کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



آخرین مطالب


جستجو


 



اولین قاعده توزیع امکانات مرکب که برای مساله کل دیرکرد بکار برده شده قاعده COVERTمیﺑاشد. این قاعده توسط کارول مورد استفاده قرار گرفته است [۳۴]. در ابتدا این قاعده برای مساله تک ماشینه و مساله ماشینﻫای موازی طراحی شده است، اما میﺗواند برای مساله تولید کارگاهی نیز استفاده شود. لی و همکاران [۳۵]قاعده ATCS را توسعه دادند که مشابه قاعده ATC بود با این تفاوت که مقدار زمانآمادهﺳازی را نیز در نظر میﮔرفت. در این مقاله یک بسط از قاعده ATCS ارائه گردیده است که به منظور محاسبه مقدار اولویت هر کار برخی پارامترهای پیشﻧگر را استفاده میﮐند.پارامترهای پیشﻧگر که به عنوان یک مکانیسم میزانﺳازی مورد استفاده قرار میﮔیرند،نرخ تنزیل مورد استفاده برای محاسبه اولویت را بر حسب مشخصات مساله داده شده تعدیل میﮐنند. آنها برای تعیین مقادیر مناسب پارامترهای پیش نگر یکسری مقادیر را به منظور توصیف مشخصات مساله مشخص کردهﺍند. آنها چهار فاکتور برای توضیح خواص مساله نمونه پیشنهاد کردهﺍند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
پارک و همکاران [۳۳] یک فاکتور اضافی برای اندازهﮔیری مشخصات مساله معرفی کردهﺍند. سپس آنها از یک شبکه عصبی[۲۱] به منظور رسیدن به مقادیر دقیقﺗری از پارامترهای پیشﻧگر استفاده کردهﺍند. نتایج کامپیوتری نشان میﺩهد که روش ارائه شده در این مقاله بهتر از سایر روشﻫای ارائه شده تا کنون میﺑاشد.
ژانگ و همکاران [۳۶] مسأله کمینه کردن میانگین وزنی دیر کردها در ماشین های موازی مرتبط را مورد بررسی قرار دادند.
کیم و همکاران [۳۷] چهار الگوریتم ابتکاری به منظور حل مساله ماشینﻫای موازی با تابع هدف کل دیرکرد وزنی توسعه دادهﺍند. فرض می شود M ماشین موازی غیر مرتبط و B دسته وجود دارد. هر دسته شامل R کار مشابه میﺑاشد. کارهای موجود در دستهﻫای مختلف ممکن است از انواع متفاوتی باشند. زمان پردازش یک دسته وابسته به گروه ماشینی است که روی آن انجام میﺷود. کارهای موجود در یک دسته در صورتیکه روی یک گروه ماشین پردازش گردند, زمان پردازش مشابهی دارند. یک گروه ماشین ترکیبی از ماشینﻫای مشابه میﺑاشد که کارایی عملیاتی مشابهی دارند. ماشینﻫا در لحظه صفر در دسترس بوده و میﺗوانند حداکثر یک کار را در یک زمان انجام دهند. کارها دارای انقطاع نمیﺑاشند ولی کارهای موجود در یک دسته میﺗوانند بطور همزمان روی ماشینﻫای مختلف پردازش گردند. یک گروه از دستهﻫا شامل دستهﻫایی با کارهای مشابه میﺑاشد.
جگلت و ساوری [۳۸] به ارائه یک سری قوانین چیره در مسأله زمانبندی ماشین های موازی با زمان دسترسی به کارها به هدف کمینه کردن کل دیر کرد وزنی پرداختند.
۲-۴- توالی ماشینﻫای موازی با معیارهای زودکرد و دیرکرد
با استناد به فلسفه JITشرکتﻫا سعی در انجام کارها در زمانی نزدیک به موعد تحویلشان دارند.عدم تحقق این هدف منجر به تحمیل هزینهﻫایی به شرکت میﮔردد.بنابراین در اغلب مسائل زمانبندی هدف, یافتن طرح بهینهﺍی است که ترکیبی از دو هدف دیرکرد و زودکرد را حداقل سازد.به عنوان هزینهﻫای زودکرد می توان به هزینهﻫای نگهداری و یا خراب شدن کالاهای فاسدﺷدنی اشاره کرد.جریمه پرداختی به مشتری در ازای تحویل کار دیرتر از موعد تحویل نیز میﺗواند به عنوان جریمه دیرکرد در نظر گرفته شود.این جریمه وابسته به عواملی از قبیل میزان اهمیت کار/مشتری میﺑاشد.
تسای و وانگ [۳۹] ۳ مدل برنامه ریزی عددمختلط را برای مسئله ماشینهای موازی نامرتبط با موعدهای تحویل متفاوت پیشنهاد نمودند. هدف این مدلسازی کمینه سازی مجموع زودکرد و دیرکرد می باشد. دراین تحقیق آنها بهترین استفاده از زمان بیکاری ماشینها جهت افزایش انعطاف پذیری زمانبندی کارها را مدنظر قرار دادند.با وجود اینکه این مدلها در زمانی قابل توجیه جوابگو می باشند، زمان های بیکاری ایجاد شده در تنظیم برنامه زمانبندی استفاده می گردد، زمانیکه موعدهای تحویل باز بالا باشند کارها بسیار بهتر قابل زمانبندی هستند، زمان بیکاری موجود انعطاف پذیری زمانبندی کارها را افزایش می دهد، اما این مدلها محدودیت برنامه ریزی را در تعداد کارها و ماشینها دارد و برای تمامی حالات قابل کاربری نیستند.
سنتیل کومارو همکاران [۴۰]از متد فراابتکاری بهینه سازی بخشی دسته و کلونی مورچه برای ایجاد نتایج بهینه براساس معیارهای متفاوت زودکرد و دیرکرد استفاده می نمودند، و روش فازی برای انتخاب بهترین ترکیب وزنی زودکرد و دیرکرد در مورد ماشین موازی غیرمرتبط بکار بردند.
نیکوفرد و همکاران[۴۱]یک مدل ریاضی را برای زمانبندی ماشینهای موازی یکسان با کارهای مانع در فضای کار به موقع که میزان زودکرد و دیرکرد را کمینه می نماید بکار بردند.
دمیرل و همکاران[۴۲]از الگوریتم ژنتیک برای زمانبندی ماشینهای موازی استفاده نمودند. آنها برنامه بهبود و اپراتور عملکردی مناسب را توسعه دادند و با الگوریتم ژنتیک تلفیق نمودند.
کداک سیدهوم و همکاران [۴۳] یک حد پایین برای مسئله زمانبندی زودکرد و دیرکرد در سیستم ماشین های موازی ارائه دادند.
دروبوچویچ و سیدنی [۴۴] مسأله زمانبندی می نیمم سازی جریمه زودکرد و دیرکرد و موعد تحویل روی ماشین های موازی یکسان را مورد مطالعه قرار دادند. آنها یک الگوریتم دو فازی برای حل مسئله پیشنهاد کردند.
۲-۴-۱- مسائل با تمرکز بر زمان آمادهﺳازی بین کارها
اکثرتحقیقات زمانبندی مقدار زمان آمادهﺳازی را ناچیز یا جزئی از زمان پردازش در نظر میﮔیرند.با وجود اینکه این فرض تحلیل را آسان نموده و منعکسﮐننده برخی کاربردهای بخصوص میﺑاشد، در برخی کاربردها که در نظر گرفتن زمان آمادهﺳازی امری لازم میﺑاشد،این فرض در جهت مخالف با کیفیت حل عمل میﮐند.بطور کلی دو نوع زمان آمادهﺳازی وجود دارد.نوع اول, فقط به کاری که بایستی انجام گردد وابسته است.این نوع زمان آمادهﺳازی مستقل از توالی نام دارد.نوع دیگر به کار انجام شده و کاری که بایستی انجام گردد وابسته بوده و زمان آمادهﺳازی وابسته به توالی نام دارد [۴۵].
مثالهایی برای زمان آماده سازی وابسته به توالی:عبارتند از:
در یک محل تولیدی که رنگ تولید میﺷود، هر جا تغییر رنگ نیاز باشد یک زمان آمادهﺳازی برای تمیز کردن دستگاه لازم است.این زمان هم وابسته به رنگ قبلی است که روی دستگاه تولید شده و هم وابسته به رنگی که دستگاه برای تولید آن آماده میﺷود.
۲-در صنعت پلاستیک محصولات با رنگﻫای متفاوت به ماشینﻫای اکستروژن متفاوتی تخصیص داده میﺷوند.هنگامیکه تغییر رنگ نیاز باشد. مقداری طول میﮐشد تا پلاستیک بیرون آمده از قالب به رنگ دلخواه برسد.
در صنعت نوشابه, زمان آمادهﺳازی بالایی برای تغییر شیشهﻫای نوشابه به بطری نیاز میﺑاشد.
در یک شرکت تولید کاغذ هر کجا ماشین بین دو نوع کاغذ تعویض انجام دهد، از آنجا که زمان آمادهﺳازی وابسته به درجه تشابه کاغذهای تولیدی متوالی است،این زمان وابسته به توالیمیﺑاشد.
۵-در صنعت تولید بطری،زمان آمادهﺳازی وابسته به اندازه و شکل بطریﻫا میﺑاشد.
بلکریشنان و همکاران[۴۶] یک مدل برنامهﺭیزی مخلوط عدد صحیح فشرده را برای حل مساله ماشینﻫای موازی یکنواخت بکار بردهﺍند.به دلیل اختلافﻫای موجود بین ماشینﻫا،زمان مورد نیاز برای پردازش یک کار از ماشینی به ماشین دیگر تفاوت میﮐند.آنها زمانﻫای آماده سازی وابسته به توالی را نیز در مدل خود در نظر گرفتهﺍند.همچنین آنها فرض کردهﺍند که هر کار زمانﻫای تحویل،زمانﻫای رهاسازی و جریمهﻫای زودکرد و دیرکرد مجزایی دارد.هدف, حداقل کردن کل دیرکرد وزنی و زودکرد وزنی میﺑاشد.آنها نشان دادهﺍند که این مدل قادر به ارائه حل بهینه برای مسائلی با اندازه کوچک(تا۱۰کار) میﺑاشد. آنها برای مسائل با اندازه بزرگ(بیش از۱۰کار) نیز روشی بر اساس قانون تجزیه بندر[۲۲]ارائه کرده اند[۴۶].
سیوریکایا و اولسوی[۲۴]یک الگوریتم ژنتیک موثر به منظور حل مساله ماشینﻫای موازی با تابع هدف حداقل کل دیرکرد وزنی و زودکرد وزنی ارائه کردهﺍند.برای مدلسازی واقعیﺗر مساله،آنها فرض کردهﺍند که هر کار زمانﻫای تحویل و زمانﻫای ورود مجزایی دارد.جریمهﻫای زودکرد و دیرکرد با یکدیگر متفاوت بوده ولی برای تمام کارها یکسان در نظر گرفته شدهﺍند((Wj=WE,Vj=WTآنها زمانﻫای آمادهﺳازی وابسته به توالی را نیز در مدل خود در نظر گرفتهﺍند.آنها مساله زمانبندی ماشینﻫای موازی با جریمهﻫای زودکرد و دیرکرد را بصورت PMSP-E/Tنشان دادهﺍند.همچنین آنها فرض کردهﺍند کهMماشین موجود یکی از دو نوع ماشین میﺑاشند. ماشینﻫای متعلق به یک نوع مشابه و ماشینﻫای متعلق به انواع مختلف یکنواخت هستند.تابع هدف مساله عبارت است از:

(۲-۱۰)
در تساوی بالاJ نشان دهنده مجموعه کارها وWEوWTبه ترتیب وزنﻫای زودکرد و دیرکرد هستند. Ej=max {0,dj-cj} زودکرد کار jوTj=max {0,dj-cj}دیرکرد کارj می باشد.همچنین cj ,djبه ترتیب موعد تحویل و زمان تکمیل کارj میﺑاشند.دو رویکرد الگوریتم ژنتیک برای این مساله بکار برده شده است،یکی با عملگر تقاطعی که برای حل مسائل بهینهﺳازی ترکیبی چند جزئی ایجاد شده است(مسالهPMSP-E/T نیز یک نمونه از این مسائل است) و دیگری بدون عملگر تقاطع.نتایج آزمایش روی۹۶۰مساله ایجاد شده بصورت تصادفی نشان میﺩهند که الگوریتم ژنتیک یک الگوریتم کارا برای حل مسالهPMSP-E/T میﺑاشد[۲۴].
رادهاکریشنان و ونتورا[۲۰]یک فرمولبندی ریاضی و یک الگوریتم بازپخت شبیهﺳازی شده به منظور یافتن جوابﻫای نزدیک به بهینه برای مساله زیر ارائه کردهﺍند:
“Nکار وM ماشین در دسترس هستند.بین کارها زمانﻫای آمادهﺳازی وابسته به توالی وجود دارد.همچنین هر کار زمان عملیات و موعد تحویل مجزایی دارد.هدف یافتن بهترین زمانبندی به گونهﺍی است که کل دیرکرد و زودکرد را حداقل کند.مساله را میﺗوان بطور خلاصه بصورت رابطه ۲-۱۱نمایش داد.”
(۲-۱۱)
آنها به منظور تولید جمعیت اولیه از یک روش ابتکاری موثر بهره گرفتهﺍند.سپس با بهره گرفتن از نتایج محاسباتی حاصل از مسائل ایجاد شده بصورت تصادفی،نشان دادهﺍند که الگوریتم بازپخت شبیهﺳازی شده, بهبود قابل ملاحظهﺍی در جوابﻫای بدست آمده از روش ابتکاری ایجاد میﮐند.
زو و هدی[۴۷]یک فرمولبندی مخلوط عدد صحیح برای حداقل کردن زودکرد و دیرکرد در یک مساله زمانبندی چند ماشینه ایجاد کردهﺍند.آنها فرض کردهﺍند که زمانﻫای آمادهﺳازی وابسته به توالی بوده و زمانﻫای پردازش, وابسته به ترکیب کار-ماشین باشند.موعدهای تحویل و هزینهﻫای جریمه برای کارهای مختلف متفاوت میﺑاشند.مدل به آسانی برای مسائلی با نه کار و سه ماشین حل بهینه را فراهم میﮐند.بنابراین، فرمولسازی نشان داده شده می تواند راه حلﻫای بهینه لازم برای ایجاد و تعیین اعتبار مقیاس صنعتی،روشﻫای فراابتکاری زودکرد/دیرکرد چند ماشینه فراهم کند که تا این زمان تنها در مقابل سایر روشﻫای فراابتکاری آزموده شده است. آنها پس از بازنگری مقالات تک ماشینه چندین فرض محدودکننده کلیدی بکار برده شده در ادبیات را خلاصه کرده و یک رویکرد چند ماشینه برای مساله زمانبندی ایجاد میﮐنند.آنها اشاره میﮐنند که در نظر گرفتن یک موعد تحویل برای همه کارها برای انواع سیستمﻫای ساخت که همه قطعات ساخته شده باید در یک زمان از قبل تعیین شده برای ساخت آماده باشند،قابل بکارگیری است.
وای و وانگ[۳]یک مدل برای زمانبندی کارهای گروهی روی ماشینﻫای موازی مشابه در نظر گرفتهﺍند.مدل فرض میﮐند که زمان آمادهﺳازی وقتی ایجاد میﺷود که یک ماشین از پردازش یک نوع به نوع دیگری بپردازد.هدف در این مدل, حداقل کردن کل جریمهﻫای زودکرد و دیرکرد میﺑاشد. محیط خاص در نظر گرفته شده در اینجا, یک کار تولیدی است کهMماشین موازی مشابه اجزای مختلفی را پردازش میﮐنند.اگر بخشی که باید روی ماشین تولید شود از همان نوعی باشد که قبلا تولید شده است،هیچ زمان آمادهﺳازی مورد نیاز نیست. لیکن اگر این بخش از نوع متفاوتی باشد،آمادهﺳازی ماشین قبل از پردازش لازم است.
توکلی مقدم و همکاران[۴۸] یک مدل برنامهﺭیزی ریاضی برای مساله زمانبندی ماشینﻫای موازی نامرتبط با معیارهای کل زودکرد ودیرکرد و هزینهﻫای ماشین ارائه دادهﺍند. آنها به منظور حل مساله, از یک الگوریتم ژنتیک موثر استفاده کردهﺍند. عملگرهای جدید تعریف شده در این مقاله, برای الگوریتم مورد نظر, منجر به بهبود زیادی در کیفیت حل میﮔردد. نتایج محاسباتی روی مسائل محققان پیشین, نشان میﺩهند که الگوریتم پیشنهادی به نحو موثری عمل میﮐند.
در یکی از تحقیقات صورت گرفته در زمینه ماشینهای موازی نامرتبط،چن]۵۹[یک الگوریتم ابتکاری بر مبنای atcs، یک الگوریتم تبرید شبیه سازی شده و یک رویه ابتکاری بهبود جوابها برای مسئله ماشینهای موازی نامرتبط با تابع هدف زمان های دیرکرد کل با محدودیت زمان نصب ماشین وابسته به توالی کارها ارائه نموده است. رویه ATCS توسط لی و پیندو ]۶۰[برای حل مسئله ماشینهای موازی با محدودیت زمان نصب طراحی گردیده است.
یک الگوریتم ژنتیک به همراه یک الگوریتم جستجوی محلی توسط والادا و رویز]۶۱[برای مسئله با تابع هدف زمان پایان کار ماکسیمم ارائه شده و با بهره گرفتن از مسائل معیار تولید شده برای اندازه های کوچک و بزرگ مسئله،آزمایشات جامعی صورت گرفته است.نتایج محاسباتی نشان می دهد که این الگوریتم بهترین عملکرد در مقایسه با سایر روشها ی موجود در ادبیات تحقیق این نوع مسائل را داراست
.
۲-۴-۲- مسائل با تمرکز بر موعد تحویل یکسان برای کارها
مسائل تعیین موعد تحویل در سالﻫای اخیر به دلیل توجه صنعتی به فلسفهJITمورد توجه خاصی قرار گرفتهﺍند.در بسیاری از محیطﻫای عملی از جمله صنعت نساجی،صنایع مکانیکی و صنایع الکترونیکی،مقدار موعد تحویل در طول مذاکرات فروش با مشتری تعیین میﮔردد. در نظر گرفتن موعد تحویل بالا، مساله زمانبندی را آسان نموده و هزینهﻫای دیرکرد و زودکرد را کاهش میﺩهداما نتایج درآمدی مهمی را در پی دارد.رسیدن به موعد تحویل تعیین شده یکی از اهداف اولیه مدیریت میﺑاشد.مدل موعد تحویل یکسان, مطابق با یک سیستم مونتاژ می باشد که در آن اجزای محصول بایستی در یک زمان آماده باشند یا در یک کارخانه که چند محصول تشکیل سفارش مشتری را میﺩهند.
۲-۴-۲-۱ موعد تحویل معلوم
چن و پاول[۴۹]یک الگوریتم تجزیه[۲۳] دقیق بر اساس تولید ستونی برای مساله زمانبندیnکار با یک موعد تحویل یکسان غیر محدود کننده روی mماشین موازی یکسان به منظور حداقل کردن کل دیرکرد وزنی و زودکرد وزنی ارائه کردهﺍند. مساله بطور خلاصه بصورت معادله ۱۲-۲ نمایش داده میﺷود.آنها ابتدا مساله را بصورت یک برنامه عدد صحیح فرمولبندی کردند.سپس با بهره گرفتن از روش تجزیه دانتزیگ_والف مساله را دوباره بصورت دستهﺍی از مسائل جزء بندی شده با محدودیتﻫای مساله اولیه فرمولبندی کردهﺍند.بر اساس این مجموعه مسائل جزء بندی شده، یک الگوریتم حل دقیق شاخه و کران برای مساله توسعه داده شده است.در درخت شاخه و کران هر گره بیانگر یک مساله از مجموعه مسائل جزء بندی شده میﺑاشد. پس مساله موجود در هر گره با بهره گرفتن از روش تولید ستونی حل گردیده است.در این روش, ستونﻫا بیانگر طرحﻫای جزئی روی تک ماشین بوده و با بهره گرفتن از حل دو زیر مساله تولید میﮔردند.نتایج محاسباتی بیانگر این هستند که این الگوریتم تجزیه قادر به حل مسائلی با ۶۰کار در زمانی معقول می باشد.
(۲-۱۲)
بنک و ورنر[۵۰]روش حل دقیقی برای مساله زمانبندیm ماشین موازی نامرتبط ارائه کردهﺍند.مساله بدین صورت می باشد که مجموعه ای از nکار بایستی بدون انقطاع روی یکی ازm ماشین نامرتبط انجام شوند.هر کار, یک زمان ورود و یک زمان انجام عملیات دارد.زمان عملیات هر کار بستگی به ماشینی که کار روی آن انجام می شود،دارد. هدف،توزیع کارها روی ماشینﻫا و زمانبندی کارهای تخصیص داده شده به هر ماشین به گونه ای است که مجموع دیرکرد وزنی و زودکرد وزنی حداقل گردد.
فرض در دسترس بودن همه کارها در زمان صفر یک انحراف مهم از واقعیت میﺑاشد. بنابراین, در این مقاله این فرض حذف شده است.از طرفی هنگامی که هر کار زمان ورود مجزایی داشته باشد, پیچیدگی مساله حتی برای حالت تک ماشینه نیز بسیار بالا میﺭود.بنابراین تلاش در یافتن جوابﻫای نزدیک به بهینه در این شرایط امری معقول میﺑاشد. به این علت, آنها تعدادی خواص بنیادی به منظور بدست آوردن یک حل تقریبی برای مساله ارائه کردهﺍند.سپس آنها تعدادی الگوریتم سازنده و بهبود دهنده عرضه کردهﺍند.کارایی این الگوریتمﻫا روی مسائلی با۲۰ماشین و۵۰۰کار تست شده است.
سان و وانگ[۵۱]یک الگوریتم برنامهﺭیزی پویا به منظور حل مساله ماشینﻫای موازی یکسان با وزنﻫای نسبی ارائه کردهﺍند.n کار مستقل بایستی رویm ماشین موازی یکسان انجام شوند.کار Ji دارای زمان عملیاتpi و وزن wi میﺑاشد. تمام کارها موعد تحویل یکسان d دارند.هدف, حداقل کردن عبارت زیر میﺑاشد:
(۲-۱۳)
آنها نشان داده اند که مساله NP-hardمیﺑاشد.سپس یک الگوریتم برنامهﺭیزی پویا به منظور حل آن ارائه کردهﺍند.
مونچ و آنبهان[۵۲]سه روش ابتکاری تجزیه ای برای حل مساله pm/di=d,batch/ET ارائه کردهﺍند.
مساله مورد بررسی توسط آنها عبارت است از:
“n کار بایستی روی m کوره پخت موازی یکسان انجام شوند. زمان انجام کار j باp j نشان داده می شود. همه کارها یک موعد تحویل یکسان غیرمحدودکننده d دارند که مقدار آن معلوم می باشد. بنابراین فرض می شود رابطه برقرار باشد.
به منظور حل مساله آنها یک الگوریتم تجزیه شامل دو فاز اصلی معرفی کردهﺍند. فاز اول,مرحله تخصیص میﺑاشد. در این مرحله, کارها یا به یک تک ماشین تخصیص داده میﺷوند (در این شرایط هر کار میﺗواند دیرکرد یا زودکرد داشته باشد)یا به مجموعه کارهای دارای دیرکرد یا زودکرد روی هر ماشین تقسیمﺑندی میﺷوند. فاز دوم،مرحله دستهﺑندی و زمانبندی کارها میﺑاشد. دستهﺑندی و زمانبندی کارها بطور هم زمان رخ میﺩهد. آنها, سه روش ابتکاری مختلف ارائه کرده و سپس کارایی آنها را با یکدیگر مقایسه کردهﺍند. روش ابتکاری اول, داخلی بوده و بر اساس نتایج بنیادین بیان شده در مقاله ایجاد شده است. در این روش, پس از تخصیص کارها به ماشینﻫا از یک فرمولبندی برنامهﺭیزی پویا به منظور تشکیل دستهﻫا استفاده شده و سپس با بهره گرفتن از نتایج بنیادین اثبات شده در مقاله, یک توالی از دستهﻫا روی ماشینﻫا تعیین میﮔردد. این روش ابتکاری[۲۴] PBHPنامیده میﺷود. روشﻫای ابتکاری دوم و سوم, از الگوریتم ژنتیک به منظور تجزیه مساله دستهﺑندیماشین موازی به m مساله دستهﺑندی تک ماشینه استفاده میﮐنند. روش ابتکاری دوم, با عنوان روش GAPBH[25]معرفی شده است. این روش, ابتدا کارها را به ماشینﻫا تخصیص داده و سپس با توجه به این امر که هر کار روی هر ماشین دیرکرد دارد یا زودکرد کارها را به دو دسته کارهای دارای دیرکرد و کارهای دارای زودکرد تقسیمﺑندی میﮐند. سپس از این کارها دستهﻫای دارای دیرکرد و دارای زودکرد را تشکیل داده و سپس به تعیین توالی دستهﻫا روی ماشینﻫا میﭘردازد. سپس از الگوریتم ژنتیک به منظور بهبود توالی ارائه شده و در نتیجه مقدار تابع هدف استفاده میﮐند. روش ابتکاری سوم که تحت عنوان[۲۶] GABABSHمعرفی گردیده, ابتدا کارها را به مجموعهﻫای دارای دیرکرد و زودکرد تخصیص داده و سپس از این مجموعهﻫا دستهﻫای دارای دیرکرد یا زودکرد را تشکیل میﺩهد. پس از آن, عملکرد روش سوم دقیقا مشابه روش دوم میﺑاشد.بطور کلی روش اول, برای اندازه کارهای بزرگ بهتر از دو روش دیگر عمل میﮐند. اما هنگامی که اندازه کارها کوچک یا متوسط باشد, روشﻫای دوم و سوم بدلیل امکانات جستجوی بهتر به نتایج بهتری دست می یابند[۵۲].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 11:36:00 ق.ظ ]




نمودار ۴-۳- تاثیر مواد حامل بر بقاء باکتری بر اساس فاکتور رقت ۶۴
نمودار ۴-۴- تاثیر مواد حامل بر بقاء باکتری بر اساس فاکتور شوری (درصد) ۷۲
نمودار ۴-۵- تاثیر مواد حامل بر بقاء باکتری بر اساس فاکتور زمان شمارش کلنی‏ها (روز) تحت تنش شوری ۷۲
نمودار ۴-۶- تاثیر مواد حامل بر بقاء باکتری بر اساس فاکتور رقت تحت تنش شوری ۷۳
نمودار ۴-۷- تاثیر سطوح مختلف خشکی و ماده حامل بر بقاء باکتری در فرمول ۷۶
نمودار ۴-۸- تاثیر مواد حامل بر بقاء باکتری بر اساس فاکتور pH 83
نمودار۴ -۹- تاثیر مواد حامل بر بقاء باکتری بر اساس فاکتور زمان شمارش کلنی‏ها (روز) تحت تنش pH 83
نمودار ۴-۱۰- تاثیر مواد حامل بر بقاء باکتری بر اساس فاکتور رقت تحت تنش pH 84
نمودار ۴-۱۱- تاثیر مواد حامل بر بقاء باکتری بر اساس فاکتور زمان شمارش کلنی‏ها (دقیقه) تحت تنش uv 88
نمودار ۴-۱۲- تاثیر مواد حامل بر بقاء باکتری بر اساس فاکتور رقت تحت تنش uv 89
نمودار ۴-۱۴- بقا باکتری در سطوح مختلف تلقیح ۹۵
نمودار ۴-۱۵- اندازه طول برگ در تیمارها ۹۹
نمودار ۴-۱۶- وزن خشک گیاه در تیمارها ۱۰۰
نمودار ۴-۱۷- وزن تر گیاه در تیمارها ۱۰۰
نمودار ۴-۱۸- آنالیز فسفات خاک گلدان ها در تیمارها ۱۰۱
نمودار ۴-۱۹- آنالیز فسفات گیاه در تیمارها ۱۰۱
نمودار ۴-۲۱- بقا باکتری در حامل‏ و رقت‏های مختلف در مدت ۹۰ روز ۱۰۸
نمودار ۴-۲۲- بقا باکتری در حامل‏های مختلف در مدت ۹۰ روز ۱۰۹
نمودار ۴-۲۳- بقا باکتری درمدت زمان ۹۰ روز‏ و رقت‏های مختلف ۱۰۹
فهرست شکل ها
عنوان شماره صفحه
شکل ۱-۱- تغییر و تبدیلات فسفر خاک توسط باکتری ها ۱۱
شکل ۱-۲- مکانیسم های انحلال فسفات توسط باکتری ۱۴
شکل ۱-۳- تاثیر باکتری های حل کننده فسفات روی گیاهان ۱۶
شکل ۱-۴- لیگنیت ۳۰
شکل ۱-۵- گیاه تربچه ۳۱
شکل ۱-۶- تربچه نقلی یا چهار فصل ۳۴
شکل ۳-۱- تیمارهای فرموله شده از لیگنیت، سویا، خاک فسفات ۴۴
شکل ۴-۱- کشت تازه از سویه روی محیط pvk 54
شکل ۴-۲-کشت روی محیط pvk 54
شکل ۴-۳- مقایسه ظاهری تیمار فرمول با کنترل ۹۰
شکل ۴-۴- تیمارهای بکارگرفته شده در گلدان ها در هفته اول و دوم ۱۰۲
شکل ۴-۵- مقایسه ظاهری تیمارها با کنترل ۱۰۲
چکیده
مصرف بی رویه کودهای شیمیایی موجب عدم تعادل عناصر و مواد غذایی موجود در خاک، کاهش بازده محصولات کشاورزی و به خطر افتادن سلامت انسانها و دیگر موجودات زنده شده است. به همین علت امروزه استفاده از کودهای زیستی مورد توجه قرار گرفته است. باکتریهای حل کننده فسفات برای افزایش فراهمی فسفر مورد نیاز گیاه کارآمد به نظر می رسند. با توجه به اینکه اغلب خاک های ایران آهکی بوده و در اقلیم‏های خشک و نیمه خشک هستند، وجود pH بالا، درصد زیاد کربنات کلسیم، کمبود مواد آلی و خشکی خاک باعث شده اند که جذب فسفر کمتر از مقدار لازم برای تامین رشد بهینه اغلب محصولات کشاورزی باشد، لذا هدف از این پژوهش بررسی تاثیر spp. Streptomyces جدا شده از خاک بر انحلال فسفات به منظور تولید کود زیستی فسفاته می باشد. جهت حداکثر افزایش بقاء باکتری در ماده حامل از سطوح تلقیح مختلفی که شامل لیگنیت و مواد تکمیلی پودر سویا و خاک فسفاته با نسبتهای مشخص بود استفاده شد و این مواد حامل تلقیح شده تحت تنشهای دما، شوری، خشکی، pH و uv قرار گرفتند همچنین کلیه مواد حامل ساخته و تلقیح شده بطور جداگانه در یک بازه زمانی ۹۰ روز از لحاظ بررسی بقاء باکتری سنجیده شدند. بهترین فرمول به دست آمده از تنشها در گلدان به کارگیری شد. همچنین تیمارهای دیگری نیز از لیگنیت با سطوح مختلف ساخته و با باکتری و بذر تربچه تلقیح شد و بقاء باکتری در بازه ۲۴ ساعته اندازه گیری شد و بعد از آن در گلدان به کار گرفته شدند. با توجه به نتایج به دست آمده بهترین فرمول به دست آمده از تنشها و بازه زمانی ۹۰ روز، فرمول لیگنیت + خاک فسفات ۲% + سویا ۱% تعیین شد و بعد از بکارگیری در گلدان بهترین نتیجه را نسبت به سایر مواد حامل و کنترل نشان داد و پارامترهای رشد گیاه تربچه و جذب فسفات گیاه را بهتر از تمامی مواد حامل و کنترل افزایش داده است. از بین تیمارهای ساخته شده و تلقیح شده به بذر تیمار شامل ۲۰۰ گرم حامل + خاک مزرعه بهترین نتایج را نشان داد و بعد از به کارگیری تیمارها در گلدان نیز تیمار شامل ۲۰۰ گرم حامل + خاک مزرعه بهترین نتیجه را نشان داد. این فرمول بهترین نتیجه را در پارامترهای رشد گیاه تربچه و جذب فسفات گیاه نسبت به سایر تیمارها نشان داد. در یک نتیجه گیری کلی، فرمول لیگنیت + خاک فسفات ۲% + سویا ۱% به عنوان فرمول نهایی و اصلی برای به کارگیری در آزمایشات بعدی و مقیاس مزرعه پیشنهاد می‏گردد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
کلید واژگانباکتری‏های حل کننده فسفات،spp. Streptomyces ، کود زیستی فسفاته، لیگنیت، پودر سویا، گیاه تربچه
فصل اول:
کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه
طی چند دهه اخیر به علت افزایش جمعیت و تقاضای روزافزون برای مواد غذایی، مصرف کود های شیمیایی به منظور افزایش مقدار تولید در واحد سطح به شدت افزایش یافته است. استفاده از کودهای شیمیایی فسفاته تاریخچه دیرینه ای دارد و به انقلاب سبز و معرفی کودهای شیمیایی بر می گردد(ساریخانی و همکاران ۱۳۸۹، ۱۳).‏‏‏ مصرف بی رویه کودهای شیمیایی موجب عدم تعادل عناصر و مواد غذایی موجود در خاک، کاهش بازده محصولات کشاورزی و به خطر افتادن سلامت انسان ها و دیگر موجودات زنده خواهد شد. نیاز به جایگزینی مناسب برای کودهای شیمیایی زمانی احساس می شود که بدانیم علاوه بر آسیب های زیست محیطی ناشی از کاربرد کودهای شیمیایی، محدود بودن منابع، افزایش قیمت تمام شده و تثبیت شدن قسمت اعظمی از کودهای فسفاته مصرفی به شکل غیرقابل استفاده برای گیاه نیز پیامدهای استفاده از این کودهای شیمیایی هستند(ساریخانی و همکاران ۱۳۸۹، ۱۳).
ضرورت یافتن جایگزینی مناسب برای رهاسازی فسفات تجمع یافته در خاک زمانی بیشتر احساس می شود که بر این امر واقف گردیم که منابع فسفات موجود در خاک قابلیت تامین فسفات مورد نیاز گیاهان برای تولید بهینه تا صد سال را دارا می باشد. بنابراین کافی است که این منبع عظیم فسفر را به صورت قابل جذب و استفاده برای گیاه تبدیل نمود (Bashan 1998, 16). به همین علت امروزه استفاده از کودهای بیولوژیک مورد توجه قرار گرفته است که مکانیسم عمل آنها قابلیت جذب عناصر غذایی گیاه در خاک را افزایش می‏دهد. باکتریهای حل کننده فسفات برای افزایش فراهمی فسفر مورد نیاز گیاه کارآمد به نظر می رسند (Bashan 1998, 16). فسفر در خاک‌ها به دو شکل آلی و معدنی وجود دارد اما غلظت فسفات محلول در خاک معمولاً خیلی پایین است (Bashan 1998, 16). قسمت اعظم میکرو ‏‏ارگانیسم‏های محلول کننده فسفات در ریزوسفر گیاهان متمرکز شده‌اند. میکروب‏های خاک توانایی تبدیل اشکال نامحلول فسفر به اشکال محلول را دارند. ترکیبات آلی و معدنی خارج شده از ریشه، باعث افزایش جمعیت میکروبی در اطراف ریشه می‌گردند . با توجه به اینکه میکروارگانیسم‏های محلول کننده فسفات در خاک به طور طبیعی وجود دارند و موجب افزایش فسفر قابل دسترس و تحریک رشد گیاه می‌شوند، اما تعداد آن‌ها در خاک به اندازه کافی نیست تا با سایر میکروارگانیسم‏هایی که در ریزوسفر قرار دارند رقابت کنند. بنابراین تلقیح گیاهان با میکروارگانیسم‏های محلول کننده فسفات اثرات مفیدی دارد. باکتریهای حل کننده فسفات طی سه مکانیسم تولید اسیدهای آلی، کلات کردن و واکنش های تبادل لیگاند موجب انحلال ترکیبات نامحلول فسفات می‏شوند. طی فرایند انحلال بخشی از فسفر محلول، توسط باکتری حل کننده فسفات استفاده می‏شود اما از آنجائیکه مقدار فسفر حل شده بیش از نیاز باکتری‏ها است لذا این مقدار آزاد می‏تواند در اختیار گیاه قرار گیرد. اغلب خاک‏های ایران دارای آهک و گچ بوده و این امر می‏تواند موجب تثبیت فسفر شود. در نتیجه فسفر جذب ذرات کلوئیدی خاک شده و از دسترس گیاه خارج می شود. بنابراین در غالب خاک‌ها از نظر مقدار فسفر کل مشکل وجود ندارد، بلکه مشکل، در دسترس قرار گرفتن آن می‌باشد. فسفر جذب عناصری مانند Ca2+، Fe3+ و Al3+ شده و باعث تشکیل ترکیبات نامحلول می‌گردد (Bhattacharyya and Jha 2012, 28).
[۱]PGPR یا باکتری های تحریک کننده رشد گیاه، گروهی از باکتری‏های ریزوسفر هستند که به طور مستقیم (انحلال فسفات، تولید هورمونها…) و غیر مستقیم (تولید کاتالاز، سیانید هیدروژن و….) موجب افزایش رشد گیاه می شوند. با توجه به طیف گسترده اثرات مثبت برخی از باکتریهای سودمند از قبیل تولید سیدروفور، تولید هورمونها و ویژگی بیوکنترلی آنها بر ضد قارچها و عوامل بیماریزا، متمرکز شدن بر تحقیقاتی که منجر به حصول چنین میکروارگانیسم های چند منظوره ای باشد بسیار مثمر ثمر خواهد بود، زیرا کودهای زیستی تلقیحات میکروبی هستند که علاوه بر افزایش جذب عناصر غذایی، موجب افزایش رشد گیاه می‏شوند، بنابراین با کاربرد سویه های PGPR می‏توان چندین هدف را به طور همزمان دنبال کرد ((Boraste 2009, 1; Saharan and Nehra 2011, 21.
استفاده از ماده حامل مناسب در تولید یک کود زیستی با کیفیت بسیار مهم و ضروری است. ذغالسنگ نارس[۲]، ذغالسنگ قهوهای[۳]، چارکل[۴]، گل یا لجن فشرده، کودهای مزرعهای و مخلوط خاکها میتوانند به عنوان یک حامل مناسب استفاده شوند. ذغال سنگ طبیعی و ذغال سنگ قهوه ای حاملهای بهتری برای کودهای زیستی هستند. الحاق میکروارگانیسم به ماده حامل باید به گونه ای باشد که قابل حمل و لمس راحت و تجزیه طولانی باشد و کمترین اثر را روی کود زیستی بگذارد. بر طبق تحقیقات هوبن[۵] و سوماسه گاران[۶] یک ماده حامل خوب برای تلقیح بذر، باید ارزان و به راحتی در دسترس باشد، علاوه بر این نباید برای سویه های باکتریایی و گیاه سمی باشد زیرا حامل می تواند روی بذر اثر بگذارد. همچنین حامل باید ظرفیت جذب رطوبت خوبی داشته باشد و به خوبی به بذر متصل شود و در نهایت حامل باید ظرفیت بافری و pH مناسبی داشته باشد و به راحتی بتوان آن را با اشعه گاما یا اتوکلاو استریلیزه کرد (Boraste 2009, 1).
باتوجه به اینکه در خاک های آهکی ایران که در اقلیم های خشک و نیمه خشک تحول پیدا کرده اند، وجود pH بالا، درصد زیاد کربنات کلسیم، کمی مواد آلی و خشکی خاک باعث شده اند که جذب فسفر کمتر از مقدار لازم برای تامین رشد بهینه اکثر محصولات کشاورزی باشد. لذا هدف از این پژوهش بررسی تاثیر spp. Streptomyces جدا شده از خاک بر انحلال فسفات به منظور تولید کود زیستی فسفاته می باشد.
۱-۲- روابط میکروارگانیسم با ریشه گیاهان
میکروارگانیسم های خاک ارتباط های گسترده و متنوعی با ریشه گیاهان عالی دارند که مهمترین آنها عبارتند از:

 

    1. همزیستی: به شکل ارتباط های میکوریزی و تشکیل گرهک در گیاهان خانواده لگومینوز میباشد.

 

    1. انگلی: دراین حالت ارگانیسمهای انگل به صورت غیراختصاصی تا بسیار اختصاصی عمل می کنند.

 

    1. روابط تقریباً نامشخص که در ریزوسفر و سطح ریشه گیاه وجود دارد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:36:00 ق.ظ ]




 

پنداشت از علم تجربی

 

t=1/826
s=/000

 

 

 

بدینترتیب شواهدی دال بر صحت فرضیه ششم به دست میآید و آشکار میشود افرادی که اثرپذیری بیشتری از نهاد علم و دانشگاه دارند نظام اخلاقی دنیویتری دارند. تأیید رابطۀ منفی سابقۀ اشتغال با شاخص نظام اخلاقی قدسیـ دنیوی که پیشتر از آن یاد شد، شاهد دیگری از این ادعاست. بدینترتیب پرسش از عوامل مؤثر بر میزان اثرپذیری افراد از نهاد علم و دانشگاه، صرفنظر از میزان مشارکت آنها اهمیت مییابد و فرضیه هفتم فرصت طرح پیدا میکند.
۴-۳-۷- رابطۀ میزان دسترسی خانواده به جهان اجتماعی دینی و اثرپذیری از مشارکت در نهاد علم
افرادی که خانواده های آنان در جهان اجتماعی دینی(پایه) موقعیت مناسبتری دارند یا به این جهان دسترسی بیشتری دارند از مشارکت در نهاد علم، اثرپذیری کمتری دارند و درنتیجه نظام اخلاقی قدسیتری دارند. میزان دسترسی خانواده ها به جهان دینی از طریق مؤلفههایی چون میزان دینداری والدین، شبکه روابط خویشاوندی، انسجام خانواده و حجم خانواده و اثرپذیری از نهاد علم نیز با دو مؤلفۀ پنداشت از علم تجربی و تعلیل نارضایتی شغلی اندازه گیری شده بود. این فرضیه را به شیوه های متفاوتی میتوان آزمود.
نتایج آزمون گاما حاکی از ارتباط معنادار میان میزان دسترسی خانوادگی افراد به جهان اجتماعی دینی و پنداشت آنان از علم تجربی است. ضریب گامای محاسبه شده معادل ۷/- و سطح معنادری۰۰۰/۰ است. بدین معنا که هرچه خانواده فرد در جهان اجتماعی دینی از جایگاه برتری برخوردار باشد پنداشت او از علم تجربی به سمت ناعلمگرایی تمایل دارد و بالعکس هرچه افراد در خانوادههایی با موقعیت حاشیهایتر از جهان پایه بالیدهاند پنداشت علمگرایانهتری دارند.
همچنین همین ارتباط میان میزان دسترسی خانوادگی افراد به جهان اجتماعی دینی و تحلیل نارضایتی شغلی آنان دیده میشود. در این رابطه نیز ضریب گامای محاسبه شده معادل ۵۶۷/. و سطح معناداری ۰۰۰/ حکایت از ارتباط معنادار این دو متغیر است. بدین معنی که افرادی که خانواده های آنان به جهان اجتماعی دینی دسترسی بیشتری دارند در تحلیل نارضایتی شغلی خود بر عوامل درونی نهاد علم بیشتر استناد میکنند و آمادگی بیشتری برای مواجهه انتقادی با نهاد علم تجربی و برشمردن کاستیهای آن دارند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
شاهد دیگر این ادعا تأثیر پایگاه خانوادگی و دینی افراد بر تعلق صنفیـ تخصصی آنهاست. نتایج آزمون گاما حاکی از ارتباط معنادار میان میزان دسترسی خانوادگی افراد به جهان اجتماعی دینی و تعلق صنفیـتخصصی آنهاست. ضریب گامای محاسبه شده معادل۴۴۰/- و سطح معنادری۰۰۱/۰ است. بدین معنا که هرچه خانواده فرد در جهان اجتماعی دینی از جایگاه برتری برخوردار باشد تعلق صنفیـتخصصی او نسبت به سایر تعلقات هویتیاش از قبیل پیوندهای دینی و خانوادگی پایینتر است یعنی کمتر تمایل دارد که مهمترین پیوند اجتماعی خود را تخصص و حرفۀ علمیاش بداند و خود را با آن معرفی کند بلکه در عوض تمایل او به معرفی خود با پیوندهای اجتماعی خانوادگی و دینی و … بیشتر میشود.
بدینترتیب مشخص میشود کسانی که در خانواده های دینیتر بزرگ شدهاند از مشارکت در نهاد علم و دانشگاه اثرات کمتری پذیرفته و در مواجهۀ نظری و عملی با علم تجربی آمادگی بیشتری برای نقد و ارزیابی آن دارند.

 

 

متغیرمستقل

 

متغیروابسته

 

ضریب گاما

 

معناداری

 

 

 

میزان دسترسی خانواده افراد به جهان دینی

 

پنداشت از علم تجربی

 

-/۷

 

۰/۰۰۰

 

 

 

تحلیل نارضایتی شغلی

 

۰/۵۶۷

 

۰/۰۰۰

 

 

 

تعلق صنفیـتخصصی

 

-/۴۴۰

 

۰/۰۰۱

 

 

 

فصل ۵
جمعبندی و
نتیجهگیری
فصل پنجم /جمعبندی و نتیجهگیری
۵-۱-جمعبندی
امروزه با دسترسی به جهان‌های اجتماعی دینی و دنیوی، وجود نظام‌های اخلاقی دینی و دنیوی مورد انتظارند. چگونگی و چرایی توزیع نظام‌های اخلاقی دینی و دنیوی در میان نخبگان علمی جامعه، هدف پژوهش حاضر است. از این طریق نقش نهاد علم تجربی و دانشگاه در بازتولید جهان‌های اجتماعی دینی و دنیوی پیگیری میشود. این حضور و غیاب مستلزم گونهشناسی نظام‌های اخلاقی در دسترس است. به این منظور از منظری فلسفی، ادبیات نظری مربوط به اخلاق هنجاری مرور شد. در اخلاق هنجاری، دیدگاه ها و نظام‌های اخلاقی متفاوت و متعددی وجود دارد به گونهای که گونهشناسی آنها موضوع پژوهشهای فلسفی بسیاری بوده است. علاّمه طباطبایی نوعی گونهشناسی از نظام‌های اخلاقی دارند که گونهشناسی مطمح نظر این پژوهش با گونه های زیر از بسط آن به دست آمده است: نظام‌های اخلاقی توحیدی، دینی، فضیلتگرایی، وظیفهگرایی و پیامدگرایی.
دربارۀ ویژگیهای این گونهشناسی باید گفت که گونه ها، به ترتیب روی یک پیوستار قرار میگیرند. پیوستاری که از نظام‌های قدسیتر تا نظام‌های دنیویتر کشیده میشود. حد وسط این طیف، فضیلتگرایی است که با توجه به ابتناء آن بر وجودشناسی معین به سر قدسی طیف مذکور نزدیک میشود و از آنجاکه کمال دنیوی آدمی اوج همت آن است و عموماً با فرض استقلال اخلاق از خدا و دین بنیاد نهاده میشود به سر دنیوی طیف نزدیک میشود. وجه افتراق این گونه های اخلاقی، کمال یا «ارزش غایی» آنها و وجه اشتراک آنها «ارزش‌های وسیلهای» در نظر گرفته شده است. هیچ کدام از نظام‌های اخلاقی به صورت ناب در رفتار انسان‌های عادی، گروه ها و جوامع نمودار نمیشوند. برای ما نیز در این پژوهش به تعبیر وبری به مثابه نوع مثالی به کار رفتهاند. برای رصد نظام‌های اخلاقی در میان افراد و جوامع باید آنها را از این سطح فلسفی به سطوح روانشناختی ـ جامعهشناختی ترجمه کرد. وقتی فردی به یک نظام اخلاقی پایبند میشود، ارزش‌های وسیلهای همان اعمال اخلاقی او هستند و ارزش غایی همان دلایل و انگیزههای او برای انجام اعمال اخلاقی است. بدینترتیب از این پنجگونه اخلاقی، پنج نوع دلیل یا انگیزۀ اخلاقی به دست میآید: رضایت خداوند، نتایج اخروی(پاداش و کیفر اخروی)، آراسته شدن به فضیلتها، رعایت شأن و حرمت انسانی(در خویشتن و دیگران)، نتایج دنیوی(فایده و ضرر یا آسایش و رنج خود و دیگران). برای حضور و غیاب این انگیزهها در میان پاسخگویان و تشخیص نوع نظام اخلاقی آنها، هفت عمل اخلاقی، متناسب با هفت عرصه زندگی انتخاب گردید. پاسخگو در انجام هرکدام از افعال هفتگانه بالا، دلایل و انگیزههای پنجگانه را از ۱ تا ۵ اولویتگذاری میکند و در مجموع به هر کدام از دلایل ـ انگیزههای اخلاقی نمرهای میدهد. بدینترتیب مجموع نمرۀ پاسخگویان به هر کدام از دلایل ـ انگیزههای اخلاقی، جایگاه هر کدام از نظام‌های اخلاقی پنجگانه را نزد پاسخگویان نشان میدهد.
برای ساختن شاخص نظام اخلاقیِ قدسی ـ دنیوی به نمرۀ هرکدام از نظام‌های اخلاقی به ترتیب زیر ضریبی داده شد: به نظام اخلاقی پیامدگرایی ضریب(۱)وظیفهگرایی ضریب(۲) فضیلتگرایی ضریب(۳) دینی ضریب(۴) توحیدی ضریب(۵). بدینترتیب پاسخگویان بر روی طیفی از نظام‌های اخلاقی دنیویتر تا قدسیتر توزیع میگردند.
پایبندی عملی پاسخگویان نیز از طریق میزان پایبندی آنها به اعمال اخلاقی در عرصه های هفتگانه سنجش شده است. بدینترتیب وضعیت اخلاق در دو سطح نظری و عملی در جامعه آماری توصیف گردید.
در تبیین این وضعیت و شناسایی عوامل مؤثر بر آن نیز مسیری به شرح زیر طی شده است. به اینمنظور ادبیات نظری دو حوزۀ علمی روانشناسی و جامعهشناسی مرور شد.
روانشناسان و جامعهشناسان چرایی و چگونگی پایبندی افراد و جوامع مختلف را به نظام‌های اخلاقی گوناگون بررسی میکنند. روانشناسان بنا به تعریف و برداشتی که از اخلاق دارند یکی از وجوه شناختی، عاطفی و رفتاری را در اخلاق برجسته میبینند و برای تبیین آن، بر یکی از عوامل طبیعی ـ زیستی، ذهنی و اجتماعی تأکید میکنند. در مطالعات اخیرتر، روانشناسان گرایش بیشتری به تلفیق دارند. برای اخلاق، وجوه شناختی، عاطفی و رفتاری قائل میشوند و در تبیین آن، عوامل طبیعی ـ زیستی، ذهنی و اجتماعی را دخیل میبینند و سعی در تلفیق آنها دارند. جامعهشناسان عمدتاً در تبیین اخلاق، جامعه و عوامل اجتماعی را برجسته میبینند. آنها نیز بنا به برداشتی که از اخلاق و جامعه دارند، تبیینهای متفاوتی ارائه میکنند. عدهای با تأکید بر وجوه عاطفی اخلاق، منشأ آن را وفاق اجتماعی، دستهای با تأکید بر وجه شناختی، منشأ آن را عقلانیت عرفی میدانند و گروهی نیز اخلاق را محصول تضاد منافع میپندارند. تمایل به تلفیق در میان جامعهشناسان نیز دیده میشود.
بیان شد که با نگاهی پدیدارشناختی میتوان تلفیقی از مناظر روانشناختی و جامعهشناختی ارائه کرد که بتواند ضمن پیشگیری از تقلیلگراییهای روانشناختی و جامعهشناختی از تقلیل جهان اجتماعی دینی به جهان اجتماعی تجدد نیز جلوگیری کرد. عوامل فرهنگی ـ اجتماعی نسبت به عوامل ذهنی و زیستی ـ طبیعی برای این تلفیق، ظرفیت بیشتری دارند ولی میبایست تفسیری از آن ارائه کرد که نافی هویت و نقش عوامل ذهنی و زیستیـ طبیعی و تفاوتهای فرهنگی و تمدنی نباشد.
مفهوم جهان اجتماعی با سطوح سهگانه نمادی، نهادی و فردی و فرایندهای دوگانۀ دگرسازی(دیالکتیک بیرونی) و خودسازی(دیالکتیک درونی) از چنین ظرفیتی برخوردار است. پیدایش جهان اجتماعی متضمن فرایندهای برونیسازی، عینیسازی و درونیسازی و دیالکتیک آنهاست، ولی هر فرد در بدو تولد، از مرحله درونیسازی به یک جهان اجتماعی از پیش ساخته وارد میشود و سپس با مشارکت در فرایندهای بعدی به عضویت کامل یا ناقص آن در میآید. از این طریق فرد و جامعه در روابطی دوسویه به دست میآیند. به همین دلیل نقاط اتصال فرد و جهان اجتماعی از اهمیت اساسی برخوردار است. برای شناخت چیستی و کیستی فرد، تشخیص این نقاط اتصال و چگونگی مشارکت فرد در جهان اجتماعی اهمیت کلیدی دارد. روابط خانوادگی، دوستی، تحصیلی، شغلی و … از کانالهای اتصال فرد به جهان اجتماعی محسوب میشوند. این اتصال را میتوان به دو دورۀ زمانی عمده یعنی؛ اجتماعیشدن اولیه و ثانویه تقسیم نمود. ارتباط خانوادگی، مرکز ثقل اجتماعیشدن اولیه و ارتباط شغلی، مرکز ثقل اجتماعیشدن ثانویه است. ارتباط تحصیلی، میانۀ این دو قرار دارد که عمدتاً بسته به هویت و ساختار جهان اجتماعی یا به نهاد خانواده یا به نهاد شغل منضم میشود. به هر تقدیر در زمانۀ ما آموزش به حرفه و اشتغال پیوست شده است. کمرنگ شدن «اخلاق جنسی» و پررنگ شدن «اخلاق حرفهای» نشان دیگری از انضمام تربیت به شغل است.
بنابراین خانواده و شغل مهمترین نقاط اتصال فرد و جهان اجتماعیاند که سایر روابط (اولیه و ثانویه) فرد بر مدار آنها شکل میگیرد. فرد با مشارکت در این دو نهاد در مقام مصرفکننده و تولیدکنندۀ باورها، ارزش‌ها، هنجارها و جزاهای آنها ساخته میشود. تجربه زیستۀ فرد در این دو نهاد در چیستی و کیستی او عمدهترین سهم را داراست. نظام اخلاقی فرد عمیقترین لایۀ هویتی او را شکل میدهد. بسته به اینکه هر کدام از این نهادها به چه میزان دالان ارتباط فرد با جهان‌های اجتماعی دینی و دنیوی و مهمتر از آن دالان دسترسی فرد به لایه های عمیقتر یا سطحیتر این جهان‌ها باشد در شکلگیری نظام اخلاقی فرد دخیل میشود. از مقایسۀ ماهیت متفاوت اجتماعیشدن اولیه و ثانویه و همچنین تفاوتهای نهاد خانواده و نهاد علم و شرایط تاریخی ـ تمدنی جامعۀ ایران سه اصل مهم مورد انتظار است.
خانواده در ایران بیشتر دالان ارتباط با جهان اجتماعی دینی و نهاد علم تجربی و دانشگاه کانال ارتباط با جهان اجتماعی دنیوی است.
از آنجاکه اجتماعیشدن اولیه نسبت به اجتماعیشدن ثانویه بار عاطفی بیشتری به همراه دارد تأثیرات خانواده بر فرد نسبت به تأثیرات نهاد علم، پایایی و مانایی بیشتری دارد، لذا تأثیرات خانواده تاحدود زیادی آثار نهاد علم و دانشگاه را کنترل میکند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:36:00 ق.ظ ]




 

 

مطابق با داده های جدول (۲۶-۴)، با انجام آزمون پیرسون در سطح اطمینان ۹۵ درصد، مقدار سطح معناداری صفر به دست آمد. چون مقدار سطح معناداری کمتر از ۰.۰۵ می‌باشد، لذا فرض صفر رد و فرض مقابل را می‌پذیریم. یعنی رابطه‌ی معناداری بین موقعیت یابی فیزیکی و موقعیت یابی استراتژیک وجود دارد. و از آنجا که میزان ضریب همبستگی پیرسون برای این آزمون ۰.۹۳۷ می‌باشد، لذا نوع رابطه مستقیم می‌باشد. بدین ترتیب فرضیه اهم اول تحقیق در سطح اطمینان ۹۵% تأیید می‌گردد.
پایان نامه - مقاله - پروژه

۸-۲-۴-۴) فرضیه اهم دوم

فرضیه اهم دوم تحقیق به صورت زیر بیان شده است:
فرضیه اهم دوم: بین موقعیت یابی ادراکی و موقعیت یابی استراتژیک در یک رابطه‏ی معنادار وجود دارد.
شکل ریاضی فرض آماری به صورت زیر است:
H0: ρ = ۰
بین موقعیت یابی ادراکی و موقعیت یابی استراتژیک سازمانی رابطه معناداری وجود ندارد.
H1: ρ≠۰
بین موقعیت یابی ادراکی و موقعیت یابی استراتژیک سازمانی رابطه معناداری وجود دارد.
آزمون فرضیه
در جدول (۲۷-۴) نتایج محاسبه ضریب همبستگی بین موقعیت یابی ادراکی و موقعیت یابی استراتژیک ارائه گردیده است:
جدول۲۷-۴: مقادیر ضریب همبستگی دو متغیر موقعیت یابی ادراکی و موقعیت یابی استراتژیک

 

 

فرضیه اهم دوم

 

تعداد

 

سطح معناداری

 

ضریب همبستگی

 

نتیجه آزمون

 

 

 

رابطه بین موقعیت یابی ادراکی و موقعیت یابی استراتژیک

 

۸۶

 

۰.۰۰۰

 

۰.۴۶۰

 

تایید فرضیه

 

 

 

همان‌طور که در جدول (۲۷-۴) دیده می­ شود با انجام آزمون پیرسون در سطح اطمینان ۹۵ درصد، مقدار سطح معناداری برابر با صفر به دست آمد. چون مقدار سطح معناداری کمتر از ۰.۰۵ می‌باشد، لذا فرض صفر رد و فرض مقابل را می‌پذیریم. یعنی رابطه‌ی معناداری بین موقعیت یابی ادراکی و موقعیت یابی استراتژیک وجود دارد. و از آنجا که میزان ضریب همبستگی پیرسون برای این آزمون ۰.۴۶۰ می‌باشد، لذا نوع رابطه مستقیم می‌باشد. بدین ترتیب فرضیه اهم دوم تحقیق در سطح اطمینان ۹۵% تأیید می‌گردد.

۹-۲-۴-۴) فرضیه اهم سوم

برای بررسی فرضیه اهم سوم تا هشتم از آزمون معناداری دو ضریب همبستگی همبسته استفاده شده است. مقدار آماره t بر اساس فرمول زیر محاسبه می­ شود:
پس از محاسبه اگر مقدار |t| بدست آمده از مقدار محاسبه شده t در سطح ۵% و درجه آزادی (N-3) بزرگتر یا برابر بود تفاوت معناداری بین همبستگی­ها ® وجود دارد.
فرضیه اهم سوم تحقیق به صورت زیر بیان شده است:
فرضیه اهم سوم: “موقعیت یابی ادراکی” ارتباط یکسانی با “مزیت هزینه‏ای” در دستیابی به موقعیت‏یابی استراتژیک‏ دارد.
آزمون فرضیه
در جدول (۲۸-۴) نتایج محاسبه آزمون فیشر ارائه گردیده است:
جدول ۲۸-۴: مقایسه همبستگی­های بین موقعیت یابی ادراکی و مزیت هزینه‏ای با موقعیت‏یابی استراتژیک

 

 

متغیر

 

موقعیت یابی ادراکی

 

مزیت هزینه‏ای

 

t||

 

t(83,.05)

 

نتیجه آزمون

 

 

 

موقعیت‏یابی استراتژیک

 

۰.۴۶۰
۰.۰۰۰

 

۰.۴۷۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]




R

 

۰٫۹۴۶۶

 

 

 

R-Square

 

۰٫۸۹۶۱

 

 

 

R-Square (Adjusted)

 

۰٫۱۶۸۶

 

 

 

Standard Error of Estimates

 

۲٫۴۲۵۰

 

 

 

Durbin-Watson

 

۱٫۷۹۴۸

 

 

 

منابع
باقری، محمود و گودرزی، مریم، مقایسه نظام حمایتی اسرار تجاری و نظام حق اختراع. فصلنامه حقوق دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره ۳۹، شماره ۱٫ ۱۳۸۸
حنفی­زاده، پیام و رحمانی، آرزو(۱۳۸۹)، روش تحقیق ساختارهای چند بعدی، تهران: انتشارات ترمه
خداداد حسینی، سید حمید. و سهرابی، روح الله، (۱۳۸۷)، ‌‌‌فن‌بازار ملی در ایران: چارچوب مفهومی و الزامات عملیاتی، اندیشه مدیریت، سال دوم، شماره اول، بهار و تابستان .
خداداد حسینی، سید حمید. و سهرابی، روح الله، (۱۳۸۹)، طراحی مدل پیشنهادی ‌‌‌فن‌بازار در سطح ملی در ایران، اندیشکده صنعت و فناوری (آصف)، بازیافت از www.IRANASEF.ORG
رمضانی، رضا، ۱۳۹۱، مطالعه راه‏اندازی فن‏بازار جمهوری اسلامی ایران، گزارش اول، پارک علم و فناوری گیلان
سالاری، امین؛ سهرابی، روح‌الله؛ حسینی، سیدجمال‌الدین، (۱۳۸۲)، فن‌بازار بستر مبادلات فناوری، پارک فناوری پردیس با همکاری نشر آتنا، چاپ اول.
صمدی، سعید؛ کلاهدوزان، امین؛ حسینی، سیدرضا، ۱۳۸۵، فن‏بازار، جایگاه و کارکرد آن در نظام صنعتی و فناورانه، مجله رشد فناوری (فصلنامه تخصصی پارک‏ها و مراکز رشد)، شماره ۹، صص. ۵۸-۶۵
طبائیان، سیدکمال،( ۱۳۸۳)، جایگاه فن‌بازار در نظام ملی نوآوری (گزارش یک مصاحبه)، مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، دفتر سیاست‌پژوهی فناوری دفاعی،.
طبائیان، سیدکمال و بوشهری، علیرضا.، (۱۳۸۵)، پیشبرد ارتباط صنعت و دانشگاه در قالب نظام ملی نوآوری: مطالعۀ موردی فن‌‌بازار، کنگره سراسری همکاریهای دولت، صنعت ودانشگاه برای توسعه ملی.
پایان نامه - مقاله - پروژه
ملکی‌فر، عقیل، (۱۳۸۲)، فن‌بازار، رویکردی نو به تجارت فناوری و بازارسازی برای دستاوردهای تحقیقاتی، مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، دفتر سیاست‌پژوهی فناوری دفاعی،.
موحدی، مسعود و علائی طباطبائی، سید احمدرضا.، (۱۳۸۹)، شناسایی و رتبه بندی موانع توسعه سامانه ملی خرید و فروش فناوری (فن‏بازار) در ایران، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﻋﻠﻤﯽ- ﭘﮋوﻫﺸﯽ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻋﻠﻢ و ﻓﻨﺎوری ﺳﺎل ﺳﻮم، ﺷﻤﺎره ۱ .
نظری‌زاده، فرهاد، طبائیان، سیدکمال، (۱۳۸۳)، فن‌بازار و نقش آن در توسعۀ فناورانه و صنعتی ایران، دومین کنفرانس مدیریت فناوری.
نظری‌زاده، فرهاد، ارائه الگویی برای ارزیابی عملکرد نوآوری و به‌کارگیری آن در یک صنعت دفاعی، پایان نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه صنعتی مالک‌اشتر، ۱۳۸۲٫
آذر، عادل. مومنی، منصور. آمار وکاربرد آن در مدیریت (جلد دوم، تحلیل آماری). چاپ هشتم، سمت، ۱۳۷۹٫
بست،جان. روش‌هاى تحقیق در علوم تربیتى، ترجمه حسن پاشاشریفى و نرگس طالقانى، تهران، انتشارات رشد، ۱۳۷۱٫
سرمد، زهره، بازرگان، عباس، و الهه، حجازی، روش‌های تحقیق در علوم رفتاری، تهران،انتشارات آگاه. چ سیزدهم، ۱۳۸۵
سکاران، اوما. روش‌های تحقیق در مدیریت، مترجمین: صائبی م. و شیرازی م.، مرکز آموزش مدیریت دولتی،۱۳۸۱٫
قاسمی، وحید، مقدمه‌ای بر مدل‌سازی معادلات ساختاری، انتشارات جامعه شناسان، ۱۳۸۸
یوی. ریمون و کامپنهود. لوک‌ون، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمه غلامحسین نیک‌گهر، انتشارات فرهنگ معاصر، ۱۳۷۳٫
مومنی، منصور. تحلیل آماری با بهره گرفتن از SPSS، انتشارات کتاب‏نو، ۱۳۸۶
هومن، حیدر‌علی، مدل یابی معادلات ساختاری با کاربرد نرم‌افزار لیزرل، انتشارات سمت، ۱۳۸۴٫
Abetti,P.A.,1989, Technology: A Key Strategic Resource, Management Review,78,2,PP.37-41.
Albors G José, Sweeney Eugene, 2005, “Transnational Technology Transfer Networks For SMEs. A Review of the State-Of-The Art and an Analysis of the European Irc Network, Production Planning and Control Journal, vol. 16, no 4 , pp. 413-423
APCTT, (2013), Technology Transfer, Retrieved from http://www.apctt.org/content.php?id=13
Arora, A., A. Fosfuri, et al., 2001, Markets for technology: the economics of innovation and corporate strategy, Cambridge, Mass, MIT Press (Cited in Tietze 2008)
Asgari, M. & Rashkhanikia, M., (2013), “Technology transfer in oil industry, significance and challenges”, Social and Behavioral Sciences, 75, 264 – ۲۷۱
Bendis Richard A., Seline Richard S. and Byler Ethan J., 2008, A new direction for technology-based economic development; the role of innovation intermediaries, Industry & Higher Education, Vol 22, No 2, pp 73–۸۰
Bendis, R.A. (2006), ‘National best practices and results’, presentation to the Texas Lyceum Conference, ‘Harnessing the Lightning: a Texas Economic Growth Summit’, San Antonio, TX, 13–۱۴ November (Cited in Bendis et al. 2008).
Bryman A., (1989), Research Methods and Organization Studies, London: Unwin Hyman Ltd.
Burgelman, R.A., Madique, M.A. and Wheelwright, S.C., (2001), Strategic Management of Technology and Innovation, Third Edition, McGraw-Hill.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:35:00 ق.ظ ]