کو و کلینستروئر [‎۴۶] با بررسی مقالات تجربی مرتبط با میکروکانال‌ها، آنها را به سه دسته تقسیم کردند. دسته اول بر ناپایداری جریان در ابعاد کوچک تأکید دارند. دسته دوم تغییرات لزجت را عامل انحراف جریان از تئوری متداول آن می‌دانند و دسته سوم معتقدند که هیچ انحرافی وجود ندارد و تنها عامل آن را مشکلات در اندازه‌گیری در ابعاد کوچک می‌دانند. با مطالعه نتایج آن‌ها نظر گروه سوم را به واقعیت نزدیک‌تر دانستند.
نتایج بدست آمده توسط کو و کلینستروئر [‎۴۶] را می‌توان بصورت زیر خلاصه کرد:
الف- برای میکروکانال‌ها اثر ورودی حرارتی باید در نظر گرفته شود که تابعی از طول کانال، نسبت منظر و عدد رینولدز است. برای کانال‌های کوتاه و همچنین کانال‌هایی با نسبت منظر بالا یا اعداد رینولدز بالا این اثر حائز اهمیت می‌شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
ب- در زمینه اثر لغزش برای مایعات، استفاده از عدد نادسن معمول در گازها برای مایعات مجاز نیست و یک عدد نادسن جدید تعریف می‌شود [‎۴۷]:

 

(۵-۲)  

که در آن  فاصله بین ملکولی است که برای ملکول‌‌های آب حدود ۳ آنگستروم (۳/۰ نانومتر) است و  طول مشخصه سیستم یا قطر هیدرولیکی آن است. بدین ترتیب نتیجه گیری می‌شود که برای آب، تنها در کانال‌هایی با قطر هیدرولیکی کمتر از mµ ۳/۰ لغزش اتفاق خواهد افتاد.
از طرف دیگر آن‌ها با در نظر گرفتن معادله ماکسول:

 

(۵-۳)  

که در آن  سرعت لغزش سیال در دیواره و  طول لغزش است، و استفاده از فاصله بین ملکولی (۳ آنگستروم) بعنوان طول لغزش، به حل معادلات حاکم بر جریان در یک کانال مربعی mµ۲۰۰ ×mµ۲۰۰ پرداختند. آن‌ها حداکثر میزان لغزش سرعت را m/sµ۱۴ محاسبه کردند که در مقایسه با سرعت متوسط سیال و در ابعاد در نظر گرفته شده‌ی کانال، مقدار کمی می‌باشد. در نهایت استفاده از شرط مرزی لغزش را برای جریان مایعات در میکروکانال‌ها جایز ندانستند.
ج- اثر اتلاف لزجی بر افت اصطکاکی برای سیال آب، تنها برای قطرهای هیدرولیکی کمتر از mµ۱۰۰ حائز اهمیت است.
مورینی [‎۴۸] با بررسی بیش از ۸۰ مقاله تجربی در زمینه جریان و انتقال حرارت درون میکروکانال تا سال ۲۰۰۴ به دسته‌بندی انحرافات مشاهده شده پرداخت. با وجود این دسته‌بندی، او با مقایسه نتایج مقالات مشاهده کرد که میزان انحراف مشاهده شده در مقالات رو به کاهش و حذف است. او این امر را با توسعه چشم‌گیر در تکنیک‌های ساخت میکروکانال‌ها بهمراه کاهش زبری سطح آن‌ها و کنترل مناسب‌تر سطح مقطع میکروکانال و همچنین پیشرفت در دقت و اطمینان‌پذیری وسایل اندازه‌گیری توجیه‌پذیر دانست و لذا نتیجه‌گیری کرد که نتایج قبلی تجربی مربوط به میکروکانال قابل استناد نیست.
حریرچیان و گاریملا ]۴۹[ ضرایب انتقال حرارت موضعی و افت فشار در طول جوشش مایع دی-الکتریک فلورین FC-77 در میکروکانال‌های موازی را بصورت آزمایشگاهی مورد بررسی قرار دادند. آن‌ها یک معیار گذار جدید برای توصیف اینکه اثرات رژیم میکرومقیاس در فرایند جوشش چه زمانی حائز اهمیت می‌شود ارائه کردند.
رضانیا و روزندال ]۵۰[ اثر یک مولد ترموالکتریک را روی یک سینک حرارتی میکروکانالی موازی بررسی کردند. آنها اثر چیدمان همگانی[۳۹] در ورودی را روی توزیع جریان آرام در میکروکانال‌ها در گستره وسیعی از افت فشار در طول سینک حرارتی مورد بررسی قرار دادند و برای شرایط کاری شان به توان پمپاژ بهینه دست یافتند.
سور و لیو ]۵۱[ بصورت آزمایشگاهی جریان دوفازی گاز- مایع در میکروکانال‌ها با قطرهای هیدرولیک مختلف را مورد بررسی قرار دادند. آنها اثرات اندازه کانال و سرعت مرحله ای ظاهری روی الگوی جریان دوفازی و افت فشار مخلوط هوا- آب در میکروکانال‌های دایروی را ارائه کردند و مدل بهینه برای افت فشار را معرفی کردند.
۵-۲ نانوسیال
در زمینه جریان و انتقال حرارت نانوسیال نیز تحقیقات تجربی و عددی مختلفی صورت گرفته‌است. لازم به ذکر است که کارهای تجربی و عددی محدودی در مورد جریان در کانال مستطیلی وجود دارد و بیشتر مقالاتی که در این بخش به آن‌ها اشاره خواهد شد، در مورد هندسه دایروی می‌باشند.
ژوان و روتزل [‎۵۲] بر این اساس که نانوسیال بیشتر شبیه به یک سیال تک فاز عمل می‌کند تا یک مخلوط جامد- مایع، دو مدل مختلف برای تحلیل انتقال حرارت آن ارائه دادند. آنها اثر خصوصیات انتقال و پراکندگی گرمایی را بر نانوسیال در نظر گرفتند. مدل اول آنها یک مدل تک فازی و مدل دوم مدل چندفازی و پراکندگی بود.
ژوان و لی [‎۵۳] یک الگو برای تولید نانوسیال ارائه داده و چند نانوسیال را به این روش تولید کردند. آنها همچنین یک مدل برای توصیف کارآیی حرارتی جریان نانوسیال در درون یک لوله ارائه دادند که پخش نانوذرات را نیز در نظر می‌گرفت. نتایج آنها نشان داد که افزودن نانوذرات باعث افزایش ضریب هدایت حرارتی سیال می‌شود. بعنوان مثال افزایش کسر حجمی از ۵/۲% به ۵/۷% باعث افزایش نسبت ضریب هدایت حرارتی نانوسیال به سیال پایه از ۲۴/۱ به ۷۸/۱ می‌شود.
ژوان و لی [‎۵۴] به بررسی تجربی انتقال حرارت جابجایی نانوسیال آب- مس در یک لوله در رژیم جریان مغشوش پرداختند. محدوده اعداد رینولدز در نظر گرفته شده، ۱۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰۰ و کسرهای حجمی بین ۰ تا ۲ درصد بود. نتایج حاکی از بهبود چشمگیر در عدد ناسلت و تغییر بسیار ناچیز ضریب اصطکاک در اثر افزودن نانوذرات بود. آن‌ها با در نظر گرفتن عوامل مختلف مؤثر بر بهبود عدد ناسلت، یک رابطه نیمه‌تجربی برای عدد ناسلت ارائه دادند.
نگوین و همکارانش [‎۵۵] یک مدل عددی برای تعیین راندمان نانوسیال‌های آب- اکسید آلومینیم و اتیلن گلیکول- اکسید آلومینیم برای خنک‌کاری میکرو پردازشگرهای با گرمای خروجی بالا، با در نظر گرفتن جریان اجباری آرام در درون یک سینک گرمایی ارائه دادند. شکل مورد بررسی، یک شکاف مستطیلی mm10×۵۰×۵۰ با یک مقطع عبور جریان نانوسیال mm 48×۳ بود. فرضیات، عبارت بودند از: جریان آرام و پروفیل‌های سرعت و دمای یکنواخت در ورودی. سطح تماس برای تبادل حرارت mm10×۱۰ در نظر گرفته شد. نتایج عددی بیانگر این مطلب بود که با افزایش کسر حجمی و عدد رینولدز ضریب انتقال حرارت افزایش می‌یابد. همچنین نانوسیال اتیلن گلیکول- اکسید آلومینیم نسبت به آب- اکسید آلومینیم دارای ضریب انتقال حرارت بیشتری بود.
ون و دینگ [‎۵۶] با بررسی حرکت نانوسیال در مینی‌کانال‌ها به این نتیجه رسیدند که نانوذرات در شرایط خاص می‌تواند جابجا شود. بعبارت دیگر، کارآیی حرارتی نانوسیال می‌تواند کمتر از مقدار پیش‌بینی شده باشد و بنابراین، طراحی و کارکرد این سیستم‌ها دستخوش تغییر خواهد شد. آنها با این پیش زمینه به بررسی اثر جابجایی نانوذرات بر جریان و انتقال حرارت نانوسیال در جریان آرام توسعه یافته در یک کانال کوچک پرداختند. آنها در مدل خود اثر جابجایی نانوذرات بر اثر برش و گرادیان لزجت و همچنین پخش نانوذرات بر اثر حرکت براونی که به معادله انرژی وابستگی دارد را در نظر گرفتند. نتایج، نشان دهنده غیر یکنواختی بسیار زیادی در غلظت نانوذرات و در نتیجه در ضریب هدایت حرارتی نانوسیال در مقاطع لوله بر اثر جابجایی ذرات بود. میزان این غیریکنواختی برای نانوذرات درشت‌تر با غلظت بیشتر، شدیدتر بود. با در نظر گرفتن جابجایی نانوذرات، عدد ناسلت نانوسیال در مقایسه با حالتی که ضریب هدایت ثابت فرض می‌شد، افزایش می‌یابد و البته مقدار این پارامتر به عدد پکلت و غلظت متوسط ذرات بستگی دارد.
دینگ و همکاران [‎۵۷] به بررسی تجربی نانوسیال‌ها مختلف پرداختند. نانوسیال‌های در نظر گرفته شده عبارت بودند از نانوذرات تیتانیوم در سیال پایه آب و اتیلن گلیکول، نانولوله‌های تیتانیوم و همچنین کربن در آب و نانوذرات الماس در آب. نتایج نشان دادند که بجز نانوسیال تیتانیوم- اتیلن گلیکول مابقی نانوسیال‌ها غیرنیوتنی رفتار می‌کنند. در تمامی نانوسیال‌ها بهبود قابل توجهی در ضریب انتقال حرارت هدایتی و جابجایی مشاهده شد. در نانوسیال تیتانیوم و نانولوله‌های کربن و تیتانیوم در آب، بهبود در ضریب انتقال حرارت جابجایی بسیار بیشتر از بهبود در انتقال حرارت هدایتی بود. آنها در مورد مکانیزم‌های ممکن برای توجیه ناهمخوانی بین نتایج بحث کردند و در بین مکانیزم‌های موجود، اثر هجرت نانوذرات بر ضخامت لایه مرزی و ضریب هدایت حرارتی مهمترین عوامل از دیدگاه نتایج تجربی شناخته شدند.
هریس و همکاران [‎۵۸] جریان جابجایی آزاد آرام نانوسیال را در یک کانال دایروی با شرط مرزی دمای دیواره ثابت بصورت عددی مورد بررسی قرار دادند. آنها از مدل پراکندگی برای بررسی انتقال حرارت نانوسیال استفاده کردند. نتایج عددی با نتایج تجربی آزمایشگاه دانشگاه صنعتی اصفهان مقایسه و مورد تأیید قرار گرفت. آنها دریافتند که افزودن نانوذرات باعث بهبود انتقال حرارت شده و افزایش غلظت نانوسیال و کاهش قطر نانوذرات میزان بهبود را افزایش می‌دهد.
میرمعصومی و بهزادمهر [۵۹] جریان آرام جابجایی مختلط نانوسیال آب- اکسید آلومینیم را در یک لوله افقی مورد بررسی عددی قرار دادند. آنها از مدل دوفازی مخلوط برای بررسی هیدرودینامیکی و انتقال حرارتی نانوسیال در اعداد رینولدز و گراشف مختلف استفاده کردند. نتایج آنها نشان داد که در ناحیه توسعه یافته غلظت نانوسیال اثر خاصی بر پارامترهای هیدرودینامیکی ندارد. همچنین غلظت نانوسیال در پایین لوله و نزدیک دیواره‌ها بیشتر بود. افزایش کسر حجمی باعث تقویت جریان ثانویه شده و توزیع دما یکنواخت‌تر شده و حداکثر سرعت افقی به مرکز دیواره نزدیک‌تر می‌شود.
واجها و همکاران [‎۶۰] جریان و انتقال حرارت آرام سه بعدی نانوسیال‌های اکسید آلومینیم در مخلوط آب و اتیلن گلیکول و اکسید مس در مخلوط آب و اتیلن گلیکول را که در لوله‌های مسطح رادیاتور خودرو جریان دارند، با روش عددی بررسی کردند. آنها در مقاله خود روابط جدیدی را برای لزجت و ضریب هدایت حرارتی این نانوسیال‌ها بر حسب کسر حجمی و دما ارائه دادند. نتایج بیانگر افزایش ضریب اصطکاک و انتقال حرارت با افزودن نانوذرات بود. همچنین در هر دو ناحیه توسعه یافته و درحال توسعه حضور نانوذرات باعث بهبود زیادی در ضریب انتقال حرارت می‌شد. بعنوان مثال در عدد رینولدز ۲۰۰۰، برای نانوسیال با ۱۰% اکسید آلومینیم، میزان درصد افزایش ضریب انتقال حرارت سیال پایه ۹۴% بود و برای نانوسیال با ۶% اکسید مس، این مقدار به ۸۹% می‌رسد. بهرحال آنها اشاره کردند که اگرچه با افزایش غلظت نانوسیال افت فشار افزایش می‌یابد، اما با توجه به افزایش ضریب انتقال حرارت، به دبی کمتری از سیال نیاز است و این باعث کاهش توان پمپی مورد نیاز برای به جریان انداختن نانوسیال در سیکل می‌شود. برای یک مقدار انتقال حرارت معین، توان پمپی مورد نیاز برای نانوسیال با ۱۰% اکسید آلومینیم، ۸۲% و همچنین برای نانوسیال با ۶% اکسید مس، ۷۷% کمتر از سیال پایه است.
هریس و همکاران [‎۶۱] جریان آرام نانوسیال اکسید آلومینیم- آب را در یک کانال با مقطع مثلثی بررسی کردند. آن‌ها از روش اجزاء محدود استفاده کردند. نتایج، حاکی از بهبود انتقال حرارت با افزایش کسر حجمی و کاهش قطر بود و همچنین در اعداد رینولدز بالاتر میزان بهبود افزایش یافت.
اکبری و همکاران [‎۶۲] به مقایسه انواع مدل تک‌فازی و سه مدل دوفازی (VOF، مخلوط و اویلری) در انتقال حرارت مختلط نانوسیال آب- اکسیدآلومینیم در درون یک لوله افقی پرداختند. نتایج نشان دادند که میدان سرعت در روش‌های مختلف تقریباً یکسان بوده و میدان دما متفاوت است. نتایج مقایسه نشان دادند که اگرچه مدل‌های دوفازی به نتایج تجربی نزدیک‌تر بودند اما مقدار ضریب انتقال حرارت را بیشتر از مقدار تجربی نشان می‌دادند. نویسندگان مقاله اعلام کردند که برای مقایسه بهتر مدل‌های فوق نیاز به نتایج تجربی بیشتری با شرایط مختلف جریان می‌باشد. از طرفی اعمال مدل‌های مختلف محاسبه خصوصیات نانوسیال در این مدل‌ها نیز می‌تواند به نتایج متفاوتی منجر شود.
بیانکو و همکاران [‎۶۳] جریان در حال توسعه مغشوش آب- اکسیدآلومینیم را در یک کانال مربعی، تحت تأثیر شار حرارتی ثابت بصورت عددی مدل کردند. آن‌ها از مدل مخلوط استفاده کردند و قطر نانوذرات را nm38 در نظر گرفتند. آن‌ها از مدل مخلوط برای مدل‌سازی جریان و انتقال حرارت نانوسیال و از یک مدل تحلیلی ساده برای بررسی آن از دیدگاه قانون دوم و یافتن یک شرایط کاری بهینه استفاده کردند. عدد رینولد بهینه بدست آمده از ۸۹۰۰۰ در کسر حجمی ۱% به ۵۶۰۰۰ در کسر حجمی ۶% کاهش یافت. نتایج تحلیلی و عددی همخوانی خوبی با یکدیگر داشتند.
برای مطالعه کارهای بیشتر در این زمینه نیز می‌توانید به رامیار ]۷[ مراجعه کنید.
۵-۳ سیال و نانوسیال غیرنیوتنی
تاکنون مطالعات بسیاری در زمینه سیالات و نانوسیالات غیرنیوتنی انجام شده است که در ادامه به برخی از آنها می‌پردازیم:
فالکنر و همکاران ]۶۴[ افزایش انتقال حرارت جابجایی محلول نانوسیالات شامل نانولوله‌های کربنی (CNT)[40] عبوری از یک میکروکانال در جریان با عدد رینولدز بسیار پایین و کسر حجمی ۱/۲ تا ۴/۴% CNT را نشان دادند.
دینگ و همکاران ]۶۵[ انتقال حرارت جابجایی نانوسیالات CNT عبوری از یک مجرای افقی را مورد بررسی قرار دادند. آنها نشان دادند که افزایش حداکثر ضریب انتقال حرارت جابجایی به بیش از ۳۵۰% در جریان آرام و شرایط شار حرارتی ثابت می‌رسد و افزایش انتقال حرارت جابجایی به شرایط جریان و غلظت CNT بستگی دارد. همچنین آنها بطور آزمایشگاهی ویسکوزیته نانوسیالات آب/CNT را تحلیل کردند و مشاهده کردند که ویسکوزیته نانوسیالات CNT با کاهش دما و افزایش غلظت CNT افزایش می‌یابد.
گارگ و همکاران ]۶۶[ ویسکوزیته و کارایی انتقال حرارتی نانوسیالات شامل نانولوله کربنی چند جداره را در یک مجرای مسی مستقیم بصورت آزمایشگاهی مورد بررسی قرار دادند. آنها افزایش ضریب هدایت حرارتی و ضریب انتقال حرارت جابجایی را در مجرا در اعداد رینولدز گوناگون و کسر حجمی CNT معادل ۱% گزارش کردند و مشاهده کردندکه نانوسیالات CNT رفتار نازک برشی نشان می‌دهند.
سانترا و همکاران نیز پژوهش‌های متعددی در زمینه نانوسیالات غیرنیوتنی دارند که در ادامه به بررسی برخی از آنها می‌پردازیم.
در یکی از این پژوهش‌ها ]۶۷[، آنها اثر نانوسیال مس- آب را روی افزایش انتقال حرارت جابجایی آزاد در یک محفظه[۴۱] مربعی حرارت داده شده بطوریکه نانوسیال رفتار غیرنیوتنی از خود نشان می‌دهد را مورد مطالعه قرار دادند. معادلات برای سیال غیرنیوتنی بصورت عددی با بهره گرفتن از روش حجم محدود الگوریتم سیمپل[۴۲] حل شد. ویسکوزیته نانوسیال با بهره گرفتن از مدل استوالد- دی‌وائل محاسبه شد.
نتایج نشان دادند که با افزایش  ، دانسیته و ویسکوزیته نانوسیال افزایش می‌یابد. اگرچه  نیز با  افزایش می‌یابد، نرخ افزایش ویسکوزیته با  بسیار بزرگتر از  است. در نتیجه اثر شناوری کاهش، و بنابراین سرعت عمودی نیز با افزایش  کاهش می‌یابد. لایه مرزی سرعت نیز ضخیم‌تر شده و اندازه ناحیه ساکن در درون محفظه کاهش می‌یابد. همچنین در یک عدد رایلی مشخص، مقاومت گردش با افزایش  کاهش می‌یابد. این موضوع بسبب کاهش سرعت عمودی با افزایش  است. همچنین مشاهده شد که مقاومت جریان بسرعت با افزایش عدد رایلی افزایش می‌یابد. این موضوع آشکارا منجر به افزایش شناوری شده، در حالیکه ویسکوزیته و دانسیته برای یک  مشخص ثابت می‌مانند. همچنین ضخامت لایه مرزی سرعت نزدیک دیواره‌ها کاهش و بنابراین ناحیه درونی ساکن با افزایش عدد رایلی افزایش می‌یابد. ضخامت لایه مرزی حرارتی نزدیک دیوار نیز با افزایش عدد رایلی کاهش می‌یابد. همچنین نتایج حکایت از این دارد که در یک مقدار ثابت رایلی با افزایش  مقدار عدد ناسلت متوسط بصورت پایدار کاهش می‌یابد. همچنین مقدار عدد ناسلت متوسط با افزایش عدد رایلی در  ثابت افزایش می‌یابد.
در یکی دیگر از این پژوهش‌ها ]۶۸[ آنها به بررسی انتقال حرارت جریان آرام نانوسیال مس-آب عبوری از یک کانال پرداختند. در این پژوهش نیز تنش‌های برشی با بهره گرفتن از مدل تابع نمایی برای یک سیال غیرنیوتنی تراکم‌پذیر حل شدند. نتایج بررسی آنها نشان داد که نانوذرات اثر اندکی روی ساختار جریان دارند. همچنین با افزایش کسر حجمی در عدد رینولدز ثابت، انتقال حرارت افزایش چشم‌گیری داشت. این افزایش در نانوسیالات نیوتنی و غیرنیوتنی روند یکسانی، بویژه در اعداد ریینولدز پایین داشت. همچنین نتایج بررسی آنها نشان داد که طبیعت توزیع ناسلت موضعی روی دیوار برای نانوسیالات نیوتنی وغیرنیوتنی در هر کسر حجمی مشابه است. برای نانوسیال غیرنیوتنی تنش برشی دیوار با افزایش کسر حجمی برای اعداد رینولدز پایین‌تر بسرعت افزایش می‌یابد و نرخ این افزایش با افزایش عدد رینولدز کاهش می‌یابد.
کمالی و بینش ]۶۹[ ویژگی‌های انتقال حرارتی محلول نانوسیالات نانولوله‌های کربنی چند دیواره[۴۳] و رفتار غیرنیوتنی نانوسیالات نانولوله‌های کربنی[۴۴] و اثرات رفتار نازک برشی نانوسیالات نانولوله‌های کربنی روی مشخصات انتقال حرارتی را بصورت عددی مورد بررسی قرار دادند. شبیه‌سازی‌های عددی برای سیال پایه آب و محلول ۱% نانوسیال نانولوله‌های کربنی انجام شد. نتایج حاکی از این بودند که ضریب انتقال حرارت محاسبه شده سازگاری خوبی با داده‌های آزمایشگاهی در اعداد رینولدز مختلف دارد. همچنین نتایج آشکارا نشان دادند که نانوسیالات نانولوله‌های کربنی بطور قابل ملاحظه‌ای ضریب انتقال حرارت بالاتر و درصد افزایش ضریب انتقال حرارت بالاتری را از خود نشان می‌دهند. از طرفی ویسکوزیته نانوسیال نانولوله‌های کربنی غیرنیوتنی در مرکز مجرا حداکثر مقدار خود را دارد و در دیواره مجرا به حداقل خود می‌رسد زیرا نرخ برش نزدیک دیوار بزرگ است؛ همچنین ویسکوزیته میانگین در ورودی مجرا بزرگتر از مکان‌های دیگر است زبرا نرخ برش کوچک است. همچنین آنها مشاهده کردند که ضریب هدایت حرارتی بتدریج در جهت شعاعی از مرکز مجرا بسمت دیوار و در جهت محوری مجرا افزایش می‌یابد زیرا دمای توده نانوسیال نانولوله‌های کربنی در جهات محوری و شعاعی افزایش می‌یابد، که منجر به افزایش ضریب هدایت حرارتی نانوسیال نانولوله‌های کربنی می‌شود. مشاهده شد که اعداد ناسلت برای نانوسیال نانولوله‌های کربنی بزرگتر از آب است و نانوسیال نانولوله‌های کربنی ویژگی‌های انتقال حرارتی بهتری دارد.
حجت و همکاران کارهای متعددی در زمینه رفتار حرارتی نانوسیالات غیرنیوتنی انجام دادند که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می‌شود.
در یکی از این کارها ]۷۰[، آنها ویژگی‌های انتقال حرارت جابجایی نانوسیالات غیرنیوتنی با سیال پایه محلول ۵/۰ % وزنی کربوکسی متیل سلولز[۴۵] را مورد بررسی قرار دادند. آزمایشات برای غلظت‌های مختلف نانوذرات اکسید آلومینیم، اکسید تیتانیم و اکسید مس انجام شده است.
نتایج نشان می‌دهند که افزودن نانوذره ضریب انتقال حرارت جابجایی سیال پایه را افزایش می‌دهد و این افزایش با افزایش غلظت ذره و عدد پکلت افزایش می‌یابد. همچنین در یک پکلت ثابت، ضریب انتقال حرارت جابجایی نانوسیالات با غلظت نانوذره افزایش می‌یابد. یکی از دلایل اصلی برای توضیح این افزایش، افزایش ضریب انتقال حرارت هدایتی نانوسیالات است. از دیگر نتایج بررسی آنها این است که که عدد پکلت اثر چندانی روی عدد ناسلت نسبی و ضریب انتقال حرارت جابجایی نسبی ندارد. این نتایج با کارهای گذشته روی نانوسیالات نیوتنی مطابقت دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...