴ میکرومولار BAP همراه با ۵/۰ میکرومولار IAA با ۳/۱۹ گیاهچه بود. در ژنوتیپ اصفهان تیمار ۴/۴ میکرومولار BAP همراه با ۵/۰ میکرومولار IAA با میانگین ۱/۸ شاخه باززا شده بیشترین میانگین را به خود اختصاص داد. غلظت ۴/۴ میکرومولار BAP و ۵/۰ میکرومولار IAA در ژنوتیپ مشهد با میانگین ۸۶/۵ شاخساره باززا شده دارای بالاترین میانگین بود (نمودار ۶-۴). حداکثر شاخه زایی مربوط به توده ارومیه با ۳۰ شاخه در ریزنمونه نوک شاخه، در محیط MS تکمیل شده با ۴/۴ میکرومولار BAP به همراه ۵/۰ میکرومولار IAA بود و حداقل شاخه زایی در توده مشهد با ۱شاخه در ریزنمونه گره در محیط حاوی ۸/۸ میکرومولار TDZ به همراه ۵/۰ میکرومولار IAA بدست آمد.
نمودار ۶-۴- تأثیر ژنوتیپ های مختلف و محیط هورمونی بر میانگین باززایی شاخساره. حروف غیر مشابه نشان دهنده تفاوت معنی دار در سطح احتمال ۱ درصد در بین میانگین ها در آزمون دانکن می باشند.
۴-۴- اثر غلظت های مختلف IBA و IAA بر ریشه زایی
این آزمایش به منظور ارزیابی پاسخ گیاهچه های باززا شده زنیان، جهت ریشه زایی با هورمون های IBA و IAA انجام گردید. نمادهایی که برای نشان دادن نوع تیمارها و غلظت های مورد استفاده در این آزمایش به کار گرفته شده است عبارتند از:
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱- محیط MS
۲- محیط MS حاوی ۵/۰ میلی گرم بر لیتر IAA (A)
۳- محیط MS حاوی ۱ میلی گرم بر لیتر IAA (B)
۴- محیط MS حاوی ۵/۰ میلی گرم بر لیتر IBA ©
۵- محیط MS حاوی ۱ میلی گرم بر لیتر IBA (D)
۶- محیط ۱/۲MS حاوی ۵/۰ میلی گرم بر لیتر IAA (E)
۷- محیط ۱/۲MS حاوی ۱ میلی گرم بر لیتر IAA (F)
۸- محیط ۱/۲MS حاوی ۵/۰ میلی گرم بر لیتر IBA (G)
۹- محیط ۱/۲MS حاوی ۱ میلی گرم بر لیتر IBA (H)
پس از انجام بررسی ها و اندازه گیری صفات مورد نظر، داده های بدست آمده برای هر یک از این صفات بطور جداگانه مورد تجزیه واریانس قرار گرفته و میانگین های حاصله از طریق آزمون دانکن مورد مقایسه قرار گرفتند که نتایج در جدول ۴-۴ نشان داده شده است.
جدول ۴-۴- نتایج تجزیه واریانس درصد ریشه دهی و طول ریشه در پاسخ به تیمارهای هورمونی

 

منابع تغییرات درجات آزادی میانگین مربعات
درصد ریشه زایی طول ریشه
تیمار ۱۵ **۸۴/۲۶۵۹ **۳۸۸/۱
اشتباه آزمایشی ۳۲ ۹۷۱/۰ ۱۵۸/۰
ضریب تغییرات (%)   ۷۶/۴ ۹۷/۱۹
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:30:00 ب.ظ ]




 

 

عرصه ی بین المللی و منطقه ای مالزی

 

تأکید زیاد بر شرکت و ریاست کنفرانس و اجلاس های سران کشور های اسلامی-عضویت مهم و تأثیر گذار در آسه آن در جهت پیشبرد منافع ملی و مذهبی

 

مقابله با تروریسم-جلوگیری از فعالیت های گروه های تندرو در داخ کشور-تأکید بر سیاست اصلی نظام در جهت حفظ منافع ملی

 

تعامل مثبت با آمریکا در زمینه های اقتصادی-در موارد مغایرت با اصول اسلامی مخالفت دولت مردان این کشور با آمریکا

 

تأثیر انقلاب ایران در رشدآگاهی سیاسی و بیداری اسلامی قشر های مختلف-حمایت از ایران در دوره های مختلف در مجمع سازمان ملل-تعاملات مثبت در زمینه های فرهنگی،اقتصادی-حمایت از بحث انرژی هسته ای ایران

 

برخورد با اسرائیل در جنایات علیه فلسطین-استفاده دولت مردان از پایگاه این کشور در کنفرانس های کشور های اسلامی در جهت محکوم کردن اسرائیل-

 

واکنش به اسرائیل اما نه در سطح گسترده

 

واکنش مثبت به عملکرد دولت های مصر و لیبی و حمایت از این کشور ها در جهت تعاملات با آن این کشور ها

 

 

 

جمع بندی
در این فصل ابتدا شباهت های موجود در شخصیت ها، احزاب و سازمان های اسلام گرای دو کشور ترکیه و مالزی مورد بررسی قرار گرفت و به موارد مشترک این دو کشور در این زمینه ها اشاره شد. در ادامه، به بررسی شباهت های این دو کشور در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با توجه به مؤلفه های مختلفی که به صورت جداول مشخص مطرح شده است، پرداخته شد. و همچنین شباهت های این دو کشور در عرصه ی خارجی نیز مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه به همین صورت، تفاوت های روند اسلام گرایی در این دو کشور در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با توجه به مؤلفه های مختلفی که به صورت جداول مطرح شده است، پرداخته شده است و همچنین تفاوت های این دو کشور در عرصه ی خارجی نیز مورد بررسی قرار گرفت.
در جداول مطرح شده، در بحث شخصیت های اسلام گرا به مشخصه هایی مانند، طبقه ی اجتماعی، نحوه ی ورود به سیاست، جایگاه سیاسی و سطح تحصیلات افراد و برای احزاب اسلام گرا مشخصه هایی مانند، نام حزب، رهبر حزب، سال تأسیس و موفقیت یا عدم موفقیت این احزاب در هر یک از دو کشور اشاره شده است. در تحلیل عملکرد اسلام گرایان ترکیه و مالزی در عرصه داخلی از جمله عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با توجه ی به همه مولفه های ذکر شده در فصل های سوم و چهارم به وجوه تشابه و تفاوت دو کشور اشاره شده و همچنین عملکرد اسلام گرایان هر دو کشور در عرصه ی بین المللی و منطقه ای به صورت جداولی مجزا توضیح داده شده است.
دانلود پروژه
نتیجه گیری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:30:00 ب.ظ ]