دانلود فایل های پایان نامه با موضوع تاثیر کارآفرینی بر عملکرد شرکتهای صنایع غذایی استان گیلان- فایل ... |
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
بخش اول
کارآفرینی سازمانی
۲-۱-کارآفرینی سازمانی
۲-۱-۱- مقدمه
پیچیدگی و رقابت رو به رشد موجود در دنیای امروز که همراه با تغییر اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی می باشد، سبب شده است از کارآفرینی به عنوان نیروی محرکه در رشد سازمان ها یاد شود. زیرا باعث رشد و توسعه اقتصادی کشورها، افزایش بهره وری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی می شود (محمودی عالمی و همکاران، ۱۳۸۹، ص ۱۱۴).
در شرایط شدیداً رقابتی و متحول جهانی، کارآفرینی و کارآفرینان سهم بسزایی در توسعه اقتصادی و اجتماعی دارند. از جمله دلایل توجه به توسعه و ضرورت کارآفرینی، می توان به ایجاد اشتغال، بهبود کیفیت زندگی، نوآوری و انتقال فن آوری، ایجاد رفاه، ترغیب و تشویق سرمایه گذاری در تولید، کشف منابع و رفع تنگناهای بازار اشاره کرد. برای توسعه فعالیت های کارآفرینانه، علاوه بر مساعد بودن عوامل محیطی و ساختاری، تقویت ویژگی های روان شناختی افراد برای گرایش به کارآفرینی نیز ضروری است (سلمانی زاده و همکاران، ۱۳۸۸، ص۶۸).
در این بخش ابتدا به تعاریف و مفاهیم کارآفرینی و کارآفرین پرداخته و سپس با ارائه مدل و انواع آن و … سعی می شود گامی در جهت آشنایی با این مفهوم مهم برداشته شود.
۲-۱-۲- کارآفرینی
تقریباً در طول تمامی دوره های تاریخ بشر، کارآفرینی به اقدامات مهمی در پیشرفت تمدن مدرن خدمت کرده است. کارآفرینی در سال های اخیر از هر زمان دیگری مهمتر شده است، و دلیل آن توجه به عواملی است که منجر به دستیابی به رشد اقتصادی، اشتغال بالا، ایجاد شغل قوی و توسعه اجتماعی مثبت می شوند (Sesen, 2012, p 624).
چنانچه بخواهیم تعریفی مختصر از کارآفرینی و فعالیت کارآفرینانه، ارائه دهیم باید گفت کارآفرینی را می توان فرایند شناسایی فرصت ها و بهره برداری و خلق ارزش از آنها دانست. البته باید توجه داشت که این خلق ارزش، هم برای فرد کارآفرین یا ارائه کننده کالا یا خدمت و هم برای جامعه یا دریافت کنندگان کالا یا خدمت مطرح است و می تواند جنبه های مختلف اقتصادی و اجتماعی را دربربگیرد (یزدانی و همکاران، ۱۳۹۰، ص۵۲).
ارائه یک تعریف خاص و بدون ابهام از کارآفرین و کارآفرینی مستلزم چالش و بحث است لیکن این بدان دلیل نیست که تعاریفی در این زمینه وجود ندارد بلکه به دلیل تعدد تعارف از زوایای مختلف اقتصادی، مدیریتی، جامعه شناسی و … است. مشکل اصلی اینجاست که تعدد این تعاریف به دلیل اتفاق نظر نداشتن صاحب نظران بر سر خصوصیات و ویژگی های کارآفرینان است. از این صاحب نظران، ویلیام گاردنر (۱۹۹۰) تحقیقات بسیاری در زمینه ویژگی های کارآفرینان انجام داده است. او نتیجه گرفت که تفاوت های بین کارآفرینان و کارهای مخاطره آمیزشان به اندازه تفاوت های بین کارآفرینان و غیرکارآفرینان و بین موسسات جدیدی به ثبت رسیده بزرگ و اساسی است. برخی تعاریف بر اهمیت کارآفرینی در تأمین کارایی اقتصادی که برگشت سرمایه را به حداکثر برساند تأکید دارد. پاداش دادن به سرمایه گذار مهم است امّا این امر تنها هدفی نیست که کارآفرین تعقیب می کند. کارآفرینان موثر طوری کار می کنند که به همه سهامداران در کارهای مخاطره آمیزشان پاداش دهند. ابداع و نوآوری، هم یک عامل حیاتی و مهم است. ابداع عامل مهمی در موفقیت همه کسب و کارهاست نه فقط در امور کارآفرینانه؛ و کارآفرینی یک پدیده غنی و پیچیده است (دهقان و همکاران، ۱۳۹۰، ص۴۵).
سزرب[۵] (۲۰۰۳)، کارآفرین را به عنوان کسی که رشد گرا است و سود می کند و می تواند از ریسک محاسبه شده چشم پوشی کند و رگه های نوآوری دارد توصیف می کند (Mascarell,2013,p1084).
مک مولن و شپارد[۶] (۲۰۰۶) گفتند؛ کارآفرینان زمانی که دانش و اطلاعات کمی در مورد نتایج محتمل سرمایه گذاری دارند با سطوح بالاتری از عدم اطمینان سرمایه گذاری روبرو هستند (Brundin,2013,p10).
کارآفرینی یکی از محرک هایی است که توسط آن، دانشی که در یکی از قسمت های اقتصادی همچون یک شهر ایجاد شده است به عنوان یک سرمایه گذاری در بازار سودآور تفسیر می شود (Rahman, 2011, p 609).
ریچارد کانتلیون[۷] برای نخستین بار این مفهوم را که یک کارآفرین بی اطمینانی و ریسک را تحمل می کند، تشخیص داد. جین باتیست سی بر نقش مدیریتی کارآفرین تاکید دارد، جوزف شومپیتر تئوری کارآفرینی را با تئوری توسعه ی اقتصادی پیوند می دهد، به باور وی، کارآفرینی، ساده ترین وسیله توسعه اقتصادی از راه نوآوری به عنوان یک عنصر اصلی است. از دید وی، کارآفرین یک نوآور است که ترکیب جدیدی را به وجود می آورد و آن می تواند:
نوآفرینی یا ایجاد کالای جدید یا بهبود کیفیت یک کالا باشد.
نوآفرینی روش جدید برای تولید محصول صنعتی تازه باشد.
بازاری جدید ایجاد کند.
از منابع جدید بهره گیری کند.
ایجاد شکل سازمانی جدید صنعتی باشد (دادورخانی و همکاران، ۱۳۹۰، ص۱۷۲).
کوراتکو و هاجتس[۸] اظهار می دارند که کارآفرینی تابعی از کارآفرین است. از این رو، بررسی خصوصیات کارآفرینان به بالا رفتن درک کارآفرینی کمک خواهد نمود. مک کللند ویژگی های افراد کارآفرین را شامل انگیزه ی پیشرفت، خطرپذیری، کنترل درونی، خلاقیت و نیاز به استقلال می داند و بر اساس تحقیقات انجام شده، معتقد است که پرورش ویژگی های ذکر شده در افراد باعث تقویت قابلیت های کارآفرینی می شود. استونر و همکاران بر این باورند که نیاز به کسب موفقیت، مرکز کنترل درونی (اعتقاد به اینکه شخص، خود کنترل امور زندگی و کاری خود را در دست دارد)، خطر پذیری، تحمل ابهام (ناشی از انجام کارهایی برای اولین بار) و شایستگی های خاص (بصیرت تحلیل گرانه از بازار، توانایی مدیریتی، دستیابی به سرمایه و ارتباطات شخصی قوی) از جمله ویژگی های کارآفرینان به شمار می روند (عبدالهی، ۱۳۹۱، ص۲۷).
مکنزی و دیکامبو[۹] (۱۹۸۶) معتقدند که فعالیت کارآفرینانه سازمانی شامل توسعه یک محصول جدید برای ایجاد یک فرایند اثربخش است و مک کللند[۱۰] تعریف گستردهتری از کارآفرینی بیان میکند و فرایند کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه بلکه یک شیوه زندگی تعبیر مینماید به طوری که خلاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویایی، مخاطرهپذیری، آیندهنگری، ارزشآفرینی، آرمان گرایی، فرصتگرایی، نیاز به پیشرفت، مثبتاندیشی، زیربنا و اساس زندگی کارآفرینانه میباشد، در این زندگی شکست مفهومی ندارد به جز این که پلهای برای بالا رفتن، موقعیتی برای آموختن، تصور ناقصی از واقعیت، ابهامی که در هدف وجود دارد، واقعهای که هنوز فواید آن تبدیل به سود نشده است، در این زندگی پول انگیزه اصلی و اولیه فعالیتهای اقتصادی نیست بلکه معیاری برای سنجش میزان موفقیت فرد محسوب میشود. در زندگی کارآفرینانه هدف اصلی از کار و فعالیت ارضاء حس کنجکاوی، تحقق بخشیدن به آرمانها، آزادسازی انرژیهای ذهنی و تبدیل آنها به ایدههای عملی و نهاتاً خلق ارزش است و همه چیز تحتالشاع آرمان شخصی قرار می گیرد (احمدپور و عزیزی، ۱۴:۱۳۸۳).
۲-۱-۳ - اهمیت و ضرورت توجه به ویژگی های کارآفرینان
کارآفرینی به عنوان یک بحث مورد علاقه در قرن هجدهم مطرح شده و در قرن نوزدهم علاقه بیشتری را کسب کرده است. اما در اواخر قرن بیستم، کارآفرینی از نزدیک با بازار آزاد، سرمایه داری و توانایی کارآفرینان به عنوان عوامل تغییر پیوند خورده است تا اینکه ایده های خلاق و نوآور برای شرکت و از همه مهمتر برای ایجاد ثروت را فراهم می کند (Chowdhury et al, 2013, p 295).
امروزه در نقش و اهمیت صنایع کوچک و متوسط در رشد و توسعه اقتصادی کشورها تردیدی وجود ندارد. هر دو گروه کشورهای صنعتی و در حال توسعه با سیاستگذاری و برنامه ریزی لازم درصدد سازماندهی، رفع موانع و مشکلات، بهبود فضای کسب و کار و فراهم ساختن زمینه لازم به منظور بهره گیری هرچه بیشتر از این صنایع در راستای توسعه کارآفرینی، حل معضل بیکاری، افزایش ارزش افزوده و صادرات صنعتی، توسعه منطقه ای و کمک به بهبود توزیع درآمد در جامعه و مواردی از این قبیل می باشند. شرکت های کسب کار کوچک و متوسط به دلیل ویژگی های خاصی که دارند، از کارکردهای بی بدیلی برخوردارند (صفری، ۱۳۸۶، ص۷۴).
شرکت های کوچک از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار بوده و کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری بیشتری در آنها صورت می پذیرد. این شرکت ها راحت تر می توانند خود را با تغییرات پرشتاب محیطی تطابق داده و نسبت به مؤلفه های محیطی همچون عوامل اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی سیاسی و قانونی سریع تر واکنش نشان دهند. بنگاه های کوچک و متوسط عامل جذب و اشتغال بخش عظیمی از جمعیت کشورها و آموزش و تربیت نیروی کار ماهر هستند. از آنجا که بنگاه های کوچک و متوسط در مقایسه با صنایع بزرگ با سرمایه کمتری می توانند ایجاد اشتغال کنند، تعداد مشاغلی که این دسته از شرکت ها ایجاد می کنند بیشتر از شرکت های بزرگ است. امکان ایجاد مشاغلی به صورت خویش فرما باعث می شود تا کارآفرینان با انگیزه بیشتری به این دسته از شرکت ها روی بیاورند جذب و پذیرش کارکنان با شرایط خاص در این بنگاه ها با سهولت بیشتری صورت می گیرد. این شرکت ها توانسته اند امکان اشتغال برای افراد جوان، سالمندان، زنان، کارکنان پاره وقت و حتی افراد معلول نیز فراهم کنند. در اینگونه بنگاه ها به راحتی می توان بدون نیاز به برنامه ریزی و تغییرات گسترده در ساختار، گروه های میان وظیفه ای یا گروه های کاری با ترکیبی از متخصصان مختلف را گرد هم آورد. هزینه بیرون آمدن از صنعت برای اینگونه شرکت ها در مقایسه با شرکت های بزرگ کمتر است، از این رو بسیاری از کشورهای جهان توجه خاصی به این گروه از بنگاه ها دارند و با مطالعه و بررسی در مورد مسایل و مشکلات آنها سعی در استفاده از مزیت های گوناگونی دارند که این شرکت ها ایجاد می کنند (صفری، ۱۳۸۶، ص ۷۵).
۲-۱-۴- انواع کارآفرینی
کارآفرینی به انواع مختلفی تقسیم شده است:
کارآفرینی مستقل: فردی که مسئولیت اولیه جمعآوری منابع لازم برای شروع و یا رشد کسب و کاری را بسیج می کند و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرایند، محصول یا خدمات جدید میباشد. به عبارت دیگر کارآفرین فردی است که یک شرکت را ایجاد و اداره میکند و هدف اصلیاش سودآوری و رشد است.
کارآفرینی شرکتی: کارآفرینی شرکتی به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید، فرآیندهای جدید و نظامهای سازمانی نوین است.
کارآفرینی بینالمللی: این فرایند زمانی ایجاد میشود که کارآفرینان برای منابع، طراحی و توزیع کالا و خدمات خود به شبکههای جهانی وابسته هستند.
کارآفرینی اجتماعی: کارآفرینی در یک زمینه اجتماعی برای سازمانهای غیر تجاری و اقتصادی را در برمیگیرد (اسلام، ۹:۱۳۸۲).
کارآفرینی سازمانی: فرآیندی است که در آن محصولات یا فرایند نوآوری شده از طریق القا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده، به ظهور میرسند. به تعریفی دیگر فعالیتهای کارآفرینانه فعالیتهایی هستند که از منابع و حمایت سازمانی به منظور دستیابی به نتایج نوآورانه برخوردار میباشد (شهشهانی، ۳۲:۱۳۸۷).
همچنین برگمن[۱۱] نیز معتقد است که کارآفرینی سازمانی به فرآیندی اشاره می کند که سازمانها با بهره گرفتن از مجموعه فرصتها و شایستگیهای خویش منجر به تنوع محصولات و نهایتاً توسعه سازمانی میشوند. در یک تعریف دیگر، کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که فعالیتهای سازمانی را به سمت خلاقیت، نوآوری، ریسکپذیری و پیشتازی سوق میدهد (نظری، ١٣٨٢).
۲-۱-۵- فرایند کارآفرینی
اخیراً دانشمندان به دنبال ارتباط بین پژوهش کارآفرینی و روانشناسی هستند. در یکی از این تلاش های قابل توجه، باراُن و هنری[۱۲] (۲۰۱۱)، یک مدل فرآیندی کارآفرینی را ایجاد نمودند که توصیف می کند که چگونه “کارآفرینان شرکت های جدید را از طریق ایده ها، مهارت ها، دانش و استعدادشان ایجاد و راه اندازی می کنند". این فرایند شامل چهار مرحله است:
انگیزش (عوامل مربوط به انگیزه افراد برای تبدیل شدن به کارآفرین)
تشخیص فرصت (عوامل مرتبط با افرادی که احتمال می رود فرصت ها را بشناسند و انواع فرصت ها را به رسمیت شناخته اند)
به دست آوردن منابع (عوامل مرتبط با رفتارهای افراد، مهارت ها و اقداماتی که بر دستیابی به منابع شرکت تاثیر می گذارند)
عملکرد/ موفقیت کارآفرینی (عواملمربوط به دستیابی به نتایج در سطح سازمانی) (Sullivan et l, 2012, p 429).
۲-۱-۶- انواع مدل های کارآفرینی
تلاش محققین در ارائه مدل های کارآفرینی با توجه به جنبه های رویکرد رفتاری و رویکرد ویژگی ها و تعاریف کارآفرینی انجام می گردد. در واقع، می توان دو دسته مدل را ارائه نمود: مدل های فرایندی و مدل های محتوایی.
۲-۱-۶-۱- مدل های محتوایی
کلیه تلاش های محققین در خصوص مطالعه رویکرد ویژگی ها که منجر به شناسایی خصوصیات فردی و شخصی افراد می گردد، جزیی از این طبقه بندی محسوب می گردد.
آنچه که می بایستی مورد توجه قرار گیرد این است که هدف محققین در رویکرد ویژگی ها و مدل های محتوایی، یافتن یک چارچوب روانشناسانه و ارائه تعریف کارآفرینی بر مبنای یکسری ویژگی ها بوده است که با توجه به محدودیت تحقیقات در پرداختن و اظهارنظر قطعی راجع به این ویژگی های فردی، ارائه مدل محتوایی فراگیر همواره عقیم مانده است. بر این اساس، محققین به جای پرداختن به رویکرد ویژگی ها، به رویکرد رفتاری و مدل های فرآیندی روی آورده اند (احمدپور داریانی، ۱۳۸۷، ۱۱۲).
۲-۱-۶-۲- مدل های فرآیندی
مدل های فرآیندی شامل دو دسته اصلی از مدل ها می باشند، که در ادامه تحت بررسی قرار خواهند گرفت:
الف) فرایند رویدادی
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 12:29:00 ب.ظ ]
|