بررسی پایان نامه های انجام شده درباره : بررسی هیدروژئولوژی منطقه و تهیه نقشه های موضوعی ... |
- یادانا و همکاران[۵]، ۲۰۰۸، کیفیت آبزیرزمینی دشت افرام در کشور غنا را از لحاظ فلوراید، Ec، SAR برای ۱۴۳ حلقه چاه با بهره گرفتن از GIS مورد ارزیابی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که بخش جنوب غربی منطقه مورد مطالعه مقادیر فلوراید، Ec و SARبالایی دارد و بخشهای شمالی دارای فلوراید کمتر از حد مجاز برای شرب دارند و آب این مناطق برای شرب مناسب نیست.
- ماشیوال و همکاران[۶]، ۲۰۱۰، کیفیت آبزیرزمینی در تپههای سنگی سخت، ناحیه غربی هندوستان را به کمک GIS بررسی نمودند و به این نتیجه رسیدند که کیفیت آبزیرزمینی منطقه مورد مطالعه برای شرب و کشاورزی مناسب است.
- ابیفونا و شریف[۷]، ۲۰۱۰، به ارزیابی کیفیت آبزیرزمینیPindiga Nigeria، Gonbe برای اهداف خانگی و آبیاری پرداختند، در این تحقیق به این نتیجه رسیدند که نه تنها آبزیرزمینی منطقه دارای خطر شوری است بلکه تأثیر منفی نیز بر روی خواص خاک منطقه می گذارد.
۲-۵- زمین شناسی منطقه
بررسی و شناخت سازندهای زمین شناسی از نظر تأثیر بر کیفیت آبها و نقش گسلها و ساختارهای زمین شناسی در تشکیل لایه های آبدار از اصولیترین مطالعات هیدروژئولوژیکی است.
محدوده مطالعاتی بابل - بابلسر براساس تقسیم بندی زمین شناسی ایران از نظر اشتوکلین در زون البرز واقع می شود. رشته کوههای البرز ادامه شرقی کمربند آلپ – هیمالیا محسوب شده و در نواحی مرکزی به صورت ناودیس مرکبی است که ویژگیهای درون ساختی آن شامل چندین تاقدیس و ناودیس کوچکتر بوده و امتداد کلی همه آنها به پیروی از ساختمان اصلی، شرقی- غربی میباشد.
به عقیده نبوی (۱۳۵۵) براساس تقسیم بندی واحدهای ساختمانی ایران، محدوده بابل- بابلسر در قلمرو زون گرگان - رشت قرار میگیرد. این زون شامل مناطق حاشیه جنوبی دریای خزر بوده و در بخش شمالی گسل البرز قرار دارد. بخش اعظم این زون توسط رسوبات عهد حاضر پوشیده شده است. در تقسیم بندی افتخارنژاد قسمت اعظم این زون به نام “منطقه فرونشست دریای خزر” ذکر شده است (خسروتهرانی ۱۳۷۵، ۷۶).
با توجه به شیستهای کم دگرگون شده جنوب گرگان، تاریخچه پیدایش این زون را به پرکامبرین نسبت می دهند. حرکات کوهزایی تریاس میانی در بخش غربی این زون، سبب گرانیتزایی در جنوب لاهیجان و ناحیه گشت (ماسوله) شده است که در برخی نواحی به وسیله کنگلومرای ژوراسیک پوشیده شده اند. پس از آن رسوبات آهکی طی ژوراسیک و کرتاسه تهنشین شده اند. کرتاسه پایانی در بخش غربی زون گرگان- رشت، با فعالیتهای آتشفشانی نیز همراه بوده است.
مطالعات زمین شناسی محدوده با بهره گرفتن از نقشههای توپوگرافی ۱:۵۰۰۰۰ و با پایه قراردادن نقشههای زمین شناسی ۱:۱۰۰۰۰۰ و ۱:۲۵۰۰۰۰ که دربرگیرنده محدوده میباشند جهت تعیین سن و شناسایی سازندها صورت گرفت (سازمان زمین شناسی ایران، ۱۳۶۹). شکل (۲-۲) نقشه زمین شناسی محدوده بابل- بابلسر را نشان میدهد.
۲-۶- زمین ساخت
جنبشهای کوهزایی یکی از عوامل اصلی ترسیم کننده سیمای دیرینه جغرافیایی زمین است. اولین فاز کوهزایی که در نواحی شمال البرز عمل کرده فاز کوهزایی کاتانگایی است که در اینفرا کامبرین عمل کرده و موجب ایجاد دگرشیبی بین رسوبات این زمان و دونین شده است، در دونین دریا شروع به پیشروی کرده و رسوبات تخریبی و سپس آهکی در کربنیفر زیرین برجای ماند. در آخر کربنیفر زیرین اولین فاز کوهزایی هرسینین موجب خروج مناطق وسیعی از آب شد و سپس در پرمین آغازی دریا مجدداً پیشروی کرده و این پیشروی با رخساره تخریبی سازند درود ظاهر شده و با رخساره آهکی سازند روته تداوم مییابد. در اواخر پرمین فاز دوم کوهزایی هرسینین در ایران عمل کرد که تأثیر آن در مناطق شمالی البرز در حد کم شدن عمق حوزه ها بوده و شرایط دریایی پرمین به تریاس انتقال یافت. در تریاس بالایی اولین فاز کوهزایی آلپی فاز کیمرین آغازی در ایران حادث شد و موجب چینخوردگی و خروج مناطق وسیعی ازجمله شمال البرز از آب شد. در اواخر کیمرین بر اثر کوهزایی کیمرین جدید مناطق وسیعی مجدداً از آب خارج شد، اما در دامنههای شمالی البرز این کوهزایی بیتأثیر بود. درطول دوره کرتاسه فازهای کوهزایی متعددی حادث شده که موجب ایجاد دگرشیبی بین واحدهای زمین شناسی کرتاسه و نبودهای چینهشناسی در آشکوبهای معینی شده است (تماب ۱۳۷۵، ۱۰۴).
شکل (۲-۲): نقشه زمین شناسی محدوده بابل - بابلسر
فاز کوهزایی ماستریشتین از حوادث مهمی است که بر منطقه اثر کرده و موجب خروج نواحی وسیعی از دامنههای شمالی البرز از اواخر ماستریشیتن، تا میوسن میانی از آب شد (تماب ۱۳۷۵، ۱۰۵). در دامنههای شمالی رشته کوه البرز مجموعه ای از ناودیسها و تاقدیسهای تقریباً موازی با امتداد محوری شرقی– غربی وجود دارد.
حوزه مورد مطالعه از مناطق فعال تکتونیکی سلسله جبال البرز محسوب می شود که گسلهای بزرگ و کوچک بسیار فراوانی در آن عمل کرده است. این گسلها علاوه بر ایجاد زونهای خردشده، درزها و شکافها، حفرههای فراوان و مناسبی برای نفوذ و ذخیره نزولات جوی بوجود آورده است. وجود این درز و شکافها در سنگهای کربناته بهلحاظ بوجود آوردن شرایط مساعد برای انحلال و پیدایش پدیده های کارستی حائز اهمیت میباشد، اگرچه در سنگهای غیرکربناته نیز وجود درز و شکاف با توجه به نزولات جوی قابل توجه، مخازن مناسبی از آب زیرزمینی ایجاد نموده است (تماب ۱۳۷۵، ۱۰۷).
در این منطقه دو گسل اصلی که در تکوین ساختار تکتونیکی و زمین شناسی آن نقش اساسی دارند، وجود دارد. در ادامه به توضیح هریک از آنها پرداخته می شود:
۲-۶-۱- گسل البرز
گسل البرز در سرحد شمالی زون البرز یا سرحد جنوبی زون گرگان – رشت واقع شده است. دارای روند عمومی شرقی – غربی و به طول ۳۸۰ کیلومتر سراسر بخش میانی حوزه مازندران را در بر میگیرد و در بسیاری از مناطق موجب راندگی سازندهای قدیمی بر روی رسوبات دوران سوم شده است. شیب این گسل به طرف جنوب بوده و موجب بالاآمدگی بخشهای جنوبی خط گسل نسبت به بخشهای شمالی آن گشته است (درویشزاده ۱۳۷۰، ۱۵۵).
۲-۶-۲- گسل مازندران
گسل مازندران در سرحد شمالی زون گرگان – رشت واقع شده است. دارای روند شرقی – غربی و به طول ۳۲۵ کیلومتر در سراسر حوزه مازندران، درحد کوه و دشت حاشیه جنوبی دریای مازندران عمل کرده است. امتداد شاخههایی از این گسل اصلی به آبرفتهای دشت نیز کشیده شده و موجب تغییراتی در عمق سنگ کف آنها شده است (درویشزاده ۱۳۷۰، ۱۵۵).
فصل سوم
مواد و روشها
۳-۱- مطالعه هواشناسی و اقلیمشناسی
سیکل هیدرولوژی یا چرخش آب در طبیعت مفهومی است مربوط به حرکت آب در کره زمین، که این سیکل شروع و پایانی ندارد. بهره برداری بهینه از منابع آب، یکی از مهمترین مسائلی است که باید با توجه به هوا و اقلیم منطقه ای انجام پذیرد. به طور کلی بارش های جوی منشأ اصلی آبهای سطحی و زیرزمینی را تشکیل می دهند. نظر به اهمیت مطالعات آب و هواشناسی و رابطه آن با تغییرات کمی و کیفی آبزیرزمینی عوامل هواشناسی و اقلیمی منطقه در دوره آماری ۱۱ ساله (از سال ۱۳۸۰ الی ۱۳۹۰) مورد بررسی قرار گرفته است. مهمترین عناصر هواشناسی که باعث مشخص شدن وضعیت هوا میشوند عبارتند از: دما، رطوبت نسبی، باد، تبخیر، ریزشهای جوی و روزهای بارانی که در فصل بعد به تجزیه و تحلیل هر یک از آنها پرداخته می شود.
اقلیم یا همان آب و هوا، نتیجه تأثیر توأم پدیده های هواشناسی است و وضعیت متوسط هوا، در یک نقطه دلخواه را مشخص مینماید. مجموعه ای از عوامل فیزیکی، شیمیایی و زیست محیطی در تعیین اقلیم یک منطقه نقش دارند. امروزه سیستمهای مختلفی از نظر طبقه بندی اقلیمی به صورت فرمول و نمودار وجود دارد که با بکارگیری آنها مناطق مختلفی که از بعضی لحاظ، مثلاً پوشش گیاهی، دارای خصوصیات مشترک هستند از یکدیگر تفکیک شده و در یک پهنه قرار داده میشوند. با بهره گرفتن از این فرمول و نمودارها طبقه بندی اقلیمی منطقه انجام شده است.
۳-۲- مطالعه هیدرولوژی
به دلیل عبور رودخانه بابلرود از محدوده مطالعاتی بابل- بابلسر و بهمنظور برآورد مقدار آبهای سطحی ورودی به محدوده مورد بررسی، مطالعات هیدرولوژی ضروری است. جریانهای سطحی در هر محدوده حاصل بارندگی و جریانهای ورودی از محدودههای مجاور و جریانهای خروجی از چشمهها میباشد که در بیلان آن محدوده جایگاه اساسی دارد. معمولاً این جریانها با بهره گیری از شبکه ایستگاه هیدرومتری، که در محلهای مناسب احداث میشوند، اندازه گیری می شود. محدوده مطالعاتی بابل- بابلسر دارای ۷ ایستگاه هیدرومتری فعال میباشد، که جهت مطالعه هیدرولوژی منطقه از اطلاعات آنها استفاده شده است.
۳-۳- مطالعه هیدروژئولوژی
در این بخش خصوصیات هیدروژئولوژیکی آبخوان آبرفتی محدوده مورد بررسی قرار گرفته است، که شامل مطالعه و بررسی موارد ذیل میباشد:
- ساختمان و خصوصیات آبخوان آبرفتی: بهمنظور بررسی دقیقتر و شناخت وضعیت آبخوان از لاگ حفاری چاه های اکتشافی و بررسیهای زمین شناسی در محدوده استفاده شده است.
- بررسیهای ژئوفیزیکی: روش ژئوالکتریک یکی از رایجترین شیوههاست که در بررسی منابع آبزیرزمینی از اهمیت زیادی برخوردار است. روش مذکور دارای محاسنی ازجمله قابلیت انجام آن در وسعت زیاد و زمان کم، عمق تجسس بالا و هزینه نسبتاً کم میباشد. با بهره گرفتن از این روش میتوان محدودههای دارای پتانسیل آب غنی را از فقیر مشخص نمود (تماب ۱۳۷۵، ۱۸۲). از آنجائیکه کلیه روشهای اکتشافی مکمل یکدیگر میباشند، لذا در صورتیکه لوگ زمین شناسی، حفاریهای اکتشافی و همینطور اطلاعاتی از عمق سطح آبزیرزمینی در دسترس باشد، تفسیر نتایج حاصل از مطالعات ژئوفیزیکی دقیقتر خواهد بود.
- تغییرات مقاومت ویژه الکتریکی: از مقایسه مجموعه سونداژهای الکتریکی انجام شده در سراسر دشت و سازندهای زمین شناسی و همچنین با بهره گرفتن از سونداژهایی که در محل چاه های اکتشافی انجام گرفته میتوان مقاومت مخصوص طبقات زمین را ارزیابی کرد (تماب ۱۳۷۵، ۱۸۷). با توجه به بررسیهای انجام شده، محدوده مطالعاتی از لحاظ بررسی آبدهی و کیفیت شیمیایی منابع آبزیرزمینی به نواحی مختلف تقسیم میگردد که در فصل بعدی به آن پرداخته می شود.
- تغییرات مقاومت عرضی آبخوان: مقاومت عرضی لایه آبدار در محل هر سونداژ برابر است با حاصلضرب ضخامت سفره آب در مقاومت مخصوص حقیقی آن سفره و بر حسب اهممتر مربع بیان میشود. نقشه مقاومت عرضی لایه آبدار به لحاظ کمی و کیفی از اهمیت زیادی برخوردار است. این نقشه از یک طرف معرف ضخامت افق آبدار و قابلیت آبدهی رسوبات آبرفتی دشت میباشد و از سوی دیگر بیانگر کیفیت آب موجود در سفره از نظر میزان املاح است. از دیدگاه هیدرولوژی مقادیر RT زیاد در هر صورت بیانگر لایهای با ضخامت کم و مقاومت مخصوص زیاد و یا لایهای با ضخامت زیاد و مقاومت مخصوص کم میباشد و یا اینکه هر دو پارامتر میتوانند زیاد باشند. مقاومت عرضی در یک لایه می تواند ارزیابی مناسبی در خصوص نفوذپذیری، قدرت آبدهی و کیفیت شیمیایی آبزیرزمینی بدست دهد و مناطق غنی، متوسط و یا فقیر را از نظر پتانسیل آبی از یکدیگر تفکیک نماید. چون اغلب لایه های آبدار منطقه مورد بررسی با ضخامتهای نسبتاً کم و به شکل تناوبی از طبقات شن و ماسه و رس میباشد، تفکیک جزئی آنها بواسطه کمی ضخامت با روش ژئوالکتریک مقدور نمی باشد، لذا برای محاسبه RT این منطقه ناچاراً بجای ضخامت لایه آبدار، مقاومت الکتریکی مجموعه این طبقات در نظر گرفته می شود. از آنجائیکه RT با میزان آبدهی لایه نسبت مستقیم دارد، لذا مقادیر زیاد RT بیانگر آبدهی بالا و مقادیر کم دال بر کیفیت نامناسب آب و پایین بودن آبدهی میباشد (تماب ۱۳۷۵، ۱۹۱).
- بررسی رسوبات ناپیوسته آبخوان: رسوبات ناپیوسته نتیجه تجزیه و تخریب سازندها و واحدهای زمینشناسی هستند که در اثر عواملی چون رواناب، باد، نیروی ثقل و غیره، حمل شده و در مناطق خاصی برجا گذاشته میشوند. تهنشینی رسوباتی که توسط روانآب حمل میشوند، متناسب با انرژی آن میباشد. به این معنی که در اثر کم شدن انرژی آب رودخانه که به دلیل تغییر شکل بستر رودخانه، شیب کف آن و یا منتهی شدن رودخانه به پایانه صورت میگیرد، ابتدا قطعات و دانه های درشتتر تهنشین شده و بهتدریج با کم شدن انرژی، ذرات دانهریزتر نهشته میشوند. ملاک اصلی در تفکیک رسوبات ناپیوسته وضعیت و توان آبدهی آبخوانها بوده که این عامل نیز براساس عواملی چون ضخامت، ضریب قابلیت انتقال، مقاومت عرضی و ظرفیت ویژه ارزیابی شده است (تماب ۱۳۷۵، ۱۱۱).
- نوسانات سطح سفره آبزیرزمینی: شبکه چاههای مشاهدهای بهمنظور اندازه گیری تغییرات سطح آبزیرزمینی آبخوان آبرفتی از سال ۱۳۶۹ در محدوده ایجاد شده و بمرور زمان تکمیل شده است. هیدروگراف واحد معرف تغییرات عمومی سطح آب زیرزمینی آبخوان در طول زمان میباشد.
- ضرایب هیدرودینامیکی آبخوان: بهمنظور ارزیابی ضرایب هیدرودینامیکی آبخوانهای آبرفتی از نتایج آزمایشهای پمپاژ چاههای اکتشافی و بهره برداری استفاده می شود (تماب ۱۳۷۵، ۱۸۹).
۳-۴- بررسی کیفی آبزیرزمینی
ازجمله مسائل حائز اهمیت در رابطه با آبزیرزمینی بهعنوان یکی از منابع مهم تامین آب، ارزیابی کیفی و حفاظت از آن میباشد. عوامل فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی عناصر تشکیل دهنده شاخص های کیفی آب هستند که عامل نمایانگر کیفیت این منابع برای مصارف مورد نظر میباشند.
مدیریت مناسب مصرف آبزیرزمینی بدون داشتن دانش کافی از توزیع و گسترش آبهای زیرزمینی شور و شیرین و تعیین فرایندهای تأثیرگذار در سیر تکاملی آن، امکان پذیر نمی باشد (گلین و پلومار ۲۰۰۵، ۲۶۳)[۸]. یکی از مهمترین متغیرها در مدیریت منابع آب که نقش تعیینکننده ای را بر عهده دارند، پایش منابع آبزیرزمینی است که بهمنظور شناسایی عوامل آلاینده آبزیرزمینی، بررسی تغییرات مکانی و زمانی غلظت آلایندهها، حفظ کیفیت منابع آب در حد استانداردهای قابل قبول ملی و جهانی لازم و ضروری است.
۳-۵- جمعآوری اطلاعات لازم جهت بررسی کیفی آب زیرزمینی منطقه
بهمنظور بررسی وضعیت کیفی آبزیرزمینی محدوده بابل- بابلسر، از اطلاعات کیفی چاههای مشاهدهای منطقه برای یک دوره ۱۱ ساله (سالهای آبی ۸۱-۱۳۸۰ الی ۹۱-۱۳۹۰) استفاده شده است. نمونهبرداری از آب چاههای منطقه هر ساله برای فصلهای مرطوب و خشک (اردیبهشت ماه و مهر ماه) توسط سازمان آب منطقهای استان مازندران صورت گرفته و در آزمایشگاه آب منطقهای استان تجزیه شیمیایی بر روی نمونهها انجام می شود. در این نمونهها هدایت الکتریکی، دمای آب، pH، مقدار قلیائیت، غلظت یونهای اصلی (Cl-،(So4)-2 ،(Hco3)- ، Ca+2، Mg+2، Na+، K+) اندازه گیری شده است. هدایت الکتریکی، درجه حرارت و pH همزمان با نمونهبرداری و یونهای اصلی و سختی کل با بهره گرفتن از تیتراسیون، دستگاه فلیمفتومتر و اسپکتروفتومتر اندازه گیری شده اند.
در این تحقیق براساس آمار و نتایج آنالیزهای شیمیایی ۳۳ حلقه چاه مشاهدهای (سازمان آب منطقهای مازندران، ۱۳۹۲) که در محدوده مورد بررسی حفر شده اند و باتوجه به کاملتر بودن اطلاعات این چاهها برای دوره مورد نظر، جهت بررسی و تفسیر وضعیت کیفی آبزیرزمینی استفاده شده است. شکل(۳-۱) محل چاههای مشاهدهای در دشت بابل- بابلسر را نشان میدهد.
۳-۶- بررسی صحت و تعیین مشاهدات استثنایی در سری داده ها
یک مشاهده استثنایی در سری داده ها به مشاهدهای اطلاق می شود که با سایر مشاهدات از نظر مقدار تفاوت فاحشی داشته باشد، خواه این تفاوت در جهت بزرگتر بودن از بقیه مشاهدات باشد و خواه در جهت کوچکتر بودن. با وجودی که مشاهدات استثنایی کوچک نیز تخمین پارامترهای آماری یک جمعیت را شدیداً تحت تأثیر قرار میدهد ولی از نظر کارهای عملی و مهندسی به علت جنبه اقتصادی مسأله، تنها مشاهدات استثنایی بزرگ حائز اهمیت میباشد (فضلاولی ۱۳۸۸، ۴۷).
تاکنون برای تشخیص مشاهدات استثنایی، پیشنهادات مختلفی ارائه شده است که در این تحقیق از روش آزمون دیکسون استفاده شده است. این روش برای حالتی که تعداد مشاهدات مشکوک تنها یک عدد باشد، نتیجه خوبی میدهد. برای انجام آزمونهای آماری، سری داده ها به شرح زیر بهترتیب صعودی مرتب میشوند:
با بهره گرفتن از رابطه (۳-۱) و جدول مقادیر بحرانی آزمون دیکسون (جدول۳-۱) مشاهدات استثنایی مشخص میگردند. در این روش چنانچه تعداد مشاهدات مشکوک از یک عدد بیشتر باشد میتوان آزمون را تکرار کرد. پس از مشخص شدن مشاهدات استثنایی (آخرین داده سمت راست سری در صورت وجود)، از سری حذف میگردند. بدین ترتیب اطلاعات کیفی چاهها مورد بررسی قرار گرفته و آماده برای استفاده و انتقال به محیط برنامه های مورد نظر شدند.
جدول (۳-۱): مقادیر بحرانی آزمون دیکسون
تعداد مشاهدات | سطح معنیدار بودن (α) |
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-08] [ 10:53:00 ب.ظ ]
|