تغییرات جسمانی دورهی نوجوانی سبب میشود بدن از حالت دورهی کودکی خارج شده و تدریجاً به بدن بزرگسال تبدیل شود. رشد شناختی نوجوان او را قادر میسازد که به تفکر عینی و تجربی غلبه یابد و واجد تفکر فرضیه سازی و استدلال قیاسی شود. ولی رشد روانی – اجتماعی به استقلال از والدین، صمیمیت با دوستان، تعهدات نسبت با جامعه و فهم جدیدی از خود مربوط است و بدین ترتیب پایگاه اجتماعی را در میان بزرگسالان برای نوجوانان فراهم میکند. مهمترین ویژگی رشد روانی – اجتماعی در دورهی نوجوانی دسترسی به تعریفی از خود و دستیابی به هویت است که پاسخی به سوال مهم «من کیستم» میباشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
تعریف خود: در ارتباط با تمام تحولات جسمانی، شناختی و اجتماعی، آنچه از اهمیت بسزایی در دوره نوجوانی برخوردار است «خود» میباشد. نوجوان نیازمند به آن است که شخصیت یک پارچهاش را در رابطه با تغییرات مختلفی که در او اتفاق افتاده است و در رابطه با تفاوتهایی که با دوران کودکی پیدا کرده است و در ارتباط با دنیای بزرگسالان بنا سازد تا مجموعهی هیجانات، تفکرات و رفتار او را با دیگران سازگار سازد.
در فرایند تلاش برای یافتن «خود حقیقی»، نوجوان ممکن است «خود» های متعددی را تجربه کند. به این معنی که در مجموعه ها و گروه های مختلف خودهای متفاوتی میتواند برای نوجوان وجود داشته باشد. از این رو نوجوان به این تشخیص میرسد که باید در شرایط و موقعیتهای گوناگون حتی با هم متضاد باشند: مانند محافظهکاری، جسارت، همکاری، مخالفت، دوستی های صمیمی، غیردوستانه و نامهربان. پی آمد این وضع ممکن است این باشد که نوجوان به طور دایم این سئوال را از خود داشته باشد که من، واقعاً کدام یک از این «خود» ها هستم.
گاهی ممکن است نوجوان از «خود کاذب» استفاده میکند، یعنی به گونهای رفتار کند که با احساس با افکار او همخوانی نداشته باشد. استفاده از خود کاذب ئر نوجوان به دلایل مختلفی میتواند صورت گیرد: ۱) این که «خود واقعی» او مورد قبول دیگران نباشد، ۲) این که رضایت و خوشنودی دیگران ا به دست آورد، ۳) این که خودهای مختلف را مورد آزمایش و تجربه قرار میدهد تا خود واقعی و مناسبی را برای خود پیدا کند. در حالی که موارد اول و دوم راهحل نهایی و مناسبی برای تعریف «خود» نیستند، راهحل سوم از دو راهحل دیگر مناسبتر به نظر میآید و در جست و جوی نوجوان به هویت خویش او را کمک میکند.
در تلاش برای کسب هویت و تعریف خود، نوجوانان خودشان را از طریق رقابتهای آموزشگاهی، مهارتهای شغلی، توانایی های ورزشی، حالات عاطفی و هیجانی و شاعرانه و رفتار اخلاقی و اجتماعی از دیگران متمایز میسازند. آنها همچنین دربارهی انتخابهای شغلی، تحصیلی، مسائل سیاسی و مذهبی و ارزشهای اخلاقی فکر میکنند.تکلیف مشخص نوجوان در این دوره آن است که به تعریفی از «خود»دست یابد که منحصر به فرد که مجزای از دیگران باشد و سازگاری شخصی و اجتماعی را برای او فراهم کند.تعیین هویت مناسب و تعریف خود در دورهی نوجوانی بدان معنا نیست که نوجوان به طور دربست خواسته ها و تمایلات بزرگسالان را اجرا کند و یا برعکس با آنها به مخالفت بپردازد، بلکه مهم آن است که در میان این انتظارات و توقعات به انتخاب آگاهانه و خردمندانه دست بزند و خودی را انتخاب کند که با تواناییها و انتظارات واقعی او سازگاری داشته باشد.تلاش نوجوان برای تعریف خود و کسب هویت ضروری است و خونسردی و بیتفاوتی در این امر او را با مشکلاتی در زندگی اجتماعی آینده روبهرو میسازد.
نوجوانانی که در پایان این دوره به تعریف خود و هویت واقعی خود دسترسی پیدا کردهاند، افرادی هدفمند و با هویت مثبت در زندگی خواهند بود. آنها دارای اضطراب متوسط، احساس عشق به والدین و خمایت از آنها، عزت نفس، هویت اخلاقی قوی، پیشداوری و تعصب کم، استدلال اخلاقی مافوق قراردادی بوده، همچنین خود کنترل،متفکر، تحصیل کرده و صمیمی، با دیگران میباشند.در مقابل، کسانی که در پایان دورهی نوجوانی به تعریف خود مناسب و هویت واقعی خود دست نیافتهاند افرادی بی هدف و با هویت منفی خواهند بود.این افراد دارای اضطراب زیاد، احساس کنارهگیری یا جدایی از والدین، حقارت نفس، پیشداوری و تعصب زیاد هستند. استدلال اخلاقی آنها پیشقراردادی یا قراردادی است.وابسته به دیگران هستند، مسائل را ساده میانگارند، در تحصیلات ناموفقند و بالاخره دارای ارتباط گوشهگیرانه یا کلیشهای با دیگران میباشند.
۲-۱۰٫ ویژگیهای عاطفی، شناختی، حرکتی کودکان ۱۱-۶ ساله
مقطع ابتدایی به حق از حساس ترین مقاطع تحصیلی است. کار کردن با دانش آموزان در این مقطع نیاز به تبحر خاصی دارد. دانش آموزان مقطع ابتدایی در فاصله سنی ۱۱-۶ سالگی هستند. معلم برای کار در این مقطع  نیاز به آشنایی با ویژگی های این کودکان دارد. هر چند آشنایی همکاران با این ویژگی ها در سطح بالایی است، اما به منظور آشنایی بیش از پیش ویژگی های کودکان ۱۱-۶ ساله ارائه می گردد.
کودکان در سنین ۱۱-۶ سالگی دارای ویژگیهای خاص فکری، روحی،روانی،جسمی و عاطفی هستند .آگاهی از این ویژگیها برای هر نوع مطالعه ای در این زمینه الزامی است. اینک به بیان این خصوصیات عاطفی و روانشناختی دانش آموزان سنین ۱۱-۶ ساله  می پردازیم.
کودکان ابتدای این دوره را با ورود به دبستان آغاز می کنند. در انتهای این دوره نیز تغییرات مهم روانی و جسمانی روی می دهد که نگرش ها، ارزشها و رفتار کودک را به نحوی تحت تأثیر قرار می دهد. این دوره یک مرحله حساس و مهم برای میل به فعالیت و پیشرفت در فرد است، یعنی در این دوره عادت به کم کاری و یا پر کاری و یا کار متناسب در فرد به وجود می آید و در طول زندگی بزرگسالی نیز پابرجا می ماند. این دوره سن گرایش به گروه است به همین جهت روانشناسان این دوره را سن همانند سازی نامگذاری کرده اند. همچنین این دوره را سن خلاقیت نامگذاری کرده اند، هرچند شالوده خلاقیت در سنین پایین تر شکل می گیرد اما استفاده از آن در فعالیت های ابتکاری در این سنین به وجود می آید.از طرفی این دوره سن بازی نامگذاری شده است. بازی ها در این دوره بسیار گوناگون و متنوعند. بازی های این دوره خصوصیات بازیهای دوره های قبل و بعد را توأمان دارند(سیف و دیگران۱۳۸۳، صص۲۸۳-۲۸۱). در این دوره ویژگی های عاطفی و شناختی و شناخت این ویژگیها بسیار اهمیت دارد. شناخت این ویژگیها به ویژه در سنین دبستان دارای اهمیتی مضاعف است. رفتارهای ورودی شناختی حدود نصف واریانس پیشرفت تحصیلی را توجیه می کنند. این امر در مورد رفتارهای ورودی عاطفی ۲۵ درصد واریانس پیشرفت تحصیلی است که روی هم رفته حدود۷۵ درصد واریانس پیشرفت تحصیلی را توجیه می کنند (سیف۱۳۸۶،  صص۱۴۵-۱۳۷). همچنین آگاهی از ویژ گی های حرکتی کودکان ما را در برخورد و راهنمایی بیشتر این عزیزان در دروس مختلف یاری خواهد کرد.
۲-۱۰-۱٫ ویژگیهای عاطفی کودکان۱۱-۶ ساله
کودک همچنان که رشد می کند در هر دوره ویژگی های عاطفی معینی پیدا می کند که او را با دوره های قبل یا بعد متفاوت می سازد. به طور کلی می توان گفت که واکنش های عاطفی کودکان در این دوره واکنش های خوشایند و مطلوب است. خنده های کودکان در این دوره زیاد می شود و در بیشتر اوقات آنها شاد هستند. کودکان در این دوره مرتب در حال جنب و جوش هستند و گویا لحظه ای آرام و قرار ندارند. این قبیل واکنش های عاطفی اغلب در نزد بزرگسالان به صورت ناخوشایند و نامطلوب تعبیر و تفسیر می شود در حالی که نشانه شادی و سازگاری خوب کودکان می باشد. (کرمی نوری و مرادی۱۳۸۲، ص۱۱۱) (سیف و همکاران۱۳۸۳، ص۳۱۹).
واکنش های عاطفی کودکان در این دوره به جهاتی با واکنش های عاطفی کودکان در دوره قبل تفاوت دارد:
۱ – در این دوره فرد یاد می گیرد که چگونه واکنش های عاطفی و هیجانی خود را کنترل نماید، خصوصیتی که در دوره قبل وجود نداشت.
۲ – در این دوره واکنش ها بیشتر جنبه انسانی و روانی به خود می گیرد در حالی که در دوره قبل حول محور اشیاء و وسایل مادی دور می زد. در دوره قبل واکنش ها بیشتر جنبه عمومی داشت اما در این دوره جنبه اختصاصی پیدا می کند.
۳ – در دوره قبل واکنش ها بیشتر به صورت عملی و حرکتی ظاهر می شد، در حالی که در این دوره واکنش ها بیشتر زبانی و کلامی می شود. به طور کلی واکنش ها در دوره قبل بیشتر مستقیم و آشکار بود در حالی که در این دوره بیشتر رمزی و غیرمستقیم می شود. کودک در این دوره اگر خشمگین شود ممکن است واکنش عاطفی خود را بیشتر به صورت کج خلقی یا قهر نشان دهد و یا حتی ممکن است رفتاری کاملاً عادی نشان دهد در حالی که در درون خشمگین و ناراحت است (کرمی نوری و مرادی۱۳۸۲، صص۱۱۳-۱۱۱). کنترل عواطف درونی از ویژگی های این دوره است. بازی، خنده، گریه و گفتگو با همسالان درباره حوادث و مسائل راه های تخلیه هیجانات در این دوره اند (سیف و دیگران۱۳۸۳، ص۳۲۴). علت کنترل عواطف انگیزه مورد پذیرش واقع شدن در محیط است که موجب تعدیل رفتار و سازگاری با محیط هم می گردد (احدی و بنی جمالی۱۳۸۶، ص۲۱۰).
گر چه این دوره، کودک نسبتاً آرام و عاطفی است (سیف و دیگران۱۳۸۳، ص۳۲۱)، اما شکست و ناکامی در انجام وظایف و ارضای نیازها، تخلیه نشدن هیجانات در بازیها و یا منع بازی، بیماری، خستگی زیاد، جدایی یا مرگ والدین، مهاجرت و تغییر محل سکونت و تغییر محل مدرسه می تواند آشفتگی کودکان را در پی داشته باشد (کرمی نوری و مرادی۱۳۸۲، صص۱۱۳-۱۱۱). علاوه بر اینها ساعات مختلف شبانه روز، به هم خوردن برنامه غذایی، محیط اجتماعی، میزان هوش، روابط خانوادگی و آرزوها و تمایلات و انتظارات کودکان در بروز عواطف آنان مؤثرند (احدی و بنی جمالی۱۳۸۶، صص۲۳۴-۲۳۲).
۲-۱۰-۲٫ ویژگیهای شناختی کودکان ۱۱-۶ ساله
در سنین دبستان کودک تفکری عینی گرا دارد. در مرحله عملیات عینی بسیاری از محدودیت های تفکر مربوط به مرحله پیش عملیاتی از بین رفته اند. تفکر کودک بیشتر بر اصول منطقی و عینی گرایی استوار است. آنان قادرند به تفکر قیاسی بپردازند. در این مرحله کودکان می توانند مفاهیم کمیت و عدد را درذهن نگهدارند و قادر به تشکیل مفاهیم فضا و زمان و طبقه بندی اشیاء هستند، اما هنوز وابسته به عملیات عینی بر روی پدیده هایی که با آن سروکار دارند هستند (هترینگتون و پارک۱۳۷۳،ج۱، ص۵۹۳). کودکان همچنین  به دستکاری نشانه ها و علائم می پردازند.کم کم قادر به استنتاج عینی منطقی می شوند.کودک از طریق دستکاری علائم و نشانه ها به تبیین وضع پدیده ها می پردازد.هنوز فکر کورک محدود به پدیده های عینی است.او با کمک علائم می تواند به طبقه بندی و ردیف سازی اقدام نماید، خواندن و نوشتن و حساب کردن را یاد بگیرد. البته میزان استفاده کودک از روش های نمادی،کلامی،ریاضی و دیگر چیزها به هوش او هم بستگی دارد.کودک واقعیات را به کمک علائم تفسیر می کند.او به نگهداری ذهنی رسیده است و تغییر ناپذیری محتوا علی رغم تغییر شکل را درک می نماید. هر چند خودمیان بینی کودک نسبت به قبل کم شده است اما هنوز تفکر او از واقعیت های محسوس جدا نیست. افزایش ظرفیت های شناختی کودک منجر به بهبود روابط اجتماعی وی می گردد. او می فهمد که دیگران احساسات،علائق و تفکرات متفاوتی دارند. کودک می تواند خود را جای دیگران بگذارد و دیگران را درک می کند. در حالی که بزرگترها واقعیات را مبنای آزمون فرضهای خود قرار می دهند کودک دبستانی عکس این عمل را انجام می دهد. او فرض های خودش را صحیح می داند و هر جا تفاوت نظریاتش را با واقعیات احساس کند به تعبیر مناسب دیگری دست می زند. ناتوانی تفکیک فرضیات و واقعیات در کودک یک تفکر اسرار آمیزی بوجود می آورد. او واقعیات را به راحتی می پذیرد و هنوز دست به آزمایش فرضیاتش نمی زند (سیف و دیگران۱۳۸۳ ، صص۹۴-۹۳). همچنین کودکان در این سنین حوادث ساده را تعریف می کنند، به توضیحات ساده عملی راجع به حوادث روزانه و معما و طنز علاقه دارند. به نمایشنامه علاقه مندند و مایل به ایفای نقش در نمایشنامه ها هستند. در نقاشی ها از خلاقیت خود استفاده می کنند. کنجکاو هستند و به یادگیری علاقه مندند. در بازیهای گروهی شرکت می کنند و در گروه های کوچک می توانند به فعالیت بپردازند. دارای اعتماد به نفس و صمیمیت هستند. مسئولیت های کوچک را قبول می کنند. مقررات بازی را رعایت می کنند. از زورگویی و تحکم بدشان می آید. به فعالیت بیش از نتیجه آن علاقه دارند. به یادگیری شوق دارند. بازی ابداع می کنند و هنگام بازی قوانین آنرا تغییر می دهند. با آشنایی با خواندن و نوشتن و حساب مفاهیم او گسترش می یابد. در ابتدا به جنسیت اهمیتی نمی دهد ولی با بزرگتر شدن به بازی با همجنس علاقه مند می شود. ظرفیت حافظه کوک بتدریج افزایش قابل توجهی می کند. با بزرگتر شدن تفکر کودک هم انتزاعی تر می شود (شرفی ۱۳۸۵، صص۱۶۱-۱۵۷). به طور کلی انگیزه آموزش در بین دانش آموزان دبستانی بسیار نیرومند است و وظیفه معلمان اوج دادن به آن است. بچه های دبستانی گذشته از درستی و یا نادرستی ، پاسخ دادن به پرسش ها را دوست دارند. کم کم در برخورد با دیگران و توانایی های تحصیلی تفاوتهای جنسیتی نیز نمایان می شود (نعمت اللهی۱۳۸۶، صص۱۶-۱۵). کودکان و بویژه کودکان سالهای نخستین دبستان از طریق کار با اشیاء، مواد و پدیده های عینی به خوبی فرا می گیرند. در این سالها بهره گیری از کلمه و دیگر نمادها کارآیی لازم برای بالا بردن درک را ندارد. دادن فرصت هایی برای دستکاری، عمل، لمس و احساس کردن اجسام  به کودکان کمک خواهد کرد تا از مفاهیم و رابطه ها درک بهتری داشته باشند (گیج و برلاینر۱۳۷۴، صص۲۰۳-۲۰۲). در این دوره تغییرات مهمی در تکلم کودکان روی می دهد؛ خزانه لغات کودک به سرعت افزایش پیدا می کند، تلفظ کودک اصلاح می شود، جمله سازی ها اصلاح می شود، علاقه به ارتباط کلامی با دیگران افزایش می یابد و همراه با آن درک و فهم کودک هم بهتر می شود، محتوای تکلم کودک از «خودمحوری» به سمت تکلم اجتماعی پیش می رود و پرگویی های دوره قبل جای خود را به گفتار انتخابی و گزینشی می دهد(کرمی نوری و مرادی۱۳۸۲، صص۱۰۵-۱۰۴).
۲-۱۰-۳٫ ویژگیهای حرکتی کودکان ۱۱-۶ ساله
کودک با مهارت های حرکتی که در دوره قبل کسب کرده است پا به این دوره می گذارد و در این دوره مهارتهای متنوعی را فرا می گیرد. تفاوتهای جنسی در انواع مهارتهایی که کودکان فرا می گیرند و همچنین در میزان پیشرفت آنها مؤثر است. دختران در مهارتهایی که دربرگیرنده ماهیچه های ظریف تر است نظیر نقاشی، خیاطی، بافندگی و … بر پسران برتری دارند، در حالی که پسران در مهارتهایی که در برگیرنده ماهیچه های درشت و سفت می باشد مانند پرش، پرتاب توپ، شوت زدن با توپ و… بر دختران برتری دارند (کرمی نوری و مرادی۱۳۸۲، ص۱۰۲). در اواسط کودکی، کودکان در پریدن، لی لی کردن و مهارتهای پرتاب توپ بهتر می شوند. کودکان پایه سوم و چهارم هنگام مسابقه دو، به سرعت دور میدان می دوند، از روی طناب ها به سرعت می پرند، حرکات ظریف و دشوار لی لی کردن را به خوبی انجام می دهند، توپ فوتبال را لگد می زنند و دریبل می کنند و هنگامی که با نوک پا از لبه های باریک رد می شوند به خوبی می توانند تعادل خود را حفظ نمایند. این مهارتهای گوناگون حاصل پیشرفت در چهار مهارت اساسی انعطاف پذیری، تعادل، چالاکی و نیرو است. رشد حرکات ظریف نیز در سالهای دبستان بهبود می یابد. در سال اول دبستان اغلب کودکان می توانند بنویسند اما اندازه نوشته های آنان کاملاً بزرگ است و این بدان جهت است که به جای مچ و انگشتان از کل دست استفاده می کنند. نقاشی های کودکان نیز در اواسط کودکی پیشرفت زیادی می کند. کودکان در پایان سالهای پیش دبستانی می توانند خیلی از شکل های دو بعدی را کپی کنند. کم کم نشانه هایی از عمق در نقاشی های آنان دیده می شود. مثلاً اشیای دور را کوچکتر از اشیای نزدیک می کشند. در حدود ۹ تا ۱۰ سالگی بعد سوم نیز در نقاشی های آنان دیده می شود (برک۱۳۸۶، صص۴۰۷-۴۰۶) .
مهارتهای حرکتی را در این دوره به چهار نوع می توان تقسیم نمود:
۱ – مهارت های فردی: منظور از مهارتهای فردی، فعالیت هایی است که هدف آنها کمک به خود فرد باشد. این مهارتها نباید مانند سنین قبل از دبستان به کمک دیگران انجام شود.
۲ – مهارت های اجتماعی: مقصود از مهارت های اجتماعی، آن دسته از فعالیت هاست که هدف آنها کمک به دیگران است. نمونه این مهارت ها در مدرسه شامل تمیز کردن محیط کلاس و مدرسه، پاک کردن تخته، کمک به مربیان و مسئولین مدرسه در برگزاری برنامه ها و همچنین فراهم نمودن مقدمات بازی های گروهی است.
۳ – مهارت های تحصیلی: منظور مهارتهایی است که یادگیری آنها در آینده شغلی فرد تأثیر گذار است. نمونه این مهارت ها نقاشی، خیاطی، ترسیم، طراحی و … می باشد.
۴ – مهارت های بازی: در این دوره کودکان باید در بازیهایی نظیر انداختن و گرفتن توپ، شنا، دوچرخه سواری و … مهارت یابند. البته باید خاطر نشان کرد این مهارت ها در همه دوره ابتدایی اهمیت یکسانی ندارند. برای مثال مهارت بازی در ابتدای این دوره دارای اهمیت زیادی است در حالی که در انتهای این دوره تفریحات و سرگرمی ها جای آن را می گیرد (کرمی نوری و مرادی۱۳۸۲، صص۱۰۳-۱۰۲).
کودکان در سنین ۱۱-۶ سالگی دارای ویژگیهای خاص فکری، روحی، روانی، جسمی و عاطفی هستند. آگاهی از این ویژگی ها برای هر گونه مطالعه ای در مورد کودک الزامی است. در بالا به طور مبسوط به این ویژگی ها پرداخته شد؛ اینک به جمع بندی این ویژگی ها می پردازیم:
۱ – این دوره سن گرایش به گروه است.سن همانند سازی است. سن خلاقیت است. سن بازی است. (احدی و بنی جمالی۱۳۸۶، ص۲۵۰).
۲ - کودکان شادند. کودکان پر جنب و جوشند. (کرمی نوری و مرادی۱۳۸۲، ص۱۱۱).
۳ - دارای کنترل درونی عواطف و هیجانات می شوند. (همان، صص۱۱۳-۱۱۱).
۴ -  واکنش ها زبانی و کلامی است. واکنش ها رمزی و غیر مستقیم است. (همان، صص۱۱۳-۱۱۱).
۵ - بازی، خنده، گریه و گفتگو با همسالان درباره حوادث و مسائل راه های تخلیه هیجانات در این دوره اند. علت کنترل عواطف انگیزه مورد پذیرش واقع شدن در محیط است. (سیف و دیگران۱۳۸۳، ص۳۲۴).
۶ -  در سنین دبستان کودک تفکری عینی گرا دارد. (هترینگتون و پارک۱۳۷۳،ج۱، ص۵۹۳).
۷ -  آنان قادرند به تفکر قیاسی بپردازند. (همان ، صص۹۴-۹۳).
۸ - در این سن کودکان وابسته به عملیات عینی بر روی پدیده هایی که با آن سروکار دارند هستند. (همان ، صص۹۴-۹۳).
۹ - کودک از طریق دستکاری علائم و نشانه ها به تبیین وضع پدیده ها می پردازد. کودک واقعیات را به کمک علائم تفسیر می کند. (همان ، صص۹۴-۹۳).
۱۰ – کودک به نگهداری ذهنی رسیده است و تغییر ناپذیری محتوا علی رغم تغییر شکل را درک می نماید. (همان ، صص۹۴-۹۳).
۱۱ -  تفکر او از واقعیت های محسوس جدا نیست. (همان ، صص۹۴-۹۳).
۱۲ - افزایش ظرفیت های شناختی کودک منجر به بهبود روابط اجتماعی وی می گردد. او می فهمد که دیگران احساسات، علائق و تفکرات متفاوتی دارند. کودک می تواند خود را جای دیگران بگذارد و دیگران را درک می کند. (همان ، صص۹۴-۹۳).
۱۳ - کودکان در این سنین حوادث ساده را تعریف می کنند، به توضیحات ساده عملی راجع به حوادث روزانه و معما و طنز علاقه دارند. (شرفی ۱۳۸۵، صص۱۶۱-۱۵۷).
۱۴ - به نمایشنامه علاقه مندند و مایل به ایفای نقش در نمایشنامه ها هستند. (همان، صص۱۶۱-۱۵۷).
۱۵ - در نقاشی ها از خلاقیت خود استفاده می کنند. کنجکاو هستند و به یادگیری علاقه مندند. (همان، صص۱۶۱-۱۵۷).
۱۶ - در بازیهای گروهی شرکت می کنند و در گروه های کوچک می توانند به فعالیت بپردازند. (همان، صص۱۶۱-۱۵۷).
۱۷ - دارای اعتماد به نفس و صمیمیت هستند. مسئولیت های کوچک را قبول می کنند. (همان، صص۱۶۱-۱۵۷).
۱۸ - مقررات بازی را رعایت می کنند. از زورگویی و تحکم بدشان می آید. (همان، صص۱۶۱-۱۵۷).
۱۹ - به فعالیت بیش از نتیجه آن علاقه دارند. (همان، صص۱۶۱-۱۵۷).
۲۰ - به یادگیری شوق دارند. بازی ابداع می کنند و هنگام بازی قوانین آنرا تغییر می دهند. (همان، صص۱۶۱-۱۵۷).
۲۱ - کودکان در ابتدا به جنسیت اهمیتی نمی دهد ولی با بزرگتر شدن به بازی با همجنس علاقه مند می شود. (همان، صص۱۶۱-۱۵۷).
۲۲ - ظرفیت حافظه کوک بتدریج افزایش قابل توجهی می کند. با بزرگتر شدن تفکر کودک هم انتزاعی تر می شود. (همان، صص۱۶۱-۱۵۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...