به نام خداوند بخشندۀ بخشایشگر
از محمد پیامبر خدا به اسبذی‌ها. در آشتی هستید شما. نمایندگان شما با میهمانان بحرین به سوی من آمدند. پس هدیۀ شما را قبول کردم. پس هر که از شما گواهی به یگانگی خدا و پیامبری محمد دهد و روی به قبلۀ ما آورد و از ذبیحۀ ما بخورد برای او است آنچه [از خیر] برای ماست و به ضرر اوست آنچه [از گرفتاری] برای ما است و کسی که از اسلام روی گرداند باید جزیه پرداخت کند تا معاف و محفوظ باشد و کسی که از جزیه دادن روی گرداند آمادۀ جنگ باشد.
دانلود پایان نامه
و بر شما است که فرزندان خود را به مجوسیت نکشید و اموال معابد از آن خدا و رسول است.
و بر شما است که یک پنجم از کشاورزی دیم و آبخور از چشمه‌ها و یک دهم آنچه به وسیلۀ نهرهای کوچکِ دست‌ساز و ظروف، آبیاری می‌شود را زکات دهید و همچنین یک بیستم از اموال نقره و طلای خود را زکات دهید.
و بر شما است از پرداخت مالیات اموال، دو برابر آنچه بر مسلمانان است و اینکه گندم را آرد کنید در آسیاب‌ها‌تان، برای نمایندگان ما، بدون مزد و سلام بر هر که پیروی هدایت کند.
۱۲ـ مطابق گزارش منابع کهن، پیامبر اکرمˆ در نامهای به مجوسیان هجر آنها را به اسلام یا جزیه دعوت کرده است.[۳۱۵]
متن این نامه را زیعلی در نصب الرایه چنین آورده است:
أما بعد من شهد منکم أن لا إله إلا الله وأن محمداً عبده ورسوله، واستقبل قبلتنا، وأکل ذبیحتنا فله مثل ما لنا، وعلیه مثل ما علینا، ومن أبی فعلیه الجزیه، علی کل رأس دینار علی الذکر والأنثی، ومن أبی فلیأذن بحرب من الله ورسوله.[۳۱۶]
کسی که گواهی به یگانگی خدا و پیامبری محمد دهد و روی به قبلۀ ما آورد و از ذبیحۀ ما بخورد برای اوست، آنچه برای ما است و به ضرر اوست آنچه به ضرر ما است و کسی که روی گرداند باید مالیات بپردازد به ازای هر نفر، یک دینار و هر که از مالیات روی گرداند، آمادۀ جنگ باشد.
ب. راویان ائمه‰

 

    1. اصحاب امیرالمؤمنین† و راویان آن حضرت

 

۱ـ صعصعه بن صوحان عبدی
او از اصحاب و روات امیرالمؤمنین† است. [۳۱۷]
به روایت کشّی امام صادق† در حق صعصعه فرمود: «ما کان مع امیرالمؤمنین من یعرف حقه إلا صعصعه واصحابه».[۳۱۸]
کشی همچنین خطبۀ صعصعه را در مسجد کوفه در مذمت معاویه نقل کرده است.[۳۱۹]
صعصعه عهدنامۀ مالک اشتر را از امیرالمؤمنین روایت میکند.[۳۲۰]
نجاشی ضمن کتابهای عبدالعزیز بن یحیی بن احمد بن عیسی جلودی ازدی بصری، کتاب اخبار صعصعه بن صوحان را نام برده است.[۳۲۱]
محل تولد او را دارینِ قطیف دانستهاند.[۳۲۲]
بعد از اسلام و رحلت پیامبر مدتی در عُمان بود[۳۲۳]، آنگاه به مدینه رفت و عاقبت در کوفه ساکن شد.
احتجاج او با خلیفۀ دوم در امر تقسیم بیتالمال در منابع آمده است.[۳۲۴]
در کوفه نیز سعید بن عاص اموی ـ والی این شهر ـ از او و برخی دیگر به عثمان شکایت کرد و سپس به دستور خلیفه آنها را به شام و سپس حَمص تبعید کرد.[۳۲۵]
در خلافت حضرت امیر† او به کوفه آمد و در جنگهای سهگانۀ ایشان شرکت داشت.[۳۲۶] او از شهودِ وصیت امیرالمؤمنین در سال ۳۷ق است.[۳۲۷] و همچنین در تشییع شبانۀ آن حضرت حاضر بود و خطبۀ او کنار مزار آن حضرت معروف است.[۳۲۸] بعد از شهادت حضرت امیر†، صعصعه به امر معاویه و توسط مغیره بن شعبه به جزیره یا بحرین و یا به قولی جزیرۀ ابن کافان تبعید شد و در آنجا به سال ۵۶ق درگذشت.[۳۲۹] و [۳۳۰]
در روستای نائیه در بحرینِ امروزی، مرقد صعصعه معروف است. البته قول دیگر در مورد مرقد او ثویه یا جعفریه در حوالی کوفه است.[۳۳۱] مسجدی نیز در کوفه به او منسوب است که دارای اعمال و ادعیۀ مخصوص می‌باشد.[۳۳۲]
اساتید:
او غیر از امام علی†، از عبدالله بن عباس، عثمان بن عفان روایت میکند.
شاگردان:
ابواسحاق عمرو بن عبدالله سبیعی، مالک بن عمیر، منهال بن عمرو، عبدالله بن بریده، مطیر (پدر موسی بن مطیر).
۲ـ سیحان بن صوحان عبدی
شیخ او را در باب من روی عن امیرالمؤمنین† ذکر کرده است.[۳۳۳] او از صحابه است و در جنگهای رده شرکت داشت.[۳۳۴] به همراه برادرش زید، در جمل در رکاب امیرالمؤمنین† به شهادت رسید.[۳۳۵]
۳ـ حُکَیم بن جَبَلَه عبدی
از سرداران علی† در جمل و رئیس سیصد نفر از عبدالقیس بوده است و در همین پیکار به شهادت رسید.[۳۳۶]
شیخ طوسی نام او را در «باب من روی عن امیرالمؤمنین†» آورده است.[۳۳۷]
از سوی خلیفۀ سوم به امامت سِند منصوب شد ولی از مُکران به مدینه بازگشت.[۳۳۸]
علی بن مجاهد بن مسلم بن رفیع کابلی کندی عبدی رازی ـ قاضی ری ـ را مولی حکیم بن جَبَله دانسته‌اند.[۳۳۹]
۴ـ زید بن صوحان عبدی
از بزرگان صحابه پیامبر[۳۴۰] و اصحاب خاص امیرالمؤمنین‡ است. او در جمل به شهادت رسید. شیخ طوسی او را از اَبدال[۳۴۱] به شمار آورده است.[۳۴۲] ابن سعد او را با عبارت «کان ثقه قلیل الحدیث»، توصیف کرده است.[۳۴۳]
اساتید:
امیرالمؤمنین علی†، خلیفۀ دوم، سلمان فارسی، اُبیّ بن کعب.
شاگردان:
ابو وائل، سالم بن أبی الجعد، هلال بن قیس.[۳۴۴]
او از وطن خود به عُمان، مدینه و در نهایت کوفه هجرت کرد.[۳۴۵] مدتی نیز به دستور عثمان از کوفه به شام تبعید شد.[۳۴۶]
از امیرالمؤمنین علی† از پیامبر اکرمˆ روایت شده که فرمود:
«من سرَّه أن ینظر إلی مَن یسبقه بعض اعضائه إلی الجنه فلینظر إلی زید بن صوحان».
دست چپ او در جنگ نهاوند در فتح ایران قطع شد و بیست سال بعد، در جمل در جمادی الاولی سال ۳۶ق به شهادت رسید.[۳۴۷]
مرقد او امروزه در بصره و در منطقۀ کوت الزین معروف است.[۳۴۸]
در کوفه نیز مسجدی به نام او وجود دارد که دارای ادعیۀ مخصوصی است.[۳۴۹]
او با سلمان فارسی الفت مخصوصی داشت و در امارت سلمان بر مدائن به این شهر سفر کرد و خطبه خواند.[۳۵۰]
۵ـ جَوَیریه بن مُسهِر عبدی
از امیرالمؤمنین† روایت دارد[۳۵۱] و در رکاب ایشان به شهادت رسید.[۳۵۲]
اساتید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...