کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




جستجو


 



۴-۴-۳-۲- تعبیر و توجیه مالیاتی

شناسایی نامتقارن سودها و زیان‌ها مدیر را در کاهش ارزش فعلی مالیات پرداختنی و در نتیجه افزایش ارزش شرکت یاری می‌رساند. تعویق در شناسایی در آمدها و تسریع شناسایی هزینه‌ها مالیات قابل پرداخت شرکت را به دوره آتی منتقل می کند. به بیان دیگر از آنجا که درآمد مشمول مالیات و روش‌های محاسبه درآمد مشمول مالیات، به سود گزارش شده وابسته است، در نتیجه ممکن است مدیران به منظور کاهش مالیات پرداختنی به ابزارهای کاهنده سود روی آورند.شکلفورد و شولین[۱۴۵] (۲۰۰۱) اظهار دارند که مالیات این انگیزه را ایجاد می‌کند که سود حسابداری گزارش شده کمتر از واقع باشد. مادامی که شرکت سود آور و نرخ مالیاتی مثبت باشد می‌توان با به تعویق انداختن شناسایی سود ارزش فعلی مالیات را کاهش داده و ارزش خالص دارایی‌ها را کمتر گزارش کرد. بدین ترتیب مالیات بر در آمد به عنوان توجیهی برای محافظه کاری تلقی گردیده است. خدامی پور وترک زاده ماهانی (۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی تأثیر مالیات بر محافظه کاری در گزارشگری مالی و همچنین مربوط بودن اطلاعات حسابداری پرداختند. نتایج تحقیق آن‌ها حاکی از این است که شرکت‌های دارای خالص جریان نقدی عملیاتی بالاتر از درآمد مشمول مالیات محافظه کاری بیشتری نسبت به سایر شرکت‌ها دارند. اما در مورد شرکت‌های که خالص جریان نقد عملیاتی آن‌ها کمتر از درآمد مشمول مالیات است نمی‌توان گفت که محافظه کاری کمتری نسبت به سایر شرکت‌ها دارند.فورد و همکاران (۲۰۰۱ به نقل از خدامی پور و ترکی زاده ،۱۳۹۰) نیز در تحقیق خود عنوان کردند که مالیات‌ها انگیزه‌هایی را برای شرکت‌ها فراهم می‌آورند که به موجب آن، شرکت‌ها سود حسابداری را به گونه‌ای گزارش می‌کنند تا تشویق مالیاتی دریافت نمایند. تا زمانی که شرکت سود آور است، در آمد مشمول مالیات دارد. ارتباط و وابستگی بین درآمد مشمول مالیات و سود گزارش شده، انگیزه انتقال سود را به دوره‌های آتی فراهم می‌آورد، با انتقال سود به دوره‌های آتی ارزش مالیات‌ها کاهش می‌یابد.
پایان نامه

۵-۳-۲- انواع محافظه کاری

بیور و رایان (۲۰۰۰) با این ادعا که هیچ گاه نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری برابر با یک نمی‌شود بیان نمودند اختلاف به وجود آمده بین ارزش دفتری و ارزش بازار به دو بخش تقسیم می‌شوند که یکی از آن‌ها ماهیت دائمی دارد و دیگری ماهیتی موقتی دارد.بخشی که ماهیت دائمی دارد در ارتباط با اعمال رویه محافظه کارانه در شناسایی اقلام در صورت‌های مالی می‌باشد که در این حالت همیشه ارزش دفتری از ارزش بازار کمتر است. بخشی که جنبه موقت دارد نیز ناشی از برخورد محافظه کارانه در دوره‌های پس از شناخت اولیه اقلام دارایی و بدهی است. در دوره‌های مذکور با در دسترس قرار دادن اطلاعات جدید، زیان کاهش ارزش به سرعت شناسایی می‌شود ولی افزایش ارزش منعکس نمی‌شود. بدین ترتیب تا زمانی که شواهد قابل اتکا از افزایش ارزش خالص دارایی‌ها فراهم شود ارزش دفتری خالص دارایی‌ها از ارزش بازار آن کمتر است.بیور و رایان (۲۰۰۰ ) بخش‌های موقت را تأخیر و بخش دائمی را سو گیری حسابداری نامیدند ولی در سال ۲۰۰۵ دو اصطلاح محافظه کاری شرطی و غیر شرطی جایگزین اصطلاحات قبلی نمودند. همچنین بال و همکاران (۲۰۰۰ ) بیان نمودند که محافظه کاری سود و زیانی مستقل از محافظه کاری ترازنامه‌ای می‌باشد.

۱-۵-۳-۲- محافظه کاری نامشروط[۱۴۶] (محافظه کاری ترازنامه‌ای)

این نوع محافظه کاری که به محافظه کاری پیش رویدادی[۱۴۷] و یا محافظه کاری مستقل از اخبار[۱۴۸]نیز معروف می‌باشد حاصل کمتر از واقع نشان دادن ارزش دفتری خالص دارایی‌ها به وسیله رویه‌های از پیش تعیین شده حسابداری است. از این رو به این نوع از محافظه کاری، محافظه کاری ترازنامه‌ای نیز گفته می‌شود (رایان[۱۴۹]، ۲۰۰۶). طبق این دیدگاه حسابداری بهای تمام شده تاریخی به عنوان رویه‌ای محافظه کارانه توصیه می‌شود چرا که خالص ارزش فعلی مثبت سرمایه گذاری در حساب‌ها کمتر از ارزش منصفانه‌شان گزارش می‌شود. شاید بتوان این‌گونه استدلال نمود که علت نام گذاری این رویکرد به محافظه کاری نا مشروط به این دلیل است که برخلاف محافظه کاری مشروط، الزامی توسط استانداردهای پذیرفته شده حسابداری در این رابطه وجود ندارد. دیدگاه فلتهام و اوهلسون (۱۹۹۵) در انطباق با این نوع محافظه کاری می‌باشد چرا که بر اساس دیدگاه آن‌ها، در مواردی که تردیدی واقعی در انتخاب بین دو یا چند روش گزارشگری وجود دارد آن روشی باید انتخاب شود که کم‌ترین اثر مطلوب بر حقوق صاحبان سهام داشته باشد (فلتهام و اوهلسون[۱۵۰]، ۱۹۹۵). همچنین به نظر می‌رسد که تفاسیر حقوقی، مالیاتی منجر به اعمال محافظه کاری نامشروط می‌شود (کیانگ، ۲۰۰۷).

۲-۵-۳-۲- محافظه کاری مشروط (محافظه کاری سود و زیانی)

این نوع محافظه کاری که به محافظه کاری پس رویدادی[۱۵۱] و یا محافظه کاری وابسته به اخبار[۱۵۲] معروف است حاصل شناخت به موقع زیان در صورت وجود اخبار (بازده منفی سهام) و نا مطلوب نسبت به شناخت سود در مواقع وجود اخبار خوب (بازده مثبت سهام) و مطلوب است. از این رو به این نوع محافظه کاری ،محافظه کاری سود و زیانی گفته می‌شود .نوعی از محافظه کاری به شمارمی رود. طبق این دیدگاه قاعده اقل بهای تمام شده یا خالص ارزش فروش در ارزیابی موجودی کالارویه ای محافظه کاری تلقی می‌شود .چرا که این رویه زیان احتمالی ناشی از اخبار بد را در نظرمی گیرد ولی سود ناشی از اخبار خوب را منع می‌کند (پای [۱۵۳]و همکاران ،۲۰۰۶). شاید بتوان این‌گونه استدلال نمود که علت نام گذاری این رویکرد به محافظه کاری مشروط به این دلیل است که به‌کارگیری آن توسط استاندارد های حسابداری الزام شده است. دیدگاه باسو (۱۹۹۷) در انطباق با این نوع محافظه کاری می‌باشد چرا که بر اساس دیدگاه آنان محافظه کاری الزام به داشتن درجه بالاتری از تایید برای شناخت اخبار خوب مانند سود، در مقابل شناخت اخبار بد مانند زیان تعریف می کند، همچنین به نظر می‌رسد تفسیر قراردادی و تفسیری حقوقی منجر به اعمال محافظه کاری مشروط می‌شود (کیانگ[۱۵۴]، ۲۰۰۷)

۶-۳-۲- معیارهای محافظه کاری

محققان از سه نوع معیار، به منظور ارزیابی محافظه کاری استفاده می‌کنند:
معیارهای رابطه سود و بازده سهام.
معیارهای خالص دارایی‌ها.
معیارهای سود و اقلام تعهدی.
تمام این معیارها با تکیه بر اثر عدم تقارن محافظه کاری در شناسایی سودها و زیان‌ها می‌باشند (واتز، ۲۰۰۳،)

۱-۶-۳-۲- معیارهای رابطه سود و بازده سهام

برخی از پژوهشگران از جمله باسو (۱۹۹۷) استدلال می‌کنند که اخبار بد هم در بازده سهام و هم در سود حسابداری منعکس می‌شود در حالی که اخبار خوب در بازده سهام منعکس می‌شود اما انعکاس آن در سود مشروط به شرایطی است که با سو آن شرایط را به درجه تایید پذیری تعبیر می کند. آن‌ها معتقدند سود برآوردی است که حسابداران از تغییر ثروت سهامداران طی سال مالی بدست می‌آورد در حالی که بازده برآوردی است که بازار از میزان تغییر در ثروت سهامداران طی سال مالی بدست می‌آورد.از این رو هرچند بازده و سود هر دو معیاری برای سنجش یک موضوع مشابه ای می‌باشد اما دو تفاوت بین آن‌ها وجود دارد ۱)نحوه برخورد هر یک از آن‌ها با آثار رویدادهایی که دامنه تأثیر آن‌ها دوره‌های آتی را نیز در برمی گیرد متفاوت است ۲) با توجه به فرضیه بازار کارا بازده و قیمت سهام منعکس کننده تمام اخبار و اطلاعات موجود بدون تعصب و یک سو نگری است در حالی که سود حسابداری درجات بالاتری از قابلیت اتکاپذیری را برای شناسایی اخبار خوب در برابر اخبار بد لازم دارد (باسو،۱۹۹۷) از این رو انتظار بر این است که زیان‌های حسابداری بیشتر از سودهای حسابداری با بازده‌های سهام، تقارن زمانی داشته باشند (واتز، ۲۰۰۳).این عدم تقارن زمانی بین بازده و سود معیاری را برای سنجش کمی محافظه کاری در اختیار پژوهشگران قرارداد که امروزه به معیار رابطه سود و بازده سهام معروف می‌باشد. این معیار اولین بار توسط باسو (۱۹۹۷) معرفی شد؛ که در بخش (۲-۲-۷) به صورت تفضیلی به آن پرداخته می‌شود.

۲-۶-۳-۲- معیارهای خالص دارایی‌ها

برخی از پژوهشگران از جمله بیور و رایان (۲۰۰۰) با این استدلال که حسابداری محافظه کارانه، از انعکاس افزایش در ارزش دارایی‌هایی که درجه تایید پذیری پایین دارند جلوگیری می‌کند ولی مانع انعکاس کاهش در ارزش دارایی‌ها با همان درجه تایید پذیری در صورت‌های مالی نمی‌شوند، بیان نمودند که محافظه کاری منجر می‌گردد تا ارزش خالص دارایی‌ها در صورت‌های مالی به میزانی کمتری از ارزش بازار تعیین شود. به بیان دیگر اعمال رویه محافظه کارانه در حسابداری منجر می‌گردد تا همه تغییرات در ارز‌ش‌های بازار دارایی‌ها و بدهی‌ها در حساب‌ها و گزارش‌های مالی منعکس نشود و این امر زمینه اختلاف ارزش بازار و ارزش دفتری خالص دارایی‌ها را فراهم می‌آورد. این اختلاف بین ارزش دفتری و ارزش بازار خالص دارایی‌ها معیاری را برای سنجش محافظه کاری فراهم می‌آورند که به معیار خالص دارایی‌ها معروف می‌باشد. این معیار اولین بار توسط استوبر در سال ۱۹۶۶ به منظور سنجش محافظه کاری مورد استفاده قرار گرفته است.

۳-۶-۳-۲- معیارهای سود و اقلام تعهدی

برخی از پژوهشگران از جمله گیولی و هاین (۲۰۰۰) و بال و شیواکمار (۲۰۰۵) با این استدلال که محافظه کاری افزایش‌های تایید ناپذیر در ارزش دارایی‌ها را در زمان وقوع شناسایی نمی‌کنند، بلکه طی دوره‌های آتی و به هنگام ورود جریان‌های نقدی ناشی از این افزایش‌ها شناسایی می‌کنند و همچنین کاهش در ارزش دارایی‌ها (زیان) که درجه تایید پذیری آن‌ها با سودهای غیرقابل تایید یکسان است، را در زمانی که به وقوع می‌پیوندند، بدون توجه به اینکه کاهش در جریان‌های نقدی آن‌ها طی دوره‌های آتی تحمل شوند، شناسایی می‌کند بیان می‌نمایند که ثبات و پایداری سود نسبت به زیان بیشترمی باشد. بال و شیماکومار معتقدند در دوره‌هایی که سود عملیاتی پایین است همبستگی بین جریان نقدی و اقلام تعهدی قوی‌تر خواهد بود چرا که در این دوره‌ها رویدادهای منفی اقتصادی هم در جریان نقدی و هم در اقلام تعهدی منعکس می‌شود با این حال در دوره‌هایی که سود عملیاتی بالاتری وجود دارد رویدادهای مثبت اقتصادی در جریان نقدی منعکس می‌شوند اما حسابداری محافظه کارانه شناسایی آن‌ها را تا زمان تایید پذیر شدن به تأخیر می‌اندازند از این رو انتظار می‌رود در دوره‌های که سود خاص بیشتر از وجه نقد عملیاتی باشد از اقلام تعهدی منفی استفاده شود و در دوره‌هایی که سود خالص کمتر از جریان نقد عملیاتی است انتظار می‌رود دوره‌های بعدی با اقلام تعهدی مثبت همراه باشند. این رفتار نامتقارن محافظه کاری در قبال سودها و زیان‌ها معیارهایی را برای محافظه کاری فراهم می‌آورند که به معیار سود و اقلام تعهدی معروف می‌باشد(گیولی و هاین،۲۰۰۰)[۱۵۵]. این معیار اولین بار توسط گیولی و هاین در سال ۲۰۰۰ معرفی شد. آن‌ها بیان می کند که نرخ انباشتگی اقلام تعهدی منفی در طول زمان شاخصی از تغییر در میزان محافظه کاری می‌باشد و تاکید کردند ثبات اقلام تعهدی منفی (از قبیل منظور نمودن انواع ذخایر) در میان شرکت‌ها و در طول یک دوره بلند مدت نشانه‌ای از وجود محافظه کاری است.

۷-۳-۲- مدل‌های اندازه‌گیری محافظه کاری

پس از واتز (۱۹۹۳) باسو در سال ۱۹۹۷ پیشگام انجام تحقیقات در مورد محافظه کاری در دهه اخیر بوده است و اولین پژوهش کمی در این ارتباط را انجام داده است.و همچنین برخی از پژوهشگران با تعدیل مدل باسو به بررسی مفهموم محافظه کاری پرداخته اند که در ادمه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.

۱-۷-۳-۲- مدل باسو(۱۹۹۷)

باسو (۱۹۹۷) با استدلال که بازارهای کارا قیمت‌های بالاتری را برای سهام شرکت‌هایی دارای اخبار خوب و قیمت کمتری را برای سهام شرکت‌های دارای اخبار بد تعیین می کند و همچنین طبق حسابداری محافظه کارانه شرکت‌های دارای اخبار خوب کلیه افزایش‌های تحقق نیافته در دارایی‌ها را تا زمان تایید پذیر شدن آن‌ها در صورت‌های مالی منعکس نمی‌کنند و شرکت‌های دارای اخبار بد کلیه کاهش در ارزش دارایی‌ها را در صورت‌های مالی منعکس می‌کنند مدلی را بر پایه رابطه سود و بازده­ سهام جهت سنجش کمی میزان محافظه کاری اعمال شده در صورت‌های مالی به وجود آوردند. این مدل از دو متغیر اصلی سود حسابداری و بازد سهام تشکیل شده و بر خلاف تحقیقات گذشته که همواره سود حسابداری به عنوان یک متغیر مستقل بکار برده می‌شود؛ سود حسابداری در این مدل یک متغیر وابسته قلمداد می‌شود. در این مدل بازده مثبت سهام به نمایندگی از اخبار خوب و بازده منفی به نمایندگی از اخبار بد به شمار می‌رود و فرض بر این است که بین بازده سهام و سود شرکت‌هایی که دارای اخبار بد می‌باشند نسبت به سایر شرکت‌ها همبستگی قوی‌تری برقرار باشد. مدل ارائه شده توسط وی به شرح زیر است.
در این مدل :
سود قبل از اقلام غیر مترقبه شرکت i در سال t
ارزش بازار سرمایه شرکتi در سال t-1
بازده سالانه شرکتi در سال t
یک متغیر مجازی صفر و ۱ ، اگر کوچکتر از صفر باشد یک و در غیر اینصورت صفر
ضریب بیانگر میزان محافظه کاری می باشد.
تعدیل مدل باسو
مدل باسو در تحقیقات متعددی مورد سنجش قرار گرفت. نتایج برخی از تحقیقات اعتبار این مدل را زیر سوال برد و موجب شد تا برخی از محققان انتقاداتی را بر این مدل وارد نمایند و مدل تعدیلی متناسبی را در راستای بهبود مدل باسو ارائه نمایند که از جمله آن می‌توان به مدل ریچاردوری و واتز (۲۰۰۶)، مدل گریگوریو و اسکرات (۲۰۰۷) اشاره نمود.

۲-۷-۳-۲- مدل ریچاردوری و واتز[۱۵۶] ( ۲۰۰۶)

همان‌گونه که در بخش معیارهای خالص دارایی اشاره گردید برخی از محققان از جمله بیور و رایان (۲۰۰۰)، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری خالص دارایی‌ها را به عنوان یک معیار برای سنجش میزان محافظه کاری در نظر گرفتند؛ بنابراین از لحاظ تئوری بایستی بین این معیار و معیار باسو رابطه مثبتی وجود داشته باشد اما برخی از تحقیقات تجربی بیانگر وجود رابطه منفی بین معیار با سو با ارزش بازار به ارزش دفتری خالص دارایی‌ها به عنوان یک معیار محافظه کاری بود. این موضوع سبب گردید تا انتقاداتی به مدل باسو وارد شود. ریچاردوری و واتز (۲۰۰۶) با این استدلال که به کارگیری سود و بازده برای برآورد مدل باسو سبب می‌شود که آثار انباشته مستمر و پیوسته محافظه کاری مغفول باقی بماند پیشنهاد نمودند که برای حل این مشکل به جای سود حسابداری از نسبت ارزش بازار خالص دارایی‌های تفکیک پذیر به ارزش دفتری خالص دارایی‌های تفکیک پذیر استفاده شود. آن‌ها در یک تحقیق تجربی نشان داند که اگر دوره عدم تقارن زمانی سود از یک دوره به چند دوره افزایش یابد رابطه بین عدم تقارن زمانی سود و نسبت M/B در آن دوره مثبت خواهد بود
در این مدل :
سود عملیاتی انباشته شده در دوره t-j تا دوره t
ارزش بازار سرمایه شرکت در پایان سال t-j-1
بازده انباشته شرکت در دوره t-j تا دوره t
یک متغیر مجازی صفر و ۱ ، اگر منفی باشد یک و در غیر اینصورت صفر
ضریب بیانگر میزان محافظه کاری می باشد.

۳-۷-۳-۲- مدل بال و شیواکمار[۱۵۷] (۲۰۰۵)

بال و شیواکمار با بهره گرفتن از اقلام تعهدی یک رابطه رگرسیونی بین اقلام تعهدی و جریان نقدی به وجود آوردند و دریافتند که در صورت وجود زیان عملیاتی همبستگی بین اقلام تعهدی و جریان نقدی قوی‌تر می‌باشد.
که در این مدل :
کل اقلام تعهدی
جریان نقد عملیاتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-08-05] [ 12:27:00 ب.ظ ]




۶

 

 

 

ویدئو(طیف بافر شده)

 

۱۰

 

۳۰۰(ms)

 

۶

 

عدم ضمانت­ نرخ بیت

 

۷

 

 

 

ایمیل

 

۱۰

 

۳۰۰(ms)

 

۸

 

عدم ضمانت­ نرخ بیت

 

۸

 

 

 

اشتراک گذاری P2P فایل

 

۱۰

 

۳۰۰(ms)

 

۹

 

عدم ضمانت­ نرخ بیت

 

۹

 

 

 

همانطور که از جدول ۲-۲ مشخص است بسته­های مربوط به ترافیک صدا اگر بیش از ۱۰۰ میلی­ثانیه در صف بمانند از بین خواهند رفت چرا که حداکثر زمان قابل تحملشان ۱۰۰ میلی­ثانیه است. این زمان برای بسته­های ترافیک ویدئو برابر با ۱۵۰ میلی­ثانیه بوده و برای صفحات وب برابر با ۳۰۰ میلی­ثانیه است. این موضوع نشان دهنده این است که بسته­های مربوط به ترافیک صدا حساسیت بیشتری نسبت به تاخیر دارند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
QCI
QCIیک عدد است که به عنوان مرجع برای پارامترهای گروه مشخص مورد استفاده قرار می­گیرد که عملکرد ارسال بسته را کنترل کند. به هر حامل فقط و فقط یک مقدار QCI تخصیص داده می­ شود. به صورت کلی QCI مشخص می­ کند که برای توصیف نوع حامل نظیر اینکه آیا حامل ضمانت کننده­ نرخ بیت است یا عدم
ضمانت­ نرخ بیت مورد استفاده قرار می­گیرد و پارامترهایی نظیر اولویت، تاخیر بسته ونرخ از دست رفتن بسته را نشان می­دهد]۱۳[.
ARP
ARP برای تصمیم ­گیری در مورد اینکه یک حامل به کاربر تعلق گیرد یا به علت کمبود منابع تعلق نگیرد، مورد استفاده قرار می­گیرد. همچنین ARP می ­تواند برای تصمیم ­گیری درمورد آزادسازی حامل در طول برقراری رابطه به علت محدودیت منابع نیز مورد استفاده قرار می­گیرد]۱۴[.
مدل ترافیکی
در این قسمت مدل­های ترافیکی که مورد نیاز بوده و در شبیه­سازی مورد استفاده قرار می­گیرد مورد بررسی قرار گرفته­اند.
مدل ترافیکی ارسال صدا از طریق اینترنت
مدلی که برای صدا در نظر گرفته می­ شود به صورت یک مدل مارکوف خاموش-روشن است که به صورت شکل
۲-۸ مدل می­ شود]۱۵[:
شکل‏۲‑۸ مدل ترافیکی ارسال صدا از طریق اینترنت
در شکل ۲-۸ احتمال رفتن از حالت ۰ به حالت ۱ برابر با واحتمال ماندن در این حالت برابر با است. از طرف دیگر احتمال رفتن از ۱ به ۰ برابر با و احتمال ماندن در ۱ برابر با است. احتمالات شروع در حالات ۰و۱ به ترتیب برابر با و می­باشد که به صورت رابطه­ ۲-۱ قابل حصول است]۱۵[:
(۲-۱)
با توجه به توضیحات داده شده مدل ترافیکی در نظر گرفته شده برای شبیه­سازی به این صورت است که، یک زنجیره مارکوف روشن-خاموش که مدت زمان روشن بودن برابر با یک تابع چگالی احتمال نمایی با مقدار متوسط ۳ ثانیه است و دورره­ی خاموشی یک دارای تابع چگالی احتمال نمایی با بیشینه ۹/۶ ثانیه و مقدار متوسط ۳ ثانیه است. هنگامی که زنجیره در دوره­ روشن بودن است ۲۰ بسته که اندازه هر کدام ۲۰ بایت هر ۲۰ میلی­ثانیه ارسال می­ شود و در دوره­ خاموش بودن نیز هیچ بسته­ای ارسال نمی­گردد.
مدل ترافیکی صفحات
این ترافیک دارای مدل ترافیکی به صورت شکل ۲-۲ می­باشد]۱۵[:
شکل‏۲‑۹ مدل ترافیکی صفحات اینترنت
این سرویس شامل دو قسمت فعال و غیر فعال است. قسمت فعال نشان­دهنده دانلودهای صفحات اینترنت و قسمت غیرفعال زمان­های خواندن میانی[۴۱] است. این بازه­های زمانی فعال و غیرفعال نتیجه­ فعل و انفعالات کاربران است. فراخواندن بسته نشان­دهنده نیازهای کاربران صفحات اینترنت برای اطلاعات و زمان خواندن نشان­دهنده زمان مورد نیاز برای خلاصه کردن[۴۲]صفحات اینترنت است. پارامترهای اصلی برای مشخص کردن ترافیک مرورگر صفحات اینترنت که در شکل نیز مشخص است که این پارامترها به این صورت است که، تعداد اشیای جاسازی شده یعنی ، زمان خواندن یعنی و زمان تجزیه یعنی می­باشد. برای شبیه­سازی پارامترهای بیان شده برای ترافیک صفحات اینترنت مطابق با جدول ۲-۳ درنظر گرفته می­ شود:
جدول ۲-۳ پارامترهای ترافیک صفحات اینترنت

 

 

مقدار

 

نوع اطلاعات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:27:00 ب.ظ ]




ب) با بررسی یک عامل محقق حکم به نبود مدیریت سود بدهد حال آن که عامل بررسی شده به همراه شماری دیگر از عوامل ( که بررسی نشده اند)اثر هموار کننده داشته باشد .
ج) شرکت هایی که بر اثر تحقیق ، غیرهموارساز معرفی شده اند ممکن است از سایر عوامل هموارساز استفاده کرده باشند ( ودر واقع هموارساز باشند اما از طریق عامل دیگری) .
اگر چه به طور کلی چنیین اعتقاداتی را می توان پذیرفت اما تحقیقاتی که (در حالت بهینه) اکثر عوامل دخیل در مدیریت سود و در سایر شرایط چند عامل را با هم بررسی کند نیز دارای دشواری های خاص خود است . زیرا چنین سطح نرمالی را محقق تعریف می کند و بنابراین دارای عینیت و قابلیت اتکای قابل توجهی نیست . نکته شایان ذکر دیگر این که مفروضاتی که در برخی از تحقیقات به کار رفته شده اند به سادگی قابل رد هستند و رد آنها نتایج حاصله را زیر سوال می برد . به طور مثال کارایی بازار در برخی از تحقیقات فرض شده است در حالی که شواهد قابل قبولی مبنی بر کارایی بازار در آن وجود نداشته است . باید توجه داشت که به اعتقاد شماری از صاحبنظران بهترین راه پی بردن به وجود و حدود مدیریت سود سود مصاحبه و کسب اطلاعات دسته اول از مدیران و حسابداران شرکت هاست . لکن این امر به دلایل مختلف چندان میسر نیست . به طور مثال روشن است مدیری که با دقت و به نحوی کاملا غیر قابل مشاهده سود شرکتش را هموار می کند هرگز حاضر نخواهد شد که چنین اطلاعاتی را در اختیار محققان قرار دهد (چه بسا وی محققان را گمراه هم کند) بدین ترتیب تنها راه باقی مانده که در اکثر تحقیقات نیز از آن استفاده می شود پی بردن به وجود و حدود مدیریت سود از طریق آزمون های آماری واستنتاج های حاصل از آنهاست،که به هر حال در مقایسه با مصاحبه که یک روش مستقیم محسوب می شود روشی غیر مستقیم است. در زمینه نارسایی روش های موجود برای ردیابی وجود و آثار مدیریت سود نلسون و همکاران (۲۰۰۳) نکته جالبی را مطرح کردند . آن ها می گویند اگر فرض بر این باشد که هر آنچه مدیریت سود محسوب می شود خارج از اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری اتفاق افتد . ( در این جا بحث مدیریت سود سود نیست بلکه مدیریت سود که در اکثر تعاریف بعنوان فریبکاری و یا دستکاری ، بر خلاف اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری تعریف شده است ) . ممکن است از اصلی ترین هدفی که یک مدیر در مدیریت سود دنبال می کند غافل شویم . آنها معتقدند که در اصل ،روح مفهوم مدیریت سود موضوع فرم و شکل نیست بلکه موضوع قصد و نیت است . در چنین شرایطی ممکن است مدیر در قالب اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری،اما با قصد فریب آگاهانه صاحبان سهام و سایر ذی نفعان شرکت دست به مدیریت سود بزند . حال این سوال مطرح است که حکم چنین عملکردی چیست ؟آیا به صرف رعایت فرم و چارچوب و فارغ از قصد و نیت فریبکاری ، بایست نسبت به چنین رفتاری بی تفاوت شد ؟ اگر پاسخ منفی است و لازم است که این گونه رفتارها مورد توجه قرار گیرد چه معیاری می توان به کار بست که خبر از قصد و نیت مدیران بدهد ؟ و نهایتا مشکلی که بر سر تعریف مدیریت سود سود وجود دارد خود از محدودیت های قابل توجه به حساب می آید. به طور مثال همانطور که قبلا اشاره شد برخی وجود مدیریت سود سود را در شرایطی که یک رویداد واقعی اتفاق افتاده باشد رد می کنند در حالی که عده ای دیگر حتی در صورتی که رویدادی واقعی نیز اتفاق افتاده باشد اما هدف آن مدیریت سود سود باشد آن را مدیریت سود به حساب می آورند .
پایان نامه - مقاله - پروژه
روش‌های مطالعه مدیریت سود
سه روش ممکن را بـــرای شنــاسایی رفتار مدیریت سود سود پیشنهاد کرده است:
الف) تحقیق مستقیم از مدیران به روش مصاحبه، مشاهده و پرسشنامه
ب) تحقیق از افراد مستقل حرفه‌ای (نظیر اعضاء AICPA)
ج) آزمون اطلاعات پس رویدادی
برای آزمون اطلاعات پس رویدادی مدل‌های زیر مورد استفاده قرار می‌گیرد:
۱-مدل‌های سنتی
۲-مدل ایمهاف
۳-مدل ایکل
مدل سنتی:
در این مدل فرض می‌شود سود هنگامی هموار شده است که نوسان پذیری سود براساس یک مدل مورد انتظــار کاهش داده شود. مــدل سنتی به صـورت  بیان می‌شود. پژوهشگران دیگـری از مدل‌های خطی روند زمانی نظیر مدل باکس – جنکیس [۷۷] استفاده کرده‌اند. وجه مشترک همه مدل‌های مورد انتظار این است که تمامی آنها سود هر دوره  را تابعی از زمان با یک نرخ رشد ثابت و یا سایر پارامترهای گزینشی فرض می‌کنند. یکی از این مدل‌ها در تحقیق بکار گرفته شده است که به شرح زیر است :
۱)
۲)
۳)
۴)
یادآوری می‌شود که ضرایب  و  و y گزینشی هستند نماد سود مورد انتظار و  متوسط نرخ رشد در صنعت است ولی این مدل یک سری مشکلاتی دارد. تحقیقات انجام شده بر مبنای این چهارچوب نظری مشکلات ذاتی و متعددی دارند. اولین مشکل این است که بایستی برای آزمون، یک مدل مورد انتظار تهیه کنیم که در واقع کاری پیچیده و ذهنی است. زیرا ممکن است مدل مورد انتظار نتواند فرایند ایجاد و سری زمانی سود را به نحو مطلوب و قابل قبولی توصیف نماید.
دومین نقطه ضعف مدل سنتی این است که آزمون،صرفا یک متغیر هموار سازی است و برای جریان سودهای هموار شده بررسی می شود، در یک زمانی خاص ممکن است به نتایج متعصبانه‌ای منجر شود. زیرا ممکن است یک شرکت در آن واحد از چندین متغیر هموار سازی استفاده کرده باشد. از نقاط ضعف دیگر مدل‌ سنتی این است که فقط برای یک دوره زمانی هموارسازی را بررسی می‌کند و بایستی برای آزمون، یک سری زمانی بررسی شود و این ضعف در مدل ایمهاف بر طرف شد (چاوو[۷۸]، ۲۰۱۳).
مدل ایمهاف:
ایکل معتقد است که احتمالاً اولین محققی است که مدعی شده سودهای هموار شده می‌تواند تابعی از یک متغییر مستقل دیگری غیر از آنچه‌ تا آن زمان عنوان شده بود باشد .خود ایمهاف از متغییر مستقل فروش به عنوان جایگزینی مناسب استفاده کرد. در مدل ایمهاف ابتدا سود و فروش به عنوان دو متغییر در یک رابطه رگرسیون زمانی به شکل زیر قرار می‌گیرند .
(زمان) a+b = سود
(زمان) a+b = فروش
سپس تغییر پذیری برای هر رگرسیون بر مبنای اندازه R2 تعریف می‌شود. در نهایت به منظور تشخیص رفتار مدیریت سود سود برای یک شرکت معین دو معیار تعریف می‌شود:
۱- مدیریت سود سود زمانی واقع می‌شود که یک جریان هموار سود وجود دارد ودر همان زمان رابطه‌ای ضعیف بین فروش و سود برقرار است .
۲-یک جریان هموار سود وجود دارد، در حالی که جریان فروش ناهمواری مشاهده می‌شود.
این روش نیز ضعف‌هایی داشت که بیشتر آنها را ایکل بیان کرد که در زیر آمده است چاوو[۷۹]، ۲۰۱۳).
مدل ایکل:
ایکل انتقاداتی را که بر مدل ایمهاف ارائه می‌کند به شرح زیر می‌باشد :
اولین مشکل مدل ایمهاف این است که تعریف جامع و روشنی از هموار سازی را ارائه نمی‌کند. دومین مشکل مدل ایمهاف در میزان اعتماد او به عنوان یک معیار اندازه‌گیری تغییرپذیری است. در مـدل ایکل این نقاط ضعف رفع شده است. چهار چوب نظری مدل ایکل موسسه هموار ســاز را به عنـوان واحدی تعریف می‌کند که چندین متغیر حسابداری را به گونه‌ای بکار می‌گیرد که برآیند تاثیرات آنها نوسان پذیری سود را به حداقل برساند . یکی از نقاط ضعف مدل‌های سنتی استفاده از یک متغیر برای هموار سازی می‌باشد در حالی که در مدل ایکل از چندین متغیر استفاده شده است و هموارسازی تنها در یک دوره می‌باشد که این ضعف نیز در مدل ایکل رفع شده است حال آنکه مدل ایکل چندین دوره را بررسی می کند. مدل ایکل براساس چهار پیش فرض طراحی شده است که به صورت روابط جبری زیر نشان داده می‌شوند (تورک[۸۰]، ۲۰۱۰):
۱)I =S-(VC%´S)-FC+X
DI=DSt-(VC%´DSt)- DFC+DXt
۲)VC%ثابت است
۳)FCt ³ FCt-1
۴)COV (DS , DFC) = 0
به طوری که:
I: سود
S: فروش
VC%: درصد هزینه‌های متغییر به فروش
FC: هزینه‌های ثابت
X = میزان دستکاری عمومی مدیریت در سود
همچنین:
DI= I- It-1
DSt = St – St-1
DFCt = FCt – FCt-1
DXt = Xt – Xt-1
با توجه به فرضیاتی که گفته شد موارد زیر اثبات می‌شود:
هر گاه شاخص ایکل کوچکتر از ۱ باشد یعنی  آنگاه مدیریت سود سود رخ داده است.
به طوری که:
ضریب تغییرات برای نوسان در سری زمانی سود = CVDi
ضریب تغییرات برای نوسان در سری زمانی فروش = CVDs
اگر مدیریت سود تصنعی سود وجود داشته باشد آنگاه مقدار X در رابطه (۱) برابر صفر در نظر گرفته می‌شود، پس:
۱)I = S-(VC% ´ S) – FC
چون X برابر صفر است پس DX نیز برابر صفر بوده و رابطه زیر نیز صادق است:
۲) DI = DS – (VC% ´ DS ) - DFC

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:27:00 ب.ظ ]




منحنی تغییرات فشار گاز UF6 نسبت به زمان برای سدیم فلوراید نشان می دهد که فشار اولیه جذب شونده روی مقدار جذب و همچنین زمان تعادلی تاثیر می­ گذارد. افزایش فشار گاز در حالت کلی مقدار جذب را افزایش می­دهد زیرا افزایش فشار باعث افزایش غلظت جذب شونده در فاز گاز می شود که این عامل باعث می شود مولکول های بیشتری از جذب شونده بتوانند وارد حفره های جاذب گردند و همچنین امکان نفوذ جذب شونده به داخل حفرات ریز نیز ممکن می گردد در نتیجه مقدار جذب تعادلی افزایش می یابد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
افزایش مقدار جذب با افزایش فشار تا رسیدن به مقدار نهایی جذب ادامه دارد ولی دامنه تغییرات مقدار جذب در فشارهای بالا بدلیل نزدیک شدن به مقدار جذب نهایی بسیار کم می شود که این نکته در نتایج به دست آمده از آزمایش به خوبی نشان داده شده است. البته مقدار جذب به شرایط آزمایش و ویژگی های جاذب نیز بستگی دارد.
یکی از عوامل بسیار تاثیر گذار روی سرعت جذب و همچنین مقدار جذب اثر همزمان مساحت سطحی جاذب و فشار جذب شونده می باشد. زیرا اگر جاذب(سدیم فلوراید) با سطح خارجی زیاد در معرض UF6 با فشار زیاد قرار بگیرد ممکن است سریعا سطح خارجی سدیم فلورید توسط جذب شونده پوشانده شود و سطح داخلی جاذب به دلیل بسته شدن حفرات غیر قابل استفاده باقی بماند. علاوه بر انتخاب جاذب مناسب باید شرایط عملیاتی بهینه جذب سطحی نیز مشخص گردد.
برای یک جاذب معین از روی نمودار مشخص است که با کاهش فشار شرایط مناسب برای استفاده کامل از جاذب برقرار است زیرا در فشار های بالاتر از این محدوده زیاد بودن فشار باعث می شود که سرعت جذب زیاد باشد و به همین دلیل بعضی از حفرات در لحظه اول جذب مسدود می­شوند و برای جذب غیر قابل استفاده می گردند.
با کاهش فشار فاز جذب شونده زمان جذب افزایش می یابد زیرا طبق رابطهء سینتیک واکنش ها سرعت جذب مولکول ها کمتر می شود و در نتیجه زمان جذب افزایش می یابد. در فشار های بسیار پایین به دلیل کم بودن نیروی محرکه که عامل اصلی انتقال جرم است میزان انتقال جرم کمتر است. به همین دلیل مقدار جذب در زمان های اولیهء شروع آزمایش به شدت کاهش می یابد و واکنش پس از مدت کوتاهی متوقف می شود. همین عامل سبب کاهش زمان جذب می گردد.

نتایج واجذب

 

 

    • در فرایند واجذب به دلیل انجام آزمایش در دماهای بالای ۲۰۰ درجه سانتی گراد حتما ستون واجذب باید از جنس آلیاژ monel استفاده گردد به دلیل اینکه آلیاژ استیل ضد زنگ ( الیاژ پر کاربرد در صنایع غنی سازی) در دماهای بالا در معرض UF6 به شدت خورده می شود و این خوردگی در دماهای بالای ۲۰۰ درجه به شدت افزایش می یابد به طوری که امکان شکستگی در مقاطع جوش کاری شده وجود دارد و به دلیل اینکه تمامی فرایند تحت خلا انجام می گیرد این می تواند برای سیستم ایجاد مشکل نماید.

 

    • دمای شروع فرایند واجذب در حدود ۱۰۰ درجه سانتی گراد است که بعد از مدتی از شروع فرایند واجذب در این دما، فشار واجذب ثابت می گردد.

 

    • در تمام مراحل فرایند واجذب و در هر دمایی بعد از ثابت شدن فشار واجذب، سامانه تخلیه و مجدد سامانه در همان دما قرار می گرفت ولی این بار افزایش فشار قابل ملاحظه ای مشاهده نمی شد از این فر ایند نتیجه می شد که در هر دمایی قابلیت واجذب UF6 از روی نانو جاذب سدیم فلورید به میزان ثابتی است و افزایش زمان واجذب تاثیری در افزایش درصد واجذب در همان دما نخواهد گذاشت.

 

    • قرص های جاذب سدیم فلورید بعد از حالت اشباع کامل تحت آزمایش تیتراسیون قرار گرفت و میزان اورانیم آن ۳۳ درصد گزارش گردید.این قرص ها بعد از فرایند واجذب نیز تحت آزمایش مذکور قرار گرفته و میزان اورانیوم آن به ۰٫۶۵ درصد تقلیل یافته بود که این اعداد با تقریب بسیار خوبی با نتایج محاسبات آزمایشگاهی منطبق بود.

 

    • بهترین دما جهت فرایند واجذب دمای بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ درجه سانتی گراد است و این دما بسته به میزان اورانیوم جذب شده متغیر خواهد بود. یعنی این که وقتی اورانیوم جذب شده در حدود ۱۷ گرم بود دمایی که بیشترین میزان واجذب انجام شد در حدود ۲۵۰ درجه سانتی گراد و وقتی اورانیوم جذب شده در حدود ۷ گرم بود دمایی که بیشترین میزان واجذب انجام گرفت در حدود ۲۰۰ درجه بدست آمد.به دلیل اینکه در واقعیت صنعت غنی سازی میزان اورانیوم جذب شده بر روی جاذب ها در همین حدود است بنابراین بهترین دما برای فرایند واجذب دمایی بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ درجه سانتی گراد خواهد بود.

 

    • درصد واجذب در دمای بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ درجه سانتی گراد ( بهترین دمای عملکردی) حدود ۹۶ درصد بدست آمد.

 

    • دمای بالاتر از ۲۵۰ درجه سانتی گراد تاثیری در فرایند واجذب نداشت( البته با این محدوده میزان گرم جذب شده).

 

    • دما در طول یکی از فرایند های واجذب در حدود ۴۵۰ تا ۵۰۰ بالا برده شد و بعد از خارج نمودن قرص ها از ستون جذب و واجذب تغییر در رنگ آن مشاهد شد ( رنگ مایل به سبز) بعد از بررسی های صورت گرفته به این نتیجه رسیدیم که این تغییر رنگ به منظور واکنش های صورت گرفته بین سدیم فلورید و آلیاژ MONEL بوده است و این رنگ سبز مربوط به اورانیوم نبود.

 

    • بعد از به نتیجه رسیدن فرایند واجذب، آزمایش جذب و واجذب متوالی روی سدیم فلورید در معرض گاز UF6 انجام شد. بعد از هر مرحله جذب، فرایند واجذب (ازمایش جذب ۵ مرتبه و آزمایش واجذب ۴ مرتبه) به صورت متوالی انجام گرفت و در هر آزمایش سعی شد که شرایط عملیاتی با آزمایش قبلی کاملا یکسان در نظر گرفته شود. بعد از انجام آزمایش به این نتیجه رسیدیم که در هر مرحله به طور میانگین ۵ درصد از قابلیت جذب کم می شود.

 

    • در طول فرایند واجذب همیشه این نگرانی وجود داشت که در دمای عملکردی ما (۲۰۰ تا ۲۵۰ درجه سانتی گراد)، جذب و واجذب توام صورت گیرد و این باعث خطای محاسباتی در طول فرایند گردد بنابراین فرایند واجذب در دمای بالا صورت گرفت و به نتیجه رسیدیم.

 

 

فصل چهارم:

نتیجه گیری و پیشنهادات

نتیجه گیری

افزایش فشار گاز در حالت کلی مقدار جذب را افزایش می­دهد زیرا افزایش فشار باعث افزایش غلظت جذب شونده در فاز گاز می شود که این عامل باعث می شود مولکول های بیشتری از جذب شونده بتوانند وارد حفره های جاذب گردند
اگر جاذب(سدیم فلوراید) با سطح خارجی زیاد در معرض UF6 با فشار زیاد قرار بگیرد ممکن است سریعا سطح خارجی سدیم فلوراید توسط جذب شونده پوشانده شود و سطح داخلی جاذب به دلیل بسته شدن حفرات غیر قابل استفاده باقی بماند.
ایزوترم لانگ مویر تطابق بهتری با نتایج تجربی دارد زیرا جذب UF6 روی سدیم فلوراید به صورت تک لایه بوده و با پیش فرض های ایزوترم لانگ مویر تطابق بیشتری دارد.

 

    • میزان جذب اشباع حدود ۰٫۹۱۷ برای جذب UF6 که با مقایسه با اسناد موجود در سازمان قابل تطبیق بود.( در سند NEF میزان جذب اشباع برای سدیم فلوراید ۰٫۸ تا ۱ گزارش شده است.)

 

    • بهترین دمای واجذب حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ درجه سانتی گراد بدست آمد.

 

    • در دمای بالای ۳۰۰ درجه تغییر خاصی در واجذب مشاهده نشد.

 

    • در دمای بالای ۱۶۵ درجه سانتی گراد هیچ گونه جذبی برای UF6 مشاهده نشد و بنابراین نگرانی جذب و واجذب هم زمان در دمای بالای ۱۶۵ درجه برطرف گردید. این نشان می دهد که واکنش رفت و برگشتی جذب و واجذب در دمای بالای ۱۶۵ درجه بطور یطرفه و به صورت فقط واجذب UF6 از روی سدیم فلوراید انجام می شود.

 

    • در جذب و واجذب متوالی نشان دادیم که در هر بار استفاده دوباره از سدیم فلوراید کمتر از ۵ درصد از ظرفیت جذب سدیم فلوراید کاهش می یابد.

 

 

پیشنهادات

برای بدست آوردن اطلاعات کافی برای طراحی برج لازم است آزمایشات دینامیک جذب نیز انجام گیرند.
جهت بدست آوردن نتایج واقعی تر بهتر است از مخلوط گاز UF6، HF و گاز سبک استفاده نمود.
انجام آزمایش های جذب استاتیک با تغییرات دما
طراحی روشی جهت حذف رسوبات UO2F2 از جاذب های از قبل جمع آوری شده.
انجام بیشتر آزمایش های جذب و واجذب متوالی

منبابع و مآخذ:

 

 

    1. Schultz.R.M. , Hobbs, W.E., Norton, J.L., Stephenson.M.L., 1981 “Sorbent Selection and Consideration for Uranium Trapping“, John Wiley John Wiley & Sons Inc

 

    1. Ronald W.Rrousseaus, 1987 “Handbook of Separation Process Technology", John Wiley

 

    1. Richard I.Masel, 1996 “Principles of Adsorption and Reaction on Solid Surfaces", John Wiley & Sons Inc.

 

    1. Michael J. Stephenson, December 1968 “A Deign Model for the Dynamic Adsorption of Uranium Hexafluoride on Fixed Beds of Sodium Fluoride” Union Carbide Corporation, Nuclear Division, Oak Ridge Gaseous Diffusion Plant. (K-L-6195-2).

 

    1. F. E. Massoth and W. E. Hensel, 1958”Kinetics of the Reaction between Sodium Fluoride and Uranium Hexafluoride. Ι. Sodium Fluoride Powder,” j. Physic. Chem. 62

 

    1. G.D. Delcul, L.D. Trowbridge, L.M. Toth, and J.N. Fiedor, 2000 “Some Investigations of the Reaction of Activated Charcoal with Fluorine Uranium Hexafluoride", ORNL.

 

    1. William G. Pollard Auditorium 1991 “Uranium Hexafluoride Handling”, Oak Ridge, Tennessee October 29-31

 

    1. Hassan M.M., Ruthven D.M., Raghavan N.S.,1986 “Air Separation by Pressure Swing Adsorption on a Carbon Molecular Sieve” , Chem. Eng. Sci., 41, No.5, 1333-1343

 

    1. Leonard E. McNeese, September 1964 “Removal of Uranium Hexafluoride from Gas Streams by Sodium fluoride pellets”. Oak Ridge National Laboratory Oak Ridge, Tennessee.

 

    1. Duong D. Do, 1998 “Adsorption Analysis: Equilibria and Kinetics", Imperial Press.

 

    1. Stephenson, M.J., December 1968 “A Design Model for the Dynamic Adsorption of Uranium Hexafluoride on Fixed Beds of Sodium", Union Carbide Corporation, Nuclear Division, Oak Ridge Gaseous Diffusion Plant Tennessee, (K- L-6195-2) ,Oak Ridge

 

    1. Motoyuki Suzuki, 1990 “Adsorption Engineering", Kodansha Press

 

  1. J. D. Seader and Ernest J. Henley, 1998 “Separation Process Principles", John Wiley&Sons Inc.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:26:00 ب.ظ ]




X3

 

وجود نظام مستند سازی فعالیت های تحقیقاتی برای اجرای موفق مدیریت دانش
مقاله - پروژه

 

 

 

X4

 

وجود نظام ثبت و ضبط دانش تحقیقاتی برای اجرای موفق مدیریت دانش

 

 

 

عامل هفت

 

X10

 

ایجاد انگیزه برای محققین به منظور تسهیم دیگران در یافته ها، تجربیات و دانش خود برای اجرای موفق مدیریت دانش

 

 

 

X31

 

وجود نظام پاداش دانش محور به منظور ایجاد انگیزش در اجرای موفق مدیریت دانش در سازمان تحقیقاتی

 

 

 

عامل هشت

 

X9

 

وجود فرهنگ سازمانی مناسب برای تحقق مدیریت دانش در سازمان های تحقیقاتی

 

 

 

با توجه به نتیجه تحلیل عاملی روی ۳۴ متغیر ، ۲۲متغییر تحت ۸ عامل به عنوان عوامل اصلی شناسایی می شوند. در حالی که

 

 

  • عامل یک متشکل از متغیرهای ۲۶، ۲۷، ۲۹و۳۰ بر روی متغیر ۲۷ و ۲۹ وزن بیشتر دارد و می توان با عنوان “وجود معماری مناسب دانش و نظام ارزیابی تحقق مدیریت دانش” نام گذاری کرد.

 

 

 

  • عامل دو متشکل از متغیر های ۵، ۱۵، ۲۴ و ۲۵ بر روی متغیرهای ۵ و۲۴ و۲۵ وزن بیشتری دارد و می توان با عنوان “وجود زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری و فرایند های اجرایی استاندارد در حوزه مدیریت دانش” نام گذاری کرد.

 

 

 

  • عامل سه متشکل از متغیرهای ۱۱، ۱۲ و۱۳ بر روی متغیرهای ۱۲و۱۳ وزن بیشتری دارد و می توان با عنوان “مدیریت و برنامه ریزی مناسب برای تحقق مدیریت دانش در سازمان تحقیقاتی” نام گذاری کرد.

 

 

 

  • عامل چهار متشکل از متغیرهای ۱، ۱۸ و ۱۹ بر روی متغیرهای۱۸و۱۹ وزن بیشتری دارد و می توان با عنوان “وجود تیم های تخصصی متشکل از نیروهای متخصص و ماهر برای اجرای موفق مدیریت دانش در سازمان تحقیقاتی” نام گذاری کرد.

 

 

 

  • عامل پنج متشکل از متغیرهای ۳۲، ۳۳ و۳۴ بر روی متغیرهای ۳۲ و ۳۴ وزن بیشتری دارد و می توان با عنوان “وجود ارتباط نظام مند با ذینفعان سازمان تحقیقاتی برای تحقق مدیریت دانش” نام گذاری کرد.

 

 

 

  • عامل شش متشکل از متغیرهای ۳و ۴ را می توان با عنوان “وجود نظام مستندسازی و ثبت و ضبط دانش در سازمان تحقیقات” نام گذاری کرد.

 

 

 

  • عامل هفت متشکل از متغیرهای۱۰ و۳۱ را می توان با عنوان “وجود سیستم انگیزش نیروی انسانی جهت تحقق مدیریت دانش در سازمان تحقیقات” نام گذاری کرد.

 

 

 

  • عامل هشت متشکل از متغیر۹ را می توان با عنوان “وجود فرهنگ سازمانی مناسب تحقق مدیریت دانش در سازمان تحقیقات” نام گذاری کرد.

 

 

در نهایت می توان به طور خلاصه عناوین این هشت عامل اصلی را در جدول(۱۰-۴) مشاهده کرد.
جدول۱۰-۴ عناوین عوامل اصلی

 

 

شماره عامل

 

عنوان عامل

 

 

 

یک

 

وجود معماری مناسب دانش و نظام ارزیابی تحقق مدیریت دانش

 

 

 

دو

 

وجود زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری و فرایند های اجرایی استاندارد در حوزه مدیریت دانش

 

 

 

سه

 

مدیریت و برنامه ریزی مناسب برای تحقق مدیریت دانش در سازمان تحقیقات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:26:00 ب.ظ ]