دانلود مطالب پژوهشی در مورد : بررسی تاثیر تماشای تلویزیون ماهوارهای فارسی زبان بر پایبندی زنان به هویت فرهنگی ... |
سلیقه از نگاه کانتیها جنبه نظری و وراثتی دارد و از نگاه جامعه شناسی جنبه اکتسابی، اما بر هر دو مبنا سلیقه، نظامی را در جامعه پدید می آورد که در آن افراد و گروه ها قشربندی میشوند. در واقع سلیقه خاصی، موجب انجام مجموعه ای از گزینشهایی می شود؛ که نماد دسته، گروه، طبقه یا قشر خاصی از جامعه است و فرد یا گروه با این نمادها از دیگر افراد یا گروه ها تمایز مییابد(همان: ۲۲۳). کانت فیلسوف ایدآلیسم معتقد بود، گرایش به لذتهای سهلالوصول، مانع از توجه و تأمل در نفس عمل میشود و فاصلههایی که متضمن آزادی فرد است(فاصله میان شیء و لذت ناشی از آن) را از بین میبرد و در نتیجه نوعی «بیگانگی» را در فرد پدید می آورد. بنابراین سلیقه عبارت است از: یک امری درونی تأثیرپذیر از محیط بیرونی (غریزی و اکتسابی) که بر اساس آن فرد جایگاهی خاص در فضای اجتماعی کسب می کند و بر اساس آن قشر اجتماعی به سوی کسب سبک زندگی خاص رهنمون میگردد. گرچه هر شیء نمادی از معناهاست که با ایجاد لذتجویی بدون تعلق در نوع انتخاب ممکن است ما را دچار از خود بیگانگی کند(به نقل از مهدوی کنی، همان).
۲-۴-۳-۳-۶-کیفیت زندگی
در کل کیفیت زندگی را معنای تجاری شامل دو گونه کیفیت مرغوب و نامرغوب مراد نباید کرد. کیفیت زندگی تقسیمپذیر نیست: برنامه های تلویزیونی، آلودگی مناظر، پایداری در برابر تغییر و دگرگونی، مربوط به همگان است نه شامل حال گروهی خاص. هر فرهنگ زندهای به عبارتی فرهنگ امروزه کیفیت زندگی نام گرفته است که همه مردم و همه جهات و جوانب زندگی.
۲-۴-۳-۳-۷-مصرفگرایی
هنگامیکه رسانههای تودهای سیلی از اطلاعات، هنگامیکه فشار مصرف آدمی را به صورت موجودی دستآموز در آورد، فرهنگ به هر یک از ما وسایلی میدهد که به کمک آنها دست به انتخاب بزنیم، تابعیت را رد کنیم و اندیشه کردن را به پذیرش ترجیح دهیم. دکتر فردین علیخواه(۱۳۸۷) مدرس دانشگاه گیلان در مقالهای با عنوان «پیامدهای سیاسی مصرفگرایی»، اینگونه مینویسد: «مقصود از مصرفگرایی تمایل شدید به داشتن کالاها و برخورداری از خدمات است – که ممکن است فرد توانایی دستیابی به آنها را نداشته باشد و چنین تمایلی در فرهنگی رشد می کند که در آن داشتن انواع کالاها و سبک معینی از زندگی موجب برتری منزلت و کسب وجهه اجتماعی می شود»(علیخواه، ۱۳۸۷: ۲۳۴). گسترش مصرفگرایی پیامدهای روانی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مختلفی در پی دارد. گرچه توجه به تأثیر مصرفگرایی بر سیاست کمتر است اما نبایستی از نظر دور داشت که، زمانی که افراد به سبب ناتوانی در برآوردن انتشارات حساس ناکامی و محرومیت کردند عمدتاً نظام سیاسی را با توجه به ذهنیت تاریخی و ساختار سیاسی فرهنگی جامعه ایران – سبب ناتوانی خود در برآوردن انتظارات رفاهی میدانند و در نتیجه نگرش خاصی نسبت به نظام سیاسی اتخاذ می کنند (همان، ۲۳۵).
مرتون ناتوانی در مصرفگرایی را موجب ایجاد احساس بیلیاقتی فردی میداند؛ گرچه فرد به تنهایی عامل آن نیست. مرتن معتقد است که دستگاههای تبلیغی به ویژه تلویزیون مردم را به مصرف تشویق می کنند و کالاهای تولیدی را برای زندگی مدرن، ضروری و اجتنابناپذیر جلوه می دهند. در نتیجه رفته رفته بر نیازهای مصرفی خانواده افزوده می شود. و در این بین آنانی که از درآمد کافی برای خرید کالاهای تبلیغی برخوردارند منزلت اجتماعی خود را ارتقاء می دهند و آنهایی که قدرت خرید ندارند؛ دچار ناکامی و احساس محرومیت نسبی[۵۸] میشوند. نکته مهم در آرائ مرتن آن است که به زعم او در یک جامعه نابرابر(نابرابری فرصتها) ایدئولوژی برابر یا یکسانی(مصرف) تبلیغ می شود. به عبارت دیگر تبلیغات تجاری به همه خانوادهها وارد می شود ولی درآمد مکفی به همه خانهها وارد نمی شود. (همان: ۲۳۶-۲۳۹). مرتن معتقد است: احساس ناکامی و محرومیت فرد را مستعد ۳ مقوله نوآوری، شعائرگرایی و عصیانگری می کند(همان: ۲۴۰).
در اشاعه مصرفگرایی، نقش رسانه ها به ویژه تلویزیون اهمیتی انکار ناپذیر دارد. چنانکه در بررسی تاریخچه تلویزیون در مییابیم که تولید کنندگان کالاها و خدمات به اهمیت رسانهای گسترده و فراگیر نظیر تلویزیون پی بردهاند. (همان: ۲۵۱). باید گفت در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ تولید کنندگان خصوصاً آمریکا، بر موضوعات خانوادگی در فیلمها تأکید نموده و با گنجاندن کالاها در صحنههای مختلف فیلمها و سریالها، به تبلیغ کالا و ایجاد میل مصرف در بینندگان از طریق آگهیهای بازرگانی به طور مستقیم و غیر مستقیم پرداخته است.
۲-۴-۳-۳-۸-جهانی شدن
فرایند جهانی شدن بهواسطه پیشرفت شگفتآور فنآوریهای ارتباطی، روند گسست مکان و فضا را شتاب میبخشد و رشته های پیوند زننده فضای اجتماعی با مکان و سرزمین را بیش از پیش پاره می کند. آنچه ادعا می شود؛ این است که فرایند جهانی شدن به واسطه سرزمین زدایی، رابطه طبیعی میان فرهنگ وهویت با قلمروهای جغرافیایی را تخریب می کند و از بین میبرد(گلمحمدی، ۱۳۸۱: ۲۳۴). نقش دولت که مهمترین متولی هویتسازی است در این فرایند با نفوذپذیر کردن مرزها و رها کردن امر اجتماعی از بستر مکانی، کارآئی دولتها را در عرصه هویت سازی بسیار کاهش میدهد. این فرایند که با گسترش شبکه های جهانی قدرت، ثروت و اطلاعات و کاهش اقتدار دولت همراه است. مسئولیت هویتسازی را بهعهده فرد می گذارد (همان: ۲۴۳-۲۴۴). فرایند جهانی شدن در عین حال که هویت سازی سنتی را مخدوش و مختل می کند، امکانات و بسترهای جدیدی هم برای بازسازی هویت فراهم می کند.
فرایند جهانی شدن صرفاً بحران آفرین نیست، بلکه ابزارهایی کارآمد هم برای گذر از بحران عرضه می کند. به همین دلیل برخی نظریه پردازان در بحث از پیامدهای جهانی شدن آن را موجد آزادی و اضطراب و فرصت و خطر میدانند و از دیالکتیک جهانی شدن سخن میگویند(همان: ۲۵۰). فرایند جهانی شدن با مختل کردن شرایط و تحلیل بردن منابع هویتسازی سنتی یک بحران گسترده هویت پدید می آورد (همان: ۲۵۵). فرایند جهانی شدن با رها کردن فضا و زمان از قید مکان و نسبی کردن فرهنگها و مرجعهای اجتماعی، هویتسازی و معنایابی به شیوه سنتی را بسیار دشوار و حتی ناممکن می کند. بنابراین نوعی بحران فراگیر و فزاینده هویت و معنا جوامع مختلف جهان را فرا میگیرد که به صورتهای گوناگون در تصورها و احساسات افراد و گروه های مختلف بازتاب می کند(همان: ۲۴۸). فرایند جهانی شدن با پاره کردن پیوند و نفوذپذیر کردن و فرو ریختن مرزهای مختلف زندگی اجتماعی، آن دنیاها را به شدت متزلزل و حتی نابود کرد و لذا نوعی بحران هویت و معنا پدیدار شد. این فرایند با تبدیل زمان کرونولوژیک به حال بی پایان گذشته هویت بخش را نابود می کند؛ نابودی گذشته به معنای از بین رفتن خاطره و تاریخ، چونان منابع اصلی هویت در جوامع سنتی و از بین رفتن پیوند میان گذشته مشترک و حال مشترک است. در چنین شرایطی انسان نوعی همزمانی را تجربه می کند و در دنیایی لحظهای قرار میگیرد که در چارچوب آن گذشت زمان را نمیتواند احساس کرد(همان: ۲۴۶).
۲-۴-۴-ویژگیهای فرهنگ ایرانی
فرهنگ ایرانی با صفاتی چون دینداری، خانوادهگرایی، دولت ایرانی؛ فرهنگ شیعی، انطباقپذیری با شرایط جدید و.. قابل تعریف است.
۲-۴-۴-۱- دینی بودن ایران
مورخان و فرهنگشناسان جامعه ایرانی، را جامعهای دینی میدانند؛ به عبارتی دین نهاد اصلی جامعه ایران است(رجایی، ۱۳۸۲). از میان سیاحان، ادوارد براون مدعی است که ایرانیان دین دارند و این امری تازه نیست به عبارت دیگر، دینداری ایرانیان امری تاریخی است(براون، ۱۳۷۶). مونتسکیو نیز جامعه ایرانی را دینی میداند. او در نامه های ایرانی به این معنی اشاره کرده است(مونتسکیو، ۱۳۲۲).
۲-۴-۴-۲- جهانی شدن فرهنگ ایرانی
فرهنگ ایرانی امری جدا افتاده از فرهنگ جهانی نیست. این معنی در نگاه به فرهنگ در دوره مدرن شکل گرفت. فرهنگ ایرانی با حفظ عناصر اصلیاش چون اسلام، خانواده، روابط انسانی و نوعدوستی، با دیگر فرهنگها به تعامل می پردازد. مردم ایران در دوره معاصر، فرهنگ خود را نه در نفی فرهنگ دیگری بلکه در قیاس با آن مطرح می کنند. به عبارتی فرهنگ ایرانی در تعامل با فرهنگ جهانی است تا در تضاد با آن. (تقیآزاد ارمکی، ۱۳۸۶: ۱۰۵-۱۰۴).
۲-۴-۴-۳- نو خواهی ایرانیان
علاقه به سفر و جابهجا شدن در دوره های مختلف در ایران مرسوم بوده است؛ اما بیشتر مسافرتها به مکانهای مذهبی خصوصاً از سوی طبقات بالای جامعه انجام میگرفت؛ از نوروز ۱۳۸۵ مسافرت ایرانیان به خارج از کشور اعم از سفرهای زیارتی به مکه، سوریه، کربلا و… افزایش یافته است. به طوری که طی ۱۰ سال گذشته، بیشتر مردم ایران به مناطق مذهبی و توریستی داخل و خارج کشور مسافرت می کنند. لذا این آمارها نشان میدهد که تغییرات عمدهای در الگوی مصرف زمان و امکانات آن است. لذا مردم ایران با درک روشنتری از جهان و کسب اطلاعات دقیق از تحولات جامعه جهانی از طریق رسانه ها علائق جدیدی کسب نموده و در گذران زندگی و مدیریت آن نگرشی جدید یافتهاند. اما در عین حال بر اساس تحقیق انجام شده در سال ۱۳۷۹؛ مردم ایران نخست خود را یک مسلمان میدانند و در درجه بعدی یک ایرانی(همان: ۱۰۶- ۱۰۸).
۲-۴-۴-۴- خانوادهمداری
در جامعه ایرانی توجه به مسائل خانوادگی بیشتر از دیگر جوامع است. همچنین، ارزشهای عمده زندگی عمدتاً هنوز دین، خانواده، کار و کمک به دیگران و دوستان میباشد. بنابراین توجه به دین، خانواده و گروه های نخستین(دوستان و فامیل) حکایت از فضای دینی، عاطفی و فرهنگی جامعه ایرانی است (آزاد ارمکی و همکارش، ۱۳۸۳: ۶۳)
۲-۴-۵- تاریخ و حافظه فرهنگی
در تعریف هویت علاوه بر تعریف«خود» تصور «دیگری» هم موضوعیت مییابد. این همان غیریت است که از تفاوتهای افراد، گروه ها و فرهنگها سخن میگوید و اگر غیریتی(دیگری) نباشد، موضوع هویت (خودی) منتفی خواهد شد. لوتمان بر مبنای مدل تقابل خود و دیگری، ابتدا فهم متقابل را با تکیه بر معنا و دلالت مورد توجه قرار میدهد. بر اساس چنین رویکردی درتبیین فرهنگ، انباشت تجربه های تاریخی را که در یک نظام ذهنی و حافظهای رخ میدهد با تکیه بر دو عنصر تکرار و نوآوری میتوان مورد تحلیل قرار داد (لوتمان، ۲۰۰۱).
بر این اساس همانطور که یک فرد مجموعه ای از انباشت تجربی را در خود دارد، یک گروه و جمع انسانی نیز انباشت تجربه های تاریخی برآمده از دوره های گوناگون زمانی را به دنبال دارد. طبعاً برای پی بردن به چنین تجاربی با یک حافظه واحد سروکار نداریم بلکه با یک نظام حافظهای موجه هستیم که داده های تاریخی در آنجا نگهداری میشوند. این نظامِ حافظهای همان نمود فرهنگیِ تاریخ است که در شکل آداب و رسوم، شعائر، قصهها، اسطورهها و غیره ظهور و بروز مییابد. با چنین مبنایی، یک جمع انسانی در یک طول تاریخی با هم زندگی می کنند که در خلق انباشت تجربیشان با یکدیگر شریک هستند. در این رویکرد علاوه بر اینکه عمل انسانی در گروی تکرار تجربه های گذشته است، قابلیت نوآوری، خلاقیت و تغییر در این نظام حافظهای نیز مورد توجه قرار میگیرد لذا انباشت تجربه تاریخی این پویایی را دارد که هر روز برآن افزوده شود. با این نگاه، تاریخ فرهنگی یک کشور منبع مهم و مؤلفه اساسی هویت فرهنگی به شمار میرود که دیالکتیک تکرار و نوآوری در آن، پویایی هویت فرهنگی را که لازمه حیاتی آن است، به دنبال دارد(همان).
توجه به مؤلفه تاریخ در هویت فرهنگی(آنتادیوپ، ۱۳۶۱)گاه جلوهای فلسفی نیز بهخود میگیرد و در کنار فرهنگ ملی مؤلفهای اساسی در هویت را تشکیل میدهد. چنانکه حتی برخی گذشته تاریخی مشترک را به عنوان معیار ملّیت و بالتبع هویت مورد توجه قرار می دهند(رواسانی، ۱۳۸۰).
در هر حال تاریخ فرهنگی ایران یکی از منابع مهم هویتبخش در طول انباشت تجارب ایرانیان به شمار میرود که نه تنها ایران باستان بلکه ایران اسلامیرا نیز دربرمیگیرد. البته گرچه شناخت دقیق تاریخ فرهنگ گذشته به ویژه ایران باستان با دشواری روبهرو است ولی مؤلف هویتِیزبان، پرده از عمیقترین لایه های تاریخی برمیدارد که از آن میان میتوان به شاهنامه ابومنصوری، شاهنامه فردوسی و شاهنامه «خدای نامکها» (پیش از اسلام) اشاره کرد. کنت دوگوبینو نظریهپرداز بزرگ نژادپرستی وقتی به عنوان سفیر فرانسه در زمان ناصرالدین شاه به ایران می آید در کتاب سه سال در ایران از آگاهی و علاقه تاریخی ایرانیان اظهار تعجب می کند و از نقّالی شاهنامه در هر قهوهخانه و در هر روستایی به عنوان کنفرانسی تاریخی نام میبرد (ثاقبفر، ۱۳۸۳). در واقع در رویکرد انباشتی، عناصر هویتی از دورهای به دوره دیگر از بین نمیروند بلکه وارد مؤلفه هویتی تاریخ فرهنگی میشوند که یا در نظام ذهنی و حافظه جمعی باقی میماند و یا در نظام ذهنی و حافظه جمعی باقی میماند یا در نظامهای کنشی بازتعریف می شود؛ چنانکه عناصر هویتیِ پیش از اسلام، مهمترین نقش را در شکل گیری ناسیونالیسم ایرانی و پیدایش جنبشهای استقلالطلبانه در ایران بعد از اسلام ایفا کرده اند.
۲-۴-۶- جغرافیای فرهنگی
ریشه های اصلی جغرافیای فرهنگی را میتوان در نوشته های لافیتو،[۵۹] یا لری،[۶۰] در باره نژادهای مردم و آداب و رسوم دنیای مدرن یا زمینه های تمثیلی که در ادبیات نویسندگانی چون رابله،[۶۱] یا بعدها سویفت،[۶۲] که در قرن شانزدهم میلادی بدان توجه شده، مشاهده کرد. در واقع اینهمان نقطه عطفی است که جغرافیا را با مضامین مردمشناسی از زمانهای قدیم گره زده است(کرانگ، ۱۹۹۸). انسان به لحاظ جغرافیایی و مکانی با محیط زندگی خود ارتباط برقرار می کند. این بستگی جغرافیای، نقش مهمی در هویت فرهنگی نیز دارد. در واقع همانطور که شرایطاقلیمیدر رفتارهای فرهنگی، آداب و رسوم و اخلاقیات افراد، گروه ها و فرهنگها تأثیر می گذارد، بر لایه های زیرین فرهنگی که هویت فرهنگی را نیز در بر میگیرد، مؤثر است. بنابراین جغرافیای فرهنگی از چگونگی حیات فرهنگهای مختلف در اوضاع جغرافیایی گوناگون سخن میگوید(فرهنگ از منظر جغرافیا). البته در این معنا گروه های مختلف مردم نهتنها به واسطه پوشش، لهجه و سبکهای متفاوت زندگی متمایز میشوند بلکه با سیستمهای عقیدتی گوناگون و روشهای متنوع فهم جهان نیز با یکدیگر تفاوت دارند، لذا جغرافیای فرهنگی، وجوه فرهنگ مادی را با تجلیات فرهنگ معنوی پیوند میزند و چگونگی گسترش فرهنگها و نقش فرهنگ در شناخت مفهوم فضا و مکان را مدنظر قرار میدهد. از سوی دیگر علاوه بر تفسیر مردم در مورد فضاها و مکانها، به اینکه چگونه مکانها به جاودانگی فرهنگ کمک می کنند نیز توجه دارد(همان). بر این اساس جغرافیای فرهنگی در بستری از جغرافیای تاریخی مد نظر قرار میگیرد، چه اینکه تغییر و تحولات عمیق و بنیادین در جغرافیای فرهنگی با جا به جایی مراکز جمعیتی، تغییر کانونها و این قبیل موضوعات که در بستر تاریخی بهوقوع میپیوندند، گره میخورد و از این نظر در ارتباط تنگاتنگی با مؤلفه هویتی تاریخ و حافظه فرهنگی قرار میگیرد.
از سوی دیگر مفهوم جغرافیای فرهنگی در کنار بسیاری از عناصر و گروه های فرهنگی نیز قرار میگیرد؛ بنابراین جغرافیای فرهنگی برتوصیف و تجزیه و تحلیل نحوه تفاوت و یکسانی در زبان، مذهب، اقتصاد، حکومت و دیگر پدیده های فرهنگی از مکانی به مکان دیگر تکیه دارد. در این نگاه جغرافیای فرهنگی در حوزه ها و موضوعات گوناگون مکانی و فضایی حرفی برای گفتن و سیاستی برای اعمال دارد تا آنجا که وقتی از کشت گندم سخن میگوید، الگوی کشاورزی را نهتنها در عوامل طبیعی که در تمایلات، عادتها و سنتهای جامعه نیز پیگیری می کند یعنی در اینجا ارجحیت الگویی بر الگوی دیگر از منظر فرهنگی مورد دقت قرار میگیرد. این مثال را میتوان از پنج حوزه کاربردی در جغرافیای فرهنگی مورد تحلیل قرار داد: ۱) ناحیه فرهنگی، ۲) پخش فرهنگی(گسترش ایده ها و ابداعات در یک منطقه)، ۳) بوم شناسی فرهنگی (کنش و روابط متقابل انسان و محیط)، ۴) در همتنیدگی فرهنگی(فرهنگ مجموعه ای از ویژگیهای با هم مرتبط و علّی – معلولی و کلیّتی پیچیده است)، ۵) چشمانداز فرهنگی(فرهنگ با استفاه از داده های اولیه محیط طبیعی چشمانداز خاص خود را شکل میدهد مثل معماری)(جردن، ۱۳۸۰).
این پنج حوزه را میتوان در حوزه های پیدایش و تفرّق زبانها(لهجههای زبانی)، قلمروهای دینیمذهبی، فرهنگهای قومیبا توجه به نواحی فرهنگی(موسیقی قومی)، عرصه های فرهنگ عمومی(مثل غذا)، جغرافیای نژادی، مدلهای شهری(بومی، استعماری، نوظهور) و افزون بر این در مطالعات موردی جغرافیایی مورد توجه تحلیل قرار داد (همان). از این منظر با توجه به ارتباط عمیقی که بین جغرافیا و نمودهای مادی و معنوی فرهنگ برقرار است، میتوان جغرافیای فرهنگی را یکی از مهمترین مؤلفه های هویت فرهنگی هر کشوری تلقی نمود چه اینکه در همتنیدگی این مفهوم با سایر مؤلفه های هویتی نیز تبادر این معنا را به ذهن دوچندان می کند. در حقیقت توجه به عامل سرزمین و بستگیهای جغرافیایی را میتوان در نگرشهای گوناگون به هویت دید(رواسانی، ۱۳۸۰).
جغرافیای فرهنگی ایران نیز با در نظر گرفتن ارتباطی که با سایر مؤلفه های هویتی دارد و براساس تغییرات گوناگون فرهنگی و هویتی که در دوره های مختلف تاریخی رخ داده است، از جایگاه بیبدیلی برخوردار است. نباید از نقش مهمیکه جا به جایی جمعیتها و حتی تسلط آنها بر ایران و تأثیر آنها بر نظاماجتماعی گذشته ایران داشته، غفلت کرد(جعفریان، ۱۳۸۳اما از سوی دیگر نباید نگاهی تقلیل گرایانه به جغرافیای فرهنگی داشت که تنها آن را در بستری تاریخی مورد توجه قرار میدهد بلکه باید علاوه بر این نگاه، با رویکردی موسّع جغرافیای فرهنگی را با توجه به سایر مؤلفه ها به ویژه نظاماجتماعی و فرهنگی و همچنین تاریخ و حافظه فرهنگی مورد توجه قرار داد؛ گرچه این رویکرد به ویژه در احکام فرهنگی برنامه پنجم توسعه کشور دیده می شود ولی در مجموعِ اسناد بالادستی کمرنگ و گاه بیرنگ مینماید.
در پایان این بخش باید نکاتی را از منظر نگارنده در قالب جمع بندی اظهار کرد: واژه لاتینی فرهنگ به معنای کشت و کشاورزی اگر به معنای مجازی فرهنگ در غرب به معنای پرورش روح و ذهن در نظر گرفته شود در تقابل با معنای این واژه در زبان فارسی به معنای علم، ادب و آموزش و معرفت تفاوت بسیار خواهد داشت. غرب به دنبال پرورش روح و ذهن انسانهای جوامع است؛ لذا امروز فرهنگ دیگر فراتر از واژههایی است که به عنوان کاشت و علم و ادب معنا شود، فرهنگ نمایانگر ریشهها و اعتقادات، تاریخ، باورها، تضادها، تشابهات، نوع مصرف و به اقتضای آن تولید هر آنچه که ارزش مادی و معنوی است مفهوم مییابد. همان طور که دکتر شریعتی بیان داشته یک جامعه و گروه اجتماعی تا سطح جزئیتر آن یعنی فرد زمانی که فرهنگاش را شناخت در واقع خودش را شناخته است.
فرهنگ مانند ابرهای تکهای است که در هر دوره و زمان خاص شکلی خاص به خود گرفته است و در فضا در جریان است؛ لذا میتوان فرهنگ آمریکایی را بر فراز منطقه جغرافیایی هر کشوری دیگر گستراند، اما افراد، گروه های اجتماعی ساکن در هر منطقه جغرافیایی آموخته ها و ذهنیتی از خود دارند و اگر فردیت و آن گروه اجتماعی و قومیت و ملیت، خودشناسی مستحکمیداشت و با دیگر افراد جامعهاش نیز تعامل و احساس تعلق خاطر نمود و با آنان کنش متقابل داشت این مخاطبان پویا تضادهای فرهنگ فضائی را با خودآگاهی فرهنگ ساکن زمینی خود تشخیص خواهند داد. فرهنگ فضایی امروز از عناصر مهم اساسی چون زمان اوقات فراغت بیش از هر چیزی بهره میگیرد تا بر یک محیط آنچه میراث اجتماعی و فرهنگی وی است به عنوان ارزش چکشکاری نماید.
مخاطبان گرچه براساس ذهنیت خویش که نشأت گرفته از میراث تاریخی، ادبیات و محیط،… تجربیات خود یافتههایشان را معنا مینمایند؛ اما در این میان مذهب نیز بستهای از کاملترین بایدها و نبایدهاست؛ که حیات اجتماعی تا حیات روانی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد؛ در واقع فرهنگ کاملترین مذهب یک مرز و بوم است. فرهنگهای زمینی هویت فرهنگی افراد یک جامعه را شکل می دهند و هویت فرهنگی نیز بخشی از ویژگی جامعه است و آن جامعه را از سایر جوامع متمایز میسازد. انسانشناسان هویت فرهنگی را متشکل از مؤلفه هایی چون ملت، قلمرو، جغرافیای سیاسی، زبان و دین میدانند. همچنین آنتادیوپ انسان شناس سنگالی هویت فرهنگی یک جامعه را بسته به سه عامل تاریخی، زبان و روانشناختی دانسته است. اما یونسکو در کنفرانس جهانی مکزیکوسیتی به سال ۱۹۸۲، هویت فرهنگی را هسته مرکزی شخصیت فردی و جمعی قلمداد می کند که زیربنای بیشتر تصمیمهای معتبر رفتار اعمال و فرایندهای تواناساز یک جامعه برای دستیابی به توسعه است. بنابراین هویت و توسعه در کنار هم مورد تأکید میباشند.
هویت فرهنگی که حاکی از تداوم بین گذشته و حال است و این تداوم نیز خود بر شناخت گذشته دلالت می کند، در ایران از ترکیبی مشتمل بر هویت ایرانی، اسلامی و غربی پا گرفته است. اما این ترکیب توازنی یکسان ندارد؛ گرچه با توجه به تقسیم بندی نسلها این ترکیب میتوان کثرتی از ایرانیت یا اسلامی و غربی بدست دهد، ایرانیت در طول تاریخ در نهاد ما تثبیت شده، و اسلامیت تشیع از رسوبات فعال است که عملاً به هسته سختی مبدل شده و فرهنگ غربی در لایهای سطحی قرار گرفته و هنوز رسوب نیافته تا چه رسد به نهادینه شدن!!
بر این اساس هویت فرهنگی ایرانیان که در بستر تاریخ شکل گرفته، چنانکه عبدالکریم سروش در مطالب فوق الذکر بیان داشته حاصل سه فرهنگ ملی، دینی و غربی است؛ لذا محوریت واقع شدن هر یک می تواند در هر دوره تاریخی در تغییر فرهنگ مؤثر باشد. اما در مجموع هویت فرهنگی ما تحت تأثیر زبان، مذهب، تاریخ، محیط جغرافیایی، زمان، فضا، ادبیات، حافظه فرهنگی، جغرافیای فرهنگی، دیانت و تجربه ما قرار گرفته است.
خود زبان نیز از سه جنبه مورد توجه خواهد بود یک زبان اصیل ایرانی از زبان کیانیان پهلوی پیشین تا پهلوی ساسانیان که اوستا بدان نوشته شده و برابر با سانسکریت کنونی است؛ در پیشینیه تاریخی ماست تا زبان عربی به لحاظ زبان اسلام و زبان انگلیسی به عنوان رویکردی آموزشی، لذا کنشهای متقابل اجتماعی و فرهنگی ما به طور ارادی و عقلانی در نظام کنش ۴ خرده نظام واقع میگردد که هر کدام به تنهایی خود یک نظام تلقی میشوند. نظام اجتماعی که در آن ۴ مؤلفه هویتی وجود دارد از جمله خرده نظام آموزشی، نظام خانوادگی، نظامیاقتصادی و نظامیفرهنگی که هر کدام به نوعی در شکل گیری و ساخت هویت ما مورد توجهاند.
همان طور که بیشتر بیان شد ارزشها و حافظه تاریخی لایه هویتی عمیقی هستند، از جمله خاطره ازلی که در متون دینی از آن به عنوان فطرت یاد می شود. حال این ارزشها در لایه درونی است و نمای بیرونی آن برپایی مناسک و مراسمیچون عزاداری، عروسی و… است به نمایش در می آید.
دکتر شریعتی و استاد مطهری هویت فرهنگی یک ملت را فرهنگی میدانند که در جانش ریشه دوانده است اما هویت ملی این مردم را اسلام میدانند. زیرا ایرانیها اسلام را نیرومند و استوار نمودند و مذهب خود را تغییر دادهاند.
همچنین انسان به لحاظ جغرافیایی و مکانی با محیط زندگی خود ارتباط برقرار می کند و این نقش مهمی در هویت فرهنگی دارد. لذا پوشش، لهجه و… سبک زندگی انسان را با دیگران متفاوت می کند. جغرافیای فرهنگی وجوه فرهنگی مادی را با تجلیات فرهنگ معنوی پیوند میزند و اینکه چگونه مکانها به جاودانگی فرهنگ کمک می کنند را توجه دارد.
جا به جایی مراکز جمعیت این جغرافیا یکسانی در زبان – مذهب – اقتصاد حکومت بر تجزیه و تحلیل تفاوت آنها در مکانی جغرافیایی به مکان دیگر تکیه دارد و با توجه به ارتباط عمیق بین جغرافیا و نمودهای مادی و معنوی فرهنگی برقرار است. جغرافیای فرهنگی از مؤلفه های هویت فرهنگی هر کشور است. لذا نقش جا به جایی جمعیت و حتی تسلط آنها بر ایران و تأثیر در نظام اجتماعی گذشته ایران را نباید غافل بود.
بنابراین هویت ایرانیان در طول تاریخ گستردهای ایرانیت، و اسلامیت به ویژه تشیع را در حافظه تاریخی گستردهتری اختصاص داده و از آنجائیکه حافظه تاریخی، جغرافیای فرهنگی منبع مهم و مؤلفه اساسی هویت فرهنگی به شمار میرود و پویایی هویت فرهنگی لازمه حیات آن است. لذا حافظه جمعی بسیار مهم است.
۲-۵- بخش چهارم: رویکردهای نظری هویت(تئوریهای هویت)
در این بخش سعی می شود مروری بر نظریات مربوط به هویت و تشریح و تبیین نظری آن پرداخته شود. که در چهار نظریه کلی مطرح شده اند. در ادامه به گزارش تفصیلی هرکدام از این نظریه ها پرداخته شده است:
۲-۵-۱- نظریۀ کنش متقابل نمادین
هربرت بلومر[۶۳] نظریه پرداز پارادایم کنش متقابل، موجودترین صورتبندی ممکن را از مفروضات کنش متقابل ارائه داده است:
انسانها برمبنای معناهایی که چیزها برای آنها دارند عمل می کنند.
این معانی محصول کنش متقابل اجتماعی در جامعۀ بشریاند.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-08] [ 11:27:00 ب.ظ ]
|