مطالب در رابطه با بررسی تطبیقی فضایل اخلاقی ایمانی در قرآن و عهدین- فایل ۱۳ |
الف- ویژگیهای اخلاق در مرقس:
شایسته است که اخلاق در اناجیل، از انجیل مرقس شروع گردد، زیرا هرچند که عهدجدید با انجیل متی آغاز میشود اما بر اساس مطالعات و تحقیقات دانشمندان مرقس اولین انجیلی است که نوشته شده است (۶۵ م).
ویژگیهای این انجیل به قرار ذیلاند:
-
- اخلاق انجیل مرقس بر شخص عیسی، مصائب او و پیروی از او تمرکز دارد. در حقیقت این اخلاق، دانشی تعلیمی نیست و به دنبال آموزش تعالیم اخلاقی و بیان نیکی و بدی و یا ارزش و ضد ارزش نیست. بلکه اخلاق را بر پایه یک رابطه مرید و مرادی بین عیسی و همراهانش استوار می کند. به بیان دیگر اطاعت فرد از مسیح نه به عنوان تن دادن به دستورات اخلاقی یک آموزگار اخلاق بلکه به عنوان رفتار بر اساس رفتار یک مراد است (ر.ک: مرقس ۱: ۱۶-۲۰؛ ۲: ۱۴؛ ۸: ۳۴؛ ۱۰: ۵۲٫ ). منظور از این بیان آن است که عیسی در این ادبیات به عنوان آموزگار اخلاق معرفی نمی شود، او مرادی است که باید مریدانش در یک پیوند عاطفی با او همراهی اش کنند و تلاش کنند خود را در سیمای او در آورند؛ چیزی که ممکن است با همان مسئله تقلید از خدا که در اخلاق یهودی آمده بود قابل مقایسه باشد.
مهمترین نکته در این ادبیات اخلاقی این است که همواره الگوی اخلاقی کامل در معرض دید پیروان اوست و آنان اخلاق را به صورت مجموعه گزاره هایی رفتاری که باید آنان را بر زندگی خود تطبیق دهند نمی نگرند، چه این که این امر، خود کار دشواری است. در این جا عیسی برای پیروان خود عیسی الگویی کامل است و این به پیروان او این امکان را می دهد که خیلی ساده تر از آن که در پی تطبیق شرایط محیطی خود با آن آموزه ها باشند، مانند مراد خود باشند. کافی است از آنان عیسی تقلید کرده و به او تشبه بجوید و لازم نیست برای فهم رفتار اخلاقی خود را درگیر مفاهیم کند.
-
- اخلاق در انجیل مرقس و پس از آن در سایر اناجیل بر رهایی معناداری از شریعت موسوی است. مرقس نمیخواهد مردم صرفاً از بند شریعت رها شوند بلکه با تکیه بر سیره عیسی از مردم میخواهد که با تبعیت از عیسی نوع رویکردشان به شریعت تغییر کند. مرقس به دنبال این است که بگوید شریعت مساوی با ارادهی خدا در باره ی انسان نیست به همین دلیل باید به اخلاق هم توجه داشت. از نگاه این انجیل شریعت موسوی با تمام خوبی هایی که دارد، برای رهانیدن آدمی و رستگاری او شرط کافی به شمار نمی آید. و رسیدن به چیزی که در بیان او «ملکوت» تعبیر می شود تنها با التزام به شریعت موسوی بدست نمی آید. او بر این باور است که انسان تنها با توقف بر شریعت و التزام به قواعد خشک آن نمی تواند به آنچه اراده خدا در قبال آدمی است دست یابد و «اشتباه است که تورات را مو به مو اجرا کنید و به خواسته های بزرگتر خدا چشم ببندید» (پارکس، ۱۳۸۰: ۸۷).
-
- هستهی مرکزی اخلاق مرقس بر دو پایه استوار است: ۱٫ خود انکاری (جنبهی سلبی اخلاق) ۲٫ اطاعت از مسیح (جنبهی ایجابی اخلاق) به این بیان که در اخلاق مرقس کسی که می خواهد زیستی اخلاقی آن گونه که عیسی می گوید داشته باشد در گام اول باید خود را انکار نماید، این به معنای نفی خودخواهی ها است. و در گام بعدی عیسی را تقلید کنند و تا پای جان با همراه باشند به همین دلیل تأکید دارد که هر کس با عیسی است باید صلیب خود را بردارد و به دنبال او برود. مرقس بر اساس همین اصل از حواریون عیسی انتقاد می کند که چرا از عیسی جا ماندند آنان باید تا پای صلیب با عیسی همراه می شدند، نه این که او را انکار نمایند (مرقس۱۰: ۳۸؛ ۱۳: ۹-۱۳).
-
- اخلاق مرقس اخلاقی همراه با مراقبه و انتظار دایمی است. اخلاقی کاملاً آخرتشناسانه است. یعنی دلیل و فلسفه اخلاقی زندگی کردن در دنیا این است که در آینده حادثهای رخ خواهد داد و در آن زمان فرد به این زندگی اخلاقی نیاز خواهد داشت. این زیست اخلاقی به همراه مراقبه (یعنی باید همواره به شدت رفتارت باشی چون شاید مسیح همین امروز بیاید) و همراه انتظار است (ر. ک: مرقس ۱۳: ۳۳-۳۷).
-
- مرقس بر قلب به عنوان خاستگاه ابدی اخلاق تأکید دارد. هدف مرقس از توصیه به زندگی اخلاقی، اصلاح رفتار انسانها نیست بلکه میخواهد قلب و درون انسانها را اصلاح کند. یعنی به صرف اینکه فرد بر اساس قواعد اخلاقی رفتار کرد نمیتوان او را فردی متخلق نامید بلکه هدف اخلاق زمانی محقق شده است که انسان از اندیشه بدی نیز خلاص شده باشد و در دل خویش شوق زنا و فسق و قتل و … نداشته باشد (ر. ک: مرقس ۷: ۱۷-۲۳). بر اساس همین فهم است که مرقس از عیسی نقل می کند انسان از درون نجس می شود نه از بیرون.
ب- ویژگیهای اخلاق در انجیل متی
این انجیل با هدف تبلیغ مسیحیت در بین بنیاسرائیل نوشته شده است و به همین دلیل است که متی به الهیات یهودی و ادبیات یهودی وفادارار است. این کتاب به اندیشه های یهودی استناد می کند. مثلاً کلام خود را از نسبنامهی عیسی شروع میکند؛ زیرا بر اساس اعتقاد یهودی ماشیح (مسیح) از نسل داوود است و وی برای اثبات مسیح بودن عیسی، نسب وی را از طریق یوسف به داوود میرساند تا نشان دهد او همانی است بنی اسرائیل در یک انتظار طولانی و تاریخی چشم بهراه اویند. نقادان عهد جدید معتقدند تصویری که متی از عیسی در ۲۱: ۱-۷ ارائه میدهد: که سوار بر یک الاغ و کره الاغ وارد اورشلیم میشود، یک داستان نمادین و البته فرعی است، و متی صرفاً تلاش کرده است تا الفاظ پیشگویانهی زکریا را از مسیحا به یهودیان یادآور شود: «ای دختر صهیون بسیار وجد بنما، و ای دختر اورشلیم آواز شادمانی بده، این که پادشاه تو نزد تو میآید او عادل و صاحب نجات و حلیم است و بر الاغ و کره الاغ سوار است. » (متی۲۱: ۵).
بی تردید انجیل مرقس یکی از منابع نگارش انجیل متی است. به همین دلیل است که تمام شاخصههایی که در مرقس بیان گردید، بیش و کم در انجیل متی یافت میشود. تنها تفاوت در مخاطبان آنهاست چرا که مخاطب متی بنیاسراییل هستند ولی مخاطب مرقس رومیان. اوج اخلاق متی در موعظهی سر کوه است یعنی باب پنج انجیل متی. اخلاقی که در این موعظه مطرح میشود به علاوه تأکید بر فضایل مثل عدالت و رحمت بر شریعت موسوی نیز تأکید دارد و میخواهد بگوید که شریعت به تنهایی نمیتواند شما را نجات بدهد بلکه باید با فضایل همراه شود. شریعت را نفی نمیکند ولی برای رسیدن به هدف علاوه بر عمل به شریعت باید فضایل را نیز داشت.
اخلاق انجیل متی بر دو پایه استوار است: ۱٫ بصیرت؛ که درحقیقت رویکرد اخلاق اجتماعی این کتاب است و مسئولیت فرد را نسبت به جامعه بیان داشته و نقش او را در برقراری ملکوت خدا و … بیان می کند. ۲٫ تربیت؛ رویکرد اخلاق فردی آن است.
اخلاق متی برعکس مرقس بر رفتار نیکوکارانه و اهمیت دادن به داوری نهایی مبتنی است، بر این اساس این اخلاق نوعی اخلاق رفتارگرا است. این از آن سبب است که مخاطبان متی یهودیان بودند و در یهودیت تأکید اصلی بر رفتار است. مرقس اصلاً به داوری کار ندارد و تمام سخنش در توجیه زیست اخلاقی ورود به ملکوت خداوند است.
-
- ویژگیهای اخلاق در انجیل لوقا و اعمال رسولان
نویسندهی هردو کتاب یک نفر است. لوقا تنها انجیلنویس امی است. او پیشینهی یهودی ندارد و توسط پولس مسیحی شده است به همین دلیل است که آشکارا متأثر از اخلاق پولس است. لوقا همان مشخصه های مرقس را دارد، اما چند خصوصیت دیگر هم دارد:
-
- هم سانی یهودیان و غیر یهودیان؛ لوقا که خود بر پایه همین اندیشهی پولس که بشارت عیسی برای یهودی و غیر یهودی یکی است و هر دو دسته در خطاب عیسی قرار دارند مسیحی شده بود، این راه را برای دیگران نیز باز می دانست و بر این تأکید داشت که در خطاب اخلاقی عیسی یهودیان و غیریهودیان یکی هستند.
-
- عمومیت؛ اخلاق لوقا به لحاظ دامنه و فراگیری افراد و نیز مراتب انسانی تعمیم یافته است؛ خطابات اخلاقی او هم باجگیر (نمایندهی بدترین انسان در آن زمان) در بر دارد و هم زاهد را.
-
- بر پایهی دلسوزی برای ستمدیدگان؛ در هیچ یک از اناجیل دیگر به اندازه انجیل لوقا بر دلسوزی برای ستمدیدگان و محرومان تأکید نشده است. اخلاق لوقا در تعامل عمیقی با همدردی با این قشر از جامعه است.
د- ویژگیهای اخلاق در انجیل یوحنا
انجیل یوحنا از ادبیات متمایزی در میان اناجیل برخوردار است از این سبب است که آن را انجیل غیر همدید خوانده اند. این کتاب از ادبیاتی رمز آلود و تأویلی برخوردار است و از آرایه های ادبی آکنده است. مهم ترین تمایز این انجیل با دیگر اناجیل تأکید بر الوهیت عیسی است. اخلاق در این کتاب در همین ادبیات رمزآلود مطرح شده است. و در بستر الوهیت عیسی معنا می یابد. اخلاق یوحنا برعکس سه انجیل قبلی غیرداستانی است.
-
- اخلاق عیسی به روایت اناجیل
در ادبیات اخلاقی اناجیل اخلاق بر محور رفتار عیسی شکل گرفته است. به همین دلیل است که تمام تلاش انجیل نویسان در آغاز مسیحیت بر این استوار است که تصویر روشنی از عیسی و رفتار او ارائه دهند؛ به گونه ای که برای مسیحیان ممکن باشد در رفتار خود به او اقتدا کنند. برای اخلاقی که عیسی مطرح می کند این نکات شایسته توجه است:
-
- اخلاق وی در موضعگیری در برابر اطاعت از شریعت موسوی شکل میگیرد و همانطور که در موعظهی سر کوه اعلام میکند با شریعت موافق است و در واقع حملهی عیسی به نوع اطاعت فریسیان از شریعت است که اطاعتی بیروح و مکانیکی بود. در رویکرد عیسی، مسیح در کنار شریعت و احکام تشریعی روح حاکم بر احکامِ شریعت یهود را مورد توجه قرار می داده و بر اساس آن رفتار می کرده است؛ مثلا در احکام آئینی مسیح همیشه به جوهرهی ساری در این احکام یعنی محبت پروردگار و پرستش او که مبدأ صدور این احکام هم شمرده می شود توجه داشته است (تفسیر تطبیقی عهد جدید: ۲۵).
از نگاه مسیح شریعت موسوی با تمام خوبی هایی که دارد، برای رهانیدن آدمی و رستگاری او شرط کافی به شمار نمی آید. و رسیدن به چیزی که در بیان او «ملکوت» تعبیر می شود تنها با التزام به شریعت موسوی بدست نمی آید. او بر این باور است که انسان تنها با توقف بر شریعت و التزام به قواعد خشک آن نمی تواند به آنچه اراده خدا در قبال آدمی است دست یابد و «اشتباه است که تورات را مو به مو اجرا کنید و به خواسته های بزرگتر خدا چشم ببندید» (پارکس، ۱۳۸۰: ۸۷). بی شک مراد او از خواسته های بزرگ تر خدا اخلاق مبتنی بر عدالت و رحمت است. او در این زمینه می گوید: «وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که نعناع و شبت و زیره را عشر می دهید و اعظم احکام شریعت یعنی عدالت و رحمت و ایمان راترک کرده اید. می بایست آنها را بجا آورده این را نیز ترک نکرده باشید» (متی۲۳: ۲۳).
عیسی در جایی دیگر و در پاسخ به جوانی که در پی راه یافتن به ملکوت آسمان ها و زندگی جاودانی است می گوید: «احکام را می دانی، زنا مکن، قتل مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده، دَغا (دغل بازی) مکن، پدر و مادر خود را حرمت دار (مرقس ۱۰: ۱۸ـ۱۹). اما آن جوان قانع نگشته و با اعتراف به ناکافی بودن این وصایا برای رسیدن به رستگاری می گوید: ای استاد این همه را از طفولیت نگاه داشتم» (مرقس ۱۰: ۲۰). با این جمله که گویا از خواست عیسی حکایت می کند، عیسی به وی نگریسته او را محبت نموده و گفت ترا یک چیز ناقص است: برو آنچه داری بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی یافت آنگاه بیا و صلیب را برداشته مرا پیروی کن» (مرقس ۱۰: ۲۱).
این گفتگوی کوتاه که در میان عیسی و یک جوان ثروتمند روی می دهد آشکارا نشان دهنده ی آن است که شریعت و اطاعت خشک و بی روح از آن اگر چه در نگاه عیسی و حتی آن جوان پرسشگر در رساندن آدمی به سعادت و رستگاری شرط لازم است ولی کافی نیست و باید با اصول اخلاقی در هم آمیزد؛ به همین دلیل است که می گوید: «زیرا به شما می گویم تا عدالت شما بر عدالت کاتبان و فریسیان افزون نشود به ملکوت آسمان هرگز داخل نخواهید شد. » (متی ۵: ۲۰).
-
- اخلاقی که عیسی ذکر میکند اخلاقی است که بر کانونیت انسان شکل میگیرد به خلاف اخلاق یهودی که تبیین ارادهی خدا از انسان بود و انسان باید این اراده را انجام میداد. مثلاً وقتی در روز شنبه مریضی را شفا میدهد فریسیان میگویند چرا شریعت خدا را زیر پا گذاشتی، عیسی میگویند سبت در خدمت انسان است نه انسان در خدمت سبت. عیسی انسان را کانون اخلاق قرار میدهد. او در استدلال بر این مدعی که شریعت باید در خدمت انسان باشد به مانند یک عالم یهودی به کتاب مقدس عبری استدلال کرده و می گوید: «در تورات نخوانده اید که در روزهای سبت کهنه در هیکل سبت را حرمت نگه نمی دارند و بی گناه هستند» (متی ۱۲: ۵). او با این استدلال بر آن است تا کهنه را به این نکته متوجه کند که حال شما بر اساس کتاب مقدس خدمت رسانی کهنه را به معبد در روز هفتم خلاف نگهداری حرمت آن روز نمی دانید و آنها را گناهکار نمی پندارید چگونه است که رفتار من را در خدمت کردن به انسان ها گناه تعبیر می کنید؟! (ر.ک: بنکرتن، ۱۹۸۰: ۲۷) و حال این که آدمی شأنش از معبد فزون تر است «در این جا شخص بزرگتر از هیکل است» (متی ۱۲: ۶) و خدمت به او مهم تر است از خدمت به هیکل و معبد. و اگر خدمت کهنه در روز هفتم به معبد با حرمت این روز منافات ندارد پس خدمت به انسان هم در این روز با حرمت آن ناسازگار نیست.
اخلاق عیسی بر اقتدار شخصی او استوار نیست خواستگاه اخلاق در نگاه او درون آدمی است و اگر هم گاهی از موضع قدرت سخن گفته است و یا برای مردم اعجازی پدید آورده است، هرگز بدان روی نبوده است که آنان را در برابر فرمان خدا که آن را تشریع کرده است خاضع کند; بلکه بر این سبب است که می خواسته است توجه ملتی را که برای شنیدنِ اخلاق گوشی شنوا نداشته اند برانگیزاند (ر.ک: کارل، ۱۳۷۳: ۲۷).
-
- عیسی روستایی زادهای است که بسیار روان و مانند ماهی گیران و کشاورزان هم زمان خود سخن میگوید. در کلام او پیچیدگی و اغلاق و استدلال های فلسفی وجود ندارد. او اخلاق را بر پایه یک تز سیاسی اجتماعی و یا مکتب اندیشه ای استوار نمی کند. به همین دلیل است که غایت اخلاق عیسی کاملاً فردی است: ورود به ملکوت الهی و زیست با خدا. و هیچ غایت اجتماعیای مطرح نمیکند به خلاف اخلاق یهودی که تنها غایت اجتماعی را مطرح میکرد.
-
- اخلاق پولسی
در رسایل پولس سه مفهوم را نمی توان از هم تفکیک کرد: ۱٫ گناه، ۲٫ مرگ، ۳٫ شریعت. از نظر او و بر اساس آنچه او از ادبیات دینی یهودی به ارث برده است، گناه سبب شد که مرگ وارد عالم هستی شود. او تعلیم میدهد که اگر آدم گناه نمی کرد هرگز نمی مرد و آفرینش او در صورت خدا به معنای آن است که او برای ماندن و نامیرا آفریده شده بود. اما گناه او سبب شد تا مرگ وارد عالم هستی شده و مرگ بر او عارض شود.
علاوه بر مرگ، شریعت هم به عنوان یک موهبت از طرف خدا برای این که او را در این حیات جسمانی که عقوبت گناه است، کمک کند وارد عالم هستی شد.
در برابر این سه مفهوم، سه مفهوم دیگر وجود دارد که حکایتگر شرایط تازه ای است برای انسان: ۱٫ محبت، ۲٫ ایمان، ۳٫ آزادی. پولس معتقد است محبت خدا نسبت به انسان سبب شد که خدا فرزند خود را برای رستگاری او و نجاتش از کیفر گناه نخستین، فدیه کند. با فدیه شدن فرزند خدا، انسان کافی است به او ایمان بیاورد تا به آزادی دست یابد. پس از میان سه مفهوم، مفهوم نخست و سوم فعل خدا هستند و مفهوم دوم یعنی ایمان کار انسان است. بر این اساس است که پولس با مطرح کردن ایمان و جایگزین کردن آن بجای شریعت، از پرداختن به رفتار آدمی در حوزه ی اخلاق پرهیز می کند.
او معتقد است آدمی با رفتار خود رستگار نمی شود، بلکه با ایمان رستگار می شود: «شخص با ایمان چون جسم خود را به همراه مسیح بر صلیب میخکوب کرد و یک زندگانی روحانی و تازه را برگزیده است پس از آن خواهش ها کنده شده و به ثمره های زندگی روحانی می رسد و آنانی که از آن مسیح می باشند جسم را با هوس ها و شهواتش مصلوب ساخته اند. و چون چنین کرده اند در یک اطاعت روحانی بر اساس محبت، خوشی، سلامتی، حلم، مهربانی و نیکویی، ایمان، تواضع و پرهیزکاری رفتار خواهند کرد. بی آن که امری باشد و یا دستوری ایجابی آنان را به این سمت کشانده باشد. اما می گویم به روح رفتار کنید پس شهوات جسم را به جا نخواهید آورد. » (غلاطیان۵: ۱۷-۲۵).
اخلاق پولس را باید در این ادبیات فهمید. یعنی تأکید او بر ایمان، امید به رستگاری و نجات، و آزادی از شریعت و جسمانیت. از نگاه او اخلاق در یک کلمه جمع می شود: «ایمان». اگر کسی ایمان آورد هر نوع رفتاری از او سر بزند اخلاقی است و اگر ایمان نداشته باشد هر نوع رفتار غیر اخلاقی از او سر میزند. اساس اخلاق از نگاه او بر ایمان است و اساس بی اخلاقی بر انکار مسیح.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-08] [ 09:57:00 ب.ظ ]
|