دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با یک چارچوب تحمل خطا برای محاسبات پوشیدنی در حوزه محاسبات فراگیر مراقبت های ... |
در روشهای NMR[66] و standby تعداد قطعات افزونه با توجه به کاربرد و هزینهها مشخص می شود. به عنوان مثال اگر کاربرد حیاتی است باید با تحمل هزینهها از تعداد قطعات بیشتری استفاده کرد. یا اگر هزینه های انرژی و حجم قطعه مهم است باید از قطعات افزونهی کمتری استفاده کرد. در کل توصیه می شود که روش NMR برای Body Nodeها از سه ماژول سنسور استفاده کند یعنی TMRباشد، همچنین روش standby از یک ماژول سنسور اصلی و یک ماژول سنسور افزونه استفاده کند. بدین صورت که ماژول سنسور اصلی در حالت فعال و ماژول سنسور افزونه در حالت غیر فعال باشند. در این صورت اگر ماژول سنسور اصلی خراب شود بلافاصله ماژول سنسور افزونه فعال می شود و شروع بکار می کند. این یعنی اینکه در هر زمان تنها یکی از دو ماژول سنسور فعال است، در نتیجه در هر زمان فقط یک ماژول سنسور از انرژی باتری استفاده می کند.
در روش standby یک سؤال مهم مطرح می شود و آن این است که چگونه خرابی ماژول سنسور اصلی را تشخیص دهیم؟ در تحقیق حاضر به منظور پاسخ دادن به سؤال فوق، الگوریتمی تحت عنوان الگوریتم تعویض سنسور[۶۷] ارائه می شود. عملکرد الگوریتم مذبور بدین صورت میباشد که دو ماژول سنسور A و B برای یک کار مشترک در نظر گرفته میشوند، بطوریکه یکی از آنها فعال و دیگری در حالت standby قرار دارد. این در حالیست که حالت سنسورهای فعال و افزونه در زمانهای مشخصی با هم تعویض می شود. این تعویض حالت بگونهای است که در بازهای از زمان هر دو سنسور همزمان با هم در حالت فعال قرار میگیرند، که به این بازهی زمانی، بازهی چک گفته می شود. در واقع سنسور معیوب در بازه چک شناسایی می شود.
به منظور درک بهتر میتوان حالتی را تصور کرد که در آن A، سنسور فعال و B در حالت standby قرار دارد. عملکرد تعویض حالت بدین صورت است که A دیر خاموش می شود تا با سنسور B که به تازگی در حالت فعال قرار گرفته، همزمان با هم کار کنند. در این حالت به بازهای که A و B همزمان با هم فعال هستند، بازهی چک گفته می شود. بطور طبیعی هر دو سنسور در بازه چک باید یک مقدار تقریباً یکسان را تولید کنند. به عنوان مثال اگر سنسورهای دما هستند باید یک دمای یکسان را نشان دهند و یا اگر سنسورهای فشار هستند باید به صورت مشترک، یک فشار را نشان دهند.
در بازه چک با تفریق مقدار دو سنسور، معنادار بودن یا نبودن اختلاف دو سنسور مشخص می شود. در واقع یک حد آستانه تحت عنوان «حد آستانه حاصل تفریق دو سنسور» تعیین می شود. اگر حاصل تفریق مقدار دو سنسوراز حد آستانه فوقکمتر باشد آنگاه اختلاف، معنادار نیست یعنی هر دو سنسور سالم هستند و در فواصل زمانی مشخص الگوریتم تعویض سنسور تکرار می شود. اما در صورتیکه حاصل تفریقدو سنسور از حد آستانه ذکر شده بیشتر باشد یعنی اختلاف معنادار است، یعنی یکی از سنسورها معیوب است. در این صورت مقادیر حس شده توسط سنسورها با «حد آستانه سنسور» مقایسه میشوند (این حد آستانه مقداری است که داده یک سنسور نباید از آن تجاوز کند؛ به عنوان مثال حد آستانه را برای یک سنسور دما میتوان ۲۷ درجه سانتی گراد در نظر گرفت). در این فرایند، سنسور معیوب شناسایی و تا ابد خاموش می شود. در طرف مقابل سنسور دیگر تا ابد در حالت فعال قرار میگیرد و به دلیل عدم وجود سنسور افزونه، دیگر الگوریتم تعویض سنسور اجرا نمی شود. شکل ۳-۱۲الگوریتم تعویض سنسور را به صورت شماتیک نشان میدهد.
A
B
بازه چک
A
بازه چک
شکل ۳-۱۲: الگوریتم تعویض سنسور
در زیر الگوریتم تعویض سنسور شرح داده شده است.
-
- سنسور A در حالت فعال و سنسور B در حالت standbyقرار گیرند.
-
- بعد از گذشت مدت زمان X، سنسور B نیز فعال شود بگونهای که سنسورهای A و B همزمان با هم فعال باشند در این حالت به مدت زمانی که هر دو سنسور فعال هستند بازه چک گفته می شود.
-
- در بازه چک مقدار دو سنسور را از هم تفریق کن.
-
- اگر حاصل تفریق از «حد آستانه حاصل تفریق دو سنسور» کمتر بود، هر دو سنسور سالم میباشند و به مرحله ۸ برو، در غیر اینصورت اختلاف معنادار است و به مرحله ۵ برو.
-
- یکی از سنسورها معیوب است پس خروجی هر دو سنسور را با «حد آستانه سنسور» که از قبل مشخص شده، مقایسه کن.
-
- سنسوری که خروجیاش از «حد آستانه سنسور» تجاوز کند، خراب است پس آن را تا ابد خاموش کن و دیگر از آن به عنوان ماژول سنسور افزونه استفاده نکن. سپس سنسور سالم را تا ابد روشن کن.
-
- در این وضعیت، Body Node فاقد هرگونه ماژول سنسور افزونه میباشد. پس از الگوریتم تعویض سنسور خارج شو و آن را دیگر اجرا نکن.
-
- بعد از گذشت مدت زمان Y، سنسور A خاموش و در حالت standby قرار گیرد.
-
- بعد از گذشت مدت زمان Z، مجدداً الگوریتم را با تعویض پارامترهای A و B اجرا کن.
به عنوان یک نتیجه گیری کلی باید به این نکته اشاره شود که برای Body Nodeها استفاده از روش standby نسبت به TMR مناسبتر است. لذا به منظور تحمل خطای ماژول سنسور Body Node، روش standby توصیه می شود.
اگرچه روش standby روش خوبی است اما حالتی را مانند خُرد شدن گره Body Node میتوان تصور کرد کهیک گره Body Node به همراه ماژولهای سنسور افزونهاش خراب شود. لذا در کاربردهای بسیار مهم باید برای حل این مشکل از یک گره جایگزین در یک نقطهی دیگر از بدن استفاده شود. توصیه می شود که Body Node جایگزین در فاصلهی نزدیک یا چسبیده به Body Node اصلی نصب نشود. به عنوان مثال بیماری را میتوان در نظر گرفت که کنترل ضربان قلبش امری حیاتی برای وی محسوب می شود. به دلیل اهمیت موضوع، برای کنترل ضربان قلب، دو Body Node که یکی اصلی و دیگری جایگزین است، بر روی مچ دستش نصب میشوند. در حالت فوق اگر به دلیل از دست دادن تعادل بیمار، مچ دست وی محکم با زمین برخورد کند، هر دو Body Node اصلی و جایگزین نابود میشوند. این در حالیست که در این سناریو، کنترل ضربان قلب بیمار امری حیاتی است. لذا برای سناریوی ذکر شده بهتر است که Body Node اصلی و جایگزین در مکانهای متفاوت و دور از هم، نصب شوند. به طور مثالBody Node اصلی بر روی قلب و Body Node جایگزین بر روی مچ دست نصب شوند. در این فرایند باید به مکان Body Node جایگزین توجه کرد. به عنوان مثال اگر Body Nodeی که بر روی مچ دست نصب شده و کارش کنترل ضربان قلب است خراب شود، نمیتواند کارهایش را به Body Nodeی که کارش کنترل دمای بدن است و بر گوش نصب شده بسپارد؛ چونکه لالهی گوش قادر به نشان دادن نبض نیست.
در این روش از بین دو Body Node افزونه و اصلی، یکی فعال و دیگری در حالت standby است. روش کار بدین صورت است که به محض خرابی Body Node اصلی، Master Node می آید و Body Nodeاصلی را به حالت standby میبرد و Body Node افزونه را فعال می کند. در واقع Body Node معیوب (Body Node که همه ماژولهای سنسورش خراب است) خود را در شبکه Mask می کند تا با این کار از ارسال اطلاعات به Master Node و مشغول کردن آن خودداری کند.
خطای MCU درBody Nodeها: ماژول MCU از دو بخش سختافزار و نرمافزار تشکیل شده است. در بخشهای قبل بیان شد که خرابی بخش نرمافزاری MCU، با روش آزمایش و اشکالزدایی کامل قابل پیشگیری است. در Body Nodeها فرستنده و گیرنده توسط MCU کنترل میشوند، یعنی اگر MCU خراب شود، Body Node ارتباطش را با شبکه از دست میدهد. به بیانی خرابی بخش سختافزاری MCU، باعث وجود خطای پایدار در Body Node می شود. نتیجتاً، در Body Node اگر هر یک از واحدهای فرستنده/گیرنده یا بخش سختافزاری MCU خراب شوند، آنگاه ارتباط Body Node با شبکه قطع می شود، پس در این حالت گره در دسترس نیست.
خطای باتری در Body Nodeها: هر Body Node به منظور انجام وظایفش نیاز به انرژی دارد لذا در درون هر Body Node یک باتری کوچک تعبیه می شود. این باتری کوچک انرژی کل Body Node را تأمین می کند. با توجه به مبحث طراحی ارگونومی ( که در بخشهای آتی مطرح می شود) و همچنین به دلیل رعایت فاکتورهای پوشیدنی در Body Node، اندازه این گره باید کوچک باشد از اینرو کوچک بودن اندازه باتری یک فاکتور کلیدی در Body Node است. اما این باتریهای کوچک توانایی ذخیرهی مقدار کمی از انرژی را دارند. از آنجا که عملکرد Body Node به صورت مستقیم به باتری آن وابسته است، در صورت خالی شدن باتری، Body Node دچار خطای پایدار میگردد که این امر موجب می شود که شبکه یک رویداد مهم را از دست بدهد.
اگر چه به منظور مدیریت انرژی، میتوان از تکنیکهای ارائه شده در بخش انرژی از فصل قبل استفاده کرد اما لزوماً توصیه نمی شود. زیرا فلسفه طراحی Body Node این است که در حد امکان ساده، کوچک و ارزان باشد. همچنین باید خاطرنشان کرد که باتری Body Node با توجه به نوع فعالیتش می تواند برای مدت زمانی مشخص به طور مثال یک ماه انرژی را ذخیره کند. در استفادههای حوزه سلامت به دلیل اینکه گرهها همیشه در دسترساند، میتوان آنها را طوری پیادهسازی کرد که تعویض باتری یا شارژ مجدد امکان پذیر باشد. به دلیل اینکه استفادههای حوزه سلامت حیاتی میباشند، میتوان یک زمان را برای بیماران مشخص کرد(به طور مثال روز اول هر ماه) تا باتریهای Body Nodeها را تعویض یا بصورت دستی شارژ مجدد کنند.
باتری Body Nodeها همچنین می تواند از نوع خود شارژ باشد؛ یعنی باتریهایی که با حرکت، نور و … به صورت اتوماتیک شارژ میشوند. لذا با توجه به اینکه Body Nodeها گرههای بسیار سادهای میباشند، میتوانند از باتریهای خود شارژ استفاده کنند؛ و همچنین با توجه به اینکه بدن انسان مدام در حرکت است، Body Nodeها میتوانند از باتریهایی استفاده کنند که با حرکت یا ضربان قلب شارژ میشوند.
هر Body Node می تواند با بهره گرفتن از روش حد آستانه، از میزان باتری خود مطلع شود؛ کهاینکاربادقتبسیاربالا، بوسیلهتراشههایخاصی از جمله ICهای GUAGقابلانجاماست. روش کار بدین صورت است که اگر انرژی باتری از حد آستانه کمتر شد، Body Node یک پیام هشدار به Master Node و یک پیام هشدار شارژ یا تعویض باتری به Mobile Node میدهد. به منظور در نظر گرفتن شفافیت، هشدار شارژ یا تعویض باتری Body Node، توسط گره موبایل به کاربر داده می شود که این مسئله به صورت مفصل در بخش تحمل خطای شفاف مورد بررسی قرار میگیرد. Master Nodeبا دریافت پیام هشدار میفهمد که باید Body Node با باتری ضعیف را از حالت فعال به حالت standby ببرد و به منظور جایگزینی Body Node افزونهی آن، باید حالت Body Node افزونهی آن را از standby به فعال تغییر دهد. در نهایت زمانیکه باتری Body Node معیوب، تعویض یا شارژ شد، میتوان آن را به عنوان یک Body Node افزونه برای Body Node فعال مورد استفاده قرار داد؛ با هر بار خالی شدن باتری، این چرخه می تواند تکرار شود.
خطای فرستنده در Body Nodeها:هر Body Node باید اطلاعات sense شده را به Master Node ارسال کند که این کار توسط واحد فرستنده در Body Node صورت میگیرد. در این فرایند ارسال، انتخاب تکنولوژی ارتباطی مناسب بسیار مهم میباشد. این انتخاب می تواند بر اساس معیارهای میزان مصرف باتری، برد انتقال اطلاعات، روش کشف خطا در تکنولوژی و حجم ماژول سختافزاری باشد. لذا با انتخاب یک تکنولوژی خوب میتوان با بالا بردن کارایی شبکه، میزان هزینهها را پایین آورد.
در انتخاب تکنولوژی ارتباطی برای Body Nodeها، باید تکنولوژی انتخابی دارای قابلیت انتشار اطلاعات را در تمامی جهات داشته باشد. به عنوان مثال میتوان حالتی را تصور کرد که امواج مایکرویو به عنوان تکنولوژی ارتباطی انتخاب شده باشند. در امواج مایکرویو انتشار اطلاعات به صورت مستقیم صورت میگیرد، یعنی گیرنده دقیقاً باید روبروی فرستنده باشد. این در حالی است که در شبکه پوشیدنی امکان دارد که Body Node و Master Node دقیقاً روبروی یکدیگر نباشند. به علاوه ممکن است که گرههای Body Node یا Master Node سیار باشند، برای مثال میتوان گرهی را تصور کرد که بر روی مچ دست نصب می شود. بنابراین در فرایند انتخاب تکنولوژی ارتباطی، خاصیت قابلیت انتشار در تمامی جهات الزامی میباشد.
قیمت دیگر فاکتور مهم در انتخاب تکنولوژی ارتباطی برای Body Nodeها میباشد. از آنجا که در یک شبکه پوشیدنی تعداد زیادی Body Node می تواند وجود داشته باشد، پس این گرهها نسبت به Master Node و Mobile Node باید ارزانتر باشند. علاوه بر این باید یادآوری کرد که در طراحی و پیادهسازی Body Nodeها باید قیمت ارزان و ساده بودن آنها، مورد توجه قرار گیرد. از اینرو انتخاب ماژولهای ارزان قیمت برای یک Body Node ضروری است، که انتخاب تکنولوژی ارتباطی ارزان قیمت کمک می کند تا هدف فوق محقق گردد.
در انتخاب تکنولوژی ارتباطی باید دقت شود که تکنولوژی انتخابی، برای ادامه کار نیازمند ماژولهای خارجی دیگری مانند مودم یا آنتن نباشد، به عبارتی کل تکنولوژی ارتباطی قابلیت تعبیه شدن در یک Body Node را داشته باشد.
تداخل می تواند به عنوان یک عامل مهم برای انتخاب نوع تکنولوژی ارتباطی، در نظر گرفته شود. تداخل می تواند باعث بروز مشکلاتی از جمله گمشدن داده ها شود. در برخی از کاربردها از جمله حوزه سلامت، امکان وجود تداخل در شبکه پذیرفتنی نیست. لذا اگر برای Body Nodeها یک فناوری مانند امواج رادیویی انتخاب شود که دارای تداخل باشد، عاقلانه نیست. از مطالب ذکر شده میتوان به این نتیجه رسید که تکنولوژی ارتباطی انتخاب شده برای Body Nodeها باید تداخل نداشته باشد.
با توجه به مبحث طراحی ارگونومی که در بخشهای آتی مطرح می شود، در طراحی و پیادهسازی Body Nodeها رعایت فاکتورهای پوشیدنی و کوچک بودن اندازه، مهم میباشد. لذا در فرایند انتخاب باید به حجم تکنولوژی ارتباطی دقت شود. به بیانی دیگر باید ماژول تکنولوژی ارتباطی به مقدار کافی کم حجم باشد.
برد انتقال اطلاعات دیگر ویژگی برای تکنولوژیهای ارتباطی میباشد. هر دو نوع گرههای Body Node و Master Node بر روی بدن نصب میشوند. این موضوع بیانگر این است که فاصلهی گرهها از یکدیگر بسیار کم میباشد که این خود یک مزیت برای شبکه پوشیدنی است. زیرا که هم میتوان از تکنولوژیهای ارتباطی با برد کم و هم با برد زیاد، پشتیبانی کند. اما از آنجا که فاصلهی گرهها از یکدیگر کم است، توصیه می شود که از تکنولوژیهایی استفاده شود که برد انتقال اطلاعاتشان کم باشد.
همانطور که در بخشهای قبل بیان شد، مصرف انرژی یک بحث کلیدی در محاسبات پوشیدنی میباشد. به عبارتی، در محاسبات پوشیدنی برای انجام کارهای مختلف از قبیل بررسی کیفیت داده یا انتخاب ماژول سختافزاری، باید همواره به مبحث انرژی توجه ویژهای شود. نوع پردازشBody Nodeها از نوع پردازشهای جزئی میباشد، لذا کارهای پردازشی در Body Nodeها انرژی کمی را مصرف می کنند، این در حالیست که در Body Nodeها، موضوعات ارتباطات بیشترین انرژی را مصرف می کنند. یعنی مصرف انرژی با انتخاب نوع تکنولوژی ارتباطی رابطهای مستقیم دارد. به عبارتی باید تکنولوژی انتخاب شده، کمترین میزان انرژی را مصرف کند.
با توجه به مطالب بیان شده در این بخش و با توجه به جدول امواج الکترومغناطیسی از فصل دوم، بلوتوث می تواند بهترین تکنولوژی ارتباطی برای Body Nodeها باشد. زیرا که بلوتوث قادر میباشد تا تمام نیازها و کاستیهای مطرح شده را برطرف سازد. در واقع بلوتوث دارای ویژگیهای برد انتقال اطلاعات کم، نداشتن تداخل، قابلیت انتشار در تمامی جهات، مصرف انرژی کم، حجم کم و نیاز نداشتن به سایر تجهیزات و تکنولوژیهای اضافی، قابلیت استفاده در همه مکانها، قیمت ارزان و نرخ انتقال بالا میباشد.
همچنین باید خاطرنشان کرد در صورتی که Master Node فیزیکی معیوب شود، آنگاه Body Nodeها به محض آگاهی، باید قادر به ارسال اطلاعاتشان به Master Node مجازی تعبیه شده در Mobile Node باشند. با انتخاب بلوتوث به عنوان تکنولوژی ارتباطی Body Nodeها با Master Node فیزیکی، دیگر نیازی به انتخاب تکنولوژی اضافی دیگری برای ارتباط بین Body Nodeها و Mobile Node نیست. زیرا معمولاً فاصلهی Body Nodeها و گره Mobile Node کم میباشد، بطوریکه بلوتوث می تواند این ارتباط را برقرار کند. به بیانی دیگر Body Nodeها با بهره گرفتن از تکنولوژی ارتباطی بلوتوث، قادر به برقراری ارتباط با Master Node فیزیکی و Mobile Node میباشند.
خطای گیرنده در Body Nodeها: Body Nodeها باید ابتدا از سالم بودن Master Node خود با خبر باشند سپس اقدام به ارسال اطلاعات برای آن نمایند. هر Body Node به منظور اطلاع از سالم بودن Master Node خود نیاز به یک ماژول گیرنده دارد. روش کار بدین صورت میباشد که در فواصل زمانی مشخص به طور مثال هر ۱۵ ثانیه یکبار Master Node با بهره گرفتن از تکنیک «رمز شب»، یک پیام مانند «سلام بچهها» را که بین خودش و Body Nodeهایش انحصاری است، برای تمام Body Nodeهایش ارسال می کند، بطوریکه هر Body Node با دریافت این پیام از سلامت Master Node خود مطلع می شود. اگر Body Node بعد از سپری شدن مدت زمان از پیش مشخص شده به طور مثال ۱۵ ثانیه، پیام «سلام بچهها» را از Master Node دریافت نکرد، میفهمد که Master Node مورد نظر معیوب شده است.
خرابی ماژول گیرندهی Body Node باعث عدم اطلاع Body Node از سالم بودن Master Node می شود. این امر ممکن است تا زمانیکه Master Node سالم است، مهم نباشد. اما با معیوب شدن یک Master Node باید Body Nodeهایش به Master Node مجازی تخصیص یابند. به بیانی در زمانیکه Body Nodeها در فواصل زمانی مشخص پیام «سلام بچهها» را دریافت نکنند، تشخیص می دهند که Master Nodeشان معیوب است. پس Body Nodeها با ارسال پیام به Mobile Node، معیوب بودن Master Node را گزارش می دهند. سپس Mobile Node به منظور جایگزینی Master Node مجازی، پیام «سلام Body Node» را برای Body Nodeها ارسال می کند. این مسئله به صورت مفصل در بخشهای آتی شرح داده می شود.
همچنین در بحث مدیریت خطا که در بخشهای آتی شرح داده می شود بیان می شود، درخواست برقراری ارتباط، از سوی گرههای بالایی برای Body Node ارسال می شود. از اینرو خرابی ماژول گیرندهی Body Node باعث عدم دریافت این درخواستها و در نتیجه عدم ایجاد ارتباط بین Body Node و گرههای بالایی می شود. به بیانی، دیگر گرهها قادر به مشاهده و پیج کردن Body Node نیستند.
خطاهای زودگذر در Body Nodeها:برخی عوامل محیطی از قبیل گرمای زیاد، سرمای شدید و غیره باعث بروز خطاهای گذرا در Body Nodeها میشوند. از آنجا که در بیشتر سیستمها اکثر خطاهای ممکن از نوع گذرا میباشند، میتوان با مدیریت خطاهای گذرا تا میزان زیادی سیستم را در برابر خطا تحملپذیر کرد. بنا به تعریف خطاهای گذرا، آنها پس از مدتی ناپدید میشوند، سپس سیستم ادامه وظایفش را به صورت صحیح انجام میدهد. با توجه به این تعریف ممکن است اینگونه استنباط شود که اینگونه خطاها برای Body Nodeها نگران کننده نیستند و میتوان از مدیریت خوشبینانه خطاهای گذرا استفاده کرد. اما این تفکر اشتباه است، به عنوان مثال میتوان حالتی را در نظر گرفت که فرد تحت کنترل در محیط بسیار سردی قرار بگیرد. در حالت مذبور گره Body Node کنترل کننده دمای بدن، دچار خطای گذرا می شود به گونه ای که پزشک دور دست برای مدت زمانی دمای درستی را از ابر دریافت نمیکند. این دمای ارسالی می تواند برابر با دمای بدن یک فرد مرده باشد. در این حالت پزشک ممکن است تشخیص دهد که بیمار فوت کرده است. عواقب این تشخیص می تواند برای بیمار و بیمارستان هزینهبر باشد و حتی ممکن است تشخیص فوق در روحیه بیمار تأثیر منفی بگذارد.
از مطالب بیان شده میتوان به این نتیجه رسید که خطاهای ناپایدار و متناوب در Body Nodeها باید مدیریت شوند. برای این کار بعد از پیادهسازی یک Body Node، میتوان توسط فرایند تزریق خطا، تحملپذیری آنرا از تمامی جهات مورد تست قرار داد. ابتدا باید تا حد ممکن حداکثر خطاهای ناپایدار و پایدار را پیش بینی کرد، سپس با تزریق این خطاها به سیستم، توانایی تحمل خطای Body Nodeها را سنجید. همچنین با مشخص کردن خطاهای ناپایدار ممکن، میتوان به فرد تحت نظارت آموزش داد که چگونه از بروز این خطاها جلوگیری کند به طور مثال به وی گفته شود که فلان Body Node در محیطی که دمای آن بیشتر از حد تعیین شده باشد، دچار خطای گذرا می شود. نهایتاً، در یک محیط عملیاتی میتوان با بهره گرفتن از روشهای کشف خطا، از وجود خطاهای ناپایدار در یک Body Node مطلع شد و آنها را مدیریت کرد.
۳-۳-۲ Master Nodeها
Master Node رابط بین شبکه پوشیدنی با Mobile Node و ابر است. لذا با نگاه کردن به وظیفه و جایگاه Master Node در شبکه میتوان به نقش کلیدیش پی برد. در واقع اگر Master Node خراب شود ارتباط شبکه پوشیدنی با Mobile Node و ابر قطع می شود، به بیانی کل شبکه از کار میافتد. از اینرو بررسی چالشها و تهدیداتی که Master Nodeها با آنها مواجه میشوند، ضروری است.
در معماری سه لایهای ارائه شده Master Nodeها به دو دستهی فیزیکی و مجازی تقسیم میشوند.Master Node فیزیکی یک گره سختافزاری است که در لایهی محاسبات پوشیدنی قرار دارد. در شرایطی که شبکه به دلایل خطاهای پایدار فاقد Master Node فیزیکی باشد، معماری سه لایهای از ادامه عملکرد باز میماند. به منظور تحمل خطای فوق از Master Node مجازی استفاده می شود. Master Node مجازی یک نرمافزار با توانایی انجام تمامی کارهای Master Node فیزیکی است که در لایهی محاسبات سیار قرار دارد.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-09] [ 08:43:00 ق.ظ ]
|