|
|
سیاهدانه موجب کاهش میزان کلسترول و تری گلیسرید میشود که میتواند به دلیل وجود اسیدهای چرب اشباع نشده در سیاهدانه است و سنتز کلسترول توسط سلولهای کبدی یا کم شدن جذب روده کوچک توسط سیاهدانه باشد (۲۵). مطالعات نشان میدهد بتا گلوکان موجب کاهش غلظت کلسترول کل میشود (۹۵). مطالعات انجام شده در جوجههای گوشتی نشان میدهد ۱۰ گرم سیاهدانه (۸۸)، ۱۰ و ۱۵ گرم سیاهدانه (۹۵)، ۱ درصد سیاهدانه (۷۰) و ۵/۱ درصد سیاهدانه (۲۴) در جیره موجب کاهش کلسترول و تری گلیسرید میشود. این کاهش میتواند به علت کلریک فعال بعد از مصرف سیاهدانه باشد (۹۱). مطالعات نشان میدهد که سیاهدانه موجب افزایش HDL (25، ۲۰) و کاهش LDL (20) بهبود و افزایش گلبولهای قرمز (۹۱، ۹۲) میشود. گزارش شده که سیاهدانه موجب افزایش پروتئین کل (۸۸) افزایش آلبومین (۷۰) میشود. میر آقای و همکاران (۲۰۱۱) گزارش کردن که ۲ درصد سیاهدانه موجب اختلاف معنی داری در پروتئین کل و آلبومین نسبت به گروه شاهد شده است (۷۰). پروتئین خون نتیجه از شرایط یک ارگانیسم و تغییر خواسته از فاکتورهای درونی و بیرونی است (۹۱). گزارش شده که سیاهدانه در جوجههای گوشتی موجب افزایش گلبولهای قرمز خون، هماتوکریت و هموگلوبین میشود (۹۱). مطالعات نشان میدهد که سیاهدانه بر جگر، قلب، سنگدان اثر معنی داری ندارد (۹۱، ۸۸). اما بر روی بورس اثر معنی داری را گزارش کردند (۸۸). اثر سیاهدانه بر سیستم لنفاوی احتمالاً ارتباط با تشکیل دهندههای فعال سیاهدانه که آنتی اکسیدان و آنتی باکتریایی دارند. گزارشات از بهبود تیتر ضد SRBC در علیه خون گوسفندی (۹۵) بهبود سیستم ایمنی (۷۲) در اثر مصرف سیاهدانه را نشان میدهد (۹۲). فصل سوم: مواد و روشها ۳-۱- زمان و محل آزمایش دوره پرورشی این پژوهش در آذر و دی ماه سال ۱۳۹۱ به مدت ۴۲ روز در سالنی به مساحت ۳۵ متر مربع به ابعاد ۷*۵ و ارتفاع ۷۰/۲ متر در داخل ۲ قفس (باطری) به ابعاد ۲۰۰*۸۰ سانتی متر که توسط کارتنهایی با روکش نایلون موسوم به کارتن پلاست هر قفس به ۸ قسمت مساوی تقسیم شد تا که در هر قسمت ۱۵ قطعه بلدرچین یک روزه جا گیرد از رولهای کاغذی مخصوص برای بستر استفاده گردید، دمای سالن توسط هیتر برقی تنظیم و توسط دما سنج نیز به طور منظم کنترل گردید و نیز کنترل رطوبت سالن توسط رطوبت سنج جداگانهای اندازه گیری و ثبت میگردید؛ همچنین برای تأمین نور سالن از دو عدد لامپ رشتهای ۱۰۰ وات استفاده گردید محل انجام، استان کردستان واقع در شهرستان سنندج انجام بود؛ و آزمایشات مربوطه در آزمایشگاه دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گردید.
۳-۲- آماده سازی سالن برای آماده سازی سالن و اجرای برنامههای بهداشتی و ضد عفونی، وسایل و تجهیزات غیر ثابت به خارج از سالن انتقال یافت و پس از شستشوی کامل بوسیله محلول ضد عفونی جرمی ساید با غلظت ۱ لیتر در ۲۰۰ لیتر آب ضد عفونی گردید و سالن بوسیله آب شستشو، سپس بوسیله سمپاش دستی حاوی محلول ضد عفونی به دقت ضد عفونی گردید. بعد از ۴۸ ساعت با باز کردن هوا کشها و پنجرهها هوادهی انجام شد. مدت ۲۴ ساعت، قبل از ورود جوجه بلدرچینها به سالن، سیستم گرمایشی روشن و دمای سالن در حد توصیه شده تنظیم گردید. برای آبخوری و دانخوری در هفته اول از لیوان و ظرفهای یکبار مصرف با شیوهای خاص و سپس در طول دوره از دانخوری و آبخوریهای آویز مخصوص بلدرچین استفاده شد. رطوبت سالن با آب پاشی راهروهای میانی در محدوده ۵۰ درصد تنظیم شد. دمای سالن در زمان ورود جوجهها به سالن حدود ۳۷ درجه سانتیگراد تنظیم گردید که تا روز ۱۴ دوره هر دو روز نیم درجه از دمای سالن کاسته شد. در طول دوره دسترسی به آب و دان به صورت آزادانه در اختیار بلدرچینها قرار گرفت. تهویه سالن با بهره گرفتن از یک هواکش ۲۵*۲۵ انجام شد. نور سالن به شکل ۴۸ ساعت اول دوره نوردهی به صورت کامل (۲۴ ساعته) و در ادامه دوره از ۲۳ ساعت روشنایی و ۱ ساعت تاریکی استفاده گردید. سپس داخل سالن نظافت شده و با مواد پاک کننده شستشو و بعد با محلول ویروکسال ضدعفونی شد. ۳-۳-خرید مواد خوراکی و تنظیم جیرهها قبل از مخلوط کردن اجزاء جیره با سایر مواد مورد نیاز سیاهدانه مورد تجریه قرار گرفت (جدول ۳-۲) جیره بر اساس )[۴۱]NRC 1994) تنظیم گردید. جدول ۳-۱ : ترکیب جیره غذایی مورد استفاده در آزمایش
مواد جیره |
شاهد (%) |
نیم درصد سیاهدانه(%) |
یک درصد سیاهدانه (%) |
یک و نیم درصد سیاهدانه (%) |
ذرت |
۹۹۵/۴۸ |
۷۹/۴۸ |
۶۰/۴۸ |
۴۰۵/۴۸ |
کنجاله سویا |
۷۶ /۴۴ |
۵۵/۴۴ |
۳۳/۴۴ |
۱۱۶/۴۴ |
روغن |
۸۶۲/۲ |
۷۹۵/۲ |
۷۲/۲ |
۶۶۱/۲ |
دی کلسیم فسفات |
۴۱۱/۱ |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[شنبه 1400-08-08] [ 08:47:00 ب.ظ ]
|
|
قبیله از قبایل عرب نازل شده است، که یکی از آنها خود را نسبت به دیگری برتر میدانست و به همین خاطر زنانشان را بدون مهریه به ازدواج در میآورند و سوگند خورده بودند که: در برابر هر بندهای از ما مردِ آزادی از آنها، و در برابر هر زن از ما، مردی ازایشان و در برابر هر مرد از ما ۲ مرد از آنها را به قتل میرسانیم. و دیه جراحات خود را ۲ برابر دیه جراحات آنان قرار داده بودند. تا اینکه اسلام آمد و در نفی این رویه مذموم خداوند این آیه را نازل فرمود.» عباراتی نیز به همین معنا از فاضل مقداد در کتاب کنزالعرفان (۸۲۴ق) و مرحوم مقدس اردبیلی (۹۹۳ق) در زبدهالبیان وجود دارد که از ذکر آنها بدلیل مشابهت خودداری میکنیم. یکی از مباحثی که در مورد آیه یاد شده مطرح است، این است که آیا از مفهوم آیه میتوان استفاده کرد که بنده در برابر آزاد، مرد در برابر زن، و یا زن در برابر مرد کشته نمیشود، یا خیر؟ پاسخ فقهای شیعه به این پرسش، در مجموع بر دو گونه بوده است؛ برخی بدین گونه پاسخ داده اند که چنین مفهومی اصلاً از این آیه استفاده نمیشود. و برخی بدین صورت که اگرچه در ظاهر، از این آیه چنین مفهومی استفاده میشود اما ما با توجه به دلایل دیگری چون اجماع فقها از آن دست میکشیم. حاصل عبارت بالا این است که مرحوم مقدس اردبیلی در پاسخ پرسش یاد شده ابتدا چنین ابراز داشتند که چون هدف از آیه مذبور تنها نفی برتریجویی افراد در قصاص بوده است، بنابراین حتی اگر بپذیریم که این آیه مفهوم دارد در اینجا این مفهوم حجیت نداشته و نمیتوان از آن استفاده کرد که بنده در برابر آزاد یا زن در برابر مرد قصاص نمیشود. اما ایشان در ادامه کلام، پرسش مزبور را به گونهای دیگر پاسخ داده و گفته است: اگر چه از مفهوم این آیه چنین چیزی استفاده میشود و این مفهوم هم اعتبار دارد، اما ما جواز قتل بنده در برابر آزاد و یا زن در برابر مرد را، به طریق اُولی از آیه استفاده میکنیم.
فقیه یاد شده در ادامه موضوع قصاص مرد در برابر زن را مورد توجه قرار داده میفرماید: «اما اینکه میتوان مرد را در برابر زن به قتل رساند، فقهای امامیه، از دلیل دیگری که آن روایات، بلکه اجماع ایشان است. استفاده کردهاند. پس مفهوم آیه با این دلیل تخصیص میخورد و اینجا مفهوم حجت است اما چون دلیل قویتری داریم از آن صرف نظر میکنیم.»[۱۹] بنابراین به نظر مقدس اردبیلی اگر چه مفهوم «والأُنثی بالأُنثی» این است که مرد در برابر زن کشته نمیشود اما به دلیل وجود روایات و اجماع فقها از این مفهوم صرف نظر میکنیم. مشابه این نظر را در کلمات ابن ادریس هم میبینیم. آیه ۱۷۹ سوره بقره: «ولکم فى القصاص حیوه یا اولى الالباب تعلکم تتقون» در تفسیر این آیه آمده است : و برای شما ای امت محمد (ص)در قصاص حیات است چرا که اگر کسی قصد ارتکاب قتلی را دارد ، بداند که قصاص می شود( کشته می شود) از آن قتل خود داری می کند و این در واقع حیات است هم برای کسی که قصد کشتن دارد هم برای سایر مردم زیرا زمانی که مردم بدانند قصاص واجب است بر اثر ترس از قصاص جرات بر قتل پیدا نمی کنند[۲۰]. شایان ذکر است که این آیه نه تنها دلالت بر این مطلب دارد بلکه مجازات به قصاص قاتل را یک امر عقلایی می داند (با توجه به حکم اولی الاباب که در آیه آمده است )آقای قرائتی در تفسیر نور ، این مفهوم را در یک جمله بیان میکند« حذف عنصر خطرناک یک امر عقلایی است». آیه اول متکفل بیان سه نکته است: تشریع حکم قصاص در مورد قتل، تعادل در حق قصاص و یا حق انتقام و در واقع اکتفا به قصاص قاتل، قطع نظر از اینکه قاتل یا مقتول چه جنسیتى دارد یا از چه موقعیتحقوقى و اجتماعى برخوردار است و سرانجام مستحسن بودن عفو و گذشت و صرف نظر کردن از قصاص. در آیه ۱۷۹ به فایده و فلسفه و حکمت تشریع حکم قصاص اشاره شده که موجب حیات و زندگى مردم است. عموما این آیه این طور معنى شده که وضع حکم قصاص و کشتن قاتل در برابر مقتول موجب عبرت دیگران است و باعث جلوگیرى از هرج و مرج و خوددارى بسیارى از افراد از ارتکاب قتل و در نتیجه مصونیتبیشتر جامعه و زنده ماندن افراد و مصونیت آنان از کشته شدن است.[۲۱] ابوالفتوح رازى در تفسیر خود این بیان را از سدى نقل مىکند و مىگوید: «… سدى گفت مراد آن است که در قصاص حیات استیعنى پیش از اسلام، به یک مرد، ده مرد را بکشتندى بگزاف، گفت من قصاص نهادم بسویه تا به نفس بیشتر از نفس نکشند، پس این قضیه موجب آن بود که در قصاص حیات باشد.»[۲۲] مفهوم صحیح آیه ۱۷۹ سوره بقرهاینگونه شرح داده شده است : به نظر مىرسد از آیه ۱۷۹ سوره بقره نمىتوان تبعیض بین مرد و زن در امر قصاص را استنباط نمود و آیه شریفه مزبور نیز در مقام بیان این مطلب نیست. نسبت ناسخ و منسوخ و یا حتى عام و خاص هم که بعضى از فقها و مفسرین[۲۳] گفتهاند بین آیه مزبور و آیه ۴۵ سوره مائده وجود ندارد و هر دو آیه در یک جهت و با بیان مختلف و در موقعیتبیانى خاص خود در مقام تبیین وجود حکم قصاص در مورد قتل و متعادل بودن آن هستند و با یکدیگر تعارض ندارند. در آیه ۴۵ سوره مائده مطلب به صورت اخبار از حکم موجود در تورات بیان گردیده و در آیه ۱۷۹ سوره بقره با بیان تفصیلىتر بر تشریع حکم قصاص براى مسلمانان تاکید شده است. تقریبا مىتوان گفت مفسرین در شان نزول آیه ۱۷۹ سوره بقره متفقالقولند که در بین اعراب جاهلى در زمان و محیط نزول قرآن، قصاص و یا به هر تعبیر بهتر انتقامگیرى شناخته شده بود و رواج داشت ولى حد و ضابطه مشخصى براى آن وجود نداشت. چگونگى حل موضوع بستگى به میزان قدرت و عصبیت قبیله قاتل یا مقتول داشت، نه قبیله قاتل حاضر بود او را تحویل دهد و به قصاص برساند و نه قبیله مقتول راضى بود که فقط قاتل را قصاص نماید. و گاه در مقابل یک مقتول دهها نفر به قتل مىرسیدند و گاهى هم موافقتنامهاى بین طرفین برقرار مىشد قبیلهاى که قدرت بیشترى داشت مقرر مىکرد که در برابر هر بردهاى که از او کشته مىشود، آزادى را بکشد و در برابر زنى که به قتل مىرسد، مردى را به قتل برساند. اسلام این طریق ناپسند را منسوخ ساخت و با نزول آیه فوق الذکر خواست این حکم را تشریع نماید که در مقابل مقتول قاتل را باید قصاص کرد و نه کس دیگر را خواه آزاد باشد یا برده مرد باشد یا زن[۲۴]. این آیه چیزى بیش از این را نمىرساند و هیچ تعارض و تنافى هم با بیان کلى مذکور در آیه ۴۵ سوره مائده ندارد. از آیات قرآنى هم نمىتوان پستتر بودن و کم ارزشتر بودن جنس زن را نسبتبه مرد استنباط کرد و آن را به عنوان یک اصل مسلم تلقى کرد و آیه را با این تلقى معنى نمود. آیه ۹۳ سوره نساء: خداوند درسوره نساء آیه ۹۳ در مورد قتل عمد می فرماید: « وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً؛ و هر کسى فرد با ایمانى را از روى عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است که جاودانه در آن مىماند و خداوند بر او غضب مىکند و از رحمتش او را دور مىسازد و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است.» از امام صادق (ع)سوال شد : ایا برای کسی که موّمنی را به عمد بکشد توبه ای وجود دارد؟ حضرت فرمود:اگر او (مقتول)را به خاطر ایمانش کشته باشد ؛ توبه ای برای او (قاتل)نیست و اگر او را به سببی از اسباب دنیا مثل غضب و … کشته باشد ؛ توبه او آن است که کشته شود به مثل مقتول (قصاص شود) فی الکافی و العیاشی عن الصادق(ع) : آنه سئل عن الموّمن یقتل المومن متعمداً له توبه؟« فقال: ان کان قتله لایمانه فلا توبه له ف و ان کان قتله لغضب او لسبب شی ء من امر دنیا فان توبته ان یقاد منه»بعد از بیان حکم قتل خطا در این آیه به مجازات کسى که فرد با ایمانى را از روى عمد به قتل برساند اشاره مىکند. از آنجا که آدمکشى یکى از بزرگترین جنایات و گناهان خطرناک است و اگر با آن مبارزه نشود، امنیت که یکى از مهمترین شرائط یک اجتماع سالم است به کلى از بین مىرود. قرآن در آیات مختلف آن را با اهمیت فوق العادهاى ذکر کرده است، تا آنجا که قتل بىدلیل یک انسان را همانند کشتن تمام مردم روى زمین معرفى مىکند. «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً؛ آن کس که انسانى را بدون اینکه قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد، گویا همه مردم را کشته است»[۲۵] به همین دلیل در آیه مورد بحث نیز براى کسانى که فرد با ایمانى را عمدا به قتل برسانند چهار مجازات و کیفر شدید اخروى (علاوه بر مسئله قصاص که مجازات دنیوى است) ذکر شده است: ۱) خلود یعنى جاودانه در آتش دوزخ ماندن وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها. ۲) خشم و غضب الهىَ و غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ ۳) دورى از رحمت خدا و لعنه . ۴) مهیا ساختن عذاب عظیمى براى او و أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً. و به این ترتیب از نظر مجازات اخروى حد اکثر تشدید در مورد قتل عمدى شده است، به طورى که در هیچ مورد از قرآن اینچنین مجازات شدیدى بیان نگردیده و اما کیفر دنیوى قتل عمد همان قصاص است. آیه ۴۵ سوره مائده: «وکتبنا علیهم فیها ان النفس به النفس…و الجروح القصاص» و بر ایشان حکم کردیم نفس را در مقابل نفس قصاص کنند و جروح قصاص دارد. سیاق آیه خصوصاً با توجه به جمله «الجروح قصاص»می رساند که منظور،بیان حکم قصاص ،در اقسام جنایات از قتل و بریدن و جرح می باشد ؛بنابر این مقابله ای که در جمله ی «النفس بالنفس» و سایر جمله ها واقع شده است؛ مقابله میان شخص (مقتص له) که به نفع او قصاص می شود و( مقتص به) یعنی چیزی که به عنوان قصاص گرفته یا انجام می شود ،می باشد.و منظور این است که در باب قصاص جان با جان و چشم با چشم برابر است .بنا بر این «باء»در «بالنفس» و غیره به اصطلاح برای مقابله بوده و مفید . در نتیجه معنای این جمله های پی در پی این میگردد که تنی به سبب تنی کشته می شود و چشم به سبب چشم در آورده و کور می گردد … خلاصه هر یک از جان و اعضای بدن با مثل خود قصاص می شوند. در فقه القرآن آمده است : و معنای (النفس بالنفس) این است زمانی که نفسی ، نفس دیگری را از روی عمد بکشد پس آن نفس مستحق قود است یعنی به سبب قتل نفس دیگری کشته می شود و علت این حکم را چنین متذکر میشود[۲۶] . -۱ و جروح قصاص است چرا که اصل قصاص این است که تبعیت شود از فعل قاتل به خودش ،پس درست مثل فعلی که او (قاتل) انجام داده است روی خودش انجام می گیرد . ۲- و جزای گناه و بدی ، بدی است مانند همان گناه… پس کسی که بر او جنایت واقع شده(در اینجا اولیای دم) حق دارد که با جانی عین فعل خودش را انجام دهدبدون زیادتی در آن . هر چند لحن ظاهرى آیه صورت اخبارى دارد ولى با توجه به آیات بعدى مىتوان فهمید که این احکام از زمره احکامى است که مورد تصدیق و تایید شریعتهاى بعدى یعنى شریعت مسیحیت و اسلام نیز هست. موضوعی که در این جا لازم است بدان پرداخته شود، ارتباط این آیه با آیه ۱۷۸سوره بقره است تمام مفسران شیعه قائل هستند که رابطه این دو آیه عام و خاص است، و میتوان یکی را بر دیگری حمل کرد، بدون اینکه تناقضی پیش آید، این آیه عام و آیه قبل خاص است و در اصول گفته شده است که در صورت تنافی عام به خاص حمل میشود. اگرچه اهل تسنن قائل به ناسخ بودن این آیه هستند. مرحوم علامه طباطبایی هم میفرمایند: «نسبت این آیه (بقره ۱۷۸) با این سخن خدای تعالی که میفرماید: جان در برابر جان، نسبت تفسیری است. پس وجهی برای این سخن که این آیه ناسخ آن آیه است، پس آزاد در برابر بنده و مرد در برابر زن کشته نمیشود، باقی نمیماند.»[۲۷] در نظرگاه قطب راوندی نیز آمده است که: آیه با صراحت بیان میکند که ما بر یهود چنین حکمی را واجب کردیم در حالی که شریعت آنان به شریعت اسلام نسخ شده است. و معنا ندارد که آیه مزبور را ناسخ آیه ۱۷۸ از سوره بقره بدانیم. آیه ۳۳ سوره اسراء : «و لا تقتلو النفس التى حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فى القتل…» و کسی را که خداوند خون او را حرام شمرده نکشید جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده ،برای ولی اش سلطه (و حق قصاص) قرار داده ایم ؛اما در قتل اسراف نکند چرا که او مورد حمایت است! - آیه ۳۳ سوره اسراء که در مکه نازل شده است و حکم تفصیلى و مشخص ندارد، ولى در این آیه از یک سو به حرمت قتل نفس مگر در مواردى که بحق باشد تصریح شده و از سوى دیگر حق قصاص را براى ولى مقتول به رسمیتشناخته است و در مرحله سوم از زیاده روى در قتل در مقام انتقامگیرى که رویه معمول اعراب آن روز بود، منع کرده است. اسحاق بن عمار می گوید از امام صادق(ع) درباره معنی آیه «انه کان منصورا»سوال کردم فرمودند: چه نصرتی بزرگتر از این که قاتل به اولیای مقتول تحویل داده شود تا او را بکشند. عن اسحاق بن عمار عن ابی عبد الله (ع) فی الحدیث قال قلت ما معنی قوله تعالی«انه کان منصورا»قال(ع) و ای نصره اعظم من ان یدفع القاتل الی اولیاء المقتول فیقتلنه.[۲۸] آیه۱۲۶ از سوره نحل: اگر کسی به شما عقوبت و ستمی رسانید ،شما باید به قدر آن در مقابل انتقام کنید. و جزاء سیئه،سیئه مثلها…فآُن المجنی علیه له اُن یفعل بالجانی مثل ذلک من غیر زیاده علت ذکر این آیه در این مبحث(با توجه به شان نزول این آیه در مورد کفار و دشمنان مسلمانان است)این است که: ۱-در « مفردات» آمده است که عقوبت و عقاب و معاقبه،تنها در مورد عذاب به کار می رود و اصل در معنای عقوبت همان عقب است که به معنای پاشنه ی پای آدمی و دنباله ی هر چیزی است و عاقبت امر،آن نتایجی است که آخر هر چیزی و دنبالش می آید و کلمه تعقیب ، به معنای آوردن چیزی در دنبال چیز دیگری است،و معاقب غیر، این است که : دنبال عملی که او کرد و تو را ناراحت ساخت، عملی کنی که او ناراحت بسازد که این معنی با معنای مجازات و مکافات منطبق است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
شکل ۵-۲۹) تاریخچه جابه جایی قائم نقاط کنترلی در مدل T12 شکل ۵-۳۰) تاریخچه جابه جایی افقی نقاط کنترلی در مدل T13 شکل ۵-۳۱) تاریخچه جابه جایی قائم نقاط کنترلی در مدل T13 شکل ۵-۳۲) تاریخچه جابه جایی افقی نقاط کنترلی در مدل T14 شکل ۵-۳۳) تاریخچه جابه جایی افقی نقاط کنترلی در مدل T14 شکل ۵-۳۴) تاریخچه جابه جایی افقی نقاط کنترلی در مدل T15 شکل ۵-۳۵) تاریخچه جابه جایی قائم نقاط کنترلی در مدل T15 شکل ۵-۳۶) تاریخچه جابه جایی افقی نقاط کنترلی در مدل T16 شکل ۵-۳۷) تاریخچه جابه جایی قائم نقاط کنترلی در مدل T16 با بررسی و مطالعه تاریخچه جابه جایی نقاط کنترل مربوط به مدل های مختلف موارد زیر قابل استحصال است. الف- با افزایش عمق سنگ بستر جابه جایی افقی نقاط کنترل در اثر جابه جایی سنگ بستر کاهش مییابد. البته این امر در مورد زلزله Chi Chi در خاک رسی محسوس تر از خاک ماسه ای است، اما در زلزله Northridge چه در خاک ماسه ای و چه در خاک رسی این امر به خوبی قابل مشاهده است. به عنوان مثال میتوان به نتایج مدلهای T5 و T7 برای زلزله Northridge، T10 و T12 برای زلزله (Chi Chi) اشاره کرد.
ب- با افزایش مدول الاستیسیته خاک و حرکت از ماسه معمولی به ماسه متراکم جابه جایی نقاط کنترل در اثر زلزله کاهش می یابد و اما این امر در رس ها کمتر مشهود است. برای مثال به مدل های T1 و T5 توجه کنید. ج-جابه جایی قائم در نقاط کنترلی در اثر زلزله Chi Chi به مراتب از جابه جایی قائم در اثر زلزله Northridge کمتر است. ج-با بررسی جابه جایی قائم در نقاط A و B آنچه در تمامی نمودارها مشهود است این است که جابه جایی قائم نقطه B نسبت به A بیشتر است که بیانگر پدیده طاق زدگی است. این امر در خاک های ماسه ای بسیار محسوس تر از خاک های رسی است. مثلا این پدیده در مدل T1 برای خاک ماسه ای و T9 برای خاک رسی قابل مشاهده است. منابع ۱- Peck, R. B. (1969), “Deep Excavations and Tunneling in Soft Ground,” 7th ICSMFE, State-of-Art Volume, pp. 225-290. ۲- Sloan, S.W. and Asaadi, A.(1993)-“Stability of shallow tunnel in soft ground”. Predictive Soil Mechanics. Proceeding of Wroth Memorial Symposium, PP 644-663. ۳- Terzaghi, K., Peck, R. B., and Mesri, G. 1996. “Soil Mechanics in Engineering Practice, 3rd ed.”, Wiley, New York ۴- Wang, W. (1979). “Some finding s in soil liquefaction”. Water Conservancy and Hydroelectric Power Research Institute, Peking,China. ۵- اجل لوئیان، ر.، دادخواه، ر .(۱۳۸۸). زمین شناسی مهندسی در تونلها، تهران: انتشارات فرهیختگان. ۶- Balla, A. (1961), “The Resistance to Breaking Out ofMushroom Foundations for Pylons,” 5th ICSMFE, vol. 1, pp. 569-576. ۷- Choi, J. S., J. S. Lee and J. M. Kim, (2002). “Nonlinear earthquake response analysis of 2-D underground structures with soil-structure interaction including separation and sliding at interface”, ۱۵ ASCE Engineering Mechanics Conference. ۸- Wolf, J. P., (1985). “Dynamic soil structure interaction”, New Jersey, Prentice-Hall. ۹- احمدی، م. م.، احسانی، م، .(۱۳۸۷). بررسی عددی پاسخ دینامیکی خاک های رسی، چهارمین کنگره ی ملی مهندسی عمران، تهران: دانشگاه تهران. ۱۰- Lysmer, J. and R. L. Kuhlemeyer, (1969). “Finite dynamic model for infinite media”, Journal of the Engineering Mechanics Division, Proc. ASCE, Vol. 95, No. EM4, pp. 859-876. ۱۱- Medina, F. and R. L. Taylor, (1983). “Finite element techniques for problems of unbounded domains”, International Journal for Numerical Methods in Engineering, Vol. 19, pp. 1209-1226. ۱۲- Mesquita, E. and R. Pavanello, (2005). “Numerical methods for the dynamics of unbounded domains”, Computational & Applied Mathematics. ۱۳- Nielson, A. H., (2006). “Absorbing boundary conditions for seismic analysis in ABAQUS”, ABAQUS Users’ Conference. ۱۴- PLAXIS8 software Dynamics manual. ۱۵- Mair, R.J., Gunn, M.J. and O’Reilly, M.P. (1981). Ground movements around shallow tunnels in soft clay.Proc. 10th ICSMFE, Vol. 1, Stockholm, 15-19 June. Rotterdam: Balkema, 323-328. ۱۶- Rowe, R.K., Lo, K.J. and Kack, G.J. (1983). A method of estimating surface settlement above tunnels ۲۲- مدنی، ح .(۱۳۷۷). تونل سازی، ج اول(حفاری و اجرا)، تهران: انتشارات دانشگاه صنعتی امیرکبیر. Abstract Tunnels and underground structures are one of momentous and developing structures of our country.Attention to criterion and instructions of tunnels seismic planning is visible from the viewpoint of remarkable growth of construction and the exploitation of city metros such as tehran, isfahan and shiraz.tunnels structure and metro s stations which are momentous under ground structures because of heavy volume and area of geometric model and also many variations in planning and performing techniques are included the most difficult seismic plans of structures. Buried influence of structures,the soil slag pressure, interior reaction of wall soil environment with tunnel, loading of penetrating water pressure and water flow, dynamic loading of trains and wagons increase dynamic modeling difficulty.In the present research in seismology view the modeling of these structure regarding interior dynamic reaction of soil and strycture is studied. interior reaction of the soil and tunnel is patterned in Plaxis software directly.the total modeling has been in 2D space.Tunnel cover regarded as hinged concrete elements and the soil material included in 4types of sand such as ordinary, compressed sand, ordinary clay and pre-strenghtened clay. Also, bedrock is regarded in two different depths of 10 and 100m. In dynamic analysis 2 earthquake types having different frequency content are used. finally, every case in different seismic conditions is studied. Key words: tunnel. tunnel cover, interior reaction of soil and structure, limited elements modeling ISLAMIC AZAD UNIVERSITY Shahrekord Branch M.Sc thesis In Earthquake Engineering Title: The examination of design forces of concrete tunnel segments under seismic and gravity loads regarding nonlinear behavior and their interior reaction with surroundings Supervisor: Mohammad Ali Rahgozar, ph.D Advisor: Mohsen Abotalebi, ph.D By: Seyed Omid Mousavi Ahmadabadi Aug 2012
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
جیمز [۵۹](۱۸۸۴ ؛ به نقل از خداپناهی، ۱۳۷۵) معتقد بود که بدن در مقابل محرکهای هیجان انگیز متفاوت، واکنشهای متفاوتی بروز میدهد. او ابراز داشت که تجربه هیجانی به دنبال ادراک تغییرات بدنی خاص رخ میدهد. لانگه[۶۰] (۱۸۸۵ ؛ به نقل از خداپناهی، ۱۳۷۵) نیز در همان زمان این عقیده جیمز را پذیرفت. پس از آن اشخاصی چون والتر کنون[۶۱] (۱۹۲۷ ؛ به نقل از کرنلیوس[۶۲]، ۱۹۹۶) با طرح این انتقاد که واکنشهای فیزیرلوژیکی بدن آرام و کند اتفاق میافتند و وجه احساسی و عاطفی هیجان سریع اتفاق میافتد و در نتیجه تجربه ذهنی هیجانی نمی تواند پیامد تغییرات فیزیولوژیکی باشد، دیدگاه جیمز ـ لانگه را به چالش طلبیدند. از آن پس تضاد شناخت[۶۳] و هیجان نیز کم کم در بین نظریه پردازان سر برآورد. در این زمینه کسانی چون باک [۶۴](۱۹۸۴ ؛ به نقل از آیزنک[۶۵]، ۲۰۰۰) معتقدند که هر دو نظریه شناخت و زیست شناسی واقعیت دارند. از نظر باک انسانها دو سامانه همزمان برای فعال سازی هیجان دارند، سامانههای فطری که خودانگیخته اند و نوعی سامانه فیزیولوژیکی اولیه اند که به صورت غیر ارادی به محرکهای هیجانی واکنش نشان میدهند. این دو سامانه به صورت مکمل و تعاملی موجل برانگیختن و تنظیم تجربه هیجانی میشوند.
چنین دیدگاههایی از طریق یافتههای عصب شناختی اخیر توسط لی دوکس[۶۶] (۱۹۹۳ ؛ به نقل از گلمن ۱۹۹۵) و داماسیو (۲۰۰۴) تایید شده است. کارکرد هیجانها از جمله سطوح مورد مطالعه درباره این مفهوم است (فریجدا، ۲۰۰۰) که البته دیدگاههای متفاوتی را دامن زده است. بلاچیک (۲۰۰۳) رفتار هیجان را در خدمت هشت عمل اصلی میداند که عبارتند از : محافظت، نابودی، تولید مثل، اتحاد مجدد، پیوند جویی، طرد، کاوش و تشخیص موقعیت. ایزارد [۶۷](۲۰۰۴) فهرستی از کارکردهای اجتماعی هیجانها را عرضه میکند که در چهار مجموعه خلاصه میشود : آسان سازی انتقال حالتهای اساسی تنظیم نحوه پاسخ دهی به دیگران تسهیل تعامل اجتماعی ترغیب رفتار اجتماعی تامکینز[۶۸] (۱۹۶۲؛ به نقل از کرنلیوس، ۱۹۹۶) رویکردی تعاملی را مطرح میکند و هیجانها را عامل انگیزشی مهمی در تعیین رفتار میداند. دقت در سیر نظریههای مربوط به هیجان دو سنت را آشکار میسازد که به صورت متوالی رشد کرده اند. سنت اول عقیده ای است که هیجان را پاسخی نامنظم و مخرب میداند (یونگ، ۱۹۶۳ ؛ به نقل از سالوی و مایر، ۱۹۹۹ ؛ یونگ، ۱۹۴۰ ؛ به نقل از سالوی و مایر، ۱۹۹۹ ؛ شفر [۶۹]و همکاران، ۱۹۴۰ ؛ به نقل از سالوی و ماایر، ۱۹۹۹ ؛ یونگ ۱۹۹۹٫ یونگ، ۱۹۵۹، به نقل از پلاچیک، ۲۰۰۳) هیجانها را آشفتگیهای تند افراد به عنوان یک کل میداند. متون اولیه، هیجانها را به عنوان یک پاسخ سازمان نایافته که عمدتا احشایی و ناشی از کمبود سازگاری موثر است، توصیف میکنند. از این منظر هیجان ناشی از عدم کنترل کامل مغز و وجود ردی از ناهشیاری فرض میشود (سالوی و مایر، ۱۹۹۰). سنت دوم، هیجان را یک پاسخ سازمان دهنده میداند (لیپر، ۱۹۴۸ ؛ به نقل از سالوی و مایر، ۱۹۹۹ ؛ استربروک، ۱۹۵۹ ؛ به نقل از سالوی و مایر، ۱۹۹۹ ؛ ماندلر، ۱۹۷۵ ؛ به نقل از سالوی و مایر ۱۹۹۹). لیپر (۱۹۴۸ ؛ به نقل از پلاچیک، ۲۰۰۳) معتقد است هیجانها برانگیزانندههایی هستند که افراد را یمت فعالیت هدایت میکنند. همچنین نظریات جدید هیجانها را به عنوان هدایت کنندههای انطباقی فعالیتهای شناختی میدانند (سالوی و مایر، ۱۹۹۰ ؛ ایزارد، ۲۰۰۱).
۲-۸-۳- هوش هیجانی از دیدگاه مایر، سالوی و کاروسو[۷۰]
سالوی و مایر (۱۹۹۰) عنوان میکنند که آنچه تحت عنوان هوش هیجانی مطرح میشود، مجموعه ای از مفهومی از افرایندهای ذهنی است که اطلاعات هیجانی را شامل میشود ؛ آنها فرایندهای زیر را خلاصه کرده و بدین ترتیب نام میبرند : الف) ارزیابی و نشان دادن هیجانها در خود و دیگران. ب) نظم دادن هیجانها در خود و دیگران ج) مورد استفاده قرار دادن هیجانها در راستای سازش یافتگی آنها این فرایند را از ادبیات موجود جمع آوری کرده اند ؛ چنانچه ارزیابی و نشان دادن هیجانها در خود را از بررسی مفهوم ناگویی خلقی استنتاج کردند. آنها در ادامه متذکر میشوند اگر چه این فرایندها در هر شخصی مشترک است، اما نباید تفاوتهای فردی را در سبکها و تواناییهای پردازش فراموش گردند. سالوی و مایر (۱۹۹۰) با این مقدمه کلیت هوش هیجانی را طبق نمودار زیر چارچوب بندی نمودند : با توجه به نمودار صفحه قبل هر یک از مولفههای هوش هیجانی را از نظر سالوی و مایر (۱۹۹۹) در ادامه توضیح آن خواهد آمد: ارزیابی و ابراز هیجان [۷۱]در خود افراد با توجه به این مولفه، هیجانهای خود را سریع تر ادراک میکنند و پاسخ میدهند و در تعامل با دیگران این هیجانها را بهتر نشان میدهند. چنین افراد هوشمندی از لحاظ هیجانی، مناسب تر به احساس خود پاسخ میدهند از آن جهت که آن را صحیح تر ادراک کرده اند. این مهارت به این دلیل از نظر هیجانی هوشمند به حساب میآید که پردازش اطلاعاتی هیجانی را از درون ارگانیزم ضروری میداند (اکبرزاده، ۱۳۸۳).
۲-۸-۴- ارزیابی و ابراز هیجان در دیگران
این مهارت افراد را برای اندازه گیری صحیح پاسخهای عاطفی در دیگران و انتخاب رفتارهای انطباقی به لحاظ اجتماعی در پاسخ، توانا میسازد. چنین افرادی قاعدتا توسط دیگران گرم و اصیل ادراک میشوند، در حالی که افراد فاقد این مهارتها به نوعی سرد و نچسب ادراک میگردند (همان منبع).
۲-۸-۵- نظم جویی هیجان در خود و دیگران
بیشتر افراد هیجانها را در خود و دیگران نظم میدهند. با این وجود، افراد هوشمند هیجانی در این مهارت تبحر مییابند و به گونه ای عمل میکنند تا به اهداف ویژه شان دست یابند. از نقطه نظر مثبت، آنها خلق خود و دیگران را بالا میبرند و حتی هیجانهای خود را به منظور برانگیختن دیگران به سوی یک هدف ارزشمند مدیریت میکنند. از نقطه نظر منفی نیز، افراد این مهارتها را در مسیر ضد اجتماعی پیش برده و دیگران را در قالبی جامعه ستیزانه به اهداف منفی خود هدایت میکنند (اکبرزاده، ۱۳۸۳).
۲-۸-۶- به کار بستن هیجان ها[۷۲]
طبق این مولفه اشخاص راهبردها و اجزای درگیر در حل مساله را به واسطه خلق و هیجانها تحت تاثیر قرار میدهند. مثلا هیجانهای مثبت، سازمان حافظه را در راستای توجیه یافتگی مادههای شناختی و عقاید گوناگون تغییر میدهد یا اینکه خلق، موجب تسهیل و انگیختگی عملکرد در انجام تکالیف تعلقی پیچیده میگردد (اکبر زاده، ۱۳۸۳). سالوی و مایر (۱۹۹۰) چارچوب هوش هیجانی را چنانچه ذکر ان رفت، به عنوان زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی معرفی کردند و آن را این گونه تعریف نمودند : هوش هیجانی توانی فرد در بازبینی هیجانها و احساسات خود، تمایز میان آنها و به کارگیری این اطلاعات در جهت هدایت افکار و واکنشهای خود است. از سوی دیگر هوش هیجانی زیر مجموعه ای از هوشهای شخصی گاردنر است (اشتنبرگ و کافمن، ۱۹۹۸) که به جای معنی کلی ارزیابی از خود و دیگران به بازشناسی، تمایز و کاربرد حالتهای هیجانی خود و دیگران به منظور حل مساله و نظم بخشی به رفتار، تمرکز میکند (اکبرزاده، ۱۳۸۳). مایر و سالوی (۱۹۹۷)، مایر و همکاران (۱۹۹۹)، مایر و همکاران (۲۰۰۰)، مایر و همکاران (۲۰۰۱) پس از شکل گیری و معرفی هوش هیجانی تغییراتی را در تعریف مولفههای هوش هیجانی انجام دادند. مایر، سالوی و کاروسو (۲۰۰۰) به منظور عمق بخشیدن به این مفهوم با بیان ملاکهای لازم برای اینکه توجیه نمایند چرا آن را هوش مینامند، نشان دادند هوش هیجانی میتواند این ملاکها را برآورده کند ؛ ملاکها به شرح زیر بودند : الف) هوش را باید بتوان به مجموعه ای از تواناییهای ذهنی تقسیم کرد. ب) تواناییهای هوش باید با هم همبستگی درونی داشته باشند. ج) تواناییهای مورد نظر باید با هوش سنتی همبستگی داشته باشند. د) تواناییهای هوش باید با افزایش سن و تجربه رشد کنند. به این ترتیب مایر، سالوی و همکاران هوش هیجانی را به عنوان یک توانایی ذهنی دانسته و نهایتا الگوی خود را در چهار شاخه اصلی ترسیم کرده اند (مایر، ۲۰۰۳). الف) تشخیص هیجانها : توانایی تشخیص هیجانهای خود و دیگران در ابعاد فیزیکی و روان شناختی، بیان صحیح و دقیق هیجانها و توانایی تفکیک ابراز درست و نادرست احساسات. ب) آسان سازی هیجانی تفکر : توانایی تمرکز درباره احساساتی که در برخورد با وقایع، اشیاء و افراد تاعی شده اند، بسط هیجانها و استفاده از آنها در جهت تسهیل تفکر و توانایی حل مساله و توانایی استفاده از نوسانان خلق براثی در نظر گرفتن نقطه نظرات مختلف. ج) درک هیجانها : توانایی درک هیجانهای مرکب یا زنجیره های هیجانی، درک دلایل و پیامدهای احساسات خود، توانایی درک ارتباط میان هیجانهای مختلف و تغییر و تفسیر آن ها. د) مدیریت هیجانها : توانایی گشودگی به تمام احساسات اعم از لذت بخش و آزاد دهنده،توانایی بازبینی و اندیشه بر روی هیجان ها،توانایی حفظ و تداوم حالتهای هیجانی و بازسازی آنها براساس اینکه سودمند ارزیابی شده اند یا نه و توانایی مدیریت هیجان در خود و دیگران. از سوی دیگر مایر و همکاران (۲۰۰۱، ۲۰۰۰، ۱۹۹۹) هوش هیجانی را نوعی از پردازش اطلاعات هیجانی میدانند که در آن هیجانها به عنوان منابع مهم اطلاعاتی، انگیزشی و مدیریتی مورد استفاده قرار میگیرند. این روند پردازش اطلاعات شامل توجه به هیجان ها، پردازش و ارزیابی صحیح هیجانها و نظم بخشی سازمان یافته هیجانها است. چنین نگاهی به هوش هیجانی توسط قربانی و همکاران (۲۰۰۰) در ایران و آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است. بر مبنای یافتههای این پژوهش چهار مولفه هوش هیجانی طی مراحل توجه، پردازش و برون داد در هر نمونه ایرانی و آمریکایی نشان داده شده است.
۲-۸-۷- برخی از مدلهای هوش هیجانی
مدل بار ـ آنبارـ آن (۱۹۹۶) با ساخت یک مقیاس ۱۳۳ ماده ای، مفهوم بهره هیجانی[۷۳] را مطرح کرد. با این مقیاس مجموعه وسیعی از صفات مختلف مانند خودآگاهی هیجانی خود شکوفایی، خوشبینی، استقلال، مسئولیت اجتماعی، تحلیل استرس و احساس خوشبختی سنجیده میشود. او براین اساس هوش هیجانی را به عنوان یک مجموعه از ظرفیت ها، قابلیتها و مهارتهای غیر شناختی میداند که تواناییهای فرد را در برخورد موفقیت آمیز با مقتضیات و فشارهای محیطی، بالا میبرد (بار ـ آن و پاکر، ۲۰۰۰). بار ـ آن در کارهای بعدی خود مفهوم بهره هیجانی را گسترش میدهد و در پنج مولفه آن را سازمان میبخشد. پپنج مولفه هوش هیجانی از نظر بار ـ آن به شرح ذیل میباشد: الف) بهره هیجانی درون شخصی [۷۴]که به اجزایی از قبیل خودآگاهی، شکوفایی و استقلال تقسیم میشود. ب) بهره هیجانی بین شخصی[۷۵] که شامل همدلی، روابط بین فردی و مسئولیت پذیری اجتماعی میباشد. ج) بهره هیجانی قابلیت سازش یافتگی [۷۶]که اجزای آن عبارتند از انعطاف پذیری آزمون واقعیت و توانایی حل مساله د) بهره هیجانی مدیریت استرس[۷۷] که کنترل تکانه و تحمل استرس را در بر میگیرد. ه) بهره هیجانی خلق عمومی[۷۸] کهبه اجزایی مانند امیداوری و شادمانی تقسیم میگردد. رویکرد بار ـ آن به دلیل پشتوانه نه چندان محکم و استفاده از مفاهیم سنتی روان شناسی توجه چندانی در محافل علمی کسب نکرده است و تنها مفهوم بهره هیجانی او مورد توجه سازمانهای تجاری قرار گرفته است (قربانی و همکاران، ۱۳۸۱). با این حال مقیاس بهره هیجانی بار ـ آن به خوبی با ساختار نظری وی همخوان است و خرده مقیاسهای پایانی خوبی نشان داده اند (آستین و همکاران، ۲۰۰۵). مدل گلمن گلمن (۱۹۹۵) در کتاب عمومی و غیر تخصصی، به تفضیل درباره هوش هیجانی بحث کرده و آن را در سطح گسترده ای معرفی کرده است. او تعداد از مهارتهای ارتباطی و اجتماعی را که با درک و ابزار هیجانها هم بسته است، به عنوان مولفههای هوش هیجانی معرفی مینماید. گلمن چارچوب مورد نظر خود را در سال ۱۹۹۸ مورد تجدید نظر قرار میدهد و آن را به صورت زیر معرفی میکند : الف) خودآگاهی[۷۹] : شامل مواردی چون آگاهی هیجانی و اعتماد به نفس ب) خود نظم بخشی[۸۰] : شامل مواردی چون خود کنترلی و نوآوری ج) انگیزش[۸۱] : شامل مواردی چون کشاننده پیشرفت، ابتکار عمل و خوشبینی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
شکل (۳-۱): مدل پژوهش ارائهشده ۸۷ شکل (۴-۱): مدل پژوهش ارائهشده ۱۱۳ شکل (۴-۲): تحلیل مدل ساختاری ۱۱۴ شکل (۵-۱): مدل نهایی پژوهش ۱۲۲ نمودار (۴-۱): توزیع فراوانی نمونه ازنظر جنسیت ۹۹ نمودار (۴-۲): توزیع فراوانی نمونه ازنظر میزان سن ۱۰۰ نمودار (۴-۳): توزیع فراوانی نمونه ازنظر سطح تحصیلات ۱۰۱ نمودار (۴-۴): توزیع فراوانی نمونه ازنظر سابقهی کار ۱۰۲ نمودار (۴-۵): توزیع فراوانی نمونه ازنظر نوع استخدام سازمانی ۱۰۳ نمودار (۴-۶): توزیع فراوانی نمونه ازنظر پست سازمانی ۱۰۴ فصل اول کلیات پژوهش ۱-۱) مقدمه تحولات مدیریتی در دو دهه اخیر و حضور سازمانها در دنیای رقابتی و پیچیدهی امروز این نکته را یادآور میشود که مدیریت نیز مانند سایر علوم، نیازمند مهارت و تخصص است. مدیران باید محیط پیرامون خود را شناسایی کرده و با اشراف به اصول، فنون و استفاده از ابزارهای موردنیاز، سازمان خود را اداره کنند. دنیای پرتلاطم و رقابتی حاکم بر فضای کسبوکار سازمانها، مؤلفهی نیروی انسانی را تبدیل به یک عامل تأثیرگذار و فرصت بالقوه در حفظ و ارتقای منافع سازمانی و پایداری ماندگار سازمانها کرده است؛ بهطوریکه در اختیار داشتن منابع انسانی کیفی و دارای مهارتهای متناسب با نیازمندیهای سازمان، از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. امروزه انسان بهعنوان سرمایهی انسانی، یک دارایی مهم برای سازمان تلقی میشود و مدیریت اثربخش آن، رمز موفقیت سازمان است. با آغاز هزارهی سوم، نقش منابع انسانی و بالطبع اهمیت مدیریت آنها هرلحظه پررنگتر میگردد. در این عصر، انسان بهعنوان تنها عامل کسب مزیت رقابتی پایدار معرفیشده و در عرصهی اقتصاد، این واقعیت بیشازپیش به حقیقت پیوسته است (ابیلی و موفقی، ۱۳۸۹: ۹۰). پژوهشها حاکی از آن است که سازمانهای با عملکرد برتر، به نیروی کار پویا و بااستعداد تکیهدارند و برای شکار استعدادها باهم رقابت میکنند و بر همین اساس به گفتهی مورتون[۵] (۲۰۰۴) در اقتصاد نوظهور، طبقهبندی استعدادها متداول گشته و استعداد وجه تمایز اصلی سازمانها محسوب میشود (D’Annunzio-Green , et al., 2008).
موضوع مدیریت استعداد راهبردی از جدیدترین موضوعات حوزهی مدیریت منابع انسانی به شمار رفته و هدف آن پرداختن به بحث مهم جذب، نگهداشت، بهسازی استعدادها و دستیابی سازمان به کسب مزیت رقابتی پایدار است. طی یک دهه اخیر بحثهای فراوانی درزمینهی مدیریت استعداد در سطح جهانی شکلگرفته اما مبحث مدیریت استعداد راهبردی همچنان نیازمند توجه گستردهتر و بررسی بیشتر است. ازاینرو با توجه به نقش محوری مدیریت استعداد راهبردی در کسب مزیت رقابتی پایدار سازمان، این مطالعه قصد دارد به بررسی تأثیر مدیریت استعداد راهبردی بر عملکرد و تعهد سازمانی بپردازد. ۱-۲) بیان مسئله بیشک عصر حاضر عصر سازمانهاست و متولیان این سازمانها، انسانها هستند؛ انسانهایی که خود بهواسطهی در اختیار داشتن عظیمترین منبع قدرت یعنی تفکر میتوانند موجبات تعالی، حرکت و رشد سازمانها را پدیدآورند (معالیتفتی و تاجالدین، ۱۳۸۷). امروزه دستیابی به اهداف سازمان درگرو توانایی نیروی انسانی در انجام امور محوله است و نیروی انسانی بهعنوان یکی از مهمترین عوامل در پیشبرد اهداف و ارتقای بهرهوری سازمانها محسوب میشود. نیروی انسانی ارزندهترین و اصلیترین عامل در تولید، رشد و شکوفایی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خدماتی هر کشور است و به هر میزان شمار انسانهای فرهیخته، متعهد و متخصص در جامعه فزونی گیرد به همان میزان امکان بالندگی و سبقتگیری آن جامعه در عرصهی جهانی بیشتر فراهم میگردد. درواقع هیچ سازمانی بدون داشتن نیروی انسانی متخصص، ماهر و کارآفرین نمیتواند برای مدت طولانی به حیات خود ادامه دهد. به خصوص در شرایط کنونی جهان که روند رشد علمی و فنی، سرعت خیرهکنندهای یافته است و اغلب کشورهای موفق سعی دارند با جذب مشتریان بیشتر و عرضهی خدمات باکیفیت و کمیت بالاتر در میدان رقابت، گوی سبقت را از دیگران بربایند. در شرایطی که سازمانها با تغییرات محیطی سریع و شرایط رقابتی سختی مواجه هستند، جذب و نگهداری نیروی انسانی مناسب که توانایی و قابلیتهایی متناسب با این شرایط را داشته باشد و بتواند سازمان را در شرایط عدم اطمینان و بسیار پویای کنونی، رهبری نماید بسیار حائز اهمیت است. از دیدگاه مدیریت استراتژیک منابع انسانی، همهی دانشها و مهارتها، راهبردی محسوب نمیشوند. در این رابطه، توان راهبردی منابع انسانی را میتوان در دو بعد مدنظر قرار داد: ارزشمند بودن و منحصربهفرد بودن (Snell, Lepak, & Youndt, 1999). دیدگاه مبتنی بر منابع بر این دلالت دارد که منابع انسانی هنگامی ارزشمند هستند که در پیشبرد اثربخشی، در استفاده از فرصتها و خنثی نمودن تهدیدات نقش داشته باشند. از دید مدیریت استراتژیک، ایجاد ارزش عبارت است از تمرکز برافزایش سود مشتری در مقایسه با هزینهها. در این رابطه، اگر نیروی انسانی در کاهش هزینهها و فراهم نمودن خدمات و محصولات نقش داشته باشد، میتواند ارزشافزوده ایجاد نماید (Lepak & Snell, 1999). از دید اقتصادی، نظریهی معامله – هزینه بر این دلالت دارد که سازمانها مزیت رقابتی را هنگامی کسب میکنند که منابع خاصی داشته باشند که بهراحتی قابل تقلید و نسخهبرداری توسط رقبا نباشد (Williamson, 1975). لذا هنگامیکه منحصربهفرد بودن منابع افزایش مییابد، سازمانها برای سرمایهگذاری در منابع بهمنظور کاهش ریسک و بهرهبرداری از توانهای تولیدی خود انگیزه دارند. درواقع، منظور از منحصربهفرد بودن منابع انسانی، میزان وجود نیروی انسانی مخصوص و کلیدی در یک سازمان میباشد. در سالهای اخیر و به دلیل جایگاه محوری و استراتژیک منابع انسانی در سازمان، سرمایهگذاری در حوزههای شناخت استعدادها، انتخاب و بهکارگیری نیروهای انسانی شایسته و کلیدی در سطوح مختلف مشاغل سازمانی، پایش عملکرد، افزایش مهارت و هدایت صحیح آنها بهمنظور بهبود عملکرد و تعهد سازمانها امری ضروری است. در کشور ما نیز با توجه به اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی و مسئلهی خصوصیسازی، لازم است نیروهای انسانی شاغل، از دانش والایی بهمنظور بهبود عملکرد و تعهد سازمانی برخوردار باشند. بهویژه در صنعت پیچیدهی برق، به نیروی انسانی ارزشمند نیاز بیشتری وجود دارد و چون پیشرفت فنّاوری بسیار سریع است، ضرورت دارد مرتباً دانش، آگاهی و تخصص شاغلین این صنعت حساس ارتقاء یابد. صنعت برق بهعنوان صنعت زیربنایی و مادر نقش مهمی در توسعهی اقتصادی و رفاه جوامع دارد. اهمیت برق ازآنجهت است که به دلیل امکان بهکارگیری فنّاوریهای مدرنتر و نیز ملاحظات زیستمحیطی، در تمامی زمینههای فعالیت میتواند بهعنوان انرژی مناسب انتخاب شود. در این زمینه، صنعت برق به دلیل زیربنایی بودن و وابستگی همهی بخشهای جامعه به آن از حساسیت فوقالعادهای برخوردار است؛ زیرا هرگونه نقصان و کاستی در این صنعت بر کل جامعه تأثیرگذار خواهد بود. همچنین صنعت برق، صنعتی است که وزن دانش و فناوری در آن بالا بوده و بدنهی کارشناسی آن از کمیت و کیفیت بسیار بالایی برخوردار است. هر چه سطح دانش کارکنان و شاغلان در یک صنعت بالاتر باشد مدیریت بر آنها پیچیدهتر خواهد بود. صنعت برق مانند قطار سریعالسیری است که بیش و پیش از رشد اقتصادی کشور، درحالتوسعهی تأسیسات بوده و باید متناسب با این سرعت توسعه، نیروی انسانی کافی و مناسب را پرورش دهد، بکار برد و بتواند به مزیت رقابتی پایدار دست یابد. هماکنون نیروی انسانی که بهصورت مستقیم و یا وابسته با این صنعت همکاری میکنند از کمیت و کیفیت بالایی برخوردار بوده و ازاینرو بحث سازماندهی و مدیریت نیروی انسانی در این صنعت اهمیت خاصی یافته است. به عقیدهی برخی از صاحبنظران، مدیریت آمیختهای از علم و هنر است و علم را با یک استعداد وجودی باید بکار گرفت و به یک مهارت عملیاتی تبدیل کرد. بر این اساس و با توجه به پیشرفت گستردهی سازمانها و پیچیدهترشدن آنها، برای پیش بردن سازمانها به سطح مدیریتی بسیار بالاتری نیاز خواهد بود و مدیریت استعداد راهبردی کمک میکند که استعدادهای مدیریتی شناسایی شوند، پرورش یابند، شرایطی فراهم شود که بدنهی مدیریتی آیندهی صنعت برق کشور از بنیهی قویتری برخوردار شود و بتواند به مزیت رقابتی پایدار دست یابد. با توجه به روند رشد فعلی صنعت برق، در یک افق زمانی ۲۰ ساله، تأسیسات این صنعت حداقل ۲ برابر میزان فعلی خواهد بود و بنا بهضرورت و با در نظر گرفتن ضریب اطمینان موردنیاز به حداقل بیش از ۲ برابر مدیران فعلی در سطوح ارشد، میانی و سرپرستی نیاز خواهد بود (www.sabainfo.ir). اهمیت روزافزون مدیریت استعداد راهبردی در پیشبرد اهداف سازمانها از یکسو و عدم بهکارگیری الگوها و شاخصهای درست آن توسط رؤسا و مدیران سازمانها از سوی دیگر، پژوهشگر را بر آن داشت تا با توجه به پیچیدگیهای صنعت برق، استفادهی این صنعت از تخصصهای مختلف در سطح کشور و بحث استراتژیک و راهبردی بودن منابع انسانی آن در جلوگیری از قطع برق و در مدار بودن هرلحظهی آن، درصدد پاسخگویی به این سؤال برآید که آیا مدیریت استعداد راهبردی بر عملکرد و تعهد سازمانی در این صنعت تأثیر خواهد داشت؟ ازاینرو هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مدیریت استعداد راهبردی بر عملکرد و تعهد سازمانی خواهد بود. لذا مدیریت استعداد راهبردی بهعنوان متغیر مستقل، توانمندی کارکنان شامل توانمندیهای رفتاری، دانشی، مهارتی و سبککار نسبت به مدیریت استعداد راهبردی بهعنوان متغیر وابسته و نسبت به عملکرد سازمانی بهعنوان متغیر مستقل، تعهد سازمانی نسبت به عملکرد سازمانی بهعنوان متغیر مستقل و عملکرد و تعهد سازمانی نسبت به مدیریت استعداد راهبردی بهعنوان متغیر وابسته موردبررسی قرار خواهد گرفت. ۱-۳) اهمیت و ضرورت پژوهش امروزه سازمانها در وضعیت رقابت دائمی قرار دارند و شدت این رقابت هرساله افزایش مییابد. برخی سازمانها به دلیل عدم استفادهی کامل از تمامی منابع در دسترس بهویژه قوهی ابتکار و خلاقیت نیروی انسانی ماهر خود، در مقابله با سرعت تغییرات فنّاوری و تنوع نیازهای افراد، عاجز شده و یکی پس از دیگری از صحنهی رقابت خارج میشوند؛ بنابراین لازم است که سازمانها برای حفظ بقا همگام با تغییرات متحول گردند و استعداد کارکنان خود را همراستا با تغییرات در جهت دستیابی به اهداف سازمان هدایت نمایند. این در حالی است که استراتژی مدیریت استعداد بهعنوان بخشی از تغییرات ضروری قرن بیست و یکم و جزء مکمل استقرار تحول در سازمانها است. درواقع مدیریت استعداد رویکرد جدیدی است که میتواند تحولی در مدیریت سرمایهی انسانی ایجاد کرده و نقاط ضعف و مشکلات رویکردهای سنتی را از میان بردارد. ازاینرو میتوان آن را بهمنزلهی ابزاری مناسب در کنار مدیریت منابع انسانی سنتی در سازمانها پیشنهاد کرد (رضائیان و سلطانی، ۱۳۸۸). سرمایهی انسانی جزئی از سرمایه های حیاتی سازمان است و اعتقاد بر این است که این سرمایه با داشتن دو خصوصیت کمیاب و غیرقابل تقلید بودن، می تواند منافع ویژهای را برای سازمان به ارمغان آورد. بهعبارتدیگر کارکنان بهعنوان منبع استراتژیک کلیدی برای موفقیت نهایی سازمان، بسیار حیاتی میباشند. اگر سازمانها استعدادهای خود را بهعنوان اولین نگرانی قرار دهند و اطمینان داشته باشند که استعدادهای آنها در فرایند تولید، ارزشافزوده ایجاد میکنند مدیریت مؤثر این استعدادها، مطمئناً منجر به مزیت رقابتی میشود (Huselid, 1995). درنتیجه سیستم مدیریت استعداد راهبردی باید برای افزایش مزیت رقابتی سازمان از طریق شناسایی مخازن استعداد و توسعهی شایستگیهای استعداد، بهصورت ایده آل کار کند (Richard & Johnson, 2001; Snell & Dean, 1992). بسیاری از مدیران درک نموده اند که داشتن کارکنان متخصص و باانگیزه راهی برای دستیابی به رشد و پیشرفت میباشد؛ اما هنوز بعد از گذشت یک دهه از عمر دانش مهندسی مجدد و تمرکززدائی سازمانها، کارکنان نهتنها توانمند نشدهاند بلکه بسیار خسته و تحلیل رفته به نظر میرسند و رهبران همچنان بهجای تأکید بر سرمایهی انسانی، فقط بر فرایند کار و نتایج بازار تمرکز دارند و تصمیمات آنان درزمینهی مدیریت استعداد مناسب نیست. این شکاف نشاندهندهی آن است که جایی بین تئوری و عمل، سرمایهی گرانبهای انسانی مورد سوءاستفاده قرارگرفته، بیهوده تلف می شود و یا مفقود میگردد. این در حالی است که امروزه وجود نخبگان در تمامی سطوح یک سازمان ضروری شناختهشده و بهعنوان یک استراتژی کلیدی در حفظ برتری نسبی در برابر رقبا بهحساب میآیند. در حقیقت بدون تأمین بهترین استعدادها هیچچیز جدیدی برای سازمان وجود نخواهد داشت. ۱-۴) اهداف پژوهش ۱-۴-۱) هدف اصلی هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی تأثیر مدیریت استعداد راهبردی بر عملکرد و تعهد سازمانی است. ۱-۴-۲) اهداف فرعی
-
- بررسی تأثیر مدیریت استعداد راهبردی بر عملکرد سازمانی.
-
- بررسی تأثیر مدیریت استعداد راهبردی بر توانمندی رفتاری کارکنان.
-
- بررسی تأثیر مدیریت استعداد راهبردی بر توانمندی دانشی کارکنان.
-
- بررسی تأثیر مدیریت استعداد راهبردی بر توانمندی مهارتی کارکنان.
-
- بررسی تأثیر مدیریت استعداد راهبردی بر توانمندی سبککاری کارکنان.
-
- بررسی تأثیر توانمندی رفتاری کارکنان بر عملکرد سازمانی.
-
- بررسی تأثیر توانمندی دانشی کارکنان بر عملکرد سازمانی.
-
- بررسی تأثیر توانمندی مهارتی کارکنان بر عملکرد سازمانی.
-
- بررسی تأثیر توانمندی سبککاری کارکنان بر عملکرد سازمانی.
- بررسی تأثیر مدیریت استعداد راهبردی بر تعهد سازمانی.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|