یاقوت حموی درباره ی جمعیت و ساختمان کوفه می گوید: « عمربن خطاب به سعدبن ابی وقاص دستور داد ، مسجد جامع کوفه را به نحوی طراحی کند که گنجایش چهل هزار نفر سربازی که می بایست در آنجا مستقر شوند ، داشته باشند » (معجم البلدان ، ۴/۴۹۱).
بلاذری نیز می نویسد : « تعداد کل مهاجران نخستین به کوفه بیست هزار نفر بود که از دوازده هزار نفر یمنی و هشت هزار نفر نزاری تشکیل شده بود » ( فتوح البلدان ، ۴۰).وی چهار هزار نفر از دیلمیان که با مهاجران عرب ، ساکنان نخستین کوفه را تشکیل می دادند ، را نیز به این رقم اضافه می کند ( همان ، ۴۱).
کوفه به عنوان یک شهر پادگانی ، به منظور حضور قوای نظامی سازمان یافته و آماده برای عملیات ، تأسیس شد و این اقدام هنگامی که مردم به دو گروه وسیع تقسیم شدند ، مشکل به نظر می رسید . در آخر ، کمبود گروه های کوچک به طوائف ، سازماندهی حقوق ها و دستمزدها را که جمعیت بدان بستگی داشت ، مشکل می ساخت . سعد ، برای چنین مشکلاتی ، پس از مشورت با عمر ، جمعیت کوفه را به هفت گروه تجدید سازمان کرد آنها عبارتند از : کنانه و هم پیمانانش ، غسان ، مذحج ، تمیم ، اسد ، ایاد ، طی(جعفری ، ۱۲۸) . البته در میان بافت جمعیتی کوفه ، گروه غیر عرب با عنوان « عجمان » یا « ایرانیان » نیز دیده می شود ( ر.ک : طبری ، ۵/۱۸۵۳).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۲-۶تخطیط و شکل ظاهری کوفه
پس از تأسیس کوفه و رشد آن، سیل مهاجرت از نقاط مختلف مملکت اسلامی به آن سرازیر شد و در ترکیب جمعیت و نیز سهم قبایل و گروه های مختلف از شهر کوفه، تغییراتی پدید آمد.
شکل ابتدایی کوفه متشکل از سه عنصر بوده است:
منطقه وسیع مرکزی که منطقه ای مذهبی و سیاسی و نظامی شامل مسجد و دارای الاماره
زمین های محل سکونت قبایل که مرزبندی و تعیین حدود شده بود، به هر گروه از قبایل عرب که در فتح النهرین و نبرد قادسیه و آغاز بنای کوفه شرکت داشتند و به آن ها «اهل الایام و القدسیه» می گفتند، محله ای جهت سکونت و فضایی باز برای چرای شتران، ساخت خانه های جدید و گورستان داده می شد این محل ها در بسط و توسعه شهر کوفه از اهمیت زیادی برخوردار بود، زیرا فضای کافی را برای کسانی که بعدها به سوی کوفه می آمدند،؛ آماده کرد.
عنصر سوم: عنصر جدا کننده و آمد و شد یا همان کوچه ها و خیابان های اولیه ی کوفه بود. در این سه عنصر که تشکیل دهنده ی فضای مرکزی شهر کوفه بود، بخش دیگری وجود داشت که به رغم نزدیکی به مقر فرماندهی حاکم کوفه و مسجد مرکزی، کاملاً از این دو جدا بود؛ بازارهای کوفه که در زمان تاسیس این شهر در طی دوران حکومت خلفای راشدین سازماندهی و منظم نشد، بلکه در زمان امویان و با توجه به اهمیت سیاسی و نظامی کوفه در اداره ی حکومت عراق و ایران، شکلی جدی و رسمی به خود گرفت و رونق و گسترش یافت (طبری، ۵/ ۱۳۵۹- ۱۳۶۱).
شکل ظاهری خانه های کوفه مراحل مختلفی داشته است. در سال ۱۷ ه. ق و هنگام تخطیط، افراد قبایل مختلف که عمدتاً از قبایل چادرنشین بودند، چادرهای خود را که همیشه همراه خود داشتند در محل سهم خود بر پا نمودند و بدین ترتیب، شهری مملو از چادرها تشکیل شد(جعیط،۹۷). بر پا کردن چادر در صحرا و بیابان وسیع با بر پا نمودن آن در قطعه زمینی محدود که در اثر تراکم جمعیت، چادرهای متعددی را در خود جای داده بود، بسیار متفاوت می نمود، از این رو اعراب که مرحله تازه ای از حیات اجتماعی خود را تجربه می کردند و قصد داشتند از کوچ روی و صحرا گردی، به شهر نشینی روی آورند، از عمر بن خطاب خواستند تا به آنها اجازه دهد برای خود خانه بنا کنند (طبری، ۳/۱۴۷).
پس از مدت کوتاهی، آتش سوزی مهیبی در کوفه رخ داد و به علت قابل اشتعال بودن نی ها، آتش خیلی زود منطقه وسیعی را گرفت و تعداد هشتاد خانه در این آتش سوزی به کلی سوخت. پس از این آتش سوزی، مردم کوفه از عمر خواستند تا اجازه دهد که خانه های خود را با خشت بنا کنند. عمر به شرط آنکه هر خانه بیشتر از سه اتاق نداشته باشد و مردم خانه های خود را مرتفع و چند طبقه نسازند (همو، ۳/۱۴۸)، به آنها اجازه داد. بنابر این می توانیم چنین تصور کنیم که خانه های اولیه مردم کوفه، خانه های یک طبقه با سه اتاق بوده و این گونه خانه سازی در طول مدت خلافت عمر، یعنی تا سال ۲۳ ه. ق رایج بوده است ( ابن اثیر ، ۳/ ۳۶۸-۳۶۵) .
با آغاز زمامداری عثمان و برداشته شدن تضییقات و محدودیت های زمان عمر و روی آوردن مردم به تجملات، شکل خانه ها می بایست تفاوت فراوانی با خانه های زمان عمر می کرد، به خصوص که مردم کوفه ثروت های فراوانی از راه عطاء و سهم خود در فتوحات به دست آورده بودند. البته شکل خانه ها در این زمان، تغییر عمده ای نکرد؛ زیرا این خانه ها در زمینی محدود بنا شده و امکان تغییر کلی در آن نبود، مگر اینکه چنین تصور نماییم که مردم طبقه هایی بر خانه های خود افزوده باشند.
اما در مورد خانه های تازه بنا شده در خارج از محدوده تخطیط، یعنی در اطراف شهر و در مرکز ومیدان شهر که جزء تخطیط اولیه به حساب میدان آمده بود، می توان چنین تصور کرد که این خانه ها ، وسیع تر و زیباتر بنا شده بود. طبق روایتی تاریخی، فاصله بین دو خانه در زمان تخطیط، پنج ذراع (حدود ۵/۲ متر) بود که البته بعدها با بیشتر شدن تراکم جمعیت، ممکن بود، قسمتی از این مقدار یا همه آن، جزء خانه شود. طبق همین روایت، خانه های عدنانی ها وسیع تر از خانه های قحطانی ها (یمنی ها) بود؛ زیرا چنان که گفته شده است – عدنانی ها حاضر نبودند خویشان خود را که به کوفه مهاجرت می کردند، در میان خود و سهم خود و خانه خود جای دهند، از این رو تقریباً همان سهمی را که در تخطیط اولیه به دست آورده بودند، داشتند. اما یمنی ها خویشان مهاجر خود را در میان خانه های خود جای می دادند، بلکه بخشی از خانه یا زمین خود را به آنها واگذار می نمودند، از این رو خانه های آنان کوچک تر بوند (صفری فروشانی، ۹۶) .
هنگام تخطیط اولیه کوفه؛ در محدوده سه هکتاری مرکز شهر که دور آن خندق کشیده شد، محل بازارها نیز تعبیه شد. به نوشته یعقوبی ، این محل که نزدیک قصر و مسجد جامع بود، تا خانه ولید و سپس بازار کباب پزها (قلانین) و آن گاه به سوی محله ثقیف و اشجع (در شمال کوفه) امتداد پیدا می کرد(البلدان ،۷۵). بنابر این اگر بخواهیم آن را بر جهات جغرافیایی تطبیق نماییم باید بگوییم که این محدوده از شرق مسجد جامع وقصر تا شمال این دو مکان امتداد داشته است( ماسینون، ۲۲-۲۳) به عبارت دقیق تر، اسواق (بازارها) جبهه شمالی مسجد را احاطه می کرده و به جبهه شرقی مسجد با فاصله کمی از گوشه شمالی قصر می رسیده است. (جعیط، ۱۲۹). در روایات تاریخی چنین آمده است که سعد بن ابی وقاص در قصر از سر و صدای مردم اذیت می شد(طبری، ۳/۱۵۰). البته آنچه گفته شد بازار بزرگ و اصلی شهر بود و بعدها بازارهای دیگری در گوشه و کنار کوفه به وجود آمد. یکی از مهم ترین بازارهایی که در کنار شهر واقع شده بود، کناسه نام داشت(لسترنج ، ۵۷).
۳-۲-۷ خیابان های کوفه
پیش از توصیف خیابانهای اصلی کوفه، باید موقعیت اسکان قبایل و گروهی مختلف بررسی شود. گفتنی است پس از مشخص شدن مرکز مربع شکل شهر کوفه و تعیین حدود آن به وسیله کندن خندق، قبایل مختلف، دور تا دور اضلاع این مربع، به ترتیب زیر اسکان داده شدند:
۱-در ضلع شمالی به ترتیب از شرق به غرب، قبایل سلیم، ثقیف، بجیله، تیم اللات و تغلب؛ ۲- در ضلع جنوبی از شرق به غرب، قبایل و طوایف ازد، کنده، تیره نخع از مدحج و اسد؛ ۳- در ضلع شرقی از شمال به جنوب، قبایل و طوایف اسد، عامر، تمیم و محارب، انصار و مزینه؛ ۴-در ضلع غربی از شمال به جنوب، قبایل بجاله و بجله، جدیله، جهینه و اخلاط (گروه های مختلف از قبایل مختلف) (جعیط، ۱۴۵).چنان که مشاهده می شود، بعضی از قبایل، مانند اسد در دو نقطه شهر اسکان داده شدند. قبایل و طوایف ذکر شده دور تا دور مرکز را احاطه نموده و قبایل و طوایف دیگر، در پشت سر این قبایل در قسمت های عقبی کوفه مستقر شدند.
البته طی سال ها به دلیل مهاجرت افراد و قبایل از نقاط دیگر به کوفه و تنگی جا، تغییر و تبدل فراوانی در محل اسکان این قبایل صورت گرفت (یاقوت حموی، ۷۵) . پس از تعیین محل اسکان قبایل، خیابان های پانزده گانه اصلی شهر بر اساس آنچه در ادامه می آید، مشخص شد:
در شمال مرکز، پنج خیابان از قرار زیر:
۱- در قسمت شرق قبیله «سلیم»، یک خیابان؛ ۲-بین قبیله «سلیم» و «ثقیف»، یک خیابان؛ ۳- بین «همدان» و «بجیله»، یک خیابان؛ ۴- بین «بجیله» و «تیم اللات» و «تغلب»، یک خیابان؛ ۵- در سمت غرب «تیم اللات» و «تغلب»، یک خیابان.
در شرق مرکزو بین مرکز و فرات، سه خیابان در نظر گرفته شد:
۱-در سمت جنوب «انصار» و «مزینه»، یک خیابان؛ ۲- بین «انصار» و «مزینه» و بین «تمیم» و «محارب»، یک خیابان؛ ۳- بین «تمیم» و «محارب» و بین «اسد» و «عامر»، یک خیابان.
در سمت جنوب مرکز، چهار خیابان تعیین شد:
۱- در سمت غرب «اسد» یک خیابان؛ ۲- بین «اسد» و «نخع»، یک خیابان؛ ۳- بین «نخع» و «کنده» یک خیابان؛
در سمت غرب مرکز، سه خیابان ترسیم شد:
۱-در سمت شمال «بجله» و «بجاله»، یک خیابان؛ ۲- بین «بجله» و «بجاله» و بین «جدیله» و «اخلاط» (عناصر مختلف از قبایل مختلف)، یک خیابان؛ ۳- بین «جدیله» و «اخلاط» و بین «جهینه» و «اخلاط»، یک خیابان (طبری، ۳ / ۱۴۹).
کوفه از جمله معدود شهرهایی است که در تحولات سیاسی و اجتماعی خصوصا در دوره خلفای راشدین وامویان تأثیرات آشکاری داشته است وتأثیر ترکیبات طبقاتی ولایه های اجتماعی در این شهر وبافت سیاسی و اجتماعی آن در قیام های متعدد وگوناگون تأثیرات بسزایی داشته است.
مهمترین راه های ارتباطی کوفه به دیگر شهرها عبارت بودند از :یک راه به بغداد ( شمال شرقی ) یک راه به نخیله و از آنجا به کربلا ( شمال غربی ) یک راه به نجف و از آنجا به شامات ( غرب ) یک راه به شهر حیره ( جنوب ) یک راه به شهر خورنق و از آنجا به واسط و قادسیه ، بصره و مکه ( جنوب غربی )(براقی نجفی ،۱۷۵و ۱۷۸ ) .
۳-۲-۸ مسجد کوفه
در سال ۱۷ ه. ق هنگامی که سعد و مشاورانش قصد پی ریزی نقشه شهر کوفه را نمودند، اولین مکانی که در این نقشه کشی مشخص شد، مسجد کوفه بود.(طبری، ۳/۱۴۸). این مکان به عنوان نقطه مرکزی شهر به حساب آمد و فاصله آن تا فرات که در شرق آن قرار داشت، حدود ۵/۱ کیلومتر بوده است (بغدادی اسدی، ۴۳) مسجد جامع کوفه به شکل مربع که ابعاد هر ضلع آن ۱۱۰ متر بود، ساخته شد (جعیط، ۱۱۶-۱۱۵).
سازنده این مسجد معماری ایرانی از اهل همدان به نام «روزبه» پسر بوذرجمهر بود. (طبری، ۳/۱۵۰) در قسمت جنوب مسجد و در سمت قبله، شبستان مسجد بنا شده بود که به آن «ظله» می گفتند. (همو ،۳/ ۱۴۸). بازسازی و گسترش مسجد کوفه به امر دیگری مانند مغیره بن شعبه (بلاذری، فتوح البلدان، ۲۷۶). که از سال های ۴۳ - ۵۰ ه . ق والی کوفه بود و نیز عبیدالله پسر زیاد نسبت داده شده است. (یاقوت حموی، ۴/۴۹۲). اما مشهور آن است که عمده تغییرات به وسیله زیاد در فاصله سال های ۵۰ – ۵۳ ه. ق ایجاد شد. این بازسازی مسجد برای زیاد هزینه هنگفتی در بر داشت به گونه ای که از قول او نقل شده است که در پای هر ستون هجده هزار درهم خرج نمود (همو،۴/ ۴۹۳).
معمارهای این مسجد دو نفر معمار از زمان جاهلیت ذکر شده اند که طاق بندی و ستون بندی را مانند بناهای رفیع ساسانی انجام می دادند (طبری، ۳ / ۱۵۰). در بعضی از منابع چنین آمده است که مسجد جامع کوفه در های فراوانی داشت، زیرا فبیله های اطراف برای ورود خود به مسجد، دری تعبیه می نمودند (براقی نجفی،۵۴ ).
اما آنچه از این درها در کتاب های تارخی ذکرشده، چهار در است:
باب السده، باب الفیل، باب الکنده، باب الانماط (جعیط، ۱۴۹).
به جز مسجد جامع کوفه، مساجد فراوان دیگری در زمان مورد بحث ما در گوشه و کنار شهر پراکنده شده بود. که بیشتر آنها مساجد قبیله است و به قبایل خاص نزدیک به آن مسجد بود( همو، ۸۷)، که نام بعضی از آنها عبارتند از : مسجد سهله، مسجد نبی کاهل – مسجد صغصعه بن صوحان ، مسجد غنی، مسجد حنانه، مسجد الحمراء، مسجد اشعث، مسجد جریر، مسجد قلیم، مسجد ثقیف، مسجد بنی مخزوم، مسجد قصاص، مسجد عبدالقیس و … .
۳-۲-۹ زندان کوفه
در مقاطع مختلف تاریخی در زمان مورد بحث ما از محلی به نام زندان یاد شده است. مؤلف «فتوح البلدان» از زندان کوفه در زمان حکومت مغیره بن شعبه (۴۱ – ۵۱ ه. ق) یاد می کند و ساختمان آن را از نی میداند (بلاذری،فتوح البلدان، ۴۴۹). طبری در بیان حوادث سال ۵۱ ه. ق (حوادث مربوط به حجر بن عدی) به زندان کوفه در زمان «زیاد»، اشاره کرده، اما محل آن را تعیین نمی کند(تاریخ طبری، ۴/۱۹۶).
۳-۲-۱۰ قصر دارالاماره
قصر کوفه با نام های قصر دارالاماره (براقی نجفی، ۹۱) ، قصر سعد (بلاذری فتوح البلدان، ۲۷۷) ، دار سعد (خانه سعد) (طبری، ۶۳/۱۴) و قصر طما (قزوینی، ۳۰۷) نیز معروف است. مطالعه منابع تاریخی حاکی از آن است که قصر کوفه در سه مقطع تاریخی، ساخته شده یا مورد بازسازی قرار گرفته است.این مقاطع عبارتند اند از: زمان سعد بن ابی وقاص در سال ۱۷ ه. ق؛ زمان زیادبن ابیه در سال های ۵۰- ۵۳ ه. ق؛ اوایل دوران عباسی در سال ۱۳۶ ه.ق. (حنابی، ۱۵۳)
۳-۲-۱۱ روند تاریخی کوفه
شهر کوفه که بنا به دستور خود عمر به دست سعد بن ابی وقاص در سال ۱۷ هجری قمری ساخته شد ( طبری ،۷ /۱۸۴۵) به سرعت در حال رشد بود که یکی از دلایل رشد آن هم به دست آوردن غنایم بود ولی از دلایل دیگر رشد سریع آن توجه بیش از حد عمر به کوفه و اهالی آن بود . عمر کوفه را برج اسلام و مردم آن را سرور مسلمین نامید و توجه عمر به کوفه و اهالی کوفه تا حدی پیش رفت که مقرری مردم کوفه را به مقدار زیادی افزایش داد ( بلاذری ،فتوح البلدان،۸۳ ). مردم کوفه همچنان که با علی (ع ) و آل علی رفتار خوشآیندی نداشتند بلکه عمر راهم عاجز کرده بودند ،کسی که آن همه نسبت به کوفه و مردمش اظهار تمایل می کرد . عمر کوفیان را تیر خدا ، سرور تازیان و گنج ایمان می نامید ، با این حال چنان بر عمر فشار وارد می کردند که در مدت شش سال مجبور شد سه بار حاکم کوفه را از سر ناچاری عوض کند ( همو ،۹۵ ) .
عمر در طول حکومت خود برای نخستین بار با مشکل گستردگی قلمرو حکومت اسلامی مواجه شده بود . نظام اداری و مسئولیت های سیاسی در تمام ولایات و استان ها به عرب ها واگذار می شد و غیر عرب ها و موالی نمی توانستند از چنین امتیازی برخوردار باشند چون عمر معتقد بود عرب ها ی مسلمان فهم بهتری از شریعت دارند و تبیین احکام و اجرای قوانین دینی و اقامه نماز و قضاوت و تقسیم بیت المال و غنایم فقط از عربها ساخته است و همچنین عمر از اختلاط عرب ها با عجم ها در سرزمین های فتح شده جلوگیری می کرد ( ر.ک : ابن اثیر، ۳/۲۲۶ ) .
در زمان خلافت عثمان در کوفه همزمان با گسترش فتوحات و انضمام مناطق جدید به حکومت اسلامی ، سیاست عرب گرایی دوره عمر به سیاست خویشاوند سالاری تبدیل شد و تبعیض های ناروا کار را به جایی کشاند که در کوفه نیز همانند سایر مناطق فتح شده برای نخستین بار برضد خلیفه به صورت گسترده و شورش همگانی زبان به اعتراض گشودند و از کوفه و بصره و مصر و بحرین و دیگر مناطق گروه های معترض به سوی مرکز خلافت حرکت کردند و با محاصره مدینه و کاخ خلافت خلیفه را از پای در آوردند( ابن اعثم کوفی، ۱/۴۰).
بعد از کشته شدن عثمان مردم با اصرار فراوان علی (ع)را به پذیرش خلافت وا داشتند واهالی مدینه به عنوان نماینده جهان اسلام با اوبیعت کردند.تنها گروه اندکی مانند سعدبن ابی وقاص،مجدبن مسلم وعبداله بن عمر که شیوخ مدینه بودند از بیعت با علی (ع) خوداری نمودند وخود را از مسائلی که گریبان گیر جهان اسلام شده بود کنار کشیدند.بی توجهی علی(ع) به معاویه وطلحه وزبیر وبیعت شکنان علی(ع)را مجبور به تصمیمی برای انتقال مقر خلافت از مدینه به کوفه می کند.زیرا موقیعت اجتماعی واستراتژیکی خاصّی که کوفه در مقایسه با مدینه داشت برای رویارویی با تحرکات احتمالی معاویه مناسب تر بود (جعفریان ،۴/۲۳۹). پیمان شکنان در بصره اجتماع کرده بودند وعایشه را سمبل حقانیت خود اعلام نمودند و خون خواهی عثمان را علم نمودند وبعد از برکناری حاکم بصره که توسط علی(ع)منسوب شده بودبر شهر بصره چیره شد.امام علی(ع)در « ذی قار» اردو زدند و هاشم بن عتبه رابرای یاری به کوفه فرستادند در کوفه حاکم ابقاءشده عثمان ابوموسی اشعری،مردم را با سخنان محافظه کارانه از همراهی با علی(ع) باز می داشت.علی (ع)ضمن فرستادن حسن بن علی(ع)وعماریاسر برای اعزام نیرو از کوفه ، فرطه بن کعب انصاری را به عنوان حاکم کوفه روانه نمود وابوموسی را عزل کرد.با رسیدن این دونفر به کوفه وتشویق کوفیان برای جنگ با پیمان شکنان از قبایل هفتگانه کوفه،دوازده هزارنفر تجهیز وروانه « ذی قار »شدند.علی(ع) به گرمی از آنها استقبال کرد وضمن خواندن خطبه آنان را ازهدف خود وماهیّت جبهه مقابل آگاه نمودند.علی(ع) در طول این مدت مردم را از شروع درگیری باز می دارد وتأکید میکنند که تا زمانی که مجبور به جنگ نشوند پیکار را آغاز نکنند( ر.ک : طبری ، ۳/۳۸۹) .
ترکیب قومی شهر کوفه به گونه ای بود که حضرت علی ( ع ) در این شهر هواداران زیادی داشت ( دینوری ،۱/ ۵۹ ) .علی ( ع ) در بسیج نظامی برای مقابله با ناکثین به نیروهای کوفه نیاز داشت . از این رو با ارسال نامه و پیک از مردم کوفه یاری خواست . اولین نامه نهج البلاغه ، نامه امیر المومنین به مردم کوفه است که با عبارت جبهه الانصار و سنام العرب مورد خطاب قرار گرفته اند ( طبری ، ۶ /۲۳۹۳ ) .
دوران خلفای راشدین با مسائل فراوانی همراه است در این میان بغرنج ترین مسائل در پیوندبا نقش کوفه وپیدایش جناح های سیاسی است که دربرگیرنده هردو جناح خلفای متقدمم اموی ومخالفان خلفا مانند ابن زبیر که در ادامه منجربه وجود آمدن خوارج ،شیعه واشراف قبایل است که خوارج از زمان جنگ صفین مخالفتشان را چه در زمان حضرت علی(ع)وچه پس از شهادت او بی درنگ آشکار کردند وشیعه نیز اساساً حامیان علی(ع)بودند وپس از آن نیز در جرگه جنبش های مخالف حاکمیّت قرار گرفتند ورهبران قبیله ای (اشراف قبیله)که در ساختار قدرت رسمی عراق در آغاز دوران اموی واسطه حاکمّیت بنی امیّه وجمعیّت قبیله ای بودند.مخالف خوارج وشیعه درآن زمان به میزان زیادی در رویارویی مستقیم با قدرت مرکزی نبود بلکه در رویارویی با سران قبایل بود که قدرت مرکزی از طریق آنها اعمال می شد (طبری ،۲/۶۱۳).
دنیا طلبی نیز یکی از ویژگی های ساکنان شهر کوفه بود. افراد وقبایلی در کوفه بودند که به قصد به دست آوردن غنایم جنگی در این جنگها شرکت می کردند اینان پس از سکونت در کوفه حاضر به از دست دادن دنیای خود نبودند وبه محض احساس خطری نسبت به دنیای خود عقب نشینی می کردند وبر عکس هرگاه احساس سودی میکردند فوراً در آن داخل می شدند.شاهد صادق این مطلب حضور کوفیان دردو جنگ جمل وصفین است ،که آنان کوشیدند از زیر بار این دعوت شانه خالی کنند(طبری ،۳/۵۱۲) وپس از اتمام جنگ یکی از اعتراضات نخبگان وخواص آنان تقسیم نکردن غنایم از سوی حضرت علی(ع)بود ( همو،۳/۵۴۵) امّا در جنگ صفین که کوفیان حکومت علی(ع) را سامان یافته می دیدند وامید فراوانی به پیروزی داشتن رغبت بیشتری به شرکت در جنگ نشان دادند که شمار افرادغیر کوفی آن ناچیز بود( مسعودی ، مروج الذهب و المعادن الجوهر ،۲/ ۸۵ ) . در تحولات سال های ۲۰الی ۲۹ه.ق از نظر سیاسی،رشد حساسیت نخستین مهاجران در قبال افزایش آشکار نظارت مدنی ها است وتصمیمات عمربن خطاب درسال ۲۰ه.ق درباره دیوان ومقررات مربوط به سواد اتخاذ شد که به تدریج تأثیرگذار واجرا شد وبر جریان های سیاسی لایه های اجتماعی کوفه تأثیرات فراوانی گذاشت (طبری ،۱/۲۴۸۴) .
در میان قبیله های مقیم کوفه چند قبیله از آغاز با حضرت علی ( ع ) دشمن بودند و سر ناسازگاری داشتند . از جمله این قبائل ، غنی و باهله بودند . هنگامی که علی (ع ) برای جنگ با خوارج از کوفه خارج شد . هانی بن هوده نخعی را جانشین خود در کوفه قرار داد . هانی در نامه ای ناسازگاری و عناد این دو قبیله را به حضرت علی (ع ) اطلاع داد و علی هم دستور داد همه این دو قبیله را از کوفه بیرون کنند و یک نفر را باقی نگذارند ( مسعودی ، مروج الذهب و المعادن الجوهر ، ۲/۴۱۸ ) .
در خصوص کوفه و مردم آن نگرش های متفاوتی وجود دارد و دلیل این تناقض ها ، وجود گروه های مختلف و متعدد سیاسی و مذهبی در این شهر است . گروهی از اینها افکار خارجی داشته و گروه دیگر با عنوان اشراف ، کم و بیش با بنی امیه همدست بودند و گروه دیگر یعنی شیعیان ، از فدائیان اهل بیت (ع ) بودند . این مساله سبب شد تا بهترین های آنها ، بهترین تمجید ها را به خاطر اعمال صحیح و مثبت دینی خود بپذیرند و عناصر مفسد آنها ، تا کشتن پسر پیامبر ( ص ) پیش بروند ( مفید ،۲/ ۱۰ ).
« در تمام دوران بنی امیه جز مدت کوتاهی در عصر عمر بن عبدالعزیز ، حضرت علی (ع) به عنوان امام شیعیان مورد لعن و دشنام امویان قرار داشت » ( ابن سعد ، ۵/۳۹۳ ) . افرادی نظیر خالد بن عبدالله قسری بطور مرتب بر منبر به امام علی (ع ) و لعن و نفرین می کردند ( طبری ،۵/۴۸۷ ) و شدیدترین تعبیرات را علیه امیر المومنین (ع ) ابراز می کردند و طبعاً برای توجیه این اقدام خود ، کسانی از محدثین را برآن می داشتند تا احادیثی در ذم امام علی جعل کنند . به همین دلیل است که شاهدیم هشام بن عبدالملک به عمویش که از چهره های نامی شیعی در کوفه بود نامه ای نوشت و از او خواست تا کتابی در فضایل عثمان و نکوهش حضرت علی برای او تالیف کند و او هم از این کار خودداری کرد ( الحنبلی ،۱/۲۲۱ )، ولی امثال او از نقل این گونه جعلیات ابایی نداشتند و از آنجایی که شنیده بودند علی (ع) محاسن خور را خضاب می کرده از تورات چنین نقل می کردند که کسی که محاسن خور را سیاه کند ملعون است ( ابن هشام ، ۱/۴۴۱ ) . عمال بنی امیه در سرتاسر سرزمین های اسلامی علی و فرزندانش را لعن و نفرین می کردند ودلیل اینکار هم بد جلوه دادن شخصیت آنها و حذف آنها از صحنه فکری و اجتماعی و سیاسی جامعه بود ( بلاذری، انساب الاشراف ، ۲/۱۸۱ ) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...