کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


آخرین مطالب


جستجو


 



سر دسته کسانی که نفی را در این آیه شریفه، به زندان معنا کرده‌اند ابوحنیفه است[۳۷]. ابن عابدین در کتاب رد المحتار علی الدر المختار می‌گوید: حبس از دیدگاه قرآن به استناد آیه شریفه او ینفوا من الارض ثابت است، و رسول خدا (ص) به خاطر اتهامی، مردی را در مسجد، زندانی کرده و علی علیه السلام زندانی احداث کرد و آنرا از بوریا ساخت و اسمش را نافع گذاشت. دزدها دیوار آنجا را سوراخ نموده، فرار می‌کردند. سپس زندان دیگری، از خاک و گل ساخت و آنرا مُخَیَّس نامید. یعنی محل رام کردن و خوار نمودن و سپس شعری را از آن حضرت نقل می‌کند:
الا ترانی کیّساً مکیَّساً
بنیتُ بعدَ نافعٍ مُخَیَّساً
سجناً حصیناً و أمیناً کیَّسا[۳۸]
در مسند زید روایتی از امیرمؤمنان علی (ع) نقل شده که نفی را به معنای حبس گرفته است. روایت می‌گوید: اذا قطع الطریق اللصوص و اشهروا السلاح و لم یأخذوا مالاً و لم یقتلوا مسلماً ثم أخدوا حبسوا حق یموتو و ذلک نفیهم من الارض.
مالک بن انس، نفی را به معنی زندانی کردن، در شهری غیر از شهر محل جنایت، معنا کرده است[۳۹].
کسانی که گفته‌اند نفی یعنی زندانی کردن، چنین استدلال کرده‌اند که نفی حقیقی از زمین امکان ندارد، چرا که به هر کجا تبعید کنیم، باز هم زمین است، پس باید معنای آنرا حبس بدانیم، زیرا در زندان، نمی‌توانند مانند سایر مردم، تصرف آزاد داشته باشند و همچنین به شعر یکی از شعرای عرب استناد می‌کنند که گفته است:
خرجنا من الدنیا و نحن من اهلها فلسنا من الأحیاء فیها و لا الموتی
اذا جاء السَّجَان یوماً لحاجه عجبنا و قلنا جاء هذا من الدنیا[۴۰]
شوکانی در فتح القدیر می‌نویسد: ابن جریر و قرطبی، با نظر مالک موافق هستند و کوفیون گفته‌اند: نفی آنان، به معنی زندانی کردن آنان است چرا که از دنیای آزاد به گوشه‌ای تنگ از آن، برده می‌شوند[۴۱].
ابوالبرکات نیز در تفسیر خود، نفی را به معنی حبس گرفته است.
ابن العربی نیز در احکام القرآن، پس از نقل ۴ قول در معنای نفی من الارض، نظر ابوحنیفه را اختیار کرده، می‌گوید، حق این است که، وی را زندانی کنند، چه زندان برایش به منزله نفی از روی زمین است[۴۲].
پایان نامه
شافعی در کتاب الأم در این مورد می‌نویسد:
هنگامی که دزدان با سلاح عریان به مردم حمله کردند، براساس مقدار جرمی که مرتکب شده‌اند، بایستی مجازات شوند.بعضی ممکن است کسی را کشته باشند و بعضی ممکن است کسی را نکشته باشند ولی مالی را اخذ کرده باشند و بعضی ممکن است، هیچیک از این دوم را مرتکب نشده باشند، بلکه فقط سیاهی لشکر دزدان بوده و با این کار آنان را تقویت کرده باشند. شافعی بعد از اینکه کیفر تمام را معین می‌کند، می‌گوید، دسته سوم جزایشان این است که بعنوان تعزیر، زندانی شوند[۴۳].
محقق حلی (ره) درباره محارب می‌نویسد: المحارب ینفی من بلده الی بلد آخر و یکتب الی اهله ان لا تواکلوه و لا تشاربوه و لا تجامعوه و لا تجالسوه و لا تبایعوه[۴۴].
صاحب جواهر (ره) نیز به خبر مدائنی استناد کرده که می‌گوید از حضرت امام رضا (ع) در مورد کیفیت نفی بلد محارب و حد و اندازه‌اش سئوال نمودم. آن حضرت فرمود: از شهری که در آنجا مرتکب جرم شده، به شهر دیگری تبعید می‌گردد و به اهل آن شهر نوشته می‌شود که این فرد، تبیعدی است، پس با او نشست و برخاست نکنید، با او خرید و فروش نکنید، با او ازدواج نکنید، با او هم غذا نشوید، با او مشورت نکنید. با او تا یکسال، به همین منوال عمل می‌شود و اگر از این شهر به شهر دیگر رفت، به اهل آنجا هم همین نوشته می‌شود، تا یکسال تمام شود[۴۵].
شیخ حرعاملی (ره) در وسائل الشیعه، روایتی از امام باقر (ع) نقل نمود که فرمود:
فإن کانوا أخافوا السبیل فقط و لم یقتلوا احداً و لم یأخذوا مالاً أمر باید اعهم الحبس فانّ ذلک معنی نفیهم من الأرض باخافتهم السبیل[۴۶].
محاربین، اگر فقط راه را نا امن کرده اند و کسی را نکشته و مالی از کسی نبرده باشند، دستور به حبس آنها داده می‌شود، پس به تحقیق، این معنای نفی از ارض است به واسطه نا امن کردن راه.
بنابر روایت دیگری از امام جواد علیه السلام، آن حضرت در پاسخ به سئوال معتصم عباسی درباره حکم راهزنان فرمود: آنچه واجب است، این است که امیرالمؤمنین باید ملاحظه کند، اگر راهزنان، فقط راه را نا امن کرده و کسی را نکشته و مالی را از کسی نگرفته‌اند، در این صورت دستور دهد آنها را زندانی کنند، زیرا معنی نفی کردن آنها از زمین، همان است، بخاطر نا امن کردن راه و چنانچه ضمن سلب امنیت از مردم و ایجاد رعب و وحشت، در راه کسی را کشته و مالی را هم گرفته‌اند، باید دستور دهد بعد از بریدن دست راست و پای چپ آنها، به دار آویخته شوند[۴۷].
شیخ طوسی (ره) می‌گوید: نفی آن است که امام او را مورد تعقیب قرار می‌دهد و نمی‌گذارد در جای معین مستقر شود. ایشان در آخر می‌گوید: هذا هوا النفی من الارض عندنا[۴۸].
با توجه به روایات موجود در این باب، برخی از فقهای امامیه، همچون ابوالصلاح حلبی، قائل به تخییر بین دو عقوبت حبس و تبعید می‌باشند. البته فقهای امامیه، اکثراً نفی از ارض را تبیعد و نفی بلد معنا کرده‌اند[۴۹].

بند دوم: آیه ۱۵ سوره نساء

والاتی یأتین الفاحشه من نسائکم فاستشهدوا علیهن أربعه منکم فإن شهدوا فأمسکوهن فی البیوت حتّی یتوفاهن الموت او یجعل الله لهن سبیلاً (نساء/ ۱۵)
این آیه اشاره به مجازات زنان شوهر داری است که آلوده فحشا می‌شوند. نخست می‌فرماید: «و کسانی که از زنان (همسران) شما که مرتکب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد، بر آن بطلبید.» سپس می‌فرماید: «اگر این چهار نفر به موضوع (زنا) گواهی دادند، آنها را در خانه‌ها (ی خود) محبوس سازید تا مرگ آنها فرا رسد.» بنابراین، مجازات عمل منافی عفت برای زنان شوهردار، در این آیه «حبس ابد» تعیین شده است. ولی بلافاصله می‌گوید: «و یا اینکه خداوند راهی برای آنها قرار دهد.» از تعبیر فوق استفاده می‌شود که این حکم، یک حکم موقت بوده است[۵۰].
کسانی که قائل به مشروعیت زندان در اسلام هستند، به عبارت «فامسکوهن فی البیوت» استناد می‌کنند. در زبان عربی، یکی از الفاظی که برای زندان استفاده شده است، لفظ امساک می‌باشد. مفسران می‌گویند:
حکم شرعی برای مجازات زنانی که در صدر اسلام مرتکب، عمل زشت و شنیع زنا می‌شدند، در صورتی که به اثبات می‌رسید، این بود که آنان را، برای همیشه در خانه زندانی می‌کردند و از بیرون رفتن آنان، جلوگیری می‌نمودند تا اینکه مرگ آنان فرا رسیده، می‌مردند[۵۱].
در مورد آیه مذکور، دو نظر از سوی مفسرین ابراز شده است:
۱- این آیه، پس از نزول حکم جلد ورجم، منسوخ شده است.
۲- هیچ گونه نسخی در این آیه، صورت نگرفته است.
امین الاسلام طبرسی (ره) در ذیل همین آیه شریفه می‌نویسد: «در آغاز اسلام هرگاه زنی مرتکب زنا می‌شد و چهار گواه بر زنای او شهادت می‌دادند، او را در خانه، حبس می کردند تا جان بسپارد، ولی این حکم، پس از مدتی نسخ شد و دستور داده شد، افرادی را که مرتکب زنای محصنه می‌شوند سنگسار کنند و افرادی را که مرتکب زنای غیر محصنه می‌شوند، تازیانه بزنند» ایشان او یجعل الله لهن سبیلاً را مفتاخی برای نسخ بوسیله آیاتی که بعداً می‌آید می‌داند و اضافه می‌کند، «آیه الزانیه و الزانی فاجلدوا کل واحد منهما مأه جلده (زن و مرد زناکار را هرکدام صد ضربه شلاق بزنید.) حکم آیه قبلی را نسخ کرد.»[۵۲]
فیض کاشانی می‌گوید: فامسکوهن فی البیوت ای فاحبسوهن، و هی منسوخه بایه الزانیه و الزانی[۵۳] .
علامه طباطبایی (ره) در المیزان می‌نویسد: «امساک، حبس دائمی است که بر شهادت چهار نفر مترتب می‌گردد، نه بر تحقق کار زشت، اگر چه معلوم هم بشود، بدین معنی که اگر ارتکاب فحشاء ،محقق و معلوم گردد، ولی چهار نفر شاهد بر آن گواهی ندهند، کیفر بر آن ثابت نمی‌شود و این از نعمتهای خداوندی است که در مورد بندگانش، بزگواری نشان داده و عفو و اغماض می‌فرماید و به قرینه اینکه، نهایت مدت حبس را، مرگ زن قرار داده است، حکم در این مورد، حبس دائمی است، چیزی که هست، تعبیر حبس ابد آن هم در زندان، نیاورد بلکه فرمود: آنها را در خانه‌ها نگه بدارید تا مرگشان فرا رسد.»[۵۴]
صاحب تفسیر نور الثقلین نیز قائل به نسخ آیه مذکور می‌باشد.
مغنیه در تفسیر کاشف می نویسد: هرگاه زنا بر زن ثابت شد، در خانه‌اش زندانی می‌شود، تا اینکه بمیرد. این کیفر زنای اوست[۵۵].
زمخشری در تفسیر کشاف: فامسکوهن فی البیوت معنایش این است که آنان را برای ابد در خانه‌هایتان زندانی کنید. این کیفر زنان زناکار در اسلام بوده است.
رشید رضا، در تفسیر المنار: فامسکوهن یعنی آنان را در خانه‌هایشان زندانی کنید و از بین رفتن، جلوگیری کنید. این کیفر آنان و جدائی بین آنان و کار زشتشان است[۵۶].
ابن العربی در احکام القرآن: در صدر اسلام که جنایت، زیاد نبود، خداوند امر نمود که آنها را در خانه‌ها حبس کنند، اما چون جنایت زیاد شد، برایشان زندان ساخته شد[۵۷].
صاحب تفسیر خازن می‌گوید: فأمسکوهن فی البیوت یعنی آنان را در خانه‌ها حبس کنید. حکمت این حکم، آنست که زن هنگام خروج از خانه، خود را به مردان نشان داده و به زنا می‌افتد، اما اگر در خانه، حبس شود، قادر به ارتکاب زنا، نخواهد بود[۵۸].
ابوالبرکات نسفی نیز در تفسیری همین نظر را دارد[۵۹].
فخر رازی نیز می‌گوید: فأمسکوهن فی البیوت یعنی آنان را برای همیشه در خانه‌هایتان، حبس کنید. فلسفه این عمل، آنست که زن به هنگام خروج از خانه و ظاهر شدن در بیرون، به زنا می‌افتد، پس چون در خانه، محبوس شود، بر زنا قادر نخواهد بود و چون این حالت، تداوم یابد، حالت عفت و فرار از زنا، به وی باز خواهد گشت[۶۰].
سیوطی به لفظ زندان تصریح کرده، می‌نویسد:
فامسکوهن فی البیوت یعنی آنان را در خانه‌ها حبس کنید، یعنی در سجون.
آیت الله خوئی (ره) در کتاب البیان فی تفسیر القرآن می‌نویسد: هیچگونه نسخی در این آیه، صورت نگرفته است، زیرا نسخ در آیه شریفه، متوقف بر دو موضوع است:
۱- توقف و زندانی کردن زنان بدکاره در خانه بعنوان حد زنای آنان باشد، نه برای پیشگیری از ارتکاب مجدد.
۲- منظور از راهی که در آخر آیه آمده و بعنوان رهائی آنان می‌باشد، همان تازیانه زدن و سنگسار نمودن است. در حالیکه، هیچ یک از این دو موضوع، قابل اثبات نیست، زیرا ظاهر آیه این است که منظور از نگاهداشتن و توقیف آنان، برای جلوگیری نمودن آنها از ارتکاب مجدد زنا می‌باشد و این آیه شریفه نیز، انسان را به یکی از راه های جلوگیری از شیوع مفاسد و فواحش رهبری می‌کند و آن اینکه زنان ناشایست توقیف شوند، تا راهی در پیش پای آنها گذاشته و از این عذاب و توقیف نجات یابند. همچنین، راه نجات و خلاصی که در این آیه برای آنان پیش‌بینی می‌شود، نمی‌تواند تازیانه و سنگسار کردن باشد، چون هیچ زن عاقلی که در خانه با رفاه کردن به سر می‌برد، راضی نمی‌شود به عنوان راه فرج، سنگسار شده و یا تازیانه بخورد. بنابراین، چطور می‌تواند تازیانه و رجم، راهی برای آنها محسوب شود، چون او یعجل الله لهن سبیلا اشعار به راه گشایش دارد[۶۱].
ایشان در ادامه برای راه نجات و خلاصی در آیه، ۳ احتمال را مطرح می‌کند:
۱- راه نجات مثل اینکه توبه خالصی کند، که اطمینان حاصل شود متنبه شده و دیگر آلوده به گناه نمی‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-09] [ 10:51:00 ق.ظ ]




دیدگاه های جنسیتی در ایجاد تفاوتهای نقشی میان زوجین و در نتیجه بروز تعارضات تأثیر بسزایی دارند. بنابراین در ازدواج باید فرض را بر این گذاشت که بروز تعارض جزئی از رابطه زناشویی و زندگی مشترک است، زن و شوهر باید با توجه به دیدگاه های جنسیتی چگونگی حل این تعارضها را بیاموزند تا بتوانند خانواده را حفظ کنند(گاتمن ۱۹۷۹؛ به نقل نوتاریوس[۱۰]، ۲۰۱۱).
پایان نامه
۲-۱-۲- دیدگاه های تعارض زناشویی
آنچه که تعارض را ایجاد می کند ، وجود نظرات مختلف و بدنبال آن سازگاری یا ضد و نقیض بودن آن نظریات است .درک نظریات مختلف کمک می کند تا شیوه های مناسبی  را برای حل تعارض انتخاب کنیم. در طول سالهای اخیر ، سه نظریه  متفاوت در مورد تعارض مطرح شده است.
۲-۱-۲-۱- دیدگاه سنتی:
ازتعارض باید گریخت چراکه کارکردهای زیانباری در درون سازمان بجای خواهدگذاشت . دراین دیدگاه تعارض با واژه هایی چون ویران سازی،تعدی،تخریب،بی نظمی مترادف است لذا باید ازآنها دوری جست.
دیدگاه روابط انسانی : تعارض پدیده ای غیرقابل اجتناب وطبیعی است ونمی توان آنرا حذف کرد .باید با تعارض را فراگرفت ودرصورت امکان آنراحل وفصل کرد ( رستمی و آقایار،۱۳۸۹).
۲-۱-۲-۲- مشکلات زناشویی از دیدگاه شناختی- رفتاری:
رویکرد شناختی – رفتاری به مشکلات زناشویی، کنش ورزی های منفی و نارسایی ارتباطی و شناخت ها (چشم داشت ها، اسناد ها، باورها و خطاهای شناختی) را خاستگاه اختلاف ها و تعارض های زناشویی می داند و بر جنبه های عملی رابطه ، مانند مشارکت و تقسیم حقوق و وظایف ، توانایی گفت و گوی دو سویه، بر قراری پیوندهای شفاف، کفایت و قابلیت پیش بردن و هدایت رابطه تأکید می کند ( کرو و ریدلی[۱۱]، ۱۹۹۰). این مداخله ها، برای افزایش رفتارهای مثبت و خوش آیند، بهبود پیوند، ایجاد مهارت های حل مسئله ، حرکت در راستای حل مسائل جنسی، دگرگون سازی الگوهای زیان بخش یا مخدوش فکری که ممکن است همسران داشته باشند، پیدا کردن راه هایی برای جلوگیری از تشدید تعارض های تخریبی، و کوشش برای دگرگون سازی الگوهای گسترده تر رفتاری که موجب اختلاف های زناشویی می گردد انجام می شود ( هاوتون و همکاران[۱۲]، ۱۹۹۹).
۲-۱-۲-۳- تعارضات زناشویی از دیدگاه تحولی
از دید تحولی، تعارض زناشویی اساسا” از یک زوج به زوج دیگر نه فقط با توجه به مسایل خاصی که حول آنها تعارض شکل گرفته است بلکه به گو نه ای مهمتر با توجه به طول عمر و شدت تعارض متفاوت است (گه رن، ۱۹۸۷؛ به نقل از بهاری، ۱۳۹۰). در رویکرد تحولی آنها به تعارض زناشویی، زوجها چهار مرحله را طی می کنند که در مرحله اول که موسوم به مخالفت اولیه است هر دو زوج از خانواده خوش کارکردی میآیند که فقط استرس اندکی داشته اند. در این دوره برنامه های آموزشی و پیشگیرانه موسوم به آموزش سیستمهای خانواده توصیه می شود. در مرحله دوم یا تعارض تکرار شونده، درمانگر با حرکت کردن مستقیم به سمت تعارض زناشویی روی راه های حفظ رابطه یا آمیزش عاطفی یا هردو کار می کند. این ساختار موجب کاهش برانگیختگی هیجانی و اضطراب زوج ها می شود تا دوباره توجه شان را روی خود متمرکز کنند. مرحله سوم یا تعارض شدید ویژه زوجهایی است که ادامه ازدواج را بازی مرگ و زندگی می دانند، مداخلات سیستمی در این مرحله می توانند مفید باشند، و سرانجام، در مرحله چهارم یا رابطه تشدید یافته زوج ها که مشخصه بارز آن “گرفتن وکیل” توسط یکی یا هر دو زوج است، درمان رابطه کارساز نیست و درمان فردی هر یک از زوجها و کمک به اطرافیان آنها مانند والدین و فرزندان، درمان ارجح است. در این مرحله، طلاق می تواند ابزاری برای مدیریت تعارض باشد که موجب آرامش - خاطر شده و به ناراحتی و خصومت خاتمه می دهد(براون، ۱۹۸۸؛ به نقل از یاکلین و همکاران[۱۳]، ۲۰۱۰).
۲-۱-۳- هشت کارکرد مثبت تعارض از نظر ترنر[۱۴]
۱- بهره‏ گیری از انرژی به جای سرکوب آن
۲- استفاده خلاقانه ازتعارض درجهت رشد پرسش‏ ها و آرای جدید
۳- برملاشدن احساسات و افکاری که تاکنون مخفی مانده‏اند
۴- خلق شیوه‏ هایی نوین برای مدیریت تعارض توسط زوجین
۵- ارزیابی مجدد قدرت در رابطه
۶- خلق یک فضای همکاری و مشارکت
۷- یادگیری دیدی منطقی نسبت به مسائل
۸- مذاکره دوباره درمورد قراردادهای دیرین وتغییرانتظارات در رابطه(مارک من، ۲۰۰۲؛ به نقل از سپاه منصور، ۱۳۹۰).
۲-۱-۴- موضوع های پدیدآورنده ی اختلاف های زناشویی:
ریشه های بررسی ارتباطات زناشویی به اواخر سالهای دهه ۱۹۶۰ بر میگردد. از سال ۱۹۷۱ به بعد، بیش از ۷۰ مطالعه درباره ارتباطات همسران شامل ۴۰ مطالعه کمی و ۳۹ مطالعه کیفی انجام شده است. برنامه مهارتهای ارتباط همسران بر جنبه های نگرشی و رفتاری زوجها برای حل تعارض های زناشویی تاکید می کند. تمام مطالعات در این باره روی ارتباط همسران و تحقیقات اخیر روی مهارتهای ارتباط همسران تاکید کرده اند. برخی از صاحب نظران تبادل های رفتاری زناشویی و یا عوامل رابطه ای نظیر مهارت ها را کانون مداخله خود قرار داده اند. برای نمونه، جاکوبسن و مارگولین [۱۵] ( ۱۹۸۹؛ به نقل از بهاری ۱۳۹۰) تاثیر ترکیب یک برنامه حل مساله را با آموزش ارتباط در کاهش درماندگی زناشویی اثبات کردند(به نقل از اعتمادی، ۱۳۸۵ ). همچنین، جاکوبسن ( ۱۹۸۹ ) با بهره گرفتن از راهبرد حل مشکل تغییرات مثبتی را در زوجین ایجاد کرده است. برخی از موضوع های شناخته شده ای که می تواند پدیدآورنده ی اختلاف های زناشویی باشد چنین است: پول؛ روابط جنسی؛ روابط خویشاوندی؛ دوستان؛ خیانت جنسی؛ مشکلات عاطفی؛ مشکلات مالی؛ مشکلات ارتباطی؛ درگیری های کاری؛ و مانند این ها (تعمتی، ۱۳۹۳).
۲-۱-۵- زوج خوشبخت چه کسانی هستند؟
در همه جا و در رسانه ها با اصطلاح زوج های خوشبخت برخورد می کنیم. حتی گاهی نام آن دو را می دانیم. به ما یاد داده اند که زوج خوشبخت آرزو و خیال نیست. بلکه واقعیتی معمول است. در این حقیقت که چنین زوجی وجود ندارد همچنان بر این بارویم که:
زوج خوشبخت در هیچ مورد با یکدیگر تعارض پیدا نمی کنند ممکن است درباره ی موارد جزئی معمول، نظیر این که شوهر جوراب هایش را گوشه ی اتاق می اندازد، همسرش لباس را به قیمت گزاف می خرد یا این که هر دو فراموش می کنند تا لوله کش را خبر کنند، بگو مگوهایی میان آنها پیش بیاید اما این مجادله ها معمولاً چندان جدی نیست.
بگو مگوهای زن و شوهر خوشبخت عمر کوتاهی دارد. شاخ و برگ پیدا نمی کند و به سرعت فراموش می شود.
زن و شوهر های خوشبخت در مقابل دیگران دیدگاه های مغایر خود را بیان نمی کنند، با یکدیگر بحث نمی کنند.
زن و شوهر های خوشبخت، مثل دستی که قالب دستکش باشد، جفت یکدیگرند. زن و شوهر خوشبخت درباره ی آمال شخصی یا خانوادگی خود در آینده سوال یا ابهامی ندارند. آنها بر سر این امور با یکدیگر توافق دارند به همین دلیل هم هست که خوشبختند.
روابط جنسی در میان زن و شوهر خوشبخت در حد عالی و رضایت بخش است (گود[۱۶]، ۱۹۹۸).
۲-۱-۶- تعریف جدید از زوج خوشبخت:
در تعریف نوین غنای عاطفی بسیار زیاد گرامی شمرده می شود. هر دو همسر تمایل دارند تا از تمامی احساساتی که از نوع بشر دارند به خوبی آگاهی داشته باشند و آنها را بر خود نیز روا می شمارند.
بنا به تعریف جدید، زوج خوشبخت بر این باورند که پختگی به معنای آن است که هم در هنگام خوشبختی و هم در هنگام مشکلات همدلانه در کنار هم باشند.
از نظر زوج خوشبخت این که خود آنها ( زن و شوهر) چه احساسی دارند، مهمتر است. آن ها برای خویشتن خویش و ارتباط میان خود ارزشی بیشتر از تأییدات بیرونی قائل اند روشن است که تلاش در جهت تبدیل شدن به این چنین زوج کاملی آسان نیست. اما نتایجی که این تلاش می آورد ارزش به جان خریدن این سختی را دارد ( گودی، ۱۹۹۸؛ به نقل از آقاجانی و همکاران، ۱۳۹۲).
۲-۱-۷- مقایسه باور ها و عقاید زوج های سالم و غیر سالم:
۱- آرزو داشتن، میل داشتن در مقابل اجبار گرایی: زوج های سالم از خواسته ها، آرزو ها و تمایلات خود در روابط زناشویی مطلع اند اما اصرار و الزامی در خواسته ها و انتظارات خود ندارند. وقتی این آرزو ها و امیال برآورده نشوند در آنها احساس نارضایتی و ناخشنودی ایجاد خواهد شد و به دنبال آن هر یک تلاش می کند فعالیت سازنده ای برای کاهش ناخشنودی به عمل آورند. اما زوجین آشفته این آرزو ها، امیال و خواسته ها را به قطعیت، الزام و اجبار تبدیل می کنند و با ارضا شدن آنها دچار آشفتگی شدید عاطفی و رفتاری خواهند شد(یاکیلن[۱۷]، ۲۰۱۰)
۲- ارزیابی در مقابل وحشتناک سازی: زوجین عادی حوادث ناخوشایند را بد تلقی می کنند و عقیده دارند حادثه بد یا خیلی بد اتفاق افتاده آنها می گویند: خیلی بد شد و فعالانه در جستجوی راه حل بر می آیند. اما زوجین غیر عادی اگر یک حادثه غیر قابل انتظار و خلاف ارزش های استبدادی خود بیابند آنرا وحشتناک، خوفناک، مایه آبروریزی و نابود شدن خودشان یا ازدواجشان می دانند(یانگ[۱۸]، ۱۹۹۹).
۳- پذیرش و تحمل کردن در مقابل غیر قابل تحمل بودن: در زوجین سالم وقوع یک حادثه بد یا انجام یک رفتار خلاف انتظار از همسرشان موجب احساس ناخشنودی می گردد اما حادثه، رفتار و گفتار همسرشان را قابل تحمل می دانند، گاهی آنرا طبیعی اما بد تلقی می کنند، اما زوجین آشفته رفتار خلاف انتظار یا حادثه بد را غیر قابل تحمل و غیر قابل قبول می دانند. آنها می گویند : من اصلاً تحمل این را ندارم که ببینم تو این رفتار را انجام دهی(رایس[۱۹]، ۱۹۹۵)
۴- پذیرش در برابر الزام: در زوج سالم هر یک می دانند طرف مقابلشان یک انسان است و او نیز جایزالخطاست و این خطاهای او ممکن و قابل پذیرش است. به طور طبیعی امکان خطا و اشتباه برای هر انسانی وجود دارد. آنها این حالت همسر خود را به طور طبیعی و بدون قید و شرط می پذیرند، اگر خطایی یا رفتاری از همسر خود مشاهده کردند سعی می کنند به همسرشان کمک کنند تا آن رفتار را انجام ندهد و اگر لازم باشد در برداشت های خود تجدید نظر می کنند زیرا احتمال این را می دهند که ممکن است موضوع را اشتباه بفهمند یا اصلاً این باور که این کار و عمل همسر اشتباه است را در صورت لزوم برای خود زیر سوال می برند (الیس،۱۹۹۹).
یکی از مهمترین منابع تعارض چه در سطح درون فردی و چه در سطح میان فردی و گروهی ارزش ها هستند. ارزش ها عبارت است از شیوه یا عملی که یک شخص یا یک جمع به عنوان آرمان می شناسد و افراد یا رفتارهایی که بدان نسبت داده می شوند مطلوب و مشخص می سازد. رابینز اشاره می کند که مهمترین متغیر و شاید هم فراموش شده ترین آن در مطالعه تعارض اجتماعی نظامهای ارزشی متمایز از یکدیگر می باشد (رابینز، ۱۹۸۶).
شواهد زیادی وجود دارد که مؤید این نکته است که راهبردهای مبتنی بر تشریک مساعی در برابر پدیده تعارض، عاقلانه ترین و اثربخش ترین راه برای برخورد با آن است. تأکید مکتب روابط انسانی بر جنبه های روان شناختی تعارض می باشد که نتیجه رابطه متقابل غلط بین افراد و یا سوء تفاهمات و ادراکات می باشد و به تعبیری تضاد یک بیماری به حساب می آید که می باید با ارتباطات بهتر و یا وسایل مشابه بهبود یابد( میرکمالی، ۱۳۸۱).
۲-۱-۸- هرم تعارض[۲۰]
اگر تعارض حل نشود، به رشد خود ادامه می دهد. در این قسمت بر فرایند سلسله مراتبی تعارض تمرکز کرده و در مورد ارزش تصمیم گیری سر یع در پیش گیری از مشکلات و بحران ها، صحبت خواهیم کرد. برای درک بهتر مراحل تعارض به شکل الف نگاه کنید، تعارض را م ی توان به صورت یک پیوستار از دامنه بحث درباره مسایل روزانه تا بحران ها در نظر گرفت . سه سطح پایینی در هرم تعارض، دلایل شایعی که افراد را در بحث و ارتباط با هم قرار می دهد، مثل گپ زدن درباره وقایع روزانه، بحث کردن درباره عقاید خود، بیان احساسات خود و نظیر آن نشان می دهد. این بحث ها عموماً دارای سطح پایینی از تنش است و برای هر نوع تصمیم گیری فشار کمی وجود دارد. با چهار سطح بعدی هرم، تنش افزایش می یابد و نیاز به تصمیم گیری به وجود می آید و آگاهی از نیاز به تصمیم گیری مقدم بر تصمیم گیری است. اگر تصمیمی که باید گرفته شود، اتخاذ نشود، می تواند باعث ایجاد مشکلی شود که نیاز به حل دارد. اگر مشکل حل نشود، منجر به بحرانی می شود که حل آن دشوارتر می شود(السون، ۱۹۹۵؛ به نقل از صحت، ۱۳۹۳).
۲-۱-۹- عوارض تعارض:
اولسون و همکاران(۱۹۹۹؛ به نقل از نعیمی، ۱۳۹۲) در زمینه چگونگی مبارزه منصفانه در روابط عاشقانه و ازدواج چنین بحث می شود که تعارض کلامی اگر سازنده باشد نه تنها قابل پذیرش است، بلکه مطلوب هم می باشد. طبق گفته های ایشان آن زوج هایی که با هم می جنگند در کنار هم می مانند زیرا می دانند که چطور با یکدیگر معقولانه تر بجنگند. زوج هایی که نمی جنگند و مسائل شان را حل نمی کنند. ممکن است از نظر هیجانی از یکدیگر فاصله بگیرند. زمانی که همسران از تعارض و احساسات همراه با آن مثل خشم، حسادت، تنفر برای توجه به جنبه هایی از رابطه شان که نیاز به تأمل و کار دارد استفاده کنند این تعارض می تواند پشتیبان آن ها باشد. اگر همسران روش سازنده ای را برای مقابله با تعارض به کار نگیرند، ممکن است به تدریج از یکدیگر جدا شوند.
۲-۱-۱۰- تعارض و هیجانات مربوط به آن
هرچه روابط صمیمانه تر باشد تعارض بیشتری محصول آن است. اما اکثر زوج ها از تعارض و هیجانات منفی همراه با آن خشم، رنجش، حسادت، دلخوری، آزار، تنفر، انزجار، می ترسند و مشکلاتی در یادگیری چگونگی مقابله با آن دارند. یک روش رایج برای مقابله با این هیجانات، فرونشانی آنها با این آرزو است که خود هیجانات در طول زمان ناپدید می شوند. دو دلیل قدرتمند برای فرونشانی هیجانات منفی وجود دارد، یکی دلیل اجتماعی و دیگری دلیل روان شناسی.
دلیل اجتماعیبسیاری از فرهنگ ها دارای تابوهایی علیه ابراز خشم هستند. این پیام چه کلامی و چه غیر کلامی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و می گوید «افراد شایسته و خوب خشمشان را نشان نمی دهند خشم غلط است و نشان می دهد که برای رابطه اتفاقی وحشتناک رخ داده است» با این پیام لازم است که افراد احساسات درست و خالص شان را انکار کنند و آن را دور از دسترس نگه دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:50:00 ق.ظ ]




معادله (۵۳-۳) یک معادله دیفرانسیل درجه دوم است که جواب عمومی آن به صورت AVβ است که A مقدار ثابتی است که باید تعیین شود و β جواب فرم درجه دوم زیر است.
(۵۵-۳)
برای معادله فوق دو ریشه وجود دارد که یکی مثبت و یکی منفی است. با توجه به قید اول از قیود (۵۴-۳) مقدار منفی β باید برابر صفر باشد. بنابراین با صفر قرار دادن یکی از ریشه‌های β داریم:
پایان نامه - مقاله - پروژه
(۵۶-۳)
با در نظر گرفتن اینکه فرض می‌شود که < r + λρσα است، از معادله فوق مشخص است که >1β است.
با بهره گرفتن از AVβ برای حل معادلات قیود دوم و سوم از (۵۴-۳) می‌توان ارزش مطلوب و مقدار مناسب برای راه‌اندازی پروژه سرمایه‌گذای را به دست آورد.
(۵۷-۳)
و (۵۸-۳)
در معادله فوق  عامل تنزیل تصادفی است که برای هر دوی زمان و احتمال کسب یک واحد در زمانی که سرمایه‌گذای مطلوب منجر بهVمی‌شود، است. برای اطمینان از اینکه روند سرمایه‌گذاری مثبت است،‌ فرض می‌کنیم که *‌V0< V است.
ارتباط بین سرمایه‌گذاری بهینه و نااطمینانی:
در این بخش به بررسی تأثیر نااطمینانی بر سرمایه‌گذاری بهینه می‌پردازد. افزایش نااطمینانی در اینجا به معنی افزایش σ با ثابت در نظر گرفتن سایر پارامترهای r، λ، ρ و α است. در اینجا افزایش σ نشان دهنده ریسک سیستماتیک است و بنابراین روند سود قابل دسترس (r + λρσ - α) طبق مدل CAPM را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
اگر از رابطه (۵۶-۳) نسبت به σ مشتق بگیریم داریم:
(۵۹-۳)
در ادامه با مشتق گرفتن از رابطه(۵۷-۳) نسبت به σ داریم:
(۶۰-۳)
در سمت راست رابطه از معادله (۵۹-۳) استفاده شده‌است.
نتیجه اینکه اگر  باشد، از رابطه فوق آشکار است که برای تمامی  ،  است. همچنین اگر  باشد، ارتباط میزان سرمایه‌گذاری بهینه و نااطمینانی، رابطه‌ای یکنوا نخواهد بود. اثبات می‌شود که در این صورت یک نقطه به نام *σ وجود خواهد داشت که عبارت است از:
(۶۱-۳)
برای تمامی  ،  است و برای  ،  می‌باشد.
در ادبیات مربوط به انتخاب سرمایه‌گذاری، این اعتقاد وجود دارد که سرمایه‌گذای بهینه،‌ با افزایش ناطمینانی، کاهش می‌یابد. این موضوع از این فرض ضمنی نشأت می‌گیرد که نرخ جبران هزینه ریسک پروژه با σ ارتباطی ندارد. بر اساس مدل CAPM، هزینه جبران ریسک با نوسانات بازدهی دارای رابطه خطی است. اما زمانی که>0 ρ باشد، ارتباط بین نااطمینانی و مقدار بهینه سرمایه برای راه‌اندازی پروژه می‌تواند مثبت باشد. این موضوع منجر به ایجاد رابطه U شکل بین نااطمینانی و سرمایه‌گذاری بهینه می‌شود.
ارتباط بین سرمایه‌گذاری و نااطمینانی:
در این بخش به بررسی رابطه نااطمینانی و زمان مورد انتظار برای سرمایه‌گذاری پرداخته می‌شود. اگر T را زمانی در نظر بگیریم که ارزش پروژه به مقدار بهینه آن (V*) می‌رسد، با بهره گرفتن از لم ITO[55]، معادله (۴۷-۳) از فرایند حرکت براونی به رانش  و انحراف معیار σ تبعیت می‌کند. بر اساس تئوری کارلین و تیلور[۵۶] تابع چگالی احتمال T به صورت زیر است:
(۶۲-۳)
تابع چگالی فوق با تبدیل لاپلاس به صورت زیر است.
(۶۳-۳)
رابطه (۶۳-۳) امید ریاضی رابطه (۱۴٫۱) است که به دلیل رابطه غیرخطی از بسط لاپلاس برای محاسبه آن استفاده شده است. بر اساس این معادله زمان انتظاری برای انجام سرمایه‌گذاری برای رسیدن به مقدار مطلوب (V*) به‌صورت زیر محاسبه می‌شود[۵۷].
(۶۴-۳)
اگر از رابطه فوق نسبت به σ مشتق بگیریم، داریم:
(۶۵-۳)
اگر  باشد، داشتیم که  است. بنابراین برای تمامی  در رابطه فوق،  خواهد بود. اما اگر  باشد، با توجه به U شکل بودن رابطه بین سرمایه‌گذاری بهینه و نااطمینانی، رابطه بین سرمایه‌گذاری و نااطمینانی نیز U شکل خواهد بود. به عبارت دیگر چنانچه  باشد،  خواهد بود ولی اگر  باشد یک مقدار بحرانی برای σ وجود خواهد داشت (*σ) که برای تمامی مقادیر  مقدار  منفی و برای مقادیر  این مقدار مثبت خواهد بود. برای درک بهتر رابطه بین ریسک و زمان انجام سرمایه‌گذاری مقدار  را از معادله (۱۳٫۱) در معادله (۱۷٫۱) جایگزاری می‌کنیم. نتیجه اینکه:
(۶۶-۳)
رابطه فوق دو عامل برای هدایت زمان انتظاری برای سرمایه‌گذاری را زمانی که نااطمینانی برای پروژه افزایش می‌یابد، ‌نشان می‌دهد. اولین قسمت در سمت راست معادله، ریسک را اندازه‌گیری می‌کند در حالی که دومین عبارت عامل بازده را نشان می‌دهد. اگر  باشد، هر دو عامل در یک جهت است و بنابراین بنگاه با افزایش نااطمینانی، زمان انتظاری خود را برای رسیدن به انباره سرمایه‌گذاری مطلوب افزایش می‌دهد. اما اگر  باشد، بنگاه‌ها سعی می‌کنند با افزایش نااطمینانی، زمان لازم برای سرمایه‌گذاری را از طریق سرمایه‌گذاری بیشتر در هر واحد زمان کاهش دهند به خصوص اگر پروژه نسبتاً ایمن باشد ( یعنی  ). اما اگر پروژه به اندازه کافی پرخطر باشد(  )، رابطه منفی بین سرمایه‌گذاری و نااطمینانی چنانچه انتظار می‌رود،‌ ایجاد خواهد شد.

۳-۳) جمع­بندی و نتیجه‌گیری:

با توجه به اهمیت سرمایه‌گذاری به خصوص در کشورهای در حال توسعه، پی بردن به عوامل مؤثر بر سرمایه‌گذاری دارای اهمیت بسیار است. از این رو تئوری‌های مختلفی برای توضیح این متغیر در ادبیات اقتصادی بوجود آمده است. در این زمینه گروهی به بررسی تأثیر متغیرهای اقتصادی از قبیل نرخ بهره و درآمد ملی بر سرمایه‌گذاری پرداخته‌اند و سعی کرده‌اند که رابطه مثبت بین عایدی و منفی بین هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری را توضیح دهند. در این زمینه مدل شتاب انعطاف‌پذیر بیان می‌کند که با افزایش هزینه‌های تولید، مقدار سرمایه‌ بهینه برای بنگاه کاهش و با افزایش درآمدهای انتظاری این مقدار افزایش می‌یابد. اما برای بررسی روند سرمایه‌گذاری به خصوص در کشورهای در حال توسعه که اغلب دارای محیط اقتصادی و سیاسی با ثبات نمی‌باشند، این تئوری به تنهایی نمی‌تواند به درستی رابطه بین متغیرها را نشان دهد. با توجه به انتظاری بودن درآمدها و هزینه‌ها،‌ یک کارفرما در هنگام تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری باید در مورد روند آنها در آینده پیش‌بینی انجام دهد و از آنجایی که مقادیر پیش‌بینی قطعی نیست،‌ مسأله نااطمینانی‌های مختلف به میان می‌آید. از طرف دیگر یک سرمایه‌گذار پس از سرمایه‌گذاری دیگر به راحتی قادر به تعدیل مقدار سرمایه‌ خود حداقل در کوتاه‌مدت نمی‌باشد و این کار مستلزم تحمل هزینه زیاد است. از این رو بازگشت‌ناپذیری سرمایه در کنار عدم اطمینان‌های موجود در فضای جامعه کارفرمایان را به دقت بیشتر در هنگام سرمایه‌گذاری رهنمون می‌سازد. این موضوعات تا حدودی در نظریه سرمایه‌گذاری توبین،‌ سعی شده است نشان داده شود که اولا تعدیل سرمایه دارای هزینه‌های فزاینده نسبت به مقدار تعدیل سرمایه‌ است و همچنین بین ارزش بنگاه و بازار بورس ارتباط برقرار شده است که قیمت‌ها از طریق عرضه و تقاضا و بررسی شرایط اقتصادی مؤثر بر بنگاه به دست‌ می‌آید و قیمت سهام بنگاه در بورس به جای بررسی دقیق نااطمینانی مورد استفاده قرار گرفته است. اگر چه از این تئوری می‌توان استنباط کرد که اگر متغیرهای مؤثر بر سرمایه‌گذاری قطعی تلقی نشود، دارای اثر محدودتری بر سرمایه‌گذاری خواهد بود.
با توجه به اهمیت شرایط محیطی و اقتصادی که عدم اطمینان را به بنگاه تحمیل می‌کنند،‌ تئوری و نظریات مختلفی برای لحاظ این شرایط بوجود آمده اند. با توجه به اینکه هزینه‌ها و درآمدهای انتظاری آینده برای تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌گذاری مورد استفاده قرار می‌گیرد، نوسانات آنها نیز به عنوان هزینه برای کارفرمایان ریسک گریز به حساب خواهد آمد. بنابراین هر چه محیط چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اقتصادی ناامن‌تر باشد و نوسانات انتظاری متغیرها بیشتر باشد، هزینه‌ها در محاسبه ارزش سرمایه‌گذاری افزایش می‌یابد که تأثیر خود را بر سرمایه‌گذاری خواهد گذاشت. در زمینه تأثیر نااطمینانی بر سرمایه‌گذاری دو گروه تئوری مطرح است که عبارت است از: تأثیر نااطمینانی بر سرمایه‌گذاری در شرایط برگشت‌ناپذیری آن و زمان سرمایه‌گذاری در شرایط نااطمینانی.
زمانی که سرمایه‌گذاری برگشت‌ناپذیر است، بنگاه‌ها در تصمیم برای سرمایه‌گذاری با احتیاط بیشتری عمل می‌کنند. بر این اساس در شرایط برگشت‌ناپذیری سرمایه، چنانچه نااطمینانی افزایش یابد، سرمایه‌گذاری بهینه برای بنگاه کاهش می‌یابد که به معنی کاهش سرمایه‌گذاری خالص است. همچنین بنگاه‌های در حال تولید نیز ممکن است در این شرایط سرمایه‌گذاری جایگزینی را برای حفظ موجودی سرمایه انجام ندهند.
در سرمایه‌گذاری تحت شرایط نااطمینانی، بنگاه‌ها ممکن است که با افزایش نااطمینانی زمان سرمایه‌گذاری را به تعویق بیاندازند تا بتوانند اطلاعات بیشتری را کسب کنند. به این معنی که اگر شرایط نااطمینان وجود داشته باشد، بنگاه‌ها فقط معادل درصدی از سرمایه‌گذاری بهینه در شرایط بدون نااطمینانی را انجام می‌دهند و سرمایه‌گذاری را برای کسب اطلاعات بیشتر به تأخیر می‌اندازند. این شرایط در قسمت (۳٫۳٫۲) برای بنگاه ریسک خنثی نشان داده‌ شده است و برای بنگاه ریسک گریز این مسأله تشدید می‌شود. باید توجه شود که اگر تعداد زیادی از بنگاه‌ها در اقتصاد اقدام به تأخیر انداختن سرمایه‌گذاری خود بکنند،‌ طبیعی است که سرمایه‌گذاری در کل اقتصاد کاهش خواهد یافت. البته در نظریه فوق تأثیر نااطمینانی بر سرمایه‌گذاری همواره منفی نیست و به عبارتی، از رابطه U شکل تبعیت می‌کند. علت این امر نیز در این است که اگر ریسک و نوسانات اقتصادی،‌ منجر به افزایش بازدهی طرح شود، در این صورت دو اثر متضاد وجود خواهد داشت. اول اثر افزایش نااطمینانی بر زمان سرمایه‌گذاری که منفی است و دوم اثر بازدهی حاصل از افزایش نوسانات که در این حالت خاص مثبت است. برایند این دو اثر رفتار سرمایه‌گذاری را نشان خواهد داد. اما نتایج تئوریک نشان می‌دهد که این امر بیشتر برای پروژه‌های کم خطر مصداق پیدا می‌کند. در مورد ریسک سیاسی نیز می‌توان گفت که به علت اینکه هزینه‌ها و عایدی طرح‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد،‌ تحلیل فوق صادق است.
بخش سوم:
شامل:
فصل چهارم: اجزای امنیت سرمایه‌گذاری
فصل پنجم: محاسبه شاخص‌های امنیت سرمایه‌گذاری
فصل چهارم:
اجزای امنیت سرمایه‌گذاری

۱-۴) مقدمه:

با توجه به مبانی نظری بخش دوم، ادبیات تحقیق و مبانی نظری مرتبط با امنیت سرمایه‌گذاری و ارتباط آن با سرمایه‌گذاری توضیح داده شد. بر این اساس در این بخش لازم است تا با نگاهی جامع­تر اجزای امنیت سرمایه‌گذاری و شاخص‌هایی که برای آن در نظر گرفته می­ شود، توضیح داده شود. از این رو در جهت تبیین بهتر مفهوم امنیت سرمایه‌گذاری و محاسبه شاخص کمی که در بررسی تجربی مورد نیاز است، در این فصل به بررسی اجزای امنیت سرمایه‌گذاری می­پردازیم و به طور خلاصه اشاره­ای به ارتباط این اجزا با امنیت سرمایه‌گذاری و فعالیت اقتصادی بازیگران جامعه در حیطه سرمایه‌گذاری خواهیم پرداخت. هدف این فصل تبیین اجزای امنیت سرمایه‌گذاری در جامعه می­باشد و سعی داریم با معرفی این اجزا روش مناسبی برای انتخاب شاخص­ های امنیت سرمایه‌گذاری بیابیم[۵۸].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:50:00 ق.ظ ]




کوبایاشی(۲۰۰۵) طی یک متا آنالیز در ژاپن با عنوان تا چه حد رمزگردانی از یادداشت برداری پشتیبانی می کند؟ ۵۷ مطالعه در ارتباط با یادداشت برداری را در مقابل مطالعاتی که یادداشت برداری را با متغیر دیگری مقایسه نکرده بودند بررسی کرد. یافته ها نشان داد که: (الف) مداخلات مثبت و یا افزایش سطح تحصیلات سودمندی یادداشت برداری را افزایش نمی دهد. (ب) ارائه دیداری مواد یادگیری در روند یادداشت برداری تأثیر می گذارد، در حالی که ا نواع دیگر ارائه این اثر را نداشت. (ج)آزمون یاد آوری نشان می دهد که رمزگذاری، بیشتر از آزمون های بازشناسی و عملکرد در سطح بالا پشتیبانی می کند. (د) سال انتشار و منبع یادداشت های مورد بررسی دراختلاف بین میزان پشتیبانی مؤثر بود. این نتایج همچنین نشان داد که پشتیبانی متوسط رمز گذاری به دلیل روش های ناقص یادداشت برداری دانشجویان نبود.
پورلی۲و همکاران (۲۰۰۷) در تحقیقی با عنوان مهارت در یادداشت برداری چه چیزی را پیش بینی می کند؟ در دانشگاه کلمبیای امریکا نشان دادند که تسلط بر یادداشت برداری تنها کیفیت یادداشت ها راپیش بینی میکند و کیفیت این یادداشت ها نیزمتعاقباً مقدار قابل توجهی از عملکرد فرد در امتحان
_________________________
۲-Neef, McCord & Ferreri
۲-Peverly
را پیش بینی می کند. به عبارت دیگر تسلط به این مهارت باعث افزایش عملکرد در امتحانات می شود، همچنین آن ها به این نکته اشاره دارند که مداخلات در جهت تسلط بر یادداشت برداری از سخنرانی می تواند این مهارت را تقویت کند.
لی، ویلیام و هندریکز۱(۲۰۰۸) تأثیرات آموزش راهبرد های یادداشت برداری بر یادگیری علوم طبیعی در دانش آموزان ابتدایی را مورد بررسی قرار دادند. این پژوهش تأثیرات آموزش یادداشت برداری بر توانائیهای دانش آموزان ابتدایی در به یاد آوردن اطلاعات علمی و همچنین تأثیر این آموزش ها بر رفتارهای یادداشت برداری آن ها را آزمایش کرد. نتایج تأثیرات مثبت آموزش راهبرد های یادداشت برداری رانشان داد.
پژوهش جاکوبز۲(۲۰۰۸) با عنوان مقایسه ای بین دوروش یادداشت برداری( روش کرنل و یادداشت های راهنما) در درس انگلیسی بر روی ۲۹ دانشجو انجام شد .به این ترتیب که دانشجویان به دو گروه تقسیم شدند و هر گروه یک روش یادداشت برداری را آموزش دیده و به کار بردند. یک گروه روش کرنل وگروه دیگر استفاده از یادداشت های راهنما را آموزش دیدند. دانشجو ها در هر دو کلاس پس از مداخله(آموزش روش های یادداشت برداری) در کوئیز بهتر عمل کردند. نتایج دیگر نشان داد که دانشجو هایی که از یادداشت های راهنما استفاده کردند عملکردشان نسبت به آن هایی که از روش کرنل استفاده می کردند بیشتر افزایش پیدا کرد و میزان پاسخ های صحیح در امتحان این دسته از دانشجویان از ۵۱% به ۸۴% افزایش پیدا کرد. اما دانشجو یانی که روش کرنل را فرا گرفته بودند در
امتحان کوئیز افزایش عملکرد کمتری داشتند و میزان پاسخ های صحیحشان در امتحان از ۵۶ درصد به۶۱ درصد افزایش پیدا کرد. اما دانشجو ها در این گروه (کرنل) قادر بودند که به سوال های سطح.بالاتر بهتر پاسخ بدهند.
تحقیق مکنی درور و کمپ(۲۰۰۸) با عنوان« بهینه سازی استفاده از یادداشت برداری به عنوان یک کمک شناختی بیرونی برای افزایش یادگیری» برروی ۲۶ نفر از زبان آموزان بزرگسال داوطلب انجام شد. در این تحقیق روش های «خطی»۳ و «غیر خطی»۴ یادداشت برداری مورد آزمایش قرارگرفت. نتایج نشان داد که به طورکلی یادداشت برداری غیر خطی از طریق درک عمیق تر و مدیریت بسیار
پایان نامه - مقاله - پروژه
_________________________
۱-Lee, William & Hendricks
۲-Jacobs
۳-linear
۴-non-linear
یکپارچه اطلاعات عملکرد تحصیلی را افزایش می دهد.
اسکریت و مک لئد(۲۰۰۸) در تحقیقی تجربی موضوع یادداشت برداری کودکان ابزاری برای توسعه حافظه را بررسی کردند. در آزمایش اول، کودکان یک بازی ذهنی ساده و یک بازی ذهنی سخت را دو بار انجام دادند، یک بار با یک فرصت برای یادداشت برداری و بار دیگر بدون این فرصت. بیشتر کودکان برای بازی ساده تر نسبت به بازی مشکل تر نمادگذاری های کاربردی تری ساختند و نمادگذاری آنها به نفع عملکرد بهترحافظه بود. آزمایش دوم آشکار ساخت اکثریت کودکانی که در اول یادداشت های غیر توسعه دهنده حافظه ساخته بودند، با حداقل آموزش قادر به تولید نمادگذاری کاربردی بودند و تفاوت قابل توجهی درکیفیت و یا عملکرد بهترحافظه بین یادداشت برداران آموزش دیده و داوطلبان آموزش ندیده وجود نداشت. آزمایش سوم نشان داد که اکثریت کودکان می توانند آموزش های خود را به موقعیت های جدید انتقال دهند.
همچنین نتایج آشکار ساخت که یادداشت های ناکارآمد تولید شده توسط کودکان ممکن است به جای عدم توانایی برای ایجاد یادداشت های کاربردی، به طور کلی تا حدی به خاطر عدم آگاهی آن ها در تشخیص مطالب مهم و یا چگونگی بیان این اطلاعات در یادداشت هایشان باشد.
پژوهش موس۱(۲۰۰۹) با عنوان یادداشت برداری هنگام یادگیری با «فرارسانه۲» شناختی و انگیزشی به نظر می رسد در آمریکا انجام شد. این مطالعه عوامل مرتبط با یادداشت برداری دانشجویان مقطع کارشناسی در حالی که یادگیری شان با فرا رسانه انجام می شد را از طریق فکرکردن با صدای بلند، خود گزارش دهی، پیش آزمون و پس آزمون بررسی کرده است. داده ها از ۵۳ دانشجو جمع آوری شد، در حالی که آنها در مورد یک موضوع علمی چالش برانگیز برای ۳۰ دقیقه با فرا رسانه آموزش داده شدند. نتایج نشان داد که دامنه دانش قبلی شرکت کنندگان(که به وسیله پیش آزمون اندازه گیری شده بود)پیش بینی معنا داری(قابل توجهی) از محتوای یادداشت های آن ها در بر نداشت. با این حال انگیزه، که توسط پرسشنامه خود گزارش دهی اندازه گیری شده بود با محتوای یادداشت های شرکت کنندگان رابطه معناداری داشت. به طور خاص، انگیزه درونی رابطه منفی معنی دار و انگیزه بیرونی رابطه مثبت معنا داری با محتوای یادداشت هاداشتند. علاوه بر این، ارتباط معنی داری بین محتوای یادداشت های شرکت کنندگان و استفاده آنها از فرایندهای خود نظم دهی در حالی که یادگیری با فرا رسانه انجام می شد وجود داشت.
__________________
۱-Moos
۲-hypermedia
توسعه مهارت های یادداشت برداری دانشجویان از طریق آموزش بر اساس کارعملی عنوان پژوهشی بود که توسط کرک قز۱(۲۰۱۰) در ترکیه انجام شد. این مطالعه تجربی بر روی زبان آموزان بزرگسالی که برنامه های فشرده آموزش زبان انگلیسی را دریافت می کردند و به منظور ترویج استراتژی های موثر گوش کردن، آشنا کردن دانشجویان با کنوانسیون ها و قراردادهای یادداشت برداری و ایجاد یادداشت برداری مرتبط و مناسب با محیط خارج از کلاس درس، انجام شد. یافته های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون و همچنین نتایج معتبر از جلسات سخنرانی نشان داد که دانش آموزان قادرهستند به مرحله ای برسند که بتوانند یادداشت هایشان را به صورت انتخابی، با اطمینان و به طور مستقل بنویسند.
پژوهش ستین قز۲(۲۰۱۰) با عنوان دانشجویان دانشگاه فرایند راهبردهای یادداشت بر داری را یاد می گیرند، در داخل و خارج ترکیه و بر روی آموزش این راهبردها انجام شد.تحقیقات وی نشان داد که مطالعات گذشته عمدتا بر روی ارزیابی منافع مؤثر پس از آموزش این راهبـردها انـجام شـده است. همچنین یافته ها آشکار ساخت که تحقیق برآموزش و فرایند های یادگیری در هنگام پرورش فرایند ها و راهبردها ی یادداشت برداری کم و محدود است. در این مطالعه بین نتایج پیش آزمون و پس آزمون برحسب استفاده دانشجویان ازاین راهبردها یر خود نظم دهی تفاوت معناداری مشاهده شد. نتایج همچنین نشان دادکه پس از آموزش، دانشجو یان شروع به استفاده بیشتری از استراتژی های خود- نظم دهی و همچنین استفاده از خلاصه نویسی و راهبردهای یادداشت برداری کردند.
تحقیق می دوز و راور۳( ۲۰۱۰) با عنوان یادداشت برداری و دانشجویان با مشکلات یاد گیری بر روی دانش آموزان با این مشکلات انجام شد.آ ن ها می خواستند بدانند که چه حمایت هایی برای کمک به این دسته از دانشجویان برای یادداشت برداری لازم است و به این نتیجه رسیدند که استفاده از وسایل الکترونیکی برای یادداشت برداری این دسته از دانشجویان مفید است.
پژوهش فریبرگ وساویر۴(۲۰۱۰) با عنوان تأثیرات یادداشت های راهنما بر یادگیری دانشجویان که
برای تعیین نگرش، بر روی ۱۴۴ دانشجو ی دوره های کارشناسی و تحصیلات تکمیلی که از یادداشت های راهنما استفاده می کردند، انجام شد. نتایج نشان دادند که دانشجویان استفاده از یادداشت های
____________________
۱-Kırkgöz
۲-Çetingöz
۳-Maydosz & Raver
۴-Friberg & Sawyer
راهنما را برای انجام اهداف معین، ارزشمند می دانند. اما به نظر می رسد که برای موارد دیگر استفاده از یادداشت برداری سنتی را بیشتر ترجیح می دهند.
مک کللند(۱۹۶۵) درسال۱۹۶۰ برای آموزش انگیزش پیشرفت به صورت دوره های آموزشی تحقیقی انجام داد. این دوره های آموزشی درچندین کشور از جمله هندوستان برای مدیران اجرایی برگزار شد. نتایج این بررسی ها نشان داد که همه مدیرانی که دوره های آموزشی را برای ارتقا انگیزه پیشرفت گذارنده بودند، کارهایشان را بهتر از قبل انجام دادند و موفقیت های بیشتری کسب نمودند.
در تحقیقی که توسط آگوروگلو و والبرگ۱(۱۹۷۹) به منظور بررسی ضریب همبستگی بین اندازه های انگیزش و پیشرفت تحصیلی حاصل از پژوهشهای انجام شده در مورد ۶۳۷۰۰۰ دانش آموز کلاس اول تا کلاس۱۲ انجام شد، مشخص شدکه میانگین ضرایب همبستگی موجود برابر۳۴% + است.
درمطالعه ای دیگر،کیت وکول۲( نقل از لفرانسوا۳،۱۹۹۷) آثار چند عامل مهم، مانند توانایی یادگیرندگان، آموزش معلمان و انگیزش بر یادگیری را در بیش از ۲۵۰۰۰ دانش آموز مورد بررسی قرار دادند. سطح توانایی یادگیرندگان مهمترین عاملی بودکه مستقیماً با میزان یادگیری رابطه مثبت نشان داد. پس از آن ۲ عامل مهم دیگر، یکی آموزش معلم و دیگری انگیزش برای یادگیری بودند.
یی و اکلس۴ (۱۹۸۸) در پژوهش خود با عنوان در نظر گرفتن ادراکات و ااستنادات والدین در موفقیت ریاضی کودکان که بر روی دانش آموزان ابتدایی انجام شد نشان داده اند که والدین کودکان کوشش(یکی از مؤلفه های خودکارآمدی) را مهمترین عامل در موفقیت دختران خود، به ویژه در ریاضیات می دانند و بر این باورندکه برای داشتن کارکرد خوب در ریاضی، دخترانشان باید سختر تلاش کنند. در این راه شاید فرزندان نکات متفاوتی را در باره ی توانایی های خود از والدینشان بیاموزند.
درتحقیق پینت ریچ ، روزر و دیگروت۵(۱۹۹۴) با عنوان تفاوت های فردی و کلاسی در یادگیری
خود نظم یافته و انگیزشی در دوران نزدیک بلوغ، نتایج به دست آمده نشان دادندکه خودکارآمدی
دانش آموزان همبستگی بالایی با پیشرفت تحصیلی دارد. همچنین دانش آموزان دارای توانایی دریافت
شده ی بالا، پیشرفت تحصیلی بیشتری نیز دارند.
______________________________
۱-Uguroglu & Walberg
۲ Keite & Cool
۳-Lefrancois
۴-Yee & Eccles
۵-Pintrich , Rosser & De Groot

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:49:00 ق.ظ ]




با اشتیاق شغلی کارکنان
۳- تعیین قدرت پیش بینی مؤلفه های فضای روانشناختی بر اشتیاق شغلی کارکنان
۴- تعیین قدرت پیش بینی خودارزشیابی های محوری بر اشتیاق شغلی کارکنان
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱- مقدمه
در این فصل، ابتدا مفاهیم و نظریه های مربوط اشتیاق شغلی مورد بررسی قرار می گیرد، و سپس مفاهیم و نظریه های فضای روانشناختی حاکم بر سازمان و خودارزشیابی های محوری به عنوان یکی از جدیدترین نظریه های شخصیت در حوزه تفاوت های فردی کارکنان، مورد بررسی قرار خواهند گرفت. و بالأخره در پایان این فصل، پیشینه پژوهش های انجام شده مرتبط با متغیرهای پژوهش در خارج و داخل کشور ارائه می شوند.
۲-۲- مبانی نظری اشتیاق شغلی
اشتیاق شغلی به عنوان یک مفهوم، گرایش به روانشناسی به روانشناسی مثبت را منعکس می کند. پدیده مثبت در محیط کاری و نبود پیامدهای منفی مانند فرسودگی شغلی، خطا و خرابکاری در شغل و ضعف کاری از نقطه نظر حفظ منابع بسیار قابل ملاحظه است. به بیان دیگر، التزام شغلی، توجه بر روی توانایی نیروی انسانی، عملکرد بهینه و تجارب مثبت در کار می باشد ( سیکزنت میهالی[۲۷]، ۱۹۹۰ و مسلچ، شوفلی و لیتر[۲۸]، ۲۰۰۱).
هدف اصلی که در تئوری حفظ منابع مورد نظر است، داشتن و به کارگیری تجارب مثبت یا منابعی است که بتواند سودآوری و بهره بیشتری داشته باشد و تأثیر مثبتی روی بالا رفتن سطح سلامت داشته باشد. بنابراین نداشتن نیروی کار و منابع انسانی مناسب، می تواند روی دیگر دستاوردها، تأثیر منفی گذاشته و آنان را از بین ببرد. و بر عکس داشتن نیروی کار و منابع انسانی مناسب می تواند دستاوردهای بهتری در پی داشته باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
مفهوم اشتیاق شغلی در نتیجه تغییر پژوهش ها به نقطه مقابل فرسودگی پدیدار شد. در ابتدا اشتیاق شغلی به عنوان انتهای مخالف گستره فرسودگی شغلی، مفهوم پردازی شده بود (مسلچ و لیتر، ۱۹۹۷). بنا بر نظر آن ها اشتیاق شغلی اشاره به انرژی، دلبستگی و کارآمدی حرفه ای دارد، که درست در جهت مقابل فرسودگی شغلی (خستگی، بدگمانی یا بدبینی، عدم کارآمدی حرفه ای) در نظر گرفته می شود. فرسودگی شغلی واکنشی به استرس ناشی از کار است که با ابعاد خستگی عاطفی هیجانی (یعنی ته کشیدن منابع عاطفی ـ هیجانی)، بدگمانی (یعنی نگرش منفی بی عاطفی و بدبینی نسبت به شغل و فقدان کارآمدی حرف های (یعنی تمایل به ارزیابی منفی کار) تعریف می شود (به نقل از شائوفیلی، ۲۰۰۲).
لیتر، شائوفیلی و همکاران (۲۰۰۲) به اشتیاق به عنوان سازه ای مستقل از فرسودگی شغلی نظر انداختند و آن را به عنوان حالت ذهنی مثبت، ارضا کننده و مربوط به کارتعریف کردند که به وسیله ابعاد جذب، نیرومندی و وقف کار شدن مشخص می شود که در سطح وسیع اعتبار یابی شده اند. کارکنان دارای اشتیاق شغلی متمایل به سخت کارکردن با حالت ذهنی مثبت هستند که به وسیله آن قادرند در محیط کار، کارهای زیادی را به انجام برسانند (باکر و دمروتی[۲۹]، ۲۰۰۸).
۲-۲-۱- ابعاد اشتیاق شغلی

 

    1. جذبیکی از ابعاد اشتیاق شغلی، جذب است که مخصوصاً به تمرکز و غرق شدن در کار اشاره دارد و وجه مشخصه آن این است که برای افراد وقت سریع می گذارد و فرد به سختی می تواند از کار خود جدا شود. تحقیقات اخیر نشان داده است که تجربه جذب به میزان درگیری در کار مربوط است به طوری که فرد گذر زمان را تشخیص نمی دهد ( لورنس[۳۰]و همکاران، ۲۰۰۷). این بدان معناست که گاهی برخی از افراد در زمان و شرایطی جذب کاری می شوند که برای آنان لذت بخش است و افراد برای آن بهای زیادی را می پردازند، تنها به خاطر این که این کار را داشته باشند. طبق نظر سیکزنت میهالی، تجارب درگیری در کار و متوجه نشدن گذر زمان، معمولاً هم خارج از زمینه کاری رخ می دهد (برای مثال کارهایی که به صورت سرگرمی صورت می گیرند) و هم ممکن است در همه حوزه ها و زمینه های زندگی صورت گیرد. تجارب درگیری در کار، هنگامی به وجود می آید که تعادل نسبی بین نیازهای شغلی (مثل چالش برانگیزی آن) و مهارت حرفه ای کارکن، ایجاد شود. تفاوت عمده ای که در مفهوم درگیری در کار و جذب وجود دارد، مقاومتی است که فرد از لحاظ ذهنی هنگام کار مبذول می دارد، که این حادثه ممکن است در همه زمینه های زندگی اتفاق بیفتد (شائوفیلی و همکاران، ۲۰۰۶).

 

    1. نیرومندیبعد نیرومندی، به سطوح بالای انرژی و ارتجاعی بودن ذهن کارکن هنگام کار اشاره دارد، به گونه ای که کارکن تلاش قابل ملاحظه ای برای انجام کارش مبذول می دارد و نیز در موقعیت های دشوار پافشاری می کند (شائوفیلی، ۲۰۰۲). همچنین بعد نیرومندی بیان می کند کارکنانی که از نیرومندی بیشتری برخوردارند، بیشتر توسط کارشان برانگیخته شده و هنگامی که با مشکلی برخورد می کنند و یا جر و بحث کاری وجود دارد، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند. به بعد نیرومندی به عنوان یک مفهوم انگیزشی توجه شده است. این مطلب با در نظر گرفتن تعریف انگیزش شغلی تئوری اتکینسون[۳۱](۱۹۶۴) ارائه شده است. در این تعریف، انگیزش شغلی، نیرو و توان انجام کار یا مقاومت جهت انجام کار، ایجاد می کند.

 

    1. وقف کار شدن: سومین مؤلفه اشتیاق شغلی، وقف کردن خود در کار می باشد که با درگیری شدید روانی شخص کارکن نسبت به کار خود مشخص می شود و ترکیبی از احساس معنی داری، اشتیاق و چالش می باشد. این بعد به شکل سنتی با مفهوم دلبستگی شغلی، نکات مشترک زیادی دارد (یا تعهد کاری) و به عنوان درجه ای که فرد از لحاظ روانی خودرا وابسته و مربوط به شغلش می داند عنوان شده است. همچنین دلبستگی، به اینکه چگونه یک کار می تواند نیازهای کنونی یک فرد را پاسخ گوید، اشاره دارد (ماونو و کینونن[۳۲]، ۲۰۰۰). هم دلبستگی شغلی و هم وقف کردن، به عنوان پدیده های پایدار و با دوام اشتیاق شغلی محسوب می شوند که تفاوت آن ها تا کنون به شکل دقیق مورد بحث قرار نگرفته است، در حالی که وقف کردن یک موضوع واضح تر و روشن تری نسبت به دلبستگی شغلی می باشد. هنگامی که احساس وقف کردن وجود دارد، اشتیاق، الهام بخشی، غرور و چالش انگیزی بیشتری نسبت به وقتی که منحصراً به ارزش کار در زندگی کارکنان توجه شود، وجود دارد. اخیراً محققین به این نکته توجه کرده اند که نیرومندی و وقف کار شدن را با هسته اصلی ابعاد اشتیاق شغلی مقایسه کنند، در حالی که وضعیت کنونی جذب شباهت زیادی به درگیری در کار دارد ( لورنس و همکاران، ۲۰۰۷).

 

۲-۲-۲- پیشایندها و پیامدهای اشتیاق شغلی
اگرچه پژوهش های اندکی در رابطه با عوامل پیش بین اشتیاق شغلی کارکنان وجود دارد، مشخص کردن چند پیشایند بالقوه از مدل کان[۳۳] (۱۹۹۰) و ماسلاخ و همکاران (۲۰۰۱) ممکن است. گرچه ممکن است پیشایندها برای اشتیاق شغلی و سازمانی متفاوت باشند، فرض های مساوی برای هر دو نوع اشتیاق ارائه شده است.
اشتیاق کارکنان، پیامدهای مثبتی برای سازمان دارد. یک توافق عام وجود دارد که بین اشتیاق کارکن و نتایج تجارت رابطه است ( هارتر[۳۴] و همکاران، ۲۰۰۲). به هر حال اشتیاق یک سازه در سطح فردی است و اگر منجر به نتایج تجاری گردد، در ایتدا باید بر بازده های سطح فردی اثر بگذارد. در این راستا می توان انتظار داشت اشتیاق کارکنان با نگرش ها، نیات و رفتارهای کارکنان مرتبط می باشد. کان (۱۹۹۲) بیان کرد که اشتیاق هم منجر به بازده های فردی می شود ( یعنی کیفیت کار افراد و تجربیات انجام آن کار برای همان افراد) و هم بازده های سازمانی (یعنی رشد و بهره وری سازمانی). دلایل چندی وجود دارد که انتظار داشته باشیم، اشتیاق به بازده های کاری مرتبط باشند. تجربه اشتیاق به عنوان تجربه و حالت ذهنی مثبت و ارضاگر کاری توصیف شده است (سونینتاگ[۳۵]، ۲۰۰۳). این تجارب مثبت احتمالاً منجر به بازده های کاری مثبت می شوند. همانطور که توسط شائوفیلی و باکر (۲۰۰۴) مطرح شده است که کارکنان دارای اشتیاق بالا وابستگی بیشتری به سازمان داشته و تمایل کمتری به ترک آن دارند.
بر طبق نظریه مبادله اجتماعی، وقتی که هم فرد و هم سازمان، به قوانین مبادله ای متعهد می مانند، در نتیجه یک رابطه وفادارانه و قابل اعتماد و تعهد متقابل برقرار خواهد بود ( کروپانزانو و میچل[۳۶]، ۲۰۰۵). به عبارتی افرادی که به درگیر کردن خودشان ادامه می دهند به علت تداوم مبادلات مطلوب متقابل چنین رفتار می کنند و در نتیجه، افراد دارای اشتیاق بالاتر بیشتر احتمال دارد که با کارفرمایانشان روابط باکیفیت تر و با اطمینان تری داشته باشند و بنابراین بیشتر احتمال خواهد داشت که نگرش ها و نیات مثبتی نسبت به سازمان را گزارش دهند.
به علاوه چند پژوهش تجربی رابطه بین اشتیاق و بازده های کاری را گزارش کرده اند. برای مثال یافت شده است که اشتیاق با تعهد سازمانی رابطه مثبت و با قصد ترک رابطه منفی دارد و با عملکرد شغلی و رفتار برون نقش مرتبط است (شائوفیلی و باکر، ۲۰۰۴).
شائوفیلی و باکر (۲۰۰۴) دریافتند که اشتیاق با قصد ترک شغل رابطه منفی داشته و میانجی گر رابطه بین منابع شغلی و قصد ترک شغل است. بنابراین پیش بینی شده است که اشتیاق شغلی و سازمانی به بازده های کاری مرتبط باشند. اشتیاق شغلی با خشنودی شغلی، تعهد سازمانی و رفتار مدنی سازمانی رابطه مثبت و با قصد ترک رابطه منفی دارد.
پژوهش های پیشین دریافتند که اشتیاق شغلی از طریق منابع متعدد مانند جو اجتماعی و خلاقانه، تنوع مهارت، حمایت از جانب سرپرست و خودمختاری پرورش می یابد ( باکر و دمروتی، ۲۰۰۷؛ باکر و شائوفیلی، ۲۰۰۶). منابع شخصی مانند خودکارآمدی، عزت نفس سازمانی و خوش بینی نیز به عنوان پیشایندهای اشتیاق شغلی در نظر گرفته شده اند (باکر، دمروتی و شائوفیلی، ۲۰۰۷). بعلاوه اشتیاق کاری اثرات مهم خود را بر نگرش های کاری و بازده های رفتاری مانند خشنودی شغلی، سازگاری شغلی، قصد ترک شغل و عملکرد، از طریق اثر میانجی گری آن بین پیشایندهای مذکور و بازده ها نشان داده است.
۲-۳- مبانی نظری خودارزشیابی های محوری
۲-۳-۱- رویکرد سرشتی
در روانشناسی همیشه مجادله عمیقی بین عوامل سرشتی و موقعیتی وجود داشته است. سرشت به بهترین نحو به عنوان شخصیت، صفات و تفاوت های فردی تعریف می شود که خودشان را به عنوان ویژگی ها و مشخصه های غیرقابل مشاهده و استنباط شده بروز می دهند. رویکرد سرشتی استدلال می کند که افراد صفات ثابتی دارند که بطور معناداری بر واکنش های عاطفی و رفتاری شان در موقعیت های سازمانی تاثیر می گذارد. این دیدگاه که نگرش ها می توانند دارای منبع سرشتی باشند مدت های مدیدی است که در رشته رفتار سازمانی شناخته شده است، این رویکرد براهمیت حالات درونی فرد تاکید و تمرکز می کند (بونو و کلبرت[۳۷]، ۲۰۰۵).
یکی از ضرورت های در نظر گرفتن رویکرد سرشتی برای مطالعه رفتار سازمانی این است که عوامل موقعیتی ممکن است تفاوت های شخصیتی افراد در بین کارکنان را نادیده بگیرد. حتی طرف داران رویکرد محیطی این موضوع را تایید می کنند که تعدادی از مشخصه ها و ویژگی های شخصی پایدار و ثابت وجود دارد که بر تجارب افراد و واکنش هایشان در محیط کار تاثیر می گذارند (ککمر، کولینس و هریس ، ۲۰۰۹)
هنگام اشاره و استناد به رویکرد سرشتی ۳ فرض اساسی را باید مد نظر قرار داد: ۱) فرد می تواند توسط ابعاد ویژه و بخصوصی مشخص و توصیف شود، ۲) این ابعاد در طول زمان ثابت هستند، و ۳) این ابعاد رفتار افراد را در موقعیت ها شرایط مختلف پیش بینی می کنند (کرافورد[۳۸]، ۲۰۰۸).
۲-۳-۲- ارزشیابی های مرکزی
روانشناسان معتقدند که افراد ارزیابی های ناخودآگاهی از پدیده هایی که در اطرافشان هستند انجام می دهند. پاکر[۳۹]، فیلسوف و روانشناس بالینی (۱۹۸۵) بیان کرد که ارزیابی ها در سطوح مختلفی رخ می دهند. وی هم چنین به وجود سطوح عمیق تر و بنیادی تر ارزیابی اشاره کرد که تمام ارزیابی های دیگر افراد درباره رویدادها، اشیاء و افراد را تحت تاثیر قرار می دهند ( به نقل از گاردنر و پیرس[۴۰]، ۲۰۰۹). وی بیان کرد شیوه ای که از طریق آن افراد رویدادهای ویژه و به خصوص را ارزیابی می کنند تا حد زیادی متأثر از چگونگی ارزیابی افراد از خودشان است. این ارزیابی های بنیادی ارزیابی های محوری نامیده می شوند. پاکر اشاره کرد که ارزیابی های محوری همانند درخت می باشند، همان طور که تنه درخت نوع شاخه و برگ هایی را که رشد خواهند کرد تعیین می کنند، به همان طریق هم ارزیابی های محوری افراد تمام ارزیابی های دیگری را که افراد انجام می دهند را شکل می دهند و تعیین می کنند. پاکر این ارزیابی های محوری را به عنوان استنتاج های اساسی و ارزیابی های بنیادی که افراد به صورت ناخود آگاه انجام می دهند، توصیف کرد. مطابق با نظر پاکر (۱۹۸۵) ارزیابی های محوری افراد مربوط به ۳ حیطه اساسی در زندگی هر فرد هستند و آن ها را تحت تاثیر قرار می دهند: جهان و هستی، مردم و خود (گاردنر و پیرس، ۲۰۰۹). پاکر معتقد است که چون ارزیابی های محوری به حیطه های بنیادی زندگی مربوط می شوند، همگی جامع هستند و ارزیابی های ویژه موقعیتی تا حدی بستگی به این ارزیابی های محوری دارند. بنابراین ارزیابی های افراد از دنیای بیرونی نه تنها تحت تاثیر ویژگی های اشیاء و تمایلات و خواسته ها در خصوص آن اشیاء است، بلکه همچنین توسط فرضیات عمیقی که افراد در مورد خودشان، دیگران و جهان دارند نیز، تحت تاثیر قرار می گیرد. نمونه هایی از این فرضیات محوری شامل ((من ضعیف یا قوی هستم)) ((جهان مکانی خطرناک (یا درست و منصف) است)). این مسئولیت من است تا دیگران را خوشحال کنم (در مقابل هرکسی مسئول شادکامی و خوشحالی خودش است) (رود[۴۱]، ۲۰۰۲).
بر مبنای کار پاکر (۱۹۸۵)، لاک و دورهام (۱۹۹۷) اشاره کردند که ارزیابی محوری از واقعیت بر جهان در قالب عدالت در مقابل بی عدالتی و هیجان انگیزی در مقابل خطرناک بودن جان می گیرد. افراد نوعاً ارزیابی های محوری از دیگران را بر اساس اعتماد در برابر بدبینی شکل می دهند و در نهایت خودارزیابی های محوری (ارزیابی محوری از خود)، ارزیابی های بنیادی از ارزش ها، کارایی ها و توانایی های شخص به عنوان یک فرد است (گاردنر و پیرس، ۲۰۰۹).
۲-۳-۳- نظریه خودارزشیابی های محوری
نظریه خودارزشیابی های محوری از نوشته های پاکر (۱۹۸۵) نشات گرفته است و با بسط و توسعه این عقاید می توان پیشنهاد کرد که ارزیابی های محوری از خود همگی فراگیر هستند. این نظریه بیان می کند که نتیجه گیری و ارزیابی ناخود آگاه که افراد در مورد خودشان انجام می دهند بر سایر ارزیابی های از خود، دیگران و جهان تاثیر می گذارد (به نقل از گاردنر و پیرس، ۲۰۰۹).
مفهوم خودارشیابی های محوری از مفاهیم ۸ رشته نشأت گرفته است که عبارتند از فلسفه، روانشناسی بالینی پژوهشی، روانشناسی بالینی تجربی، خشنودی شغلی، روانشناسی استرس، روانشناسی رشد، روانشناسی شخصیت و روانشناسی اجتماعی.
جاج، لاک و دورهام[۴۲] (۱۹۹۸) مفهوم خود ارزشیابی های محوری را معرفی کردند تا نگرش ها و رفتارهای کارکنان را توضیح دهند (بویار و موسلی، ۲۰۰۷). خود ارزشیابی های محوری به عنوان ارزیابی ها و سنجش های اساسی و بنیادی که افراد از ارزش ها، شایستگی ها، صلاحیت ها (عمل کردن، سازگاری، موفقیت و پشتکار، استعدادها و توانایی هایشان (کنترل کردن زندگی)) انجام می دهند، تعریف شده است. این ارزیابی ها از طیف مثبت تا منفی تغییر می کنند (جاج، بونو، ارز و لاک[۴۳]، ۲۰۰۵). همچنین خودارزشیابی های محوری انعکاس دهنده باورها و عقاید درباره این احساس کلی که زندگی به نفع افراد رقم می خورد و به نتیجه مطلوبی می رسد، می باشد (جاج و هارست[۴۴]، ۲۰۰۹). به طور مشابه خودارشیابی های محوری مفروضات بنیادینی هستند که افراد در مورد خودشان دارند و بنابراین واژه خودارزشیابی های محوری با خودپنداره مثبت مترادف است (جاج، بونو، ارز و لاک ، ۲۰۰۵).
خودارزشیابی های محوری پیش بینی می کند که افراد چگونه رویداد ها را ارزیابی می کنند. بر طبق نظر لازاروس (۱۹۹۱) دو فرایند برای ارزیابی اطلاعات مربوط به رویداد ها وجود دارد. در ارزیابی های اولیه فرد تصمیم می گیرد که رویدا مثبت است یا منفی، در ارزیابی ثانویه فرد تعیین می کند که چه کسی یا چه چیزی مسئول رویداد است. خواه آن پدیده قابل کنترل کردن باشد یا نباشد. خودارزشیابی های محوری با هر یک از مؤلفه های فرایند ارزیابی که توسط لازاروس (۱۹۹۱) مطرح شد ارتباط دارد (ارز و جاج، ۲۰۰۱). خودارزشیابی های محوری یک ارزیابی نسبتاً پایدار و بنیادی از فرد به عنوان یک شخص است (به نقل از هیلر و هامبریک[۴۵]، ۲۰۰۵).
خودارزشیابی محوری استنتاج های فرد در مورد خودش می باشد. این ارزیابی ها بر پایه استاندارد ها، عقاید و هنجارهای اساسی فرد می باشند که سطح کلی سلامت و بهزیستی و ارزش خود فرد را تعیین می کنند (دورمن، فرای، زاپف و فرس[۴۶]، ۲۰۰۶). خودارزشیابی های محوری به عنوان باورهای فرد درباره توانایی شان برای تعامل موفقیت آمیز با محیط شان از طریق تغییر و اصلاح رفتارهایشان و رویدادهای بیرونی تعریف می شود (جانسون، ماراکاس و پالمر[۴۷]، ۲۰۰۵). به دلیل این که این نوع ارزیابی، بنیادی و اساسی است و به این خاطر که مستقیماً به خود و خود پنداره ارتباط دارد، خودارزشیابی های محوری نامیده می شود (جاج، ارز، بونو و ثورسن، ۲۰۰۳).
خودارزشیابی محوری بیانگر این است که فرد چه کسی است و خود را چگونه ادراک می کند (ککمر، کولینس، هریس و جاج، ۲۰۰۹). خودارزشیابی های محوری نقش مهمی را در این که افراد چگونه محیط شان را تفسیر می کنند و به آن پاسخ می دهند دارد، هم چنین بر اسنادهای فرد نیز تأثیر گذارند (جانسون، ماراکاس و پالمر، ۲۰۰۵).
خودارزشیابی های محوری شامل ۴ مولفه است که اشاره به تفاوت های فردی در عزت نفس، خودکارآمدی کلی، جایگاه مهار و ثبات هیجانی (روان رنجوری پائین) دارد (چامورو، فرنهام و لویس[۴۸]، ۲۰۰۸). در ادامه توضیحات بیش تری در خصوص ابعاد خود ارزشیابی های مرکزی خواهیم داد:
۲-۳-۳-۱- عزت نفس
عزت نفس ارزیابی اساسی است که افراد در مورد خودشان انجام می دهند. عزت نفس مهم ترین ارزیابی اساسی و زیربنایی از خود است (جاج، ارز و بونو، ۱۹۹۸). عزت نفس شامل خویشتن پذیری، علاقه به خود و احترام به خود است (کرافورد، ۲۰۰۸). عزت نفس تأییدی از شخص و درجه ای است که یک فرد خود را توانا، بامعنی و مهم، موفق و باارزش می بیند (بونو و جاج، ۲۰۰۳).
عزت نفس می تواند به عنوان ارزش کلی که فردی در یک موقعیت به عنوان یک شخص از خودش دارد، تعریف شود (جاج، بونو، ارز و لاک، ۲۰۰۵). عزت نفس، اساسی ترین نمود خودارزشیابی های محوری است (جاج، بونو و لاک، ۲۰۰۰). عزت نفس ارزشیابی محوری ، بنیادی و اساسی از خود می باشد. به عبارتی، ارزش کلی که یک فرد از خودش دارد و به همین عنوان شاخص خودارزشیابی محوری محسوب می شود (تیلور، ۲۰۰۴). عزت نفس به این دلیل جزء صفات تشکیل دهنده خودارزشیابی های محوری می باشد که ارزیابی کننده است و این صفات شامل ارزیابی از خود، به عنوان یک شخص و هم چنین شامل ارزیابی اسنادهای ویژه فرد می باشد. عزت نفس برای هویت و خود پنداره فرد محوری است. همچنین، یک صفت بنیادی است و در نهایت عزت نفس در حیطه عمل وسیع است؛ زیرا یک طرح واره سازمان دهی می باشد که پردازش اطلاعات گوناگون مرتبط با خود را کنترل می کند. به همین دلیل این صفت مؤلفه اساسی خودارزشیابی محوری است (ارز و جاج، ۲۰۰۱).
۲-۳-۳-۲- خودکارآمدی کلی
اگر چه خودکارآمدی کلی آن گونه که توسط بندورا (۱۹۹۷) مطرح شد، محدود به وظیفه مشخصی است؛ جاج، لاک و دورهام (۱۹۹۷) آن را به سطح گسترده تر و کلی تری توسعه دادند و خودکارآمدی کلی را به عنوان این که چگونه یک فرد خودش را برای به کار بردن انگیزش، فرایندهای شناختی و عمل توانا می بیند تا بدان وسیله بتواند مدیریت و کنترل کردن رویدادها را در زندگی اش تمرین کند، توصیف کردند (کرافورد، ۲۰۰۸).
خودکارآمدی کلی ارزیابی فرد در این باره است که چگونه فرد می تواند به خوبی با چالش های زندگی دست و پنجه نرم کند (جاج، بونو، ارز و لاک ، ۲۰۰۵). خودکارآمدی کلی ارزیابی فرد از آن چه قادر به انجام در موقعیت های مختلف هست، می باشد. خودکارآمدی کلی از این نظر که انعکاس دهنده ادراکات فرد از توانایی هایش برای سازگاری با پیشامدها و دشواری های زندگی است و همچنین، به این دلیل که خودکارآمدی کلی بهتر انگیزش، منابع و فعالیت های مورد نیاز برای داشتن کنترل کلی بر رویدادها در زندگی را برآورده می کنند، بیانگر خودارزشیابی های محوری است و به عنوان یکی از شاخص های این مفهوم در نظر گرفته شده است (جاج، ارز و بونو، ۱۹۹۸).
۲-۳-۳-۳- جایگاه مهار
جایگاه مهار به رابطه بین رفتارهای فرد و پیامدهای آن رفتارها اشاره دارد. افراد با جایگاه مهار درونی اعتقاد دارند که رفتارها و تلاش ها و پیامدها را خودشان تعیین می کنند، در حالی که افراد با جایگاه مهار بیرونی تمایل دارند تا پیامدها را به عواملی که فراتر و خارج از کنترل آن هاست، نسبت دهند. جایگاه مهار توضیح می دهد که چرا برخی افراد مسئولیت پیامدهای زندگی را شخصاً به عهده می گیرند، در حالی که برخی دیگر این مسئولیت را قبول نمی کنند.
درونی ها کسانی هستند که باور دارند در تعیین سرنوشت شان نقش دارند، بنابراین اغلب مطمئن، هشیار و آماده برای کتترل کردن محیط پیرامون شان هستند. از طرف دیگر، بیرونی ها کسانی هستند که باور دارند در سرنوشت شان کنترل مستقیمی ندارند و خودشان را نسبت به محیط پیرامون شان منفعل ادراک می کنند و تمایل دارند تا پیامدهای شخصی را به عوامل خارجی یا شانس نسبت دهند (توماس، سورنسن و ابی[۴۹]، ۲۰۰۶).
به عنوان مؤلفه خودارزشیابی های محوری، جایگاه مهار ۳ ویژگی اساسی را دارا می باشد؛ اولاً، جایگاه مهار شامل روش های متفاوت کسب و ارزیابی های اطلاعات هستند. درونی ها و بیرونی ها همیشه به دنبال ارزیابی این هستند که چه مقدار کنترل بر موقعیت ها دارند. ثانیاً، جایگاه مهار بنیادی است. تحقیقات زیادی نشان داده اند که کنترل جزء ذاتی افراد است. افراد نیاز فطری برای کنترل و دست کاری محیط شان دارند. بنابراین، تفاوت های افراد در ادراکات کنترل بنیادی است. هم چنین، جایگاه مهار بر بسیاری از ارزیابی های دیگر مانند پاداش ها، تقویت ها و خشنودی تأثیر می گذارد و بنابراین، صفتی گسترده تر و کلی است (ارز و جاج، ۲۰۰۱).
۲-۳-۳-۴- ثبات هیجانی
بیانگر تمایل فرد برای داشتن احساس امنیت و آرامش، بی پروا بودن و محکم بودن (جاج و بونو، ۲۰۰۱) و نشان دادن واکنش پذیری کمتر به حوادث و رویدادهای روزمره می باشد. کارکنانی که از نظر ثبات هیجانی با ثبات تر هستند کمتر مستعد دریافت اطلاعات منفی و تجربه کردن هیجانات منفی هستند (جانسون، ماراکاس و پالمر[۵۰]، ۲۰۰۵).
ثبات هیجانی وجود دیدگاه مثبت یا منفی را در زندگی مورد ارزیابی قرار می دهد و از آن جهت به عنوان یکی از شاخص های خودارزشیابی های محوری به حساب می آید (تیلور، ۲۰۰۴).
۲-۳-۴- ارزشیابی های محوری بیرونی
ارزشیابی محوری بیرونی شبیه به خودارزشیابی های محوری هستند، از این حیث که هردو از نظر ماهیت بنیادی و از نظر حیطه و وسعت و دامنه، گسترده هستند. تفاوت بین این دو این است که خودارزشیابی های محوری ارزیابی هایی از خود هستند، در حالی که ارزشیابی های محوری بیرونی ارزشیابی هایی هستند که افراد از محیط شان انجام می دهند. جاج، لاک و دورهام (۱۹۹۷) استدلال کردند که ارزشیابی های محوری بیرونی مربوط به دیگران و جهان می باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:49:00 ق.ظ ]