«انت الذی انعمت انت الذی احسنت انت الذی اجملت…: تویی که نعمتم دادی، تویی که احسانم کردی، تویی که رفتار نیک با من داشتی.»[۵۱۷]
۳-۳-۱-۴٫ نسبت عاشقی در برابر معشوق
سالک راه حق، نهایت آمال و آرزویش رسیدن به معشوق است و هیچ چیزی او را به آرامش نمی‌رساند، مگر وصال حق و هیچ عذابی دردناک‌تر از فراق و دوری از محبوب نیست. او از این فراق شیون سر می‌دهد، شیونی چون اشخاص آرزومند و کسی که عزیزش را از دست داده است. او فریاد برمی‌آورد: «یا سیدی و مولای اقسم صادقا لئن ترکتنی ناطقا لَاَ ضِجَنّ الیک…، یا غایه آمال العارفین، یا غیاث المستغیثین، یا حبیب القلوب الصادقین…: ای آقا و مولای، من به‌راستی سوگند می‌خورم که اگر زبانم را آنجا باز بگذاری حتماً در میان دوزخیان شیون به‌سویت سر دهم… ای منتهای آرمان عارفان، ای فریادرس درماندگان، ای محبوب دل راستگویان… .»[۵۱۸]
انسان‌های عارف و مدهوش حق، مناجاتشان هم با انسان‌های خاکی و فرومایه فرق می‌کند. آنها به جای درخواست‌های مادی و پیش پا افتاده از خداوند تنها خود خدا را می‌خواهند و او را آرزوی خویش می‌دانند، زیرا تنها محبوبشان خداوند است و تنها فریاد دادخواهی به‌سوی او سر می‌دهند؛ از فراق و جدایی شکوه و شکایت می‌کنند؛ زیرا بزرگ‌ترین عذاب و شکنجه را دوری از محبوب می‌دانند و از او عاجزانه وصال را می‌طلبند.
سالک هرچه معرفتش بیشتر می‌شود، آتش آرزوی وصال در او شعله‌ورتر می‌شود و فریاد برمی‌آورد: «فیا منتهی امل الاملین و یا غایه سئول السائلین و یا اقصی طلبه الطالبین و یا اعلی رغبه الراغبین: پس ای نهایت آرزوی آرزومندان؛ ای نهایت سئوال سئوال کنندگان و ای بالاترین مطلب جویندگان و ای برترین رغبت راغبان.»[۵۱۹]
حضرت علی سخت‌ترین عذاب خداوند را فراق او بیان می‌کند: «سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک: آقا و مولا و پروردگارم من بر عذاب تو صبر کنم، اما چگونه بر دوری تو طاقت آورم.»[۵۲۰]
«و لابکین علیک بکاء الفاقدین و لِاُ نادینّک این کنت یا ولی المؤمنین، یا غایه آمال العارفین، یا غیاث المستغیثین، یا حبیب قلوب الصادقین: و به‌طور قطع مانند عزیر گمگشتگان بر دوری تو گریه و زاری کنم و با صدای بلند تو را می‌خوانم و می‌گویم کجایی ای یاور نگهدار مؤمنان، ای منتهای آرمان عارفان، ای فریادرس درماندگان ای محبوب راستگویان… .»[۵۲۱]
تنها درمان دردهای عارفان وصال حق است و فقط ملاقات حق مرحمی است بر آتش دل عاشقان: «و غلتی لا یبردها الا وصلک و لو عتی لا یطفیها الا لقاوک و شوقی الیک لا یبله الا النظر الی وجهک و قراری لا یقرّدون دنوی منک: و سوز سینه‌ام را جز وصال تو خنک نکند و آتش دلم را جز ملاقات امر تو خاموش نکند و اشتیاقم را جز نظر به جلوه تو سیراب نکند.»[۵۲۲]
«و لقاوک قره عینی و وصلک مُنی نفسی و الیک شوقی و فی محبتک و لهی و الی هواک صبابتی و رضاک بغیتی و رؤیتک حاجتی و جوارک طلبی و قربک غایه سوالی: و ملاقات تو روشنی چشم من است و وصالت آرزوی دلم و به‌سوی توست شوقم و شیفته دوستی در هوای توست دلدادگی‌ام و خشنودی توست مقصودم و دیدار توست حاجتم و در جوار توست خواسته‌ام و نزدیکی توست نهایت سئوالم.»[۵۲۳]
امام عاشقان از خدا می‌خواهد که چشمش را به دیدارش روشن کند: «و اقرر اعیننا یوم لقائک برویتک: و دیده‌های ما را روز ملاقات تو به رویتت روشن کن.»[۵۲۴]
«حَبِّب الی لقائک و َاحِبب لقائی و اجعل لی فی لقائک الراحه و الفرح و الکرامه: مرا دوستدار لقای خود کن و دوست دار لقایم را و مقرر کن برایم در هنگام ملاقاتت آسایش و گشایش و احترام را.»[۵۲۵]
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۳-۱-۵٫ نسبت جهل بنده در برابر علم پروردگار و تقاضای هدایت
انسان در برابر علم خداوند خود را جاهل و نادان می‌داند و از او هدایت و راهنمایی می‌خواهد، زیرا اگر خداوند انسان‌ها را راهنمایی و هدایت نکند، گمراه خواهد شد. «سبحانک ما اضیق الطرق علی من لم تکن دلیله و ما اوضح الحق عند من هدیته سبیله: منزهی تو «ای خدا» چقدر راه‌ها تنگ و دشوار است بر کسی که تو راهنمایش نباشی و اگر تو هدایت کنی چقدر راه حق واضح و هویدا است.»[۵۲۶]
«و لا اضلّنّ و قد امکنتک هدایتی: و گمراه نگردم در حالی‌که تو امکان هدایتم را داری.»[۵۲۷]
«و اصیب بی سبیل الهدایته: و به راه راست هدایتم فرما.»[۵۲۸]
امام عارفان در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی که در زیر می‌آید خود را در برابر پروردگار کودکی می‌پندارد که خداوند او را پرورانده است و نادانی بوده که تعلیمش داده و گمراهی که هدایت کرده و پستی که مقامش را رفیع کرده است.
«انا الصغیر الذی ربیته و انا الجاهل الذی علمته و انا الضال الذی هدیته و انا الوضیع الذی رفعته و انا الخائف الذی امنته…: منم کودکی که پروریدی و نادانی بودم که مرا تعلیم دادی و گمراهی که هدایتش کردی و منم پستی که بلندش کردی و منم ترسانی که آسوده‌اش ساختی… .»[۵۲۹]
بنده که خود را در برابر علم خداوند جاهل و هیچ می‌انگارد، از صمیم قلب فریاد بر می‌آورد: «یا مجیب المضطر، یا کاشف الضر، یا عظیم البر، یا علیما بما فی السر، یا جمیل الستر: ای اجابت‌کننده بیچارگان، ای برطرف‌کننده بیچارگی، ای بزرگ احسان، ای دانای به آنچه نهان است، ای خوش پرده پوش.»[۵۳۰]
در بعضی دیگر از ادعیه شیعه مثل دعای یستشیر و مشلول نیز از نسبت‌های بین خدا و بنده سخن می‌گوید و در برابر معبود اظهار عجز و نادانی و ناتوانی کرده و هر یک از صفات ناتوانی خویش را با یکی ازصفات کمال الهی یاد می‌کند: «انت الغافر و انا المشیی و انت العالم و انا الجاهل و انت الحلیم و انا العجول: تویی آمرزنده و منم خطاکار، تویی دانا و من جاهل، تویی بردبار و منم شتاب‌گر.»[۵۳۱]
۳-۳-۱-۶٫ نسبت بنده امیدوار به خالق مهربان و کریم
ائمه اطهار در ادعیه خدا را در نهایت مهربانی و رأفت و بخشندگی می‌خوانند، زیرا خداوند کسی را که قصد او کند ناامید نمی‌کند. خدایی که مهربانی‌اش در وصف ما نمی‌گنجد و از هر سپاس و ستایشی بالاتر است.
«انت الرؤف الرحیم البر الکریم الذی لا یخیب قاصدیه و لا یطرر عن فنائه املیه بساحتک تحطَّ رحال الراجّین: تویی مهربان و بسیار بخشنده و با کرم و احسان که ناامید نشوند قاصدان درگاهش و از آستانش آرزومندانش به آستان تو رانده نشوند. امیدواران به آستان تو بار امید نهند.»[۵۳۲]
در جایی دیگر امام پس از اینکه از خدا می‌خواهد که او را در کشتی نجات قرار دهد و به لذت مناجات بهره‌ور سازد و به حوض دوستی خود وارد سازد و همت و طاعاتش را خالص کند، اذعان می‌کند که ما به تو هستیم و از تو هستیم؛ یعنی ما را خدا آفریده و در نهایت نیز به سوی خدا باز می‌گردیم، پس از خود سرمایه‌ای نداریم تا به آن فخر و مباهات کنیم، بلکه در همه حال وابسته به لطف خدای هستیم و از او مدد می‌طلبیم: «فاِنّا بک و لک و لا وسیله لنا الیک الا انت: زیرا ما به تو هستیم و از توییم و وسیله‌ای به درگاهت جز تو نداریم.»[۵۳۳]
در مناجات المفتقرین امام سجاد امیدش به لطف و عنایت و فضل و احسان خداوند است، زیرا هیچ‌کس جز پروردگار لطیف و عزیز و رحیم و … نمی‌تواند با فضل و احسان خود بنده را بی‌نیاز کند و آرزوهایش را برآورده سازد: «الهی کسری لا یجبره الا بلطفک و حنانک و فقری لا یغنیه الا عطفک و احسانک و روعتی لا یسکِّنها الا امانک: خدایا نقصان و کسر من جبران نشود، مگر به لطف تو و عنایت تو و بینواییم را بی‌نیاز نکند، جز توجه تو و نیکی تو و هراسم را آرام نکند جز امانت تو.»[۵۳۴]
بنده امیدوار خداوند را در دعاهای خویش با این اسامی می‌خواند: «اللهم ملاذ الّا لذین معاذ العائذین، منجی الهالکین، عاصم البائسین حصن اللاجین.»[۵۳۵]
در فرازی از مناجات خمس عشره که گذشت به‌درستی نسبت بندگان را با خدا روشن می‌کند. خدایی که پناه بی‌پناهان و نجات‌بخش هلاک‌شدگان و گنج محتاجان و یاری‌کننده ناتوانان و قلعه و دژ پناهندگان است. عبد به چه کسی غیر از او می‌تواند امید بندد و از او یاری بخواهد؟ بنابراین به درگاه باری‌تعالی می‌رود و می‌خواند: «فارُّ من سخطک الی رضاک هارب منک الیک راج احسن ما لدیک معوِّل علی مواهبک مفتقر الی رعایتک: گریزان از خشمت به رضایت، گریزان از تو به درگاهت، امیدوار بهترین چیزی که نزد توست و معتمد بر بخشش‌هایت و نیازمند به سرپرستی تو.»[۵۳۶]
بنده، با معرفت به خداوند و علم به اینکه همه چیز تحت سلطه و قدرت اوست- ذات اقدسی که می‌آفریند ، می‌بخشد ، رحم می‌کند و پناه می‌دهد- پس امیدش تنها به کرم و لطف و بخشندگی خداوند است: «و قد حل رجایی بحرم کرمک: و به تحقیق امید در حرم کرمت بار انداخته است.»[۵۳۷]
«یا خیر المرجو: ای بهترین امید»[۵۳۸]
نتیجه آنکه در ادعیه شیعی به‌خوبی و روشنی نسبت بین بندگان وخالق هستی‌بخش بیان شده است و دعاها در نهایت فروتنی و خضوع در برابر ذات مقدس اله است. انسان با خواندن و تأمل و دقت در این ادعیه به رابطه عبد و معبود، عاشق و معشوق و خالق و مخلوق پی‌می برد و جایگاه خویش را نزد پروردگار عالمیان می‌یابد و در برابر او کرنش می‌کند و سر تسلیم فرود می‌آورد.
۳-۳-۲٫ نسبت بنده با خداوند در مناجات‌های شاعران
همان‌طور که در ادعیه شیعه به موضوعاتی چون عجز، نقص بنده، امید، عشق و جهل بنده در برابر قدرت و کمال ولی و معشوق عالم… بر می‌خوریم این موضوعات را می‌توان در شعر شاعران ایرانی فارسی زبان نیز دنبال کرد و نمونه‌های آن را با دعاهای شیعه مقایسه کرد:
۳-۳-۲-۱٫ عجز و سرگشتگی از شناخت خدا
علاوه‌بر نسبت‌هایی که در دعاهای شیعه بررسی شد، می‌توان به عجز و ناتوانی شاعر در برابر شناخت خداوند اشاره کرد، زیرا به دلیل عاجز بودنشان از معرفت کردگار حتی شناخت خدا را از او می‌خواهند.

 

ز کـــــنه ذات او کس را نـشان نیست   که هر چیزی که گویی این است آن نیست[۵۳۹]
از خــدایی خـــــلایق آگــــه نیست   عقـــلا را در ایــــن سخـــــن ره نــیست[۵۴۰]
     
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...