کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


آخرین مطالب


جستجو


 



پوشش
حجاب اسلامی
مطالعه مذهبی
رفاه اقتصادی: منظور از رفاه اقتصادی در این تحقیق میزان برخورداری از امکانات اقتصادی و تسهیلاتی است که به ارتقاء سطح کیفی زندگی کمک می کند.
بررسی آراء ونظریات مربوط به دین و دینداری:
دین از دیدگاه اسلام
دین از دیدگاه اگوست کنت
دین از دیدگاه امیل دورکیم.
دین از دیدگاه کارل مارکس
دین از دیدگاه ماکس وبر
دین از دیدگاه مکتب اصالت کارکرد
دین از دیدگاه اسلام
در اسلام به معنای گوناگونی از جمله جزا، اطاعت، قهر، غلبه، عادت، انقیاد، خضوع، پیروی، و مانند آنها آمده است و در قرآن نیز آیاتی موجود است که از آنها معنای جزا، شریعت، قانون، اطاعت و بندگی مستفاد می شود.
در معانی اصطلاحی دین آمده است: دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها باشد. دین مجموعه (سیستم) حقایقی هماهنگ ومتناسب از نظام های فکری (عقاید و معارف، نظام ارزشی (قوانین و احکام) و نظام پرورشی (دستورات اخلاقی و اجتماعی است) که در قلمرو و ابعاد تاریخی فردی و اجتماعی از جانب پروردگار برای سرپرستی و هدایت انسانها در مسیر رشد و کمال ارسال می گردد. واژه دین در قرآن به ۳ معنا استعمال شده است. در مورد نخست دین همان مفهوم خضوع و فروتنی را دارد مثل آیه مخلصین له الدین یعنی اخلاص می ورزند در دین یا در حضور پروردگار و عبادت او و تسلیم او امر اخلاص می ورزند. معنای دیگر معنایی است که بیشتر به کار می بریم. یعنی نظامی که دارای یک سلسله عقاید است مثل بینش ها و شناخت ها درباره جهان، درباره خدا، درباره انسان و درباره جهان دیگر همچنین شامل یک سلسله دستورها برای اینکه در زندگی چگونه باید رفتار کرد. این دستگاه عظیم را اسلام می گوییم وقتی گفته می شود ان الدین عندالله الاسلام دین در این معنا به کار رفته است. گاهی وقت ها نیز در قرآن دین به معنای قیامت و جزا آمده است.
دانلود پایان نامه
تعریف دین
دورکیم در تعریف خود از دین تمایز میان مقدس و نامقدس قائل شده بود به نظر وی دین نظام یکپارچه ای از باور داشتها و عملکردها مرتبط با چیزهای مقدس است یعنی چیزهایی که جدا از چیزهای دیگر انگاشته شده و در زمره محارم به شمار می آیند این باور داشتها و عملکردها همه کسانی را که به آن عمل می کنند در یک اجتماع اخلاقی واحد همبسته می کند. این تعریف نشانه نفوذ اسمیت بر دو رکیم است ولی معتقد بود مناسک بر باورداشتها تقدم دارد زیرا باورداشتها چیزی جز دلیل تراشی های این عملکردها نیست. اسپیر دین را به عنوان یک نهاد در بر گیرنده کنشی متقابل فرهنگی با هیستال فرهنگی فرا انسانی تعریف می کند. این تعریف با ارجاع به کنش متقابل هم کنش و هم باور داشت را در بر می گیرد.
نظریه
امیل اورکم به اجزای متشکله دین اشاره می کند و می گوید: دین نظامی از معتقدات و مراسم ناظر به امر مقدس است که انسانها را به هم پیوند می دهد و از آنها یک جمع یا جامعه اخلاقی می سازد از نظر او دین اساسا یک واقعیت اجتماعی است و امر اجتماعی فراتر از امر نفسانی و روانی (به معنای اصالت فردی آن) است. (خرمشاهی، ۱۳۷۵، ۷)
تعریف دین
مارکس دین را “افیون ملتها” می خواند که نقد سیاسی و فلسفی دین بر تجزیه و تحلیل آن عنوان یک واقعیت اجتماعی رحجان دارد. (ویلم ۱۳۷۷، ۷)
ماکس وبر از اظهار نظر درباره جوهر و یا ذات دین خودداری می کند و دین را عبارت از نوع خاصی از رفتار در یک زندگی اجتماعی می داند که روابط قدرتهای ” ما فوق طبیعی ” با انسانها را تنظیم میکند. (همان، ۳۹)
چهارچوب نظری
- نظریه مارکس: کارل مارکس می گوید: انسان ها تاریخ خود را می سازند ولی آنها این کار را نه به نحو دلخواه خویش و تحت شرایط منتخب خویش، بلکه تحت شرایطی که مستقیماً با آنها مواجه هستند از گذشته به آنها منتقل شده است، انجام می دهند.
به نظر مارکس و آگاهی اجتماعی در سطح متصور است. سطح افقی و سطح عمومی؛ در سطح عمومی مقوله آگاهی اجتماعی را می توان بویژه از دو نظر یا به دو صورت مشخص نمود:
آگاهی عمومی و متعارف (روحیه اجتماعی): عبارت است از مجموعه آداب و رسوم، روحیات اجتماعی، ذوق و سلیقه عمومی و …
آگاهی سیستماتیزه شده و مدرن
مارکس در سطح افقی آگاهی به شکل های گوناگون معرفت مانند معرفت فلسفی، حقوقی- سیاسی، هنری، زیبایی شناختی، مذهبی، اخلاقی و …. اشاره کرده و همه آنها را در آگاهی اجتماعی قرار داده است. مارکس آگاهی فردی را بازتاب واقعیت در ذهن یک انسان می داند که جهانی درونی روحی و نفسانی است اما آگاهی اجتماعی را بازتابی ژرفتر، همه جانبه، تعمیم یافته از از جامعه می داند.
بنابراین آگاهی اجتماعی حاصل جمع ساده و انفرادی افراد بشر نیست بلکه از لحاظ کیفی از آگاهی فردی متمایز است.
به عقیده مارکس آگاهی چیزی نیست جز هستی ای که به آن آگاهی یافته ایم، چیزی نیست جز آگاهی به هستی و این هستی انسانها چیزی نیست جز رواند واقعی زندگی آن ها.
در نظر مارکس هستی اجتماعی عبارت است از مجموعه ای شامل: چارچوب کیهانی، جغرافیایی شرایط نفوس و تراکم جمعیت. عوامل مختلف محیط زیست، تمام اشیاء و مواردی که خود انسان خلق کرده و بالاخره تمام مناسبات روابط مادی بین انسانها و طبیعت و بین خود انسانها که در جریان کار که مهمترین عنصر است ایجاد می شوند (اژدری زاده- فصل نامه حوزه و دانشگاه شماره ۱۱و ۱۲)
در نتیجه از نظر مارکس بین دین، حقوق، سیاست که بخشهایی از رو نبایند و ورابط تولید که به عنوان زیر بنا عمل می کنند شباهتهای کارکردی وجود دارد.
ریمون آرون معتقد است که دین شامل مجموعه ای از باورهاست و این باورها معمولاً توسط کلمات بیان می شوند یعنی به صورت اندیشه ای در می آیند که کم و بیش شکل دستگاه فکری به خود گرفته است و فقط با اعمال که مظاهر و جلوه های باورها و شیوه های تجربه آنها هستند زنده می ماند و مشخص می گردد (آرون- جلد دوم- ۱۳۶۶، ۵۶)
تعریفهای مربوط به دین در جامعه شناسی را اصولا به دو دسته تقسیم می کنند: تعریفهای جوهری (substantive) و تعریفهای کارکردی (functional). تعریفهای جوهری مذهب را بر پایه محتوای معنایی آن، و تعریفهای کارکردی آن را بر حسب جایگاه یا نقش که در نظام اجتماعی یا روان شناختی دارد- یعنی برحسب تعادل و نظم روانی که برای فرد ایجاد می کند یا نقشی که در یکپارچگی و همبستگی اجتماعی ایفا می کند- بیان می دارد مشکل در تعاریف جوهری تفاوت در نظامهایی معنای «شناسنده» و «موضوع شناسایی، یعنی بین برداشت جامعه شنای و برداشت خود دینداران و مهمتر از آن، تفاوت در برداشتهای پیروان دیانتهای مختلف از آنچه دین محسوب می شود، جامعه شناس و برداشت خود دینداران و مهمتر از آن، تفاوت در برداشتهای پیروان دیانتهای مختلف از آنچه دین محسوب می شود، است. یعنی تفاوتهایی که در الهیات مذاهب گوناگون درباره جوهر راستین دین وجود دارد. تعاریف کارکردی، از سوی دیگر نه تنها مشکل تفاوت در نظامهای معنایی مشاهده گر و مشاهده شونده را حل نمی کند، بلکه مشکلات چندی از قبیل نوعی منطق دوری در تعریف و سوگیری ایدئولوژیک را به آن می افزاید. در این جا برای نمونه شمه ای از تعریفهای جامعه شناختی از دین را که توسط برخی از ناموران این رشته شده است، ذکر می کنیم:
در یکی از قدیمی ترین تعریفها، ادوارد تایلور، مردم شناس انگلیسی، دین را «اعتقاد به موجودات روحانی (spiritual) دانسته است، این تعریف جوهری وی مبتنی بر دیدگاه او درباره منشاء دین یا ابتدایی ترین شکل دین، یعنی انیمیسم (animism) است. در انتقاد به تعریف او از دین از جمله گفته شده که الزاماً در همه ادیان بررسی شده در سطح جهان، باور به «موجودات روحانی» یا «مابعد الطبیعی» دیده نمی شود، مثلاً بودیسم تراوادا (Theravada Buddhism) فاقد چنین مفاهیمی است. امیل دورکیم برای احتراز از مشکل تایلور در زمینه قائل شدن به «موجودات روحانی» در همه ادیان و با اتکا به تئوری خویش که توتمیسم را ابتدایی ترین نوع مذهب بیان می کرد، عنصر مشترک در همه ادیان را تقسیم همه اشیاء و پدیده ها به دو قلمروی مقدس (sacred) و نامقدس (profane) یافت. او تحت تأثیر رابرتسون اسمیت که اظهار می داشت مذهب را نمی توان صرفا بر پرایه باورها یا اعتقادات توضیح داد و باید به اعمال یا مناسک مذهبی نیز مستقلا جایگاه مهمی اختصاص داد، به تأکید یک سویه تایلور و برخی دیگر از متفکران بر اعتقادات مذهبی معترض بود. سرانجام دورکیم دین را در قالبی که هم جوهری و هم کارکردی است، به این صورت تعریف کرد:
نظامی واحد از عقاید و اعمال منتسب به اشیا و امور مقدس- یعنی اشیاء و امور متمایز شده و حرمت یافته- که همه مؤمنان رادر یک اجتماع معنوی واحد یا یک تشکیلات دینی (church) گرد هم می آورد.(p.62.1968).
عنصر مشترکی را که دورکیم مدعی یافتن آن در همه مذاهب بود، یعنی تفکیک همه اشیاء و امور به دو قلمروی مقدس و نامقدس، از سوی مردم شناسانی که دست به پژوهشهای میدانی زده بودند مردود شناخته شد. از جمله اونس پریچارد متوجه شد که چنین تفکیکی در بین قوم «آزانده» در آفریقا به عمل نمی آید و نظیر این مشاهده را سایرین نیز گزارش کردند.
از جمله تلاشهای جدیدتر برای ارائه تعریف مناسبی از دین تعریف رادنی استارک، یکی از چهره های سرشناس جامعه شناس دین در آمریکا، است که دین را «الگوهای اجتماعاً سازمان یافته از باورها و عملکردهایی» دانسته است که به «معنای غایی مربوط می شوند و بر فرض وجود ما بعد الطبیعه استوارند»(stark,1985,p.310) . این تعریف علاوه بر جنبه کارکردی آن (معنا بخشیدن به حیات انسان)، در معرض همان اتهام قبلی است که مفهوم ماوراء الطبیعه را، که مفهومی متعلق به فرهنگ و تمدن خاصی است، به سایر فرهنگها تعمیم می دهد. اگرچه استارکت قویاً از موضع خود دفاع کرده و معتقد است مذهبی که مفروضات مابدالطبیعه نداشته باشد اصلا مذهب نیست. (stark,1983).
تعریف اسپایر و نیز که مذهب را «نهادی متشکل از کنشهای متقابل الگو یافته توسط فرهنگ یا موجودات ابر انسان (superhuman) مفروض در فرهنگ (Hamilton,1995,p.14) می داند، صرفاً رابطه با موجود «ابر انسان» را جایگزین «رابطه با ما بعدالطبیعه» کرده و در مظان همان اتهام قبلی است.
کارل مارکس (۱۸۱۳-۱۸۱۸) متفکر شهیرقرن نوزدهم، هیچ اصالت وجودی ای برای دین قائل نیست و ظهور و افول آن را همچون دیگر پدیده های ذهنی و غیر مادی، تابع زیر ساخت های اقتصادی جامعه و مناسبات طبقاتی حاکم می داند. وی در کتاب مرام آلمانی معتقد است:
اوصاف سیاسی و تکنیکی ساختار اقتصادی، تعیین بخش اوصاف نهادهای غیر اقتصادی اند؛ مثل نهادهای سیاسی، مذهب و ایدئولوژی و …
مارکس با وجود اینکه مذهب را در سطح روبنا مقوله بندی کرده و آن را تابعی از زیر ساخت های اقتصادی می داند؛ ولی مذهب، میان مؤلفه های روبنایی نیز نقش مهمی دارد. مذهب، از مقمومات عمده ایئولوژی طبقه حاکم برای تخدیر و تحمیق طبقات فرودست جامعه است ودر جامعه بدون طبقه کمونیستی، از میان خواهد رفت.
امیل دورکیم (۱۹۱۷-۱۸۵۸م) بخش مهمی از تحقیقات خویش را به مقوله دین اختصاص داده است. وی در کتاب صور بنیانی حیات دینی تلاش می کند با کشف ذات دین در جوامع ساده و ابتدایی، ماهیت و علل بقای آن را در جوامع مدرن و پیچیده درک کند. وی توتم پرستی را بیانگر ذات دین پنداشته و معتقد است توتم پرستی نماد تمایز میان ” مقدس” و “نا مقدس” در حیات اجتماعی است که از سوی جامعه صورت می گیرد.
دورکیم در تبیین پیدایش و بقای دین به روش کارکرد گرایی. شؤون مختلف جامعه را بر اساس پیامدهای سودمندی که برای نظام بزرگ تر اجتماعی دارند، تبیین می کند. وی معتقد است دین؛ یعنی تمایز میان امور مقدس و نامقدس که کارکرد انسجام بخشی دارد و همین استعداد، منشاء پیدایش و تداوم دین تا دوران معاصر است.
دورکیم برای دین، منشاء الهی قایل نیست؛ بلکه دین را مخلوق اجتماعی می پندارد که بر حسب تحولات جامعه تحول می پذیرد. طبیعی است به زعم وی، دین از همان ابتدا ماهیت سکولار دارد و جوامع آینده نیز قادر خواهند بود دین و خدایان جدید خویش را از نو بسازند. شاید به همین سبب است که رابرت یلا او را نسختین متکلم دین مدنی شناخته است.
ماکس وبر (۱۹۲۰-۱۸۶۴م) جامعه شناس پرآوازه آلمانی نیز بخش عمده ای تحقیقات خویش را به مقوله دین اختصاص داده است. وبر در کتاب اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری برخلاف مارکس که دین را رو بنا تلقی کرده، می کوشد رفتار اقتصادی را از طریق ادیان تبیین نماید. وی معتقد است تلقی خاصی از مسیحیت که در اندیشه کالونیسم تبلور یافت، زمینه پیدایش سرمایه داری جدیدغربی را فراهم کرد.
تبیین وبر از پیدایش دین، شبیه تبیینی است که دورکیم ارائه می کند؛ اما در باره پایان آن، بر خلاف دورکیم معتقد است دوران معاصر،دوره پایان دین است. البته این پیش بینی با تبیین کارکرد گرا چندان سازگار نیست. به نظر وبر، مفهوم عمده در ادیان بدوی، مفهوم کاریسما است که تا حدود زیادی به مفهوم قدس در نزد دورکیم نزدیک است. کرامت، کیفیت چیزی است که، به قول ماکس وبر، از مدار زندگی روزانه بیرون است. کرامت در هستی موجودات، حیوانات، گیاهان و اشیاءجاری است؛ پس نقطه عزیمت تاریخ دینی بشر، در جهانی سرشار از مقدسات است، نقطه پایان آن، در دوره ما؛ یعنی در جهانی است که به قول ماکس وبر جهانی افسون زدوده است.
منظور از دین در این پژوهش عبارت است از:
مجموعه از از اعتقادات و آداب و اعمال، که کم و بیش سازمان یافته و با یک حقیقت ما فوق تجربی و متعالی مرتبط می باشد ودرون یک جامعه معین، یک یا چند وظیفه زیر را انجام می دهد. یکپارچه ساختن، هویت بخشیدن، تبیین تجربی جمعی، پاسخگویی به ماهیت اساسی حیات فردی و اجتماعی انسان ها.
دین از دیدگاه مکتب اصالت کارکرد
پایداری دین، برای یک کارکرد گرا، بدین معنا است که دین، نیازهای اساسی معین افراد و جامعه را برآورده می سازد. یکی از آن نیازها، تقلیل نگرانی و تنش است. نیاز دیگر، تحکیم هنجارها و ارزش های اساسی است.
چنان که ملاحظه می کنید دین، دارای کارکردهایی است که در جهان آتی که عمده ترین مشکل انسان ها سلامت و بهداشت روان خواهد بود. از اهمیت بسزایی برخوردار است.
برخلاف ایده های حاکم در قرن ۱۹ که دین را مخلوق بشری می پنداشت، در این رویکرد، دین یک نیاز فطری است. به تعبیر یونگ « فرد، محکوم این تجربه است، نه آفریننده آن» و استیلای عقل در دنیای معاصر « بزرگ ترین و غم بارترین خطای بشر» است. بدین ترتیب، کوبیدن در طبل سکولاریزاسیون، یک مد زودگذر می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 11:46:00 ق.ظ ]




جامعه ی حسابداران رسمی برای آنکه بتواند با تغییراتی که در نقش و وظیفه آن پدید می آید، مقابله کند نیاز دارد نظامهای داخلی خود را پیوسته بازنگری کند تا خود را برای آینده تجهیز نماید . ساماندهی و گسترش تشکل حسابداران رسمی، کوشش در راستای گسترش بازار و تنوع خدمات حرفهای، بهبود و تقویت کیفیت خدمات حرفهای، بالا بردن سطح نظارت بر عملکرد اعضاء و حمایت از حقوق حرفه ای و منافع مادی و معنوی اعضا، از جمله فعالیتهایی است که برای سالهای پیشرو در نظر گرفته شده است. ودراین تحقیق سعی خواهد شد به بررسی اثر سیستم های کنترل داخلی براثربخشی برنامه ی حسابرسی پرداخته شود تاگامی درجهت تقویت کیفیت خدمات حرفه ای اعضاء انجمن برداشته شود.
دانلود پروژه
حسابرسان بطور کلی کیفیت سیستم کنترل داخلی شرکت تحت رسیدگی را به جهت تعیین وبرنامه ریزی میزان وروند کارحسابرسی بررسی وارزیابی می کنند. براین اساس، استانداردهای پذیرفته شده ی حسابرسی (GAAS) دراستانداردشماره ی ۳۱۵، به ضرورت ارزیابی کیفیت سیستم کنترل داخلی بوسیله ی حسابرس مستقل وبدست آوردن یک شناخت مناسب از واحد اقتصادی ومحیط کنترل داخلی قبل از شروع فرایند حسابرسی را تأکید می کنند. حسابرس باید از کنترلهای داخلی مرتبط با حسابرسی شناخت کسب کند . حسابرس ازشناخت کنترلهای داخلی، برای شناسایی انواع تحریفهای بالقوه، ارزیابی عوامل مؤثر برخطرهای تحریف با اهمیت و طراحی ماهیت، زمانبندی اجرا و میزان روش های حسابرسی لازم استفاده می کند.
کنترل داخلی دارای معانی متفاوتی است یعنی دشوار است که یک تعریف مطلوب به کنترل داخلی ارائه داد. این بخاطر آن است که کنترل داخلی ازدیدگاههای مختلف می تواند تشریح شده ونگریسته شود. با این حال کنترل داخلی به عنوان یک فرایند، که تحت تأثیر اقدامات هیئت مدیره وسایرسطوح ساختارهای سازمانی شرکت تعریف می شود که به جهت ارائه اطمینان معقول برای دستیابی به اهداف شرکت، برنامه ها واستراتژی تحت قوانین مربوطه، دستورالعمل ها، سیاستها وخط مشی ها وقوانین ومقررات طراحی شده است. اخیراً شرکتهای بزرگ، اقدام به گنجاندن گزارشات مدیریتی تفصیلی درمورد اثربخشی وبهره وری سیستم های کنترل داخلی درگزارشات سالانه خود به عنوان یک شاخص حاکمیت شرکتی خوب کرده اند(لنگ وهمکاران،۲۰۱۱)[۱]
با این حال ارزیابی سیستم کنترل داخلی به طور عمده به ارزیابی کیفیت کنترل داخلی شرکت تحت رسیدگی درسه سطح شامل:کنترل داخلی مناسب، کنترل داخلی ناکافی وکنترل داخلی ناکارآمد مبتنی است. اثربخشی سیستم کنترل داخلی شرکت بطور کلی به عنوان پیش نیاز به فرایندهای حسابرسی به رسمیت شناخته شده است. چون آن، عوامل اصلی تعیین کننده ی انتخاب زمانبندی واندازه ای که شیوه ها وروشهای حسابرسی بایدبکاررود یا محدود شود رادرنظرگرفته است. با این حال شرکتها ممکن است روش های زیادی را به منظورارتقاء وتوسعه ی سیستم های کنترل داخلی خودترکیب نمایند، مثل،تقسیم مسئولیتها، ایجاد حسابرسی داخلی با بهره گرفتن از ابزارهای اطلاعاتی الکترونیکی کارآمدوتوجه بیشتر به مهارتهای کارکنان خود بابه اشتراک گذاشتن آنها درآموزشهای دوره ای وسمینارها. بر این اساس سیستم های کنترل داخلی جنبه های زیادی دارد که باید قبل ازشروع به انجام فرایندهای حسابرسی ازجمله ارزیابی قابلیت اطمینان واعتبار شواهد جمع آوری شده، ارزیابی نقاط قوت وضعف جنبه های مختلف سیستم کنترل داخلی مورد بررسی قرارگیرد وسپس برنامه حسابرسی شدید برمبنای نتایج چنین ارزیابیها آماده وتهیه شود. بنابر این، به نظر می رسد ارزیابی کنترل داخلی یک پیش نیاز برای برنامه نویسی برنامه حسابرسی است که پیش نیازی برای فرایندهای حسابرسی خود است.
دراین زمینه جویس(۱۹۷۶) استدلال کردکه حسابرسان مستقل به جهت فرموله کردن عقیده ونظر درباره ی منصفانه بودن وقابلیت اعتماد بودن صورتهای مالی مختلف با انجام قضاوت حرفه ای درتعیین نوع واندازه ی اطلاعاتی که باید گردآوری شود وبااستفاده از برنامه ی خوب طراحی شده آزمون شود اطلاعات را گردآوری، ارزیابی وترکیب می کنند. بر این اساس، فرایندهای برنامه ریزی حسابرسی شامل، آماده سازی برنامه های حسابرسی پس از ارزیابی ساختارکنترل داخلی، قابلیت اطمینان وریسک می باشد. این، با این حال معنی میدهد که،حسابرسان مستقل بایدکنترل داخلی رابه عنوان بخشی از بررسی های حسابرسی مورد ارزیابی قراردهند.با این حال، برنامه ی حسابرسی تمام جزئیات کارحسابرسی لازم برای دستیابی به یک کارحرفه ای تحت موقعیتهای مختلف کنترل داخلی رانشان میدهد. مجموعه وسیعی ازقوانین به اهمیت مرحله ی برنامه ریزی حسابرسی تمرکز دارند وجزئیات بیشتری دراین زمینه پیشنهادکرده اند. به عنوان مثال، استانداردحسابرسی شماره۳۰۰ به مزایای اصلی برنامه ریزی مناسب کاربرای حسابرسی صورتهای مالی اشاره کرده است وحسابرسان راملزم به فعالیتهای برنامه ریزی ازجمله تعیین ماهیت، زمان بندی اجرا و میزان منابع مورد نیاز برای انجام کار حسابرسی کرده است. تا به حسابرسان دررسیدن به تمام کارهای مورد نیاز به روش موثر وکارآمد ومطابق با استانداردهای حرفه حسابرسی ، برای پاسخگویی به استفاده کنندگان صورتهای مالی کمک کند. همچنین دراین استاندارد تأکید به ارزیابی ریسک به عنوان بخشی از کنترلهای حسابرسی شده است چون آن، شاخصهای ویژه ای از ریسک تقلب بالا وراهنمایی به حسابرسان که چطور ریسک تقلب را ارزیابی کنند وبرنامه های حسابرسی خودشان را براساس نتایج این ارزیابی تعریف کنند.نتایج نشان میدهد که مرحله ی برنامه ریزی حسابرسی حساسیت بیشتری به ریسک تقلب نشان میدهد.وحسابرسان به ضرورت تغییر برنامه های حسابرسی آگاهترند. ضرورت دارد که حسابرس همه ی اطلاعات ضروری برای شناسایی کامل ریسک های تحریف با اهمیت ناشی از تقلب را گردآوری وبطورکامل ارزیابی کند. تا پس از کسب یک ارزیابی ازبرنامه ی حسابرسی واحد اقتصادی وکنترل داخلی بتواند پاسخ دهد ونتایج را ارائه دهد. بسیاری از مطالعات انجام گرفته ی پیشین درحسابرسی، به کنترل داخلی بدون توجه به برنامه ریزی حسابرسی تمرکزداشته اند.
با این حال کنترل داخلی دارای اجزای مرتبط ازجمله کنترل محیط، ارزیابی ریسک، کنترل عملیات، ارتباطات ونظارت هست(تاکاهیرو و جیا(۲۰۱۲)[۲]. برای مثال، تحقیقی که توسط راهاهله(۲۰۱۱)[۳] انجام گرفت به این نتیجه رسید که سیستم کنترل داخلی درسازمانهای عمومی اردن ازمسائل زیادی رنج می برد این مسائل شامل فقدان کارکنان واجدالشرایط، عدم وجود اجزای اصلی سیستم کنترل داخلی، ناتوانی دراستفاده از ابزارهای تکنیکی ضروری درکنترل داخلی وتخصصی نبودن کارکنان حرفه ای بود. تحقیق دیگر، توسط عبدالله وآل اراج(۲۰۱۱)[۴] صورت پذیرفت که به دو رویکرد مهم درحسابرسی یعنی رویکرد حسابرسی سنتی ورویکرد حسابرسی ریسک کسب وکار تمرکزداشت. این مطالعه با هدف بررسی نقاط ضعف اصلی واساسی روش های سنتی وچالشهای پیش روی اتخاذ رویکرد حسابرسی کسب وکاررا بررسی می کند. این نتایج نشان داد که حسابرسان اردنی هنوزاز حسابرسی سنتی استفاده می کنند و رویکرد ریسک کسب وکار را برای دلایل زیادی نادیده می گیرند. این بااین حال نشان میدهدکه حرفه ی حسابرسی دراردن درباب اتخاذ جنبه های جدید حسابرسی با چالش مواجه هستندبنابراین مطالعه ی حاضرآمده است تا اثر اجزای مختلف سیستم کنترل داخلی براثربخشی برنامه ی حسابرسی را بررسی نماید با این حال رابطه بین کیفیت کنترل داخلی حسابرسی واثربخشی برنامه ی حسابرسی درتحقیقات قبلی، بویژه درکشورهای درحال توسعه مورد غفلت قرارگرفته است.
تحقیق دیگر توسط (کاراگیورگوس ،۲۰۱۱)[۵] صورت گرفت که رابطه بین کیفیت کنترل داخلی وکارایی حسابرسی را بررسی کرده اند. وتحقیق دیگر توسط ماوتز و ماینی(۱۹۶۶)[۶] صورت گرفت که رابطه بین ارزیابی کنترل داخلی واصلاح برنامه ی حسابرسی را بررسی کرده اند. با این حال تحقیق حاضرپلی بین تحقیقات صورت گرفته ی حاضر جهت بسط دانش دراین زمینه خواهد بود. با این حال تشکل نوپای حرفه ی حسابرسی واعضای آن امروز در ایران مشابه مشکلات مطرح درسایر کشورها با مسائل ومشکلات متعددی مواجه هست. که ازاین مسائل ومشکلات، یکی مربوط به کیفیت حسابرسی می باشد. بنابراین مطالعه ی حاضرمطالعات مناسب مرتبط با موضوع حاضر را بررسی خواهد کرد. فلذا مطالعات صورت گرفته پیشین درزمینه های مرتبط با برنامه ریزی برنامه ی حسابرسی دربخش ادبیات تحقیق مرورخواهد شد. با توجه به مطالعات پیشین صورت گرفته دیده میشود که هیچ مطالعه ی خاصی بطور مستقیم ارتباط بین کیفیت کنترل داخلی واثربخشی برنامه ی حسابرسی را مطالعه نکرده است واین مطالعه درپی این است که آیا ارتباط بین اجزای مختلف سیستم کنترل داخلی و برنامه حسابرسی اثربخش می باشد واین بخاطر این است که سیستم کنترل داخلی قوی یک پیش نیاز مهم برای یک برنامه ی حسابرسی اثربخش است.
۱-۳- ضرورت انجام پژوهش
به رغم تاکید موکد استاندارد های حسابرسی ۳۱۵و۳۳۰ بر ارزیابی کنترلهای داخلی به عنوان یکی از مراحل اساسی حسابرسی، اطلاعات موجود گویای ناکافی بودن تلاشهای حسابرسان برای برآوردن اهداف این استانداردها و رعایت الزامات آنها است. این امر می تواند کیفیت حسابرسی صورتهای مالی در ایران را تا حدود زیادی زیر سوال ببرد.از این رو ، انجام تحقیق دانشگاهی البته با رویکرد حرفه ای فتح بابی است که با توجه به مفاد استانداردهای حسابرسی از اهمیت زیادی برخوردار است.
مطالعات صورت گرفته قبلی رابطه بین کیفیت کنترل داخلی وعملکرد حسابرسی، رابطه بین ارزیابی کنترل داخلی واصلاح برنامه حسابرسی ورابطه ی بین ساختاربرنامه ی حسابرسی وعملکرد حسابرسی رابررسی کرده اند اما بااین حال رابطه بین کیفیت کنترل داخلی واثربخشی برنامه ی حسابرسی درتحقیقات قبلی مورد غفلت قرارگرفته است براین اساس مطالعه ی حاضرآمده است تا تأثیراجزای مهم سیستم کنترل داخلی براثربخشی برنامه ی حسابرسی را بررسی نماید. بااین حال این مطالعه پلی برروی شکاف موجود درمطالعات قبلی ایجاد نموده وبه توسعه ی دانش دراین زمینه، بخصوص درکشورهای درحال توسعه که فاقد چنین مطالعاتی هستندکمک خواهدکرد.براین اساس، مطالعه ی حاضر با این هدف صورت می گیرد که بتواند به سوال تحقیق پاسخ دهد:آیا اجزای مختلف سیستم کنترل داخلی بطور قابل توجهی به اثربخشی برنامه ی حسابرسی کمک می کند؟
۱–۴- اهداف پژوهش
هدف اصلی
بررسی تأثیر کنترل داخلی براثربخشی برنامه ی حسابرسی
اهداف فرعی
۱- بررسی تأثیر محیط کنترلی(بعنوان جزئی ازسیستم کنترل داخلی) براثربخشی برنامه حسابرسی.
۲- بررسی تأثیر فعالیتهای کنترلی (بعنوان جزئی ازسیستم کنترل داخلی)براثربخشی برنامه حسابرسی.
۳- بررسی تأثیر ارزیابی ریسک (بعنوان جزئی از سیستم کنترل داخلی) براثربخشی برنامه حسابرسی.
۱- ۵- تبیین فرضیه های پژوهش
با توجه به اهداف پژوهش، فرضیه های زیر مطرح می گردد تا اطلاعات بر مبنای آنها جمع آوری و سپس نسبت به آزمون فرضیه ها اقدام گردد.
فرضیه اصلی پژوهش : سیستم کنترل داخلی دارای تاثیر مثبت بر اثربخشی برنامه حسابرسی می باشد.
فرضیه فرعی اول پژوهش: محیط کنترلی دارای تاثیر مثبت بر اثربخشی برنامه حسابرسی می باشد.
فرضیه فرعی دوم پژوهش: ارزیابی ریسک دارای تاثیر مثبت بر اثربخشی برنامه حسابرسی می باشد.
فرضیه فرعی سوم پژوهش: فعالیتهای کنترلی دارای تاثیر مثبت بر اثربخشی برنامه حسابرسی می باشد.
۱– ۶- نوآوری پژوهش
این مطالعه باهدف توسعه ی سیستم کنترل داخلی به جهت بالابردن اثربخشی برنامه ی حسابرسی درایران انجام می گیرد وهمچنین باعث روشن شدن اثر برخی از اجزاء کنترل های داخلی بر برنامه ریزی حسابرسی خواهد شدوبه بسط وتوسعه ی دانش دراین زمینه کمک خواهد کرد. با این حال، باتوجه به تحقیقات پیشین صورت گرفته، مطالعات اندکی به بررسی تاثیر اجزای سیستم کنترل داخلی بر برنامه ی حسابرسی پرداخته اند فلذا دراین تحقیق نوآوری توجه محقق به این بخش می باشد.
۱-۷- چارچوب نظری پژوهش
چارچوب نظری الگویی است که محقق براساس آن روابط بین عواملی که در ایجاد مسئله مهم تشخیص داده شده اند، نظریه پردازی می کند. درمجموع، چارچوب نظری به رابطه بین متغیرهایی مانند متغیرهای مستقل، وابسته، مداخله گر و تعدیل گر که تصور می شود در پاسخ و حل مسئله نقش دارند می پردازد. ایجاد چنین چارچوبی در برقراری و ساخت فرضیه ها، آزمون آنها و همچنین تکمیل درک پژوهشگر کمک می کند (خاکی، ۱۳۸،ص ۳).
حسابرسان بطور کلی کیفیت سیستم کنترل داخلی شرکت تحت رسیدگی را به جهت تعیین وبرنامه ریزی میزان وروند کارحسابرسی بررسی وارزیابی می کنند. براین اساس، استانداردهای پذیرفته شده ی حسابرسی (GAAS) دراستانداردشماره ی ۳۱۵، به ضرورت ارزیابی کیفیت سیستم کنترل داخلی بوسیله ی حسابرس مستقل وبدست آوردن یک شناخت مناسب از واحد اقتصادی ومحیط کنترل داخلی قبل از شروع فرایند حسابرسی را تأکید می کنند.
۱-۸- قلمرو پژوهش
در این پژوهش به منظور گرد آوری داد ها از روش پرسشنامه ای استفاده شده است .
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با در نظر گرفتن معیار زمان مقطعی است .
قلمرومکانی پژوهش حاضرنیزکلیه حسابرسان ارشد وبالاتر و حسابرسان عضو انجمن حسابداران رسمی ایران است.
و قلمروزمانی تحقیق حاضر سال ۹۳ می باشد.
۱-۹- متغیرهای مستقل و وابسته
دراین تحقیق برای پاسخ دادن به سئوال های تحقیق ویا آزمون فرضیه ها ، تشخیص متغیرها امری ضروری است. دراین تحقیق دونوع متغیردرنظرگرفته شده است.
الف) متغیرهای مستقل: یک ویژگی از محیط فیزیکی یا اجتماعی است که بعدازانتخاب، دخالت یا دستکاری شدن توسط محقق، مقادیری را می پذیردتا تأثیرش برروی متغیر دیگر(متغیروابسته)مشاهده شود بنابراین دراین پژوهش متغیرهای مستقل را همانگونه که درفرضیات پژوهش ذکرشده است، می توان برخی اجزاء کنترل داخلی(محیط کنترلی، فعالیتهای کنترلی وارزیابی ریسک) را نام برد.
ب) متغیروابسته: متغیری است که تغییرات آن تحت تأثیرمتغیرمستقل قرارمی گیرد. براین اساس درپژوهش حاضرمتغیر وابسته اثربخشی برنامه حسابرسی است که تحت تأثیرمتغیرهای مستقل قرارمی گیرد.
۱-۱۰- تعاریف مفاهیم و واژه ها
تعاریف مفهومی
کنترلهای داخلی
کنترلهای داخلی فرایندی است که به وسیله مدیریت و سایر کارکنان طراحی و اجرامی شود تا از دستیابی به اهداف واحد مورد رسیدگی در زمینه قابلیت اعتماد گزارشگری مالی، اثربخشی و کارایی عملیات و رعایت قوانین و مقررات مربوط، اطمینانی معقول بدست آید . از این رو، کنترلها ی داخلی برای شناسایی آن دسته از خطرهای تجاری طراحی و اجرا می شود که دستیابی به هریک از این اهداف را تهدید
می کند.(کمیته تدوین استانداردهای بین المللی حسابرسی، ۳۱۵ ).
محیط کنترلی
محیط کنترلی، وظایف راهبری و مدیریتی و نگرش، آگاهی و اقدامات مدیریت نسبت به کنترلهای داخلی و اهمیت آن در واحد مورد رسیدگی را در بر می گیرد. محیط کنترلی با تنظیم جو واحد تجاری، برهشیاری کنترلی کارکنان اثر می گذارد. محیط کنترلی، اساس کنترلهای داخلی اثربخش است و نظم و ساختار را به وجود می آورد. (کمیته تدوین استانداردهای بین المللی حسابرسی، ۳۱۵ ).
فعالیتهای کنترلی
خط مشی ها و روشهایی است که از اجرای دستورهای مدیریت،اطمینان می دهد. فعالیتهای کنترلی، اعم از پیش بینی شده در سیستمهای دستی یا رایانه ای، اهداف متعددی دارد و در بخشها و سطوح سازمانی مختلف اجرا می شود. نمونه هایی از فعالیتهای کنترلی، شامل موارد مرتبط با موضوعات زیر است:تصویب - بررسیهای عملکرد- پردازش اطلاعات- کنترلهای فیزیکی- تفکیک وظایف.(کمیته تدوین استانداردهای بین المللی حسابرسی، ۳۱۵ ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ق.ظ ]




با انتخاب  می­توان رابطه­ بالا را به شکل رابطه­ اینشتین – روزن نوشت:

این تغییر مختصات منطقه­ شامل تکینگی  را دور می­ریزد و دوبار منطقه­ به طور حدی تخت  را می­پوشاند و منطقه­ نزدیک  به عنوان یک پل ربط­دهنده  با  تفسیر می­ شود. به عنوان یک مثال می­توان سطح یک کره را با ثابت نگه­داشتن  به صورت  نشان داد. این سطح یک کمترین مقدار در  دارد .  درواقع می­توان یک قسمت خیلی باریک را به عنوان گلوگاه تعریف کرد و منطقه­ نزدیک به آن یک پل و یا به صورت فیزیکی­تر یک کرم کرمچاله نامیده شود.
نتیجه­ این مشاهدات این است که پل بدون بار اینشتین و روزن و یا همچنین کرمچاله­ی شوارتز شیلد به طور مشخص به یک قسمتی از هندسه­ی شوارتز شیلد که به صورت بیشینه توسعه یافته است، اختصاص دارد. درواقع با این فرضیات این پل قابل عبور نخواهد بود. چون گذر از  به  به هرکسی نیرویی به سوی تکینگی خمش وارد کرده و حالتی همچون پرش به داخل یک سیاه­چاله را به وجود خواهد آورد.
(ب) پل شبه باردار اینشتین – روزن قابل توجه و جالب است. آنها برای ساختن چنین پلی با این ویژگی با کمک هندسه­ی رایزنر – نوردستروم
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
(۱-۳)
دریافتند که باید یک تحریف کاملی از تئوری را انجام دهند. بدین معنی که آنها مجبورند علامت جمله­  در تانسور  الکترومغناطیس را وارون کنند که البته چگالی انرژی الکترومغناطیسی منفی خواهد شد و هندسه به صورت زیر درخواهد آمد:
(۱-۴)
و با تغییرات  و  ما خواهیم داشت:
(۱-۵)
ما در  و  یک افق داریم. همان جایی که اینشتین و روزن آرزو داشتند الکترون باشد. اما دلیل اینکه تئوری آنها مورد بی­اعتنایی قرار گرفت، این بود که در  ، حل رایزنر – نوردستروم یک تکینگی عریان دارد. درواقع هیچ افقی ندارد و درنتیجه هیچ ساختار پل­مانندی ممکن نیست و به همین خاطر اختلال  در تئوری برای جلوگیری از ظهور تکینگی عریان بود.
اگر ما همچنان روی ایده­های نسبیت عامی خود درمورد مسأله­ ذارت بنیادی پافشاری کنیم و یک نگرش هندسی را از آنها ارائه دهیم، خواهیم دید که هر ذره­ی بنیادی را با یک تکینگی عریان (به جز ذره­ی هیگز) مدل­سازی کرده­ایم و برای آن ساختار قائل شده­ایم که این با مشاهدات آزمایشگاهی ذرات بنیادی در تضاد کامل است. اثبات­های مستقیم از ساختار داخلی ذرات بنیادی همچون الکترون نشان می­دهد که این سیستم­ها در مرتبه­های انرژی پایین­تر از  ذره­گون هستند (  ).
می­توان نظریات اینشتین – روزن را کمی نیز کلی­تر مطرح کرد. بعد از کارهای پیشگامانه‌ی ۱۹۳۵ اینشتین – روزن، این حوزه کاری برای ۲۰ سال متوقف شد. علاقه به کار در این زمینه جدید در سال ۱۹۵۵ به وسیله ویلر[۳] پدیدار شد. نظریه­ های نهایی در مقاله­ های وی روی ژئون­ها[۴] نشان می­دهد که ویلر به توپولوژی در نسبیت عام علاقمند بوده است.
ژئون­ها به طور فر ضی ناپایدارند اما بعضی از حل­های آنها برای ترکیب با رابطه­ های میدان اینشتین – ماکسول پایدار می­ماندند. درواقع کلمه ژئون به وسیله ویلر برای نمایش یک جوهره از الکترومغناطیس و گرانش مطرح شد. به زبان مدرن امروزی ژئون به عنوان یک شبه­سالیتون الکترومغناطیسی گرانشی ناپایدار فرضی می ­تواند بهترین باشد. اولین کسی که اسم کرمچاله را با این نام برای بار اول مسکوک کرد ویلر بود. شکل ۱-۱ اولین شکل از چیزی­است که ما امروزه در ادبیات علمی به عنوان کرم­چاله می­شناسیم. بنابر قوانین الکترومغناطیسی که در آن  و  خطوط نیروی میدان­ها می ­تواند از دهانه­ی یک طرف تونل وارد و همان تعداد خطوط به اندازه­ مساوی از دهانه­ی دیگر خارج شود. ویلر در این مقطع دو نگرش کلاسیک و کوانتمی را دنبال کرد. در نگرش کلاسیک ویلر به همراه مایزنر به این نتیجه رسیدند که از لحاظ کلاسیکی گرانش، الکترومغناطیس بار غیرکوانتیده و جرم به عنوان خصوصیات فضای خالی خمیده (هندسی) هستند. در نگرش کوانتمی ایده­ بسیار جالب و خارق­العاده کف فضا-زمان مطرح شد.
شکل ۱-۱ کرمچاله ویلر
وی همچنین از هندسه­ی ریمانی منیفلدها در توپولوژی غیربدیهی نیز برای توجیه کلاسیکی خود بهره برد. این پروژه­ی خیلی بلندپروازانه­­ی او یکی از دقیق­ترین و ریزترین موارد استفاده از توپولوژی مجرد، همولوژی، شبه­همولوژی و فرم­های دیفرانسیلی در فیزیک بود. درواقع نقطه­نظر اساسی وی این بود که فیزیک هندسه است. همچنین در این مقاله بود که برای اولین بار کلمه­ی کرمچاله به جامعه­ علمی معرفی شد.
اگر بخواهیم به تقسیم ­بندی کرمچاله­ها بپردازیم باید به طور کلی آنها را به دو نوع (۱) کرمچاله­های اقلیدسی (۲) کرمچاله­های لورنتسی تقسیم کنیم. این تقسیم ­بندی بر این اساس استوار است که درواقع منیفلدی که کرمچاله در آن قرار می­گیرد لورنتسی باشد یا یک منیفلد ریمانی است. به طور آزمایشگاهی فیزیکی واقعی­تر به نظر می­رسد که در نسخه لورنتسی اتفاق بیفتد. درواقع حالت وجودی منیفلد با نسخه اقلیدسی تیره­تر است به عنوان یک تعریف کاربردی از یک کرمچاله می­توان گفت:
“یک کرمچاله به هر منطقه­ فشرده­شده فضا-زمان با یک محدوده­ ساده­ی توپولوژی گفته می­ شود که در داخل دارای یک توپولوژی غیربدیهی خواهد بود".
کرمچاله­های لورنتسی خود به دو گونه­ (۱) پایدار (شبه­پایدار) و (۲) ناپایدار (زودگذر) تقسیم می­شوند. که هر کدام به دو نوع جهان –خارج و جهان- داخل تقسیم می­شوند. اگر کرمچاله­ای منطقه­هایی از یک فضا – زمان را به هم مربوط کند داخلی و اگر دو منطقه از دو فضا – زمان را به هم مربوط کنند خارجی نامیده می­شوند، که هر کدام از نوع ماکروسکوپی و میکروسکوپی وجود دارند.
۱-­ کرمچاله­های پایدار و (شبه­پایدار):
اگر ما یک منطقه از فضا- زمان را به ابرسطح­های فضاگونه برش بزنیم، هر تکه از فضا، اگرچه به عنوان یک منیفلد ریمانی سه بعدی شامل یک کرمچاله می­ شود. این کرمچاله می ­تواند در یک دوره زمانی خاص وجود داشته باشد. چنین کرمچاله­ای به عنوان یک کرمچاله­ی پایدار یا شبه­پایدار نامیده می­شوند. درواقع آنها اساساً اشیاء سه­بعدی هستند که برای یک دوره­ غیرصفر از زمان می­توانند وجود داشته باشند.
۲-­ کرمچاله ناپایدار:
کرمچاله­هایی هستند که در محدوده­ بودن و نبودن بدون دانستن ساختار توپولوژیکی به فرم  هستند. این کرمچاله­ها به صورت ذاتی اشیاء چهاربعدی هستند. به طور یقین یک کرمچاله­ی ناپایدار خارجی است. البته برای اینکه در پی تعریف این نوع از کرمچاله، توپولوژی کلاسیک ما تغییر نکند، نوعاً احتیاج به تحریفاتی در نسبیت عام کلاسیک برای جلوگیری از آن داریم.
کرمچاله­های ماکروسکوپی در برابر کرمچاله­های میکروسکوپی:
کرمچاله­ها به صورت ناشیانه و خام می­توانند به دو دسته­ی ماکروسکوپیک و میکروسکوپیک طبقه ­بندی شوند که این بستگی به سایز منطقه­ فعال نسبت به طول پلانک دارد (که البته تعریف کمی پیچیده است).
به عنوان مثال، کرمچاله­ی ویلر به دلیل اینکه از این فرض که افت و خیرهای خلاء در کف فضا-زمان اتفاق می­افتد به دست می­آیند در طبیعت میکروسکوپیک هستند. آنها نوعاً ناپایدارند؛ البته به صورت تصادفی اگر توسط توپولوژی مناسب به وجود آیند، می­توانند به عنوان کرمچاله­های شبه­پایدار درنظر گرفته شوند.
کرمچاله­های گذرپذیر:
اگر به طور خیلی مختصر بخواهیم بگوییم، یک کرمچاله­ی لورنتسی که پایدار (شبه­پایدار) و مایکروسکوپیکی باشد برای عبور کردن به وسیله­ نوع بشر مناسب است. اما به صورت خیلی گسترده درواقع کارهایی که موریس[۵] و تورن[۶] (۱۹۸۸) انجام دادند، می ­تواند شرط­های زیر را برای آنها قائل شد:
(۱) متریک موردنظر (هندسه) استاتیک و به طور کروی متقارن باشد.
(۲) از حل­های رابطه­ های میدان اینشتین باشند.
(۳) گلوگاه، دو منطقه­ به طورحدی تخت از فضا-زمان را به هم ربط دهد.
(۴) هیچ افق رویدادی نداشته باشد.
(۵) عبورکنندگان جذر و مدهای نیروهای گرانشی را بتوانند تحمل کنند.
(۶) زمان­ها و دفعات عبور نسبت به همه مشاهده­گرها (نافلز) فیزیکی و واقعی باشد.
(۷) تانسور انرژی – فشار به طور فیزیکی خوش­تعریف باشد.
(۸) در برابر اختلافات پایدار باشد.
(۹) از حلاظ مواد تشکیل شده در ساختارش فیزیکی باشد.
و متریکی که به وسیله­ آنها (Morris وThorne ) پیشنهاد شد به شکل زیر است:
(۱-۶)
که در آن  تابع ردشیفت و ®b تابع شکل نامیده می­ شود.
یکی از مسائل مهمی که درمورد کرمچاله­ها مطرح است این است که با شرایط هفت­گانه انرژی که در زیر از آنها نام برده شده است در تناقض می­باشد (ماده عجیب و غریب) (۱) نول (Null) (2) ضعیف (Weak) (3) قوی (Strong) (4) شرایط انرژی غالب (Dominant) یعنی (NEC,WEC,SEC,DEC) و (۵) نول میانگین، (۶) ضعیف میانگین، (۷) قوی میانگین (ANEC,AWEC,ASEC) و بیشتر تانسور انرژی – تکانه را بر اهداف خود از نوع هاوکینگ­الیس (Hawking-Ellis) انتخاب می­کنیم که در یک چارچوب مناسب مؤلفه­ های تانسور انرژی – تکانه به وسیله
(۱-۷)
داده می­ شود. مؤلفه­ های روز قطر اصلی درواقع چگالی انرژی و فشارهای اصلی در دینامیک سیالات کیهان هستند. ماده اصلی تشکیل­دهنده کرمچاله­ها معمولاً در تناقض با این شرایط انرژی است و به همین خاطر به آن ماده عجیب و غریب (exotic) گفته می­ شود.
درخاتمه این قسمت فقط تعاریف شرایط هفت­گانه­ی انرژی را بیان می­کنیم:
۱- شرایط انرژی نول (NEC):
(۱-۸)
یا
(۱-۹)
بردارهای نول (null)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:46:00 ق.ظ ]




۲-۱-۲-۶- تعهد سازمانی مفهوم یک بعدی یا چند بعدی
مفهوم اولیه تعهد یک بعدی بوده و عنوان خطوط ثابتی از فعالیت ها به علت درک هزینه های مرتبط با ترک سازمان تعریف شده است و یا به صورت عام تر همان دلبستگی هیجانی نسبت به سازمان می باشد ( می یر و هرسکویچ ، ۲۰۰۱ : ۳۰۵ ) . پورتر تعهد را بر اساس نیروی کلی همانند سازی ( تعیین هویت ) و مشارکت یک فرد در سازمان تعریف می کند . در این دیدگاه تعهد ناشی از سه عامل می شود :
۱- قبول اهداف و ارزش های سازمان
۲- تمایل به همکاری با سازمان برای کسب اهدافش
پایان نامه
۳- میل به باقی ماندن در سازمان ( خشنود ، ۱۳۹۰ : ۴۱ ) .
دراین دیدگاه ، تعهد به عنوان یک مفهوم تک بعدی نگریسته شده است ، که تنها متمرکز بر تعهد عاطفی است . سال ها ، اندیشمندان درک ما را از تعهد سازمانی با نگــــریستن به آن به شکل چند بعدی تغییر داده اند . این محققان علاقه مند به یک مجموعه وسیع تر از پیوندها بین کارکنان و سازمان ها نسبت به آنچه که پورتر مطرح کرد ، بوده اند . درحالی که پورتر متمرکز بر یک پیوند توصیف شده با قبول اهداف سازمان بوده است ، تحقیقات محققان بعدی بر انواع تعهد متمرکز شده است که می تواند برای توجیه رفتار فرد و استمرار آن در محیط کار در نظر گرفته شود ( مودی ، ۱۹۹۸ : ۳۹۰-۳۸۹ به نقل از خشنود ، ۱۳۹۰ : ۴۱ ) .
بدین منظور اگر چه چندین مدل از تعهد در سال ۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰ پیشنهاد شد ، مدل چند بعدی نسبت به همه آن ها قابل قبولتر است . برخی از مدل ها و الگوهای چند بعدی تعهد سازمانی به شرح زیر می باشد :
۱- مدل می یر و آلن :
از بین مفهوم سازی های چند بعدی مدل می یر و آلن شهرت بیشتری بدست آورده است . ایشان مدل سه بعدیشان را مبتنی بر مشاهده شباهت ها و تفاوت هایی که در مفاهیم تک بعدی تعهد سازمانی وجود داشت ، ایجاد کردند . بحث کلی آنها این بود که تعهد ، فرد را با سازمان پیوند می دهد و بنابراین ، این پیوند احتمال ترک شغل را کاهش خواهد داد ( می یر و هرسکویچ ، ۲۰۰۱ : ۳۰۵ ) .
آنها بین سه نوع تعهد ، تمایز قائل می شوند که به صورت زیر تعریف می شود :
الف - تعهد عاطفی : تعهد عاطفی به معنای دلبستگی هیجانی و احساس هویت و درگیری کارمندان در سازمان است که در این شکل از تعهد کارکنان در سازمان باقی میمانند چون “می خواهند بمانند".
ب - تعهد مداوم (مستمر) : در بردارنده هزینه های متصور ناشی از ترک سازمان است . یعنی تمایل فرد به ماندن در سازمان بیانگر آن است که وی به آن کار احتیاج دارد و کار دیگری نمی تواند انجام دهد . کارکنان در سازمان می مانند چون که ” نیاز دارند که بمانند ” .
ج - تعهد هنجاری : الزام و احساس تکلیف به باقی ماندن در سازمان را نشان می دهد . تعهد هنجاری به احساس الزام کارمند به ادامه کار در یک سازمان به سبب فشاری که از سوی دیگران بر او وارد می شود ، اشاره می کند . کارمندان در سازمان می مانند چون که ” احساس می کنندکه باید بمانند ” (توکلی و همکاران ، ۱۳۸۸ : ۱۰۹-۱۱۰ ) .
در حقیقت به نظر می یر و آلن ، پرسشنامه تعهد سازمانی پورتر می تواند به عنوان تعهد عاطفی تفسیر شود ( مودی ، ۱۹۹۸ : ۳۹۰ ) .
بررسی های جدیدتر توسط می یر و آلن فرضیاتشان را در ارتباط با ایجاد این مفهوم حمایت می کند ، ولی با این حال ، بعضی اختلاف نظرها همچنان وجود دارد ؛ و بر در این خصوص که آیا واقعاً تعهد عاطفی و هنجاری شکل های متمایزی هستند و یا اینکه آیا تعهد مستمر یک مفهـــوم تک بعدی است اتفاق نظر وجود ندارد . با وجود این ، تجزیه و تحلیل ها ، سازگاری بهتر را زمانی نشان می دهند که این دو مفهوم ( تعهد عاطفی و هنجاری ) فاکتورهای مجزایی تعریف شوند .
نتایج مربوط به ابعاد تعهد مستمر ، پیچیده است . بعضی مطالعات ، تک بعدی بودن این تعهد را گزارش کرده و مطالعات دیگر شواهدی بر دو عاملی بودن این تعهد یافته اند که یکی از آنها از خودگذشتگی مربوط به ترک سازمان و دیگری درک فقدان فرصت های استخدام جایگزین را منعکس می کنند ( می یر و هرسکویچ ، ۲۰۰۱ : ۳۰۵ ) .
۲- مدل اریلی[۱۰۲] و چتمن[۱۰۳] :
اریلی و چتمن ( ۱۹۸۶ ) الگوی چند بعدی خود را مبتنی بر این فرض بنا نهادند که تعهد ، نگرشی را نسبت به سازمان ارائه کرده و مکانیسم هایی دارد که از طریق آنها می تواند نگرش شکل بگیرد . بنابراین ، مبتنی بر کار کلمن در نگرش و تغییر رفتار ( ۱۹۸۵ ) اریلی و چتمن معتقدند که پیوند بین فرد و سازمان می تواند ، سه شکل متابعت ، همانندسازی و درونی کردن را به خود بگیرد.

 

    • متابعت ، زمانی اتفاق می افتد که نگرش ها و رفتارهای همسو با آنها به منظور کسب پاداش های خاص اتخاذ می شوند .

 

    • همانندسازی ، زمانی اتفاق می افتد که فرد نفوذ را به خاطر ایجاد یا حفظ رابطه ارضاکننده می پذیرد ( می یر[۱۰۴] و هرسکویچ[۱۰۵] ، ۲۰۰۱ : ۳۰۵ ) .

 

    • سرانجام درونی کردن ، رفتاری که از روش ها و یا اهداف نشأت گرفته را منعکس می کند که با ارزش ها یا اهداف سازمان منطبق است .

 

آشکارا یک همپوشی بین روشی که پورتر تعهد را مفهوم سازی کرده و کارهای بعدی اریلی و چتمن و می یر و آلن وجود دارد . روش پورتر به تعهد خیلی مشابه با بعد درونی کردن اریلی و چتمن و مفهوم تعهد عاطفی می یر و آلن است ( مودی ، ۱۹۹۸ : ۳۹۰ ).
بررسی جدیدتر از یک نمونه بزرگتر دو نوع تعهد را به جای سه نوع تعهد مشخص کرد که تعهد ابزاری (متابعت) و تعهد هنجاری ( همانندسازی و درونی کردن ) نامیده شدند ( کرمر، ۱۹۹۶ : ۳۹۰-۳۸۹ ) .
در پژوهش های بعدی این دو پژوهش گر و همکارانش نتوانستند تمایزی را بین همانندسازی و درونی کردن قایل شوند . از این رو ، آنها در پژوهش های جدیدتر موارد همانندسازی و درونی کردن را ادغام کردند و آن را تعهد هنجاری نامیدند . متابعت ، نیز در کار اخیرشان تعهد ابزاری نامیده شده است که متمایز از همانندسازی و درونی کردن است . برای مثال اریلی و چتمن متوجه شدند که متابعت عموماً به عنوان متغیری در نظر گرفته می شود که احتمال ترک شغل را کاهش دهد ، این یافته بعضی سئوال ها را درباره اینکه آیا متابعت می تواند ، به عنوان یک شکل از تعهد سازمانی در نظر گرفته شود ، به وجود آورده است (می یر و هرسکویچ ، ۲۰۰۱ : ۲۰۶ ) .
۳ - مدل آنجل و پری[۱۰۶] :
آنجل و پری بر پایه نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پرسشنامه تعهد سازمانی پورتر و همکارانش ، بین تعهد ارزشی و تعهد به ماندن ، تمایز قائل شدند . اگر چه این پرسشنامه یک بعدی در نظر گرفته شده است ، تحلیل آنجل و پری دو عامل اساسی پرسشنامه را آشکار کرد .
یک عامل به وسیله پرسش هایی مشخص می شود که تعهد به ماندن را ارزیابی می کنند و دیگری به وسیله پرسش هایی که تعهد ارزشــــی ( حمایت از اهداف سازمان ) را اندازه گیری می کنند ، مشخص می گـــردد ( می یر و هرسکویچ ، ۲۰۰۱ : ۳۰۶ ) . تعهد ارزشی آنجل و پری گرایش مثبتی را به سازمان نشان می دهد . این نوع تعهد اشاره به تعهد روانی و عاطفی دارد . تعهد به ماندن آنجل و پری اشاره به اهمیت تعاملات پاداش ها – مشارکت های تفکیک ناپذیر در یک مبادله اقتصادی دارد . این نوع تعهد اشاره به تعهد حسابگرانه مبتنی بر مبادله و تعهد مستمر دارد ( مایر و شورمن، ۱۹۹۸ : ۱۶ – ۱۵ ) .
۴ - مدل مایر و شورمن[۱۰۷] :
به نظر مایر و شورمن تعهد سازمانی دو بعد دارد . آنها این دو بعد را تعهد مستمر ( میل به ماندن در سازمان ) و تعهد ارزشی ( تمایل به تلاش مضاعف ) نامیدند . اگر چه شباهت هایی بین ابعاد تعهد سازمانی شناسایی شده توسط آنجل و پری و مایر و شورمن و آنچه که توسط می یر و آلن شناسایی شده وجود دارد ، اما یک تفاوت اساسی بین مدل های آنها نیز وجود دارد . سه جزء تعهد می یر و آلن ( عاطفی ، مستمر و هنجاری ) اصولاً براساس قالب ذهنی که فرد را به سازمان مرتبط می کنند ، متفاوت هستند . با این حال نتیجه رفتاری هر سه جزء تعهد مشابه است و آن ادامه کار در سازمان است .
بر عکس ، در مدل های آنجل و پری و مایر و شورمن ، فرض شده است که تعهد مستمر مرتبط با تصمیم به ماندن یا ترک سازمان است و تعهد ارزشی مرتبط به تلاش مضاعف در جهت حصول به اهداف سازمانی است ( می یر و هرسکویچ ، ۲۰۰۱ : ۳۰۷ – ۳۰۶ ) .
۵ - مدل پنلی و گولد [۱۰۸]:
پنلی و گولد یک چارچوب چند بعدی را ارائه کردند . آنها بین سه شکل از تعهد با عناوین اخلاقی ، حسابگرانه و بیگانگی تمایز قائل شدند .

 

    • تعریف تعهد اخلاقی به طور نزدیکی با تعریف تعهد عاطفی می یر و آلن و تعهد ارزشی آنجل و پری و مایر و شورمن یکسان است .

 

    • استفاده از واژه تعهد حسابگرانه منطبق با متابعت مطرح شده در مدل اریلی و چتمن است و ممکن است به عنوان یک شکل از انگیزش به جای تعهد در نظر گرفته شود .

 

    • سرانجام منظور آنها از تعهد بیگانگی تاحدی با تعهد مستمر می یر و آلن یکسان است ( می یر و هرسکویچ ، ۲۰۰۱ : ۳۰۷ ) .

 

۶- مدل مودی ،پورتر و استیرز :
مودی و همکارانش (۱۹۸۲) در مدل نظری خود ، چهاردسته و گروه از پیش شرط‌ های تعهد سازمانی را بیان نموده اند :

 

    1. ویژگی هایشخصی و فردی ، هم چون سن ، جنس ، میزان تحصیلات ، سابقه خدمت، تاثیر قابل توجه‌ای در میزان تعهد فرد به سازمان متبوعش دارد .

 

    1. ویژگی های مرتبط با نقش، هم چون حیطه شغل یا چالش شغلی ، تضاد نقش و ابهام نقش از دیگر عوامل مرتبط با تعهد سازمانی تلقی می شوند .

 

    1. ویژگی‌های ساختاری، هم چون بعد و اندازه سازمان ، میزان تمرکز و رسمیت سازمانی ، حیطه کنترل و نظارت ، معرف عوامل موثری هستند که موجب تعهد سازمانی پرسنل می شوند .

 

    1. تجربیات کاریکه در طول زندگی کاری فرد در سازمان رخ می دهد بعنوان عامل عمده‌ای است که بر میزان وابستگی روانی کارکنان به سازمان مهم باشند . وقتی کارکنان نسبت به شغل خود احساس مثبت و خشنودی و رضایت داشته باشند و زمانی که پرسنل احساس اعتماد و اطمینان نسبت به سازمان داشته باشند به همان نسبت بر میزان تعهد سازمانی پرسنل افزوده می شود .

 

بر اساس مدل فوق ، رضایت شغلی بلافاصله پس از ورود در سازمان شکل می گیرد در حالی که تعهد سازمانی به کندی توسعه می یابد لذا رضایت شغلی پیش شرط تعهد سازمانی است ( زکی ، ۱۳۸۳ : ۵۱-۵۰ ) .
۲-۱ نمودار عوامل مؤثر و نتایج ناشی از تعهد سازمانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:45:00 ق.ظ ]




در قسمت بعدی گفتمان غیر گفتمان مغول است که برای تاکید و برجسته سازی گفتمان خود از حاشیه رانی گفتمان غیراستفاده می کند. به بیانی دیگر با نسبت دادن صفات مذمومی که در جامعه رواج دارد به گفتمان غیر خود سعی در مبرا کردن خود دارد، همانطور که درقسمت ارزش های بیانی واژگان مشخص شد، همه صفات و ارزش های مثبت را به گفتمان خود نسبت می دهد و از طرف دیگر با حاشیه رانی گفتمان غیرسعی در هژمونی کردن گفتمان خود کرده است:«با آن که بیش از ۷۰۰ سال از حمله مغول می گذرد، چنین می نماید که هنوز صفات اخلاقی قومی که مغول بر او حکومت می کرد، در آداب و اخلاق برخی از افراد دیده می شود. ستم کشیدن و تحمل کردن، چاپلوسی و تملق گفتن، خدعه و دروغ و تزویر … اگر بخواهیم جامعه ی بهتری بسازیم، باید مثل آبله و مالاریا با آن ها مبارزه کنیم».اما دلایلی که برای برجسته سازی گفتمان خود وسعی ای که برای اقناع دانش آموزان به کارمی برد با اصول عقل سلیم هم خوانی ندارد.همانطوری که در قسمت استعاره عنوان شد، این صفات زمانی در یک جامعه شیوع پیدا می کنند که شرایط مساعدی برای بسط آن وجود داشته باشد. نویسنده خواسته با نسبت دادن این مشکلات اجتماعی به گفتمان غیرخود از زیربارمسئولیت شانه خالی کند و از بی قراری گفتمان خود جلوگیری کند اما موفقیت او برای استیلای هژمونی خود حداقل در این مورد جای بحث دارد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در قسمت بعد بر آزادی بیرونی(اجتماعی) وفردی اشاره می کند و آن را از ویژگی های گفتمان خود می دادند. آزادی فردی ای که به آن اشاره می شود، احترام به حقوق و آزادی خود است که بلافاصله در کنار آن از ارزش های جمعی چون احترام به دیگران، مسئولیت اجتماعی، همکاری و وظیفه شناسی استفاده کرده است. با همراه کردن آزادی با این ارزش های جمعی خواسته آن را محدود کند. در قسمت بعد گفتمان حاکم بر متن گفتمان اسلام سیاسی است و گفتمان غیرآن گفتمان ساسانی است که نویسنده دال هایی چون انحطاط دینی، اجتماعی و اخلاقی ، اختلافات شدید طبقاتی جامعه ،رواج تجمل پرستی، فساد و نبودن عدالت اجتماعی را به گرد گفتمان ساسانیان مفصل بندی می کند یعنی با نسبت دادن مفاهیمی که بر ضد نظام ارزش یابی هستند به حاشیه رانی گفتمان غیرخود می پردازد و از طرف دیگر به مفصل بندی مفاهیمی چون مساوات، برادری، عدالت خواهی و آزادی در گفتمان خود می پردازد یعنی از ارزش بیانی واژگان سود جسته و به بیان ارزش های خود از طریق طبقه بندی می پردازد که جزء نظام ارزشی محسوب می شوند و بدین ترتیب تا جایی که می تواند گفتمان خود را برجسته می کند.آزادی که در این متن از آن یاد می شودهمانطوری که در این آیه (ان اکرمکم عز الله تقیکم) برآن تاکید می شود آزادی درونی است علاوه برآن در کنار آن به آزادی بیرونی (اجتماعی) هم اشاره می شود اما چهارچوب آن توسط دین و ارزش های جمعی دیگر مشخص ومحدود می شود.آنچه این متن را از سایر متون جدا می کند اشاره به آزادی فردی در آن است اما با نگاه دقیق تر به این نکته می توان رسید پرداختن بر این نوع آزادی در حقیقت بیش ازآنکه اهمیت این جنبه از آزادی برای گفتمان حاکم برمتن را نشان دهد برای به چالش کشیدن و حاشیه رانی وساختار شکنی گفتمان غرب انجام می شود.
بنابرنظریه برلین به هردو جنبه مثبت ومنفی آزادی درمتن این درس اشاره شده است.
تحلیل متن ۴
کتاب زبان وادبیات فارسی عمومی (پیش دانشگاهی):شب کویر درس بیستم
توصیف:
کلمات واجد کدام ارزش های تجربی،رابطه ای وبیانی هستند؟
الف.ارزش های تجربی :
استفاده از کلماتی چون : صبور، ستایش، جهنم، سرنوشت مقدر، آفریدگارش، ماوراء الطبیعه، مذهب، پیامبران، شهادت، آیات وحی، فرشتگان معصوم، باران های غیبی، امام راستین، شیعه گمنام، شاهراه علی، راه مکه، کهکشان،نگاه لوکس مردم آسفالت نشین شهر، راه کعبه، فرشتگان نگهبان، ملکوت خدا، پلیدی، عصمت، پرده داران، دانایان شهر، قدس، ابدیت، این علم عدد بین و مصلحت اندیش، بارش وحی و تقوا ،در متن درس نشان از تعلق آن به گفتمان اسلام سیاسی(شیعه ۱۲ امامی) است در حالیکه گفتمان غیر این گفتمان ، گفتمان غرب است. طرح دیگری که استفاده از آن می تواند معنای ایدئولوژیک داشته باشد روابط معنایی است که شامل هم معنایی ،شمول معنایی وتضاد معنایی است .تضا د معنایی همان ناسازگاری معنایی است به بیانی دیگر معنای یک کلمه با معنای کلمه دیگر ناسازگار است (فرکلاف ۱۳۷۹):
جدول۴-۱-۵: تضاد معنایی دردرس:کویر

 

تنها و غریب نوازش و ستایش
سوختن و خشکیدن شور جوانه زدن و شکفتن
انتهای زمین، ماوراء الطبیعه، پایان سرزمین حیات، سرزمین آزادی، نزهتگه نجات زندان خاکی
آغوش خوشبختی خورشید جهنمی
کویر شهر(مدینه پلید)
آرامش شب روز زشت
شیعه گمنام و غریب، شاهراه علی، راه مکه کهکشان
قداست پلیدی
خلوت انس نامحرم
عصمت عظیم فهم های پلید
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:45:00 ق.ظ ]