کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

دی 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



والدین افرادی که طرحواره ایثار دارند معمولاً افرادی ضعیف، کودک صفت، درمانده، بیمار یا افسرده بوده اند. بر خلاف طرحواره ی اطاعت که بخاطر تعامل با والدینی بوجود آمده است،که به شدت سختگیر بوده اند، طرحواره ی ایثار به دلیل زندگی با والدین ناتوان یا درمانده در ذهن بیمار شکل گرفته است.یکی از مشکلات این است که گاهی اوقات ارزش های فرهنگی و مذهبی تأکید زیادی بر ایثارگری می کنند علاوه بر این، ایثارگری در محدوده طبیعی، نمی تواند یک طرحواره ناکارامد باشد. ایثارگری بهنجار، رفتار سالم به شمار می رود و هرگاه، حالت افراطی به خود بگیرد، ناکارامد می­ شود. این طرحواره بعنوان یک طرحواره شرطی در سیر تحول شکل می­گیرد. تقریبا تمام بیمارانی که طرحواره ازخودگذشتگی دارند، تا حدودی محرومیت هیجانی نیز دارند. طرحواره نقص نیز معمولاً به این طرحواره ارتباط پیدا می کند. این افراد به دیگران بیشتر کمک می کنند، زیرا احساس ارزشمندی کمتری می کنند. این طرحواره باعث پدیدایی علائم اختلالات روانی می شود یا اینکه روابط اجتماعی ناخوشایندی پدید خواهد آورد که این مسئله خودش پیامدهای ناگوار از قبیل خشم فروخورده، مشکلات روان تنی، محرومیت هیجانی یا دیگر مشکلات هیجانی به دنبال خواهد داشت. این افراد معمولاً دوستان زیادی پیدا می کنند و به دلیل اهمیتی که دیگران برایشان دارند سعی می کنند تمامی خواسته های آنان را بر آورده کنند و از گفتن"نه” پرهیز می کنند. این خواسته ­ها می ­تواند نامشروع بوده و باعث مشکلاتی برای آنان گردد. در غالب رفتارهای حاکی از جبران افراطی برخی از افراد ممکن است بعد از مدت زمان طولانی ایثارگری و فداکاری ناگهان رفتارهای پرخاشگرانه افراطی نشان دهند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
در پژوهش دکوولیر و همکاران(۲۰۰۲؛به نقل از ریزو،۲۰۰۷) طرحواره های غالب در افراد الکلی بیشتر در حیطه خودگردانی مختل و طرحواره بی اعتمادی /بدرفتاری، ایثار و رها شدگی بود.
فرضیه فرعی چهاردهم: بین طرحواره­ی بازداری هیجانی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه وجود دارد.
با توجه به نتایج پژوهش بین طرحواره ی بازداری هیجانی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. پس با اطمینان ۹۹% فرض پژوهش تأیید و فرض صفر رد می شود.
همچنین در دانش آموزان دختر و پسر به طور جداگانه نیز بین طرحواره ی بازداری هیجانی و رفتارهای پرخطر رابطه معنادار و مثبت در سطح ۰۱/۰ p< نیز وجود دارد.
افراددارای طرحواره ی بازداری هیجانی بصورت افراطی اعمال، احساسات و ارتباطات خود انگیخته که معمولاً به منظور اجتناب از طرد دیگران، احساس شرمندگی و از دست دادن کنترل بر تکانه های شخصی صورت می گیرد را بازداری می کنند. معمولی ترین حوزه ­های بازداری در مورد آنها شامل: بازداری از بروز خشم و پرخاشگری، بازداری از بیان تکانه­های مثبت و بازداری از بیان آسیب پذیری یا بیان راحت و صریح احساسات و نیازهای شخصی وتاکید افراطی برعقلانیت و نادیده گرفتن هیجان­ها می­باشد. علاوه براین آنها پایبندی شدیدی به آیین­مندیها وکارهای روزمره دارند. بر عقلانیت، بیش ازحد تاکید می­ کنند، درحالی که نیازهای هیجانی را نادیده می­گیرند. افرادی که این طرحواره رادارند، معمولا آدمهایی خویشتن دار،غم انگیز وعبوس به نظرمی رسند. علاوه براین به خاطرجمع شدن خشم بیان نشده،­ خیلی دلخورومتخاصم هستند. جبران افراطی دراین افراد با انجام رفتارهای تکانشگرانه و بدون بازداری و گاهی تحت تاثیر مواد مهارزدایی نظیرالکل، مشاهده می­ شود.
فرضیه فرعی پانزدهم: بین طرحواره ی سرسختانه/عیب جویی افراطی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه وجود دارد.
با توجه به نتایج پژوهش بین طرحواره ی سرسختانه/ عیب جویی افراطی و رفتارهای پرخطر دانش آموزان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد.پس با اطمینان ۹۹% فرض پژوهش تأیید و فرض صفر رد می شود.
در دانش آموزان پسر بین طرحواره ی سرسختانه/عیب جویی و رفتارهای پر خطر با توجه به ۰۱/۰ p> رابطه معناداری وجود ندارد اما در دانش آموزان دختر با توجه به ۰۱/۰ p< رابطه معنادار ومثبتی بین طرحواره ی سرسختانه/عیب جویی و رفتارهای پرخطر وجود دارد.
این طرحواره نیز بعنوان یک طرحواره شرطی که در سیر تحول شکل می گیرد می تواند منجر به شکل گیری این باور در فرد شود که باید تمامی تلاش خود را برای رسیدن به معیارهای بلند پروازانه اش انجام دهد و این کار را بخاطر اجتناب از عدم تأیید یا خجالت زدگی انجام می دهد. این طرحواره به شکل نقص­گرایی افراطی، توجه غیر معمول به جزئیات یا ارزیابی کمتر از حد عملکرد خود در مقایسه با عملکرد دیگران بروز می کند. تحت فشاربودن، شایعترین هیجانی است که این افراد تجربه می کنند. تحت فشاربودن، تمامی ندارد وازآن جاکه بی نقص بودن غیرممکن است، فرد باید همیشه تلاش بیشتری انجام دهد. زیربنای همه این کارها، اضطراب شدیدی است که افراد درخصوص شکست کارها احساس می کنند. استحقاق و معیارهای سرسختانه طرحواره­هایی هستند که به شکل جبران افراطی عمل می کنند و در پاسخ به نقص فعال می شوند بعنوان مثال اگر فرد احساس نقص کند سخت در تلاش است تا بی نقص جلوه کند و شیوه برتری طلبی را احساس می کند و اگر احساس کند با او بدرفتاری شده است با دیگران به خشونت رفتار می کند.کاهش اضطراب وجبران نقص وکاستی که این افراددر خود احساس می کنند، زمینه گرایش آنان را به استفاده ازمواد آرام بخش ومهارزدا نظیرالکل رافراهم می کند.
۵-۲- پیشنهادات پژوهش
از آنجایی که یکی از وظایف مشاوره مدارس، ارتقای سطح بهداشت روانی دانش آموزان است، بنابراین برگزاری جلسات مشاوره ای با هدف آگاه سازی دانش آموزان، والدین و کادر مدرسه، و موضوع مهارت های زندگی و آشنایی با طرحواره های ناسازگار اولیه می تواند در کاهش ریسک ومیزان خطر پذیری اقشار گوناگون جامعه( بخصوص نوجوانان وجوانان) مفید واقع شود.
با توجه به اهمیت نقش طرحواره های ناسازگار اولیه در رفتار و عملکرد دانش آموزان، شناخت و توجه مدیران و دبیران نسبت به آن و سبک های مقابله ای طرحواره ها ضروری به نظر می رسد.
۵-۳- محدودیتهای پژوهش
هر تحقیقی از ابتدای امر یعنی انتخاب موضوع تا مراحل اجرا، و تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری دارای محدودیتهایی است. بیان محدودیتها در پژوهش به محققانی که قصد تحقیق در زمنیه ها ی مختلف را دارند، کمک می کند تا به دیدی باز و آگاهی از موانع، کمبودها و محدودیتهای تحقیق به امر پژوهش در زمینه های مشابه بپردازند. این تحقیق نیز دارای موانع و محدودیتـــــهایی است که در ذیل به آنها اشاره می کنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-09] [ 08:53:00 ق.ظ ]




قرآن کریم می‌فرماید: «لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل» (نساء/ ۲۹ و بقره/ ۱۸۸، نساء/ ۱۶۱، و توبه/ ۳۴).
در مورد مفهوم این آیه شریفه، توجّه به چند نکته ضروری است:

 

    1. اکل در لغت به معنای خوردن است، ولی در این‌جا به معنای استیلا و تصرف در شیء به کار رفته است و آیه از استیلا بر مالِ غیر از طرق باطل، نهی می‌کند.

 

    1. نهی به کار رفته در آیه یاد شده می‌تواند به معنای فساد اسباب باشد یا صرف تکلیف. به بیان دیگر، ممکن است اکل مال به باطل که با اسباب باطل تحقق می‌یابد، کنایه از باطل بودن اسباب و مؤثر نبودن آن‌ها در نقل ملکیت و حق تصرف باشد و یا همانند نهی از بیع در موقع نماز جمعه، صرفاً تکلیف محض را اراده کند که در صورت اول، حرمت وضعی دارد و در صورت دوّم، فقط حرمت تکلیفی.

 

    1. در کاربرد حرف باء در «بالباطل» چند احتمال ذکر شده است:

 

یکی آن‌که باء به معنای سببیت باشد؛ که در این صورت، آیه در مقام نهی از استیلا بر مال غیر و تملک آن به سبب اسباب و طرق باطل است و خداوند می‌گوید: با اسباب و طرق باطل در اموال دیگران تصرف نکنید.
احتمال دوّم آن‌که باء به معنای مقابله باشد؛ یعنی در مقابل چیزی که عرفاً و شرعاً قیمت ندارد، در اموال دیگران تصرف نکنید و به بیان دیگر، ما به ازای مال را چیزی قرار ندهید که قصد عقلایی بر آن تعلق نمی‌گیرد و عرفاً یا شرعاً مال به حساب نمی‌آید.
به بیان روشن‌تر، اگر باء به معنای سببیت باشد، آیه به اسباب تملیک نظر دارد و اگر به معنای مقابله قلمداد شود، مقصود جنس ثمن است که باید دید باطل است یا خیر.
در خصوص مراد از اسباب باطل دو احتمال ذکر کرده‌اند:
نخست، اسبابی که در شرع مورد نهی قرار گرفته‌اند مثل قمار و غصب؛
دوّم، اسبابی که عرف آن را باطل و ظالمانه می‌داند.
با توجّه به این احتمال‌ها و نکات در آیه شریفه، برخی گفته‌اند که آیه ناظر به اسباب تملیک است، نه جنس ثمن، و مقصود از اسباب هم اسباب عرفی است و در بیان علّت آن نوشته‌اند در خطابات شرعی که مردم مورد خطاب‌اند، موضوعات و متعلقات و قیودشان بر مفاهیم عرفی حمل می‌شوند و این‌که بگوییم آیه ناظر به ادله دیگر است- و مقصود اسباب نهی شده درشرع مانند قمار و غصب است- امری است خلاف ظاهر آیه (حسینعلی منتظری، دراسات فی المکاسب المحرمه، ج۱، ص۱۳-۱۶).
براساس مطالب پیش گفته و استدلال کسانی که در مفاد آیه بحث کرده‌اند، به نظر قول راجح آن است که آیه در مقام نهی از تصرف در اموال دیگران در جایی است که سبب تصرف از نظر عقلا و عرف امری ظالمانه قلمداد شود.
بنابراین صدق اکل مال به باطل نیازمند نهی خاص از سبب نیست و در جایی که عرفاً تصرف ناروا به شمار آید، مصداق نهی در آیه است و علاوه بر حرمت تکلیفی، حرمت وضعی هم دارد و اصل تصرف امری باطل تلقی می‌شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
مطلب شایان ذکر دیگراین است که اگر تردید در مصادیق اکل مال به باطل یا تجارت از روی رضایت، پیش آمد برخی نوشته‌اند:
اگر در جایی شک در صدق اکل مال به باطل باشد، ولی بدانیم که تجارتِ از روی رضایت در آن صدق ندارد، شک از بین می‌رود و از مصادیق اکل مال به باطل بودن، شک معنا پیدا نمی‌کند.
امّام خمینی (ره) فرموده است: «گمان خشنودی خریدار در این جا، بی‌مورد است؛زیرا این خشنودی، مانند خشنودی در عقد فاسد است که در جای خود بی‌اثر بودن آن، ثابت شده است. و شخص نیز نسبت به آن‌چه که به عقد فاسد، دریافته، ضامن است؛زیرا خشنودی، بستگی دارد به جا به جایی و امضای شارع. پس هنگامی که جا به جایی، در کار نبود، موضوعی برای خشنودی دو سوی معامله باقی نخواهد ماند. خرید و فروش بلیط بخت‌آزمایی این گونه است؛زیرا خشنودی دو سوی معامله، بر عمل واقع شده که از نظر شرع ممنوع است و این نهی در حکم نفی است، پس از نظر شرع، موضوعی برای خشنودی باقی نمی‌ماند، همان‌گونه که در گونه‌های قمار نیز چنین است. زیرا خشنودی دو سوی برد و باخت قمار نیز، بر کاری واقع شده که شارع نهی دارد و این، در حکم نفی است (مجله فقه اهل بیت، سال اول، شماره دوّم، ص ۲۷۱).
از این‌رو تا علم به صدق تجارت صحیح پیدا نشود، نمی‌توان در موارد تردید با اصل عدم و امثال آن تصرفات در اموال را از مصادیق اکل مال به باطل خارج دانست.
در بحث‌های حقوقی نیز برخی اکل مال به باطل را به دارا شدن بلا جهت تطبیق داده‌اند (محمد تقی رفیعی، مطالعه تطبیقی غرر در معامله، جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ج۳، ص۱۸۶۳).
برخی ضمن تطبیق عمل‌کرد شرکت‌های هرمی بر اکل مال به باطل نوشته‌اند:
«منظور از اکل به باطل این است که انسان بی‌آن‌که فعّالیت مثبتی داشته باشد، اموال بادآورده‌ای را تملک کند» (علیان نژادی، بازاریابی شبکه‌ای یا کلاهبرداری مرموز، ص۴۴ به نقل از آیت الله مکارم شیرازی).
از آن‌رو درآمد شرکت‌های هرمی اکل مال به باطل است که ۹۶ درصد از اعضای آن هیچ درآمدی ندارند، دو درصد نصف آورده خود را دریافت می‌کنند، یک درصد به مبلغی که داده‌اند، دست می‌یابند و بقیه سود، نصیب یک درصد باقی مانده می‌گردد (روزنامه خراسان، ۵/۴/۱۳۸۴به نقل از حمیدرضا کاتوزیان نماینده مجلس شورای اسلامی).
برخی از اهل سنت با استدلال به آیه یاد شده، اظهار داشته‌اند: عضویت و کسب درآمد از این شرکت‌ها، موجب خوردن اموال مشترک به باطل است؛ چون قصد اعضا ایجاد شرکت نیست، بلکه مقصود آنان نیرنگ و فریب دادن دیگران است (شرکات التسویق الهرمی، در: http: //www.taimiah.org)
به بیان دیگر، نه هدف این شرکت‌ها سرمایه‌گذاری برای تولید و خدمات است و نه حتی فروش کالا برای رفع نیاز واقعی است، بلکه هدف به عضویت در آوردن دیگران برای دست‌یابی به پول بیش‌تر است و همین مقدار می‌تواند فعّالیت این شرکت‌ها را از مصادیق «اکل مال به باطل» قرار دهد.
شاید چنین اشکال شود که اعضای شرکت هرگز درصدد فریب دوستان و خویشان برنمی‌آیند، ولی چنان که گذشت تبلیغات و آموزش این شرکت‌ها موجب می‌شود تا افراد بدون توجّه به ماهیت کار خود به سراغ خویشان می‌روند و دلیل تأکید این شرکت‌ها بر عضوگیری از میان نزدیکان ان است که به جهت اعتماد آنان، فریب‌شان، آسان‌تر است و به علاوه، چنین افرادی کم‌تر حاضر به شکایت می‌شوند و در نتیجه اهداف شرکت‌ها بهتر برآورده می‌گردد.
آن‌چه گفته شد، بر شرکت‌هایی صدق می‌کند که یا کالا و خدمات ارائه نمی‌دهند یا کالای آنان به قیمت غیر واقعی و فقط برای تشویق افراد به عضویت در شرکت با پوشش فروش کالاست، ولی اگر شرکتی اجناس خود را به قیمت واقعی بفروشد و به خریداران در مقابل معّرفی مشتری پاداش دهد، آیا باز هم اکل به مال باطل صدق می‌کند؟
در پاسخ می‌توان گفت اگر شرطِ دریافتِ حقِ جعاله بازاریابی، خرید کالا نباشد و افراد به‌توانند در صورت یافتن مشتریان جدید از دست‌مزد معقولی برخوردار شوند، این فعّالیت از فرض شرکت‌های هرمی باطل خارج است و اشکال نخواهد داشت، ولی از آن‌جا که در این قبیل شرکت‌ها شرط دریافت سود و پورسانت، خرید کالا و معّرفی مشتری است و اگرمشتریان جدید هم افراد دیگری را به شرکت معّرفی کنند، سودی به فرد اول تعلق می‌گیرد که در عمل کاری را انجام نداده است، در این صورت نیز دارا شدن بلا جهت مصداق پیدا می‌کند.
در واقع عمل‌کرد شرکت‌ها از این جهت مصداق اکل مال به باطل قرار می‌گیرد که «چنین برنامه‌ای امکان رشد ندارد، مگر در صورت وجود کسانی که برای سود بردن دیگری ضرر کنند و تفاوتی ندارند که رشد شرکت ا دامه یابد یا خیر. بنابراین خسارت امری گریز ناپذیر برای ملحق شدگانِ بعدی است و بدون این خسارت، افراد بالای هرم سودهای خیالی را به دست نمی‌آوردند. بنابراین ضررکنندگان بیش‌ترند و سودکنندگان اندک. به بیان دیگر، تعداد اندک، مال تعداد بیش‌تر را بدون حق به دست آورده‌اند و این اکل مال به باطل است که قرآن آن را تحریم کرده است و این شیوه نزد اقتصاددانان به بازی با نتیجه صفر (zero-sum game ) معروف است؛ یعنی آن‌چه عدّه‌ای به عنوان سود دریافت می‌کنند، ضرری است که دیگران پرداخته‌اند» (http: //www.islamonline.net).

۲-۲-۱-۱۰- صدق ظلم

برخی دیگر ضمن ظالمانه خواندن عمل‌کرد بانیان و اعضای شرکت، علّت حرمت و نامشروع بودن آن را چنین تقریر کرده‌اند: نظام شرکت هرمی و شروط آن، موجب می‌شود شخص از زحمت افراد دیگر بهره ببرد، بی‌آن‌که در مقابل آن چیزی بپردازد و چنین ظلمی جایز نیست؛ چون شرکت از زحمات دیگران در فروش کالای خود بهره می‌گیرد و عدل اقتضا دارد که در مقابل آن چیزی به آنان پرداخت شود، چه عمل‌کرد افراد را از نوع اجاره بدانیم و چه جعاله. در خصوص اجاره- که بهتر است آن را اجاره تلقی کنیم- مطلب روشن است؛ چون اجیر در قبال هرکاری که برای موجر انجام می‌دهد و به وی نفعی می‌رساند، مطابق عقد اجاره مستحق دریافت دست‌مزد است. بنابراین در مقابل هرکالایی که به فروش می‌رساند، باید سودی دریافت کند (ابراهیم احمد شیخ ضریر، «التکییف الفقهی لشرکات التسویق الشبکی»، موسوعه البحوث و المقالات العلمیه، ج۴)؛ حال آن‌که چنان که گذشت، حتی در شرکت‌های کالاگردان از نوع هرمی، افراد محدودیت در فروش و بازاریابی دارند.

۲-۲-۱-۱۱- شبهه قمار

فقها با توجّه به معنای لغوی قمار، آن را چنین تعریف کرده‌اند: «اصل القمار الرهن علی اللعب بشیء من الاله؛ اصل قمار عبارت از گروگذاری بر بازی کردن با چیزی است» (نجفی، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۱۰۹ و امّام خمینی، المکاسب المحرمه، ج۲، ص۷) و مقصود آن است که با انجام بازی، شخص غالب از مغلوب چیزی را دریافت کند.
هم‌چنین در قرآن کریم آمده است: ( انما الخمر و المیسر و الانصاب.. . فاجتنبوه) (مائده/۹۰).
طبق روایات مقصود از میسر، همان قمار است. برای نمونه، جابر از امّام باقر (ع) نقل می‌کند وقتی این آیه نازل شد، از پیامبر اکرم (ص) راجع به میسر پرسیدند و حضرت فرمود: «کل ما تقومر به حتی الکعاب و الجوز؛ هر آن‌چه با آ ن قمار انجام گیرد حتی تکه استخوانی (برای بازی) باشد یا گردو» (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۱۹).
مرحوم علامه حلی در کتاب«تذکره»می نویسد: «تعلیم و یاد گرفتن فنون قمار و وسیله درآمد و کسب قرار دادن آن حرام است سپس اضافه می‌کند در حرمت آن بیش از پانزده حدّیث از پیشوایان معصوم (ص) وارد شده است» (نقل از مفتاح الکرامه ص ۵۶).
با بیان فوق بایدگفت در قمار اولاً، نوعی بازی انجام می‌شود و ثانیاً، مبلغ مشخصی را مغلوب به برنده می‌پردازد که در این صورت در عمل‌کرد شرکت‌های هرمی، قمار صدق نخواهد کرد. با وجود این، برخی فقها علّت حرمت قمار را در کنار ادله دیگر، صدق «اکل مال به باطل» دانسته‌اند و نتیجه این می‌شود که اگر قمار مصطلح فقهی صدق نکند، ولی نتیجه آن صادق باشد، باز هم می‌تواند طبق ملاک حاکم بر قمار، مشمول حرمت قرار گیرد. مؤید مطلب آن است که برخی در وجه نام‌گذاری میسرنوشته‌اند: «لتیسراخذ مال الغیر فیه من غیر تعب و مشقه؛ به خاطر آن‌که گرفتن مال دیگری به آسانی و بدون رنج و سختی صورت می‌گیرد». براین اساس، چه بسا به‌توان عمل‌کرد شرکت‌های هرمی را به قمار شبیه دانست؛ چون همانند قمار به راحتی شخص را هم به پول می‌رساند و هم احتمال باخت در آن هست؛ چنان که برخی به صراحت در تعریف اصطلاحی قمار عبارت‌های زیر را به کار برده‌اند: «تملیک المال علی المخاطره؛ به ملکیت در آوردن مال با احتمال خطر (عدم تملک)» (عبدالله علی محمود صیفی، الجهاله و اثرها فی عقود المعاوضات، ص ۳۴ به نقل از: جصاص، احکام القرآن، ج۲، ص۱۲۷).
یا «ان یجتمع فی حق کل واحد خطر الغنم و الغرم؛ اینک یک فرد هم با احتمال برد همراه باشد و هم احتمال باخت» (همان به نقل از: غزالی، الوسیط، ج۷، ص۱۷۸؛ طبری، جامع البیان، ج۲، ص۳۵۸؛ قرطبیف الجامع لاحکام القرآن، ج۳، ص۵۲و ۵۷؛ کفوی، الکلیات، ص۷۲ و جرجانی، التعریفات، ص۲۰۳). نیز براین نکته تصریح کرده‌اند که قمار نوعی غرر است (همان ) و گویا علّت حرمت اقدام به آن را غرری بودن دانسته‌اند.
هم‌چنین برخی نوشته‌اند: «از آن‌جا که شخص قماربازمی‌خواهد به آسانی به مال و ثروتی نایل شود، به قمار میسر گفته می‌شود» (مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲، ص ۷۳) و در تعریف قمار گفته‌اند: «قمار یعنی قربانی کردن مال و ثروت برای به دست آوردن مال دیگران با خدعه و نیرنگ و تزویر و احیاناً به عنوان تفریح و نرسیدن به هیچ کدام.» (همان، ص۷۹) بر همین اساس، با توجّه به آن‌چه در ماهیت عمل‌کرد شرکت‌های هرمی گذشت، برخی آن را از مصادیق قمار جهانی دانسته‌اند (علیان‌نژادی، بازاریابی شبکه‌ای یا کلاهبرداری مرموز، ص۵۰٫ ).
برخی دیگر گفته‌اند: کسانی که در شرکت‌های هرمی در رأس هرم قرار گرفته‌اند، مادامی که بازی عضوگیری در شرکت ادامه یابد، به سود دست می‌یابند؛ چنان که افراد در قاعده هرم با خسران و ضرر مواجه می‌شوند و این همان معنای قمار است (ابراهیم احمد شیخ ضریر، «التکییف الفقهی لشرکات التسویق الشبکی»، موسوعه البحوث و المقالات العلمیه، ج۴).
برخی در استدلال بر قمار بودن عضویت در شرکت‌های هرمی نوشته‌اند: یک فرد بعد از عضویت در شرکت، ممکن است سودی نبرد و ممکن است به خاطر فعّالیت زیر مجموعه‌ها، ناخواسته به ثروتی دست یابد و این همان قمار است (شرکات التسویق الهرمی، در: http: //www.taimiah.org. ).
هم‌چنین از این‌که فرد بارها اقدام به خرید کالا می‌کند، با این‌که می‌داند با یک بار خرید کالا می‌کند، با این‌که می‌داند با یک بار خرید هم می‌تواند از خدمات شرکت بهره‌مند شود، دلیل برآن است که قصد از معامله، معامله قماری است، نه خرید و فروش (همان).
این در حالی است که عدّه‌ای دیگر اظهار داشته‌اند: قمار عبارت است از نوعی سرگرمی با شرط برد و باخت که در این‌جا چنین نیست، وحتی پا را فراتر گذاشته و گفته‌اند: به عکس، نسبت دادن کلاهبرداری و قمار به شرکت، خود جرم افتراست (گلدکوئیست ایرانی، آزاد است، در: http: //www.aftabews.ir).
از آن‌جا که صدق قمار بر عمل‌کرد شرکت‌هایی که کالا و خدمات عرضه می‌کنند، با اشکالاتی همراه است، برخی گفته‌اند قمار در جایی صدق دارد که به جای کالا، کارتی که از شرکت دریافت شده، جا به جا می‌شود. توضیح این‌که در برخی از شرکت‌ها، شرکت کننده‌ در ازای پرداخت مبلغ مشخصی، چندین کارت دریافت می‌کند که باید آن‌ها را بفروشد و پولش را به حساب شرکت یا فروشنده کارت‌ها بریزد. خریداران بعدی هم که زیر مجموعه فروشنده قبل از خودشان قرار می‌گیرند، باید این کارت‌ها را به پایین دستی‌ها بفروشند و پولش را به حساب شرکت، فروشنده اصلی، بریزند تا خودشان سرگروه دیگری بشوند. بدین ترتیب، با جلب افراد جدیدتر و رسیدن به نوک هرم، پول زیادی نصیب آنان می‌گردد. این فعّالیت نیز چنان که برخی تصریح دارند، فقط در جایی که شخص ورق را خریده و آن را به چند نفر دیگر واگذار کرده، از مصادیق قمار است (شرکات التسویق الهرمی، در: http: //www.taimiah.org).
به بیان دیگر، در این شرکت‌ها شخص با آگاهی کامل از چگونگی کار شرکت و احتمال ضرر و سود و حتی با پذیرش احتمال از دست رفتن تمام پول پرداختی به شرکت، به عضویت آن در می‌آید و این گونه عمل‌کرد، نوعی ریسک است که در آن احتمال برد و باخت وجود دارد و همین امر می‌تواند آن را به قمار شبیه سازد. (میزگرد قدس با کارشناسان اقتصادی، حقوقی، قضایی در مورد شرکت‌های هرمی (آیا جویندگان طلا به گنج می‌رسند؟ )‌، قدس، ۱۲ و ۱۳/۱۰/۱۳۸۴، سخنان شیخ الاسلامی).
امّا باید گفت قمار نوعی تفریح و برد و باختی صرفاً مبتنی بر شانس و اقبال است و تقریباً از قبل هیچ گونه پیش‌بینی‌ای در برد یا باخت نمی‌توان داشت، در حالی که در شرکت‌های هرمی با پیش‌بین قبلی و در نظر گرفتن اعضای بعدی و حتی صحبت با آن‌ها، می‌توان به عضویت شرکت درآمد و از این‌رو مقداری با قمار مطرح در فقه تفاوت می‌یابد. بله، از این نظر شبیه به قمار است که احتمال ضرر در آن فراوان است، چنان که احتمال دست‌یابی به سود کلان هم وجود دارد، و نیز شخص بدون انجام فعّالیت مثبت اقتصادی ممکن است به پول قابل توجّهی دست یابد؛ هر چند این درآمد ناشی از فعّالیت دیگران است ونه صرف شانس و اقبال فرد.
بنابراین تطبیق عمل‌کرد شرکت‌های هرمی بر قمار خالی از اشکال نیست؛ چرا که در موارد خرید و فروش کالا- هرچند به قیمت غیر واقعی و بر مبنای دست‌یابی به سود به شرط جلب مشتری- نمی‌توان این عمل‌کرد را همانند بازی با آلات قمار دانست. البته در احتمال دست‌یابی به سود کلان بی‌شباهت به قمار نیست، ولی از آن‌جا که چنین خرید وفروشی، ولو به صورت ظاهری، ازآلات قمار به شمار نمی‌رود، می‌توان آن را جایز و خارج از مصادیق قمار دانست؛ چنان که صاحب جواهر در این خصوص می‌نویسد: امّا إذا أخذ الرهن فی مالم یعتد المقامره به… و مع طیب النفس من الباذل لابعنوان ان المقامره اوجبته و الزمته.. . أمکن القول بجوازه
چنان‌‌‌چه مبلغ دریافتی در جایی باشد که قمارکردن با آن معمول نیست.. وبا رضایت خاطردهنده مال پرداخت شود نه به عنوان این‌که انجام قمار موجب پرداخت آن شده است.. . می‌توان آن را جایز دانست. (نجفی، جواهرالکلام، ج ۲۲، ص ۱۰۹).
با وجود این، آیت‌الله مکارم علّت شباهت عمل‌کرد شرکت‌های هرمی به قمار را از این جهت دانسته که در این روند همیشه عدّه‌ای مال‌باخته‌اند (ماجرای گلدکوئیست، در: Rasa 18/2/1384و ابوالقاسم علیان نژادی، بازاریابی شبکه‌ای یا کلاهبرداری مرموز، ص۱۴۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:53:00 ق.ظ ]




در سال ۱۹۰۲ شخصی به نام واسرمان[۳۵] نخستین روش سلول تهی را ابداع نمود. که سبب کاهش مصرف کرئوزوت و اقتصادی شدن روش بتل می‌شد. این روش توسط ماکس روپینگ[۳۶]عملی شد و به نام روش روپینگ شناخته شده است. این روش بدون خلاء مقدماتی انجام می‌گردد.
در سال ۱۹۰۶ شخصی به نام لوری[۳۷]روش سلول تهی دیگری ابداع نمود که نیاز به تجهیزات کمتری داشت. این روش نیز بدون خلاء مقدماتی انجام می‌گردد.در سال ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۳ ترکیبات کروم، به عنوان ترکیبات مقاوم به آبشویی ارائه شدند.
در سال ۱۹۳۹ مولر سویسی اثر ضد حشره د. د. تDDT را کشف نمود. در سال ۱۹۴۵ لیندان[۳۸] و د. د. ت به عنوان حشره کش در بریتانیای­کبیر مورد استفاده قرار گرفت. در ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۳ لیندان و PCP به عنوان حشره­کش در آلمان مورد استفاده قرار گرفت. در ۱۹۴۸ ترکیب حفاظتی پرتروید[۳۹] در آمریکا تولید شد. در سال ۱۹۸۰ اثر دی اکسیدکربن در کنترل آفات در چوب‌های انبار شده بررسی شد. در سال ۱۹۸۴ سه کلیسا در نروژ توسط فسفات هیدروژن بخار دهی شدند. در ۱۹۸۷ کنترل تخریب چوب توسط حشرات با دی اکسیدکربن توسط پاتن[۴۰]و در سال ۱۹۸۹ گیلبرگ[۴۱] آسیب حشرات بر اشیاء موزه را با جایگزینی اکسیژن با نیتروژن کنترل کرد. در سال ۱۹۹۲ بخار دهی کلیسای آلمان که توسط آنوبیده مورد هجوم قرار گرفته بود را توسط سولفوریل فلوراید انجام شد. در اوایل سده بیستم، روغن‌ها، ورنی ها، رزین­های طبیعی و موم‌ها عرضه شدند که به تنهایی یا اغلب به صورت مخلوط استفاده می‌شدند. در آن زمان فرآورده های جدیدی بر پایه نیترات سلولز یا استات سلولز نیز به عنوان تثبیت کننده­ های چوب عرضه شدند. بعد از جنگ جهانی دوم، صنایع پلاستیک پیشرفت وسیعی داشته و فرآورده ­های مربوط به آن به عنوان تثبیت کننده­ های مناسب مصنوعات چوبی تخریب شده توسط حفاظت کنندگان مورد آزمایش قرار گرفت. در اواسط دهه نوزدهم، باز سازی اشیای بزرگ چوبی غوطه‌ور در آب در اسکاندیناوی، نیاز به استفاده از یک روش حفاظتی مناسب را آشکارکرد. با کمک هربست[۴۲] تعمیرکار دانمارکی، بسیاری از اشیاء چوبی تخریب شده از راه جایگزین کردن آب چوب با آلوم(سولفات پتاسیم آلومینیم) تثبیت شدند. در سال ۱۸۵۸-۱۹۵۸، با این روش حدود صد هزار شیءبرای نسل‌های آینده در موزه ملی دانمارک حفاظت شدند. در آغاز سال ۱۹۳۰ تحقیقات زیادی در آزمایشگاه فراورده های جنگلی آمریکا در مدیسون، اغلب توسط استام[۴۳] برروی کاهش همکشیدگی چوب اصلاح شده انجام گشت.
پایان نامه - مقاله - پروژه
پلی اتیلن گلیکول برای تیمارکشتی جنگی واسای[۴۴]سوئدی، باز سازی شده در سال ۱۹۶۱، به کار رفت. پلی اتیلن گلیکول برای حفاظت باز مانده­های مری روزا[۴۵] ناو انگلیسی هنری هشتم نیز به کار رفت. پاول[۴۶] در سال ۱۹۰۴ روشی را برای تیمار چوب­آلات با قند، جهت کاهش همکشیدگی به ثبت رسانید (یونگر و همکاران، ۲۰۰۱).
جدول ۲-۱- تاریخچه حفاظت چوب(یونگر، ۲۰۰۱).

 

۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نوح به فرمان خدا در ساخت کشتی از قیر جهت تیمار استفاده نمود.
۹۰۰ سال پیش از میلاد مسیح مسیح در ادیسه هومر، از دی اکسید سولفور به عنوان ماده ضد عفونی کننده نام برده.
۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح حفاظت چوب را با دود و کوره و تعیین فصل مناسب برای قطع درخت توسط هسیودوس.
۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح یونانیان سوراخ‌هایی در ستون‌های چوبی ایجاد و درون آنها را با روغن پر می‌کردند تا نفوذ عمیق رخ دهد و سپس ستون‌هاراخشک می‌نمودند.
۴۸۴-۴۲۴ سال پیش از میلاد مسیح هرودوتوس از آلوم به عنوان کند سوز کننده استفاده کرد.
۳۲۳-۳۵۶ سال پیش از میلاد مسیح اسکندرمقدونی برای محافظت از ستون‌های پل‌ها، آنها را با روغن زیتون تیمار نمود.
۸۰ سال بعد از میلاد مسیح چوب توسط دود تیمار گشت.
سال ۱۵۱۹-۱۴۵۲ لئوناردو داوینچی تابلو های نقاشی چوبی خود رابا کلریدجیوه(II) و اکسیدآرسنیک(III) اندود نمود.
سال ۱۶۳۰ متداول‌ترین روش‌های حفاظت چوب نیم سوز کردن و قیر اندود کردن بوده است.
سال ۱۶۵۷ یوهان گلوبر روشی ابداع کردکه چوب آلات در آتش کربونیزه و با قطران اندود و سپس در اسید پیرولیگنوس(محصولی حاصل از تقطیر چوب) فرو برده می‌شدند.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ق.ظ ]




عن حمران قال: قال لی ابوجعفر†:
انّ علیّا† کان محدثا، سألته من یحدّثه؟ فقال لی: یحدّثه ملک، قلت: فیقول انّه نبیّ، فحرّک یده هکذا ثم قال: کصاحب سلیمان او کصاحب موسی او کذی القرنین.[۱۸۲]
عن أبی حمزه قال: سمعت اباعبد الله† یقول:
انّ منّا لمن ینکت فی اذنه وانّ منّا لمن یؤتی فی منامه وانّ منّا لمن یسمع الصوت مثل صوت السلسله یقع علی الطست وانّ منّا لمن یأتیه صوره اعظم من جبرئیل ومیکائیل.[۱۸۳]
عن أبی بصیر قال: سمعت اباعبد الله† یقول:
انّ منّا لمن یعاین معانیه وانّ منّا لمن ینقر فی قلبه کیت وکیت وانّ منّا لمن یسمع کما یقع السلسله کلّه یقع علی الطست، قلت: فالذین یعاینون ماهم؟ قال: خلق اعظم من جبرئیل ومیکائیل.[۱۸۴]
عن الحارث بن المغیره النضری: قلت لأبی عبد الله†، جعلت فداک الذی یسأل عنه الامام ولیس عنده فیه شیء، من این یعلمه؟ قال:
«ینکت فی القلب نکتا او ینقر فی الاذن نقرا».[۱۸۵]
عن الحسن بن یحیی المداینی عن أبی عبد الله† قال: قلت له: اخبرنی عن الامام اذا سئل کیف یجیب، فقال: «الهام او سماع وربّما کانا جمیعاً».[۱۸۶]
عن الحرث بن المغیره عن أبی عبد الله† قال: قلت اخبرنی من علم عالمکم، قال:
وراثه من رسول الله… ومن علی بن أبی طالب† قلت: انا فنحدث انّه یقذف فی قلوبهم وینکت فی آذانهم قال: ذاک وذاک.[۱۸۷]
عن حمران بن اعین: قلت لأبی عبد الله† جعلت فداک بلغنی انّ الله تبارک وتعالی قد ناجی علیّا† قال:
اجل قد کان بینهما مناجات بالطایف، نزل بینهما جبرئیل.[۱۸۸]
ابن أبی یعفور: قلت لأبی عبد الله† انا نقول انّ علیّا† لینکت فی قلبه او ینقر فی صدره واذنه قال:
انّ علیّا† کان محدثا، ان علیّا† کان یوم بنی قریظه وبنی النضیر، کان جبرئیل عن یمینه ومیکائیل عن یساره یحدثانه.[۱۸۹]
نکته اول: معنای «نکت و نقر»
«نَکت» در لغت به معنای نوعی زدن است که اثر آن باقی بماند[۱۹۰]، و «نَقر» در لغت به معنای زدن، نواختن، سوراخ کردن، نوشتن بر سنگ و امثال آن[۱۹۱]. واژه «نکت» در روایات هم در قلب استعمال شده (ینکت فی القلب) و هم با «اذن» (ینکت فی آذانهم) در مورد قلب، به معنای الهام و افکندن در دل میباشد و در مورد گوش، به همان معنای نقر میباشد، یعنی نجوای در گوش یا تأثیر در گوش. واژه نقر تنها در مورد گوش استعمال شده است. با توجه به معنای لغوی «نکت» و «نقر» میتوان گفت که مراد از این دو واژه در این روایات آن است که اثر تحدیث در محدث محو نمیشود و این الهامات غیبی، چه با افکندن در دل باشد و چه با نجوای در گوش در هر دو صورت، مطلب الهام شده به گونهای ثابت و پایدار، بدون ابهام و شبهه در قلب و قوۀ سامعه ائمه‰ قرار میگیرد.
نکته دوم: الهام و تحدیث
در برخی روایات الهام از تحدیث ملائکه جدا شده و اشاره شده است که الهام عبارت است از «نکت در قلب» و افکندن در دل که در آن حقایق بدون واسطه بر قلب امام† الهام میشود و تحدیث ملائکه با تأثیر و نجوای در گوش و با استماع حاصل میشود.[۱۹۲]
در بعضی روایات دیگر، این دو از هم جدا نشده است و ظاهر از این روایات آن است که هم الهام در دل و هم نجوای در گوش، هر دو توسط ملائکه انجام میشود.[۱۹۳] به نظر میرسد تعارض و اختلافی بین این دو نیست، چرا که خداوند متعال میتواند این الهامات غیبی را مستقیما و بدون واسطه به قلب امام افاضه فرماید و یا اینکه توسط فرشتهای این کار را صورت دهد.
۴ـ دستهای از روایات در صدد بیان این مطلب هستند که محدّث و امام فقط صدای ملائکه را میشنوند و او را نمیبینند:
عن برید العجلی: سألت اباعبد الله† عن الرسول والنبیّ والمحدّث؟ قال:
الرسول الذی تأتیه الملائکه ویعاینهم وتبلغه عن الله تبارک وتعالی والنبیّ الذی یری فی منامه، فهو کما رأی والمحدّث الذی یسمع کلام الملائکه وینقر فی اذنه وینکت فی قلبه.[۱۹۴]
عن زراره: سئلت اباجعفر† عن الرسول والنبیّ والمحدّث؟ فقال:
… والمحدث یسمع الصوت ولا یری شیئاً.[۱۹۵]
عن زراره عن أبی عبد الله† قال: سألته عن الرسول، فقال:
الرسول الذی یعاین ملکاً یجیئه برساله عن ربّه، فتکلّمه کما یکلم احدکم صاحبه، والنبی لا یعاین ملکاً، انّما ینزل علیه الوحی ویری فی منامه، قلت: ما علمه اذا رای فی منامه انّ هذا حقّ، قال: یبیّنه الله حتّی یعلم انّ ذلک حقّ، والمحدث یسمع الصوت ولا یری شیئاً.[۱۹۶]
حل تعارض
این دسته از روایات با روایات متعددی که صراحتاً یا تلویحاً بر رؤیت ملائکه توسط ائمه‰ دلالت دارند، در تعارض هستند. علامه مجلسی در بحارالانوار ذیل روایتی که دلالت بر رؤیت ملائکه دارد در بیانی دو راه حلّ برای رفع این تعارض ارائه کردهاند:
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱ـ «والمراد بالمعانیه، معانیه روحالقدس وهو لیس من الملائکه».[۱۹۷]
بنا بر این بیان رؤیت، مربوط به روحالقدس است که از ملائکه نیست، این توجیه تنها با روایاتی سازگاری دارد که در آن ائمه‰ میفرمایند که موجودی نزد آنان میآید و او را میبینند که اعظم از جبرئیل و میکائیل است.[۱۹۸] اما روایاتی را که دلالت بر رؤیت ملائکه دارد نمیتواند توجیه کند.
۲ـ «مع انّه یحتمل ان تکون المعانیه فی غیر وقت المخاطبه».[۱۹۹]
با توجه به اینکه، روایاتی که بر رؤیت ملائکه دلالت دارند، بسیار زیاد بوده و به گونه های مختلف و در زمانها و مکانهای مختلفی از ائمه‰ روایت شده است. علامه مجلسی با پذیرش رؤیت ملائکه، این توجیه را ارائه میکند که، دیدن ملائکه در زمانی اتفاق میافتد که ملائکه با ائمه‰ گفتگو و مخاطبه نمیکنند، بنابراین ائمه‰ در هنگام استماع سخن ملائکه، آنان را نمیبینند. این توجیه گرچه در بسیاری از موارد کارساز است اما ظاهر از برخی روایات آن است که ائمه‰ در همان وقت مخاطبه ملائکه را میبینند.[۲۰۰] به نظر میرسد چون روایاتی که دلالت بر رؤیت ملائکه دارند، بسیار زیاد است، از جمله سخن مشهور پیامبر اکرم… خطاب به امام علی† که میفرمایند: «انّـﻚ تسمع ما اسمع وتری ما أری الاّ انّـﻚ لست بنبیّ»[۲۰۱]، شاید بهترین توجیه این باشد که، روایاتی که دلالت بر عدم رؤیت ملائکه توسط ائمه‰ دارند و عمده آنها در پاسخ به سؤال از تفاوت بین رسول و نبی و امام (محدّث) صادر شده است، درصدد بیان تفاوت بین رسول و امام هستند و بر نقطه اصلی تفاوت بین ائمه‰ و انبیاء اشاره میکنند که عبارت است از عدم نزول وحی رسالی بر ائمه هدی‰، به عبارت دیگر ائمه‰ خواستهاند بر اساس میزان درک و فهم مخاطبین و برای تقریب به ذهن آنان، از تفاوت بین رسول و نبیّ و امام اینگونه تعبیر کنند، تا توهم رسالت و نبوت ائمه‰ بواسطه نزول ملائکه بر ایشان پیش نیاید، والا در چگونگی بهرهمندی امامان معصوم‰ از خزانه غیبی الهی و رازگویی خداوند با ایشان، تفاوت چندانی با بهره‌مندی پیامبران‰ وجود ندارد، گذشته از اینکه ائمه‰ براساس روایات بسیاری اعلم و افضل از انبیاء‰ حتی انبیاء اولی العزم هستند به استثناء وجود مقدس نبی مکرّم اسلام….[۲۰۲]
۱ / ۲ / ۵٫ روح القدس و روح
یکی از مبادی علوم اهل بیت‰، فیض یا تأییدات روحالقدس و روح میباشد. جناب صفّار در بصائر در ضمن شش باب و بیش از ۵۰ حدیث به این موضوع پرداخته است.
نمونهای از روایات روح القدس:
عن عمّار الساباطی: قلت لأبی عبد الله†، بما تحکمون اذا حکمتم فقال:
«بحکم الله وحکم داود، فاذا ورد علینا شیءٍ لیس عندنا، تلقانا به روح القدس».[۲۰۳]
الامام الباقر†:
«انّ الله خلق الانبیاء والائمه علی خمسه ارواح… فروح القدس لا یلهوا ولا یتغیّر ولا یلهب وبروح القدس علموا ما دون العرش الی ما تحت الثری».[۲۰۴]
عن جابر عن أبی جعفر† قال: سألته عن علم العالم فقال:
یا جابر انّ فی الانبیاء والأوصیاء خمسه ارواح، روح القدس وروحالایمان وروحالحیوه وروحالقوه وروحالشهوه فبروح القدس یا جابر علمنا ما تحت العرش الی ما تحت الثری، ثم قال: «انّ هذه الارواح یصیبه الحدثان الاّ انّ روح القدس لا یلهوا ولا یلعب».[۲۰۵]
خصوصیّات و ویژگیهای روح القدس در این روایات:
۱ـ روحالقدس با انبیاء و اوصیاء همراه است و با خواص از مخلوقات خداوند.
۲ـ برخی از علوم و آگاهیها توسط روحالقدس القاء میشود.
۳ـ لهو و لعب و نسیان و سهو در روحالقدس راه ندارد.
نمونهای از روایات روح:
عن أبی بصیر قال: سألت اباعبد الله† عن قول الله تبارک وتعالی: ] ðÐYÖ.W¡W{Wè :†WTÞ`T~Wš`èVK… ðÐ`T~VÖMX… †_šèS¤ óÝYQÚ &†WTßX£`ÚVK…… [[۲۰۶] قال:
«خلق من خلق الله. اعظم من جبرئیل ومیکائیل، کان مع رسول الله… یخبره ویسدّده وهو مع الائمه من بعده».[۲۰۷]
عن علیّ بن اسباط: «سئل اباعبد الله† رجل وانا حاضر عن قول الله تعالی: } ðÐYÖ.W¡W{Wè :†WTÞ`T~Wš`èVK… ðÐ`T~VÖMX… †_šèS¤ óÝYQÚ &†WTßX£`ÚVK…… {. فقال:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ق.ظ ]




امام باقر, فرمودند: «یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ یُتَّبَعُ فِیهِمْ قَوْمٌ … یَطْلُبُونَ لِأَنْفُسِهِمُ الرُّخَصَ وَ الْمَعَاذِیرَ»[۱۹۶]: جماعتی بیاید در آخر الزمان که متابعت کنند در آن زمان گروه دیگری را که [این صفت را دارند:] برای خود رخصت جویی و عذر تراشی می­ کنند.
دانلود پایان نامه
۲-۳-۲-۵- بت­پرستی
پیامبر۳ فرمودند: «لَا تَقُومُ السَّاعَهُ … حَتَّى تُعْبَدَ فِی أُمَّتِیَ الْأَوْثَانُ»[۱۹۷]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا این­که در امت من بت­ها پرستش شوند.
اما تعبیر «الْأَوْثَانُ» در روایت فوق، با بودن قید «فِی أُمَّتِیَ» قطعاً نمی­تواند به معنای «بت­پرستی» رایج و ظاهری باشد بلکه با توجه به سایر روایات در آخرالزمان، این «بت»، همان مال دنیا و پول­هایی است که در نزد آنها بسیار عزیز می­باشد، زیرا ایشان آن­قدر به مال دنیا و پول علاقمند شده ­اند که گویا این متاع ناچیز، العیاذ بالله، خداست. که روایت زیر مؤید این مطلب است:
پیامبر۳ فرمودند: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ بُطُونُهُمْ آلِهَتُهُمْ وَ نِسَاؤُهُمْ قِبْلَتُهُمْ وَ دَنَانِیرُهُمْ دِینُهُمْ وَ شَرَفُهُمْ مَتَاعُهُمْ … فَتَعَجَّبَتِ الصَّحَابَهُ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ یَعْبُدُونَ الْأَصْنَامَ قَالَ نَعَمْ کُلُّ دِرْهَمٍ عِنْدَهُمْ صَنَمٌ»[۱۹۸]: روزگاری بر مردم بیاید که شکمشان خدا و زنانشان قبله و دینارهایشان دین و متاعشان شرفشان باشد پس صحابه تعجب کردند و گفتند آیا ایشان بت هم می­پرستند؟ پس فرمودند: آری! هر درهمی نزدشان (چون) خدایی باشد.
و این­گونه است وقتی که هر چیزی که نماد دنیا است نزد اینان با ارزش­تر از معنویات و حتی بالاتر قلمداد می­گردد، دیگر بعید نیست که پول­پرستی جای خود را به خداپرستی بدهد.
۲-۳-۲-۶- غلبه شیطان بر مردم
امام علی, در بیان ویژگی­های مردم آخرالزمان فرمود: «إِذَا … اسْتَحْوَذَتِ الشَّیَاطِینُ»[۱۹۹]: در آن هنگام که شیاطین –بر مردم – غلبه و تسلط یافته باشند.
۲-۳-۲-۷- انحراف، در حق و باطل و اهل آنها
۲-۳-۲-۷-۱- مخفی بودن حق و آشکار بودن باطل
امام علی, فرمود: «سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ لَیْسَ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ شَیْ‏ءٌ أَخْفَى مِنَ الْحَقِّ وَ لَا أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ»[۲۰۰]: به راستی که زود است بیاید بر شما بعد از من زمانی که نباشد در آن زمان، چیزی مخفی­تر از حق و آشکار­تر از باطل.
۲-۳-۲-۷-۲- نابودی حق و اهل آن
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا رَأَیْتَ الْحَقَّ قَدْ مَاتَ وَ ذَهَبَ أَهْلُهُ»[۲۰۱]: هرگاه دیدی که حق و طرفداران آن از بین رفتند.
۲-۳-۲-۷-۳- استعلای اهل باطل بر اهل حق
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ أَهْلَ الْبَاطِلِ قَدِ اسْتَعْلَوْا عَلَى أَهْلِ الْحَقِّ»[۲۰۲]: و دیدی که طرفداران باطل بر پیروان حق برتری یافته­اند.
۲-۳-۲-۷-۴- کج بودن حق
امام علی, در وصیت خودش به امام حسن, فرمود: «تَقَدَّمْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَیَّ یَا بُنَیَّ یَا حَسَنُ وَ کَبِّرْ عَلَیَّ سَبْعاً وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا یَحِلُّ ذَلِکَ لِأَحَدٍ غَیْرِی إِلَّا عَلَى رَجُلٍ یَخْرُجُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ اسْمُهُ الْقَائِمُ الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِ أَخِیکَ الْحُسَیْنِ یُقِیمُ اعْوِجَاجَ الْحَقِّ»[۲۰۳]: ای ابا محمد جلوتر بیا! پسرکم! بعد از مرگ من در نماز (میت) بر من هفت تکبیر بگو و بدان که این کار برای غیر از من حلال نمی ­باشد مگر برای مردی که در آخرالزمان خروج می­ کند که اسمش «القائم المهدی» از فرزندان برادرت حسین, می باشد که کجی حق را درست می­ کند.
۲-۳-۲-۷-۵- جابجایی حق و باطل نزد مردم
رسول­خدا۳ فرمود: «سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … الْحَقُّ عِنْدَهُمْ بَاطِلٌ وَ الْبَاطِلُ عِنْدَهُمْ حَقٌّ»[۲۰۴]: بعد از من گروهی می­آیند که حق در نزد آنها باطل و باطل در بینشان حق است.
۲-۳-۲-۷-۶- غربت حق
امام علی, در بیان یکی از نشانه­ های آخرالزمان فرمود: «إن حدّثتهم کذبوک»[۲۰۵]: و اگر با ایشان (مردم) سخن (حق) گویی تو را تکذیب کنند.
۲-۳-۲-۸- تغییر معیارهای حق
۲-۳-۲-۸-۱- ظاهر بینی
امام علی, در بیان نشانه­ های آخرالزمان فرمود: «من کان عنده درهم کان عندهم مرفوعا، و من علموا أنّه مقلّ فهو عندهم موضوع، و الفقیر مهجور و مبغوض و الغنی محبوب و مخصوص، و یکون الصالح فیها مدلول الشوارب، یکبرون قدر کلّ نمّام کاذب و ینکس اللّه منهم الرءوس و یعمی منهم القلوب التی فی الصدور … لا یمضی عندهم إلّا من کان نمّاما»[۲۰۶]: هر کس پول­دار باشد، نزد ایشان بلند بالا و کسی که کم پول باشد نزد ایشان پست، فقیر و دور افتاده باشد و کینه­اش در دل­ها جا داده شده و مال­دار و ثروتمند محبوب و از خاصان باشد و مرد صالح در آن زمان کسی است که سبیلش دراز باشد و بزرگ می­شمارند قدر هر کسی که سخن­چین و دروغ­گو باشد، خداوند هم ایشان را به زیر اندازد و دل­هاشان را کور گرداند. (کار کسی) غیر از سخن­چینان نزد ایشان امضاء نشود.
۲-۳-۲-۸-۲- خوب بودن به شرط سستی در مقابله با گناهان و انحرافات
و در روایتی است که یکی از میزان­های مردم در خوب بودن این است که آن شخص اهل سازش و سستی در مقابله با گناهان و انحرافات باشد: «إذا اقترب الزمان … أمثلهم فی ذلک الزمان المداهن»[۲۰۷]: هر وقت نزدیک شد زمان (ظهور)، مشهورترین ایشان کسی باشد که اهل مداهنه و سستی باشد.
۲-۳-۲-۸-۳- نابودی قوه تشخیص مردم
که به حالات زیر نمود می­یابد؛
الف- عدم تشخیص جاهل از دانا
امام حسن عسکری, فرمود: «سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى النَّاسِ … کُلُّ جَاهِلٍ عِنْدَهُمْ خَبِیرٌ»[۲۰۸]: روزگاری بر مردم خواهد آمد که هر جاهلی در نزد ایشان دانا باشد.
ب- عدم تشخیص افراد مُخلِص از غیر آن
امام حسن عسکری, فرمود: سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى النَّاسِ … لَا یُمَیِّزُونَ بَیْنَ الْمُخْلِصِ وَ الْمُرْتَابِ لَا یَعْرِفُونَ الضَّأْنِ مِنَ الذِّئَابِ»[۲۰۹]: روزگاری بر مردم خواهد آمد که افراد مخلص را از افرادی که از دین رویگرادان شده ­اند را تشخیص نمی­دهند. و نیز گوسفندان را از گرگ­ها باز نمی­شناسند.
ج- عدم توانایی در شناخت معروف و منکر
امام علی, در بیان نشانه­ های آخرالزمان فرمود: «إذا … أنکر المعروف وعرف المنکر»[۲۱۰]: هنگامی که معروف را انکار و منکر را بشناسند.
د- عدم تشخیص دوست از دشمن
امام علی, فرمود: «إِذَا کَانَ أَوْلَى النَّاسِ بِهِ أَعْدَاهُمْ لَهُ»[۲۱۱]: هنگامی که نزدیک ترین افراد به مردم، دشمن ایشان باشند.
۲-۳-۲-۹- مقابله با جریان ولایتِ حق
برخی از روایات آخرالزمان حکایت از آن دارند که عده­ای با جریان ولایت حق مخالف هستند و این مخالفتشان را به حالاتِ زیر ابراز می­ کنند.
۲-۳-۲-۹-۱- نبرد و مقابله
در روایتی رسول خدا۳ به وقوع این عمل در آخرالزمان هشدار داده است: «مثل أهل بیتی مثل سفینه نوح من رکب فیها نجا و من تخلف عنها غرق و من قاتلهم فی آخر الزمان فکأنما قاتل مع الدجال»[۲۱۲]: مثل اهل بیت من همچون کشتی نوح است که هر کس داخل آن شود نجات یافته و هر کس از آن تخلف کند غرق و نابود می­ شود. و هر کس در آخرالـزمان با آنهـا بجنـگد گویا که همراه با دجـال –و در ردیـف او علـیه اهل بیت- جنگیده است.
۲-۳-۲-۹-۲- دروغگو نامیدن شیعیان
امام صادق, فرمود: « فَإِذَا … رَأَیْتَ مَنْ یُحِبُّنَا یُزَوَّرُ وَ لَا یُقْبَلُ شَهَادَتُهُ »[۲۱۳]: و دیدی که به دوستان ما دروغ نسبت داده می­ شود و گواهی آنان پذیرفته نمی­گردد.
۲-۳-۲-۹-۳- سستی در جهاد فی سبیل الله
پیامبر۳ فرمود: « مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَهِ … تَعْطِیلُ الْجِهَادِ»[۲۱۴]: از نشانه­ های ساعت (ظهور) تعطیل شدن جهاد می­باشد.
و در روایتی از امام صادق, است که فرمود: « فَإِذَا … رَأَیْتَ … الْجِهَادَ لِغَیْرِ اللَّهِ»[۲۱۵]: و دیدی که حج خانه خدا و جهاد را برای غیر رضای خدا انجام می­ دهند.
۲-۳-۲-۱۰- تکذیب قضا و قدر و تصدیق نجوم
یکی از نشانه­ های آخرالزمان این است که مردم به ستاره ها ایمان می­آورند و قضا و قدر را انکار می­ کنند. با این بیان که مردم در آن زمان نجوم و موقعیت ستاره­ها را تأثیر گذار و سرنوشت ساز می­دانند ولی قضا و قدر که از مسلمات دین است را انکار می­ کنند. تا آنجا که در روایتی داریم که از پیامبر۳ درباره ساعت (ظهور) سؤال شد. و ایشان در پاسخ فرمودند: « عِنْدَ إِیمَانٍ‏ بِالنُّجُومِ‏ وَ تَکْذِیبٍ بِالْقَدَر»[۲۱۶]: (آن) در زمانی است که به ستاره­ها ایمان آورند و قضا و قدر را انکار می­ کنند.
بیان: اعتقاد به قضا و قدر، از عقاید اسلامى است و در قرآن و حدیث آمده است. لیکن باید آن را تفسیر و بررسى کرد، به نحوى که سر از جبر و سلب اختیار از انسان در نیاورد. « «قَدَر» عبارت است از اندازه‏گیرى و مهندسى وجود یک چیز. خداوند متعال هر چیز را با اندازه خاصّى آفریده است: «إِنَّا کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»[۲۱۷]. و قضاء، آن است که کار به مرحله قطعى و حتمى برسد و در همان حال، اراده و اختیار انسان در رسیدن کار به مرحله قضاء، نقش دارد. انسان با انتخاب کارى از کارها، سبب مى‏شود که چیزى بر او حتمى و قطعى ‏گردد.[۲۱۸] همانطور که آیه «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضى‏ أَجَلًا»[۲۱۹] به آن اشاره دارد».[۲۲۰] که مردم در آخرالزمان منکرش می­شوند و آن را تکذیب می­ کنند و در عوض، برای تعیین سرنوشت و آینده، به علوم مادی و امثال آن روی می­آورند.
۲-۳-۲-۱۱- فاسد شدن افکار
در روایتی امام علی, فرمود: «اذا … نفثت النوافث»[۲۲۱]: هنگامی که دمنده ها بدمند (یعنی با سم پاشی­ها افکار را مسموم کنند). که این یعنی در آخرالزمان، افکار بسیاری از مردم فاسد می­ شود که نمونه­هایی از آن به قرار زیر است.
۲-۳-۲-۱۱-۱- شیوع ظاهر بینی
پیامبر۳ فرمودند: «‏سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِی لَا یَعْرِفُونَ الْعُلَمَاءَ إِلَّا بِثَوْبٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْرِفُونَ الْقُرْآنَ إِلَّا بِصَوْتٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْبُدُونَ اللَّهَ إِلَّا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً لَا عِلْمَ لَهُ وَ لَا حِلْمَ لَهُ وَ لَا رَحْمَ لَه‏»[۲۲۲]: بیاید زمانی بر امت من که نشناسند علماء را مگر به لباس نیکو و نشناسند قرآن را مگر به صوت نیکو و عبادت نکنند خدا را مگر در ماه رمضان و چون این طور شود خداوند مسلط کند بر ایشان شاهی را که نه علم داشته باشد و نه حلم و نه رحم.
که این یعنی مردم اصل اسلام را فراموش کرده ­اند و فقط ظاهرپسند شده ­اند حال چه این­که علماءِ حقیقی را در داشتن لباس زیبا بدانند و چه قرآن را با صدای زیبا بشناسند و چه فقط در ماه رمضان از روی ریاء خداوند را عبادت کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:51:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم